نوشته: مارتا گلي زير
معاون مدير مسئول روزنامه مسكوتايمز
يك شب در خانه دوستي در مسكو، ناخواسته وارد بحثي داغ در مورد تقلب شدم. همان روز با يك دانش آموز ۱۵ ساله بسيار باهوش صحبت كرده بودم. او كه الگا نام داشت، به شدت از نظام آموزشي روسيه ناراحت بود، چرا كه تقلب به اندازه امتحان و شايد بيش از يادگيري جزيي از اين نظام است. نظام آموزشي روسيه بسيار سختگير تر از نظام آموزشي آمريكاست. اما دوست جوان من دو سال در آمريكا مدرسه رفته بود و ياد آن روزها را مي كرد كه به خاطر گرفتن نمرات بالا در كلاس، تشويق شده و پاداش گرفته بود.
وقتي اين بحث را آن شب در ميهماني مطرح كردم، يكي از زنان روس حاضر در ميهماني گفت: وي درس هايي را كه دوست داشت، مي خواند، اما در درس هايي كه دوست نداشت، تقلب مي كرد و اين امر كاملاً عادي بود. وقتي در درس هايي كه او دوست داشت، بقيه تقلب مي كردند، اصلاً ناراحت نمي شد. ميزبان كه آمريكايي بود، گفت: جامعه آنان به اين شكل كار مي كند و به همين علت متفاوت است. من با اين امر مخالف بودم، شايد نه به دليل اعتقادم به اصول اخلاقي، بلكه چون اين رويه اي است كه در كل جامعه تجاري روسيه وجود دارد، يعني تفكر بقا بدون توجه به ساختار اخلاقي. سئوالي كه همه مي پرسند اين است كه آيا اين نظام سياسي و اقتصادي دوام مي آورد؟ دوست من گفت: «دوام مي آورد! فقط بايد قواعد را بدانيد!»
نمي دانم آيا خارجياني كه در روسيه زندگي كرده و در مورد برخورد با دارايي خصوصي دچار سئوال شده اند، با روسها صحبت كرده اند يا نكرده اند؟ آدم، آدم است، اما آنچه در جامعه از نظر اخلاقي نادرست يا غيراخلاقي است بر نظام قضايي و به دنبال آن فضاي تجاري غلبه مي كند.
وقتي كلاس اول دبيرستان بودم، آموزگاري در درس تاريخ آمريكا داشتم كه از آن دسته معلماني بود كه الهام بخش يادگيري به خاطر يادگيري است و در نتيجه آنچه از وي آموختم، با من ماند. مفاهيمي كه آقاي بل در مغز من كاشت، شامل معنا و كلمات اعلاميه استقلال و لايحه حقوق در زمينه حقوق مالكيت افراد است. در اعلاميه استقلال آمده است: «ما اين حقايق را بديهي مي دانيم كه تمام انسانها يكسان آفريده شده اند، كه آفريدگارشان برخي حقوق غيرقابل سلب به آنان اعطا كرده است، از جمله زندگي، آزادي و پيگيري خوشبختي.» پنجمين ضميمه لايحه حقوق نيز تصريح كرده است: «بدون فرايند قانوني مقرر، نمي توان كسي را به پاسخگويي واداشت... يا از زندگي، آزادي يا ملك محروم كرد؛ بدون جبران سازي به جا، نمي توان ملك شخصي را براي استفاده عمومي تصاحب كرد.»
به گفته آقاي بل، گذار از كلمات در اعلاميه استقلال به لايحه حقوق نشان دهنده اهميت «مالكيت» در آمريكاست و پيگيري خوشبختي در آمريكا واقعاً با كسب ملك يكسان است. دولت يا هيچ كس ديگري (بدون فرايند مقرر يا جبران سازي به جا) حق سلب مالكيت را ندارند.
|
|
انگار گفته هاي اين استاد براي تشريح ابعاد مفهوم مالكيت خصوصي در جامعه آمريكا كافي نبود زيرا كه قانون هومستد در سال ۱۸۶۲ تصويب شد و براساس آن ۲۷۰ ميليون جريب زمين يا ۱۰ درصد مساحت آمريكا به تصرف «مهاجران آتي» درآمد. تا سال ۱۸۹۶، هر آمريكايي حق داشت ۱۶۰ جريب زمين (البته در برخي مناطق خاص) به بهاي ۱۸ دلار داشته باشد كه اين مبلغ هزينه ثبت آن بود. اين امر نيز باز هم مويد اين سنت و اين برابر سازي بنيادي در جامعه آمريكا است: پي جويي خوشبختي مساوي است با مالكيت.گفت وگوهاي من آن شب درباره تقلب در مدارس روسيه به بحث در مورد حقوق مالكيت فكري و نشر انجاميد. وقتي دوست من گفت كه در طول دوره تحصيلات تكميلي در دانشگاه استنفورد تمام مطالب درسي، اگر كتاب درسي خريداري شده نبودند، توسط شركت نشر مربوط تأييد شده بود و هر بسته متون تكثير شده با ذكر اين مطلب مي آمد كه مجوز تكثير لازم كسب شده است، ميهمانان روس همگي يكه خوردند و شگفت زده شدند. هيچ كدام از مدارس يا همشاگردي هاي آنان پول آن را نداشتند كه براي خود كتاب درسي بخرند و كسب مجوز تكثير خنده دار مي آمد. يكي از آنان گفت: «كي متوجه مي شود؟» اين عبارت خشك نگرش غالب نسبت به حقوق مالكيت در روسيه است. اگر كسي متوجه نشد كه چيزي را بدون اجازه برداشته ايد، اين كار را بكنيد.
استادان دانشگاه، سياستمداران و ديپلماتها مكرراً درباره عدم رعايت حقوق مالكيت در روسيه امروز هشدار مي دهند. الكساندر ورش باو سفير آمريكا در روسيه مقاله متقاعد كننده اي در نشريه مسكو تايمز نوشت و در آن از روسها خواست حقوق مالكيت فكري هنرمندان و نوآوران را رعايت كنند. تكثير غيرقانوني سي دي، دي وي دي و نسخه برداري از داروها و نرم افزارها مخل انگيزه هاي توليد و نيز سرمايه گذاري خارجي در اين صنايع است.
«ورش باو» در مقاله خود نوشت: «نتيجه نهايي اين است كه در درازمدت، آثار مالي تكثير و توليد غيرقانوني جلوي رشد صنايع داراي ارزش محتوايي بالا را مي گيرد. اينها صنايعي است كه شماري از بهترين مشاغل را براي روسها ايجاد خواهد كرد- مشاغلي كه بر دانش، خلاقيت و نوآوري متمركز است... و اين به ضرر همه ما دراينجا و سراسر جهان تمام مي شود كه از دستاوردهاي غني فرهنگي و علمي روسيه كه بزرگترين ميراث تاريخي قرن بيست و يكم اين كشور است، محروم مي شويم- و نيز محروميت از وعده كمكهاي بيشتر روسيه در قرن ۲۱ به جهان.»
همه مي دانند تكثير غيرقانوني، دزدي ادبي و سرقت هنوز در غرب اتفاق مي افتد، اما برخلاف روسيه، اين كار غيرقابل پذيرش و معمولاً غيرقانوني است.
چگونه مي توان به طور نظام مند به برچيدن فرهنگ «تقلب و دزدي» در روسيه كمك كرد؟ يك نظام اقتصادي موفق دو اصل دارد كه روسها نه فقط ناديده مي گيرند بلكه به اعتقاد من اصلاً متوجه نمي شوند:
۱- تقلب بد و غيراخلاقي است. هرگز نبايد اين كار را كرد و اگر در حين تقلب گير بيفتيد، پيامدهاي آن بسيار وخيم است.
۲- مالكيت خصوصي، چه به معناي مادي يا معنوي،بايد محترم شمرده شود.