سه شنبه ۳۰ دي ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۸۸
مجتمع كودكان و نوجوانان بي سرپرست باهنر
ياغچي آباد، در قهوه اي
تماشاي اين بچه ها دزديدن واقعيت ازجهان بي رحم دوروبر بود. بچه هاي طفلكي بي سرپرست...آخي!
001854.jpg
سرحال هستند و شوخي مي كنند. يادم مي رود براي چه آنجا نشسته ام. بيش از ۴۰ دقيقه با پسرها حرف زده و خنديده ايم. پسرها شيرين كاري كرده و به سر و كله هم زده اند وهيچ كداممان غريبي نكرده ايم 
بيرون بهتر است يا اينجا؟ مكث مي كنند و مي گويند اينجا. راستي «اينجا» بهتر است يا آن «مكث»؟
عكس : ساتيار
ريتا تره خوآ
ياغچي آباد، ساعت ۳۰:۲ بعدازظهر
احسان: دروغي گفتن كه مامانم بابام را كشته. آنوقت مامانم را انداختن زندان. من الان يكسال است كه در مجتمع هستم.
وارد حياط كه شدم، حياط به آن بزرگي، سروصداي هيچ پسري را نداشت. انگار نه انگار اينجا ۲۳ پسر، بين ۹ تا ۱۷ سال دارد.
خارج كه مي شدم تنها شهاب، در حياط پشتي، قدم ميزد و پسركي كه نمي شناختمش، از پنجره باز نگاهم مي كرد.
- مهدي جان تو خيلي كوچكتر از ۱۲ ساله ها هستي!
وحيد مي گويد كه مي خواهم مهندسي رياضي فيزيك بخوانم.
احسان: بابام مي خواست خودشو بكشد...
- مهدي جان تو خيلي كوچكتر از ۱۲ ساله هايي!
شهاب: ۱۳ سالمه. مدرسه تشيع مي روم.
ميلاد: به شهاب بگي كلوچه، برات آواز هندي مي خونه. آواز بخون شهاب! تكنو بزن!
آدرس را روي يك كاغذ نشان مردم مي دادم: ياغچي آبادِ ،خيابان بهمنيار ،مجتمع بهزيستي باهنر.
وارد حياط كه شدم، باغچه ها را بيل زده بودند، خاك ها قهوه اي پررنگ بود.
[خانه مراقبت - نگهداري - شبانه روزي كودكان و نوجوانان - و ايتام - و بي سرپرست]
احسان را تا امروز مجتمع ها انتخاب كرده اند تا حالا كه ۱۳ ساله است.
ميلاد: وضع غذا بد است.
علي اصغر هم گفت كه وضع غذا بد است.
مهدي: پول لباس را هرچند ماه يكبار آنهم خيلي خيلي كم مي دهند ، ۶ تا ۷ هزار تومان هر شش ماه يا هفت ماه يكبار. اوايل به خودمان مي دادند، خوب بود.
وحيد در اين زمينه مي گويد: يكبار پول لباس را به مهدي دادند رفت به جاي لباس،  عروسك، تفنگ و اسباب بازي خريد. آنوقت به هيچ كداممان ديگر پول لباس ندادند.
علي: مدرسه اي كه مي روم بچه ها تا نفهمند بچه مجتمعي هستم با من خوبند اما بعد اذيتم مي كنند با اينحال دوست زياد دارم.
-اينجا چندتا پسر داريد؟
سيدرحيم حسيني، رئيس مجتمع خدمات بهزيستي شهيدباهنر مي گويد: در اين مجتمع ۲۳ پسر نگهداري مي شوند كه در مقطع دبستان،  راهنمايي و دبيرستان مشغول به تحصيل هستند. با اين وجود ظرفيت مجتمع براي ۲۰ پسر تدارك ديده شده.
اين بچه ها تا ۱۸ سالگي اينجا هستند و كار نمي كنند تنها درس مي خوانند و اين مطابق با برنامه ريزي هاي بهزيستي است و پس از اتمام درسشان ترخيص مي شوند.
هزينه سرانه هر ماه نگهداري يك پسر در اين مجتمع مبلغ ۱۵۰ هزار تومان است.
مساحت مجتمع بهزيستي شهيدباهنر ۱۲ هزار و ۵۰۰ متر فضا است كه ۱۸۵۰ متر آن اداري، خدماتي و سوله ورزشي است. خوابگاه شبانه روزي پسرها در اين مجتمع ۵ اتاق است كه در داخل هر اتاق بيش از ۹ بچه زندگي مي كنند.
-چند سال سابقه كار داريد؟
حسيني مي گويد: ۲۳ سال است كه در بهزيستي حضور دارم و ۲۱ سال است در زمينه مجتمع ها فعاليتم را متمركز ساخته ام به عناويني چون مددكار، سرپرست و معاون.
از بم تا اينجا
احسان در مجتمع ها زندگي مي كرد. انگار روي استخوان هاي تمام صورتش،  تو، راه رفته اي. انگار روي شيب ملايم گونه اش، خم شده ام جايي، زماني. راستي تو كجاي زلزله بم لرزيدي!
جمعه بود. (ي) كه عكاس خوبي هم هست به من تلفن زد كه بريم بم. گفتم بريم. گله كرد كه سه ساعت را از دست داده ايم و بايد آنجا مي بوديم و چنين فرصتي...
دو روز بعد (م) تلفن كرد و دلايلي آورد براي رفتن به بم. از آن مكالمه تنها دستگيرم شد كه مردي را كه (م) دوست داشته و تركش كرده در بم است و ديگر اينكه يك نويسنده بايد آنجا باشد اين روزها.
(الف) هم توي يك كافي شاپ، همانطوري كه سيب زميني هاي سرخ شده را سس مي زد گفت بريم بم. (م) هم آنجا بود و تاييد كرد. من گفتم شما دوتا باز بايد باهم ازدواج كنيد. مدام به توافق مي رسيدند.
(الف) گفت: من احساس مي كنم برم بم،  تنها برنمي گردم.
چند روز بعد در تقاطع شريعتي، بهرام، پسر ۱۵ ساله اي كه خاك آلود از بم به تهران آمده بود را يافت. حالا چند روز از زلزله گذشته و «الف» و بهرام در كنار هم زندگي مي كنند.
- مهدي جان تو خيلي كوچكتر از ۱۲ ساله هايي!
وحيد درمورد مهدي مي گويد: از بچگي توي مجتمع ها است، اما مهدي مي  خواهد مخترع شود.
بهرام: ما چهار تا برادريم. بابام كه زن گرفت همه ما از خانه بيرون زديم. من پارسال يكبار آمدم تهران. در مغازه يك ساندويچي كار مي كردم. يكي از بچه هاي آنجا به زور چيزهايي از من مي خواست و به روي من چاقو مي كشيد. شبها در پارك ملت مي خوابيدم. روز بعد از زلزله مرا به تهران فرستادند تا خودم را به بهزيستي معرفي كنم. رفتم بهزيستي، گفتند ما تو را نمي پذيريم بايد شناسنامه بياوري. من شناسنامه ندارم.
- عمده ترين مشكل پسرهاي مجتمع بهزيستي باهنر، چه چيزهايي است؟
رئيس مجتمع مي گويد: بچه هاي اين مجتمع را يا حوادث اتومبيل، زلزله و سيل، بي سرپرست كرده يا نابساماني  هاي اجتماعي و خانوادگي مثل طلاق و بزهكاري والدين وفقر ، بي سرپرست كرده. اين بچه ها مدرسه مي رفته اند، خانواده داشته اند. در يك ساعت همه چيزهايي كه داشته  اند از آنها گرفته شده و اين كودكان و نوجوانان در خيابان ها رها شده اند و يا خانواده  و فاميل آنها را به بهزيستي منتقل كرده اند. به جرات مي  توان گفت كه ۹۹ درصد مشكلات اين پسرها كمبود محبت است. نيازمندي هاي روحي دشوارترين مشكلاتي است كه اين پسرها با آن دست و پنجه نرم مي كنند. خشونت در اين پسرها امري عادي است و در اين زمينه با آدم هاي آن بيرون، تفاوتي ندارند.
پسرهاي شيرين مجتمع
وارد يك اتاق ۹ نفره مي شوم. پسرها غالبا بين ۱۲ تا۱۵ سال سن دارند. برايشان توضيح مي  دهم كه در اين مجتمع چه مي كنم، دورم جمع مي شوند. سرحال هستند و شوخي مي كنند. يادم مي رود براي چه آنجا نشسته ام. بيش از ۴۰ دقيقه با پسرها حرف زده و خنديده ايم. پسرها شيرين كاري كرده و به سر و كله هم زده اند وهيچ كداممان غريبي نكرده ايم.
دومين شبي است كه از زلزله مي گذرد. تلفني با تو تماس مي گيرم، مي دانم پس لرزه هاي بدي داري و ديگر حوصله نداري. حوصله من و بچه هايي را كه هر صبح، روي نرده هاي پشت پنجره، نيم رخت را به سوي خود مي برند.
احسان: بابام ديگر حوصله نداشت. مي خواست خانه را منفجر كند. با روسري مامانم صبح از سقف خودش را آويزان كرد.
- تو صبح بيدار شدي و بابات را ديدي؟
احسان: مامانم را انداختند زندان. گفتند بابات را كشته. مامانم پهلوي من خواب بود.
انگار استخوان گونه اش را بوسيده و رفته ام.
رئيس مجتمع مي گويد: مربي تخصصي نداريم. مربي ها تجربي اند.مشكلات مالي داريم. امكانات مركز براي نگهداري پسرها كم است. اين مركز، نيمه دولتي است و از طريق كمك هاي مردمي پابرجاست. اميدوارم اين گزارشي كه مي نويسي به اين مجتمع كمك كند.
از حياط مجتمع كه بيرون آمدم، خاك ها هنوز قهوه اي گرم و تازه بود.
دوست عكاسم تلفن زد، چند روزي است از بم برگشته ام فردا دوباره بر مي گردم تا از زندگي عادي مردم عكس بگيرم. اين مدت راتوي كمپ، چادر و مسافرخانه گذراندم. فردا مياي بم؟

يك ، سه، هفت؛ كارتن خواب دستگير مي شود
حالا اوضاع كمي بهتر و ماجرا قابل هضم تر است. به جاي دلسوزي، مي تواني گوشي تلفن را برداري و يك شماره بگيري. يك شماره سه رقمي تا حداقل كاري را كه از دستت بر مي آيد، انجام دهي. آدرس دقيق را بگويي و بعد... به راهت ادامه دهي!
001857.jpg
در صورتي كه نيروهاي انتظامي در برخي موارد قادر به پيدا كردن اين افراد نشدند، نوبت شماست كه با گرفتن شماره ۱۳۷ آنان را در جريان قرار دهيد

در صورت تصويب طرحي در شوراي شهر، كارتن خواب ها از طريق اطلاع رساني مردم با شماره تلفن ۱۳۷ جمع آوري خواهند شد. اين خبر را دو روز پيش رسول خادم، رئيس كميسيون فرهنگي و اجتماعي شوراي شهر، داد و به نظر مي رسد پس از مصوبه، عمليات اجرايي نيز به زودي آغاز شود. فرجي، دبير كميسيون فرهنگي و اجتماعي احتمال مي دهد اوايل بهمن ماه، كار حالت اجرايي به خود گيرد، اما مهم اين است كه بالاخره تحركي ديده شد! چند سال پيش، در دوره رياست «زم» بر سازمان فرهنگي و هنري شهرداري تهران اتفاق غيرمنتظره و ناگواري افتاد، اتفاقي كه در نهايت به ضرر «كارتن خواب ها» تمام شد. در حين جمع آوري اين افراد، يكي از آنها فوت كرد. اين اتفاق باعث شد تا دستور توقف اجراي طرح صادر شود. چرا كه او نمي خواست مسووليتي در اين زمينه داشته باشد، حالا تغيير در ديدگاه باعث شده تا طرح جمع آوري دوباره به جريان بيفتد.
اما مشكلاتي بر سر راه وجود دارد، از جمله محل جمع آوري كارتن خواب ها. مسوولان هنوز به طور دقيق نمي دانند آنها را كجا اسكان دهند. گرچه مكان هايي در نظر گرفته شده، اما اين مساله به طور كامل حل نشده است. مشكل اصلي هنگامي آغاز مي شود كه دوره سرما به پايان رسيده است. قرار نيست كه نهادهاي درگير براي هميشه از كارتن خواب ها نگهداري كنند. پس آنها در صورت ترخيض به كجا خواهند رفت و چه سرنوشتي در انتظار آنان است؟ اسماعيل فرجي مي گويد: «ما داريم روي اين مساله فكر مي كنيم. قصد اوليه بر اين است كه اين افراد براي بازپروري در اختيار بهزيستي قرار بگيرند. اما شوراي شهر تهران مي تواند به افرادي كمك كند كه تهراني باشند، كارتن خواب هايي كه شهرستاني هستند بايد به شهر خود بازگردانده شوند.»
كارتن خواب هاي شهرستاني پس از مراجعت به شهر خود در اختيار اداره بهزيستي همان شهرستان قرار خواهند گرفت، بنابراين حداقل در ظاهر، همه چيز خوب پيش بيني شده است.
كارتن خواب ها، پس از آنكه جمع آوري شدند، دو الي سه روز در قرنطينه خواهند بود و معاينات كامل پزشكي بر روي آنها انجام خواهد شد. فرجي مي گويد: «بايد مطمئن شد تا بيماري مسري نداشته باشند.» سپس آنها مي توانند به خوابيدن زير «سر پناهي» عادت كنند.
عمليات اجرايي طرح به نيروي انتظامي سپرده خواهد شد، آنها هستند كه با رويت هر يك از اين كارتن خواب ها، او را به ميني بوس ويژه اي كه براي اين امر اختصاص داده شده، منتقل مي كنند. در صورتي كه نيروهاي انتظامي در برخي موارد قادر به پيدا كردن اين افراد نشدند، نوبت شماست كه با گرفتن شماره ۱۳۷ آنان را در جريان قرار دهيد.
اتفاقي كه در سال هاي پيش افتاد و منجر به توقف عميلات شد مي تواند اين بار نيز رخ دهد. در حين جمع آوري كارتن خواب ها ممكن است بار ديگر يكي از آنها جان خود را - بر اثر سرما - از دست بدهد، گرچه احتمال رخ دادن چنين واقعه اي يك در هزار است، اما آيا ترس از پيش آمدن حادثه اي اين چنيني كه چندان نيز محتمل نيست، بايد باعث پاك كردن صورت مساله شود؟
دبير كميسيون فرهنگي - اجتماعي شوراي شهر پاسخ مي دهد: «خير، به هر حال آنها در سطح شهر پراكنده اند. تامين امنيت و محافظت از آنها به خصوص در مقابل سرما، وظيفه همه ماست. اگر با ديد بازتري به ماجرا نگاه كنيم، شايد ديگر، جايي براي درنگ كردن باقي نماند.»
اجراي اين طرح، مثل طرح هاي ديگر، نيازمند همكاري بسياري از ارگان ها و سازمان ها چه به صورت مستقيم و چه به صورت غيرمستقيم است. شايد به همين دليل باشد كه طرح مذكور در شوراي عالي استان به بحث و بررسي گذاشته شده تا با استفاده از اختيارات استانداري، بتوان همكاري ارگان هايي را كه لازم است در اجراي اين طرح مشاركت داشته باشند، جلب كرد.
رسول خادم، رئيس كميسيون فرهنگي - اجتماعي شوراي شهر از برخي دستگاه ها به دليل سلب مسووليت از خود در خصوص مسايل و آسيب هاي اجتماعي انتقاد مي كند و مي گويد: «موفقيت شوراها در گرو توجه به آسيب ها و شكاف هاي اجتماعي و تصميم گيري و برنامه ريزي درست براي آنهاست. امروزه شاهد نگاه سخت افزاري به امور شهري هستيم در حالي كه اگر در كنار سيستم هاي فني، ارزش ها، نيازمندي ها و مشكلات فرهنگي- اجتماعي ناديده گرفته شود، موفقيتي حاصل نخواهد شد.»
با اين حال او و همكارانش در حال برداشتن گام اول هستند، گام اول ساماندهي به آسيب هاي اجتماعي كه «تعريف وضعيت و شرايط آن» است.
به نظر مي رسد طرح جمع آوري كارتن خواب ها «فصلي» باشد. شايد نهادهاي درگير، اين طرح را تنها به اين خاطر به مرحله اجرا در مي آورند تا از آنها در مقابل سرما محافظت كرده باشند، اما  آيا بهتر نيست كه اين عده از شهروندان را براي هميشه سامان داده و راهي براي بازگشت آنان به جامعه پيدا كرد؟
اگر ما نيز در حال برداشتن گام اول هستيم، بهتر است عجله نكنيم. پس از جمع آوري اوليه نوبت به ديگر امور نيز خواهد رسيد. چند روزي صبر كنيد تا طرح به مصوبه تبديل شود، آنگاه شما نيز مي توانيد در اجراي طرح به شهرداري و نيروي انتظامي كمك كنيد، با گرفتن شماره ۱۳۷.
001860.jpg

به راحتي مي توان محل تجمع كارتن خواب ها را يافت. كلوني آنها در پل سيدخندان تشكيل مي شود، يا خيابان هاي منتهي به ميادين اصلي شهر. مثل قديمي «آسمان سقفم است و زمين فرشم» حالا فقط در مورد آنها صدق مي كند. چقدر شما از كنار اين هموطنان رد شديد و صرفا نگاهي به آنها انداختيد و ديگر هيچ؟ و چند نفر شما دستي از آنان گرفتيد؟
فقط بايد به اين فكر كنيم كه آنان نيز به عنوان شهروند حقوقي دارند و طرح جمع آوري اين «شهروندان» را - اگر درست ساماندهي شود - گام اول براي احقاق حقوق آنان بدانيم. بهتر است نگاهمان را نسبت به كارتن خواب ها تغيير دهيم، آن وقت خيلي چيزها حل مي شود.


پليس هاي زن محدوديتي ندارند
مسعودي منش، فرمانده پليس زنان گفت: زنان پليس با توجه به نيازي كه حوزه فعاليت آنها احساس كند انجام وظيفه مي كنند و هيچ محدوديتي نيز در اين زمينه ندارند.
وي گفت: يكي از دلايل ايجاد پليس زن، افزايش جرم در بين زنان بود و در تمام جوامع براي پيشگيري از وقوع جرم و حمايت از زنان، لزوم ايجاد چنين نيرويي احساس مي شود.
وي افزود: اولويت هاي ما براي به كارگيري زنان پليس در دسته هاي نيروي انتظامي ، آگاهي، راهنمايي و رانندگي، اطلاعات و اداري بوده است.

افزايش تصادفات  و كاهش بيماران قلبي
مركز اورژانس تهران اعلام كرد بيماران قلبي نسبت به دو هفته گذشته از ۷۸۰ به ۵۲۱ مورد كاهش و بيماران تنفسي همچنان ۳۵۹ مورد باقي مانده اند.
تعداد ماموريت هاي مربوط به تصادفات طي هفته گذشته در مقايسه با دو هفته گذشته از ۳۹۹ مورد به ۷۰۲ مورد افزايش يافته است.
همچنين اورژانس موتوري، ۱۷۴ ماموريت از كل ماموريت ها و امداد هوايي، ۷ ماموريت از كل ماموريت ها را داشتند و۲۰ بيمار را به مركز درماني انتقال داده اند.

كنترل سارس در حج
براي پيشگيري از نفوذ و سرايت بيماري سارس در مراسم حج تمتع سال جاري، وزارت بهداشت عربستان تدابير امنيتي اتخاذ كرده است.
هفده دوربين سنجش دماي بدن زائران در كريدورهاي هوايي، دريايي و زميني مرزهاي عربستان نصب شده است.
عربستان از كشورهايي كه بيماري سارس در آنجا شيوع داشته،  خواسته است كه از زائران كشور خود پيش از عزيمت به عربستان، معاينه دقيق به عمل آورند.

رشد آلايندگي موتورسيكلت ها
موتورسوارها و مشتريان اين وسيله نقليه دوچرخ خوشحال باشند كه نامشان در فهرست آمار و ارقام شهري هم آمد.
دكتر مجيد شفيع پور مجري طرح كاهش آلودگي هواي تهرن اعلام كرد: «جامعه موتورسيكلت هاي فعال تهران بزرگ در سال ۷۴ با تركيبي از چهار زمانه، دو   زمانه و گازي، ۲۵۰ هزار دستگاه بوده كه در سال ۸۱ به ۴۵۰ هزار دستگاه رسيده است. سهم موتورسيكلت ها از كل منابع متحرك ۲۰ درصد، خودروهاي سبك سواري و بنزيني ۷۷ درصد و اتوبوس ها و ميني بوس ها ۳ درصد است.
وي تاكيد كرد: هم اكنون موتورسيكلت ها ۱۷ درصد، خودروهاي سبك ۶۶ درصد و... از كل آلودگي هواي تهران را به خود اختصاص مي دهند.

بيمه كودكان بم با كمك هاي مردمي
۲ هزار و ۵۰۰ نفر از كودكان بي سرپرست شهرستان بم تحت پوشش بيمه تحصيل، كار و تشكيل خانواده قرار مي گيرند.
مديرعامل بيمه ايران با اعلام اين خبر گفت: به تمام كودكاني كه تحت پوشش بيمه عمر قرار مي گيرند در سن ۱۸ سالگي تا سقف ۵۰ ميليون ريال براي شروع كار، هزينه تحصيل و خريد جهيزيه پرداخت مي شود.
وي افزود: به علت اينكه در بلندمدت حل مشكلات كودكان بي سرپرست زلزله بم آسان نيست، اين امر با كمك مردم خير صورت مي گيرد.

بزرگداشت زرتشت در سنگاپور
درپي اعلام سال ۲۰۰۳ به عنوان سال بزرگداشت زرتشت از سوي يونسكو،  انجمن زرتشتيان پارسي سنگاپور، برنامه بزرگداشتي در خردادماه سال ۸۳ برگزار مي كند.
تاكنون چنين مراسمي در كشورهاي تاجيكستان، هندوستان،  آمريكا، كانادا، سوئد، استراليا، انگليس، پاكستان و زلاندنو برگزار شده بود.
جالب اينجاست كه بيشترين شمار زرتشتيان در ايران زندگي مي كنند اما تا كنون اين مراسم توسط انجمن زرتشتيان ايران برگزار نشده است.

در شهر
ايرانشهر
تهرانشهر
حوادث
درمانگاه
زيبـاشـهر
سفر و طبيعت
طهرانشهر
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  درمانگاه  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |  طهرانشهر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |