سه شنبه ۷ بهمن ۱۳۸۲ - شماره ۳۲۹۵
قدرتمندِ ضعيف
001830.jpg
دكتر علي صباغيان
فصلنامه «واشنگتن كوارترلي» در شماره جديد خود مجموعه گزارش هايي درباره ارزيابي قدرت هاي بزرگ جهان منتشر كرده است ( اين گزارش ها در مقاله جابجايي قدرت در همين شماره همشهري معرفي شده است )مقاله مربوط به روسيه در گزارش واشنگتن كوارترلي را «ايوجين.بي.رومر» همكار ارشد مؤسسه مطالعات راهبردي ملي در دانشگاه پدافند ملي و «سلسته اي. والندر» مدير برنامه اوراسيا و همكار مجموعه سمينارهاي مركز مطالعات استراتژيك بين المللي «CSIS» به رشته تحرير درآورده اند. اين مقاله از مقالات و مباحث مطرح شده در مجموعه سمينارهاي دانشگاه پدافند ملي با عنوان «منابع و محدوديت هاي قدرت روسيه» در طول سال تحصيلي ۲۰۰۳-۲۰۰۲ استخراج شده است.
نويسندگان اين مقاله در ابتدا با اشاره به مؤلفه هايي همچون رشد سريع اقتصادي، وجود زرادخانه بزرگ هسته اي، كرسي دائمي در شوراي امنيت، منابع گسترده انرژي و مواد خام حياتي و نفوذ سياسي تأكيد مي كنند كه روسيه يك قدرت بزرگ است. در عين حال آنها تأكيد دارند كه همين عوامل منابع ضعف و محدود كننده قدرت روسيه به عنوان يك شريك مطلوب براي آمريكا در مديريت چالش هاي جهاني تروريسم، تكثير هسته اي هستند.
نويسندگان مقاله با اشاره به اين كه برداشت آمريكا از روسيه طي پنج سال گذشته دچار تحول شديد شده است به طور خلاصه شاخص هاي مؤثر بر اين تغيير برداشت را توضيح مي دهند. در اين ميان عواملي همچون جانشيني ولاديمير پوتين به جاي بوريس يلتسين، خروج روسيه از بحران مالي سال ۱۹۹۸، رشد بالاي اقتصادي و نقش مؤثر دوماي روسيه در اصلاح قوانين و تصويب قوانين جديد ،قبل از ساير عوامل نشان داده مي شود.
در عرصه ديپلماسي و سياست خارجي نويسندگان مقاله تأكيد بر اين دارند كه روسيه اكنون با خروج از مدار ديپلماسي عصر شوروي پا به عرصه سياست خارجي پراگماتيك مبتني بر واقعگرايي و راهبرد هزينه و فايده نهاده كه شكل عملي اين تغيير جهت نيز در تعطيلي پايگاههاي نظامي شوروي سابق در ويتنام و كوبا، همكاري روسيه با آمريكا در جنگ عليه تروريسم نمود يافته است.
از جمله شاخص هاي عمده اي كه طي سال هاي اخير باعث تغيير برداشت آمريكا و بسياري از كشورهاي جهان از روسيه شده است شاخص هاي اقتصادي است. نويسندگان مقاله در بخش اقتصادي مواردي همچون رشد اقتصادي بالا و مستمر، مازاد بودجه، بازپرداخت بدهي هاي خارجي، كنترل نرخ تورم، افزايش واقعي درآمد، افزايش مازاد تجاري، افزايش ذخاير ارزي، ايفاي نقش به عنوان يك بازيگر بزرگ جهاني در بخش انرژي و پايداري و توازن اقتصادي را به عنوان نقاط قوت روسيه ذكر مي كنند.
