پنج شنبه ۲۷ آذر ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۵۷
سفر و طبيعت
Front Page

گفتگو با محمد طه عبدخدايي رييس سازمان ايرانگردي و جهانگردي:
سهم مان را مي گيريم، بايد بگيريم
سال ۲۰۱۰- ۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۱دلا ر
ايران يك قاره مينياتوري است، با تمام خصوصياتش؛ و نگاه ما به توريسم جدي است، جدي و رو به پيش
001626.jpg
حميد ذاكري 
سال ۲۰۱۰، گردش مالي توريسم در جهان به يك هزار ميليارد دلار خواهد رسيد؛ رقمي افسانه اي و شگفت انگيز كه مي تواند زمينه ساز تحولات اقتصادي در بسياري از كشورها باشد، كشورهايي كه قادر باشند خود را در اين فرآيند عظيم سهيم ساخته، با استفاده از جاذبه ها و توانايي هاي تبليغي، سياست گذاري هاي درست و به موقع و در يك كلام «مديريت شايسته و هماهنگ»، از اين سبد بزرگ جهاني، به كمال برخوردار شوند.
بارها گفته ايم و شنيده ايم كه كشور بي همتاي ما از بيشترين جاذبه ها و قابليت ها در زمينه جهانگردي برخوردار است و مي تواند سهم بزرگي از توريست هاي فرهنگي و اجتماعي و اكوتوريست هاي جهان را به خود اختصاص دهد. در اين ميان چه عواملي باعث ركود يا كند شدن آهنگ حركت به سوي صنعت توريسم ايده آل مي شود و چه عوامل و عناصري مي تواند اين آهنگ را سريع تر سازد؟
مجموعه گزارشات «سال ۲۰۱۰، يك هزار ميليارد دلار»، تلاشي است براي يافتن پاسخ هايي قابل انجام و واقعي بر اين سوال اساسي كه: «سهم ما از اين رقم افسانه اي چيست؟»
رييس دفتر دكتر محمد طه عبد خدايي از اينكه ده دقيقه اي از قرارمان گذشته، از طرف او عذرخواهي و به داخل هدايتمان مي كند. اولين برخورد با اودر اتاقي كوچك و با تزييناتي اندك، نشان از فروتني او دارد. با خوشرويي به نشستن دعوتمان مي كند، و شروع به حرف زدن كه مي كند به زودي درمي يابم كه زياد اهل حرف نيست؛ سابقه اش هم چنين نشان مي دهد و پشت ظاهر آرام و بي تكلف او مردي كه همواره كوشيده برسر حرفهايش بايستد خود مي نمايد.
از خانه اي پا به گود، متعلق به يك روحاني تبعيدي دوران پهلوي اول، دركوچه پس كوچه هاي اطراف حرم امام رضا (ع) در شهر مشهد تا تحصيل در دبيرستان علوي - مدرسه بچه مذهبي هاي درس خوان - تا رياست سازمان ايرانگردي و جهانگردي راه درازي را پيموده است، راهي پرافت و خيز و پر هول و خطر.
پدرش، مرحوم حجت الاسلام والمسلمين غلامحسين عبد خدايي، كه مردم او را بيشتر خودماني و فقط و فقط با نام شيخ غلامحسين مي شناختند و در مسجد گوهرشاد پشت سرش نماز مي خواندند، از همان آغاز به بچه ها درس مذهب و سياست را توامان آموخت: «بله، همين بود كه برادرم خيلي زود وارد فعاليت هاي سياسي شد و من هم از سال ۴۲به جمع انقلا  بيون پيوستم.»
چنين بود كه در سال ۵۲ به زندان افتاد كه «اگرچه دوره سختي بود اما بسيار موثر و آموزنده بود و لازم. خيلي چيزها در زندان سياسي هست كه در كتاب ها نيست، آموزش مقاومت و درك واقعيت هاي جامعه» و سال ۱۳۵۵، بعد از سه سال، كه از زندان بيرون آمد، ديري نپاييد و براي ادامه تحصيل راهي هند شد. چرا هند؟ «خوب، شايد براي اينكه آنها هم مثل ما - و گرفتارتر از ما - بودند. كجا بايد مي رفتم پس؟» انقلاب كه شد، جذب صداي جمهوري اسلامي شد. و بعد، نمايندگي صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران در هند را به عهده گرفت. «در سال ۵۸، دكتر فرج پور از من خواست نمايندگي خبرگزاري ايران در هند را نيز داشته باشم.»
چطور برگشتيد به ايران؟
اتفاقات دهه ۶۰ و گسترش فعاليت هاي منافقين در ايران باعث شد به دستور امام راحل (ره) به ايران برگشتم و مشغول فعاليت شدم.
وقتي پيشنهاد شد رياست سازمان ايرانگردي و جهانگردي را به عهده بگيريد، چه احساسي داشتيد؟ فكر نكرديد براي شما كه به تقيد به مستحبات هم معروف هستيد، اين كار كمي - مثلا- ً لوكس است، يا دورتان مي كند...؟
غرض خدمت است، هرچه سخت تر مطلوب تر.
به لحاظ تجربه؟
بله، فقط همين مهم است. همانطور كه قبلاً هم گفتم تجربه بودن در خارج و آشنايي با سازوكار گردشگري را داشتم. سال ۶۸ هم مدتي به عنوان سرپرست سياحتي معاونت ارشاد فعاليت كرده بودم.
آنوقت ها هم به توريسم فكر مي كرديد؟
بسيار؛ و نظرم اين بود كه ما نمي توانيم دروازه هايمان را به روي دنيا ببنديم و از تردد خارجي ها جلوگيري كنيم. پس از رفتن به آرژانتين و اسپانيا، در ماندن ها و مطالعه ها، به چيزهاي تازه اي برخوردم.
مهمتر از همه اينكه دريافتم ما دچار جنگي بزرگ، علاوه بر جنگ با عراق، هستيم: جنگ نيامدن به ايران. از آمدن به ايران جلوگيري شده بود، با تبليغات سوء. تمام دشمنان تلاش كردند مردم از آمدن به ايران وحشت داشته باشند و براي موفقيت در اين امر از هيچ تبليغ و پروپاگاندي خودداري نمي كردند.
فيلم «بدون دخترم هرگز» را كه ساختند، بازي كاملاً رو شد. در آن فيلم نه تنها به مذهب كه به مليت ما نيز توهين كردند، به فرهنگ ما و ارزش هاي ما توهين كردند. ما را مردمي كثيف معرفي كردند. حال آنكه ايراني ها مردمي به غايت نظيف هستند. من مردم سه قاره دنيا را ديده ام و با ايشان زندگي كرده ام. كمتر مردمي مثل مردم خودمان ديده ام كه هم به لحاظ جسمي و هم به لحاظ معنوي و روحي اينقدر تميز باشند. روح ادبي ظريف و ميهمان نواز ايراني هم در اين فيلم زير سوال رفت. اين از خارج؛ از خودم مي پرسيدم چرا همه اين مخالفان تلاش مي كنند كسي به ايران نيايد. در داخل هم دغدغه اي بود كه اگر خارجي ها بيايند با خود فساد مي آورند. اين دغدغه را داشتند و به فكر درمانش هم نبودند.
ايران را چطور تعريف مي كنيد؛ مثلاً در يك جمله؟
مي گويم، ما يك قاره مينياتوري هستيم. ويژگي هاي  يك قاره را داريم. تنوع زيستي، فرهنگي، جاذبه هاي باستاني، چهار فصل و... كمتر كشوري در دنيا يافت مي شود كه بتواند خصوصيات ايران را داشته باشد.
حتي در كشورهاي خيلي بزرگ هم اين تنوع اقليمي، قومي و آداب و سنن ديده نمي شود. خوانندگان شما خوب مي دانند كه در ايران از تفتان تا چابهار را مي توان ظرف ۴ ساعت با خودرو رفت؛ در تفتان اسكي كرد و از هواي زمستاني لذت برد و در چا بهار از هواي بهاري همان روز استفاده كرد. يا در البرز مي توانيد اسكي كنيد، يكي دو ساعت بعد - با هواپيما - در كيش از اسكي روي آ ب هاي گرم خليج فارس لذت ببريد... و طبيعت بي نظير، جنگل ها، كوه ها، جانوران، ماهي ها، پرندگان و تمدن تاريخي هفت،هشت هزار ساله. ايران براي تمام ذائقه ها جاذبه دارد.
پيش از انقلاب وضع بهتر بود؟ مي آمدند؟
از زبان آمار مي گويم؛ سال ۱۳۵۶ سيصدهزار توريست به ايران آمدند. همه شان هم پولدار نبودند. آنها كه سن و سالشان اجازه مي دهد خوب مي دانند كه اغلب، توريست هايي بودند كه به مسافران اتواستاپ شهرت داشتند. بي پول، با جيب خالي راه مي افتادند، بعضي ها هيپي خطابشان مي كردند از بس آشفته و كثيف بودند. خب توريست هاي ديگري هم بودند، اما پس از انقلاب ما به چيزهايي دست يافتيم كه از نگاه قدرت ها، مردم دنيا نبايد اينها را مي ديدند: امنيت، ثبات، عشق ها، عاطفه ها، مهمان نوازي ايراني ها، استواري خانواده ها و اصالت هايمان كه به جذابيت هاي دنياي ماشيني غرب مي چربد. اتفاقا در تعاملاتي كه با خارجي ها داريم متوجه مي شويم كه آنها هم مي كوشند اصالت هايشان را بزرگنمايي كنند. از اصالت هايشان مي گويند و كشور خود را با همين اصالت ها مي شناسند و به مردم دنيا معرفي مي كنند. چيزي كه ما بيش از همه داريم و كمتر به آن پرداخته ايم.
قدم اول؟
وقتي آمدم، به لحاظ تجربه زندگي كه در اسپانيا و آرژانتين و هند داشتم، اولين فكرم يافتن و ايجاد بازار مناسب بود. پس به عنوان رئيس سازمان ايرانگردي و جهانگردي بايد بگويم بزرگترين تلاش را براي حضور و جذب سرمايه اين كشورها به كار خواهيم برد. يكي از اين بازارها، كشورهاي حوزه خليج فارس است. مردم اين كشورها با ما از هر جهت نزديكي بيشتري حس مي كنند تا با اروپايي ها. آنها مي توانند همراه خانواده هايشان به ايران بيايند و به همين جهت يكي از اولين رويكردهاي من در آغاز كار، مذاكره با همتاهاي خودم در اين كشور ها بود. برخي ازايشان را به كشور دعوت كرديم.
چين و ژاپن هم خيلي توريست خروجي دارد؟
سالانه حدود۳۰ ميليون توريست خروجي دارند و از آنجا كه بي ضررترين و آرام ترين توريست ها، ژاپني ها هستند، خيلي بايد روي آنها حساب، و كاركنيم. آنها عاشق ديدن كوير، ستاره هاي آسمان، مكان  هاي تاريخي و امثال آن هستند و با صرف هزينه هاي بالا به كشورهاي دور دست سفر مي كنند... و سهم ما از اين تعداد فقط ۶تا۷ هزار نفر است.
نگرش قبل و بعد از انقلاب را به توريسم چطور مي بينيد؟
نگرش قبل از انقلاب به توريسم، نگاهي بود لوكس. نفت را سرمايه اصلي مي دانستند. احتياجي هم به بازار توريسم حس نمي كردند. به درآمدهاي حاصل از ورود توريسم فكر نمي كردند. قبلا هم اشاره كردم از همان تعداد كمي هم كه مي آمدند، ارز چنداني حاصل نمي شد. حالا ما نگاهمان به توريسم كاملا جدي است؛ پويا و روبه پيش.
توريست هاي خارجي را چطور جذب مي كنيد، باتبليغ؟
تبليغ به طور گسترده يكي از راهكارهاي اساسي است. ما بايد در سبد تبليغات دنيا قرار بگيريم و پيش از هر چيز بايد از حركت هاي سياسي در اين راستا پرهيز كنيم. ما قصد داريم در كشورهاي هدف از طريق رسانه ها تبليغات و بازاريابي انجام دهيم، در نمايشگاه هاي دنيا شركت مي كنيم، با دست پر، وسعي مي كنيم حضور دايم داشته باشيم. فعال كردن «خانه هاي ايران» را در برنامه قرار داده ايم. مثلا خانه فرانسه را ( كه به لحاظ مالكيت دچار مشكل شده) به زودي فعال خواهيم كرد. آژانس هاي ما بايد بتوانند با آژانس هاي ديگر كشورها ارتباط برقرار كنند. اين طرح ها در واحد تحقيقات تحت بررسي و پيگيري است. اصل قضيه تبليغات است كه ما خيلي از آن عقب هستيم. دوست دارم مردم و كارشناسان، نظرات خود را براي ما بفرستند، با نظرات ارزشمندشان ياري مان كنند تا بتوانيم به توريسم پويا و پاياپاي برسيم و ترازهاي منفي را مثبت كنيم.
در مورد طرح ادغام سازمان با ميراث فرهنگي چه؟ موافقيد؟ اصلا هدف چه بود؟
هدف از ادغام ارتقا بود. البته وقتي من سمت مسووليت سازمان را به عهده گرفتم بخش اعظم كار انجام شده بود. در مجلس پيشنهاد دادم نام سازمان جديد را «ميراث ملي و گردشگري» بگذارند، چرا كه ميراث فرهنگي ، بخشي از ميراث ملي ماست. به هر حال نام سازمان جديد تصويب شده بود.
با همين طرح موجود، ارتقا را در چه طرز عمل و كنش اجرايي مي بينيد؟
اگر ميراث فرهنگي را جدا بدانيم و جهانگردي را جدا، مطمئنا ارتقا حاصل خواهد شد ولي اگر هر كدام در سايه ديگري قرار گيرد، آن يكي را با مشكل مواجه مي كند. ميراث، في بطن ذاته، طوري است كه بايد توسط دولت اداره شود و به هيچ وجه نمي توان بخش خصوصي را در آن ذي مدخل دانست. چه توريست بيايد يا نيايد، ما بايد ميراث فرهنگي و ملي مان را حفظ كنيم و به نحواحسن تحويل نسل هاي آتي دهيم. پريودهاي زماني ميراث معمولا در حد «قرن» است، در حالي كه جهانگردي لحظه اي است، تصميم گيري و اجرا آني است. مشكلي پيش مي آيد، موقعيتي ايجاد مي شود. بايد سريعا آن را مرتفع كرد. ميراث بايد بخشي كاملا دولتي باشد ولي جهانگردي بايد تا حد امكان به دست بخش خصوصي اداره شود.
به توريسم به چه چشمي نگاه مي كنيد؟
خب، تعامل فرهنگي، گفتگوي تمدن ها  واموري از اين قبيل از طريق توريسم قابل حصول است، اما بيش از هر چيز بايد آن را به چشم منبع درآمد ارزي ديد. وزارت راه، وزارت امور خارجه، وزارت كشور و بسياري ديگر از ارگان ها و وزارتخانه ها  بايد با اين ديد محوري دست به دست هم بدهند؛ سازمان هم بايد نقش نظارتي، هدايتي و كمك رساني داشته باشد. سعي كنيم بخش خصوصي وارد كار بشود و امور را در دست بگيرد، بايد همه دست به دست هم بدهيم تا صنعت توريسم را به پيش ببريم. جهانگردي كه وارد ايران مي شود بايد راضي و خشنود برگردد و به مبلغي براي ما تبديل شود، نه عليه ما. به همان ميزان كه سازمان ايرانگردي و جهانگردي در قبال ميهمانان مسووليت دارد، ديگر وزارتخانه ها و ارگان ها هم مسوول هستند.
اكوتوريسم چه؟
از مهمترين بخش هاي توريسم است. در بازارهاي منطقه، كشورهاي حوزه خليج فارس ۲۵ ميليارددلار براي اكوتوريسم هزينه كرده اند، ولي ما ، متاسفانه نتوانسته ايم بخش چشمگيري از آن را به خود اختصاص  دهيم.
و سازمان حفاظت محيط زيست چه نقشي دارد؟
سازمان حفاظت محيط زيست بايد كاري كند كه ضمن حفاظت از مناطق و گونه ها، امكان كسب بيشترين درآمد را در اكوتوريسم نيز فراهم سازد. مثلا اكوتوريسم شكار يكي از گران ترين و ارزآورترين انواع اكوتوريسم است. هر سفر شكاري براي شكارچي حداقل ۲۵ هزاردلار هزينه در بردارد. معتقدم كه بايد نشست هايي با رياست و مسوولان سازمان حفاظت محيط زيست ايران داشته باشيم و راجع به اكوتوريسم بيش از اينها بحث كنيم و به نتايج مفيدي برسيم.
در شماره آينده گفتگوي ما با دكتر عبدخدايي در رابطه با گردشگري داخلي را بخوانيد.

آمريكاييان به ليبي مي روند
001628.jpg
توجه! توجه! نفس هاي حبس شده در سينه، مي توانند از سينه خارج شوند.
موضوع، برداشته شدن تحريم هاي آمريكا عليه ليبي است. به دنبال تنش هايي كه ميان ليبي و آمريكا وجود داشت و غائله انفجار هواپيماي مسافري در آسمان شهر لاكربي اسكاتلند، آمريكا اعلام كرد كه قصد دارد درمورد تحريم هاي اعمال شده عليه ليبي تجديدنظر كند. اولين اقدامي كه دولت آمريكا تاكنون در اين مورد انجام داده، تجديدنظر درمورد ديدار گردشگران آمريكايي از ليبي بوده است. اين كشور وعده داده كه طي مدت سه ماه طرح حضور گردشگران آمريكايي در ليبي را بررسي و اعلام نتيجه كند. البته اين مساله مستلزم آن است كه طرابلس اطمينان واشنگتن را درمورد مساله توريسم و سلاح هاي كشتارجمعي كه امروزه بهانه دولت بوش براي حمله به اين و آن شده است، فراهم كند. همچنين دولت بوش اعلام كرده كه براي حضور گردشگرانمان در ليبي، سه ماه به سه ماه اوضاع اين كشور را زيرنظر خواهيم گرفت. آمريكا وعده داده كه اگر گردشگران آمريكا در كنار گردشگران اروپايي در ليبي حضور پيدا كنند، توريسم اين كشور جهش بسيار خوبي خواهد داشت.
اين موضوع را هم نبايد ناديده بگيريم كه آمريكا بي دليل وعده هاي خوش به كشوري نمي دهد. تا ببينيم آمريكايي هايي كه با هويت توريست به ليبي مي روند، به دنبال چه چيزي هستند؟

ماجراهاي طبيعت
دونده سرخ
قسمت چهاردهم
001630.jpg
نويسنده: ارنست تامپسون ستون
برگردان:حميد ذاكري 
گير بدي بود. به نظر مي رسيد هيچ يك از بزرگترها نمي دانند چه كنند، اما همچنانكه آنها بيهوده دور گودال مي گشتندوپامي كوبيدند، كناره گودال فروريخت و به پايين سريد و شيبي طولاني پديد آورد كه جوجه به دام افتاده، از آن بالا آمد و با خوشحالي جست وخيزكنان زير چترگسترده دم مادر پناه برد.
براوني مادري كوچك و زيرك بود، با قد و قامتي كوچك، اما داراي هوشي كامل و تيز و حس تشخيص قابل توجه. او شب و روز مراقب و هوشيار وضع فرزندان بود. چه با غرور قدم برمي داشت و قدقدكنان با جوجه هايش كه در پشت او حركت مي كردند، درون جنگل طاقي شكل پيش مي رفت؛ چه زيبا دمش را مي گشود و به صورت نيم دايره اي درمي آورد تا فرزندان دلبندش زير آن آرام گيرند و هرگز خود را از برابر ديد دشمن كنار نمي كشيد. اما هميشه آماده پريدن بود، كه به نظر مي رسيد بهترين شيوه براي كوچولوهاست.
قبل از اينكه جوجه ها پرواز را بياموزند، ملاقاتي با كادي پير داشتند؛ اگرچه ماه ژوئن بود، ولي او با تفنگش بيرون زده بود. او به دره كوچك سوم آمد و سگش، تايك، در حالي كه جلو مي رفت چنان خطرناك نزديك بچه هاي براوني شد كه پرقرمز چاره اي جز دخالت جدي نديد. بيرون پريد و با ترفندي قديمي اما هميشه موفق، او را وادار به تعقيبي عبث و بيهوه كرد و به سمت عقب تا تپه دون به دنبال خود كشيد.
اما كادي، از روي تصادف، درست در مسير آنها و رو به جوجه ها آمد. براوني چاره اي جز دادن اخطار نديد، پس به بچه ها علامت داد: «ك ررر، ك ررر» (پنهان شويد، پنهان شويد) و خود به جلو دويد تا مرد شكارچي را به دنبال خود بكشد و از مسير جوجه ها منحرف سازد، همانطور كه جفتش در رابطه با سگ عمل كرده بود. سرشار از عشق مادري و آزموده همه مهارت هاي زندگي در جنگل. در سكوت تا نزديك كادي پريد سپس با غرشي در بال ها به سوي او و درست به طرف صورتش شيرجه رفت و آنسوتر خود را روي برگ ها انداخت و چنان خود را فلج وانمود كه براي لحظه اي شكارچي پير را فريفت. اما وقتي يك بال خود را كشيده نگاه داشت و دور پاي او لنگيد و ناليد و آهسته به پيش خزيد، تازه معني كارهاي براوني را دريافت - اين حقه اي براي دور كردن او از جوجه هايش بود - پس ضربه اي وحشيانه حواله او كرد؛ اما براوني كوچك چابك بود، جا خالي داد و پشت نهال جواني جهيد و خود را به برگ ها زد و با درماندگي قيقاج رفت و چنان از پا افتاده به نظر آمد كه كادي يكبار ديگر سعي كرد او را با ضربه چوب از پاي درآورد. اما براوني بازهم به موقع خود را از ضربه در امان نگه داشت و شجاعانه، براي دور كردن شكارچي از جوجه هاي بي دفاعش ، خود را روي سينه به زمين كشيد و جلو رفت و چنان ناليد كه گويي تقاضاي ترحم مي كند و كادي كه بازهم موفق به كشتن او با چوب نشده بود، تفنگ را بر سر دست  آورد و با گلوله  اي كه از آن فاصله مي توانست خرسي را فرو اندازد به ماده كبك كوچك شليك كرد؛ مادر فداكار و شجاع، براوني كوچك عاشق، در يك لحظه به گلوله اي پرخونين تبديل شد، دمي لرزيد و بي جان بر جاي ماند.
اين تفنگچي ناشايست مي دانست كه جوجه ها بايد جايي همان نزديكي پنهان شده باشند، پس براي پيدا كردن  آنها به جست وجو پرداخت. هيچ يك از جوجه ها نه تكان خورد و نه جيك زد. پيرمرد نيز هيچ يك را نديد، اما همچنان كه با پاهاي بي احتياط و نفرت انگيز به اطراف شلنگ برمي داشت و زمين را لگدكوب مي كرد، بيش از يكي از كوچولوهاي ساكت رنج ديده را زير پا له كرد بي آنكه حتي بفهمد يا اهميت دهد.

آذربايجان شرقي و ميهمانان بهزاد
001632.jpg
در حاشيه همايش بين المللي بزرگداشت كمال الدين بهزاد، مينياتوريست و نقاش ايراني جاذبه هاي گردشگري آذربايجان شرقي در معرض ديد ميهمانان اين همايش قرار خواهد گرفت. به گزارش واحد خبر و اطلاع رساني سازمان ايرانگردي و جهانگردي، در روزهاي ۲۶ و ۲۷ آذرماه، ميهمانان و مدعوين همايش كمال الدين از جاذبه هاي تاريخي و فرهنگي شهر تبريز ديدن مي كنند.ابوالفضل ثابتي عضو ستاد استاني فرهنگستان هنر در آذربايجان شرقي گفت: «اين ستاد، برنامه ريزي دقيق و منظمي را براي بزرگداشت كمال الدين بهزاد در قالب، همايش بين المللي طراحي كرده و برنامه بازديد از مراكز سياحتي استان، مقرر شده بروشور، كتاب و نقشه استان در اختيار علاقمندان قرار داده شود.»مدير سازمان ايرانگردي و جهانگردي «آ.ش» افزود: شوراي شهر تبريز تصميم دارد، بهره برداري از پنج باب خانه هاي اطراف مقبره بهزاد را كه در محله بيلانكوه تبريز قرار دارد، طي مراسمي در حضور مدعوين همايش مذكور به مجموعه حاضر ضميمه كند.

فيل ها؛ افزايش جمعيت، آري يا نه؟
001634.jpg
مطالعات تازه درباره فيل هاي آفريقايي نشان مي دهد كه جمعيت آنها نسبت به چهار سال قبل افزايش يافته است.به نظر پژوهشگران، هم اكنون ۴۰۰ تا ۶۶۰ هزار فيل در آفريقا زيست مي كنند كه تعداد زيادي از آنها در آفريقاي جنوبي هستند.عاج فيل همواره تهديدي جدي عليه اين حيوان عظيم الجثه بوده و شكارچيان قاچاق از هر فرصتي براي كشتن و فروش عاج فيل در بازارهاي قاچاق استفاده كرده اند.دانشمنداني كه روي پروژه «وضعيت فيل آفريقايي» كار كرده اند، عضو اتحاديه جهاني حفاظت محيط زيست هستند و مي گويند اين آمار افزايش جمعيت را بايد مورد مطالعه قرار داد و با احتياط تعبير كرد. به گفته آنها، شايد اين جهش جمعيت ظاهري باشد و فيل ها براي گريز از فشارهاي انساني به نواحي حفاظت شده سرازير شده و باعث اشتباه در آمارگيري شده باشند.كاهش مناطق زيستي فيل ها و رقابت ميان انسان و فيل بر سر منابع باقي مانده طبيعي، از جمله چالش هاي جدي در حفاظت از فيل هاست.

هواي پايتخت سالم تر شد؟
001636.jpg
در خبرها آمده بود كه بنا به اعلام مركز اورژانس تهران، تعداد بيماران تنفسي در هفته گذشته از ۳۸۴ مورد به ۳۷۴ مورد كاهش يافته است.
همچنين اورژانس تهران اعلام كرده تعداد بيماران قلبي در دو هفته گذشته از ۷۰۹ مورد به ۷۷۹ بيمار درهفته گذشته افزايش يافته است.
خبرگزاري دانشجويان، از خبر اول چنين نتيجه گرفته كه «هواي پايتخت سالم تر شده است.»
اميدواريم چنين باشد ولي خبر دوم كاملا با اين معني متضاد است. از طرفي، روزانه حدود ۱۲۰۰ اتومبيل توسط اداره راهنمايي و رانندگي نمره مي شود و راهي خيابان هاي پايتخت مي گردد، حال آنكه از آنسو، كمتر اتومبيلي از رده خارج شده و راهي قبرستان اتومبيل مي شود.
با اين روند، آيا مي توان به بهبود هواي پايتخت كه هيچ، به تغيير نكردن و آلوده تر نشدن هوا اميدوار بود؟

توضيح
001638.jpg


روز چهارشنبه،نوزدهم آذرماه جاري در همين صفحه عكسي از فلامينگو با عنوان «فلامينگويي در قيطريه فرود آمد» به چاپ رسيد كه در اين گزارش به اشتباه نام عكاس از قلم افتاده بود. عكس مزبور را آقاي نامور عباسيان ،عضو جامعه عكاسان تهيه كرده بود كه بدينوسيله از ايشان و خوانندگان محترم پوزش مي طلبيم.
عكس:نامور عباسيان

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   جهانشهر  |   حوادث  |   در شهر  |   درمانگاه  |
|  سفر و طبيعت  |   يك شهروند  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |