دكتر علي صباغيان
فصلنامه «واشنگتن كوارترلي» در شماره جديد خود مجموعه گزارش هايي درباره ارزيابي قدرت هاي بزرگ جهان منتشر كرده است ( اين گزارش ها در مقاله جابجايي قدرت در همين شماره همشهري معرفي شده است )مقاله مربوط به روسيه در گزارش واشنگتن كوارترلي را «ايوجين.بي.رومر» همكار ارشد مؤسسه مطالعات راهبردي ملي در دانشگاه پدافند ملي و «سلسته اي. والندر» مدير برنامه اوراسيا و همكار مجموعه سمينارهاي مركز مطالعات استراتژيك بين المللي «CSIS» به رشته تحرير درآورده اند. اين مقاله از مقالات و مباحث مطرح شده در مجموعه سمينارهاي دانشگاه پدافند ملي با عنوان «منابع و محدوديت هاي قدرت روسيه» در طول سال تحصيلي ۲۰۰۳-۲۰۰۲ استخراج شده است.
نويسندگان اين مقاله در ابتدا با اشاره به مؤلفه هايي همچون رشد سريع اقتصادي، وجود زرادخانه بزرگ هسته اي، كرسي دائمي در شوراي امنيت، منابع گسترده انرژي و مواد خام حياتي و نفوذ سياسي تأكيد مي كنند كه روسيه يك قدرت بزرگ است. در عين حال آنها تأكيد دارند كه همين عوامل منابع ضعف و محدود كننده قدرت روسيه به عنوان يك شريك مطلوب براي آمريكا در مديريت چالش هاي جهاني تروريسم، تكثير هسته اي هستند.
نويسندگان مقاله با اشاره به اين كه برداشت آمريكا از روسيه طي پنج سال گذشته دچار تحول شديد شده است به طور خلاصه شاخص هاي مؤثر بر اين تغيير برداشت را توضيح مي دهند. در اين ميان عواملي همچون جانشيني ولاديمير پوتين به جاي بوريس يلتسين، خروج روسيه از بحران مالي سال ۱۹۹۸، رشد بالاي اقتصادي و نقش مؤثر دوماي روسيه در اصلاح قوانين و تصويب قوانين جديد ،قبل از ساير عوامل نشان داده مي شود.
در عرصه ديپلماسي و سياست خارجي نويسندگان مقاله تأكيد بر اين دارند كه روسيه اكنون با خروج از مدار ديپلماسي عصر شوروي پا به عرصه سياست خارجي پراگماتيك مبتني بر واقعگرايي و راهبرد هزينه و فايده نهاده كه شكل عملي اين تغيير جهت نيز در تعطيلي پايگاههاي نظامي شوروي سابق در ويتنام و كوبا، همكاري روسيه با آمريكا در جنگ عليه تروريسم نمود يافته است.
از جمله شاخص هاي عمده اي كه طي سال هاي اخير باعث تغيير برداشت آمريكا و بسياري از كشورهاي جهان از روسيه شده است شاخص هاي اقتصادي است. نويسندگان مقاله در بخش اقتصادي مواردي همچون رشد اقتصادي بالا و مستمر، مازاد بودجه، بازپرداخت بدهي هاي خارجي، كنترل نرخ تورم، افزايش واقعي درآمد، افزايش مازاد تجاري، افزايش ذخاير ارزي، ايفاي نقش به عنوان يك بازيگر بزرگ جهاني در بخش انرژي و پايداري و توازن اقتصادي را به عنوان نقاط قوت روسيه ذكر مي كنند.
در بيان علل اهميت روسيه براي آمريكا، مقاله به مواردي همچون حضور ژئوپلتيك و نفوذ سراسري روسيه در اوراسيا، همكاري در مذاكرات شش جانبه مربوط به بحران هسته اي كره شمالي، كمك به حذف طالبان، امضاي معاهده كاهش تسليحات استراتژيك هسته اي با آمريكا، حضور در گروه ۸ و عضويت در شوراي امنيت سازمان ملل اشاره دارد. علاوه بر اين مقاله تأكيد مي كند كه آمريكا براي رفع مسئله هسته اي كره شمالي و ايران، تضمين قطعنامه هاي شوراي امنيت و كارساز بودن تحريم هاي بين المللي احتمالي عليه ايران و كره شمالي به روسيه نيازمند است. همچنين حضور گسترده روسيه از اروپا تا اقيانوس آرام اين كشور را به يك قدرت بزرگ جهاني تبديل كرده كه حضورش براي مبارزه جهاني با تروريسم و جلوگيري از گسترش سلاح هاي كشتار جمعي ضروري به نظر مي رسد. نويسندگان مقاله در ادامه به بررسي نقاط ضعف روسيه در عرصه هاي نظامي، اقتصادي، اجتماعي و وضعيت جغرافيايي كه مي تواند در همكاري آن كشور با آمريكا وقفه ايجاد كند اشاره كرده اند. در بخش نظامي و ارتش از ديد نويسندگان مواردي همچون كمبود بودجه، كاهش پرسنل، تجهيزات فرسوده، عدم انجام اصلاحات و عدم تبعيت فرماندهان ارشد نظامي از رهبري سياسي موجب شده است تا روسيه در زمينه مسائل نظامي و امنيتي جهان به سمت حاشيه كشيده شود. مؤلفان مقاله تأكيد كرده اند كه «به سختي مي توان بر ارتش داراي ضعف هاي آموزشي، بد تجهيز شده و غير منضبط روسيه به عنوان يك همكار و شريك آمريكا در مأموريت هاي نظامي چند جانبه آينده اتكا كرد.»
در عرصه اقتصاد نويسندگان مقاله ،چشم انداز اقتصاد روسيه را به دليل اتكاي بيش از حد به بخش انرژي غيرمطمئن ناميده اند. آنها دليل اين امر را نقش بالاي درآمدهاي حاصل از صادرات نفت و گاز و ساير مواد خام در اقتصاد روسيه و مشكلاتي كه اين بخش با آن روبه رو است از جمله نامشخص بودن توان روسيه براي افزايش توليد انرژي در آينده، شيوه هاي غلط استخراج و نوسان قيمت انرژي در بازارهاي جهاني ذكر كرده اند. همين امر از نظر نويسندگان مقاله موجب شده كه گزارش ماه اوت ۲۰۰۳ بانك جهاني ،هدف پوتين براي دو برابر كردن توليد ناخالص داخلي روسيه تا سال ۲۰۱۰، كه در ماه مه ۲۰۰۳ اعلام شده بود را مورد ترديد قرار دهد. به علاوه در عرصه اقتصاد نفوذ ليگارشي هاي بازمانده از عصر سرمايه داري يلتسين نيز از عوامل ضعف اقتصاد روسيه محسوب شده است. در عرصه اجتماعي نويسندگان مقاله با ارزيابي وضعيت اجتماعي روسيه به اين نتيجه رسيده اند كه روسيه يك ملت متزلزل است. آنها عواملي همچون كاهش جمعيت، (از ۱۵۰ ميليون نفر در سال ۱۹۹۱ به ۱۴۴ ميليون در سال ۲۰۰۲ و ۱۳۶ ميليون در سال ۲۰۲۵) رشد بالاي مرگ و مير و كاهش زاد و ولد (۱۰۰ تولد در مقابل ۱۷۷ مرگ)، كاهش شديد اميد به زندگي (بازگشت به وضعيت سال ۱۹۴۵)، افزايش بيماري ها (گسترش الكليسم، بيماري قلبي، ايدز) و مسن شدن جمعيت را بسيار تأثير گذار بر كاهش بهره وري در آينده روسيه و نبود نيروي كار مناسب در آن كشور ذكر كرده اند. نويسندگان مقاله همچنين با ارزيابي وضعيت جغرافيايي روسيه آن را داراي كاركرد دوگانه بر قدرت و ضعف آن كشور تلقي كرده اند. آنها گستره شرقي- غربي روسيه در ۱۱ وقت زماني و گستره شمالي جنوبي آن از مناطق قطبي تا بيابان هاي جنوب به طوري سنتي را يكي از عوامل قدرت روسيه دانستند كه مهاجمان خارجي را در خود بلعيده و نقش كليدي در امنيت آن كشور ايفا كرده و به عنوان يك مزيت ژئوپلتيك براي روسيه عمل كرده است. در عين حال آنها تأكيد كرده اند كه گستردگي جغرافيايي مشكلات عديده اي
فراروي توسعه روسيه قرار داده كه از آن جمله مي توان به هزينه هاي بالاي حمل و نقل، مشكل ايجاد ارتباطات سريع و مشكلات حاصله براي گسترش بخش كشاورزي اشاره كرد. همچنين گستردگي جغرافيايي روسيه با خود تنوع نژادي و منطقه اي همراه دارد كه در نبود يك ساختار فدرال گسترده تقاضاهاي شديدي را بر منابع دولت مركزي تحميل مي كند.
در مجموع نويسندگان مقاله معتقدند كه جغرافياي روسيه اكنون بيشتر يك عامل شكننده براي قدرت ملي روسيه محسوب مي شود، اما اگر در آينده برخي شرايط را برآورده كرد مي تواند به عنوان يك عامل قدرت آن كشور عمل كند. در بخشي ديگر از مقاله، نويسندگان اوضاع سياسي روسيه و تأثير آن بر قدرت آن كشور را مورد ارزيابي قرار داده اند. آنها سياست خارجي اصلي پوتين را شامل بهبود روابط با آمريكا، ادغام در ساختارهاي اروپايي- آتلانتيكي (ناتو) و الحاق به سازمان جهاني تجارت اعلام كرده اند كه با مخالفت بروكرات ها و منافع شركت ها مواجه شده و تغييرات لازم را بسيار كند كرده است. در اين مسير شركت ها با استفاده از ضعف قدرت دولت و از طريق ارتباط ذاتي با بروكرات ها- كه در روسيه عصر شوروي ايجاد شده- يك ائتلاف غيرقابل اجتناب برقرار كرده اند. اگر چه پوتين به ويژه پس از ۱۱ سپتامبر همكاري خود با آمريكا و بوش را حتي به رغم مخالفت نزديكترين مشاوران خود تشديد كرد، سعي در اصلاح ساختارهاي سياسي روسيه دارد اما چون پوتين خودش محصول اين سيستم است از نظر نويسندگان مقاله به آساني قادر به انجام اين كار نيست. او با قدرت سياسي و پول خاندان يلتسين در عرض چند ماه از يك افسر اطلاعاتي به منصب رياست جمهوري روسيه رسيده است. با همه اين احوال نويسندگان مقاله معتقدند كه اگر چه پوتين توانايي ايجاد روابط شخصي با رهبران كليدي جهان را دارد، اما او براي تبديل روسيه به يك قدرت مؤثر جهاني بايد توانايي تغييرات نظام مند
|
|
بيشتري از خود نشان دهد. بنابراين اگر پوتين قادر به اصلاح اين سيستم نباشد اقدام او براي بازگرداندن روسيه به جمع قدرت هاي بزرگ نتيجه مؤثري حاصل نخواهد كرد. نويسندگان مقاله در بخش پاياني اين مقاله به اين نتيجه رسيده اند كه روسيه يك قدرت محدود اما ارزشمند براي آمريكاست. از نظر آنها چالش هاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي و دفاعي كه رهبران روسيه با آن مواجه هستند روسيه را از دستيابي به جايگاه يك قدرت بزرگ در آينده نزديك بازمي دارد. اين واقعيت پيامدهاي عميقي براي سياست آمريكا و انتظارات مبني بر اين كه روسيه به عنوان يك همكار بتواند در اداره نظام بين الملل و تحمل هزينه هاي آن كمك كند در پي دارد. نويسندگان مقاله در نتيجه گيري نهايي با ذكر اين سخن كاندوليزا رايس، مشاور امنيت ملي رييس جمهور آمريكا كه «ضعف روسيه و نه قدرت او براي آمريكا تهديد است» تقويت قدرت روسيه را براي منافع هر دو كشور آمريكا و روسيه، به ويژه در مسائلي همچون مبارزه با تروريسم و سلاح هاي كشتار جمعي، ضروري مي دانند.
آنها براي رفع نگراني هايي كه ممكن است برخي محافل آمريكايي از تقويت قدرت روسيه داشته باشند تأكيد مي كنند كه:
* امكان اين كه روسيه عضو ائتلاف نظامي دشمن آمريكا اعم از ائتلاف با چين يا اروپا يا ايران و كره شمالي شود، وجود ندارد.
* روسيه همانطوري كه در طول سال ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ در بحران عراق عمل كرد احتمالاً عضو يك ائتلاف ديپلماتيك جهاني براي متوازن كردن قدرت خواهد بود.
* روسيه اگر چه براي خود منافع و انگيزه هاي خاصي دارد اما هيچ منفعت عقلايي براي تحت الشعاع قرار دادن توازن ژئوپلتيك آمريكا در عرصه بين المللي ندارد.
* اگر چه مسائل داخلي مانع از آن مي شود كه روسيه يك نقش مهم بين المللي ايفا كند، اما با وجود اين ، موضع سازنده و مسئولانه اين كشور براي اين كه تلاش هاي جامعه بين المللي در مورد كشورهايي همچون گرجستان، روسيه سفيد و قزاقستان به نتيجه برسد ضروري است.
* نقش روسيه در جمهوري هاي عضو شوروي سابق و ساير عرصه هاي بين المللي مهم است.
* و نهايتاً اين كه روسيه به رغم آنكه جايگاهش به عنوان يك قدرت جهاني تحليل مي رود و به رغم آن كه جلب رضايت آن كشور براي آمريكا ضروري نيست، مي تواند يك شريك و همكار ديپلماتيك براي آمريكا به منظور نيل به اهداف بين المللي اش باشد.