چگونه بن به برلين، منتقل شد
برلين، روياي آلمان متحد
آلمان با تغيير پايتخت از بن به برلين در سال ۱۹۹۹ تلاش كرد، شرق كشور را با غرب آن بيشتر متحد سازد.
مهرداد مشايخي
با انتقال پايتخت آلمان از بن به برلين اتحاد واقعي اين كشور شكل گرفت و روياي ژرمن ها براي بازگشت به دوران آلمان متحد پس از نيم قرن به واقعيت بدل شد.
آلمان كه در تمام سالهاي پس از جنگ جهاني دوم تلاش مي كرد تا خود را از زير سايه نكبت بار جنگ جهاني دوم خلاص كند، بالاخره با فروريختن ديوار برلين در سال ۱۹۸۹ زمينه هاي تشكيل دوباره يك كشور واحد را به وجود آورد و پس از اعلام ادغام دو آلمان شرقي و غربي به سرعت دست به بازسازي و مدنيزه كردن نيمه شرقي زد و بالاخره با تغيير مكان پايتخت از بن به برلين در سال ۱۹۹۹ و انتقال مراكز سياسي، نظير وزارتخانه هاي دولت فدرال و ساختمان مجلس، فصلي طولاني در تاريخ برلين به پايان رسيد.
درهمان سال، شهردار برلين گفته بود كه اين شهر مي تواند براي آلماني ها، كارگاهي براي تمرين اتحاد باشد. در آن موقع عملي كردن اين جمله شهردار برلين، چندان ساده به نظر نمي آمد چراكه بسياري فكر مي كردند كه نقل مكان فيزيكي به پايتخت فقط شروعي براي فرآيند پايتخت شدن است و برليني ها هنوز براي كنارآمدن با زندگي در يك پايتخت، به وقت زيادي نياز دارند.
درواقع سوال اصلي اين بود كه پايتخت جديد آلمان چطور مي تواند نقشي مانند پاريس يا لندن را ايفا كند؟ چراكه بيشتر آلماني ها معتقد بودند، اگر برلين قرار است فقط يك پايتخت سياسي باشد انتقال پايتخت از بن كار بهيوده اي بوده است. يك پايتخت سياسي، چيزي بيشتر از محلي كه زندگي سياسي مركزيت دارد، تصميمات سياسي گرفته مي شود و احزاب حضور بيشتري دارند نيست و اين همان نقشي است كه بن در گذشته ايفا مي كرد.
از طرف ديگر شهرهاي بزرگ و مدرن ديگري در غرب آلمان مي توانستند به راحتي برلين را زير سايه خود قرار دهند و نقش محوري آن را كمرنگ كنند. اما ويژگي هاي پايتخت تاريخي آلمان و تلاش آلماني ها سرنوشت اين شهر را به گونه اي كه مي خواستند رقم زد و اين شهر به مركزي براي تلاقي فرهنگ، سياست، اقتصاد و جامعه بدل شد. موقعيت برلين در مركز حكومت فدرال آلمان به آن كمك كرد تا مانند پلي بين شرق و غرب كشور به اتحاد سياسي - اجتماعي كمك كند و نوع پراكندگي ساختمان هاي دولتي كه بجز ساختمان رايشتاگ و دفتر صدراعظم، بقيه در شرق شهر قرارگرفتند، باعث شد نه تنها كفه ترازو به سمت شرق سنگين تر شود بلكه موقعيت آلمان در ميان كشورهاي اروپاي شرقي هم بهتر شود.
به نظر مي رسد، اين مهمترين هدف انتقال پايتخت به برلين بود چراكه درصورت ادامه حيات نامتوازن دو بخش شرقي و غربي شهر، كشور با مشكلات عميقي در سالهاي پس از اتحاد، روبه رو مي شد و تلاش هاي آلماني ها براي رساندن شرق كشور به موقعيت اقتصادي و تكنولوژيك غرب آن بي نتيجه مي ماند.
ورود به برلين؛ بزرگترين جابه جايي
طول پرونده هايي كه بايد منتقل مي شد به ۳۸ كيلومتر مي رسيد و لوازم، قفسه ها، كامپيوترها و ... به راحتي ۲۴ قطار باري را پر كرد. نقل مكان دولت از بن به برلين يك پروژه لجستيكي عظيم بود.
انتقال پايتخت از بن براي مردم اين شهر چنان ناخوشايند بود كه انگار هر دولتمرد و كارمندي كه شهر را ترك مي كرد از روي اهالي بن مي گذشت.
اولين شخصيتي كه از بن به برلين رفت، در سال ۱۹۹۴، رئيس جمهوري آلمان بود.
در آن موقع هنوز دولت و مجلس در بن مستقر نشده بود. در سال ۱۹۹۸ هم كه ساختمان هاي ديگر رئيس جمهوري تكميل شد، ۱۵۰ كارمند آن به برلين نقل مكان كردند.
اما جا به جايي واقعي و بزرگ در سال ۱۹۹۹ انجام شد. در آن سال پارلمان آلمان هم با ۶۶۹ نماينده و ۳هزار كارمند مجلس، راهي برلين شد و تمام اين افراد، دفاتر خود را تا ششم سپتامبر ۹۹، روزي كه اولين جلسه پارلمان در ساختمان رايشتاگ برگزار شد، آماده كردند. در اين بين از ۱۸ ساختماني كه دفاتر دولتي و حكومتي را در خود جاي دادند، بعضي دولتي و بعضي اجاره اي بودند. از ميان ساختمان هاي دولتي، چهار بلوك عظيم در اطراف ساختمان رايشتاگ قرار داشت و كار ساخت و ساز آنها تا نيمه هاي سال ۲۰۰۱ طول كشيد. پس از آن بود كه بايگاني ها و كتابخانه ها به همراه يك هزار و ۲۰۰ كارمند ديگر به برلين منتقل شدند.
پيش از آن، در نيمه سال ۱۹۹۹ صدراعظم، خبرگزاري دولتي و يكي از وزارت خانه ها با تمام كاركنانشان منتقل شده بودند.
جابه جايي دو طرفه بين بن و برلين
در واقع بعد از اين جابه جايي، نيمي از دولت در بن باقي ماند و شش تا، از چهارده وزارتخانه، ادارات اصلي خود را به همراه كاركنانشان در بن نگه داشتند.
وزارتخانه هاي دادگستري، دارايي، كار، عمران و ترابري، اقتصاد و حمايت از خانواده به برلين رفتند و در عوض، در حالي كه اداره اتباع خارجي هم از بن خارج مي شد، ادارت فرهنگ، دفاع، بهداشت محيط زيست ، توسعه و آموزش و تحقيق در بن ماندند.
درست است كه ۱۲۰هزار نفر ازكارمندان دولت و مجلس از بن به برلين رفتند، اما لازم نبود كه مردم بن هم چمدانهايشان را ببندند و راهي برلين شوند و يك سوم اهالي بن با تغيير موقعيت شغلي خود وضعيت بهتري براي خود بوجود آوردند. در اين ميان مجلس هم با تصويب انتقال بعضي از مراكز از برلين به بن، شرايط را براي انتقال اين مراكز نظير اداره ملي تحقيقات دارويي ، بانك مركزي و بيمه دولتي به پايتخت سابق آماده كرد.
اين نقل و انتقالات به يك برنامه ريزي دقيق و حساب شده احتياج داشت. پارلمان و بعضي از ادارات به يكي از بخش هاي مركزي منتقل شدند و براي دفتر صدراعظم هم محلي موقت در نظر گرفته شد. ساختمان ها طوري انتخاب شدند كه به جز چند اداره فرعي، بقيه ادارت به ساختمان هاي قديمي و مدرنيزه شده اي كه قدمت بعضي از آنها به صدسال مي رسيد نقل مكان كردند. وزارت خارجه به جايي منتقل شد كه در دوران نازي، ساختمان رايش بانك بود. اداره دارايي هم در ساختمان نيروي هوايي نازي ها مستقر شد و وزارت داخلي هم يك ساختمان قديمي را اجاره كرد.
اما با وجود تمام تلاش هاي دولت و صرف بودجه ۲۰ ميليارد ماركي براي اين انتقال، بزرگترين نگراني دولت فدرال آلمان در زمان انتقال به پايتخت جديد اين بود كه نمي دانست چقدر طول خواهد كشيد تا ساكنان جديد برلين بپذيرند يك برليني واقعي هستند و جايگاه جديد اين شهر را در آلمان باور كنند.
|
|
ژاپني ها هنوز مقاومت مي كنند
توكيو را رها نكنيد
|
|
ماندانا مشايخي
اين روزها دولت محلي توكيو سخت تلاش مي كند تا مجلس ملي ژاپن را از تصميم اش براي انتقال پايتخت از توكيو منصرف كند. دولت ژاپن كه از سال ۱۹۹۰ يعني تقريبا همزمان با صميم آلماني ها براي انتقال پايتخت از بن به برلين به فكر جابه جايي پايتخت كشورش افتاد، به دلايل زيادي هنوز نتوانسته است تصميم خود را عملي كند. ظاهرا تمام راه هاي قانوني طي شده است. در سال ۹۰ راه حل انتقال پايتخت توسط مجلس ملي تصويب و دو سال طول كشيد تا قانون انتقال مراكز سياسي و دولتي از توكيو به پايتختي جديد تصويب شود. هفت سال بعد يعني در سال ۱۹۹۹ شوراي انتقال پايتخت، ۳ ناحيه را براي جايگزيني پايتخت پيشنهاد مي كند و سال ۲۰۰۰ كميته مخصوص مجلس نمايندگان موظف مي شود تا ظرف دو سال يكي از اين ۳ ناحيه را به عنوان پايتخت انتخاب و راه حلي براي انتقال به آن ارايه كند و بالاخره در سال ۲۰۰۲ هم اين كميته انتخاب يكي از اين سه ناحيه را به تعويق مي اندازد.
در واقع دولت و مراكز تصميم گيري هنوز مشغول مطالعه طرح هايي هستند كه براي انتقال پايتخت از توكيو ارايه شده اند. در اين طرح ها، كه در جهت اجراي سياست هاي تمركززدايي و تقويت توانايي مقابله با مشكلات توكيو به دولت ارايه شده ، انتقال مجلس ملي و ديگر مراكز حكومتي و ادارات نظير مراكز قضايي و اجرايي و در مجموع بخش حكومتي پايتخت پيش بيني شده است. اما با وجود تلاش دولت ژاپن براي عملي كردن قانون تصويب شده جهت انتقال پايتخت، فشارهاي مخالفان و نوسانات شديد اقتصاد ژاپن باعث كند شدن روند اجراي چنين تصميمي شده است.
ژاپن كه هنوز براي رفع زيان هاي ناشي از ركود شديد اقتصادي در اوايل دهه ۹۰ تلاش مي كند آمادگي انجام چنين كاري -پروژه پرخرجي- را ندارد. البته اين، نظر مخالفان طرح انتقال است، مخالفاني كه دلايل بسياري براي مخالفت خود ارايه مي كنند و براي مطرح كردن دلايل شان از تمام امكانات اطلاع رساني نظير وب سايت و نشريات ديگر استفاده مي كنند. به نظر اين مخالفان كه تقريبا بيشترشان اهالي توكيو هستند، با انتقال پايتخت از توكيو به منطقه اي ديگر، شرايط اقتصادي و اجتماعي شهر به شدت دچار تغيير خواهد شد و قيمت زمين افت شديدي خواهد كرد. آنها اين شرايط را به دوران تركيدن حباب اقتصادي در اوايل دهه ۹۰ و ركود قيمت ها پس از يك دوره صعود بي سابقه تشبيه كرده اند، دوراني كه ژاپن هنوز تحت تاثير اثرات منفي آن قرار دارد.
به نظر اين مخالفان با وجود بروز چنين مشكلاتي، انتقال پايتخت ديگر يك مزيت محسوب نمي شود و علاوه بر آن به موقعيت بين المللي ژاپن، به عنوان رقيب بزرگ كشورهاي صنعتي و تراز اول جهان لطمه وارد مي كند. به همين دلايل مخالفان انتقال پايتخت از توكيو، معتقدند به جاي محروم كردن پايتخت از عمده توانايي هايش، بهتر است قدرت منطقه را دوباره احيا و آن را فعال كنند.
بعضي از كارشناسان ژاپني معتقدند كه دولت ملي و دولت هاي محلي دچار مشكلات مالي شديدي هستند و عمده اين مشكلات بدهي درازمدتي به مبلغ ۶۹۳ تريليون «ين» است. بنابراين ساختن يك پايتخت جديد با هزينه هاي سرسام آور چيزي به جز هدر دادن سرمايه ها و لطمه به قواي ملي نخواهد بود. از نظر ديگر، به نظر آنها همين كه مراكز كليدي سياسي و اقتصادي در شعاع يك و نيم كيلومتري در توكيو متمركز هستند امكان يك مديريت منسجم و كارآمد را به دولت مي دهد. در كنار اينها در حالي كه مشكلات زيست محيطي ژاپن به شدت رو به افزايش است طرح توسعه اي با مقياس وسيع بيش از ۸ هزار و ۵۰۰ هكتار، نابودي جنگل ها و منابع طبيعي را در بر خواهد داشت.
در اين ميان مخالفان انتقال پايتخت از توكيو دست به فعاليت وسيعي براي انصراف دولت از تصميم خود زده اند. آنها در سال ۲۰۰۲ در ارتباط با همين موضوع، فيلمي ويديويي ساختند و در همان سال هم انجمن شهر توكيو و دولت محلي يك گردهمايي براي ابراز مخالفت و ارايه راه حل هايشان برگزار كردند. در حالي كه مخالفان تلاش مي كنند در ميان نمايندگان مجلس ملي، گروهي را با خود هم عقيده كنند، كميته مخصوص نمايندگان هم تا ماه مي ۲۰۰۲ براي انتخاب يكي از سه ناحيه پيشنهاد شده براي جايگزيني پايتخت به نتيجه نمي رسد. همزمان مجلس تصميم مي گيرد تا در ميزان انتقال مراكز حكومتي از توكيو بازنگري كند و فرماندار «ايشي هارا» هم نظرات مخالف خود را به كميته مخصوص نمايندگان ارايه مي دهد. مخالفت همچنان ادامه دارد و ژاپن كماكان به نتيجه مشخصي در مورد انتقال پايتخت از ژاپن نرسيده است. به نظر مي رسد تصميم جابه جايي پايتخت كه در آلمان بيشتر موجب اتحاد مردم اين كشور شد، در ژاپن نتيجه معكوس داشته و موجبات بروز اختلافات شديدي را فراهم كرده است.
|
|
چهارمين پايتخت قزاق ها در يك قرن
گرچه مجلس جمهوري قزاقستان در ۲۰ اكتبر ۱۹۹۷ انتقال پايتخت اين كشور را از آلماآتا به آكمالا (آستانه) تصويب و پس از آن رئيس جمهوري اين كشور پايتخت شدن آكمالا را اعلام كرد، اما اين شهر به طور رسمي در دهم دسامبر ۱۹۹۹ پايتخت قزاقستان شد. در طول اين مدت اقدامات لازم براي اين انتقال انجام شد و در سال ۱۹۹۸ هم سفارتخانه ها و مراكز ديپلماتيك به آكمالا منتقل شدند.
جمهوري قزاقستان در شمال آسياي ميانه يكي از صنعتي ترين كشورهاي اين منطقه است كه به دليل همسايگي با روسيه و درياي خزر در دوران اتحاد جماهير شوروي پيش از ديگر جمهوري هاي آسياي ميانه مورد توجه قرار گرفت. اين جمهوري كه به دليل دارا بودن منابع نفت و معادن غني و زيرساخت هاي صنعتي از وضعيت اقتصادي نسبتا مناسبي در مقايسه با ديگر جمهوري هاي آسياي ميانه برخوردار است، در رقابت براي توسعه و پيشرفت و تلاش براي جبران عقب ماندگي هاي ناشي از دوران تسلط شوروي از كشورهاي آسياي ميانه، پيشي گرفته است.
دولت قزاقستان در اوج اين تلاش ها در حالي تصميم به جابه جايي پايتخت گرفت كه آلماآتامركز بزرگ اقتصادي و سياسي اين كشور و پايتخت هفتاد ساله آن بود. اولين پايتخت قزاقستان شهر اورنبرگ بود اما در سال ۱۹۲۵ پايتخت از اين شهر به قزل اوردا منتقل شد. اين پايتخت هم چند سال بيشتر دوام نياورد و ساخت راه آهن باعث شد تا در سال ۱۹۲۷ آلماآتا پايتخت قزاقستان شود. اين انتقال ۲ سال طول كشيد تا اينكه هفتاد سال بعد، يعني هفت سال پس از فروپاشي شوروي، قزاق ها تصميم گرفتند پايتخت را به آكمالا (آستانه) منتقل كنند.
كارشناسان و مقامات قزاق معتقد بودند كه آلماآتا از نظر ژئوگرافيكي در منطقه مناسبي در قزاقستان قرار ندارد. علاوه بر آن در حالي كه جمعيت شهر به بيش از ۵/۱ ميليون نفر رسيده بود، چشم انداز روشني براي ساخت مسكن بيشتر وجود نداشت. در واقع به نظر مقامات قزاقستان ساخت و ساز در آلماآتا بدون هيچ رويه مشخصي افزايش پيدا كرده بود و اين شهر ديگر جايي براي توسعه بيشتر نداشت، حمل و نقل در آن مشكل و جمعيت آن به سرعت در حال افزايش بود. علاوه بر آن افزايش بيش از حد آلودگي محيط زيست در آلماآتا نيز مقامات شهر را نگران كرده بود. بنابراين آكمالا كه هيچ يك از مشكلات آلماآتا را نداشت، به عنوان پايتخت انتخاب شد و قزاق ها بلافاصله ساخت و گسترش امكانات زيربنايي و جاده ها و خيابان ها را شروع كردند. ظرف چند سال ساختمان هايي با معماري مدرن و امكانات پيشرفته، ميادين بزرگ، خيابان هاي عريض وجاده هاي ارتباطي جديد در كنار مراكز فرهنگي، اقتصادي و سياسي نوساز چهره اين شهر را كاملا عوض كرد، اما هنوز مشخص نيست كه اگر آكمالا هم به سرنوشت آلماآتا دچار شد آيا مقامات قزاق دوباره تصميم به جابه جايي پايتخت خواهند گرفت يا نه.
|
|
برازيلياي تنها
برازيليا، تنها پايتخت جايگزيني است كه روي هيچ شهري ساخته نشد بلكه مهندسان و طراحان ، آن را از ابتدا ساختند. مقامات و طراحان، به قدري روي اين پروژه حساسيت داشتند كه رئيس جمهوري هر روز با هلي كوپتر از آن بازديد مي كرد.
نتيجه كار، پايتخت لوكس و مدرني بود كه هيچ وجه مشتركي با فرهنگ مردم برزيل نداشت. در آن از كوچه هاي تنگ و باريك ريو خبري نبود و مردم هم از آن استقبال نكردند. امروز در برازيليا جمعيتي كمتر از ۵۰۰ هزار نفر زندگي مي كنند اما در حاشيه نشين هاي كنترل نشده اطراف آن، كه مردم ساخته اند، ۵/۲ تا۳ميليون نفر زندگي مي كنند.
|
|
هلند، آمستردام
يكي از مدل هايي كه توسط كارشناسان در مورد جابه جايي پايتخت ارايه شده، تمركز زدايي و داشتن مراكز پايتخت دولتي و حكومتي در شهرهاي مختلف است. نمونه سنتي كشورهايي كه چندپايتخت داشته اند، هلند است با شهرهاي آمستردام و لاهه در آن.
كشور آفريقاي جنوبي هم نمونه ديگري است كه هر يك از قواي حكومتي آن در يك شهر متمركز شده است. قوه مقننه در ژوهانسبورگ، قوه مجريه درپرتوريا و قوه قضاييه در بولومن فونتن، مستقر است.
|
|
هند، تركيه، روسيه
برخي از نمونه هاي تاريخي انتقال پايتخت در جهان، جابه جايي پايتخت هايي چون هند، تركيه و روسيه بود. يكي از انگيزه هاي هندي ها براي جابه جايي پايتخت از كلكته به دهلي نو،حل معضلات اجتماعي پايتخت و جدا كردن اجتماع انگليسي ها از هندي ها بود. اما معضلات پايتخت سابق هند به دهلي نو هم كشيده شد. روسيه هم با انتقال پايتخت از سن پترزبورگ به مسكو و تركيه هم با انتقال مركزيت از استامبول به آنكارا به اهدافش نرسيد. تنها نمونه موفق اين جابه جايي استراليا است.
از سال ۱۹۱۱ كه كانبرا را به عنوان پايتخت استراليا ساختند تاكنون جمعيت اين شهر از ۵۰ هزار نفر بيشتر نشده است.
|
|
دروازه براندنبرگ
به نظر آلماني ها، اولين نماد تقسيم برلين بعد از جنگ دوم جهاني، امروز به نماد اتحاد مجدد آلمان تبديل شده است. وقتي كه دروازه براندنبرگ با ۲۰ متر ارتفاع بين سال هاي ۱۷۸۸ تا ۱۷۹۱ ساخته شد، اولين بناي كلاسيك برلين بود.
دروازه براندنبرگ كه هميشه نشانه جدايي بود با فرو ريختن ديوار برلين، در مقابل آن، امروز به نشانه تولد دوباره اين كشور، تبديل شده است و آلماني ها از آن به عنوان دروازه آزادي بسياري از اهالي جمهوري دموكراتيك ياد مي كنند. اين بنا امروز در كنار ساختمان هاي دولتي آلمان قرار گرفته است.
|
|
رايشتاگ نمايانگر دموكراسي
مجلس آلمان فدرال يا رايشتاگ در سال ۱۹۹۹ كليد ورود به اين بناي تاريخي را دريافت كرد. اين بنا كه تلفيقي از هنر و معماري است پس از حوادثي مانند بمب، آتش و جنگ ويرانگر پابرجا مانده است. تاريخ پرنوسان رايشتاگ تا سال ۱۹۳۳ شكوفايي حركت پارلماشاريستي را به خود ديد، اما با به قدرت رسيدن نازي ها به نماد قدرت هيتلر تبديل شد كه آن هم دوام نياورد و همه، تصاوير تاريخي پايين كشيدن پرچم هاي هيتلر از بالاي اين ساختمان و برافراشتن پرچم هاي نيروهاي پيروز شوروي و رقص سربازان روس را در مقابل رايشتاگ به ياد دارند. اين بنا دهه هاي پرتلاطم را سپري كرد و در اواخر قرن بيستم دوباره به نماد جمهوريت آلمان متحد بدل شد.
|
|
گالري ضلع شرقي
ديواري چون كارگاه هنر؛ اين ديوار احتمالا طولاني ترين گالري دردنيا است.
ضلع شرقي گالري درمحله فردريشاين به راحتي ۳/۱ كيلومتر طول دارد.
اين گالري ساعت كار اداري و بليت وروديه ندارد. در اين نمايشگاه، طرح هايي كنار هم چيده شده اند كه بعد از سال ۱۹۹۰ توسط نقاشاني از سراسر جهان كشيده شده اند؛ آن هم در بخش اصلي كوچكي كه از ديوار برلين باقي مانده است.
اين حالا باقي مانده بخشي از يك ميراث ملي است كه گروهي از هنرمندان بين المللي در خلق آثار روي آن، تلاش كردند.
|