محمد نوتاش 
تا نزديكي هاي صبح مجبور بودم به حرفهاي دوستي گوش دهم كه بي برنامگي روز دوم جشنواره را به همه مشكلات اقتصادي، معضلات اجتماعي و حتي داربي تهران و زلزله بم مرتبط كرده بود. او به خودش حق مي داد. از ساعت ۳۰:۱ بعدازظهر جمعه مقابل گيشه سينما سپيده ايستاده بود تا جديدترين اثر نماينده مستعفي مجلس را تماشا كند. حتي ديدن «گاوخوني» برايش از تماشاي مسابقه استقلال - پرسپوليس هم مهمتر بود. مي گفت كه داربي تهران هيچ وقت زيبا نيست اما بازگشت بهروز افخمي از صحنه سياست به سينما جذاب تر است. طفلك كمي هم باهوش بود. به هر حال حتي طرفداران پروپا قرص جشنواره هم از تماشاي يك مسابقه حساس فوتبال لذت مي برند بنابراين فرصت خوبي بود تا بدون دردسر فيلم تازه «بهروز افخمي» را تماشا كند. اما يك ربع قبل از فروش بليت بعد از اينكه به او خبر دادند داربي تهران برخلاف هميشه تماشايي از آب درآمده جمله اي را بر روي در شيشه اي سينما خوانده بود كه براي عصرهاي جمعه كافيست: «به جاي فيلم گاوخوني در اين ساعت فيلم پنج  عصر سميرا مخملباف پخش خواهد شد.»
حالا تصور كنيد كه يك نفر بي خيال مشكلات و معضلات نمي شود و در همين حال گروهي ديگر با ارسالSMS هاي اعتراض آميز خواب  زدگي خود را به خاطر تماشاي يك اثر روشنفكري اعلام مي كنند: «خوب شد فلاني رو از فلان سرزمين بيرون كردند وگرنه...». به هر حال در عرصه سينما هم تماشاگرنماهايي حضور دارند. منتهي اينجا خوشبختانه به جاي اخلاقيات شعارهاي هنري موجود است. حول و حوش ساعت ۳۰:۵ صبح شنبه در تالارهاي گفت وگوي اينترنتي هم ردپايي از جشنواره ديده مي شد. «قيصر۱۴۰۰ » يكي از دوستان جديد بود كه راست يا دروغ خودش را معرفي كرد و بعد با حروف درشت نوشت: «همه آخرشو دوست دارن... آس برنده... پر... كامل... ازدواج... دروغ... كلك... جاده... عشق... اما از اين يكي مي ترسم... مرگ.» ترحم زياد هم چيز خوبي نيست. احساس كردم اين «چت باز» عزيز تا چند ساعت ديگر قصد خودكشي دارد. اما او جواب داد: «تا چند ساعت ديگر مي خوام برم جشنواره، امشب بعد از سال ها سلطان، فيلم جديدش اكران مي شه.» قيصر ۱۴۰۰ از منتظران بازگشت كيميايي به سينما بود و لحظه شماري مي كرد تا «سربازهاي جمعه» او را ببيند. از همين حالا هم ديالوگ هاي اين فيلم را از حفظ بود. البته خبر نداشت كه سربازهاي جمعه هم نخواهد رسيد.
براي جماعتي كه «صبح ها خيلي زود مي خوابند صداي زنگ تلفن بدترين مصيبت است. ساعت از ۹ مي گذشت كه مصيبت بزرگ نازل شد. دوستي من را براي تماشاي «دوئل» به سينما صحرا احضار كرد. اين دقيقا اولين پخش اين فيلم براي مخاطبان جشنواره بود. جلو سينما هيچ اثري از مردم نبود. مطمئن بودم كه «پنج عصر» اين بار هم جايگزين «دوئل» شده اما اتفاقي باورنكردني رخ داد. ۲۰۰ بليت ديگر هم براي ديدن «دوئل» وجود داشت اما خبري از آدم هاي تازه وارد نبود. تقريبا باورنكردني است. اين حرف را فقط كساني قبول مي كنند كه وقتشان شنبه شب در صف هاي طولاني همين فيلم در همين سينما تلف شد. دقيقا سر ساعت ۱۱ صبح فيلم آغاز شد. يك ساعت و ۵۰ دقيقه ديگر با سلام و صلوات تازه دوئل آماده پخش شد.
جمشيد هاشم پور هم در سالن انتظار حضور داشت. مسوول سينما مشغول صحبت با او بود: «آقاي آريا؛ ديشب به خاطر مارمولك همه خودشون رو به آب و آتش زدند.» يكي از تماشاگران هم كه براي گرفتن امضا جلو رفته بود اصلا جو زده نشد: «جمشيدخان، ديشب اينجا سر مارمولك چاقو كشي شد»! اين خبر دهان به دهان چرخيد. احتمالا تبليغ سودآوري براي مارمولك است. تلفنهاي همراه در حالت «ويبره» قرار داشتند! بيشتر تماشاگران سعي مي كردند تا دوستان خود را به سينما بكشند: «ديوونه پاشو بيا، فوقش ۵ هزار تومان از حقوقت كم ميشه، بليت بازار سياه اين فيلم ۲۰ هزار تومنه! مي گن ۲ ميليارد خرج اين فيلم شده.» در طول اين يك ساعت و پنجاه دقيقه تاخير، تماشاگران چند بار اقدام به تشويق اعتراض آميز كردند. هواي سالن نمايش به شدت گرم بود. صدايي بلند شنيده شد: «تا ۱۰ دقيقه ديگر فيلم مي رسد.» همه احساس مي كنند كه حافظه سينمايي خوبي دارند، چون همه ياد فيلم «ميكس» افتادند. چراغ قوه مسوول سالن روي صورت چند جوان با انرژي و سرحال روشن مي شود: «مگه شما دانشجو نيستيد. اگر عمله بوديد يه چيزي اما همتون تحصيلكرده سينماييد. براي چي دست مي زنيد. اين خانم ها كه كنار شما نشستند جاي خواهر مادرتونند. مگه تا حالا جشنواره نيومديد. همين جوريه! تاخير داره. آروم باشيد.»
همان خانم هايي كه جاي خواهر مادر جوانان عزيز بودند، گفتند: «كي گفته جشنواره يعني اين؟ كجاي دنيا اين جوريه؟ دو ساعت از كار و زندگيمون زديم.»
به خاطر اينكه سر و صداها بخوابد تصاويري روي پرده مخملي ديده شد. به هر حال آنقدر استرس و عجله زياد است كه فراموش كردند پرده مخملي را كنار بزنند! فيلم آغاز شد. موبايل ها از حالت ويبره خارج شد. زنگ ها و رنگ هاي مختلف! يك نفر مي گفت: «بهتر است به جاي اينكه تذكر دهند موبايل ها را خاموش كنيم، يادآور شوند كه نورهاي رنگي تلفن ها را خاموش و حذف كنيم!»
پس از ۴ ساعت از سينما خارج مي شوم. نزديك به ۵۰ نفر در صف ايستاده اند. مي پرسم براي چه فيلمي؟ و مي گويند: «دوئل ساعت ۹ شب» نزديكي هاي عصر بود. يكي پرسيد: «ارزش تو صف ايستادن رو داره؟» و ديگري جواب داد: «نجات سرباز رايان رو ديدي؟ » ! البته جنس تماشاگران جشنواره متفاوت است.

در حالي كه به نظر مي رسيد «گاوخوني» آخرين ساخته بهروز افخمي نيز در ساعت مقرر نمايش داده نمي شود و دست اندركاران سينما استقلال، فيلم ديگري جايگزين آن كنند، اين فيلم نيز رسيد تا برنامه جشنواره با كمترين تغيير اجرا شود. گرچه انتظار چهل و پنج دقيقه اي منتقدان در سينما استقلال تا حدودي با اعتراض آنها مواجه بود اما مسوولان جشنواره با وجود آنكه تنها يك ساعت از پايان كار فيلم «گاوخوني» در استوديو گذشته بود، آن را تحويل گرفتند و به نمايش گذاشتند. با اين حال ممكن است فيلم «سربازهاي جمعه» ساخته مسعود كيميايي كه قرار است امروز در سينما فلسطين (سالن شماره يك) به نمايش درآيد، نرسد و فيلم ديگري جايگزين آن شود اما مسوولان جشنواره اطمينان دادند كه «سربازهاي جمعه» روز بيستم بهمن ماه و راس ساعت ۱۰ صبح در سينما استقلال (سينماي ويژه رسانه هاي جمعي) روي پرده خواهد رفت. يكي از مسوولان جشنواره مي گويد: «در آخرين تماس با روابط عمومي فيلم سربازهاي جمعه، مطمئن شديم كه فيلم آماده نمايش است.»
تغيير در برنامه از پيش اعلام شده، مربوط به دو فيلم مي شود. يكي اشك سرما كه هنوز مشخص نيست عوامل آن مي توانند فيلم را براي جشنواره آماده كنند يا خير و ديگري، پرده عشق كه وضعيت مشابهي دارد. يكي از تماشاچيان كه بليت هاي جشنواره را پيش خريد كرده و هر روز در سانس آخر (ساعت ۱۹) سينما كريستال به ديدن فيلمهاي «سري دوم» مي رود، مي گويد: «ما انتظار داشتيم «اشك سرما» را ببينيم اما فيلم «جايي ديگر» را جايگزين كردند. حالا با اين وضعيت مطمئن نيستم كه سربازهاي جمعه را ببينم. هنگام پيش خريد بليت ها ابتدا نام فيلم ها را ديدم و سپس بليت سري فيلم ها را خريدم اما با اين تغييرات، معلوم نيست چه بايد كرد وچه كسي پاسخگو است.»
يكي از مسوولان روابط عمومي جشنواره مي گويد كه جدول برنامه فيلم ها بر اساس اعلام آمادگي تهيه كنندگان تنظيم شده و قصوري متوجه ستاد برگزاركننده جشنواره نيست. به گفته اين مقام مسوول، تهيه كنندگان در هنگام ارايه نسخه ويديويي ۳۵ ميلي متري به داوران جشنواره، اعلام مي كنند كه در تاريخ مشخصي نسخه كپي شده را به ستاد جشنواره تحويل خواهند داد و بر اساس اين گفته ها، جدول نمايش فيلمها تنظيم مي شود. اما مشكلات فني كه در مراحل نهايي آماده كردن فيلم به وجود مي آيد، باعث به هم خوردن جدول مي شود. اين مقام مسوول مي گويد: «مثلا فيلم گاوخوني ساعت ۹ شب روز سه شنبه از استوديو درآمده و طبق جدول بايد ساعت ۱۰شب در سينماي ويژه رسانه هاي جمعي به نمايش گذاشته مي شد، با زحمت فراوان اين فيلم ساعت ۱۰ و ۴۵ دقيقه روي پرده رفت.»
با توجه به غيرقابل پيش بيني بودن زمان نمايش فيلم ها، برنامه فروش بليت، ۴۸ ساعت قبل از نمايش فيلم لغو شده است و مسوولان جشنواره تصميم گرفتند، بليت هر فيلم را درست روز اكران آن در گيشه عرضه كنند.
به گفته مسوولان جشنواره، اين تصميم و تغيير برنامه به منظور هماهنگي بيشتر و عدم سردرگمي تماشاچيان، اتخاذ شده است و اگر فيلمي به جشنواره نرسد، در همان روز نمايش اعلام خواهد شد.
يكي از مسوولان مي گويد: «اين مشكلات به دليل افزايش فيلم هاي بخش مسابقه به وجود آمده است. استوديوها محدود هستند و اين روزها ترافيك كاري باعث تاخير در آماده شدن فيلم مي شود. از سوي ديگر افزايش سالن هاي سينماي جشنواره نسبت به سال قبل، بر اين مشكلات افزوده، به طوري كه جابه جايي فيلم ها در اين سينماها به راحتي مقدور نيست.» امسال در ۱۹ سالن (۱۲ سينما) فيلمهاي جشنواره به نمايش درمي آيد.
مسوولان جشنواره سعي مي كنند در صورت تغيير در برنامه جشنواره و آماده نشدن فيلمي، يك فيلم تقريبا همسطح را جايگزين كنند تا تماشاچيان متضرر نشوند. به گفته آنها «واقعا نمي شود كاري كرد.»

تعريف نمي كنيد؟
خواننده اي به نام آقاي كريمي تماس گرفته و از كيفيت بد عكس ترانه عليدوستي در شماره دوم جشنواره انتقاد كرده اند. از قرار معلوم قرار نيست هيچ كس از ما تعريف كند.
علم غيب 
«چرا اسم خانم آرتا روي مصاحبه آقاي ملاقلي پور نبود؟»
از قرار معلوم بعضي خوانندگان ما علم غيب دارند و مي دانند اسم ايشان جا افتاده . ضمناً اول صبح بود ما نتوانستيم نام و نام خانوادگي اين خواننده را كشف كنيم.
بهترين 
به عقيده يك خواننده حرفه اي «ايرانشهر سينمايي»، بهترين ويژه نامه اي است كه در ايام جشنواره منتشر مي شود.
توضيح: به دليل لرزش دست،  توضيحي نداريم!
گلا يه از والدين 
اين نامه را زماني مي نويسم كه ديگر فكرم به هيچ جايي راه نداره 
هر كسي حرف دلي داره كه خودش مي دونه كه اون چيه، اما حالا مي خوام درددلم را برايتان بازگو كنم. من از دوران بچگي ام به موسيقي علاقه خاصي داشته ام و هنوز هم به دليل نبود امكانات، نتوانسته ام آن را ياد بگيرم. خدا مي دونه چقدر به پيانو وويولن علاقه مندم و دوست دارم  آنها را داشته باشم اما امان از پدري كه دوست نداره ذره اي از پولهايش را براي فرزندانش خرج كنه. شايد شما بگيد اون صلاح شما را بهتر مي دونه ولي من مي گويم كه اينطور نيست. در تمام مراحل زندگي ام اين خساست هميشه بوده است و هميشه در خانه ما بحث اينجور مسايل بوده و هستآيا من كه فرزند شما شده ام جرمي را مرتكب شدم كه به دنيا آمدم؟ اگر شما من را به دنيا آورديد پس چرا به فكر من نيستيد؟ چرا در جامعه اي كه همه آرزوي قبولي در كنكور را دارند به من كه قبول شدم اجازه نداديد كه به دانشگاه بروم؟ چرا آينده ام را خراب مي كنيد؟ اگر ۲۰۰ يا ۳۰۰ هزار تومان از اون پول هايي كه تو بانك خوابوندي به ما مي دادي، چي مي شد. چرا با من اين كار را مي كنيد. خدايا امان از والديني كه بر بچه هايشان اينطور ستم مي كنند. غرض از نوشتن نامه فقط منعكس شدن آن در روزنامه شما بود كه باز هم مي دانم مثل تمام نامه هايي كه تا حالا نوشتم بي جواب مي ماند.
خداحافظ، ف .الف 
متن نامه هنري بود و مناسب اين روزها. عرض ديگري نيست.

آزادگي 
آقا اصلا روزنامه چيه؟ چرا خودتان را اسير اين چارچوب هاي خودساخته مي كنيد؟ ما ممكن است از فردا عشقمان بكشد صفحه سفيد بدهيم بيرون. كي گفته اين روزنامه نيست؟ يا اصلا صفحه راه راه. باز كي گفته اين روزنامه نيست؟ شما يك عمر اسير چارچوب هاي خودساخته شده ايد. اين چارچوب هاي خودساخته ذهني بد كه فقط كارشان چارچوب كشي ذهن آدم است به صورت خود ساخته، از خود ساختگي اش همين بس كه چارچوب، درست مي كند. (۱)
مونولوگ 
... و من از خيابان رد مي شدم. پل هوايي نبود و مي خواستم از روي مانع وسط خيابان رد بشوم. آه از اين موانع كه همشيه جلو آدم را مي گيرند. خيابان به آخر مي رسيد و من همچنان عرضش را طي نكرده بودم. دوستي مي گفت طول مهم است نه عرض و من از اين استعارات تعجب مي كردم. چگونه آخر اينكه من ديوانه ام را متوجه نمي شويد و از من لذت نمي بريد؟ واقعا كه. آدم هاي فيلم نديده تنبل حاضر خور!(۲)
پانوشت:
۱)در مذمت چارچوب زدگي،افخم بهروزنيا،جلد اول، ساعت دو نيمه شب 
۲) مي خواستيم امتحان كنيم تا ته مطلب را مي خوانيد يا نه!

برنامه جمعه ۱۷/۱۱/۸۲، با اين توضيح كه صبح به دليل نماز جمعه نمايش فيلم نداريم.
سينما فرهنگ ۱
عروس افغان (ابوالقاسم طالبي) ساعت ۱۵، ۱۶ و ۲۲/ دوئل (احمدرضا درويش) ساعت ۱۴ و ۲۰/ مزرعه پدري (رسول ملاقلي پور) ساعت۱۸ .
سينما فرهنگ ۲
بچه جاسوس ها- ۳ (رابرت رودريگوئز) ساعت ۱۳ و ۱۹/ فيلم ۲ (محصول اسپانيا)، تطبيق (محصول آمريكا) ساعت ۱۵/ سبكبال (محصول آمريكا) ساعت ۱۷/ مزرعه پدري (رسول ملاقلي پور) ساعت۲۱ .
سينما فلسطين ۱
سربازان جمعه (مسعود كيميايي) ساعت ۳۰:۱۷- خداحافظ رفيق (بهزاد بهزادپور) ساعت ۳۰:۱۵ و ۳۰:۱۹ - تارا و تب توت فرنگي (سعيد سهيلي) ساعت ۲۲.
سينما فلسطين ۲
چرخ فلك (محصول آلمان) جشن جنايت (محصول فرانسه و آمريكا) ساعت ۱۴/ زندگي و آثار علي مراد (محمدرضا شريفي) لذت ديوانگي (حنا مخملباف) ساعت ۱۶/ داستان ناتمام (حسن يكتاپور) ساعت ۳۰:۱۸/ الهه زيگورات (رحمان رضايي) ساعت ۲۱.
سينما فلسطين ۳
قهرمان (محصول چين) ساعت ۱۵ و ۱۹/ آمريكايي آرام (محصول استراليا) ساعت ۲۱/ بچه ها سكوت (عبدالرحمن عالمي)آخرين تير آرش (حبيب احمدزاده)، چشمان بيدار (ابراهيم فروزش) ساعت۱۷ .
سينما عصر جديد ۱
دشت باز (محصول آمريكا) ساعت ۱۵/ صبحانه اي براي دو نفر (مهدي صباغ زاده) ساعت ۳۰:۱۷/ زيتون شكسته (محمد درمنش) ساعت ۳۰:۱۹/ برگ برنده (سيروس الوند) ساعت ۳۰:۲۱.
سينما عصر جديد ۲
زندگي و هنر چارلز چاپلين(محصول آمريكا) ساعت ۱۰:۱۸/ گذرها (محصول آلمان)، جداافتاده (محصول فرانسه) ساعت ۱۲:۲۰/ از شمس تا شمس (اردعطاپور)، تاريخچه تهران (بابك محمدي)، قفسي براي هيچ (ابراهيم بروغني) ساعت ۱۴/ سفر كوتاه (محصول تايلند)، يك عصر، ساخت دوره تاريخي (محصول سوئيس) ساعت ۱۶.
سينما عصر جديد۳
دانه هاي ريز برف (عليرضا اميني) ساعت ۳۰:۱۶ و ۳۰:۲۰/ كنار رودخانه (عليرضا اميني) ساعت ۲۰:۱۴و۳۰:۱۸.
سينما كريستال۱
بيل را بكش (كوئنتين تارانتينو) ساعت ۱۴ و ۱۶/ در اين دنيا (محصول انگليس و فرانسه) ساعت ۱۸/ ارباب حلقه ها ۳ (محصول آمريكا) ساعت۲۰ .
سينما كريستال ۲
چند تار مو (ايرج كريمي) ساعت ۱۱ و ۲۱/ جايي ديگر (مهدي كرم پور) ساعت ۱۳/ پروانه اي در باد (عباس رافعي) ساعت ۱۵/ شمعي در باد (پوران درخشنده) ساعت ۱۷/ شكلات (افشين شركت) ساعت ۱۹.
سينما صحرا
وضعيت اساسي ( محصول آمريكا) ساعت۱۳/ گاوخوني ( بهروز افخمي) ساعت۱۵ و ۳۰:۱۷/ قدمگاه( محمد مهدي عسگرپور) ساعت۳۰:۱۹/ شهر زيبا (اصغر فرهادي) ساعت۳۰:۲۱.
سينما پايتخت
بوتيك ( حميد نعمت اله) ساعت۱۳ و ۱۹ / او (رهبر قنبري) ساعت۱۵/ اشك سرما(عزيزاله حميد نژاد) ساعت۱۷/ مارمولك ( كمال تبريزي) ساعت۲۱.
سينما سپيده
راه حل هاي اضطراري (كريستين دوگاي) ساعت۱۵/ باج خور( فرزاد موتمن) ساعت۱۷/ معادله( ابراهيم وحيدزاده) ساعت۱۹/ عاشق مترسك ( مهدي نوربخش) ساعت۲۱.

جان تراولتا
چه طرفدار فيلم هاي اكشني مثل، تغيير چهره اره ماهي باشيد و چه فيلم هاي خاص تري مثل داستان هاي عامه پسند تارانتينو، حتما با جان تراولتا آشنايي داريد. بازيگر كه درگروه موسيقي هم فعاليت دارد و موزيكال هاي معروفي هم در كارنامه خودش دارد حالا اگر مي خواهيد يك اكشن ديگر از اين بازيگر و به كارگرداني جان مك تيرنان (كارگردان فيلم هايي چون جان سخت و غارتگر) ببنيد، فيلم « وضعيت اساسي» گزينه اي پيش روي شماست. تا يك را در سينما و با صدا و تصوير مناسب ببينيد. جان تراولتا با ساموئل ال جكسون همبازي است كه قبلا در داستان هاي عامه پسند نيز همبازي بوده اند. داستان فيلم هم به ناپديد شدن يك فرمانده نظامي و مرگ چهارنفر از افرادش مي پردازد كه ... اين فيلم در ساعت ۲۱، درسالن شماره ۲ سينما فرهنگ به نمايش در مي آيد.
اندرو ديويس
از اين كارگردان، پيش از اين فيلم فراري را با بازي هريسون فورد و تامي  لي جونز در تلويزيون خودمان ديده ايد. اين كارگردان كه بيشتر فيلم هاي اكشن را كارگرداني مي كند، «در محاصره» با بازي استيون سيگال و قاتل كامل را در كارنامه خود دارد. ولي در جشنواره فيلمي متفاوت از او به نام «جغره ها» به نمايش در مي آيد. اين فيلم اقتباسي است از يك داستان معروف و پرفروش نوشته لوئيس ساكار و فضايي فانتزي و كودكانه دارد و از محصولات والت ديزني است. داستان فيلم هم درباره نوجواني است كه يك اتفاق باعث مي شود او به دارالتاديب فرستاده شود و... از جمله بازيگران فيلم، سيگورني ويور بازيگر مشهور سري فيلم بيگانه ها و جان وويتا هستند. براي ديدن اين فيلم مي توانيد ساعت۱۰ و ۱۸ امروز به سالن ۲سينما عصر جديد برويد.
آمريكايي   آرام
گراهام گرين از نويسندگان معروف دنيا به حساب مي آيد كه نوشته هايش، سبك خاصي دارد و دنياي ويژه اي را خلق مي كند.« آمريكايي آرام» يكي از بهترين  رمان هاي او به حساب مي آيد كه به سياست دخالت آمريكا در ويتنام در دهه ۱۹۵۰ در قالب يك داستان عاشقانه مي پردازد. اين فيلم از موفق ترين فيلم هاي چند سال اخير به حساب مي آيد و ساخته « فيليپ نويس» استراليايي است و در آن سرمايكل كين، بازيگر قديمي و معتبر انگليسي، يكي از بهترين بازي هاي عمرش را ارايه مي دهد. بازي كه به خاطر آن نامزد دريافت جايزه اسكار بهترين بازيگري شد. اين فيلم بر خلاف عنوانش يكي از انتقادي ترين فيلم هاي ساخته شده در چند سال اخير، نسبت به سياست خارجي آمريكاست. اين فيلم ساعت ۱۳ امروز در سالن ۱ سينما عصر جديد به نمايش در مي آيد.
ابراهيم وحيد زاده 
فيلم تحفه ها را حتماً ديده ايد. همان فيلم كمدي با حضور مهدي فتحي، حميد جبلي و كلي بازيگر ديگر. نكات بامزه زيادي براي خنديدن داشت. اين اولين فيلم ابراهيم وحيدزاده، كارگردان مشهدي سينماي ايران است كه فقط فيلم كمدي مي سازد. مجسمه و عشق فيلم، فيلم هاي بعدي او هستند و «معادله» آخرين فيلم او. عشق فيلم آخرين فيلم اكران شده او، در گيشه شكست سختي خورد و همه اينها باعث شد تا او «معادله» را با وسواس و دقت زيادي و با دست كشيدن از يك سري دغدغه هايش براي فروش زياد بسازد. داستان فيلم به يك نابغه رياضي (حسين ياري) مي پردازد كه درگير يك ماجراي عاشقانه مي شود و براي ازدواج با دختر مورد علاقه اش مجبور مي شود... مريلا زارعي، سعيد پورصميمي، ثريا قاسمي و آزيتا حاجيان از ديگر بازيگران فيلم هستند. اين فيلم امروز ساعت ۳۰/۱۷ در سينما صحرا به نمايش درمي آيد.
پوران درخشنده 
«پرنده  كوچك خوشبختي» را كه يادتان هست؟ داستان همان دختر ناشنوا و روابطش با پدرش (امين تارخ) و مددكارش (هما روستا). اين فيلم معروفترين ساخته پوران درخشنده، كارگردان كرمانشاهي سينماي ايران است كه جوايز متعددي را از جشنواره فيلم فجر دريافت كرد. فيلم هاي بعدي او ازجمله «عشق بدون مرز» موفق نبودند. ولي امسال او با فيلم «شمعي در باد» اميد زيادي به كسب موفقيت دوباره دارد. جمشيد مشايخي، آزيتا حاجيان، بهرام رادان، شهاب حسيني، حسام نواب صفوي، عسل بديعي، ايرج راد، جمشيد گرگين و سيروس ابراهيم زاده گروه حرفه اي بازيگران فيلم را تشكيل مي دهند كه جمع حرفه اي كادر فني فيلم را تكميل مي كنند. براي تماشاي اين فيلم، امروز مي توانيد ساعت ۱۴ و ۲۰ به سالن ۱ سينما فرهنگ مراجعه كنيد.
اسامه 
هميشه اولين ها حتي اگر با ضعف همراه باشند توجه خاصي را به خود جلب مي كنند. «اسامه» هم اولين فيلمي است كه بعد از نابودي حكومت طالبان، در افغانستان ساخته شده. همه عوامل فني فيلم به جز كارگردان (صديق برمك)، ايراني هستند و فيلم با حمايت همه جانبه محسن مخملباف ساخته شده و حتي فيلمبردار هميشگي كارهاي مخملباف يعني ابراهيم غفوري، فيلمبردار اين كار است. ولي فيلم محصول افغانستان، ژاپن و ايرلند است! داستان فيلم هم به ماجراي دختري در دوران طالبان مي پردازد كه شرايطي باعث مي شود موهاي خود را كوتاه كند و به شكل پسرها دربيايد تا بتواند كار كند. اين فيلم در جشنواره هاي مختلف جهاني، موفقيت زيادي كسب كرد و جايزه گوي طلايي (گلدن گلاب) بهترين فيلم خارجي امسال را هم از آن خود كرد. اين فيلم امروز ساعت ۱۵، در سينما صحرا به نمايش درمي آيد.