يكشنبه ۲۸ دي ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۸۶
پايتخت كجا مي رود؟
قصه انتقال پايتخت
تهران را به كجا خواهند برد؟كدام شهر ايران امن تر از تهران است؟ و چه هزينه اي براي انتقال پايتخت قابل برآورد است؟ زلزله شناسي در شهر توجه نشده است و چرا مكان هاي زمين لرزه خيز از تراكم انساني بالا تري برخوردارند؟
001740.jpg
شهر تهران حاصل سرمايه گذاري مادي و معنوي ميليون ها انسان و سالهاي طولاني است و فقط با يك كلمه كه بايد پايتخت را از تهران بيرون ببريم، اين كار امكان پذير نخواهد شد.
عكس: مرحوم محمود پاكزاد
سعيده امين 
پايتخت بيش از ۲۰۰ سال است كه يك زلزله مرگبار را انتظار مي كشد. پايتخت هر از چند سالي سرنوشت محتوم خود را در ويرانه هاي مناطق زلزله زده ديگر شهرهاي كشور با سكوت  نظاره مي كند. تهران در بيم ويراني است و پايتخت نمي داند كجا برود. سال هاست كه قصه انتقال پايتخت از تهران به يك سرزمين امن حكايت مي شود و اين بار پس از زلزله بم، از زبان حسن روحاني دبير شوراي عالي امنيت ملي شنيديم كه صفت«پايتخت» از تهران برداشته مي شود.
البته احتمال وقوع زلزله فقط تن مسوولان شوراي عالي امنيت ملي كشور را نلرزاند. نمايندگان مجلس نيز با ارايه يك طرح ۳ فوريتي آمادگي خود را جهت بررسي طرح انتقال پايتخت اعلام كردند.
اول داستان
اولين بار داستان انتقال پايتخت در سميناري تحت عنوان مسايل اجتماعي شهر تهران در ارديبهشت ماه سال ۱۳۴۱ در دانشگاه ادبيات تهران، توسط موسسه علوم اجتماعي مطرح شد. در آن جلسه بسياري از مشكلات تهران مطرح شد و طرح انتقال پايتخت در حاشيه اين موضوعات مورد بررسي قرار گرفت. اين سمينار، زمينه تهيه طرح جامع شهر تهران در سال ۱۳۴۵ وتصويب آن در سال ۱۳۴۹ شد.
در اين سال ها جمعي از متخصصان شهرشناسي تهران باهمكاري كارشناسان خارجي، مطالعات اوليه خود را بر روي شهر تهران آغاز كردند. جمعيت شهر تهران باتوجه به رشد مهاجرت و افزايش توليد، در حالت خوشبينانه ۱۲ ميليون نفر و به طور بدبينانه ۱۶ ميليون نفر پيش بيني شده بود. اين در حالي است كه منابع آبي وذخاير مادي فقط براي ۵ ميليون نفر در تهران وجود داشت.
در سال ۱۳۷۵ بحث انتقال پايتخت، مجددا بر سر زبان ها افتاد. يك نماينده مجلس در سخناني خواستار انتقال برخي وزارتخانه ها، ادارات ، پادگان ها و كارخانجات به شهرهاي همجوار تهران شد.
در طرح جامع شهر تهران نيز ماده اي به  تصويب رسيد كه طي آن احداث هرگونه كارخانه در شعاع ۱۲۰ كيلومتري تهران ممنوع اعلام شده بود.هرچند كه اين قانون به صورت جدي اجرا نشد.
همان سال ۱۳۷۵ در آغاز جدي شدن بحث انتقال پايتخت، غلامحسين كرباسچي شهردار وقت تهران اعلام كرد كه آمادگي دارد تا با اجراي طرح هاي جديد از جمله، احداث بزر گراه و مجتمع هايي محكم، زير ساخت هاي شهر تهران را مستحكم كند كه اين طرح عملا مسكوت ماند.
زمزمه هاي مخالفت 
« ما با همت برخي از مديران، از انتقال پايتخت جلوگيري  كرديم.» مديران ما تهران را از يك زباله دان بودن نجات دادند، تهراني كه با برآورد وزارت مسكن و مسوولان رده بالا، غير قابل سكونت اعلام شده بود و حداقل ۲ هزار ميلياردتومان براي انتقال پايتخت هزينه نياز داشت. اگر صورت جلسه مذاكرات دولت درسال ۶۸ و۶۹ را بياوريد، هست، مطالعه كنيد.»
اينها عباراتي هستند كه غلامحسين كرباسچي شهردار اسبق تهران در سومين جلسه از محاكمه جنجالي اش به اتهام اختلاس در ۲۶ خرداد سال ۱۳۷۷ بر زبان راند.
سخناني كه در دفاع از مديران، خيلي ساده از كنار موضوع انتقال پايتخت عبور كرد. طرح انتقال پايتخت در سال ۶۹-۱۳۶۸ به عنوان يك گزينه براي گريز از وضعيت ناهنجار تهران در هيات دولت مطرح شد.
بدنبال آن وزارت مسكن و شهرسازي با مديريت آقاي مهندس كازروني، ماموريت يافت تا بررسي هاي اوليه اين طرح را مورد مطالعه قرار دهد. به همين منظور، يك گروه كاري مركب از ۴ كارشناس ارشد براي پاسخگويي به چندسوال تشكيل شد. دكتر «رهنمايي» مدير گروه جغرافيايي دانشگاه تهران و يكي از اين  كارشناس ها، چهار سوال اساسي را در طرح انتقال پايتخت مطرح كرده، مي گويد:« سوال اول اين است كه اگر دولت تصميم براي انتقال پايتخت بگيرد، كدام محل مناسب ترين جا براي انتقال و استقرار پايتخت است؟»
وي در طرح سوال دوم مي افزايد:« انتقال پايتخت از تهران، چه مقدار بار جمعيتي شهر تهران را كاسته وبه ساماندهي آن كمك مي كند؟
به گفته اين استاد دانشگاه، مطالعات پايه نشان داده كه مشاغل ستادي درتهران با ملحوظ داشتن بعد خانوار شاغلان، حداكثر حدود ۵۰۰ هزار نفر را بايد جابجا كند. رهنمايي مي گويد:« هزينه هاي انتقال پايتخت نيز ضابطه اي مهم براي تصميم گيري است. هزينه هاي برآورد شده نسبت به آن زمان بسيار بالا بود چرا كه دولت در سال هاي بعد از جنگ بويژه با پايين آمدن قيمت نفت و تعهداتش نسبت به بازسازي مناطق جنگ زده، اولويت هاي هزينه اي ديگري به غير از انتقال پايتخت داشت.
به گفته وي اين مطالعات نشان مي دهد كه هزينه هاي تملك زمين و آماده سازي بهينه براي شروع فعاليت هاي ساختماني، به يك هزار و ۲۰۰ ميليارد ريال سرمايه گذاري نياز دارد.
مدير گروه جغرافيايي دانشگاه تهران به مدت زمان انتقال پايتخت اشاره كرده مي گويد:« دوره انتقال قطعي به چه ميزان زمان نياز دارد؟ اين مطالعات بر مبناي سال هاي ۱۳۷۰ الي ۱۳۹۵ يعني يك دوره ۲۵ ساله انجام گرفته است و نشان داده كه انتقال قطعي حدود ۲۵ سال طول خواهد كشيد. بر اين اساس، انتقال پايتخت به نسبت هزينه هاي بسيار سنگين، تاثير چندان محسوسي بر جمعيت شهر تهران نخواهدداشت.
نتيجه گزارش اين گروه كارشناسي در جلسه هيات دولت، در سال۷۶-۱۳۷۵ توسط وزارت مسكن ارايه شد كه در همان جلسه، شهردار وقت، غلامحسين كرباسچي با اشاره به هزينه بسيار سنگين انتقال مي گويد:« با يك سيستم پولي كه مي خواهيد براي انتقال پايتخت هزينه كنيد تهراني براي شما مي رسازم كه دلتان مي خواهد و حتي از دولت نيز كمك نمي گيرم.
البته متاسفانه در اين زمان به علت آنكه به همين بهانه شهرداري ماموريت برنامه ريزي خود را تحت الشعاع ماموريت اقتصادي و ايجاد منابع قرارداد تا وعده هاي كرباسچي مبني بر كمك نگرفتن از دولت عملي شود در زماني كوتاه به علت روي آوردن شهرداري به تراكم فروش ناهنجاري هاي وحشتناكي به شيوه شهرسازي تهران حاكم شد و فساد ناشي از آن اوضاع تهران را بيشتر درهم ريخت . به اين ترتيب بحث انتقال پايتخت با توافق هيات دولت و وزارت مسكن مسكوت ماند. دكتر رهنمايي مي گويد: شهرداري شروع به بهسازي شهر تهران از طريق تشويق سرمايه گذاري و تضمين سودآوري براي بخش خصوصي كرد. سودآوري كه بخش ساختمان در تهران و به تبع آن در ساير شهرهاي بزرگ كشور داشت، به منابع مالي و بانكي كشور اجاره مي داد كه با بهره ۳۰ درصد امكانات مالي در اختيار بساز و بفروش ها قرار دهند و اين بود كه شهر تهران ، به نقطه انفجار نزديك شد.
چرا پايتخت برود؟
جمعيت ۱۲ ميليون نفري براي يك شهر با امكانات ۵ ميليون نفري در تهران، از نظر جمعيت شناسان نقطه انفجار محسوب مي شود. دكتر «محمد عدالتخواه» متخصص عالي شهرسازي ومعماري معتقد است: وجود دو سد لتيان وكرج براي تامين آب شرب تهران به هيچ وجه كافي نيست. به گفته وي:« بسياري از مراكز علمي مانند دانشگاه ها، ادارات دولتي، مراكز نظامي و قطب هاي صنعتي بايد در خارج از تهران احداث شوند تا ضمن كنترل مهاجرت، نقاط متراكم جمعيتي را پراكنده سازند. وي مي افزايد: «در بسياري از كشورهاي دنيا، قطب هاي اقتصادي در مراكز كم جمعيت و محرومتر كشور احداث و مراكز خدماتي به طور يكسان در شهرها تاسيس مي شوند زيرا مراكز خدمات رساني يكي از مهمترين عوامل جذب مهاجرت است.»
وي درمورد احتمال وقوع زلزله در تهران خاطرنشان مي كند: «كسي كه مي گويد در تهران زلزله خواهد آمد بگويد كه در كجاي ايران زلزله نمي آيد؟ شهر بم نه تنها به عنوان بخشي از پهنه پرخطر زلزله اعلام نشده است بلكه بيش از دو هزار سال هيچ زلزله اي را به خود نديده بود.»
دكتر بهبهاني متخصص عالي شهرسازي و معماري نيز معتقد است: «در هر كجاي ايران زلزله بيايد فاجعه اي كمتر از بم نخواهيم داشت.» به گفته وي به جاي اينكه پايتخت را منتقل كنيم، بايد درجهت پراكنده كردن مديريت و خدمات گام برداريم. اگر كليه فعاليت هاي خدماتي، توليدي و فرهنگي در سراسر استان ها به صورت عادلانه توزيع شود، نيازي به جابجايي پايتخت نخواهيم داشت. وي مي افزايد: «در تهران دو بافت فرسوده و جديد داريم كه به علت عدم ساخت و ساز اصولي در هنگام يك زلزله مرگبار در معرض تخريب خواهد بود.»
شهري براي قلعه نشينان 
طرح موضوع انتقال پايتخت از تهران، آن هم درست بعد از زلزله بم و زمين لرزه هاي ايذه و مسجدسليمان از زبان مسوولان امنيت ملي كشور، از ديدگاه برخي از كارشناسان نوعي فرار به جلو محسوب مي شود. به اعتقاد آنان ۱۲ ميليون نفر در تهران زندگي مي كنند كه جان آنان هنگام زلزله در معرض خطر است و كدام بخش از مردم هنگام انتقال پايتخت دست چين شده و به جاي امن و محكم برده خواهند شد.
دكتر بهبهاني ضمن مخالفت شديد با طرح انتقال پايتخت معتقد است: «تصور نمي كنم صورت مساله را پاك كردن و رفتن به جاي ديگر، شهر تهران را امن كند. ۱۲ ميليون نفر در تهران زندگي مي كنند كه با طرح انتقال پايتخت نمي شود همه را منتقل كرد.» وي معتقد است طرح انتقال پايتخت يعني ايجاد يك طبقه قلعه نشين كه ساكنان آن را مديران و مسوولان رده بالاي كشور تشكيل مي دهند. به اعتقاد وي ما با اجراي اين طرح به هزار سال قبل باز مي گرديم كه دژنشينان جان طبقه كوخ نشين را در دست داشتند. دكتر بهبهاني اجراي طرح انتقال پايتخت را عملي ندانسته و مي گويد: «شهر تهران حاصل سرمايه گذاري مادي و معنوي ميليون ها انسان و سالهاي طولاني است و فقط با يك كلمه كه بايد پايتخت را از تهران بيرون ببريم، اين كار امكان پذير نخواهد شد.»
به گفته اين دكتر معماري و شهرسازي، در سالهاي اخير، بحث فروش تراكم و نظارت نكردن بر نحوه ساخت و ساز، تهران را به يك مجموعه ناهنجار تبديل كرده است. وي مي گويد: «تهران را به كجا خواهند برد؟ كدام شهر ايران امن تر از تهران است؟ و چه هزينه اي براي انتقال پايتخت قابل برآورد است؟ چرا قبل از گسترش ساخت و ساز به نقشه زلزله شناسي در شهر توجه نشده است و چرا مكان هاي زمين لرزه خيز از تراكم انساني بالاتري برخوردارند؟ «دكتر عدالتخواه نيز مي گويد: «درحالي كه تهران به عنوان پايتخت، هم يك مركز سياسي و هم يك مركز اقتصادي و فرهنگي است طبيعي است كه غالب وزارتخانه ها و كارخانه جات در اين منطقه متمركز شوند.» به گفته وي در شهري مانند لندن كه پايتخت انگليس است، مراكز اداري، آموزشي و نظامي حداقل ۲۰ الي ۳۰ كيلومتر خارج از شهر قرار دارند. به اعتقاد وي جابجايي كلي پايتخت از تهران در كوتاه مدت امكان پذير نيست و فقط شايد بخش هايي از شهر به خارج منتقل شود.
عدالتخواه نيز معتقد است كه نبايد با احداث يك شهر مدرن و محكم ۳۰۰ هزار نفري، خرج مسوولان را از شهروندان تهراني جدا كنيم.
وي مي پرسد: «آيا شهروندان قبول مي كنند كه هزينه غيرمستقيم ساخت شهري را بدهند كه احتمالاً بعدها اجازه ورود به آنجا را هم نداشته باشند؟»
وي معتقد است كه بازسازي شهر تهران و استحكام بخشيدن به زيرساخت هاي آن كم هزينه تر از جابجايي است.
اما جداي از اين نظرات كارشناسي، شوراي عالي امنيت ملي معتقد است كه تهران به دليل قرارگرفتن روي خط زلزله براي پايتخت بودن مناسب نيست. ظاهراً هيات دولت نيز با مجلس و شوراي عالي امنيت ملي هم داستان شده و به سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور و وزارت مسكن و شهرسازي دو ماه فرصت داده است تا گزارش خود را درخصوص بافت فرسوده تهران ارايه كند. جعفر گلباز مخبر كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس ، طي گفت وگويي، طرح انتقال پايتخت را يك مساله ضروري و حياتي دانست و گفت: «باتوجه به مشكلات فراواني كه در كلانشهر تهران وجود دارد، اين طرح مي تواند راه حل مناسبي براي حل اين مشكلات باشد.» به گفته وي امروز در كشورهاي توسعه يافته طرح انتقال پايتخت يك امر متداول است و براي جلوگيري از مشكلات، طرح تفكيك مركز سياسي از مركز اقتصادي مورد بررسي قرار مي گيرد.
پايتخت كجا برود؟

كوتاه و خواندني
الف 
دكتر محمدتقي رهنمايي مدير گروه جغرافياي دانشگاه تهران، درباره انتقال پايتخت مي گويد: «مكان يابي پايتخت بايد بر اساس مطالعات جغرافيايي انجام شود. اگر بنا باشد، پايتخت از تهران منتقل شود، نبايد يك شهر براي اين منظور انتخاب شود. چرا كه هر شهري اعم از كوچك، متوسط و بزرگ، مسايل خاص خود را دارد كه با انتقال دولت به آنجا، نظام زيست و معيشت آن شهر به هم مي ريزد. به همين دليل بايد يك عرصه خالي براي پايتخت جديد در نظر گرفته شود. اين كار امكان تصميم گيري مسوولان را افزايش مي دهد.»
وي كه عهده دار مكان يابي پايتخت در زمان وزارت كازروني در پست وزارت مسكن و شهرسازي بوده است، ادامه مي دهد: «براي يافتن مكان مناسب، بايد محدوده هايي براي ضوابط جغرافيايي انتخاب شده، سپس امكان سنجي شود و آنگاه به محدوده مناسب رسيد.»
ب 
دكتر رهنمايي توضيح مي دهد: «در فاز اول طرح مكان يابي در آن زمان، ما ۹ پهنه را در نظر گرفتيم و پس از مقايسه آنها با يكديگر به لحاظ امكانات و محدوديت ها به ۳ پهنه رسيده و اين ۳ پهنه را به هيات دولت معرفي كرديم. در آن زمان جلساتي با رياست دكتر روحاني و با حضور مسوولان نظامي كشور تشكيل شد و اين ۳ پهنه به تصويب رسيد.» چند پهنه از پهنه هاي مورد مطالعه قرار گرفته براي احداث پايتخت جديد، به گفته دكتر رهنمايي به اين شرح است؛ محدوده اطراف آباده جايي ميان استان اصفهان و شيراز، محدوده شرق زاگرس حوالي علي گودرز در ميان استان اصفهان و لرستان، مثلث داخلي آوج و ابهر، سرچشمه رود تلوار. در استان هاي همدان، قزوين و كردستان و محدوده شرق كوه هاي كركس حوالي نطنز و كاشان.
ج 
دكتر رهنمايي مي افزايد: «انتقال پايتخت بايد چندين سال زودتر انجام مي شد. هر چند اين كار فقط يكي از راه حل هاي ساماندهي تهران است. مسايل تهران تنها با انتقال پايتخت حل نمي شود، بلكه اين امر به مسوولان فرصت بيشتري براي حل مشكلات و معضلات تهران مي دهد.»
وي با ذكر آماري درباره تعداد دانشگاه ها و دانشجويان به عنوان يكي از مشكلات تهران مي گويد: «در استان تهران ۴۳۱ هزار دانشجو مشغول به تحصيل هستند كه اين تعداد، خود مشكلات بسياري را به لحاظ سرانه برق، آب، رفت و آمد، فضاي مسكوني و ... به تهران تحميل مي كنند.»

طهرانشهر
آرمانشهر
ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
در شهر
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  در شهر  |  طهرانشهر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |