پاسخ حسين عليزاده به يك اعتراض
شناسنامه اثر را تحريف نكنيم
|
|
اختلافات و بروز برخي كدورتها در جامعه موسيقي، بيش از آنكه ناشي از مبنايي استوار باشد (يعني دليلي واقعي براي بروز اختلاف) بر پايه برخي سوءتفاهمات شكل گرفته اند. اختلاف و البته اعتراض خسرو سلطاني، موسيقيدان ايراني مقيم اتريش درباره آلبوم نوبانگ كهن با حسين عليزاده، موسيقيدان ديگر ايراني كه كارنامه اي روشن و شفاف دارد، از جمله اين مسائل است كه چند ماهي است ذهن هردوي اين بزرگواران را سرگرم كرده است.
همشهري در يادداشتي كه چند ماه قبل نوشت، آقاي سلطاني را به خواندن و بررسي دقيق تر بروشور نوار فراخواند، اما از قرار ما عادت كرده ايم كه همچنان بدون سند و مدرك مكتوب و براساس برخي شنيده ها سخن بگوييم.
در هر حال آقاي سلطاني كه خود موسيقيداني محترم و نوجوست، ديگر بار درباره آلبوم نوبانگ كهن گفته اند كه «در آن مجموعه، نوازندگي سازهاي مضرابي به عهده حسين عليزاده بود.
ايشان هم يكي از بهترين نوازندگان هستند و طبعا اجراي بسيار خوبي ارائه شد ولي متاسفانه به اين خاطر كه من در ايران نبودم و پيگيري نكردم ،اين آلبوم در اينجا به نام ايشان شناخته شد و خود آقاي عليزاده هم هيچگاه متذكر نشدند كه در اين اثر تنها نوازندگي را به عهده داشتند. و قدري هم در ميكس و ضبط بخش هاي آوازي و بخش بسيار كوتاهي در ابتداي كرشمه و زيركش سلمك كه مجموعه اين قسمت ها در يك آلبوم ۶۰ دقيقه اي به ۲ دقيقه هم نمي رسد. »(يك روزنامه صبح).
جناب حسين عليزاده در روشنگري و پاسخ به اين ابهامات! (البته از نظر ما ابهامي وجود ندارد) مطلبي كوتاه نوشته اند كه اميدواريم مهرخاتميتي باشد بر اين گونه مباحث نه چندان پرفايده.
سيد ابوالحسن مختاباد
* * *
معرفي نامه يا به عبارتي تشويق نامه اي كه به عنوان مقدمه در متن بروشور داخل كاست يادشده نوشته شده است كلام فارسي روان و ساده اي دارد كه در طول سيزده سال گذشته تغييري نيافته است تا موجب سردرگمي و يا احتمالا عدم درك درست و روشن مطلب شود. در آن مقدمه توضيح داده شده است كه پايه و اساس اصلي نوبانگ كهن بر رديف ميرزاعبدالله به روايت استاد نورعلي برومند و استاد محمود كريمي بنا شده است.
اين توضيح به معناي اين است كه بعضي قطعات مستقيما و عينا از رديف به عاريت گرفته شده و بعضي هم به صورت اقتباس و يا به صورت دگره در يك مجموعه تدوين شده است.
بنابراين قطعه خاصي جدا از ملودي هاي رديف ساخته نشده است تا عنوان آهنگساز براي آن در نظر گرفته شود. حتي شادروانان ميرزاعبدالله و يا استاد كريمي نيز نمي توانند مدعي ساخت ملودي هاي رديف باشند.
نكته قابل توجهي كه در مورد تنظيم قطعات در مقدمه ياد شده آمده، اين است: «ضمن اين كه ساختمان و آهنگ اصلي گوشه ها به كار گرفته شده، ابداعاتي چه به صورت بداهه نوازي و چه به صورت ابتكاراتي نوين در تنظيم و تدوين و رنگ آميزي سازها توسط نوازندگان انجام شده است.» معنا و مفهوم اين عبارت روشن است. يعني نوازندگان صرفاً نقش اجرا كننده را نداشته، بلكه در تنظيم و تدوين نيز نقش اساسي داشته اند. بدين ترتيب، قطعات منتخب و تدوين شده از رديف، به صورتي كه در مجموعه آمده اند، از قبل تنظيم قطعي نشده اند بلكه طرح هاي كلي آن توسط تدوين كننده نوشته شده بود و بعد زير نظر من تكميل، تنظيم و- همزمان در هنگام ضبط در استوديو- رنگ آميزي شده است. البته قسمت هاي آوازي كه به سرپرستي و تنظيم من با گروه هم آوايان اجرا و ضبط شده، از اين امر مستثني است.
نكته ديگر، موضوع بداهه نوازي- يكي از پيچيده ترين و عالي ترين مراحل موسيقي ايراني- است كه در طول تاريخ اين هنر همواره تعداد انگشت شماري از استادان موسيقي با درجات والايي از مهارت، خلاقيت و تسلط كامل به رديف موسيقي ايران- در حد رديف دان- توانسته اند به آن دست يابند. به همين دليل و اعتبار، بداهه نوازي هاي نوبانگ كهن فقط با سازهاي رباب، عود و سه تار اجرا شده اند كه سبك و شيوه نوازنده در آن مشهود است و بديهي ست اگر بداهه نواز ديگري با سبك و شيوه اي متفاوت، به جاي من در اين مجموعه حضور مي داشت،قطعاً نوبانگ كهن شكل ديگري مي يافت.
نكته آخر اين كه حضور افتخاري، معنوي و مادي من در اين مجموعه صرفاً جنبه تشويقي داشته و بدون ترديد بود يا نبود آن تأثيري در كارنامه هنري ام نداشته و ندارد. با صراحت و قطعيت به ياد دارم روزي را كه مسئوليت اين مجموعه را به عنوان دوست و راهنما پذيرفتم، پيشنهاد دهنده بي اندازه شكرگزار اين سخاوت بود. به هر حال هر اثر هنري و هر هنرمند داراي شناسنامه و پيشينه هنري است و به همين دليل هيچ كس حق تحريف و يا تغيير آن را ندارد. بنابر اين هر نوع دستبرد يا تحريف در شناسنامه اثر ياد شده از نظر من فاقد ارزش است، زيرا تمام مطالب شناسنامه اثر زير نظر همه مجريان آن نوشته و تنظيم شده و براي هميشه به قوت و ارزش خود باقي است و قطعاً هر هنرمندي مي تواند با ادامه كار و تلاش و تداوم ارزش هاي هنري، جايگاه شايسته خود را كسب كند و به آن افتخار نمايد.
|