در بيان علل اهميت روسيه براي آمريكا، مقاله به مواردي همچون حضور ژئوپلتيك و نفوذ سراسري روسيه در اوراسيا، همكاري در مذاكرات شش جانبه مربوط به بحران هسته اي كره شمالي، كمك به حذف طالبان، امضاي معاهده كاهش تسليحات استراتژيك هسته اي با آمريكا، حضور در گروه ۸ و عضويت در شوراي امنيت سازمان ملل اشاره دارد. علاوه بر اين مقاله تأكيد مي كند كه آمريكا براي رفع مسئله هسته اي كره شمالي و ايران، تضمين قطعنامه هاي شوراي امنيت و كارساز بودن تحريم هاي بين المللي احتمالي عليه ايران و كره شمالي به روسيه نيازمند است. همچنين حضور گسترده روسيه از اروپا تا اقيانوس آرام اين كشور را به يك قدرت بزرگ جهاني تبديل كرده كه حضورش براي مبارزه جهاني با تروريسم و جلوگيري از گسترش سلاح هاي كشتار جمعي ضروري به نظر مي رسد. نويسندگان مقاله در ادامه به بررسي نقاط ضعف روسيه در عرصه هاي نظامي، اقتصادي، اجتماعي و وضعيت جغرافيايي كه مي تواند در همكاري آن كشور با آمريكا وقفه ايجاد كند اشاره كرده اند. در بخش نظامي و ارتش از ديد نويسندگان مواردي همچون كمبود بودجه، كاهش پرسنل، تجهيزات فرسوده، عدم انجام اصلاحات و عدم تبعيت فرماندهان ارشد نظامي از رهبري سياسي موجب شده است تا روسيه در زمينه مسائل نظامي و امنيتي جهان به سمت حاشيه كشيده شود. مؤلفان مقاله تأكيد كرده اند كه «به سختي مي توان بر ارتش داراي ضعف هاي آموزشي، بد تجهيز شده و غير منضبط روسيه به عنوان يك همكار و شريك آمريكا در مأموريت هاي نظامي چند جانبه آينده اتكا كرد.»
در عرصه اقتصاد نويسندگان مقاله ،چشم انداز اقتصاد روسيه را به دليل اتكاي بيش از حد به بخش انرژي غيرمطمئن ناميده اند. آنها دليل اين امر را نقش بالاي درآمدهاي حاصل از صادرات نفت و گاز و ساير مواد خام در اقتصاد روسيه و مشكلاتي كه اين بخش با آن روبه رو است از جمله نامشخص بودن توان روسيه براي افزايش توليد انرژي در آينده، شيوه هاي غلط استخراج و نوسان قيمت انرژي در بازارهاي جهاني ذكر كرده اند. همين امر از نظر نويسندگان مقاله موجب شده كه گزارش ماه اوت ۲۰۰۳ بانك جهاني ،هدف پوتين براي دو برابر كردن توليد ناخالص داخلي روسيه تا سال ۲۰۱۰، كه در ماه مه ۲۰۰۳ اعلام شده بود را مورد ترديد قرار دهد. به علاوه در عرصه اقتصاد نفوذ ليگارشي هاي بازمانده از عصر سرمايه داري يلتسين نيز از عوامل ضعف اقتصاد روسيه محسوب شده است. در عرصه اجتماعي نويسندگان مقاله با ارزيابي وضعيت اجتماعي روسيه به اين نتيجه رسيده اند كه روسيه يك ملت متزلزل است. آنها عواملي همچون كاهش جمعيت، (از ۱۵۰ ميليون نفر در سال ۱۹۹۱ به ۱۴۴ ميليون در سال ۲۰۰۲ و ۱۳۶ ميليون در سال ۲۰۲۵) رشد بالاي مرگ و مير و كاهش زاد و ولد (۱۰۰ تولد در مقابل ۱۷۷ مرگ)، كاهش شديد اميد به زندگي (بازگشت به وضعيت سال ۱۹۴۵)، افزايش بيماري ها (گسترش الكليسم، بيماري قلبي، ايدز) و مسن شدن جمعيت را بسيار تأثير گذار بر كاهش بهره وري در آينده روسيه و نبود نيروي كار مناسب در آن كشور ذكر كرده اند. نويسندگان مقاله همچنين با ارزيابي وضعيت جغرافيايي روسيه آن را داراي كاركرد دوگانه بر قدرت و ضعف آن كشور تلقي كرده اند. آنها گستره شرقي- غربي روسيه در ۱۱ وقت زماني و گستره شمالي جنوبي آن از مناطق قطبي تا بيابان هاي جنوب به طوري سنتي را يكي از عوامل قدرت روسيه دانستند كه مهاجمان خارجي را در خود بلعيده و نقش كليدي در امنيت آن كشور ايفا كرده و به عنوان يك مزيت ژئوپلتيك براي روسيه عمل كرده است. در عين حال آنها تأكيد كرده اند كه گستردگي جغرافيايي مشكلات عديده اي
فراروي توسعه روسيه قرار داده كه از آن جمله مي توان به هزينه هاي بالاي حمل و نقل، مشكل ايجاد ارتباطات سريع و مشكلات حاصله براي گسترش بخش كشاورزي اشاره كرد. همچنين گستردگي جغرافيايي روسيه با خود تنوع نژادي و منطقه اي همراه دارد كه در نبود يك ساختار فدرال گسترده تقاضاهاي شديدي را بر منابع دولت مركزي تحميل مي كند.
در مجموع نويسندگان مقاله معتقدند كه جغرافياي روسيه اكنون بيشتر يك عامل شكننده براي قدرت ملي روسيه محسوب مي شود، اما اگر در آينده برخي شرايط را برآورده كرد مي تواند به عنوان يك عامل قدرت آن كشور عمل كند. در بخشي ديگر از مقاله، نويسندگان اوضاع سياسي روسيه و تأثير آن بر قدرت آن كشور را مورد ارزيابي قرار داده اند. آنها سياست خارجي اصلي پوتين را شامل بهبود روابط با آمريكا، ادغام در ساختارهاي اروپايي- آتلانتيكي (ناتو) و الحاق به سازمان جهاني تجارت اعلام كرده اند كه با مخالفت بروكرات ها و منافع شركت ها مواجه شده و تغييرات لازم را بسيار كند كرده است. در اين مسير شركت ها با استفاده از ضعف قدرت دولت و از طريق ارتباط ذاتي با بروكرات ها- كه در روسيه عصر شوروي ايجاد شده- يك ائتلاف غيرقابل اجتناب برقرار كرده اند. اگر چه پوتين به ويژه پس از ۱۱ سپتامبر همكاري خود با آمريكا و بوش را حتي به رغم مخالفت نزديكترين مشاوران خود تشديد كرد، سعي در اصلاح ساختارهاي سياسي روسيه دارد اما چون پوتين خودش محصول اين سيستم است از نظر نويسندگان مقاله به آساني قادر به انجام اين كار نيست. او با قدرت سياسي و پول خاندان يلتسين در عرض چند ماه از يك افسر اطلاعاتي به منصب رياست جمهوري روسيه رسيده است. با همه اين احوال نويسندگان مقاله معتقدند كه اگر چه پوتين توانايي ايجاد روابط شخصي با رهبران كليدي جهان را دارد، اما او براي تبديل روسيه به يك قدرت مؤثر جهاني بايد توانايي تغييرات نظام مند
001833.jpg
بيشتري از خود نشان دهد. بنابراين اگر پوتين قادر به اصلاح اين سيستم نباشد اقدام او براي بازگرداندن روسيه به جمع قدرت هاي بزرگ نتيجه مؤثري حاصل نخواهد كرد. نويسندگان مقاله در بخش پاياني اين مقاله به اين نتيجه رسيده اند كه روسيه يك قدرت محدود اما ارزشمند براي آمريكاست. از نظر آنها چالش هاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي و دفاعي كه رهبران روسيه با آن مواجه هستند روسيه را از دستيابي به جايگاه يك قدرت بزرگ در آينده نزديك بازمي دارد. اين واقعيت پيامدهاي عميقي براي سياست آمريكا و انتظارات مبني بر اين كه روسيه به عنوان يك همكار بتواند در اداره نظام بين الملل و تحمل هزينه هاي آن كمك كند در پي دارد. نويسندگان مقاله در نتيجه گيري نهايي با ذكر اين سخن كاندوليزا رايس، مشاور امنيت ملي رييس جمهور آمريكا كه «ضعف روسيه و نه قدرت او براي آمريكا تهديد است» تقويت قدرت روسيه را براي منافع هر دو كشور آمريكا و روسيه، به ويژه در مسائلي همچون مبارزه با تروريسم و سلاح هاي كشتار جمعي، ضروري مي دانند.
آنها براي رفع نگراني هايي كه ممكن است برخي محافل آمريكايي از تقويت قدرت روسيه داشته باشند تأكيد مي كنند كه:
* امكان اين كه روسيه عضو ائتلاف نظامي دشمن آمريكا اعم از ائتلاف با چين يا اروپا يا ايران و كره شمالي شود، وجود ندارد.
* روسيه همانطوري كه در طول سال ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ در بحران عراق عمل كرد احتمالاً عضو يك ائتلاف ديپلماتيك جهاني براي متوازن كردن قدرت خواهد بود.
* روسيه اگر چه براي خود منافع و انگيزه هاي خاصي دارد اما هيچ منفعت عقلايي براي تحت الشعاع قرار دادن توازن ژئوپلتيك آمريكا در عرصه بين المللي ندارد.
* اگر چه مسائل داخلي مانع از آن مي شود كه روسيه يك نقش مهم بين المللي ايفا كند، اما با وجود اين ، موضع سازنده و مسئولانه اين كشور براي اين كه تلاش هاي جامعه بين المللي در مورد كشورهايي همچون گرجستان، روسيه سفيد و قزاقستان به نتيجه برسد ضروري است.
* نقش روسيه در جمهوري هاي عضو شوروي سابق و ساير عرصه هاي بين المللي مهم است.
* و نهايتاً اين كه روسيه به رغم آنكه جايگاهش به عنوان يك قدرت جهاني تحليل مي رود و به رغم آن كه جلب رضايت آن كشور براي آمريكا ضروري نيست، مي تواند يك شريك و همكار ديپلماتيك براي آمريكا به منظور نيل به اهداف بين المللي اش باشد.

نگاه امروز
جا به جايي قدرت
001836.jpg
قدرت دولت سياست خارجي است. نمود قدرت دولت نيز در مناسبات سياسي مي باشد. از جمله عرصه هاي مناسبات سياسي كه قدرت به طور محسوس و آشكار خود را نشان مي دهد مناسبات بين المللي كشورهاست.
در حال حاضر نزديك به ۲۰۰ كشور در نظام بين الملل وجود دارد. دانشمندان علم سياست و روابط بين الملل به منظور فهم آسان تر رفتارهاي اين كشورها در عرصه مناسبات پيچيده بين المللي با توجه به مؤلفه هاي مختلف قدرت ملي آنها را به اشكال مختلف دسته بندي كرده اند.
يكي از اين دسته بندي ها، كشورهاي جهان را از نظر قدرت و جايگاه بين المللي به «ابرقدرت»، «قدرت بزرگ»، «قدرت منطقه اي»، «قدرت كوچك» و «كشورهاي ذره اي» تقسيم كرده است. بدون ترديد در درون هر يك از اين دسته ها نيز كشورها در طيفي قرار مي گيرند.
نكته مهم درخصوص قدرت كشورها در عرصه بين المللي اين است كه به رغم ثبات نسبي چند مؤلفه عمده قدرت  ملي، قدرت كشورها عموماً در نتيجه تحولات مختلف دستخوش تغيير مي شود.
در عصر پس از جنگ جهاني دوم و ظهور آمريكا و شوروي به عنوان دو ابرقدرت عرصه مناسبات بين الملل نظامي دو قطبي حاكم شد. پس از فروپاشي شوروي و از بين رفتن رهبري يك قطب حاكم بر جهان، تاكنون اين پرسش مطرح بود كه بازي قدرت چگونه است؟ آيا آن طوري كه بسياري از سياستمداران آمريكايي مايل بوده اند نظام تك قطبي به رهبري آمريكا ايجاد شده يا حركت بطئي به سمت نظام چند قطبي آغاز گرديده است؟
اين پرسش بيش از آن كه از سوي سياستمداران و انديشمندان ساير كشورها مطرح باشد، دغدغه اصلي سياستمداران و انديشمندان آمريكايي است. دليل اين امر هم آن است كه آنها در عصر جنگ سرد در چارچوب اين اصل كه «امور و اشياء را با ضد آن مي شناسند» عادت كرده بودند تا قدرت خود را براساس توان رقبا ارزيابي كنند.
اكنون اگرچه شوروي به عنوان تنها ابرقدرت رقيب آمريكا ديگر وجود خارجي ندارد و هنوز شكل جديد نظام بين الملل به خوبي آشكار نشده، اما آمريكا براي ارزيابي قدرت خود، توان كشورهايي كه در دسته قدرت هاي بزرگ جهاني گنجانده مي شوند را مد نظر قرار داده است و هرگونه تحول و تغيير آن در جهت افزايش يا كاهش را از نزديك رصد مي كند و راهبردهاي آينده خود براي همكاري يا رويارويي با آنها را بر اين مبنا تدوين مي نمايد.اين مسئله تنها مختص حوزه سياستگذاري آمريكا نيست بلكه حوزه هاي رسانه اي و انديشمندان آمريكا هم به عنوان يار و مددكار سياستگذاران ،تلاش هاي گسترده اي در اين زمينه انجام مي دهند.
در اين راستا فصلنامه «واشنگتن كوارترلي» بخش عمده اي (صفحات ۵۵ تا ۱۴۴) از شماره جديد خود زمستان ۲۰۰۴ را به گزارشي تحت عنوان «آيا قدرت هاي بزرگ مطرح هستند» به منظور ارزيابي قدرت هاي بزرگ كنوني نظام بين الملل شامل روسيه (صفحات ۵۷ تا ۷۳)، چين (صفحات ۷۵ تا ۹۰)، اتحاديه اروپا (صفحات ۹۱ تا ۱۱۱)، ژاپن (صفحات ۱۱۲ تا ۱۲۷) و هند (صفحات ۱۲۹ تا ۱۴۴) اختصاص داده است. نويسندگان اين مقالات از انديشمندان و كارشناسان بنام هر يك از اين حوزه ها هستند كه در زمان بررسي مقاله آنها معرفي خواهند شد.
چرا واشنگتن كوارترلي به انجام اين كار مبادرت كرده است؟ پاسخگويي به اين پرسش را به «الكساندر تي.جي.لنتون» سردبير اين نشريه واگذار مي كنيم. وي با تأكيد بر اين كه او اصولاً مرد نوشتن يادداشت سردبير بر مطالب ديگران نيست دليل نوشته كوتاه خود در آغاز اين مقالات را صرفاً بيان منشاء و اهميت بالقوه اين بحث ذكر كرده است. لنتون با اشاره به اين كه شروع اين بحث از مباحث مربوط به چند جانبه گرايي و چند قطبي شدن نشأت گرفته ،هدف آن را پاسخگويي به پرسش هاي زير اعلام كرده است:
- ساير قدرت ها امكانات نظامي آمريكا را ندارند، پس آنها جز حمايت از آمريكا چه مي توانند انجام دهند؟
- ايالات متحده از نظر كدام اهداف اقتصادي، ديپلماتيك يا نظامي نيازمند ساير كشورهاست؟
- تهديدات آشكار و پنهان موازنه قدرت آمريكا چه مقدار بايد جدي گرفته شود؟
سردبير واشنگتن كوارترلي، اولين گام براي پاسخگويي به اين پرسش ها را مشخص كردن منابع و محدوديت هاي قدرت كشورهاي قدرتمند موجود جهان غير از آمريكا بيان مي كند. چرا كه با ارزيابي دقيق جايگاه قدرت هاي بزرگ كنوني جهان كه هدف اين مجموعه مقالات بود نظام بين الملل موجود هم خود به خود تعريف مي شود.
لننون در يادداشت آغازين خود تصريح كرده كه براي عملي شدن اين منظور دعوت نامه هايي براي كارشناسان آمريكايي مسائل روسيه، چين، اروپا و ژاپن فرستاده شد كه در آن تنها اين پرسش مطرح شده بود كه «چرا... (در اينجا نام كشور مربوطه نوشته شده بود) امروزه مطرح است.» در مورد هند نيز از كارشناسان آمريكايي هند اين موضوع پرسيده شده بود كه «آيا هند اكنون يك قدرت بزرگ است؟»
سردبير واشنگتن كوارترلي در پايان يادداشت خود انتخاب كشورهاي اين گزارش را با توجه به تجربه هاي گذشته و نگرش به آينده اعلام كرده است. او همچنين دليل انتخاب كارشناسان آمريكايي براي نوشتن اين مقالات را هم اين امر اعلام كرده تا احتمال اغراق گويي درباره كشورهاي مزبور كه مي تواند از سوي كارشناسان مرتبط با آن كشورها رخ دهد كاهش داده شود. براي آگاهي خوانندگان همشهري اين مقالات مورد بررسي قرار خواهد گرفت و به تدريج منتشر خواهد شد. در اولين بخش، مقاله مربوط به روسيه مورد بررسي قرار گرفته است.

نامه سرگشاده به توني بلر
نخست وزير محترم
شايعه هاي فراواني به سودتان جريان دارد كه مي گويد شما در برابر تعهد رئيس جمهور آمريكا در جهت كوشش براي حل نهايي كشمكش  فلسطيني- اسرائيلي با پيوستن انگلستان به جنگ جورج بوش عليه عراق، موافقت كرده اي.اگر چنين معامله اي واقعاً وجود داشته و از اين رو مورد بي احترامي واقع شده است امروزه، شما و بريتانيا رسوا به نظر مي رسيد.
شما مناسب ديدي كه كشور ما، بهاي سنگيني براي سرسپردگي نامشروط ات به آمريكا بپردازد. شخص شما، دروغگو توصيف شدي و مصداقيت ات از ميان رفت و مصالح بريتانيا را در معرض خطر تروريسم قرار دادي (انفجارهاي استانبول را به ياد بياور). شما همه اينها را بدون هيچ گونه پاداش سياسي انجام دادي و ظاهراً تنها گام در عرصه مسأله فلسطين، گامي به پس بوده است. نقشه راه، كاملاً مرده است و نمي توان هيچ چيز مثبتي را از دولت كنوني آمريكا- به ويژه طي سال كنوني انتخابات- توقع داشت. اين در حالي است كه اسرائيل به شكلي تحريك آميز به گسترش كوچ نشين ها و ساختن جاده ها ادامه مي دهد. ديوار آهنين شارون، طي چند ماه آينده، هرگونه اميد فلسطينيان براي برپايي دولت پايدار را از ميان مي برد و اين همان نيت آشكار نخست وزير اسرائيل است.آينده، بسيار تيره به نظر مي رسد. خشم عرب ها و مسلمانان بيش از هر زمان ديگر، افزايش يافته است و اسرائيل جز بي ثباتي بيشتر، نصيبي نخواهد برد. بريتانيا نيز به سبب سياست هاي بلريسم، شكل بهتري نخواهد داشت. من خود را محق مي دانم كه به عنوان انتخاب كننده فريب خورده اي از حزب كارگر، بي پروا باشم. تنها يك راه براي بازيابي حاكميت سياسي و معنوي شما كه به علت ماجراجويي فاجعه  بار در عراق فرو پاشيده وجود دارد و آن اين كه كاري براي فلسطين انجام دهي.
روابط تان با فرانسه و آلمان بهبود يافته و رهبري سه گانه نيرومندي در اروپا پديدار شود. شما مي تواني با همكاري ژاك شيراك و گرهارد شرودر، راه حل مسالمت آميزي را بر طرف هاي كشمكش، تحميل كني و اگر براي اين هدف به يك كنفرانس بين المللي دعوت شوي با تأييد جهان عرب، يهوديان ليبرال در همه جا (كه از فريبكاري هاي شارون و بوش به ستوه آمده اند) و نيز با تأييد روسيه، سازمان ملل و افكار عمومي جهان رو به رو خواهي شد. نيروهاي اروپايي مي توانند فراگرد اجراي يك موافقت نامه را بر روي زمين فراهم سازند و امنيت اسرائيلي ها را، كه اكنون از عمليات انتحاري در هراسند، تضمين كنند. حتي جورج بوش نيز ممكن است به ناگاه پي ببرد كه صلح در خاورميانه امر مناسبي است و عامل تحرك تبليغات انتخاباتي اوست.شما اگر در جهت يك ابتكار شجاعانه در خاورميانه اقدام كني، ممكن است شماري از مشكلات موجود و از آن ميان گزارش لرد هاتن (كه درباره شرايط خودكشي ديويد كلي، كارشناس جنگ افزارهاست)، طرح قانون لغو اقساط دانشگاه ها و عصيان درون حزب كارگر به مسائل كمتر آزاردهنده براي حاكميت شما تبديل شوند. نيز ممكن است صداهاي انتقاد از سياست هايت در عراق خاموش شوند و اين تهمت  اهانت آميز كه شما را سگ كوچك آمريكا خطاب مي كند، فوراً از ميان برود...
به نظر مي رسد كه در مسأله عراق درباره دو نقطه اساسي، اطلاعات گمراه كننده اي دريافت كرده اي. شما قانع شده بودي كه جنگ افزارهاي ادعايي كشتار جمعي در عراق، تهديدي فوري است. در واقع يا دستگاه هايت شما را فريب داده اند يا آن كه تصميم  گرفتي همه ما را فريب دهي كه اين خطرناك تر است. ظاهراً شما ارزيابي درستي از نيات واقعي توطئه كنندگان جنگ طلب واشنگتن نداشتي. آنان تصميم داشتند رژيم صدام حسين را سرنگون و عراق را- به هر دليل بدون توجه به شوراي امنيت و كل جهان- اشغال كنند و اين تصميم، آن گونه كه امروزه آشكار شده، به تضعيف جايگاه شما منجر شده است. اينان، مسحور اسطوره خيالي آينده شده بودند و اين باعث شد چنين تصور كنند كه چيرگي بر عراق ، كل ژئوپوليتيك خاورميانه را به سود آمريكا و اسرائيل تغيير خواهد داد. و اي كاش مي دانستيم در اين زمينه چه چيزي به شما گفته شده است و شما شخصاً به چه چيزي اعتقاد داري.شما و وزير خارجه ات ژاك  استراو، بارها گفته ايد كه از برپايي يك كشور مستقل فلسطيني حمايت مي كنيد كه با صلح و امنيت در كنار اسرائيل زندگي كند. اما جنگ عليه عراق باعث شد تا با نومحافظه كاراني هم پيمان شوي كه به طور كلي با هر نوع حق تعيين سرنوشت براي فلسطيني ها مخالف اند و از اين رو خطر بزرگي براي آينده اسرائيل اند. اين همان تناقض آشكار سياست متهورانه شما در خاورميانه است. بر شماست كه خود را از اين روابط مشكوك، رها سازي و در جهت راه حلي عادلانه و متوازن براي كشمكش  خاورميانه اصرار ورزي. تلاش شما براي داشتن روابط صميمانه با ايالات متحده آمريكا و اسرائيل، در گرو ايستادن در كنار راستگرايان افراطي اسرائيل يا آمريكاييان متكبر حامي آنان نيست.شما مي داني كه هم اكنون واقعه دردناكي بر روابط اسرائيل و انگليس پرتو انداخته و آن كشتن تام هورندال جوان انگليسي در غزه است كه وابسته به جنبش همبستگي جهاني بود. وي، هنگامي كه مي كوشيد از غيرنظاميان فلسطيني- كه اغلب كودك بودند- حمايت كند و جلوي تخريب خانه هايشان و ديگر انواع مجازات هاي گروهي را بگيرد، مورد اصابت گلوله هاي اسرائيلي قرار گرفت. رفتارتان درباره مسأله كشتن يك شهروند انگليسي، ترس آلود بود. شما در اين زمينه هيچ موضعي نگرفتيد و اصراري نكرديد تا اسرائيل به پليس انگليس اجازه دهد در تحقيقاتي كه مورد توجه ملت بريتانياست، دخالت كند. اين چيزي نيست جز بازتاب شكست تأسف بار دولت شما در حل مسأله اي كه بريتانيا مسئوليتي تاريخي درباره آن دارد.كشمكش اعراب و اسرائيل، علت اساسي خشونت تروريستي كنوني و منبع اصلي تنش خطرناك ميان غرب و جهان اسلام است. كاملاً آشكار است كه طرف هاي درگير، خود قادر به حل مشكل نيستند و درهم شكستن اين بن بست مي تواند امنيت را براي گيتي به ارمغان آورد و اين چيزي است كه همواره توسط جهانيان تكرار مي شود...
... آقاي نخست وزير بر شماست كه هم اكنون و قبل از آن كه فرصت از دست بريتانيا برود، به حركت درآيي.
با سپاس فراوان : پاتريك سيل- نويسنده متخصص در امور خاور ميانه
ترجمه: يوسف عزيزي

سياست
ادبيات
اقتصاد
انديشه
زندگي
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  زندگي  |  سياست  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |