|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
زير سقفي كه ممكن است فروبريزد
بايد مقاله خوبي بنويسيم
زندگي ادامه دارد، گرچه اين صحنه ها قلب من و تو را مي آزارد
|
|
امير قادري
دارم اين مطلب را مي نويسم و هنوز معلوم نيست چند نفر مرده اند. اين اتفاقي است كه مي تواند براي همه ما بيفتد. تهران هم دير يا زود خواهد لرزيد. اين را مي دانيم و فقط داريم حواس خودمان را پرت مي كنيم. انگار كه اگر به آن فكر نكنيم، فاجعه اي در كار نخواهد بود. اما مي دانيم كه هست؛ دارد تعقيب مان مي كند؛ و صداي نفس هايش را پشت گوشمان احساس مي كنيم.
دارم اين مطلب را مي نويسم و خيلي هاي ديگر در تحريريه روزنامه دارند همين كار را مي كنند، زير سقفي كه معلوم نيست كي مي آيد پايين و همه مان را داغان مي كند. اما باز نشسته ايم و داريم كار مي كنيم. روزنامه بايد دربيايد و فقط يك خبر ويژه است كه باعث تلاش و كوشش بيشتر مي شود. در خبرها دست و پا مي زنيم. همان شب اول، ده هزار نفر دفن شده اند. حال خيلي از زخمي ها وخيم است، زنده ها دارند سرما مي خورند و پتو نيست، آب هم نيست. من يك سرمايي درجه يكم ولي حالا بيشتر فكرم اين است كه صفحه مان بهتر از آب دربيايد... و بهتر در اين شرايط چه لغت آزاردهنده اي است.
دارم اين مطلب را مي نويسم و چايي و بيسكويت مي خورم، افسردگي زمان شنيدن خبر، جاي خودش را به انرژي بيشتر براي كار داده. بيسكويت مي خورم ولي احساس گناه هم مي كنم گرچه گرسنه ام است. ده هزار نفر را دفن كرده اند. يكي از بچه ها از ميز كناري مي پرسد تا پس فردا كه قرار است اين ويژه نامه درآيد (آخر ايرانشهر را دو روز زودتر مي بنديم) چند نفر دفن خواهند شد؟ همه تخمين مان را مي گوييم. اين فقط يك خبر است. اين فقط يك عدد است. يكي بايد يادمان بياورد كه دفن كردن يعني چه؟ ولي فعلا داريم كار مي كنيم.
دارم اين مطلب را مي نويسم و حواسم هست كه امشب بايد به پدرومادرم زنگ بزنم، چند تا پدر و مادر در اين زلزله كشته شده اند؟ اين گسلي كه مي گويند در برابر شمال ايران، خطر زمين لرزه را زياد كرده كي سرباز مي كند؟ من و پدرومادرم در دو طرف اين خط لعنتي قرار داريم. اما فعلا موضوع مهم، اين است كه اين يادداشت، خوب و خواندني از كار درآيد. راستي از آنهايي كه در بم دفن شده اند، كسي بوده كه مقاله اي چيزي از ما خوانده باشد؟ دوست داشته يا نه؟ قرار بود فردا در جلسه اي در دانشگاه باهنر كرمان شركت كنم و درباره فيلم نفس عميق حرف بزنيم. پس مي شد با بروبچه ها يكي دو روز حسابي تفريح كرد. اما حالا ديگر كي حوصله ما را دارد؟ برويم بگوييم كه مثلا حفره هاي روايتي فيلمنامه چه قدر به ساختار دراماتيك آن كمك كرده اند؟ كه كامران فيلم، به پوچي رسيده؟ كه صدابرداري فيلم استيليزه است؟ ولي آخر آنجا تا حالا ده هزار نفر دفن شده اند. تا وقتي جلسه ما برگزار شود چند نفر ديگر اضافه خواهند شد؟ ما كه زنده هستيم و بايد اين صفحه را ببنديم. فعلا مشكل من و جواد اين است كه اگر ترانه:«>Babe Iشm gonna leave you لد زپلين دم دست بود، موقع نوشتن اين مقاله ها چه حالي مي داد. مطالب بهتر مي شد. ما كه دفن نشده ايم. تازه زلزله باعث شده كه طعم زندگي را بيشتر حس كنيم.
دارم اين مطلب را مي نويسم و به نويسنده هايي فكر مي كنم كه درباره مرگ ما، بعد از زلزله تهران خواهند نوشت؛ چه حالي خواهند كرد بعد از اين كه سقف ايرانشهر فرو ريزد و ما هم يكي از آن ده هزار نفر شويم. موضوع جالبي است. يعني صفحه آنها هم خوب از كار درمي آيد؟
|
|
|
واكنش جهاني به فاجعه
|
|
«ايران در اين مصيبت تنها نيست.» اين پيامي است كه صداي واضحي دارد. وقتي هواپيماي ايلوشين حامل كمك هاي روسيه در فرودگاه بم روي زمين مي نشست، هيچ كس شكي نداشت كه دنيا كنار ماست.
ايتاليايي ها مي آيند: يك هواپيماي هركولس شامل متخصصان و محموله كمكي از فرودگاه پيزا به مقصد كرمان حركت كرد. آنها با تجهيزات پيشرفته و سگهاي زنده ياب از ديروز كار خود را آغاز كردند. اين اكيپ هرچه لازم است با خود دارد.
آلمان، ديشب: تيم پزشكي آلماني با يك داروخانه (كه براي سه هزار نفر دارو دارد) با پرواز ايران اير ديشب به كرمان رسيدند.
داوطلبان انگليسي: سگهاي جستجوگر، پزشكان، پيراپزشكان و ناجيان داوطلب، كمكي است كه از طرف انگليس به ايران مي رسد.
آنها جمعه شب به بم رسيدند.
كي مي آئيد: صليب سرخ فنلاند اعلام كرد به سرعت يك بيمارستان صحرايي را در بم آماده مي كند. آنها با يك گروه ۱۵ تا ۲۰ نفره زنده ياب به ايران مي آيند... به زودي.
پيشنهاد: سوئيس پيشنهاد كرده يك گروه ۶ تا ۸ نفره متخصص را به ايران بفرستد. كم نيست؟
يونسكو: مير بوچناكي از اعضاي بلندپايه يونسكو اعلام كرد اين سازمان با اشك و آه، يك گروه متخصص را به ايران مي فرستد.
اتحاديه اروپا: اولين حركت كمك ۸۰۰ هزار يورويي آنها به ايران است.
ركورد فرانسوي: ۶۵ متخصص فرانسوي شنبه به ايران رسيدند.
همدردي بلژيكي: دولت بلژيك صدهزار دلار به ايران كمك مي كند.
صليب سرخ اين كشور نيز آماده هرگونه همكاري است.
يونان: شايد باور نكنيد، اما متخصصان يوناني با تجربه زلزله هاي مختلف به ايران مي آيند. آنها ۲۵ نفرند. اين كشور همچنين ۲۵۰ هزار دلار به مصيبت زده ها اختصاص داده است.
مجارستان: ۲۴ هزار دلار كمك كشوري است نه چندان ثروتمند.
از آنها متشكريم.
با كمي حساسيت: جرج بوش رئيس جمهوري آمريكا به ايران پيشنهاد كمك كرد.
همسايه: تركيه سه هواپيما پراز دارو و كمك هاي اوليه و يك هواپيماي نظامي را به ايران فرستاد. اين كاروان را ۴۸ نفر همراهي مي كنند. اين جبران محبت ايران در زلزله ازمير است.
و... : كمك ها همچنان ادامه دارد. ممنون.
|
|
|
رسم همسايه داري
كمبود آب در بم يكي ديگر از مشكلاتي است كه در كنار هزاران مشكلات ديگر، زلزله زدگان با آن دست به گريبانند تا جايي كه مسوولان ستاد حوادث و سوانح غيرمترقبه استان چهارمحال و بختياري ۲۰ هزار بطري آب معدني به مناطق زلزله زده شهرستان بم ارسال كردند. اين مقدار آب از شهرك صنعتي آب معدني «ديمه» بارگيري شد.
از استان همجوار، در اولين روزها كمك هاي اضطراري به بم رسيد. در كنار اين ۲۰ هزار بطري آب معدني، يك هزار دستگاه چادر امداد، يك هزار تخته پتو، ۱۰ درمانگاه سيار، دو دستگاه موتوربرق، دو هزار قوطي كنسرو، ۳۰۰ كيلو نايلون سنگرسازي و ۲ هزار البسه گرم كننده، ۲ تيم كامل امداد و نجات و ۳ پزشك به همراه ۳ دستگاه آمبولانس به منطقه ارسال شد. استاندار چهارمحال و بختياري خبر از آمادگي بيمارستان هاي استان براي پذيرش مجروحان و آسيب ديدگان زلزله داد تا رسم همسايه داري را به جاي آورده باشد.
|
|
|
قبل از اتفاق
نمي شود با يك فاجعه طرف شد و ياد ژانر سينماي فاجعه نيفتاد. داستان آدم هايي كه در يك مخمصه عجيب گير افتاده اند و نمي دانند بايد چه خاكي به سرشان بريزند. يكي از قواعد معمول اين ژانر، زندگي خوش آدم ها است. آدم هايي كه اول قصه بايد عشق و حال و كيف و شادي شان را خوب ببينيم تا فاجعه اي كه قرار است در ميانه هاي داستان اتفاق بيفتد، وحشتناك تر به نظر برسد. بايد عشق جك و رز قبل از غرق «تايتانيك» باشد، بايد مسافران هواپيماي آن «فرودگاه» پرحادثه، با هزار اميد و آرزو سوارش شده باشند. غروب پنج شنبه چهارم دي ماه، مردم بم چه حالي داشته اند؟
|
|
|
ميوه مرگ
نخل هاي جنوب انگار هميشه با فاجعه پيوند خورده اند، با خون و مرگ، با آتش. نخل هاي خوزستان را سال ها آتش كشور همسايه ويران كرد، با توپ ها و تانك ها و هواپيماهايش و نخل هاي بم را زلزله. اين تصويرها براي ما غريبه نيستند. تصوير نخل هايي سر بريده كه دود از آنها بالا مي رود و زيرشان، بدن هاي خوني و فرسوده جوان ها و پيرهاي ايراني افتاده اند.
اين بار اين تصويرها قدري خاك آلودتر بودند چون فاجعه از خاك آمده بود و نخل ها را هم از ريشه در آورده بود. خرماميوه بم است و ميوه مرگ. چه تصادف غم انگيزي است وقتي مرگ سراغ خرماها و نخل ها مي رود، سراغ جوان ها و پيرهاي بم.
|
|
|
يك تپه خاكي
ارگ بم به آن عظمت، ديگر هيچي ازش باقي نمانده. همه چيز به تلي از خاك تبديل شده. آنها كه ساختمان ارگ را از نزديك ديده اند، مي دانند اين تل خاك قبلا چي بوده. كلي برج و بارو و طاقي و صحن و شاه نشين و برج ديده باني و مكتب و حمام و زورخانه كه خيلي ديدني بود.
اين گردشگرها بعد ياد آدم هايي مي افتند كه اينجا زندگي مي كرده اند و ديگر خبري از آنها نيست. ارگ بم تنها چيزي بود كه از همه آن لحظه ها، آدم ها، غصه ها و شادي هايشان باقي مانده بود و بعد مرگشان ديگر خبري ازشان نيست و حالا يك اتفاق ديگر هم افتاده، اين تنها يادگار هم از بين رفته. انگار كه: «نه خاني آمده، نه خاني رفته.»
|
|
|
صبح تاشب
سينما
امروز ۸ دي ماه است و بيست و نه دسامبر، يعني سالروز درگذشت آندري تاركوفسكي، فيلمساز روس. اين كه اين قضيه چه ربطي به انتخاب هاي شما براي سينما رفتن و فيلم ديدن دارد خيلي مهم نيست. به هر حال سايه اين فيلمساز تا مدت ها روي سر سينماي ما بوده است. شايد اگر از دوست داران اين كارگردان هستيد، بد نباشد امروز از ويديو كلوپ سر خيابان يكي از فيلم هايش را كرايه كنيد و توي خانه ببينيد. اگر هم اصولا با اين جور فيلم ها حال نمي كنيد عيبي ندارد. امروز تولد دنزل واشنگتن هم هست. يكي از فيلم هاي اين بازيگر سياه پوست را از كلوپ كرايه كنيد. به هر حال سينماهاي تهران مدت هاست كه برنامه شان را تغيير نداده اند و فيلم تازه اي براي پيشنهاد دادن وجود ندارد. اما اگر عضو برنامه شب فيلم نامه حوزه هنري هستيد، امروز در سالن كوچك مي توانيد فيلم «محكوميت مضاعف» را تماشا كنيد. اين فيلم را بروس برسفورد سال ۹۸ ساخته و بازيگراني مثل اشلي جاد و مورگان فريمن در آن بازي مي كنند. ساعت ۳۰/۱۶ و ۱۹ فيلم در سالن كوچك نمايش داده مي شود.
كتاب
«كنوت هامسون» يك نويسنده نروژي است كه سال ۱۹۲۰موفق شده نوبل ادبيات بگيرد. از اين نويسنده نه چندان معروف (البته در ايران) دو سه تا كتاب سال ها پيش منتشر شده كه همه آنها را قاسم صنعوي ترجمه كرده. «رازها»، «پان» و «ويكتوريا» اسم اين كتاب ها هستند. حالا كتاب ويكتوريا در بازار كتاب تهران تجديد چاپ شده و نشر گل آذين آن را منتشر كرده است. مترجم باز هم قاسم صنعوي است و هامسون براي همين كتاب جايزه نوبل دريافت كرده است. اگر از آن دسته آدم هايي هستيد كه با قهرمان هاي افسرده و سرد مزاج و مرموز خوب كنار مي آيند، رمان را حتما بخوانيد.
جشنواره
از امروز در فرهنگسراي هنر (خيابان جلفا، پل سيدخندان) سومين جشنواره سراسري فيلم كوتاه «باران» آغاز مي شود. همزمان با تهران، اين جشنواره در شيراز و اصفهان هم برپا مي شود و محور امسالش «زنان» است. نيكي كريمي هم دبير اين جشنواره است. يكي از نكات جالب اين جشنواره نمايش فيلم هاي كوتاه زناني است كه قبلا آنها را جلوي دوربين و به عنوان بازيگر ديده بوديم. مثل فاطمه معتمدآريا، نيكي كريمي، فاطمه گودرزي، ياسمين ملك نصر، مهناز افضلي، پريوش نظريه، فقيهه سلطاني، لادن طباطبايي، پرند زاهدي و پريسا شاهنده. داور بخش فيلم نامه جشنواره هم خانم گلي ترقي است. براي گرفتن برنامه نمايش فيلم ها، سري به فرهنگسراي هنر بزنيد.
نمايشگاه
در فرهنگسراي نياوران يك نمايشگاه نقاشي به نفع مصدوم هاي شيميايي برپا شده كه شامل ۹۰ تابلو است. اين تابلوها كه آثاري از محمدرضا شاهرخ شاهي، ميترا عباسي، استاد پويا و استاد ميناسيان هم در آنها ديده مي شود، همگي براي فروش عرضه شده اند و درآمد نمايشگاه قرار است در اختيار انجمن حمايت از قربانيان سلاح هاي شيميايي قرار بگيرد. اين نمايشگاه تا ۱۳ دي در اين فرهنگسرا ادامه دارد.
در مركز مطالعات و برنامه ريزي شهر تهران، نمايشگاه عكس اميد صالحي برقرار است. اين عكاس جوان كه فارغ التحصيل رشته عكاسي از دانشگاه آزاد است اسم نمايشگاهش را گذاشته «تهران و مشاغل غير مولد شهري.» تا فردا، ۹ دي ماه، بيشتر فرصت ديدن عكس هاي صالحي را نداريد. آدرس هست، انتهاي خيابان پاسداران، ضلع جنوبي پارك نياوران، مركز مطالعات و برنامه ريزي شهر تهران، پلاك .۷۴۲
فرهنگسرا
كلاس هاي آموزشي دوره زمستاني فرهنگسراي بهمن تازه شروع شده، بنابراين هنوز براي ثبت نام كردن در اين كلاس ها فرصت داريد. امروز (و كلا دوشنبه ها) اين جا دو رشته آموزش داده مي شوند. يكي خوشنويسي نستعليق و شكسته نستعليق كه از ساعت ۱۴ تا ۱۷ و ۱۷ تا ۲۰ برگزار مي شود و آن يكي كلاس قالي بافي و گليم بافي كه زمانش از ۹ صبح تا ۱۲ است. راستي، اگر بچه اي دم دستتان است كه گاهي مي رود روي اعصابتان و مي خواهيد يكي دو ساعت هم كه شده سرش را جايي بند كنيد، بد نيست ببريدش تالار مبارك فرهنگسراي بهمن، اين جا نمايش «خاله پيرزن، گربه بلا، موش ناقلا» به كارگرداني توران دسته باشي تا ۱۵ دي روي صحنه است. هم صبح و هم عصر.
تلويزيون
هيچ مي دانستيد دوشنبه ها نصفه شب يعني ۱۰/۱ شبكه يك سريال «هتل پياده رو» را پخش مي كند؟ همان مجموعه اي كه چند سال پيش در تعطيلات نوروز پخش شد و اكبر عبدي تويش بازي مي كرد. اما امروز و امشب، چند برنامه را نبايد از دست داد. يكي تكرار سينما يك است كه چون پنج شنبه هفته گذشته به دلايلي پخش اش به تاخير افتاد، خيلي ها نتوانستند فيلم «شبح جنگجو» را از اين برنامه ببينند. اين تكرار ساعت ۱۴ پخش مي شود. نود را هم امشب ببينيد. عادل يكي دو هفته اي است كه با ميهمان هاي ويژه اش برنامه هاي جنجالي تدارك مي بيند. اين برنامه هم حول و حوش ساعت ۳۰/۲۲ از شبكه ۳ پخش مي شود. امشب ديدن سريال هاي ديروز، امروز، فردا (شبكه ۵، ساعت ۱۹) / بازرس و ركس (شبكه ۳، ساعت ۱۵/۲۰) و روشن تر از خاموشي (شبكه ۱، ساعت ۱۵/۲۲) را هم پيشنهاد مي كنيم. دوشنبه خوبي داشته باشيد.
|
|
|
سيد محمد خاتمي
او اين روزها پرمشغله ترين رئيس جمهور دنياست. علاوه بر سازمان دهي و مديريت نيروهاي دولتي كه قرار است به وضع نابسامان مناطق آسيب ديده از زلزله رسيدگي كنند، او بايد مدام به پيام هاي هم دردي و تسليت كه از كشورهاي مختلف دنيا برايش ارسال شده اند هم جواب هاي محترمانه بدهد. او روز جمعه يعني چند ساعت بعد از فاجعه، تلفني در تلويزيون حضور پيدا كرد.
شبكه هاي مختلف تصوير رئيس جمهور را درحالي كه در جلسه فوق العاده هيات دولت شركت كرده بود و دستورات لازم را صادر مي كرد در بخش هاي مختلف خبري پخش كرد.
|
|
|
سيد محمد بهشتي
اين روزها به خصوص سر او به عنوان رئيس سازمان ميراث فرهنگي خيلي شلوغ است.
او بايد گزارشي از ميزان خسارت هاي وارد شده به آثار تاريخي بم را هرچه سريع تر به دولت و مقام هاي مسوول اعلام كند.
به محض رسيدن آمارهايي از ميزان تخريب و ويراني «ارگ بم»، قرار است كمك هايي از سازمان يونسكو و سازمان هاي بين المللي ديگر براي ترميم و بازسازي اين اثر تاريخي - باستاني به ميراث فرهنگي يعني نهاد تحت مديريت سيد محمد بهشتي برسد.
|
|
|
جيم كلنسي
جيم كلنسي يك مجري با سابقه شبكه سي.ان.ان است، يكي از پرطرفدارترين شبكه هاي خبري دنيا. عادت كرده بوديم خبرهاي دست اول را هميشه از همين شبكه هاي اسم و رسم دار بشنويم يا از آنها نقل قول كنيم. اما جمعه شب، همين مجري با سابقه روي تصاويري كه مربوط به شبكه خبر سيماي جمهوري اسلامي ايران بود اخبار زلزله را پخش كرد و بعد از آن هم از پوشش خبري كاركنان اين شبكه در ارتباط با اين فاجعه انساني تقدير كرد. به اين ترتيب به نظر مي رسد موقعيت رسانه اي كشورمان بعد از ماجراي پوشش دادن خبر دستگيري صدام و حالا ارسال گزارش هاي تصويري زنده از زلزله بم پيشرفت قابل ملاحظه اي كرده است.
|
|
|