يكشنبه ۱۶ آذر ۱۳۸۲
شماره ۳۲۴۶- Dec,7, 2003
انديشه
Front Page

راهي به سوي كشف حقيقت در گفت وگو با حجت الاسلام بهمن شريف زاده
دامنه نقد
001976.jpg
اشاره: مراد از نقد، محدوده نقد و نحوه گسترش آن از جمله مباحثي بود كه در شماره نخست گفت وگوي «راهي به سوي كشف حقيقت»، از نظر خوانندگان گرامي گذشت و در خلال آن عنوان شد كه مهمترين هدف نقد كشف حقيقت و تبيين مرزهاي كشف نشده و ارزيابي راه هاي رسيدن به آن است، واپسين بخش اين گفت وگو از نظرتان مي گذرد.
گروه انديشه
* نقد مسبوق بر فهم است، يعني براي نقد يك ديدگاه، نظريه و عملكرد ابتدا بايد آن را فهميد و سپس به نقد و ارزيابي آن پرداخت. متأسفانه در كشور ما به علت نبود سنت نقد و روش هاي آن انواع مغالطات صورت مي گيرد. از جمله اين مغالطات مي توان به نقد گوينده به جاي نقد دلايل و ... اشاره كرد. در واقع مشخص نيست كه منتقد چه چيز را مورد نقد و بررسي قرار داده است. آيا مباني را نقد مي كند؟ مدعا را نمي پذيرد؟ و يا لوازم و نتايج مدعا را نمي پذيرد؟ آيا دلايل را ناكافي، نادرست و نامربوط مي داند و ... من فصلنامه شما را مرور كرده ام ولي متأسفانه هيچ مطلبي درباره نقد و روش هاي نقد انديشه ها نديدم، آيا فكر نمي كنيد كه كتاب نقد جايگاه مناسبي براي طرح اين موضوع باشد.
- ما در آينده دو شماره را به بحث اخلاق اختصاص داد ه ايم. در يكي از آن شماره ها ما به اخلاق هاي عملي و كاربردي خواهيم پرداخت و از جمله موضوعاتي كه در اخلاق كاربردي و اخلاق عملي به آنها خواهيم پرداخت اخلاق نقد، اخلاق پژوهش و اخلاق آموزش است. بسياري از مطالبي كه شما فرموديد به اخلاق نقد مربوط است.
يكي از علل نبودن اخلاق نقد نبودن كار جدي بر روي علم اخلاق، خصوصاً  اخلاق هاي حرفه اي و كاربردي است. ما براي حرف و مشاغل اخلاق مناسبي ننوشتيم. يكي از ضعفهاي مهم ما در علم اخلاقي هم همين مسأله است. اتفاقاً در يكي ديگر از جلسات بحث شد كه ما بايد روشهاي نقد كردن را هم بياموزيم و اصلاً «نقد» مي تواند موضوع يكي از شماره هاي ما باشد. در اين شماره مي توان ديدگاههاي گوناگون را به صورت علمي جويا شده و به مسائلي همچون: نقد يك انديشه چه ضوابط و قوانيني دارد؟ نقد چه اجزاي جوهري و ذاتي دارد؟ براي رسيدن به هدف نقد چه بايد كرد؟ اصلاً غرض از نقد كردن چيست؟ پرداخت.
* ملاك و معيار «كتاب نقد» در تشخيص مسائل و موضوعاتي كه بايد مورد نقد و بررسي قرار بگيرند چيست؟ آيا موضوعات عمومي بيشتر مورد توجه هستند يا موضوعات علمي و تخصصي؟
- اعتقاد دارم كه ما در فضاي فكري موجود خودمان، پيش از همه چيز بايد آن چه را كه نيازهاي جامعه فعلي است تشخيص بدهيم و سپس به فعاليت علمي چه فعاليت نقد و چه فعاليت هاي ايجاد و اثباتي بپردازيم. هر فعاليت علمي بايد با اين هدف صورت گيرد تا نيازها برطرف شود. البته قبول دارم كه ممكن است برخي از نيازها ريشه در برخي اموري داشته باشد كه به ظاهر نياز نيستند و تا آن ريشه ها مورد بررسي قرار نگيرد اين نيازها هم به خوبي رفع نخواهد شد. اما بايد در توجه به مسائل و نيازها اولويت بندي را رعايت كنيم. اولويت بندي از مسائل مهم عقلانيت بشر است. آدمي همواره با مسائل و نيازهاي مختلفي روبه رو است و چاره اي جز اولويت بندي آنها ندارد. بنابراين، ما هم بايد در كار خود به اولويتها توجه كنيم. برخي از مسائلي كه شما مي فرماييد نياز عمومي جامعه ما نيست، بلكه اختصاص به طيفي خاص از دانشجويان فلسفه، منطق و ... دارد. براي مثال، مسأله «معاد جسماني» مسأله اي است كه ممكن است دانشجويان فلسفه اسلامي با آن مواجه شوند و تبديل به دغدغه اي براي آنان شود. اما در اولويت بندي نيازهاي جامعه بايد به نيازهايي بيشتر توجه شود كه طيف وسيعي از افراد جامعه مبتلا به آن باشند. و البته در اين راه از ابزار نقد هم استفاده مي كنيم. وظيفه ما نقد است، كار اثباتي و ايجادي نيست. يعني ما به دنبال دادن پيشنهاد نيستيم. درست است كه هدف ما رسيدن به حقيقت است، اما براي رسيدن به حقيقت اول بايد داشته ها را تحليل و نقد كرد و سپس به طرح پيشنهاد پرداخت. اگر از اول بخواهيم به دنبال درانداختن طرح نويني باشيم، كار به جايي نمي رسد.
* لطفاً نام برخي از موضوعاتي كه در آينده منتشر خواهيد كرد را بيان كنيد؟
- شماره اي كه زير چاپ داريم و به زودي در دسترس خوانندگان قرار مي گيرد «ناسيوناليسم» است. سپس «آسيب شناسي ادبيات معاصر و ادبيات داستاني» در دسترس خوانندگان قرار خواهد گرفت. بعد از آن شماره   اي داريم تحت عنوان «انقلاب» كه در آن ديدگاههاي گوناگوني را بررسي خواهيم كرد.
در دو شماره به «اخلاق» پرداخته و شماره اي «به عرفان، عرفانهاي داخلي و عرفانهاي بيروني» اختصاص خواهيم داد. همچنين در شماره اي كه به «حقوق كودك» اختصاص دارد جامعه خودمان و آنچه را كه تحت عنوان كنوانسيونهاي حقوق كودك مطرح مي شود به نقد خواهيم كشيد. شماره اي تقريباً جنجالي از آن مواردي كه شما فرموديد درباره روش و منطق فهم دين خواهيم داشت و در آنجا روش هايي كه در جامعه وجود داردبه نقد خواهيم كشيد و نقاط ضعف و قوتش را بيان مي كنيم.

ايران روح دنياي بي روح
001974.jpg

خانم «ييلديز رمضان اوغلو» انديشمند تركيه اي كه اخيرا با سازماندهي مجمع «كنفرانس شرق» تركيه به همراه جمعي از انديشمندان ترك به ايران سفر كرده بود، اين سفر را بسيار آموزنده و حاوي نكات حيرت آور توصيف كرد.
وي در مقاله بلندي كه با عنوان «نسيمهاي دمكراسي در ايران» در روزنامه «زمان» به چاپ رسيده است، نوشت: در دوراني كه تركيه خود را در گرداب بحثهاي سكولاريسم و ممنوعيت ورود محجبه ها به اماكن دولتي حبس كرده است در كشور همسايه، ايران، تحولات بسيار خيره كننده اي به ويژه در زمينه دمكراسي صورت مي گيرد.
رمضان اوغلو افزود:  ايران در زمينه آزادي بيان و عقيده و حقوق بشر به سرعت بسوي يك وفاق اجتماعي در كشور به پيش مي رود.
وي در ادامه نوشت: جامعه ايران ديناميزم فكري حيرت آوري دارد و سخن تكان دهنده «ميشل فوكو» را به ياد انسان مي اندازد كه در تحليل انقلاب اسلامي ايران گفته بود «ايران روح دنياي بي روح است.»
«رمضان اوغلو» با تشريح جناحهاي مختلف در ايران و تأكيد بر اينكه نقطه مشترك همه اين جناحها استقلال، آزادي و عدالت است، نوشت: ديناميزم فكري حيرت انگيز در ايران چنان است كه چيزي نمي تواند از سرعت اين ديناميزم بكاهد.
وي در بخش ديگري از اين مطلب با عنوان «زن در ايران» نوشت: حقوق مدني ايران در مورد زنان شايد از برخي كشورهاي غربي و شرقي پيشرفته تر باشد و حقوقي كه در چارچوب اين قانون براي زنان شناخته شده است، تضمين اجتماعي لازم را در حفاظت از حق و حقوق آنان دارد ولي همه اين تحولات مثبت به دليل اجباري بودن پوشش اسلامي پشت پرده قرار گرفته و موجب شده است كه رسانه هاي غربي تنها روي اين پرده را كه حجاب است، ببينند.
انديشمند تركيه اي در خاتمه نوشته است: اين سفر براي ما روشنفكران كه تنها منبع و مأخذ آگاهيمان از ايران، اخبار و تفاسير هدف دار رسانه هاي غربي است، بسيار آموزنده و تعجب آور بود.

هزاره اديان
گفت وگوي اسلام و مسيحيت درباره مباني انسان شناسي

دانشگاه بامبرگ در نظر دارد از يازدهم تا سيزدهم دسامبر ميلادي سمپوزيومي را درباره شالوده ها و توسعه هاي انسان شناختي در مسيحيت و اسلام با عنوان «طبيعت، كالبد و آفرينش» برگزار كند.
قرار است در اين سمپوزيوم دو روزه، نظريه ها و ساختارهاي انسان شناسي كالبد در فلسفه و الهيات غربي و اسلامي به بحث گذاشته شود. هدف از اين سمپوزيوم ارائه چشم اندازي است كه در حوزه فرهنگ اسلامي و غربي- مسيحي درباره كالبد انساني بازتاب يافته است، بي شك از اين رهگذر مي توان سبب گفت وگوي انتقادي ميان اين دو حوزه فرهنگي شد. برخي از محورهاي اين سمپوزيوم از اين قرار است: كالبد به عنوان سامانه كيهان شناختي و متافيزيكي شيء، كالبد شناسي تجربي و نظري، پديدارشناسي فرآيند تناني- روحي، تجربه  تناني و تجربه ديني، ارزيابي اخلاقي كالبد و نقد آن و بازتاب كالبد در هنر و ادبيات .
دين و دولت در انگلستان
001978.jpg

در خبرها آمده قرار است توني بلر، نخست وزير انگليس به سازمان هاي مسيحي و ديگر گروه هاي ديني اجازه دهد تا نقش بي سابقه اي را در سياستگذاري در انگلستان بر عهده گيرند. يك گروه كارگري كه توسط فيونامك تاگارت وزير كشور انگليس اداره مي شود، با ارائه مشورت هايي به بخش هايي نظير آموزش، فرهنگ، رسانه  و ورزش، تجارت و صنعت در دولت مشاركت خواهند داشت. اعضاي اين هيأت شامل نمايندگان فرقه هاي مسيحي، يهودي، سيك، مسلمان و هندو خواهد بود. اين حركت از سوي توني بلر تماماً  مطابق با ديدگاههاي به شدت مسيحي اوست. در حالي كه سازمان هاي مسيحي از اين طرح به عنوان ورود به عرصه مسائل سياسي و ارزش هاي مورد توجه در زندگاني عمومي استقبال مي كنند، انجمن ملي سكولار دل نگراني خود را از اين كه گروهها و احزاب غيرديني احساس «بيگانگي و مطرود شدن از فرآيند سياسي كه در شكل دهي جامعه مؤثرند، بكنند» بيان كرده است.
لازم به يادآوري است كه يكي از مناقشه برانگيزترين و مهمترين اعضاي اين ارگان جديد اتحاد اوانجليكال هستند. براي مثال گروه اخير در ماه گذشته نسبت به عواقب فاجعه آميز انتصاب جفري جان، كشيش بدكار هشدار داد ، به طوري كه وي مجبور به كناره گيري از سمت خود شد. اتحاد اوانجليكال نيز نقش فعالي در تماس با مسئولان دولتي و پارلماني داشته تا كليسا ها را از شمول قانوني معاف كند. گفته شده كه آليستر كمپبل مدير امور رسانه اي دفتر نخست وزير در مخالفت با ورود ارزش هاي ديني به سياست، يادآوري كرده كه ما نقش خدا را بازي نمي كنيم. هنوز بايد منتظر ماند و ديد كه اين كشمكش ها سرانجام به چه تحولاتي منجر خواهد شد.

رويدادهاي انديشه
نقد راديكال
001980.jpg

نشست «نقد كتاب انديشه» با بررسي «تجربه مدرنيته» اثر مارشال برمن، با حضور مراد فرهادپور، در تالار كمال دانشگاه تهران برگزار شد.
به گزارش ايسنا، فرهادپور درباره ارتباط هنر و ادبيات با تجربه مدرنيته، به بحث پرداخت و عنوان كرد: مارشال برمن در خيلي از جاهاي كتابش به بيان تجربه استتيك مي پردازد؛ ولي وي در كل، بسيار محتوايي عمل مي كند و مي خواهد از محتوا مضمون را بيرون بكشد؛ پس بحث استتيك در كتاب برمن وجود دارد؛ البته نه آنچنان كه بايد و شايد؛ ولي آيا برمن توانسته تجربه خود را در توصيف از مدرنيزم اجرا كند يا نه و تجربه قرار است بين مدرنيزم و مدرنيزاسيون رخ دهد. وي خاطرنشان ساخت: فضايي كه تجربه در آن رخ مي دهد، فضاي سنتي است و خود سنت تا حد زيادي در دل مدرنيته ساخته مي شود. در واقع، تجربه مدرنيته ساخته شدن و تخريب بازسازي سنت هاست؛ چيزي كه در كتاب برمن به آن توجه مي شود، نقش عمل و فعاليت سياسي مشترك است.
فرهادپور يادآور شد: احياي سنت و فهم اينكه مدرنيته جمعي از سنت هاست؛ ضروري است. امروز ما با بيرون كشيدن سنت از اين تقابل سنتي مي خواهيم تجربه و سنت را در كنار هم قرار داده، به سمت اجتماعي گرايي حركت كنيم و از اشكال سياست راديكال كه هر كدام روي جنبه اي از آن دست گذاشته اند، بيرون آمده و مجموعه مشكلات جهان مدرن را در مجموعه زيست جهان بياوريم كه همان سوژه تجربه مدرنيته است. وي خاطر نشان ساخت: جمع بين آن چيزي كه تجربه را با استتيك و تجربه را با سنت پيوند مي دهد، دو بحث متفاوت هستند كه هرگز نمي توان آنها را با هم گره زد. رفتن به بحث سياست راديكال و نقد راديكال نيز همين طور است.
مراد فرهادپور با اشاره به اينكه در ايران نمي توان بازيهاي نظري انجام داد، در ادامه گفت: در ايران ماجراجويي هاي نظري وجود ندارد. در ادبيات و تأمل ادبي روي ادبيات، خصوصاً رمان و ادغام آنها با هم شايد بتوان كاري انجام داد. تجربه، في نفسه به عنوان تجربه خوب است؛ ولي از آن نظريه يا نقد مدرنيته بيرون مي آيد و ادبيات يكي از جاهايي است كه اين تجربه بي ميانجي و با ابعاد انتزاعي زندگي كرده، زمينه ساز نقد ادبي هم خواهد شد كه اين قضيه خود را در ادبيات مدرن نشان مي دهد.
وي با اشاره به آثار كافكا ادامه داد: كافكا تأكيدش روي تكه كوچكي از زندگي مدرن است. ما حتي بحث بوروكراسي وبر را در كتاب كافكا مي بينيم كه تجربه مدرن توليد مي كند و از جزييات فراتر رفته، انبوه جزييات در آثارش به چشم مي خورد و بهتر از هر اگزيستانسياليستي مسائل انسان مدرن را مطرح مي كند. اين كارشناس فلسفه تأكيد كرد: نوشتن نقد كتابهاي پنج جلدي ارتباطي برقرار نمي كند و در آكادمي باقي مي ماند. بايد نقد راديكالي صورت بگيرد و آن وقت است كه مي توان نظريه داد. يكي از ايرادهاي فلسفه اين است كه تكثر تجربه هاي مدرن را ناديده مي گيرد.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   انديشه  |   سياست  |   ورزش  |   هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |