چگونه كركس هاي مصري با استفاده از قلوه سنگ، تخم شترمرغ را مي شكنند و مي خورند.پوسته تخم شترمرغ چنان سخت است كه كركس هاي بزرگ با منقارهاي قوي قادر به شكستن آن نيستند.
پوسته ضخيم تخم شترمرغ به آساني نمي شكند. دوكركس مصري با سنگ هايي در منقار آماده بمباران تخم شترمرغ هستند. سرخود را با سنگ تا آنجا كه مي توانند بالا مي برند و آنگاه با تمام قدرت سنگ را بر پوسته تخم مي كوبند، چنانچه ضربه ها حساب شده باشد، با چند ضربه امكان شكستن تخم وجود دارد.
جين گودال
ترجمه: حميد ذاكري
گرماي نيمروزي همه جا را داغ كرده بود. هرم داغ آميخته با دود از زمين سياه برمي خاست و راه نفس را مي بست. طبق معمول علف هاي خشك بخشي از دشت هاي گسترده آتش گرفته به زحمت خاموش شده بود. دود باقي مانده فضا را تيره و تار مي كرد.
با شوهرم، هوگو، با لندرور در دشت مي رانديم در دست اندازها بالا و پايين مي پريديم. اين يك سفر به آفريقا براي عكاسي از حيات وحش غني و بي نظير اين سرزمين بود. از طرف مجله نشنال جئوگرافيك به منطقه حفاظت شده سرنگتي در شمال تانزانيا اعزام شده بوديم و اكنون به سوي سرزميني مي رفتيم كه ديدار آن هميشه آرزوي ما بود. ناگهان هوگو متوجه كركس هايي در فاصله دور شديم كه به سرعت به سوي زمين شيرجه مي رفتند. بدان سو به راه افتاديم تا ببينيم چه چيزي توجهشان را جلب كرده است - واقعاً هوگو چشم هاي تيزي داشت!
در وهله اول فقط انبوهي از كركس ها را ديديم كه دور حدود ۲۰ تخم شترمرغ مي چرخيدند و چندتاييشان با محتويات چند تخم شكسته كلنجار مي رفتند. احتمالاً شترمرغ هاي ماده از آتش گريخته و تخم هاي خود را جا گذاشته بودند كه اينك نصيب كركس ها شده بود.
اما ناگهان با شگفتي متوجه عملي غيرعادي در ميان كركس ها شديم و با تعجب تقريباً با هم فرياد كشيديم: «نگاه كن، آن كركس از ابزار استفاده مي كند!»
و همچنان با چشمان گشاده شاهد بوديم كه چگونه كركس مصري، پرنده اي با پرهاي سفيد و نوك زرد و كمي بزرگتر از غراب، قلوه سنگي از زمين برمي دارد، بالا مي برد و وقتي به نقطه دلخواه رسيد آنرا پايين مي اندازد. كركس چندبار اين كار را تكرار كرد تا سنگ دقيقاً روي تخم شترمرغ افتاد و آنرا شكست.
|
|
واقعاً درست بود،چيزهايي در مورد استفاده گهگاهي حيوانات از ابزار خوانده بوديم.ولي اكنون داشتيم آنرا به چشم مي ديديم. ما بسيار خوش شانس بوديم كه توانستيم شاهد چنين صحنه اي باشيم. غرق تماشاي كركس بوديم كه ناگهان كركس ديگري سنگي را به نوك گرفت و به طرف تخم شترمرغ به راه افتاد. با هدف گيري عالي، سنگ را با تكاني در سروگردن محكم به تخم كوبيد، سپس به پوسته تخم نوك زد، مثل اين كه مي خواست ببيند درزي در پوست ايجاد شده يا نه، بعد دوباره سنگ را برداشت و با قوت به سمت پوست پرتاب كرد. اين بار به هدف نخورد، اما بار سوم موفق شد و سنگ با شدت بيشتر به تخم شترمرغ اصابت كرد. سه دقيقه بعد شكافي در پوست پديد آمد و با چند پرتاب ديگر، كركس مصري توانست سر درون تخم فرو برد و با ولع شروع به خوردن زرده و سفيده مغذي و خوشمزه آن كند. اين لذت و خوشي ديري نپاييد ،چون سه كركس بزرگتر فوراً سررسيدند و شكننده تخم را به سويي راندند. ديگر كركس ها نيز به آنان پيوستند و به زودي تخم زير انبوه پرها گم شد. چندلحظه بعد چيزي به جاي نماند جز پوست شكسته تخم و تكه اي زمين مرطوب. اما كركس نخستين، شكافنده پوست تخم كه در واقع صاحب اين سفره به شمار مي آمد، بي اعتنا و مثل اينكه وظيفه خود بداند، دوباره سنگي به منقار گرفت و به هوا برخاست تا به سوي تخم ديگري هدف گيري كند. كمي چرخيد، موقعيت را سنجيد و سنگ را رها كرد: ترق! صداي شكستن پوست به ما فهماند كه همان اولين پرتاب، كارساز بوده است.
فقط كركس مصري مي تواند!
به زودي دريافتيم كه تنها كركس مصري است كه مي تواند با استفاده از سنگ، تخم شترمرغ را بشكند. حتي كركس هاي بزرگ صورت غبغبي، علي رغم تلاش فراوان با منقارهاي نيرومندشان، نمي توانند پوست تخم شترمرغ را كه نزديك ۲ ميليمتر قطر دارد و بسيار سخت است، بشكنند.
دو كركس سنگ انداز، سرانجام توانستند همه تخم ها را بشكنند، گرچه خودشان موفق نشدند جز يكي دو جرعه از محتويات آنها را بنوشند، زيرا هربار پسرعموهاي تنومندشان آنها را كنار مي زدند و خود سر سفره آماده مي نشستند.
وقتي كركس ها پراكنده شدند ما نيز عازم كمپ خود در« سرونرا »شديم و مورد استقبال مايكل، برادر شوهرم، قرار گرفتيم. او پرسيد: چيز جالبي در گشت و گذار امروز ديديد؟
با شور و شوق شروع به بازگويي كشف بزرگمان كرديم و در حالي كه توي حرف همديگر مي دويديم، بالاخره جزييات ديدار شگفت انگيزمان با كركس ها را شرح داديم: فكر مي كني كس ديگري توانسته اين صحنه را ببيند؟
مايكل گفت: «بدون شك؛ هيچكس نديده باشد، ماسايي ها حتما ديده اند.»
افراد قبيله ماسايي، ساكنان بومي سرنگتي هستند و بي گمان صحنه هايي مشابه آنچه ما ديديم را زياد ديده اند.
صحبت به استفاده حيوانات از ابزار كشيد. هوگو از شامپانزه هاي منطقه حفاظت شده گومبه استريم گفت كه براي گرفتن مورچه وموريانه، از چوب يا ساقه هاي علف استفاده مي كنند و همانطور كه انسان ها از دستمال كاغذي براي تميز كردن خود بهره مي گيرند، اين شامپانزه ها از برگ هاي پهن به همين منظور سود مي جويند!
من گفتم: «آنها كار جالب ديگري هم انجام مي دهند؛ برگ ها را در دهانشان مچاله مي كنند و از آن نوعي اسفنج مي سازند و از اين اسنفج ها براي جمع آوري آب از درون حفره هاي درخت در جاهايي كه آب در دسترس نيست، استفاده مي كنند.»
ما مي دانستيم كه شامپانزه هاي كامرون در غرب آفريقا با استفاده از چوب، لانه زميني زنبورها را خراب و از سنگ براي شكستن نارگيل استفاده مي كنند. هوگو گزارش هايي از استفاده گهگاهي حيوانات ديگر نيز خوانده بود، مثلا گوريلي كه با استفاده از يك چوب سركج، شاخه ها را پايين مي آورد تا بتواند ميوه بچيند، يا يك فيل هندي كه از چوبي زبر و زمخت براي خاراندن خود استفاده مي كرد. اما به جز شامپانزه، تنها پستاندار ديگري كه از ابزار استفاده مي كند سگ آبي ( آتر) در كاليفرنياست: اين حيوان جالب سدساز، روي آب به پشت مي خوابد، تكه سنگي روي سينه اش مي گذارد و صدف هاي خوراكي را روي آن مي كوبد تا بشكند.
مايكل پرسيد:« مثل توكا كه حلزون را به سنگ مي كوبد و مي شكند؟»
جواب دادم: «نه دقيقا.» و بعد توضيح دادم كه از نظر علمي وقتي به يك حيوان، استفاده كننده از ابزار مي گويند كه آن را بردارد با نوك،دست، خرطوم، دهان، و... و از آن استفاده كند و اضافه كردم: « وقتي يك كلاغ يا مرغ نوروزي پروازمي كند و صدفي را به زمين مي اندازد، يا پرنده ديگري استخواني را از بالا به صخره مي كوبد و مي شكند، يا كوسه اي كه غذايش را به خاربوته دريايي فرو مي كند كه نيفتد و تكه تكه آن را قطع مي كند و مي خورد، هيچ يك از اين اعمال را نمي توان استفاده از ابزار به شمار آورد. به هر حال، پرندگان ديگري هم هستند كه از ابزار استفاده مي كنند. داركوب گالاپاگوس از سر شاخه اي كوچك يا تيغ كاكتوس براي بيرون كشيدن حشرات و لاروها از حفره هاي درخت سود مي جويد. نوعي پرنده زيبا و براق در استراليا با تكه اي از پوست نوعي درخت، داخل لانه اش را رنگ آميزي مي كند! كركس ها همواره به عنوان حيوانات لاشخور و نفرت انگيز مورد بي مهري مردم قرار گرفته اند، در حالي كه پرندگاني بسيار هوشيار هستند و آنهايي كه من مورد مطالعه قرارداده ام بسيار موقر وداراي شخصيتي قابل توجه بود ه اند. آنها پاك كنندگاني بي نظيرند و وظيفه اي مهم و حياتي را در چرخه حيات بر عهده دارند. كركس ها نه تنها طبيعت آزاد و بيابان ها را از آلودگي پاك مي سازند، بلكه اطراف زندگي انسان ها را نيز تميز مي كنند.