گفتگو با محمد طه عبدخدايي رييس سازمان ايرانگردي و جهانگردي:
بايد به سمت خصوصي سازي برويم
سال ۲۰۱۰- ۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۱دلا ر
|
|
حميد ذاكري
در شماره روز پنج شنبه هفته گذشته، بخش اول مصاحبه ما با دكتر محمد طه عبدخدايي، رئيس سازمان ايرانگردي و جهانگردي را خوانديد.در ادامه اين گفتگو، كه امروز از نظرتان مي گذرد، عبدخدايي به گردشگري داخلي،پرداخته است.اين گفتگو، آغاز بحث جدي و مبسوطي است در زمينه صنعت توريسم در ايران، راهكارها، بايدها و نبايدها و بسي نكات ناگفته در اين رابطه كه تحت عنوان كلي «سال ۲۰۱۰، يكهزارميليارد تومان...» به صورت متناوب در روزهاي آينده به چاپ خواهد رسيد. در اين سلسله گزارشات با مسوولان و دست اندركاران صنعت توريسم، اعم از بخش دولتي و خصوصي، به گفتگو خواهيم نشست؛ به نظرات كارشناسان اين صنعت گوش خواهيم سپرد، با مردم و انتظاراتشان آشنا خواهيم شد و درمجموع خواهيم كوشيد تصويري واقعي و كامل از گردشگري، چنانكه هست و سيمايي از اين صنعت چنانكه بايد باشد، در اختيار شما بگذاريم.
آقاي دكتر، نظرتان راجع به گردشگري داخلي چيست، يعني ايرانگردي وچه راه كارهايي انديشيده ايد؟
بي شك گردشگري داخلي بسيار مهم است. از چندين جنبه ، گردشگري داخلي مي تواند زيرساخت گردشگري خارجي باشد. بدون گردشگري داخلي، گردشگري خارجي ما پا نمي گيرد. همين جا از رسانه هاي جمعي مي خواهم در اين زمينه به طور جدي وارد عمل شوند؛ فرهنگ سازي سفر را براي مردم تشريح كنند ومردم را با سفر، اهميت آن و فرآيندهاي مثبتي كه دارد آشنا سازند.
دقيقا، به مطلب مهمي اشاره كرديد؛ از سفر و فرآيندهاي آن بگوييد.
توضيح اين مطلب نياز به مجالسي بس فراخ دارد كه اميدوارم بتوانيم با كمك شما رسانه ها - اعم از نوشتاري، ديداري و شنيداري - به اين مهم نايل آييم و آحاد جامعه را با اهميت اين مقوله آشنا سازيم. اما به طور خلاصه، سفر روحيه انسان ها را تلطيف و براي كار و فعاليت بهتر با برآيند بيشتر، آماده مي كند. خانواده ها با سفر مي توانند از فشارهاي عصبي رهايي يابند. اگر فرزند دچار خانه و خانواده گريزي شده، پس از مسافرت آرامش پيدا مي كند. ده ها و صدها بازتاب مثبت از سفر ناشي مي شود كه شما در صفحه تان بايد به آنها بپردازيد. حتي مي خواهم بگويم مسافرت، مصرف قرص - به ويژه قرص هاي اعصاب - را نيز كم مي كند. در اسلام به كرات بر لزوم مسافرت تاكيد شده، علم روانشناسي هم مسافرت را يك ضرورت براي سلامت روان مي داند.
آيا زيرساخت هاي گردشگري داخلي را داريم؟
خوب، از بسياري جهات، زيرساخت هاي ما در شهرهاي مختلف كشور و در جاده ها در رابطه با پذيرش توريست ضعيف است. اگر از تهران بخواهيد به شيراز برويد با بسياري از اين كمبودها مواجه خواهيد شد و درخواهيد يافت جاده هاي ما تا چه اندازه كمبود سالن پذيرايي و امكانات بين شهري دارند.نكته ديگري كه بايد اشاره كنم اين است كه بسياري از تصادفات، ناشي از خستگي هاي سفر است. راننده پس از مثلا ۲۰۰ كيلومتر رانندگي، وقتي جايي براي استراحت و خستگي دركردن نمي يابد، طبيعي است كه احتمال كم دقتي و تصادف بالا مي رود.
چطور مي شود به مردم گفت به سفر بروند، با اين گراني؟
بدون شك وقتي مي خواهيم روي فرهنگ گردشگري داخلي كار كنيم، بايد عناصر و عوامل آن را هم فراهم كنيم. يكي از اينها، گردشگري ارزان است. بايد روي گردشگري ارزان كار شود، تجربه دنيا هم در اين زمينه خيلي مثبت است. در فرانسه و بسياري از ديگر كشورهاي اروپايي مردم ملزمند يك ماه از سال را به مسافرت بپردازند. الان از بسياري از متقاضيان احداث هتل كه به سازمان مراجعه مي كنند، از ايشان تقاضا مي كنم هتل هاي كم هزينه بسازند. در اين صورت هزينه هاي مسافرت پايين مي آيد و تعداد بيشتري از مردم مي توانند به سفر بپردازند و مي دانيد كه هر مسافر، چرخه اي از گردش پول و اشتغال همراه مي آورد. من پيشنهاد مي كنم برخي خانه ها به هتل تبديل شوند.
مقصد سفر: فقط شمال!
دكتر عبدخدايي در ادامه سخنانش در رابطه با گردشگري داخلي و لزوم اشاعه فرهنگ سفر در ميان مردم، گفت: متاسفانه بسياري از جاذبه هاي كشور ما براي مردم ناشناخته مانده است. از مسافرت به اماكن مقدس، به ويژه مشهد مقدس و قم كه بگذريم، مردم براي سفرهاي تفريحي راهي شمال كشور مي شوند. در حالي كه استان هاي مختلف ايران (قزوين، الموت، لرستان، كردستان، خراسان و ...) هر كدام داراي جاذبه هاي خاص خود هستند. شهرها، روستاها و طبيعت مناطق مختلف كشور، هر يك مي توانند موضوع يك سفر بسيار جذاب، فرح بخش و آموزنده باشند. ضمنا بايد سفر به مناطق ديدني و جذاب نزديك را در برنامه خود قرار دهيم. اين سفرها با هزينه كم و مدت زمان محدود امكان پذير است.
از ديگر كاستي ها و دشواري هاي سفر، نبود امكانات و تسهيلات بين راهي است.اگر متل هاي بين راه داشته باشيم، رستوران هاي متعدد، چايخانه هاي متعدد و امثال آن را به تعداد زياد در مسيرها داشته باشيم، مردم راحت تر مسافرت مي كنند. همه اينها باعث شده مردم بيشتر ترجيح بدهند راهي شمال شوند. اگر بتوانيم مردم را به سفرهاي داخلي ترغيب كنيم، در واقع اقتصاد پويا و گردش پول به وجود آورده ايم.
كاملا درست است. بايد در داخل سفر را تشويق كرد و از آن طرف جذب توريست هاي خارجي كه با خود ارز مي آورند و چرخ هاي اين صنعت عظيم را مي گردانند، بسيار حايز اهميت است.
همين طور است. باتوجه به رشد فزاينده جمعيت، در سال ۱۳۹۰ جمعيت ايران به صد ميليون نفر مي رسد و اگر روي جهانگردي و ايجاد خدمات فعاليت نكنيم، دچار بحران شديد خواهيم شد. بايد به خدمات بينديشيم. صنعت و كشاورزي باتوجه به روش هاي مكانيزه، درصد خاصي اشتغال ايجاد مي كند. تنها اشتغال نيروي انساني در بخش خدمات به وجود مي آيد و اكنون فكر تمام كشورها به اين مهم معطوف شده است. وقتي اين صنعت (جهانگردي) مي تواند در حال حاضر ۷۰۰ ميليارد دلار( و تا سال ۲۰۱۰ معادل يك هزار ميليارد دلار) ارز در سطح جهان توليد كند، نبايد به سادگي از كنار آن گذشت. ما بايد سهم متناسب با پتانسيل خود را داشته باشيم. ما جزو ده كشور نخست جهان از لحاظ پتانسيل ها هستيم. اما در حال حاضر جايگاه ما از نظر توريست پذيري و درآمد توريسم، در درجه شصت و هشتم است. بايد تمام تلاشمان را بر اين بگذاريم كه جايگاهمان به لحاظ جاذبه توريستي با جايگاهمان از نظر درآمد و توريست پذيري هماهنگ شود. بايد به هر ترتيبي كه مي توانيم مشكل اشتغال و درآمدهاي ارزي را حل كنيم. در حال حاضر مشغول برنامه ريزي روي بن سفر و وام سفر هستيم.
لطفا راجع به بن سفر بيشتر توضيح دهيد.
بن سفر هم چيزي است مانند رفاه و بن ارزاق عمومي كه در ادارت پخش مي شود. بايد طرح سفر بين كارمندان و شهروندان ساماندهي شود و نام اين بن را بن سفر بناميم. مثلا انعقاد قرارداد با هتل ها، اشتغال زايي به وجود مي آورد. بدين ترتيب به طورغير مستقيم كمك كرده ايم. در حالي كه در موارد ديگر به طور مستقيم به مشاغل، كمك مي كنيم و بعضا جواب مثبت نداشته است. وقتي خود شخص، مسوول هزينه هاي سفر خودش مي شود، آن وقت پول بين مردم و در شهرهاي مختلف به چرخش در مي آيد و وقتي سفر وي به پايان رسيد، اين پول باز به بانك و خزانه دولت بر مي گردد و اين به پويايي اقتصاد كمك مي كند. خواهش من از رسانه ها اين است كه نقاط زيبايي ايران را به ايرانيان بشناسانند و آنها را به سفر ترغيب كنند.
نقش دولت را در گردشگري چگونه مي بينيد؟
بهترين نقش براي دولت در صنعت توريسم، تصدي گري است. دولت نبايد در اجرا شركت كند، بلكه بايد بر اجرا نظارت كند و كارها را به بخش خصوصي بسپارد. در حقيقت «حفاظت»، «حمايت» و «نظارت» برعهده دولت است. هميشه ديده ايم در جاهايي كه دولت مجري است مشكلاتي پيش مي آيد. به عنوان نمونه « هتل لاله » كه توسط دولت اداره مي شود پس از بررسي مشخص شده در سود دهي ضعيف است. بخش خصوصي وقتي در كاري سرمايه گذاري كند براي بازگشت سرمايه اش تلاش مي كند. در ارگان هاي دولتي هم به همچنين. مي بينيم كه به زيرمجموعه هاي بنياد مستضعفان، بخش خصوصي گفته مي شود، در حاليكه از نظر سيستم و عملكرد، اين زيرمجموعه ها دولتي به شمار مي آيند. بايد به سمت خصوصي سازي پيش رفت.
|