يكشنبه ۲۱ دي ۱۳۸۲ - شماره ۳۲۷۹
نهضت مشعشعيان در گفت وگو با محمدعلي رنجبر - واپسين بخش
خيزش اعتقادي
000870.jpg
روند تاريخي مؤيد اين نكته است كه خيزش مشعشعيان حركتي اعتقادي بود تا قومي
اشاره: در بخش نخست اين گفت وگو درباره انگيزه هاي نگارش كتاب «مشعشعيان» آقاي محمدعلي رنجبر صحبت شد. هم چنين از مهمترين منابع پژوهشي و موانعي كه ايشان با آن روبه رو بود، سخن به ميان آمد.
در شماره امروز ديدگاه هاي مؤلف درباره ساير آثاري كه پيرامون مشعشعيان نوشته شده و نيز تأثير آل مشعشع بر ديگر جنبش هاي شيعي در ايران و جنوب عراق،بيان شده است.
مؤلف در اين بخش از گفت وگو باور دارد كه نهضت مشعشعيان در خور پژوهش هاي بيشتري است و اين جنبش مهم سربداران داراي زوايا و خفاياي فراواني است كه بايد آشكار شوند.
در پايان نيز اشاره اي به خيزش اعتقادي و تركيب قومي جنبش مشعشعيان شده است كه نخستين خاستگاهش منطقه خوزستان و جنوب عراق بوده است.
گفتگو : يوسف عزيزي
* تفاوت كارتان را با دو اثر احمد كسروي و جاسم حسن شبر در چه مي بينيد؟
- آشنايي كسروي با موضوع مشعشعيان به ايامي برمي گردد كه به لحاظ شرايط كاري در خوزستان به سر مي برد. او در واقع كسي است كه اثر مهم «كلام المهدي» را معرفي مي كند و بخش هاي كوتاهي از آن را به ضميمه تاريخ پانصدساله خوزستان به چاپ مي رساند. اما نگرش كسروي به اين موضوع بيش از آن كه با دغدغه هاي تاريخ نگاري همراه باشد با موضع گيري اعتقادي همراه است.
تاريخ نگاري كسروي در موضوع مشعشعيان به شدت تحت تأثير چارچوب اعتقادي او قرار مي گيرد و بهانه اي مي شود براي تكرار آنها. كسروي موضوع مهدويت در تشيع را رد مي كند و از آنجا كه تشيع سيدمحمدبن فلاح را آميخته با باطني گري مي بيند، شديدترين حملات را به او وارد مي كند و از «بد آموزي» اش مي گويد. بر اين اساس، كسروي با چارچوب نظري و اعتقادي مشخص، پيش داوري صريحي از نظام اعتقادي مشعشعيان و اقدامات ناشي از آن دارد و بدين شكل نه تنها گام مؤثري در پيشبرد پژوهش در موضوع مشعشعيان برنمي دارد كه موجبات تعطيلي نگاه علمي و تحقيقي مي شود.
به نظر مي رسد اگر كسروي چنين نگرش و داوري نسبت به مشعشعيان نداشت، ما اكنون با برخي آثار شبر مواجه نبوديم، زيرا او مي كوشد به عنوان عضوي از خاندان مشعشعي پاسخ كسروي را بدهد كه چنين اقدامي ضرورت داشت اما نه به اين شكل كه خود پرسشهاي نويني را از نگاه غيرعلمي شبر موجب شود.
او كلام المهدي را به طور كامل مطالعه نكرده بود و از تاريخ مشعشعيان سيدعلي خان اطلاعات كمي داشت و روشي كه براي بررسي موضوع داشت چندان دقيق نبود و حاصل كار، نه به دفاع همه جانبه بر اساس طرح مطلوب نويسنده از موضوع مشعشعيان منجر شد و نه پژوهش روشمند و علمي كه بايد با بررسي همه جانبه منابع اصيل و بدون پيش داوري همراه باشد.
انگيزه من در انتخاب موضوع- چنان كه گفته شد- از مسير مطالعه در تاريخ ايران بروز پيدا كرده و در واقع پس از آشكار شدن اهميت تاريخ نگاري مشعشعيان در بستر مسايل تاريخ ايران، پژوهش صورت گرفته است. بنابراين پرسش هاي اساسي، پرسش هايي بر اساس نگرش تاريخي بوده است و نه مسايل اعتقادي قومي و غيره...
آنچه پس از انتخاب موضوع صورت گرفته، مبتني است بر آگاهي و توانايي نگارنده از روشهاي پژوهش دانشگاهي. قاعدتاً نگاه انتقادي به ماحصل مي توان داشت، اما تصور مي كنم با مبنا قراردادن روش تحقيق در علم تاريخ بايد صورت بگيرد. چون نگارنده مدعي است كه بر اين اساس پژوهش را انجام داده است. عدم پيش داوري، روشمندي، دسترسي به همه منابع اصيل شناسايي شده، انسجام منطقي و... از جمله اصول مطرح و مقبول در روش تحقيق در تاريخ ايران است.
* آيا با وجود كتابهاي نگاشته شده باز هم نكات ناگفته درباره مشعشعيان وجود دارد؟
- معمولاً در تاريخ پژوهي دو نكته موجوديت پژوهش جديد را- در موضوعي كه پيش از اين مورد بررسي و روشمند قرار گرفته- موجب مي شود؛ نخست يافتن مأخذ جديد است كه اهميت آن در موضوع مورد نظر اثبات شود و دوم، نگاه نو يا به تعبيري پرسش نو از موضوع است. در كتاب مشعشعيان، ماهيت فكري- اجتماعي و فرآيند تحولات تاريخي آن مورد نظر بوده است، اما اين كه با توجه به منابع موجود تا چه ميزاني به اين موضوعات پاسخ داده شده است به عهده خوانندگان و اهل فن است. نويسنده بر اين نظر است كه با اين منابع، مفصل ترين پاسخ ها به پرسش هاي مطرح ارايه شده است. اما اگر پرسش ديگري و يا مأخذ نويافته اي وجود دارد بايسته است پژوهش ديگري صورت بگيرد.
* در بحث خوزستان صحبت از عنصر عرب و ايراني كرده ايد. ممكن است اين تصور كه ۸۰-۹۰ سال گذشته صادق باشد ،اما با تشكيل دولت ملي فكر نمي كنيد بايد از اصطلاح «عرب ايراني» براي هموطنان عربمان در خوزستان استفاده كنيم؟
- بله، زمان موضوع مورد بحث سده نهم قمري است و در بازشناسي عنصر جمعيتي و مخاطبان خيزش مشعشعيان بايد به قوميت پيروان و همراهان توجه مي شد، به ويژه اينكه جغرافياي خيزش نيز در منطقه اي مرزي است كه تركيب جمعيت عرب زبان و فارس زبان را دارد و حتي بخشي از اين جمعيت عرب زبان در قلمرو مرسوم ايران قرار ندارد و در بافتي قبيله اي و متفاوت به سر مي برند، اما در سده اخير و موضوع تشكيل دولت ملي با مفاهيم امروزي قطعاً عبارت «عرب ايراني» و يا «ايراني عرب» براي هموطنان عرب ساكن در قلمرو رسمي ايران مي تواند به كار رود.
بايد توجه داشت كه برخي همچون الزبيدي در نگاه به موضوع مشعشعيان هدفي سياسي را دنبال مي كنند و امروز از واقعيت هاي موجود به عنوان «اقدم اماره عربيه» ياد مي كنند ،در صورتي كه همراهي قبايل عرب با سيدمحمدبن فلاح كه در كلام المهدي بر آن تأكيد مي كند و از اهداف و آرمانهاي شيعي به كرات ياد مي كند. روند تاريخي نيز مؤيد اين نكته است كه خيزش مشعشعيان حركتي اعتقادي بود تا قومي، چنانكه هويزه با تركيب جمعيت فارس زبان و عرب زبان اولين مركز اين حكومت به شمار مي رود. دادن عنوان عربستان به قلمرو مشعشعيان در دوره واليگري آنها نيز تداوم كاربرد اصطلاح تاريخي است كه از دوره ساسانيان به منطقه عرب نشين قلمرو ايران كه كم و بيش حدود جنوب غرب قلمرو امروزي بود گفته مي شد.

رساله
نقش زن در آثار ايلامي
000873.jpg
نتايج يك پايان نامه نشان داد كه زن جايگاه ويژه اي در فرهنگ و بخصوص مذهب ايلام دارد. به گزارش ايسنا، ماندانا كرمي در پايان نامه كارشناسي ارشد باستان شناسي خود با عنوان «بررسي نقش زن در آثار ايلامي» آورده است: زن جايگاه ويژه اي در فرهنگ و بخصوص مذهب ايلام دارد. علت توجه بسيار ايلاميان به زن در مذهب شايد ريشه در باورهاي پيش از تاريخي دارد. در فرهنگ پيش از تاريخ ايران، زن به عنوان موجودي كه قادر است همانند خود را به وجود بياورد و نسل انسان را باقي نگهدارد، مورد احترام بود. باروري زن در چنين فرهنگي جنبه تقدس و اسطوره اي به خود مي گيرد.
روند برتري الهه ها در سيستم مذهبي ايلام تا دوره ايلام ميانه ادامه يافت. پيكره هاي متعدد الهه ها خود گواهي روشن بر اين مسأله هستند.
آنچه مسلم است اين است كه تمدن ايلام ظهور آغاز شهرنشيني در حوزه جنوب غربي ايران را دربردارد و مدارك موجود نشان مي دهد كه جامعه ايلامي دراين دوران داراي نگرش و ساختار مبتني بر برتري زنان بوده است. مباني اين استدلال هم مذهب ايلاميهاست.
در اين پايان نامه اضافه شده است: در هيچ دوره اي از تاريخ ايران، چنين ارتباط تنگاتنگي بين مذهب و زن وجود ندارد. با برتريهايي كه زن در مسايل اقتصادي، خانوادگي، اجتماعي، سياسي و... در اين دوره به دست آورده، باعث رشد و احياي نظام مادرسالاري شد كه در حقيقت ادامه فرهنگ پيش از تاريخي بود.
در ادامه اين پايان نامه كه با راهنمايي دكتر عليرضا هژبري نوبري در دانشكده علوم انساني دانشگاه تربيت مدرس تدوين شده، آمده است: باتوجه به اينكه قانون و سياست در فرهنگ ايلام ريشه در مذهب دارد، نقش مذهبي زن در فرهنگ ايلام مي تواند به ساير ابعاد جامعه چه مستقيم و چه به صورت غيرمستقيم تأثير بگذارد. اما بايد در نظر داشت برتري زن در مذهب ايلام در همه دوره هاي سه گانه تاريخ اسلام يكسان نبوده ، بلكه از قديم به ميانه، سير صعودي و از ميانه به جديد، سير نزولي پيموده است. دليل اين مدعا، از نظر شواهد باستان شناسي كاهش تعداد آثار ايلامي با نقش مذهبي زن از دوره ايلام قديم به ايلام نو است.
مؤلف در ادامه اين پايان نامه مي افزايد: با پيچيده شدن ساختار اجتماعي و گسترش شهرنشيني، مردان، زنان را از صحنه مذهبي كنار زدند و خود جايگزين آنها شدند.
در خاتمه اين پايان نامه آمده است: از شواهد باستان شناسي چنين استنباط مي شود كه زنان ايلامي در اقتصاد، هنر و سياست در جامعه هم نقش مهمي را بازي مي كردند. بنابراين زن در جامعه ايلام داراي پايگاه اجتماعي بالايي بود و نقشهاي متفاوتي را در جامعه به عهده داشت. با وجود اين، برتري زن در مذهب ايلام چشمگيرترين ويژگي زن در فرهنگ ايلام است.

هزاره اديان
حسينيه اي در نطنز
حسينيه تاريخي شهرستان نطنز در استان اصفهان در فهرست آثار ملي به ثبت رسيد.
000876.jpg

به گزارش ايسنا، اين بناي تاريخي در وراي باغستان هاي مركز شهر و در جنوب شرقي مسجد جامع اين شهر قرار گرفته است و بر اساس سنگ نوشته اي كه در ايوان اين حسينيه وجود دارد، سال ساخت آن ۱۲۶۸ همزمان با سلطنت ناصرالدين شاه قاجار و باني آن ميرزا سيدعلي نامي ذكر شده است.
اين اثر تاريخي داراي پلان مستطيلي و مصالح عمده آن خشت و آجر با ملات گل و گچ مي باشد و با كاشي هاي معقلي و رسمي بندي تزئين شده است. از ويژگي هاي اين بنا مي توان به نقش مهم سازه هاي چوبي در ساخت سقف اين بنا اشاره كرد. اين بناي تاريخي به شماره ۹۲۸۸ در فهرست آثار ملي ايران به ثبت رسيده است.
كليساهاي آذربايجان غربي
بيشترين كليساهاي استان عمدتاً در شهرستانهاي اروميه، خوي و سلماس قرار دارند. ابراهيم خرازي- مسئول انجمن هاي ميراث فرهنگي استان آذربايجان غربي- در گفت وگو با خبرنگار ايسنا ضمن بيان مطلب فوق افزود: بيشتر كليساهايي كه به صورت رسمي در آن مراسم مذهبي انجام مي پذيرد در اين سه شهرستان است كه مي توان به كليساهاي ئيدي لر، كليساي كهنه، سورپ سركيس، قريس و فنايي در شهرستان خوي اشاره كرد.
وي كليساهاي رسمي و فعال شهرستان سلماس را يازده كليساي سرنيق، هفت وان، مور حضرت مريم، بكاچيك، قلعه سربنا، كليساي خسرو آباد، درشك، قزلجه، پتوير، آفتارخان و كليساي چهريق عنوان كرد.
او در ادامه گفت: كليساهاي حضرت مريم، مارت خنه، قره باغ قريس، مارسرگيز، مارقوياقوز، ماوانا، كليساي روستاي اد(ماردانيال)، سپورغان، گياشين و كليساي پتروپوليس، از كليساهاي فعال اروميه و حومه آن بوده كه تمامي مراسم مذهبي و جشن ها در آن برگزار مي شود. مسئول انجمن هاي ميراث فرهنگي استان آذربايجان غربي كليساي طاطاوس (قره كليسا) را كه در ۲۰ كيلومتري شهرستان چالدران قرار داشته و متعلق به قرن ۷ و ۱۴ ميلادي بوده را از قديمي ترين كليساهاي استان عنوان كرد و افزود:
000867.jpg

اين كليسا مدفن يكي از حواريون به نام طاطاوس است كه در آنجا به شهادت رسيده است.
وي در ادامه اظهار داشت: اين كليسا از دو بخش با سنگ هاي سياه و سفيد ساخته شده كه قسمتي از اين كليسا كه با سنگ سياه ساخته شده متعلق به زمان گذشته بوده و قسمتي از اين بنا كه با مصالح سفيد كار شده جديد تر بوده و برج و باروي اطراف كه محوطه كليسا را در بر مي گيرد توسط عباس ميرزا به وجود آمده است.

انديشه
ادبيات
اقتصاد
زندگي
سياست
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  زندگي  |  سياست  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |