پنجشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۳۳۲ - Mar 11, 2004
نقل و انتقال رسمي خودرو خارج از دفاتر اسناد رسمي غيرقانوني است
003519.jpg
معاون قوه قضائيه هرگونه نقل و انتقال رسمي خودرو خارج از دفاتر اسناد رسمي و دريافت پول بابت آن را غيرقانوني دانست.
محمدرضا عليزاده رئيس سازمان ثبت  اسناد و املاك كشور در گفتگو با خبرنگار مجله كانون سردفتران و دفترياران در پاسخ به پرسشي در مورد تاسيس موسسه اي به نام راهگشا و شايعه نقل و انتقال خودرو در مراكز وابسته به اداره راهنمايي و رانندگي گفت: معاونت راهنمايي و رانندگي نيروي انتظامي در اين مورد به يك قانون منسوخ متوسل شد تا آ يين نامه آن را بعد از سا ل ها بنويسد كه موفق به اين امر نشد. وزرايي كه مامور شده بودند اين آيين نامه را بنويسند- يعني وزير كشور، وزير بازرگاني و وزير دادگستري - نهايتا به اين نتيجه رسيدند كه اين كار در حال حاضر قابل انجام نيست.وي افزود: راهنمايي و رانندگي تلاش كرد از طريق لايحه اي موضوع را به مجلس ببرد و اين كار را انجام دهد كه در هيات دولت با آن مخالفت شده بنابراين نقل و انتقال خودرو و تنظيم سند رسمي آن طبق مقررات با دفاتر اسناد رسمي است كه از اين بابت هم درآمدي براي دولت كسب مي شود.
عليزاده با رد نقل و انتقال خودرو از طريق راهنمايي و رانندگي گفت: رياست معظم قوه قضائيه هم حدود يك ماه يا يك ماه و نيم پيش در جلسه اي به سردار قاليباف تذكر دادند كه اين كار غيرقانوني است و نبايد دست به اين كار بزنند.

همايش بررسي مشكلات زنان جانباز برگزار مي شود
گروه اجتماعي: دومين همايش سنگربانان صبور (جانبازان زن) امروز برگزار مي شود.
به گزارش خبرنگار همشهري مشاوره امور خانواده و زنان بنياد جانبازان انقلاب اسلامي تعدادي زنان جانباز را ۵۴۳۰ نفر اعلام كرد و گفت: مناطق مرزي شامل استانهاي كرمانشاه، خوزستان و ايلام داراي بيشترين تعداد زنان جانباز هستند.
مريم بهروزي افزود: اولين همايش سنگربانان صبور در سال ۱۳۷۸ به بخشي از اهداف خودكه شامل بررسي مشكلات درماني، اوقات فراغت، مشكلات خانوادگي و رفع خلأهاي قانوني و حقوقي جانبازان زن دست يافته است. در همايش امسال محورهاي مورد بررسي شامل: بهره مندي كليه جانبازان زن ۲۵ درصد و بالاتر و همسران جانبازان متوفي از حقوق ماهانه حالت اشتغال، اولويت مسكن جانبازان زن، ترميم چهره و اندام ظاهري، ساخت آسايشگاه براي جانبازان ۷۰ درصدي قطع نخاع، اعصاب و روان و شيميايي، هديه ازدواج، كمك هزينه جهيزيه و برگزاري اردوهاي آموزشي تفريحي و تحقيقاتي است.

ايجاد بازارچه هاي فروش مواد محترقه بي خطر در تهران
مديرعامل سازمان آتشنشاني تهران گفت: بازارچه هاي فروش مواد محترقه بي خطر در مناطق تحت نظارت ويژه برگزاري مراسم چهارشنبه آخر سال ايجاد مي شود.
به گزارش (ايسنا) مهندس ضيايي در حاشيه اولين گردهمايي مسئولان آتشنشاني هاي سراسر كشور به خبرنگاران همچنين گفت: معاونت هاي فرهنگي و اجتماعي ۲۱ منطقه شهرداري، پارك هايي را براي اجراي طرح استقبال از بهار پيش بيني كرده اند كه بر اين اساس مردم مي توانند در چهارشنبه آخر سال، مواد محترقه از بازارچه هاي در نظر گرفته شده، خريداري و مراسم خود را برگزار كنند. به گفته وي در اين بازارچه ها، ترقه هاي بي خطر و داراي استانداردهاي ويژه توزيع مي شوند.
مديرعامل سازمان آتشنشاني تهران با توجه به مقارن بودن چهارشنبه آخر سال با شب شهادت امام سجاد (ع) به مردم توصيه كرد شئون اسلامي را رعايت كنند.
به گزارش ايسنا وي افزود: ستادي با حضور خادم، رئيس كميسيون فرهنگي و اجتماعي شوراي اسلامي شهر تهران، مسئولان مختلف شهرداري، آموزش و پرورش و دستگاههاي ذيربط براي اجراي طرح استقبال از بهار تشكيل شده است.
ضيائي با اشاره به اين كه همه ساله تعداد زيادي در مراسم چهارشنبه آخر سال در اثر استفاده از مواد محترقه خطرآفرين مجروح مي شوند، گفت: طي ۲۰ روز گذشته مصدوميت روزانه چندين نفر بر اثر ترقه بازي گزارش شده است.
زمان، نحوه برگزاري و مراكز محل هاي برگزاري مراسم چهارشنبه آخر سال بزودي اعلام خواهد شد.

با ياد نصرالله مرداني
فتح فردا
003522.jpg
منصور ملكي
كز باغ جهان لاله عذران همه رفتند
كز كاخ هنر نادره كاران همه رفتند
افسوس كه افسانه سرايان همه خفتند
اندوه كه اندوهگساران همه رفتند
ما با كه نشينيم كه ياران همه رفتند
تيغ آفتاب در كازرون كه او آنجا به دنيا آمد و زيست مي برد تيغ آفتاب كربلا و نجف- عتبات عاليات- نيز،  كه او از آنجا پر كشيد مي دانم كه چون جنازه  او را بردارند، مرغان پر در پر افكنند و سايه مي كنند، چرا كه آفتاب، عظيم گرم است.
حالا او «سرد» غنوده است، او كه ميان دو «گرما» زيست و درگذشت و شعرش گرما بخش ادبيات معاصر ما بود.
نصرالله مرداني بي رحمانه شعر را تنها گذاشت، نمي گويم «شعر و ادبيات متعهد،  انقلاب، جنگ، دفاع وارزش ها» كه او شاعر قَدَري بود كه در پهنه  كلام خوش مي تاخت.
شاعر هر آنچه برشمردم بود، اما كلام محكم و استوار و باصلابتش، با تصوير
( ايماژ)هاي تازه، بديع و دل انگيز او را از مرزهاي طبقه بندي ها فراتر برده بود. بايد بگويم كه گفتم او «شعر» را،  شعر فارسي را تنها گذاشت.
در سال هاي نزديك به انقلاب (قديمي ترين شعري كه از او خواندم،   «سپاه خون» بود، در بيان فاجعه  جمعه  سياه ميدان ژاله) و پس از انقلاب،  بسياري در قلمرو شعر با احساساتي پرشور، صادقانه و صميمانه و با خلوص از انقلاب،  دفاع مقدس و ارزش هاي حاكم بر جامعه سرودند و سروده هايشان را به زمانه سپردند كه زمانه زرگر و نقاد هوشياري بود،  و زمانه وديعه شان را به كوره  وقت  سياه كرد، اگر مس و روي بود و نگاه داشت به هر جا زر عياري بود تفاوت مس و روي و زر در كلامشان بود كه سست بود يا پرصلابت. نصرالله مرداني شاعر قدري بود. زمانه «زر»ش را نگاه خواهد داشت، تا زبان فارسي برجاست.
او با تسلطي رشك انگيز بر توسن كلام سوار بود و خوش مي چميد و با شناخت و آگاهي بر اوزان عروضي در ميدان «غزل» تاخت و تازي رندانه مي كرد. رندانه از آن روي كه كلام استوارش را با آرايه هايي،  همه تازه و امروزي مي آراست، تا به قول «ادبا» شعرش سهل و ممتنع باشد.
شاعري به تمام معني شاعر بود، در ادب و معاشرت و برخورد و سپاسگزار بود از برخورد اهل قلم با شعرش: سال ها پيش كه در كتاب ادبيات دبيرستاني،  نظمي از او را برداشتند و به جايش نظم ديگري از او گذاشتند، در اعتراضي عتاب آلود به سازمان كتاب هاي درسي نوشتم سبب اين تغيير چيست- البته كه خود مي دانستم- و «مرداني» از شهرستان تلفن كرد به دفتر روزنامه اي كه در آن مي نوشتم.
سپاسگزار بود از توجه من به شعرش و اعتراض عتاب آلود مرا به حق مي دانست. در حقيقت من مي بايد سپاسگزار مي بودم كه به نوشته ام توجه كرده و تلفن كرده است.
بي آن كه هيچ گاه يكديگر را ببينيم الفتي ايجاد شد، كتاب «شهيدان شاعر»ش را كه برايم فرستاد، ديگر اطمينان حاصل كرده بودم كه او نه در قلمرو شعر شاعر است كه در روابط و معاشرت نيز شاعر است.
آخرين رفتار شاعرانه اش را ديديد؟ چون پزشكان از او قطع اميد كردند، در سفري شاعرانه راهي شد تا در «جذبه و شور و عشق» بميرد. بر تو اين رفتن و رفتن مبارك باد!
در سال هاي معلمي ام به شعر او كه به كتاب هاي درسي راه يافته بود به ديده  احترام نگريستم، از آن رو كه او شاعر راوي روزگار ماست، و نسل امروز مي بايست روزگار مرا از دريچه  «ادب و هنر» بنگرد،  شعر «مرداني» دريچه اي گسترده به افق ها بود.
با تمامي شور، شعر «آيينه زمان است،  اين پير در جماران» را به شاگردانم آموختم. شعري چون تام تام طبل ها، پيچيده در بسياري از اضافه هاي تشبيهي، شعري كه شاعرش در حال و هوايي كه برايش عزيز بوده است از صافي اعتقادات به ذهن و از آنجا بر كاغذ آورده است.
از خوان خون گذشتند، صبح ظفر سواران
پيغام فتح دارند، آن سوي جبهه ياران
در شط سرخ آتش، نعش ستاره مي سوخت
خون نامه  نبرد است، آيين پاسداران
در كربلاي ايثار،  مردانه در ستيزند
رزم آوران اسلام با خيل نابكاران
در شام سرد سنگر، روشن چراغ خون است
اي آب ديده! تر كن، لب هاي روزه داران
در رزمگاه ايمان، با اسب خون بتازند
تا وادي شهادت،  اين قوم سربداران
گلگونه  شهيدان،  با خون گل بشوييد
تا سرخ تر نمايد، رخسار روزگاران
هابيليان كجاييد؟ قابيل ديگر آمد
ننگ است جان سپردن،  در دخمه تتاران
دربادهاي سوزان، نيلوفران خاكي
چشم انتظار آبند،  اي روح سبز باران
اي ابر پر صلابت! آبي ز ديده بفشان
با مرگ لاله طي شد ، افسانه بهاران
بي باوران عالم! با چشم دل ببينيد
آيينه  زمان است،  اين پير در جماران
جالب است كه چون شعر « آيينه ي زمان است...» از كتاب هاي درسي حذف شد، به جايش شعري از نصرالله مرداني آمد،  به نام «فال عشق».
منصور گل بر صخره هاي سرخ ايثار
بانگ اناالحق با دلي بيدار مي زد
اسب زمان سم هاي پولادين و سنگين
بر گرده ي اين خاك آدمخوار مي زد
سرهاي بي تن در هوا پرواز مي داد
مردي كه در خود ديو« من» بردار مي زد
نصرالله مرداني،  آن چنان كه درباره  «حافظ» در مقدمه  «ديوان حافظ» اش گفته بود «دريافته بود كه زير اين طارم فيروزه جاي امن عيش نيست،  بايد محمل ها را بربست و آماده  رحيل با كارواني بود كه مسافرانش ناخواسته در سفرند، سفري هول انگيز و راهي بي بازگشت كه بدايت و نهايتش را صورت نمي توان بست».
ايران،  كازرون، تهران،  انقلاب،  شعر، جنگ،كربلا، شور، عشق، سفري ديگر. سفري بي بازگشت.
نصرالله مرداني هم رفت و «هيچ فكر نكرد، كه ميان پريشاني تلفظ درها، براي خوردن يك سيب،  چه قدر تنها مانديم».

اجتماعي
اقتصادي
خارجي
سياسي
شهري
علمي فرهنگي
ورزش
ورزش جهان
صفحه آخر
همشهري ضميمه
بازارچه همشهري
همشهري ايرانشهر
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   خارجي   |   سياسي   |   شهري   |   علمي فرهنگي   |   ورزش   |   ورزش جهان   |  
|  صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |