دوشنبه ۱ دي ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۵۹
جهانشهر
Front Page

با پول هم مي توان ركورددار شد
ميليونر ماجراجو
001766.jpg
استيو فاست ميليونري عاشق ماجراست، پس اگر ماجرا پيش نيامد خودش آن را بوجود مي آورد
منبع: مجله تايم
خانه استيوفاست در بيوركريك، كلرادو است. اوپيش از آن در اوماراما، نيوزيلند، در انتظار هواي مناسب بود تا با گلايدر ويژه و بلند پروازش به درون استراتوسفر پرواز كند، (ناحيه اتمسفري يا لايه اي واقع در بالاي تراپوپاز در ارتفاع ۲۰ تا۵۰ كيلومتر كه ويژگي آن افزايش دما با بالا رفتن ارتفاع است - م) بدين ترتيب او به ركورد تازه اي در ارتفاع پرواز بدون موتور دست مي يافت. پيش از آن، او پروازي آزمايشي در ناحيه هوايي غبار آلود موهيوي(Mojave ) ، صحرايي در كاليفرنيا، سرعت و ارتفاع گلايدر خود را امتحان كرد و حال اميدوار است بتواند در پروازهاي آينده ركوردهاي تازه اي برجا گذارد.
او همچنين، مي خواهد با كاتاماران (قايق بادباني) ۴۰متري اش كه تصور مي شود سريع ترين قايق بادباني جهان است، ركورد ۲۴ساعته تازه اي به جاي گذارد. اين قايقراني از دماغه  هاتراس در آتلانيك شمالي در وسط گلف استريم به سمت شمال شرقي خواهد بود.
در هر لحظه، هواي جهان نيروي غير قابل تصوري، بيش از همه نيروهايي كه توسط نيروگاه ها توليد مي شود، توليد مي كند و استيوفاست فقط چند كيلو وات از اين نيروي شگفت وبي پايان را لازم دارد تا او را سريع تر، بلندتر يا دورتر از هر كس ديگر تاكنون براند.
باد براي فاست خوب بوده است. سال گذشته او را ظرف فقط ۱۵ روز در استراليا، آمريكاي جنوبي و اقيانوس هاي آرام، هند و آتلانتيك به پيش راند و بدين ترتيب به اولين كسي تبديل شد كه به تنهايي دور دنيا را با بالن پرواز كرد.
او ركورد بالاترين سرعت درميان بسياري از دارندگان بالن يكنفره را نيز از آن خود كرده است. (۱۸/۳۲۲ كيلومتر در ساعت ) و در همان سفر طي ۲۴ ساعت با بالن ۵۶/۱۳۷ كيلومتر را طي كرد و در مجموع فاصله بين نيويورك تا انگلستان را بر فراز آتلانتيك ظرف چهار روز و ۵/۱۷ ساعت پيمود (خط شرقي) و براي طي كردن خط غربي برفراز آتلانتيك ( راه كلمب، يعني كاديز تا سان سالوادور) ۹ روز و ۵/۱۳ ساعت و براي پيمودن هزار كيلومتر با گلايدر، ۶ ساعت و ۱۷دقيقه و ۵۴ثانيه وقت صرف كرد. زندگي استيوفاست(Steve fosset) وقف روياي بشري براي فرار از نيروي اصطلاك و سرعت هر چه بيشتر در پرواز شده است، البته به كمك تكنولوژي بيش از حد گران كه تنها از عهده يك ميليونر بر مي آيد. در واقع فاست- بازرگان بي ادعاي ۵۹ ساله بدون هيچ قابليت فيزيكي و قهرماني ويژه ( او كانال انگليس را در سال ۱۹۸۵ شنا كرد، اما در بيشترين زمان و پايين ترين امتياز در آن سال) - نمونه يك ماجراجوي قرن بيست و يكم است؛ يك سوم كاپيتان كوك و دو سوم بيل گيتس. فاست مي كوشد در ماجراجويي نيز به همان دستاوردهايي كه به عنوان رئيس يك شركت تجاري دست يافته است، نائل آيد.
او خوب بلد است چگونه يك تشكيلات بزرگ را جمع و جور واداره كند. پرواز بالن تك نفره با همكاري و پشتيباني يك تيم بزرگ بيش از ۱۲ نفر، از جمله هواشناسان، جوشناسان، متخصصان ارتباطات، ناظران ترافيك هوايي و يك مدير كنترل هواي درون بالن، انجام گرفت.
او داراي قدرت تحمل و تمركز بسيار است. او در هنگام سفر با بالن در هر ۲۴ساعت، ۴ ساعت مي خوابيد، آن هم به صورت چرت هاي ۴۵دقيقه اي و بالاتر از همه، او درتشخيص يا ارزيابي و مديريت، پديده اي خبره است كه در لايه هاي تجارت و پرواز در ارتفاع بالا يكسان حضور دارد و موفقيت در هر دو بسته به آن است: پديده اي به نام ريسك. بدترين نسبتي كه مي  توانيدبه فاست بدهيد «خطر طلبي» است و همرديف دانستن او با كساني كه با طناب «بانجي» مي پرند يا خلبان هاي بدلكار. او به هيچ وجه به استقبال خطر نمي رود، بلكه تمام تلاش خود را براي كاستن از آن به كار مي برد. او مي گويد: «من اين ورزش ها را انتخاب كرده ام - قايق بادباني سرعتي، گلايدر، بالن - و اين واقعيت كه آنها خطرناك هستند مايه ناراحتي من است كاش چنين نبودند و من وقت زيادي را صرف مي كنم تا از خطرات آنها بكاهم.»
و بدين ترتيب بود كه سوار بر گلايدرASH-52M خود به كمك خلباني اينرانوولدسون، خلبان بازنشسته نيروي هوايي آمريكا و ناسا، برفراز صحراي موهيوي به پرواز درآمد و شگفتي و ركورد تازه اي به جا گذاشت. اغلب گلايدرسواران ورزشي سعي مي كنند خود را به تونل هواي گرم كه در اثر تفاوت گرم شدن نقاط مختلف زمين پديد مي آيد، برسانند و دايره وار، دور اين استوانه به پرواز درآيند: با اين روش نمي توان به فرآيند قابل توجهي طي مسافت دست يافت.
اما وقتي يك جبهه وسيع باد، رشته كوه بلندي را قطع كند، ناحيه بي نظيري را در سمت پايين باد ايجاد مي كند كه مي توان مسافت زيادي را حدود ۱۶۰ كيلومتر، در  آن طي كرد. پيداكردن يكي از اين امواج هوا و ماندن در آن، بهترين راه براي رسيدن به ركورد طي مسافت با گلايدر است؛ البته نياز به حس تشخيص و كنترل بالا دارد.
فاست براي اين كار از بدنهASH استفاده مي كند كه بين بال هايي با بازه (پهناي بال) ۲۶ متر، يعني سه متر بلندتر از شاتل هاي فضايي، معلق است و براي برخاستن و نشستن از موتور دوار و كوچك ولي پرسروصدايي كه در دنبال گلايدر نصب شده است استفاده مي كند. اين ماشين ۲۵۰ هزار دلار براي فاست خرج برداشته است. فاست به ايده هايي كه در سر دارد، سخت وفادار است.
ايده پرواز با گلايدر درون استراتوسفر مدت هاست ذهن او را به خود مشغول ساخته و اگرچه تابستان امسال نتوانست آن را در نيوزيلند به اجرا درآورد، ولي در سال ۲۰۰۴ يكبار ديگر آزمايش خواهد كرد و اميدوار است اين بار بتواند در اين كار موفق شود و بازهم ركورد جديدي به جاي گذارد. براي اين كار لازم است هم به لحاظ فيزيكي و هم به لحاظ روحي آمادگي كامل داشته باشد؛ لباس هاي مخصوص، تكنولوژي پيچيده و هواشناسي دقيق نيز موردنياز است.
درصورت موفقيت نه تنها ركورد تازه اي به جاي مي گذارد، بلكه ركورد ارتفاع ۱۵ هزار متري سال ۱۹۸۶ را نيز محو خواهد كرد. هواپيماي فاست براي ارتفاع ۱۹ هزار متر طراحي شده و هواپيماي بعدي كه هنوز ساخته نشده،  قادر خواهد بود بدون موتور تا ۳۰ هزار متر بالا برود؛ چندين كيلومتر بيش از هواپيماي جاسوسي يو-۲(۲(U-.
البته ركوردها شكستني اند و فاست قبول دارد كه بالاخره روزي كساني خواهند آمد كه ركوردهاي او را در گلايدر، قايقراني و بالن بشكنند و سريع تر و دورتر از او بروند. درواقع او به گونه اي از اين امر استقبال مي كند و مي گويد؛ «عموماً در دو موقع مردم از شما سخن مي گويند، يكي وقتي كه ركورد تازه اي به جاي مي گذاريد و ديگر، زماني كه كسي ركورد شما را مي شكند.» او چندان طالب شهرت نيست و به همين جهت چندان تبليغ نكرده كه در كوچه و خيابان شناخته شود؛ تنها دوستان و علاقه مندانش او را مي شناسند. پرواز سلو (تنها) با بالن، بعد از پنج مرحله عدم توفيق، با شور و هيجان زيادي از تلويزيون پوشش داده شد ولي نتوانست شهرت و محبوبيتي در ميان عموم براي او كسب كند.
او با توان مالي و ارتباطاتي كه دارد مي تواند عملاً به فضا برود و لذت سفر در اعماق بي انتهاي فضا را دريابد: «پرواز در شاتل فضايي جالب است، اما من دوست دارم خودم راننده باشم،  پس ترجيح مي دهم با گلايدر خودم در جو پرواز كنم.» آيا اين ميليونر ماجراجو موفق خواهد شد ركوردهاي تازه اي به جا گذارد يا جان برسر اين كار خواهد گذاشت؟
برگردان: محسن سالاريان

آمريكا، بعد از ۱۱ سپتامبر: كاهش روزافزون سطح زندگي
سربازان آمريكايي و امراض گوناگون
001768.jpg
رفت و آمد مستمر حدود ۲۵۰ هزار سرباز به داخل و خارج عراق و افغانستان در سال آينده ذهن فرماندهان نظامي و رهبران سياسي را در رابطه با تهديد سيستم پزشكي ارتش به خود مشغول داشته است.
فرماندهان رده بالاي پنتاگون و رهبران كنگره آمريكا با مساله تازه اي مواجه شده اند. آنها مي ترسند بين احتياجات سربازان رزرو (ذخيره) كه به سبب مشكلات پزشكي پيشين قادر به بازگشت به خدمت نيستند، مسائل سلامتي سربازان بازگشته و تعداد بالاي سربازاني كه در حال آمد و شد هستند، مسائل پيش آمده پاييز امسال در فورت استوارت در سطح كشور شايع شود. پايگاه نظامي جورجيا، ناگهان با مشكل بزرگ نگهداري و رفع نيازهاي پزشكي هزاران سرباز بازگشته از عراق مواجه شد، در همين رابطه انتقادات شديدي متوجه دستگاه اداره كننده ارتش و سربازان شد كه چرا در درمان و رسيدگي به ارتشي هاي رزرو مبتلا به بيماري، تاخير شده است. اين بيماران به علت تسهيل در بازگشت سربازاني كه قصدمراجعت داشتند، مدت هاي طولاني در مكان هايي غيراستاندارد نگهداري مي شدند.
درك استوارت، مدير قابليت هاي دفاعي دفتر حسابداري عمومي، بازوي تجسسي كنگره، گفت: «نگراني ما بيشتر از آن جهت است كه شرايط در فورت استوارت مرتبا تكرار و تكرار مي شود، اما بايد بگويم كه اين وضع بهبود خواهد يافت.»
يك مساله بزرگ ديگر روبه رويي سيستم پزشكي ارتش آمريكا با عدم سلامتي هزاران سرباز رزرو، حتي پيش از اعزام به مناطق جنگي است. روي هم رفته، بر اساس مطالعاتي كه ۲۵ اكتبر توسط بهداري ارتش انجام شد، ۱۸۰۰ تا ۳۶۰۰ نفر ذخيره - اعضاي ارتش ذخيره يا ارتش گارد ملي - فعال شده بودند اما به علت نارسايي در سلامت عمومي قادر به شركت در عمليات نبودند. بر اساس قوانين ارتش، از لحظه اي كه سرباز به خدمت احضار مي شود تا زماني كه به خانه بر مي گردد ارتش مسوول سلامتي و موظف به درمان اوست.
صدمات و بيماري هايي كه افراد از قبل دارند و با خود به ارتش منتقل مي كنند طيف وسيعي از نارسايي هاي قلبي، استخواني، آرتروز گرفته تا ديابت و دندان هاي فاسد را شامل مي شود و همه انتظار دارند بيماري هايشان توسط ارتش درمان شود. به لحاظ تاريخي، مشكلات دندان از شايع ترين بيماري ها به شمار مي رود: يك بررسي نظامي نشان داد، يك چهارم سربازان ذخيره كه پس از حمله ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به خدمت فرا خوانده شدند، به علت اشكالات دندان از ادامه خدمتشان جلوگيري شد.
در فورت استوارت، صدها ذخيره فعال شده براي خدمت در جنگ عراق مورد مراقبت پزشكي قرار گرفتند كه عمدتا بيماري ها و اختلالاتشان هيچ ارتباطي با جنگ نداشت. وقتي ۱۸ هزار سرباز واحد سوم پياده از عراق بازگشتند، حدود ۲ هزار نفرشان نياز به مراقبت پزشكي داشتند! علاوه بر تاخيرهاي طولاني در درمان، ذخيره ها به پادگان ها و قرارگاه هايي منتقل شدند كه گارد ملي جورجيا از آنها براي اقامت هاي موقت تابستاني استفاده مي كرد و مجبور بودند در شرايطي به سر برند كه كنگره آن را «زيراستاندارد» ناميده است. حدود يك سوم ذخيره هايي كه در فورت استوارت مورد درمان قرار گرفتند، هرگز به ماموريت خارج از كشور نرفته بودند.
ذخيره ها، تمرين ها و برنامه هاي روزانه سربازان مشغول خدمت را ندارند و فقط سالي يك بار از آنها آزمايش فيزيكي گرفته مي شود و در اين ميان بسياري از ذخيره ها از اين آزمايشات طفره مي روند. اين روند باعث شده وضعيت جسمي سربازان ذخيره بسيار بد و غيرقابل پيش بيني شود به طوري كه در هر مرحله فراخواني اين سربازان به خدمت، تعداد زيادي از آنان به واسطه ابتلا به بيماري هاي كوچك و بزرگ جوراجور از جمله: سرطان، بيماري قلبي، نارسايي كبد، پلاسيدگي عضلاني و حتي در يك مورد زخم گلوله در سر! قابليت اعزام به منطقه را ندارند.
مساله از ارتش فراتر مي رود و به سطح جامعه بر مي گردد. جان اوشي، از اعضاي اتحاديه افسران ذخيره مي گويد: «اين مساله فقط به ارتش و سربازان ذخيره محدود نمي شود، به كل جامعه بر مي گردد. همانطور كه در روزنامه ها مي خوانيد گروه زيادي از آمريكايي ها از هيچ بيمه پزشكي برخوردار نيستند و بسياري اصلا به دندانپزشك مراجعه نمي كنند؛ خب، عده اي از اين آمريكايي ها سربازان ذخيره هستند. چرا چنين است؟ پاسخ روشن است: به خاطر درآمد اندك و هزينه هاي زياد. وقتي درآمد خانواده ها روز به روز كمتر مي شود، به تدريج هر چيز لوكسي از سبد هزينه هاي خانوار حذف مي شود و يكي از اين كارهاي لوكس و ويژه پولدارها (!) مراقبت هاي پزشكي و مراجعه مرتب به دندانپزشك است. ممكن است باور نكنيد، ولي همچنين است و مراجعه مرتب به دندانپزشك و انجام چك آپ و اين قبيل كارها، لوكس محسوب مي شوند و ويژه پولدارها هستند!»
در جامعه آمريكا، به دنبال جنگ هاي افغانستان و عراق، درآمدها به شدت كاهش يافته، هزينه ها وماليات ها افزايش يافته و رفاه عمومي مختل شده است. عمليات حفاظتي، جاسوسي و پليسي كنترل جامعه از طريق ارگان هاي مختلف (اف.بي.آي، پليس محلي، نيروهاي فراوان آموزش ديده، مراكز ويژه ايالتي و ...) نيز هزينه هاي گزافي را بر مردم آمريكا تحميل نموده و بدين ترتيب سطح زندگي عمومي به نحو محسوسي افت كرده و امكانات، به ويژه در خانواده هاي متوسط، به نحوي نيست كه بتوانند از اموري چون چك آپ مرتب، مراجعه به دندانپزشك و امثال آن برخوردار شوند.

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   جهانشهر  |   حوادث  |   در شهر  |   درمانگاه  |
|  سفر و طبيعت  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |