دوشنبه ۴ اسفند ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۳۱۷
ايرانشهر
Front Page

گفت وگو با مديركل روابط عمومي راه آهن پيرامون ابهام هاي موجود در حادثه نيشابور
يك ارتعاش يا حتي وزش باد
از شرق تا غرب به دنبال مقصر
صديق پور از فرداي حادثه در محل حاضر بود،اما او نيز حتي بعد از بازجويي مسوولا ن راه آهن از عوامل درگير در حادثه اطلا عات چنداني به ما نمي دهد
«كي گفته؟»
003300.jpg
چرخ قطار مانند صليبي روي ويرانه ها قرار گرفته است. ۲۴ ساعت بعد از حادثه معلوم نيست زير اين آوار چند نفر خفته اند

اين اولين واكنش حميد صديق پور، مدير روابط عمومي شركت راه آهن است، وقتي كه مي شنود يك كارشناس وجود هرگونه شيب در سطح خط آهن را رد مي كند. درحالي كه يك كارشناس روز پس از واقعه در گفت وگويي اعلام كرده بود كه واگن ها روي شيب متوقف بودند و شكستن كفشك ها باعث شده آنها به حركت بيفتند. صديق پور وجود شيب را تاييد مي كند و مي گويد: «هركسي گفته خط آهن شيب ندارد،  بايد آدم نامربوطي باشد!»
يعني خط آهن «كاملا»ً به صورت افقي ساخته نشده است؟
مگر مي شود كاملاً افقي باشد؟ خط آهني كه در منطقه شمال كشور وجود دارد كاملاً افقي است؟ اين شيب وجود داشته و به نظر من مي تواند يكي از عوامل به حركت درآمدن قطار و واگن ها باشد.
وزير راه و ترابري در گفت وگويي شكستن كفشك هاي مهاركننده واگن ها را عامل اين موضوع اعلام كرده است.
كشفك ها؟ ما چنين چيزي نداريم! شايد منظورشان كفش خط باشد. اينكه واگن ها چگونه به حركت درآمده اند جزو اصلي ترين محورهاي تحت بررسي است.
سوال اصلي همه نيز همين است. واگن ها چگونه به حركت درآمدند؟
هر چيزي ممكن است. يك ارتعاش يا حتي وزش باد. اينها مسايلي است كه شايد ساده به نظر بيايند ولي گاهي همين عوامل مي تواند دليل حركت واگن ها باشد.
ارتعاش؟
بله، ارتعاش ناشي از حركت يك قطار ديگر. به خصوص اگر هوا تخليه شده باشد و دريچه آنرا بسته باشند.
و شيب خط نيز در تسريع حركت موثر بوده...
بله. لازم مي دانم توضيحي بدهم. راه آهن تعريف خاص خودش را از شيب دارد. چرخ و ريل هردو از آهن تشكيل شده اند.
موارد بسياري را مي توان برشمرد كه قطارها از شيب فرار كرده اند. بنابراين نمي توان گفت اين يك اشكال بوده است. در سربالايي ها بايد زمين را كاملاً به حالت افقي درآورد؟ اينجاست كه مي گويم هركسي به عنوان كارشناس نبايد حرف هاي نامربوطي بزند.
در اين چند روز، چند مرتبه اعلام شده كه اين ۵۱ واگن قرار بوده به مقصدهاي مختلفي حركت كنند. اما كنار هم قراردادن اين بارها،  بنزين كه بعداً اعلام شد نفت بوده، پنبه، گوگرد و كود، خود زمينه ساز اين فاجعه نبوده است؟
كارشناسان صنايع دفاع هم اينك در محل حضور دارند ودرحال بررسي اين مساله هستند كه تركيب چه موادي باعث اين انفجار مهيب بوده  است. تا رسيدن به نتيجه قطعي نمي توان پاسخي داد.
003303.jpg
اين چشم ها منتظرند. پاسخ بدهيد كه چه كسي يا چه چيزي باعث اين حادثه شده.

ايسنا چند روز پيش خبري را مخابره كرده از قول يك مقام آگاه كه راه آهن طبق قراردادش براي حمل فرآورده هاي نفتي ، پس از بارگيري محموله نفتي بلافاصله آنرا در مقصد تحويل داده و به هيچ وجه اجازه توقف يا دپوي در بين راه را ندارد.
اينهم جزو حرف هايي است كه از سر شكم سيري زده مي شود. من نمي دانم كه اين كارشناسان كه معمولاً اسمشان هم ذكر نمي شود چه اهدافي را دنبال مي كنند. مسايل مختلفي مي تواند در طول راه باعث توقف شود. ممكن است خط بسته شده باشد يا لوكوموتيو منفصل شده باشد. اينكه قطارهاي باري نفتي نبايد در طول راه توقف كنند حرف بي اساسي است.
به طور خاص علت توقف اين واگن ها چه بوده؟
قطارهاي باري مثل قطارهاي مسافربري برنامه ريزي نشده اند. حركت و توقف آنها مثل قطارهاي مسافربري نيست.
اين واگن ها ظاهراً بايد به مقصدهاي مختلفي فرستاده مي شدند؟
بار نفت از تركمنستان وارد شده بود و قرار بود در يك كشتي بارگيري شود. همين طور كود و ساير مواد كه صادراتي و وارداتي بوده اند.
آتش سوزي حتي باعث هشدار مسوولان نشده است، پيش بيني انفجار نفت و گوگرد پس از چند ساعت در مجاورت آتش سوزي كار دشواري نبود.
به نظر شما در اين مورد ما بايد پاسخگو باشيم يا آتش نشاني؟ گروه هاي امداد در محل حضور داشتند. تركيب كود و گوگرد و حتي ريختن آب كه باعث رسيدن اكسيژن به مواد تركيبي شده، مي توانند موردتوجه قرار بگيرند. ما براي آتش سوزي عملياتي انجام نمي دهيم در آن لحظه -طبعاً همه در فكر مهار آتش سوزي بوده اند. مسوول آتش نشاني، فرماندار نيشابور و مديركل راه آهن منطقه جان خود را از دست داده اند.
003309.jpg

شركت راه آهن در اطلاعيه ۸ صبح خود خبر داد كه چنين اتفاقي افتاده ولي اعلام شد كه حادثه هيچ گونه تلفات جاني نداشته است.
لازم است يك نكته اي را توضيح دهم. اين اطلاعيه را بنده تنظيم كردم. اتفاق ساعت ۱۰/۴ صبح رخ داد. ساعت ۸ صبح وقتي اولين اطلاعيه  را داديم هيچگونه انفجاري رخ نداده بود. ساعت ده دقيقه مانده به ۱۰ صبح انفجار رخ مي دهد.
مديركل راه آهن ساعت ۵/۹ مصاحبه اي با شبكه استاني انجام مي دهد كه چنين اتفاقي افتاده و ما در تلاش هستيم كه خط را آزاد كنيم. ايشان تا به آسفالت برسند حدود ۲۰ دقيقه طول مي كشد. يعني از محل حادثه كه خاكي بوده به سمت آسفالت ايشان حركت مي كنند كه ناگهان با صداي مهيبي مواجه مي شوند. دومين اطلاعيه را ما با كمي تاخير صادر كرديم.
دليل تاخير كسب اخبار مستند بود؟
بعد از انفجار، ارتباط ها قطع شد. تلفن ها و موبايلها از كار افتادند. در چنين شرايطي ما نمي دانستيم چه اتفاقي افتاده كه پس از برقراري مجدد ارتباط از چنين حادثه اي مطلع شديم.
به هرحال، نتيجه تحقيقات كي اعلام مي شود؟
طبعاً بايد در انتظار نتايج رسمي بررسيها بود. كارشناسان با شواهدي كه به دست مي آورند به نتايج دقيق تري خواهند رسيد.
و ابهام هاي اين فاجعه آن زمان روشن خواهد شد؟
بله.
گودال مرگ 
رفو كردن گودال بزرگ انفجار قطار، حداقل يك هفته احتياج به زمان دارد. يك عضو ستاد حوادث غيرمترقبه به همشهري گفت: «در كنار گودال يك مسير فرعي ايجاد شده تا قطارهاي خط تهران مشهد بتوانند به كار خود ادامه دهند، اما پر كردن خود گودال، به اين سادگي نيست و نيروهاي امداد بايد كار كنند.»

ستون ما
صبح به خير ابلوموف عزيز
ناصركرمي 
سلام آقاي ابلوموف، آنجا لم داده اي روي صندلي چرمي و داري از لحظه رخوتناك ورق زدن كارتابل لذت مي بري. يك ساعت است كه پايت كرخت شده، مي خواهي آن را جابه جا كني، اما رخوت لذتناك امضا كردن نامه ها آن را هم از يادت برده.
دو قطار به هم خورده اند آقاي ابلوموف، تو هم شنيده اي؟ بله تو هم شنيده اي. بار هر دو، موادي بوده كه با تركيب آنها بمب درست مي كنند. اين را نشنيده بودي؟ بله نشنيده اي. راستي حال سونيا چطور است؟ معلوم نيست چرا ۵۱ واگن حامل مواد قابل انفجار كنار هم متوقف بودند و چرا يكباره به راه افتادند توي شيب ايستگاه به سمت شرق. احتمالا تو هم مثل ما نمي داني كه چرا برخلاف همه جاي دنيا واگن حامل مواد سوختي توي ايستگاه متوقف بوده و يا اينكه چرا سطح ايستگاهي كه قطارهاي باري بايد توي آن توقف مي كردند، شيب داشته؟ مي داني وزن قطاري كه به راه افتاده چقدر بوده؟ ۵۱ واگن كه هر كدام ۵۰ تن وزن داشته. واگن هايي كه راه افتاده اند با محموله هايي مثل مازوت و نفت، كليومترها بعد خورده اند توي يك قطار حامل گوگرد. واگن ها پيچيده اند توي همديگر چند تايي شان آتش گرفته. مسوولان و مردم جمع شده اند، براي خاموش كردن آتش و تماشا. آقاي ابلوموف، چه كسي بايد به مردم مي گفته كه واگن هاي مواد سوختي و گوگرد وقتي چند ساعت توي آتش بمانند، وقتي چپه شده باشند، وقتي بدنه آنها لطمه ديده باشد، مثل بمبي هستند كه فتيله آنها فقط منتظر يك جرقه است؟ خوش به حالت آقاي ابلوموف كه مي تواني به اين چيزها فكر نكني، مي تواني به آنچه كه در گذشته، رخ داده فكر نكني، مي تواني به آنچه كه در آينده بايد انجام بدهي فكر نكني. مثل همه آنها كه خيلي زود زلزله رودبار را فراموش كردند، بعد كه در بم زلزله آمد، آن را هم فراموش كردند.
بعد كه شايد در جايي، يك وقتي دوباره زلزله بيايد، آن را هم فراموش مي كنند، اينكه قطار بعدي، يا اصلا هر چيز قابل اشتعال يا انفجار بعدي كه دوباره فاجعه درست كند، اين را هم فراموش مي كنند. آقاي ابلوموف يادت هست نيمرخ زيباي سونيا را وقتي كه داشت به رديف صنوبرها در استپ بي انتها نگاه مي كرد؟ خيلي از اين سيصد نفر كه مرده اند، آمده بودند فقط براي تماشا. دير نخواهد گذشت روزي كه ديگر هيچ كس نيمرخ هيچكدام از آنها را به خاطر نياورد.
روز خوبي داشته باشي آقاي ابلوموف. راستي، زنگ آيفون را اگر بزني، مستخدم مي آيد و پايت را از روي آن يكي پا روي زمين مي گذارد. براي زدن زنگ آيفون لازم نيست خيلي زحمت بكشي، دگمه آن درست زير انگشت سبابه ات است.

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   جهانشهر  |   در شهر  |   درمانگاه  |   سفر و طبيعت  |
|  عكاس خانه  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |