محمدعلي توحيد
اشاره: بورس اوراق بهادار تهران اين روزها در مركز توجه اقتصاد كشور قرار گرفته است و كند و كاو در تحولات آن و روند رشد آينده آن براي اكثر فعالان اقتصادي پرجاذبه است.رشد روزافزون سهامداران جزء و افزايش حجم مالي دادوستد سهام نشانه هاي وقوع يك تحول در اقتصاد ايران است.تداوم سياست هاي جاري دولت براي رشد اين بازار مي تواند اين تحولات را تسريع و تسهيل كند.از اين رو و براي آشنايي با تحولات جاري و آينده اين بازار با دكتر حسين عبده تبريزي به گفتگو نشسته ايم.
* پس از رد پيشنهاد افزايش ماليات نقل و ا نتقال سهام در لايحه بودجه و مجموعه عواملي كه در كشور وجود دارد، پيش بيني شما از شرايط بازار بورس در سال آينده و ميزان رشد آن چيست؟
- فارغ از بحث ماليات، بازار سرمايه فرصت هاي زيادي براي رشد دارد و اين فرصت ها را ديگران هم تأييد مي كنند. سازمان برنامه در برنامه چهارم رقم ۲۵ درصد كل تشكيل سرمايه كشور را براي بازار سرمايه در نظر گرفته است كه در حال حاضر تشكيل سرمايه از طريق بازار سرمايه رقمي زير دو درصد است، بنابر اين مقامات كشور چنين تواني را در بازار سرمايه مشاهده مي كنند.
مسأله ماليات نيز به اين نحو بود كه دولت در نظر داشت ۳۰ درصد از مخارج بودجه را از طريق ماليات تأمين كند، سازمان مديريت و برنامه ريزي اين رقم ۳۰ درصد را در نظر گرفت و به وزارت امور اقتصادي و دارايي اعلام كرد و اين وزارتخانه نيز تلاش كرده بود كه اين رقم را تقسيم كند. در سازمان امور مالياتي با توجه به نرخ سود بالايي كه خريد و فروش سهام داشته نرخ ماليات بازار سهام را افزايش دادند، براي اشخاص حقيقي به دو درصد و براي اشخاص حقوقي به پنج درصد. البته اين ماليات بر عايدات سرمايه اي نيست بلكه، ماليات بر خريد و فروش است. بنابراين وقتي مي گوييم ماليات بر خريد و فروش،اين نيم درصد مي تواند ۱۰ درصد سود باشد و يا حتي كسي زيان كند و باز نيم درصد از سرمايه ماليات پرداخت كند. ما خدمت همكاران در سازمان امور مالياتي رسيديم و توضيح داديم كه چرا با اين ماليات مخالف هستيم. چون ماليات بر ثروت است. اگر ده سال پيش سهامي در بورس خريداري كرده باشيد،در ده سال گذشته كل ماليات را در هر سال پرداخت كرديد كه معادل ۵/۲۲ درصد از سود ماليات مي شود. ده سال پيش نيز اين سهم را از محل درآمدي خريداري كرديد كه ماليات آن را داده بوديد بنابر اين ثروت شما بوده است. در اين ده سال هم ماليات سهام را پرداخت كرديد، كه نه تنها ماليات سود سهم خودتان را بلكه ماليات كل سود را پرداخت كرديد، چرا كه سود تقسيم شده و يا تقسيم نشده مالياتش به طور كامل پرداخت مي شود.
بنابر اين بعد از ده سال شما يك سهم از شركتي داريد كه اگر قيمتش هزار برابر هم شده باشد، صرفاً تورم است و چيزي بيش از آن نيست.اگر قيمت سهم را در روز نخست صد تومان حساب كنيم و تورم را در ده سال گذشته ۲۰ درصد، محاسبه كنيد امروز اگر قيمت هر سهم هفتصد تومان باشد سود عجيبي عايد شما نشده است، بلكه در واقع رشد سرمايه شما ناشي از تورم است.
به علاوه اگر قصد داريم از اين سهم ماليات بگيريم بايد سود را تعيين كنيم و ماليات بگيريم .
ما در بورس اين آمادگي را داريم كه براي سالهاي آينده سود و زيان سرمايه را محاسبه كنيم و از اين محل ماليات پرداخت كنيم و يا ماليات پس بدهيم.
در ضمن چون اين ماليات بر ثروت است ما توصيه نمي كنيم كه در بازاري كه در حال رشد است از آن ماليات گرفته شود.
در بسياري از كشورها از جمله آلمان، ايرلند، اتريش، يونان و غيره ماليات از ثروت صفر است. آنچه كه مي شود از نظر تئوري و نظري از آن ماليات گرفت، عايدات سرمايه اي سفته بازانه است،يعني افرادي كه دوره نگهداري سهام آنها از سه ماه كوتاهتر است ودائم در مدت هاي كوتاه در حال خريد و فروش هستند. در برخي از اين كشورها از اين گونه سهامداران ماليات دريافت مي كنند.
اگر براي دوره زماني كوتاه تر از دارندگان سهام ماليات دريافت شود بحثي نيست، ولي در حالي كه بازار پول از ماليات معاف است و از بهره، اوراق مشاركت و غيره ماليات دريافت نمي شود و از سود سهام ماليات ۵/۲۲ درصد گرفته مي شود، دريافت يك ماليات اضافه از عايدات سرمايه امكان رقابت بازار پول و سرمايه را دشوارتر مي كند. اين عادلانه نيست كه بازار پول از ماليات معاف باشد ولي بازار سرمايه از ماليات معاف نباشد.
با نگاهي به نظام دريافت ماليات در اكثر كشورها، عايدات سرمايه از ماليات معاف است ولي در همه اين كشورها بهره مشمول ماليات مي شود، در حالي كه ماليات سود سهم كمتر از آن و يا صفر است چون مي خواهند بازار سهام را تقويت كنند.
بنابراين به اعتقاد من در ايران براي حمايت از بازار سرمايه تا زماني كه بازار پول از ماليات معاف است، حداقل ماليات اضافه اي از بازار سرمايه اي دريافت نكنيم و به ماليات ۵/۲۲ درصدي سود سهام اكتفا كنيم. با توجه به اين كه ماليات سهام شفاف است و عليرغم اين كه به ظاهر ماليات در ديگر بخش ها ۲۵ درصد است ولي شفاف نيست.
در حال حاضر طرح مطالعاتي در اين زمينه در حال انجام است كه عايدات سرمايه اي موضوع آن است و در حال بررسي هستيم تا در اين زمينه همه چيز روشن شود. اميدواريم كه دولت حداقل براي ۵ سال آينده هيچ تغييري در نرخ ماليات اين بازار ندهد و اين بازار به سرعت توسعه يابد.
* با توجه به اين تحول و لايحه اي كه براي بازار سرمايه تهيه شده و انتظار مي رود در مجلس هفتم تصويب شود و در مجموع تحولاتي كه در فضاي سياسي كشور رخ داده است، آيا قصد نداريد اعدادي را كه پيش از اين در مورد حجم داد و ستد سهام پيش بيني كرده ايد افزايش دهيد؟
- همان اعدادي را كه در آغاز كار اعلام كردم كسي باور نمي كرد و ترديد هايي داشتند، زماني اعلام كردم حجم بازار در سال جاري به ۴۰ ميليارد دلار مي رسد، برخي از اين كه اعداد موجود را سه برابر كردم تعجب مي كردند. ولي به اميد خداوند در حال حاضر بخش اعظم آن رخ داده و اميدوارم كه تا پايان سال كل مبلغ تحقق يابد. در سالهاي آينده نيز رقم ۱۰۰ ميليارد دلار قابل تحقق است و طبعاً، تلاش خواهيم كرد كه از اين ميزان هم فراتر برويم. در جلسه كميسيون اقتصادي نيز پيش بيني ۵۰ ميليارد تومان ماليات در سال آينده را كردم و معني آن اين است كه ان شاءالله در سال آينده بايد ده هزار ميليارد تومان حجم معاملات بورس باشد.
* در مورد كارگزاري هاي بورس كارهاي خوبي انجام شده ولي هنوز فضاي گسترش وجود دارد،براي گسترش كمي و كيفي و تنوع خدمات آنان چه برنامه اي داريد؟
- تقويت شبكه كارگزاري به همراه در دسترس بودن كل بازار از برنامه هاي در اولويت ما است. وقتي ما مردم عادي را دعوت مي كنيم كه به بازار سرمايه روي آورند بايد دسترسي آنها را نيز فراهم كنيم. يعني همان طور كه شعبه بانك در هر شهر درجه دومي نيز وجود دارد بايد دسترسي مردم در شهرهاي بزرگ حداقل فراهم باشد.
در طول دو سه سال آينده بايد چند اقدام انجام شود كه اول توسعه شبكه كارگزاري است.
به كمك بانك جهاني توافقنامه اي را در حال نهايي كردن هستيم كه عنوان آن تقويت شبكه كارگزاري است. با استفاده از تجربيات بانك جهاني براي تقويت اين شبكه تلاش مي كنيم. به هر حال در هيأت مديره بورس مفصل صحبت شده و در شوراي بورس در حال بررسي است تا شبكه كارگزاري تقويت شود.بايد كارگزاران كارهايي كه در اساسنامه خود نوشته اند انجام دهند و محدود به خريد و فروش سهام نباشند.
آنها علاوه بر خريد و فروش سهام بايد به سرمايه گذاران مشاوره بدهند، مديريت سبد سهام براي سرمايه گذاري انجام بدهند، بازارگرداني بكنند، تعهد پذيره نويسي و عرضه اوليه انجام بدهند و عمده فروشي سهام هم داشته باشند.
اين كارها از عهده كارگزاري هاي بزرگ برمي آيد. ما دنبال آن نيستيم كه ۵۰۰ مجوز تك دفتر بدهيم. اميدواريم كه مجوزهايي كه داده مي شود شعبه هاي متعددي ايجاد كنند. در حال حاضر بانك ها شروع كرده اند. بانك توسعه صادرات در اين زمينه فعال شده، بانك رفاه در ۵۰ تا شعبه كار را آغاز كرده و بانك ملي هم وارد شده است. اميدواريم كه تا پايان سال ۸۳ يك صد مجوز جديد داده شود، بيشتر هم در شهرستان ها. در تهران براساس مصوبه هيأت مديره زماني مجوز صادر مي شود كه چهار شعبه هم در شهرهاي ديگر تأسيس كند.
بنابراين به طور متوسط تعداد كارگزاري ها در سال آينده به خوبي گسترش خواهد يافت. اين در حالي است كه از طريق اينترنت هم كارهايي در حال انجام است تا در مجموع دسترسي مناسبي در كل كشور ايجاد شود.
توسعه فيزيكي بازار هم با تأسيس بازارهاي منطقه اي نيز به سرعت ادامه دارد و اميدواريم تا پايان سال آينده با تصويب هيأت مديره و شوراي بورس در همه مراكز استان تالار معاملاتي داشته باشيم. علاوه بر اين براساس مصوبه هيأت مديره در هر نقطه اي كه ۵ كارگزاري متمركز شوند، ارتباط آنان را با بازار برقرار مي كنيم.
* رشد كيفي كارگزاري هايي كه بتوانند در گسترش بازار تأثير داشته باشند كي رخ خواهد داد.
- كيفيت كارگزاري هايي كه بتوانند مشاوره بدهند و كادر وسيعي داشته باشد ضروري است.به همين علت ايجاد كارگزاري هاي بزرگ تأكيد هيأت مديره بورس و بنده است.
تا كارگزاري هاي بزرگ ايجاد نشود امكان ارائه مشاوره و بازارگرداني ممكن نيست. ايجاد كارگزاري هاي بزرگ نياز به سرمايه بالايي دارد. همين امروز بازارگرداني سهمي مثل سيمان نياز به ۴۰ ميليارد تومان سرمايه دارد. اگر كارگزاري ده درصد اين رقم را نداشته باشد نمي تواند بازارگرداني كند. بايد عمده بخرد از موجودي خود بفروشد و بازار را متعادل كند. تا كارگزاري هاي بزرگ نباشد چنين امكاني رخ نمي دهد. علاوه بر تقويت نيروي انساني و افزايش سرمايه بايد نظارت بر بازار هم به نحو درستي انجام شود تا صحت و سلامت معاملات حفظ شود.
اگر قيمت ها دست كاري شود و حباب قيمتي ايجاد شود اعتماد به بازار كاهش مي يابد و رشد بازار ادامه نمي يابد.
* واگذاري هاي دولتي در حال انجام است و روند ثابتي دارد، اين روند آيا مناسب است، آيا اين روند به دليل عدم حضور يك بخش خصوصي فعال كند نيست و ادامه واگذاري ها به نهادهاي شبه دولتي اين واگذاري ها را به بن بست نمي رساند؟
- از نظر من بايد اين دو موضوع را مجزا بررسي كرد، امسال دولت قصد فروش هزار و ۴۰۰ ميليارد تومان سهام داشت و هزار و ۲۰۰ ميليارد آن را مي تواند از طريق بورس بفروشد و مانعي وجود ندارد و رقم بيشتري نيز مي توانيم بفروشيم. سال آينده نيز تا آنجا كه اعلام شده دو هزار و ۲۰۰ ميليارد تومان براي فروش تعيين شده كه اين ميزان نيز در بورس قابل جذب است و به نظر من دو برابر اين رقم هم در بورس قابل جذب است. حال جذب اين ميزان عرضه توسط شركت هاي شبه دولتي چرا انجام مي شود بحث جداگانه اي است.
اگر، سرمايه گذاري خارجي را اجازه بدهيم جذب سهام مي تواند توسط سرمايه گذار خارجي هم انجام شود.
اما واقعيت اين است كه بالاخره نهادهاي عمومي كه داريم و به دولت بستگي دارند منابعي دارند و اين منابع بايد جذب شود و در دو تا سه سال آينده مشكلي نيست و مي توانند سهام هايي را كه دارند واگذار كنند. صندوق بازنشستگي و تأمين اجتماعي سهام هايي را كه خريداري مي كنند بعدها مي توانند بفروشند. طبيعي است كه اين نهادها در دنيا بنگاه داري نمي كنند و به مديريت سبد سهام مي پردازند. در كوتاه مدت از حجم پول عظيمي كه اين نهادها به دليل جوان بودن جمعيت ذخيره مي كنند و پرداخت هاي اندكي دارند استفاده مي كنند. در حال حاضر بخشي كارشان بنگاه داري است و در طول زمان كاهش مي يابد. در آئين نامه اي كه براي سرمايه گذاري اين نهادها تهيه مي شود مسئله بنگاه داري براي اين صندوق ها محدود مي شود تا بجاي آن به جمع آوري سبد سهام و دريافت سود و تقسيم آن بپردازند.
در كوتاه مدت اين روند مثبت است هر چند اين انتقاد وارد است كه اين يك خصوصي سازي واقعي نيست ولي گامي در جهت خصوصي سازي است.
* به نظر شما بخش خصوصي در بازار با تمام قوا حضور دارد. آيا نبايد حمايت هايي صورت گيرد. آيا ايجاد زمينه حضور سرمايه گذاري خارجي در اين زمينه كمك نمي كند؟
- من قبول ندارم كه سرمايه گذار داخلي از سرمايه گذاري مي ترسد.
اين درست است مقداري از پول خود را خارج كرده است ولي در طول زمان وارد مي كند. نرخ بازده در كشور ما بالاتر از خارج است. سرمايه گذار ايراني كه تجربه سرمايه گذاري در خارج را ندارد كجا پول خود را سرمايه گذاري كند كه بتواند ۵ درصد سود عايدش شود. تقريباً من جايي را در دنيا نمي شناسم كه الان سرمايه گذار ايراني برود و ۵ درصد سود به دست بياورد. البته در كشورهايي كه امنيت بالاتر از ايران است. ممكن است در كشورهاي آفريقايي نرخ بازده خيلي بالاتر هم باشد.
بنابراين فكر مي كنم امروز نرخ ريسك ايران براي سرمايه گذاري قابل قبول است، البته اينكه سرمايه خارجي بيشتري را در داخل كشور جذب كنيم، عمل مثبتي است. اخيراً اعلام شد كه ۱۵ درصد شركت سرمايه گذاري ملت به سرمايه گذار خارجي فروخته شد.
اينها همه مثبت است، بايد اقتصاد ما نسبت به دنيا باز باشد و بازار سرمايه و بورس تهران در اين زمينه پيشگام باشد.
* آيا امكان تأسيس يك كارگزاري خارجي در ايران در سال آينده وجود دارد. در حال حاضر شركت هايي در ايران فعال هستند كه به معاملات ارز در بازارهاي بين الملل مشغول هستند.
- در مورد كارگزار خارجي هنوز تصميمي گرفته نشده است. حساب سرمايه در ايران به ظاهر بسته است، ولي با توجه به اينكه به طور عملي انتقال پول از طريق الكترونيكي وجود دارد امكان بستن حساب سرمايه وجود ندارد. دير يا زود دولت بايد به طور رسمي حساب سرمايه را باز كند. ارز به طور عملي آزاد است. محدوديت هاي دولتي نرخ ها را تحت تأثير مي گذارد، رانت ايجاد مي كند و اختلاف نرخ در بازار ايجاد مي كند و ايجاد سود كاذب مي شود. من به شخصه اگر در موقعيتي بودم و امكان داشتم، حساب سرمايه كشور را آزاد مي كردم، براي اينكه به طور عملي اين حساب آزاد است و در همه دنيا آزاد شده و در ايران هم بايد بشود. اگر مي گوييم بايد با دنيا ارتباط اقتصادي داشته باشيم، طبيعي است كه آزادترين بازارها در دنيا بازار سرمايه است و بايد بازار سرمايه هم اول از همه آزاد شود.
محدوديت در حال حاضر تنها در مورد مديريت سبد سهام است و كسي كه قصد خريد و فروش سهام دارد نمي خواهد سهام مديريتي داشته باشد. در اين زمينه يك رويكرد تدريجي داريم كه سه محدوديت دارد. اول ده درصد سهام شركت ها را براي اين كار باز مي كنيم، دوم ، فعلاً براي افراد حقوقي اين كار آغاز مي شود و سوم اينكه فعلاً براي مدت سه سال اصل پول را نمي تواند خارج كند البته سود را مي تواند انتقال دهد. اين آئين نامه بزودي تصويب و پيش از پايان سال عملي مي شود.
در حال حاضر در بسياري از بورس هاي بزرگ كشورهاي همسايه ما بخشي از بازار در اختيار سرمايه هاي خارجي است.
* تأثير تحولات اخير در فضاي سياسي كشور را در آينده بازار سرمايه كشور چگونه ارزيابي مي كنيد، در حال حاضر با برخي اقداماتي كه شده روابط خارجي كشور بهبود يافته و نشانه هاي ادامه و تعميق اين سياست ها وجود دارد در عين حال در فضاي داخلي كشور تحولات به شكل ديگري ادامه دارد كه برخي اختلاف هاي سياسي با اين چشم انداز تفاوت دارد؟
- بورس تحت تأثير تحولات سياسي است، اگر در كشوري تعدادي از نمايندگان مجلس تحصن بكنند و قوه مجريه هم حامي آنان باشد و در اين حد بحث و گفت و گو باشد قيمت سهام اگر نصف شود كسي تعجب نمي كند. چون آثار تحولات سياسي بر تحليلي كه سرمايه گذار مي كند كه امنيت مي خواهد و تداوم و ثبات مي خواهد شديد است. در ايران هرگونه تغييري، يك راهپيمايي، يك تظاهرات، يك سخنراني تند و يك سخنراني مثبت بر بورس تأثير دارد و طبيعي است.
در دوره اي كه مسئله پروتكل مطرح بود چند روزي شاخص ها منفي بود به محض امضاي پروتكل بازار رشد كرد. بازار سرمايه جايي است كه دقيق اين آثار را نشان مي دهد. در بخش هاي ديگر اين تأثير وجود دارد ولي به شكل روزانه نشان داده نمي شود. سرمايه گذار خواهان ثبات و تداوم سياست ها و آرامش سياسي است. اميدوارم فرايندي كه در دوره اخير آغاز شده و هدفش تلفيق اقتصاد كشور در اقتصاد جهاني است ادامه يابد و در سال هاي پيش رو رشد بالاتري داشته باشيم.
* بورس كي خصوصي مي شود، علاوه بر اين شركت هاي موجود در بورس كي بخش عمده اش خصوصي مي شود؟
- بورس با قانون جديد به شركت سهامي عام تبديل مي شود و امكان فروش آن به افراد ممكن است. اين در سال آينده با تصويب قانون جديد بورس عملي مي شود. علاوه بر اين در حال حاضر درصدهايي از سهام جاري در بورس در دست دولت و شبه دولت است، چگونه اين مسئله تغيير مي كند، تغييري طولاني است و به مسائلي ارتباط دارد كه به سازمان بورس ارتباط ندارد. براي مثال آيا صندوق هاي بازنشستگي خصوص تشكيل مي شود، يا نه؟ در بسياري از كشورها صندوق هاي بازنشستگي فعال هستند. بيمه هاي عمر اگر راه بيفتند اينها نيز بازيگران اصلي بازار سهام هستند، اما بيمه هاي عمر در ايران ضعيف و دولتي هستند اگر بيمه هاي خصوصي فعال شوند آنها بايد در بازار فعال باشند صندوق هاي وقفي و خيريه نيز كه علي الاصول ساختار خصوصي در دنيا دارند معمولاً در بازار سرمايه فعال هستند.
نهاد سازي هاي جديد و تجديد ساختار نهادهاي دولتي در وضعيت مالكيت در بورس تهران مؤثر است، بسياري از اين تحولات در اختيار ما نيست. البته تحولاتي هم رخ داده است، بانك هاي خصوصي را پذيرفته ايم، مؤسسه هاي مالي اعتباري خصوصي را داريم مي پذيريم. بيمه هاي خصوصي را در حال پذيرش هستيم و در مجموع حركت هايي صورت گرفته و در حال انجام است.