شنبه ۲۷ دي ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۸۵
ميهمان فلسطيني تهران
آرامش در غربت
نضال حماد. اين نام دانشجويي فلسطيني است؛ كسي كه ايران را براي ادامه تحصيل انتخاب كرده
001716.jpg
پدر خوشحال بود. پسرش را مي ديد كه چمدان هايش را مي بندد تا به سفر برود. مقصد جايي بود كه او را ياد دوران جواني اش مي انداخت. مشتي خاطره خوش دوباره با يك كلمه زنده شدند: «ايران».
نضال حماد ديگر ميهمان نيست. از سال ۱۳۷۵ يك شهروند تهراني است. از فلسطين آمده. جايي كه مردمش با شنيدن نام ايران به وجد مي آيند. هدف مشخص است، ادامه تحصيل در جايي كه احساس غربت نمي كند. متولد سال ۱۹۷۰ است، در اردوگاهي به نام «العروب» در شهر الخليل فلسطين. در همان اردوگاه درس خواند و بزرگ شد تا جايي كه اردوگاه در مقابل بلند پروازي هايش احساس حقارت كرد.
«تا ۱۰ سالگي در اردوگاه العروب درس خواندم. بعد عوامل رژيم صهيونيستي به خاطر فعاليت هاي پدرم ما را به سوريه تبعيد كردند. در شهر دمشق ديپلم گرفتم. حتي وارد دانشگاه هم شدم اما انصراف دادم و ترجيح دادم كه به ايران بيايم. يادم مي آيد پدرم از اينكه مي خواستم به ايران بيايم خيلي خوشحال شد. او چند بار به ايران سفر كرده بود.»
نضال حماد حالا دانشجوي كارشناسي ارشد فيزيوتراپي در دانشگاه شهيد بهشتي است. فارسي خوب حرف مي زند، مثل خودمان.
«به تهران كه آمدم مرا به دانشگاه بين المللي امام خميني(ره) در قزوين فرستادند تا دوره زبان فارسي را پشت سر بگذارم. اين دوره ۶ ماه زمان برد و زبان فارسي را آموختم. بعد به دانشگاه شهيد بهشتي معرفي شدم و ادامه تحصيل دادم.»
كسي كه تا ۷ سال پيش حتي يك كلمه فارسي بلد نبود حالا از مطالعه ادبيات ايران لذت مي برد.
«اشعار حافظ و مولانا ديوانه كننده هستند. كسي كه زبان فارسي را تازه آموخته باشد از مفاهيم عميق اين اشعار شگفت زده مي شود.» تعداد ۵۹ دانشجو و چند خانواده از اعضاي جنبش حماس، جهاد و سفارت فلسطين. شهروندان فلسطيني در ايران پرشمار نيستند. حماد براي پايان تحصيل و كمك به هموطنانش لحظه شماري مي كند.
بازگشت به دمشق 
چند ماه ديگر هموطنان تبعيد شده حماد بازگشت او به دمشق را جشن مي گيرند.
«تا يكي دو ماه ديگر فارغ التحصيل مي شوم. قصد دارم در محله فلسطيني نشين «اليرموك» دمشق كلينيك فيزيوتراپي افتتاح كنم. جايي براي ارايه خدمات به هموطنانم. بايد دينم را به آنها ادا كنم.»
ايران شناس 
نضال حماد از ۷ سال حضورش در ايران بهترين استفاده ممكن را برده است. او ايران را خوب مي شناسد.
«در اين مدت به اغلب نقاط ايران سفر كردم. از آثار باستاني موجود در شهرهاي بزرگ و كوچك ايران لذت مي برم. شهرهاي زياتي ايران هم خيلي جذاب هستند. آرامگاه هاي شاعران نامي ايران هم كه نياز به توضيح ندارند.»
سوغات 
هر بار كه نضال به دمشق سفر مي كند در چمدان اش گز، سوهان و پسته هم مسافر مي شوند. البته اين سوغات ايراني پاسخي هم دارد. از سوريه باقلوا و شكلات، راهي تهران مي شود براي دوستاني كه در ايران دارد. حماد در تهران دوستاني صميمي دارد كه اوقات فراغت اش را پر مي كنند.
غربت 
اين تصاوير زيبا به جاي خود، اما دلتنگي را نمي توان پنهان كرد. دل نضال گاهي براي زادگاهش تنگ مي شود.
«وقتي بعضي از دوستانم دعوت مي كنند به خانه آنها بروم معمولا مي پذيرم. اما با ديدن يك خانه هميشه دچار حسي نامشكوف مي شوم كه تا به حال برايم تفسير نشده. نه تنها من كه اغلب فلسطيني ها به واژه «خانه» حساسيت دارند. اين واژه زخم هاي كهنه ما را باز مي كند. البته اينجا به لطف دوستان ايراني كمتر احساس غريبي مي كنم. سعي مي كنم اينجا را بخشي از خاك سرزمين خودم بدانم اما واقعيت اين است كه ما غربت خود را هر جا كه برويم با خود مي بريم. انگار غربت و آوارگي با ما زاده شده و نمي خواهد ما را رها كند.»

ستون شما
بلندگوي مزاحم
اين نامه با امضاي ساكنان ميدان و خيابان شهيد دقيقي، اينچنين آغاز مي شود:« همشهري عزيز، به داد برس» ابتدا عنوان «همشهري» را به خودمان گرفتيم، اما بعد ديديم كه خير. منظور روزنامه «همشهري» است و حالا اصل نامه، در منطقه دردشت، (آدرس دقيق در روزنامه موجود است) دو مدرسه وجود دارد كه صداي بلندگوي آنها آسايش را بر مردم محل حرام كرده است. از روزنامه همشهري التماس مي شود اين صداي به ستوه آمده را به گوش مسوولان ناحيه ۸ آموزش و پرورش برسانند. زدزر۵۵ پايان نامه نيز اشاره شده كه اگر باور نداريد خبرنگار بفرستيد.
پول نداريم خلاف كنيم
رامين بهرامي يك شهروند بيكار (!) از دوست پاسخگو درخواست كرده در مورد بيكاري كاري بكند و بعد ازمسوولان راهنمايي و رانندگي خواسته است جريمه ها را بالا نبرند، مردم نمي توانند اين پول را پرداخت كنند.
نكته: البته راه بهتر اين است كه خلاف نكنيم. نه؟
جهان يكپارچه
آقاي حسنعلي مهدوي و يك برداشت صلح طلبانه و اينترناسيوناليستي از زلزله بم:
كل جهان به مثابه يك مجموعه عظيم انساني است كه در هر فرصت و موقعيت  ناگواري به ياري هم مي شتابند و ما نيز به نوبه خود  بايد نگرش خويش را به جهانيان تغيير داده و تعديل كنيم و نگاه مهربانانه و انساني آنان را همانگونه پاسخگو باشيم و اين واقعيت را بايد پذيرفت كه عصر تكنولوژي اطلاعاتي(IT) و پيشرفت هاي شگرف انسان در عرصه علم و فن آوري، كشورهاي جهان و ملل آنها را، از هر نژاد، دين، مذهب و هر مرام ومسلك چه فقير و چه غني به يكديگر نزديك كرده است و انسان ها ناگزير از همبستگي و پيوند ميان دولت ها از يكسو و ملت ها از سوي ديگرهستند و به اين واقعيت نيز بايد توجه كرد كه همگان به كمك و ياري يكديگر نيازمنديم تا جهاني فارغ از كشمكش ها و سرشار از صلح، عشق و دوستي بنا كنيم. و هم از اين رو است كه رجاء واثق داريم كه با اين پيش فرض ها مي توان بر ويرانه هاي ناشي از زمين لرزه در بم، بناهايي مستحكم باشور اشتياق و اميد اين مردم وكمك هاي گرفته شده از ديگر ممالك جهاني، بنا كرد كه از باد و باران و زلزله و ديگر حوادث ناخواسته نيابد گزند.

صبح تا شب
جواد رسولي 
سينما
امروز روز سينماي هفته است. بليت ها نيم بها هستند و فرصت براي ديدن هر فيلمي با حداقل هزينه هست. اگر دار و دسته هاي نيويوركي را هنوز نديده ايد زودتر برويد ببينيد چون همين روزهاست كه جايش را به فيلم بالستيك بدهد (شايد هم وقتي داريد مطلب را مي خوانيد داده باشد). دختر ايروني، جنايت، تب، كفش هاي جيرجيرك دار و دعوت به شام، اكران اصلي سينماهاي تهران را تشكيل مي دهند.
امروز يكي از فيلم هاي دهه هفتادي هيچكاك در سينما تك موزه هنرهاي معاصر تهران به نمايش درمي آيد. استاد، فيلم جنون را سال۷۲ ساخته و جان فينچ و الك مك گوان در آن بازي مي كنند. جنون هم جزو آن دسته از فيلم هاي هيچكاك است كه كمتر تحويلش گرفته اند. فيلم، ساعت ۱۶ به نمايش در مي آيد، ۱۱۶ دقيقه است و زبانش هم انگليسي است. در ضمن بعد از پايان نمايش فيلم، چون دوره آثار هيچكاك در سينما تك تمام مي شود، يك جلسه نقد و بررسي فيلم هاي هيچكاك، همين جا برگزار خواهد شد.
تئاتر
قبول! حق با شماست! امروز شنبه است و مراكز اصلي اجراي تئاتر در شهر تعطيل اند. اما اين دليل نمي شود خبر تازه درباره تئاتر هم تعطيل باشد. نمايش «خاطرات يك دزد» كار كامبيز اسدي كه در تالار خانه خورشيد مجموعه تئاتر شهر، روي صحنه بود، جايش را به «چند كاپريس براي ويلن» به كارگرداني رضا رحيمي داده است. اين نمايش از پنج پرده تشكيل شده كه اسم هر كدامشان كاپريس است. كاپريس در موسيقي فرمي است براي تكنولوژي كه به همراه تكنيكي ناگهاني به ملودي ديگري مي رسد. اين واژه در ضمن به معناي هوسراني هم هست. هادي كمالي مقدم، بهنام تشكر، مهران گل محمدي، ساغر عزيزي و سپيده سپهري، بازيگران اين تئاتر هستند كه ساعت ۴۵:۱۸ در خانه خورشيد اجرا مي شود.
فرهنگسرا
واحد هنرهاي تجسمي فرهنگسراي بهمن در ادامه برگزاري نمايشگاه هاي آثار كاريكاتوريست هاي مطرح ايران و جهان يك نمايشگاه جديد راه انداخته است. توي اين يكي مي توانيد آثار يكي از مشهورترين كاريكاتوريست هاي جهان را تماشا كنيد. اين بار نوبت به «كينو» هنرمند آرژانتيني رسيده تا آثارش باهمكاري خانه كاريكاتور در گالري شهيد آويني اين فرهنگسرا به نمايش درآيد. اگر فرصت كرديد و سري به اين نمايشگاه زديد، مي توانيد ۴۰ تابلوي سياه و سفيد از كارهاي كينو كه بيشترشان در زمينه مسايل اجتماعي هستند را بازديد كنيد، ضمن اين كه كتاب مجموعه آثار كينو هم كه خانه كاريكاتور آن را منتشر كرده در اين نمايشگاه عرضه مي شود.
تلويزيون
جذاب ترين برنامه هاي امشب، باز هم فوتبال هاي پخش مستقيم شبكه ۳ هستند. امشب ساعت ۲۳ از بازي هاي باشگاه هاي ايتاليا مي توانيد بازي پارما و اودينزه را تماشا كنيد. ساعت ۳۰:۱۷ هم يك بازي از ليگ برتر انگلستان پخش مي شود. دو تا پيشنهاد ديگر يكي نقطه چين و ماجراهاي كارآگاه و دستيارش است كه ساعت ۱۵:۲۱ پخش مي شود و ديگري مجموعه معماست كه اتفاقا توي اين يكي هم يك كارآگاه و دستيارش داستان ها را پيش مي برند. اين سريال ساعت ۱۵:۲۲ باز هم از شبكه ۳ پخش مي شود. به جز اينها، اين برنامه ها هم هستند، تكرار جنگ آشتي كنان ( شبكه۳،ساعت ۴۰:۱۳) تكرار آقاي دغل (شبكه يك ، ساعت ۱۵)، مدرس(شبكه ۵، ساعت۱۹)، سواران باد(شبكه۲، ساعت ۴۵:۱۹) و بوي ريحون( شبكه يك، ساعت ۲۰:۲۲).

مردم
بابي ساندز
بابي يكي از قهرمانان مبارزات مردمي ايرلند شمالي است كه سال ۸۱ بعد از يك اعتصاب غذاي طولاني در اعتراض به زنداني شدنش جان خود را از دست داد. اين كه نام بابي ساندز درستون مردم امروز آمده البته ربطي به اتفاق بيست و سه سال پيش ندارد. موضوع اين است كه هفته پيش سنگ قبر اين قهرمان ملي كه در گورستان ميلتون در بلفاست واقع است به دست آدم هاي ناشناس تخريب شد. درواقع عده اي رسما به قبرستان حمله كرده  و قبر ۱۶ نفر را از بين برده اند. اولين مظنون هاي اين حمله سلطنت طلبان ايرلند شمالي هستند كه سابقه اين جور كارها را ازقديم داشته  اند و آخرين بار ۴ سال پيش به چند قبر ديگر حمله كرده بودند.
ديگومارادونا
دو نسل بعد از «ديگومارادونا» روي صحنه آمده  اند اما مردم آرژانتين هنوز شيفته مرد افسانه اي فوتبالشان هستند. نمايشي موزيكال با عنوان : «شماره ده: بين بهشت و جهنم» در منطقه پايين شهر بوينوس آيرس اجرا شد. در اين نمايش جواني اين ستاره در مناطق فقيرنشين شهر و گل تماشايي اش به انگليس در جام جهاني ۱۹۸۶ به اجرا درآمد. مارادونا كه چهار سال گذشته را براي درمان اعتيادش در كوبا بسر برده، با اجراي اين نمايش موافقت كرده بود. گرچه مردم از برخورد شفاف ورك اين نمايش با بخش تاريك زندگي مارادونا راضي بودند اما روزنامه نگاراني كه درچند سال گذشته زندگي مارادونا را تعقيب مي كنند اين موزيكال را طرحي براي ساختن تصوير يك فرشته از مارادونا دانستند.
مسعود كيميايي 
او مدت ها از سينما و ديگر عرصه هاي خبرساز دور بود اما حالا انگار با تمام قوا دارد سعي مي كند آن دوره كزايي را جبران كند. نقد فيلم نامه جويندگان جان فورد، شركت در برنامه اي مثل «شبي با مسعود كيميايي»، فيلم سربازان جمعه و خبرهايي كه درباره رسيدن يا نرسيدنش به جشنواره فجر امسال، مدام طرفداران فيلم هايش را نگران مي كرد و بالاخره اينكه بعد از رمان جسدهاي شيشه اي، مي خواهد يك كتاب شعر چاپ كند و اين بار دوست دارانش را با مجموعه شعرهايش ذوق زده كند، فقط بخشي از حضور او در ميان خبرهاي فرهنگي هفته هاي اخير است. آخرين خبر هم اينكه او فيلم برداري «سربازان جمعه» را بالاخره به پايان رساند.با اين حال هنوز هم نمايش فيلم در جشنواره امسال قطعي نشده است.

تهرانشهر
ايرانشهر
حوادث
در شهر
درمانگاه
زيبـاشـهر
سفر و طبيعت
طهرانشهر
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  درمانگاه  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |  طهرانشهر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |