شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۲ - - شماره ۳۳۳۴
گزارشي درباره چگونگي بازگشت دانشجويان بورسيه
مي روند و نمي آيند
در ميان مردم آمريكا ۲۰ درصد صاحب مدارك علمي هستند و از بين آنها تنها ۸/۰ درصد مدرك دكترا دارند. در حالي كه در ميان ايرانيان مقيم آمريكا ۳/۵۶ درصد صاحب مدارك علمي هستند و ۱/۵ درصد آنها مدرك دكترا دارند. به آمارهاي زير توجه كنيد.
000276.jpg
بوميان آمريكا
۲۰ درصد صاحب مدارك علمي اند
۸/۰ درصد داراي مدرك دكترا هستند
۷/۴ درصد داراي مدرك فوق ليسانس اند
۱/۱۳ درصد داراي مدرك ليسانس اند
۷/۱ درصد پزشك يا وكيل اند
۲۹ درصد كارگرند
ايرانيان مقيم آمريكا
۳/۵۶ درصد صاحب مدارك علمي اند
۱/۵ درصد داراي مدرك دكترا هستند
۱/۱۶ درصد داراي مدرك فوق ليسانس اند
۳/۳۰ درصد داراي مدرك ليسانس اند
۸/۲ درصد پزشك يا وكيل اند
۱۲ درصد كارگرند
زهرا حاج محمدي
به واقع اين همه تفاوت ناشي از كجا است. چرا تعداد زيادي از متخصصان، كارشناسان و نخبگان كشور در جهان پراكنده شده اند و مهم تر اين كه چرا بسياري از دانشجوياني كه براي تحصيل به خارج از كشور مي روند، به كشورشان بازنمي گردند.
هر سال تعدادي از دانشجويان براي ادامه تحصيل به خارج از كشور مي روند. بسياري از اين دانشجويان با هزينه خودشان به كشور مورد نظرشان مي روند و البته تعدادي نيز بورس تحصيلي مي گيرند و به ادامه تحصيل مي پردازند.
اما نكته اينجا است كه هم بسياري از دانشجويان بورسيه و هم بسياري از دانشجوياني كه خودشان براي ادامه تحصيل عزم كشورهاي ديگر را كرده اند، به ايران بازنمي گردند.
اگر چه مسئولان وزارت علوم رقم ۱۸ درصد را رقم دانشجويان بورسيه ماندگار در كشورهاي محل تحصيل اعلام مي كنند، اما ظاهراً رقم بيشتر از اينها است. آمارها نشان مي دهد كه ۸۲ درصد دانشجويان يكي از دانشگاههاي معتبر كشور قصد بورس تحصيلي گرفتن و ادامه تحصيل در خارج از كشور به هر شكل ممكن دارند و براي اين امر تلاش فراواني مي كنند، اما بسياري از آنها رفته اند و برنگشته اند.
دكتر محمدحسين مشرف جوادي عضو هيات علمي دانشگاه اصفهان تحليل خود را از اين موضوع با عنوان فراز مغزها و عدم تمايل بازگشت دانشجويان ايراني به داخل كشور چه در ميان بورسيه ها و غير دانشجويان آزاد، اين گونه بيان مي كند:
آمار و ارقام مختلف بيانگر اين است كه جامعه ما از لحاظ مهاجرت مغزها رتبه بالا دارد و در جذب نخبگان ديگر و به كارگيري آنان در مملكت ناتوان است. متأسفانه هنوز اهميت و جايگاه نيروهاي متخصص و حرفه اي در كشورهاي جهان سوم جانيفتاده و به نظر مي رسد بيشتر توجهات مسئولان و مديران صرف هزينه هاي كوتاه مدت مي شود تا صرف تربيت، آموزش، حفظ و نگهداري نيروي انساني كارآمد.
به گفته دكتر احمدآقازاده، عضو هيأت علمي دانشگاه علامه طباطبايي، ۷۲ درصد برگزيدگان ايراني در المپياد جذب دانشگاه  هاي آمريكا شده اند. تنها در سال ۱۳۸۰، ۹۰ نفر از ۱۲۵ نفر برگزيدگان المپيادهاي دانش آموزي و دانشجويي ايران به آمريكا رفتند. همچنين ۸۰ درصد از نفرات اول كنكور دانشگاه ها و نفرات اول تا سوم المپيادهاي ايراني در ده سال گذشته از كشور مهاجرت كرده اند و از تعداد ۱۷۵ نفر كه مدال هاي علمي دريافت كرده اند، اكثر آنها در كشور نيستند.
صندوق بين المللي پول نيز جمعيت ايرانيان مهاجر به آمريكا را در سال ۱۹۹۰ حدود ۱۵۰ هزار و ۹۰۶ نفر اعلام كرده كه از اين تعداد ۱۰۵ هزار و ۵۲۶ نفر از آنان داراي تحصيلات بالاتر از فوق  ديپلم بوده اند و نزديك به ۱۵ درصد آنها از تحصيلات عالي در مقطع دكترا برخوردار بوده اند كه در بين كشورهاي آسيايي، ايران از اين لحاظ بالاترين ميزان مهاجرت را داشته است.
مشرف جوادي معتقد است: به طور كلي كشور ايران جزو چند كشور مهاجرفرستي است كه در بين مهاجران آن بيشترين تحصيل كردگان وجود داشته است. تأسف بارتر آنكه، حدود ۴۰ درصد بورسيه هاي تحصيلي كه توسط دولت به خارج اعزام مي شوند، به ايران بازنمي گردند.
اگر چه دكتر فرهاد رحمتي مديركل بورس و اعزام دانشجويان به خارج از كشور چنين رقمي را قبول ندارد: مهاجرت و ماندگاري دانشجويان بورسيه به خارج از كشور نمي تواند چنين رقمي يعني ۴۰ درصد را شامل  شود. بسته به محل تحصيل و كشور مورد نظر تعداد بازگشت كنندگان به كشور متغير است. در برخي از موارد كليه دانشجويان به كشور بازمي گردند اما در برخي موارد حدود ۳۵ درصد آنان در كشورهاي مزبور ماندگار مي شوند. متوسط آمار نشان مي دهد تنها ۱۸ درصد از دانشجويان بورسيه در كشورهايي مانند كانادا، استراليا، انگليس و كشورهاي اروپايي ماندگار مي شوند.
به طور متوسط سالانه ۳۰۰ دانشجوي جديد از امكانات بورس كامل در كشورهاي خارجي استفاده مي كنند. آمار نشان مي دهد با در نظر گرفتن مدت آموزش چهار ساله، هر ساله ۱۲۰۰ دانشجوي ايراني در مقاطع مختلف در خارج از كشور مشغول به تحصيل هستند.
به اين تعداد مي توان، آمار دانشجوياني كه با هزينه خود، به صورت آزاد يا با استفاده از بورس دانشگاه هاي خارجي و يا منابع غيردولتي به خارج از كشور اعزام مي شوند را نيز افزود. سالانه ۲۰۰ تا ۲۵۰ دانشجوي ايراني نيز به صورت آزاد جذب دانشگاه هاي خارج از كشور مي شوند.
صرف نظر از ارقام اخير، پرداخت هزينه تحصيل براي دانشجويان بورسيه از سوي دولت با توجه به كشور محل تحصيل، هزينه هاي گزافي را بر دولت تحميل مي كند. دولت ايران ماهانه به طور متوسط به دانشجوي بورسيه مقيم كانادا ۸۰۰ دلار مي پردازد. كه در صورت متاهل بودن دانشجو، ۶۰ درصد همين هزينه نيز به همسر وي پرداخت مي شود. به اين رقم مي بايست هزينه بيمه، به ازاي هر نفر ۵۰۰ دلار، بليت آمد و شد و بليت ميان دوره را نيز افزود. برآورد اين هزينه به طور متوسط رقمي برابر با ۱۰۰ ميليون تومان را براي هر دانشجو (معادل ۱۸ هزار دلار در هر سال) شامل مي شود.
اما وقتي اين دانشجويان به كشور بازنمي گردند، چه اتفاقي مي افتد؛هادي زاده عضو كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي: كشور از يك آسيب و بحران فكري و اقتصادي همزمان با هم رنج مي برد. از يك سو هزينه هاي فراوان و گراني كه دست كم براي كشوري چون ايران بسيار دشوار و محدود است، صرف آموزش و ادامه تحصيل دانشجويي شده، از سوي ديگر كشور هرگز نمي تواند اميدي به بهره وري سرمايه صرف شده داشته باشد، حاصل را بيگانگان خواهند برد.
از طرح بحث فرار مغزها سال هاي سال در كشور مي گذرد، امروز پس از طي سال ها غفلت با فاجعه عميق در نبود و كمبود نيروي متخصص مواجهيم كه متأسفانه هرگز و با كمترين گام براي رفع آن يا دست كم تقليل آن از سوي مسئولان و تصميم گيران مواجهيم.
عضو كميسيون فرهنگي مجلس با اذعان بر اين كم كاري، اعتقاد دارد: آنچه كه موجبات ماندگاري و فرار دانشجويان و نخبگان ما در خارج از كشور را فراهم آورده، بهانه اي است كه ما خودمان آن را ايجاد كرده ايم.
ما با فراهم نكردن زمينه كار، رشد و ترقي، زندگي متوسط، تحقيق، احساس امنيت و اميد به آينده از قبل درها را به روي آنها بسته ايم. دانشجويي كه حتي در كشور از حداقل امكانات مطالعاتي يعني استفاده از كتاب و رايانه برخوردار نيست، طبيعي است كه به جستجوي امكان بهتري براي زندگي تحقيقاتي خود مي پردازد. آنها پيش از اين كه از كشور خارج بشوند و يا پس از آن كه به كشور باز مي گردند، متوجه مي شوند كه در همه اركان كشور اعم از علمي يا غيرعلمي رابطه بر ضابطه مي چربد. مسئوليت هاي اجتماعي به افرادي سپرده مي شود كه توسط آشنايان خود بر سر كار آورده شده اند.
با چنين احساس تبعيضي انگيزه مهاجرت از كشور تقويت مي شود. تنگ نظري هاي برخي مسئولان و تصميم گيران، تنش هاي سياسي و اقتصادي كه خود را به زور وارد هر جريان اعم از فرهنگي- علمي تحقيقاتي و اقتصادي مي كنند، نتيجه اي جز خالي شدن كشور از سرمايه هاي فكري ندارد. در نهايت همسايگان ما بيش از ما از متخصصان و نيروهاي مستعد بهره مي برند.
دكتر مشرف جوادي مي گويد: هيچ گاه به طور زيربنايي و جدي مسأله مهاجرت متخصصان، دانشجويان و نخبگان ما به ديگر كشورها مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار نگرفته است. حتي آن گاه كه بعضي از اين افراد احتمالاً و تا حدودي از حقوق كافي برخوردار بوده اند، اما هيچ گاه به انگيزش، نيازها، انتظارات و خواسته هاي آنان توجه نشده است.
هر چند ميزان درآمد آنان در مقايسه با درآمد در كشور ميهمان هرگز قابل مقايسه نبوده است اما همه مهاجرت ها صرفاً به دليل حقوق يا درآمد نبوده است بلكه بسيار اتفاق افتاده است كه در كشورشان با آنها به طور منصفانه و يا عادلانه رفتار نشده است و رفتارهاي تبعيض آميز با آنها كه البته بخش زيادي از آن ناشي از رفتارهاي تنگ نظرانه اساتيد قديمي تر كه مايل به اضافه شدن همكاران جوان نيستند سرچشمه مي گيرد، كهنه بودن سيستم آموزشي مدارس و دانشگاه ها، اختلافات بيهوده ناشي از اوضاع سياسي كشور، عدم احترام به حقوق شهروندي همه از دلايل ايجاد انگيزه براي فرار مغزهاست. مهاجرت اين اقشار از ديد اقتصاددانان نيز بحثي قابل تأمل است. جمع بندي اين نگرش ها در چند بند به اعتقاد دكتر زارعي و دكتر حكيمي از اقتصاددانان كشور به اين شرح است:
۱- فقر امكانات آموزشي، پژوهشي و آزمايشگاهي- عدم شايسته سالاري، به طوري كه افرادي با صلاحيت هاي بسيار پايين تر از آنها در رأس پست هاي حساس و مديريتي قرار مي گيرند.
۲- وجود مسائل اقتصادي و نبود امكانات رفاهي و اوليه براي افراد به گونه اي كه باعث كاهش يا فقدان شوق به كار و اميد به آينده مي شود.
۳- علل تاريخي و يا فرهنگي به گونه اي كه اكثر افراد به دنبال منافع فردي اند تا منافع ملي و جمعي.
۴- ناهماهنگي بين نگرش مسئولان.
با احساسي كه از مهاجرت دانشجويان و متخصصان كشورهاي در حال توسعه به كشورهاي پيشرفته در افكار جهاني به وجود مي آيد، آيا مي توان كشورهاي اخير (پيشرفته) را براي جذب نيروي مستعد ديگر كشورها محكوم كرد؟
دكتر علي سپهري عضو هيأت علمي دانشگاه تربيت مدرس با چنين ديدگاهي كاملاً مخالف است: بسياري از كشورها با احساس نياز خود به متخصصان كه دانشجويان امروز و متخصصان فردايند، وبا ارائه برنامه هاي مناسب و كارشناسي شده براي تحصيل، كار و زندگي اين افراد در كشور خود قدم به سوي رفع مشكلات خود برمي دارند اگر ما اين نياز را درك نكرده ايم نمي توان گناه را بر گردن ديگران انداخت. ما هنوز حتي با احساس اين كمبود گامي در جهت رفع اين مشكل برنداشته ايم لذا كم كاري از ماست در غير اين صورت جهان به تكنولوژي، صنعت و نوآوري چشم دوخته است و با درك چنين نيازي خود را از فقر اطلاعاتي و تكنيكي نجات مي دهد.
شايد به علل فوق بتوان عامل ديگري را هم افزود بايد ديد در ميان اين قشر كه برآيندي از اقشار مختلف جامعه اند، عامل علاقه به ميهن چه جايگاهي دارد؟
عضو هيأت علمي دانشگاه تربيت مدرس خبر از فاجعه ديگري در آينده كشور مي دهد و آن كمرنگ شدن علايق ملي است: از خود پرسيده ايم علايق ملي چه اندازه در سال هاي اخير در ميان ما رشد داشته است؟ آيا پرسيده ايم اين علايق چه اندازه در تصميم گيري ما براي ماندن در جايي با امكانات محدودتر يا رفتن به جايي كه وطن نيست اما آسوده تر در آنجا خواهيم زيست، چه اندازه تأثيرگذار است؟ واقعيت اين است كه علايق ملي و ميهني در همه اقشار از جمله دانشجويان و نخبگان ما كاهش پيدا كرده است.
بازگشت دانشجويان ديروز و متخصصان امروز به داخل كشور و جذب آنها در مشاغل مختلف به مسائل مختلفي بستگي دارد. از همان ابتدا پيداست كه نقطه بازگشت دانشجويان به كشور به دانشگاه ها تلاقي كند و آنها مي خواهند بيايند تا مدرسان و استادان آينده كشور باشند.
دكتر رحمتي، مدير كل بورس و اعزام دانشجويان: دانشجويان به محض بازگشت، عضو هيأت علمي دانشگاه ها مي شوند و كار خود را به عنوان استاديار شروع مي كنند. حقوق آنان ۲۲۰ تا ۲۵۰ هزار تومان است و امكانات ديگر اساتيد در دسترس آنها نيز قرار مي گيرد.
اين در حالي است كه يك كارگر در كشور مي تواند ماهانه ۲۵۰ تا ۳۰۰ هزار تومان درآمد داشته باشد. پس زندگي سخت با درآمد اندك و هزينه هاي فراوان زندگي اولين مشكل سر راه اين قشر است.
بايد ديد ديگر امكانات اين دسته از اساتيد چيست؟
اساتيد دانشگاه ها از يك سهميه مطالعاتي ۹ ماهه در خارج از كشور برخوردار هستند. اين سهميه براي حداكثر ده تن از يك دانشگاه با ۵۰۰ عضو هيأت علمي در نظر گرفته شده است. در چنين شرايطي كه يك دانشجو در خارج از كشور ۳۰ هزار دلار مي تواند از كليه امكانات مطالعاتي و تحقيقاتي استفاده كند و سپس وارد بازار كاري با درآمد و مزاياي مكفي شود، اولويت  بر كدامين انتخاب است؟!
دكتر نبي سربلوكي عضو هيأت علمي دانشگاه تهران در يك جمع بندي سيستم را مسئول مي داند: مشكلات مربوط به دانشجويان، نخبگان و متخصصاني كه به هر دليل از كشور خارج مي شوند و هرگز باز نمي گردند، نه ربطي به آموزش عالي دارد نه به سيستم استخدامي كشور بلكه كل فرهنگ جامعه مسئول آن است،جامعه و كساني كه براي آن تصميم مي گيرند.در جامعه اي كه مشكلات ناشي از بي عدالتي هاي اجتماعي، زد و بند، حق و ناحق و سياسي بازي كاملاً مشاهده مي شود، طبيعي است كه افراد كوچكترين علاقه اي و تعصبي در ماندن و تلاش كردن احساس نمي كنند.
سيستم هاي اجرايي... همه و همه دانه هاي يك تسبيح هستند كه محوريت آن از نبود بسياري چيزها رنج مي برد.
ميرشمسي هم نتيجه مي گيرد: تحصيل كردگان طالب زندگي در جامعه اي هستند كه همه چيز آن سرجايش باشد اما اين احساس به آنان وقتي در كشور خودشان هستند، دست نمي دهد پس رفتن را بر ماندن ارحج مي دانند.

ماجراي انتقال دانشجويان خوابگاه هاي دانشگاه تربيت معلم
از دهكده المپيك به توحيد از توحيد به لاله زار
تصميم مسئولان دانشگاه تربيت معلم تهران مبني بر انتقال دانشجويان ساكن خوابگاه  توحيد به خوابگاه لاله زار، اعتراض دانشجويان اين خوابگاه را در پي داشت.
000246.jpg

بر اساس تصميم مسئولان دانشگاه تربيت معلم، حدود ۵۰ دانشجوي ساكن خوابگاه ميدان توحيد مي بايست به خوابگاه اين دانشگاه در خيابان لاله زار منتقل شوند. انتقال دانشجويان خوابگاه  توحيد به اين دليل صورت مي گيرد كه قرار است خوابگاه توحيد بر دانشجويان متأهل اختصاص داده شود.
به گزارش خبرنگار همشهري يكي از دانشجويان ساكن خوابگاه  توحيد در اين باره گفت چندي پيش يكي از خوابگاه هاي دانشگاه تربيت معلم در دهكده المپپك به دانشگاه علامه طباطبايي فروخته شد. به همين خاطر مسئولان دانشگاه تربيت معلم تصميم گرفتند دانشجويان متأهل اين خوابگاه را به خوابگاه  ميدان توحيد منتقل كنند. اين دانشجو كه در دوره دكترا تحصيل مي كند اضافه كرد: چون در حال حاضر حدود ۵۰ دانشجو دوره هاي دكترا و كارشناسي ارشد خوابگاه توحيد ساكن هستند كه مي بايست به خاطر ورود ساكنان خوابگاه  دهكده المپيك به خوابگاه لاله زار بروند.
اين دانشجو كه خواست نامش فاش نشود در ادامه سخنانش افزود: دستور تخليه خوابگاه توحيد پايان دي ماه صادر شده است. ضمن اين كه از آن طرف آب و برق خوابگاه  دهكده المپيك نيز قطع شده است.
وي با اشاره به اين كه دستور تخليه خوابگاه  همزمان با امتحانات پايان ترم دانشجويان صادر شده است اظهار داشت: در هيچ جاي دنيا سابقه ندارد كه وسط ترم تحصيلي به دانشجو بگويند بايد خوابگاه را تخليه كند.
يكي ديگر از دانشجويان خوابگاه توحيد نيز در اين باره گفت: از روز شنبه شانزدهم اسفند توزيع غذاي دانشجويان خوابگاه توحيد قطع شده است و دكتر محمودي معاون دانشجويي دانشگاه تربيت معلم نيز آخر وقت روز يكشنبه ۱۷اسفند در ديدار با دانشجويان معترض از آنها خواست تا پايان وقت اداري روز ۸۲‎/۱۲‎/۱۸ خوابگاه را تخليه كنند. در غير اين صورت، دانشگاه راساً اقدام خواهد كرد. در همين رابطه يكي از دانشجويان دكترا درباره دليل نپذيرفتن خوابگاه لاله زار اظهار داشت: در همه خوابگاه هاي دانشجويان ايران، خوابگاه دانشجويان تحصيلات تكميلي از خوابگاه ساير دانشجويان جدا است در حالي كه در خوابگاه  لاله زار چنين مسئله اي رعايت نشده است.
000243.jpg

اولويت واگذاري خوابگاه با مقطع بالاتر است. اكنون دانشجويان اين خوابگاه را مي خواهند به طبقات تحتاني خوابگاه لاله زار منتقل كنند كه شلوغي بيشتري دارد، در ضمن امكانات آن كمتر از خوابگاه توحيد است. مثلاً سالن مطالعه آن هنوز آماده نشده است. وي افزود: همه اين مسائل درست زماني اتفاق مي افتد كه دانشجويان مقطع دكترا روزهاي ۲۹ و ۳۰ فروردين آينده آزمون دارند و ايجاد مسائلي از اين دست موجب استرس و تشويش ذهن دانشجويان مي شود. وي افزود: از زماني كه بحث تخليه خوابگاه مطرح شد دانشجويان به اين جمع بندي رسيدند كه به دنبال يك راه حل منطقي باشند و به همين منظور تصميم گرفتند كه موضوع اسكان در طبقات فوقاني خوابگاه لاله زار را پيگيري كنند. از طرفي مسئولان از تخليه اتاق هاي طبقه فوقاني خوابگاه لاله زار ناتوان هستند و فشار خود را متوجه ما كرده اند. تلاش هاي شوراي صنفي هم نتيجه  اي در پي نداشته و مسئولان بر اعمال نظرات خود پافشاري مي كنند و با وجود برخورد منطقي دانشجويان، جواب منطقي به خواست آنها داده نشده است.
وي از هشدار معاون دانشجويي دانشگاه در خصوص جلوگيري از تردد دانشجويان از ۱۸/۱۲/۸۲ خبر مي دهد و مي گويد: اكثر دانشجويان قصد مقاومت در برابر فشارهاي مسئولان دانشگاه دارند و همچنان بر اجراي خواسته هاي خود اصرار مي ورزند. وي درباره خوابگاه لاله زار مي گويد: طبقاتي كه قرار است ما به آنجا منتقل شويم، فاقد امكانات اوليه زندگي دانشجويي است و كارگران ساختماني هنوز مشغول كار هستند. همچنين افزايش تعداد دانشجويان ساكن در هر اتاق و نبود سالن مطالعه، مشكلاتي در پي خواهد داشت.
اين دانشجو افزود: در ايام تابستان كه خوابگاه مقصد (لاله زار) در حال تعمير بود به هيچ كدام از دانشجويان رسمي دانشگاه كه همگي  در مقطع دكترا و كارشناسي ارشد تحصيل مي كنند، خوابگاه داده نمي شد، در حالي كه شاهد بوديم تعدادي از دانشجويان ساير دانشگاه ها و همين طور دانشجويان فارغ التحصيل و كارمند در قبال پرداخت مبلغ ناچيزي، خوابگاه مي گرفتند كه جاي بسي تعجب داشت. وي در پايان مي گويد از هفدهم اسفند نيز غذاي دانشجويان ساكن در خوابگاه توحيد قطع شد و مسئولان هم اظهار مي دارند كه غذا به خوابگاه لاله زار فرستاده شده است.
در حاشيه
* هنگام مراجعه (ساعت ۲۰/۱۹) خبرنگار «همشهري دانشجو»، جلسه اي با حضور دكتر محمودي معاون دانشجويي دانشگاه تربيت معلم، پوررضا مسئول خوابگاه هاي دانشجويي اين دانشگاه و دانشجويان در محل نمازخانه تشكيل شده بود.
* شنيده شد مسئول خوابگاه هاي دانشجويي كه همراه معاون دانشجويي دانشگاه تربيت معلم به خوابگاه توحيد آمده بود، تلويحاً دانشجويان را تهديد مي كرد.
* در هر طبقه اين خوابگاه دو سرويس بهداشتي، دو حمام و دو آشپزخانه وجود دارد و به نظر مي رسد براي اسكان دانشجويان متأهل مكان مناسبي نيست.
* وجود اثاثيه زندگي دانشجويي پشت در ورودي خوابگاه، مشكل مستأجري و خانه به دوشي را در ذهن تداعي مي كرد.
* دانشجويان مصاحبه شونده از اعلام مشخصات كامل خود به خاطر برخورد احتمالي مسئولان دانشگاه خودداري كردند.
* دانشجويان از وضعيت موجود ابراز تأسف مي كردند و در عين حال ترس از بازگويي مسائل موجود داشتند.
* ديدن ديگ هاي خالي غذا، گرسنگي را از يادمان برد.

نگاه امروز
پاسخ جاي ديگري است
هر سال براي تامين هيات علمي مورد نياز دانشگاهها و موسسات آموزش عالي كشور، بورس تحصيلي خارج براي قبولي هاي آزمون اعزام اعطاء مي شود. سال گذشته ۳۳۶ دانشجو براي ادامه تحصيل در دانشگاههاي كشورهاي مختلف اعزام شده اند كه از ميان آنها ۱۸۴ نفر مربي دانشگاه بودند و مابقي افرادي بودند كه از سوي كميته بورس، احكام اعزام برايشان صادر شده است.
بيشترين تعداد دانشجوي اعزامي به خارج از كشور به ترتيب مربوط به كشورهاي فرانسه(۰۸/۹درصد)،  انگليس (۴۱/۱۶درصد)، كانادا(۱۸/۱۱درصد)، آلمان (۲۱/۹درصد)، استراليا(۵۵/۸درصد) هلند (۲۴/۷درصد)، روسيه (۹۲/۵درصد)،  هند
(۶۱/۴درصد) و ژاپن (۹۵/۳درصد) است.
اما اين آمارها را گفتيم تا به نكته مهم ادامه تحصيل دانشجويان برسيم و اين كه بر اساس پيگيريهاي انجام شده در بخش ايفاي تعهدات و مراجعت دانشجويان بورسيه به خارج در سال ۸۱ تنها حدود ۱۷۵ دانشجوي اعزامي به كشور مراجعت كردند و اين در حالي است كه براساس آمار سال ۱۳۷۷ و ۱۳۷۸ به طور متوسط ۱۷۵ نفر براي ادامه تحصيل در دوره هاي دكتراي كامل به خارج از كشور اعزام شده اند.
متاسفانه طي سالهاي اخير، برخي از دانشجوياني كه براي ادامه تحصيل به خارج از كشور رفته اند پس از پايان تحصيلات شان به كشور بازنگشته اند. زيرا بسياري از آنها پس از پايان دوره تحصيل شان به بهانه ادامه تحصيل همسر و حتي فرزندانشان در يكي از دانشگاههاي كشور محل تحصيل خود در زمان تعيين شده به كشور مراجعت نمي كنند و علي رغم پيگيريهاي اداره كل بورس ها و دانشجويان خارج وزارت علوم، تحقيقات و فناوري از مراجعت امتناع مي كنند.
البته بايد به آمار دانشجويان بورسيه، رقم مهاجرت كساني كه با هزينه خودشان براي ادامه تحصيل مي روند را نيز اضافه كنيم.
اما درباره دانشجويان بورسيه اين سوال مطرح است كه چرا اين تعداد دانشجويان با وجود سپردن وثيقه هاي كلان، باز هم به كشورشان برنمي گردند؟ براساس آيين نامه و قوانين وزارت علوم،  دانشجويان بورسيه متعهد هستند كه پس از پايان دوره تحصيلي خود، دو برابر مدت استفاده از بورس در دانشگاه تعيين شده از سوي وزارت علوم خدمت كنند از طرفي براي تضمين تعهدات دانشجويان اعزامي به خارج از كشور،  پذيرفته شدگان مي بايست يك وثيقه ملكي را به وزارت علوم بسپارند كه ميزان اين وثيقه با توجه به كشور محل تحصيل دانشجويان و هزينه ها بين ۵۰ تا يكصد ميليون تومان متغير است.
اما يك نكته ديگر نيز در اين ميان وجود دارد كه چون بيشتر پذيرفته شدگان در آزمون اعزام جزو قشر متوسط جامعه هستند و بويژه در شهرستان ها اسكان دارند، امكان سپردن وثيقه ملكي تا سقف تعيين شده را ندارند، به همين خاطر براي ضمانت تعهدات اين دانشجويان علاوه به وثيقه ملكي كه ميزان آن كمتر از سقف تعيين شده است، بايد دو نفر نيز تعهد بدهند. اما اگر اين دانشجويان باز نگردند واقعا تكليف چيست؟
وزارت علوم براي برخورد با دانشجويان مستنكف،  پيگيري حقوقي را در دستور كار خود قرار داده است تا در صورتي كه دانشجويان بر عدم بازگشت اصرار داشتند پيگيري در دادگاه را در دستور كار قرار دهد.
اما اين سؤال مطرح است كه پيگيري حقوقي تا چه حد مؤثر است. آيا دانشجويي كه در خارج از مرزهاي كشور است را مي توان با پيگيري حقوقي مجاب به بازگشت به كشورش كرد. آيا وقتي تعداد دانشجوياني كه حاضر به بازگشت به كشورشان نيستند بيشتر شد باز هم مي توان پيگيري حقوقي را در دستور كار قرار داد. اصلاً علي رغم همه محكم كاري ها چرا بسياري از دانشجويان اعزامي حاضر به بازگشتن نيستند.
شايد پاسخ واقعي اين پرسش چندان با محكم كاري ها  و پيگيري هاي حقوقي وزارت علوم به دست نيايد. چرا كه هنوز اهميت نيروهاي متخصص در كشور ما جا نيفتاده است و بسياري از مسئولان  توجهات خود را صرف هزينه  هاي كوتاه مدت مي كنند تا حفظ و نگهداري نيروهاي انساني، بنابراين تا زماني كه علم و دانش و عالم و دانشمند اجر و منزلت واقعي خود را باز نيابد كشور ما باز هم در رتبه فرار مغزها و مهاجرت نخبگان جايگاه نخست را به خود اختصاص مي دهد.

فراخوان
«همشهري دانشجو» وارد ترمي ديگر شد. اميد به اينكه با طي پله هاي ترقي،دوره هاي مختلف ليسانس،فوق ليسانس و دكترا را پشت سر بگذارد.
اين آرزو به تحقق نمي پيوندد مگر با كمك شما اساتيد و دانشجويان عزيز، تا در اين سخنگاه با مطالب، ديدگاه ها، گزارش ها و حتي مصاحبه هاي خود همشهري دانشجو را ياري كنيد.
«همشهري دانشجو» شما را فرا مي خواند تا در رسيدن به اين هدف والا ياريگر ما باشيد.
با تماس خود ما را سرافراز كنيد.
تلفن: ۲۰۴۹۵۰۹ - نمابر : ۲۰۵۸۸۱۱ - روابط عمومي:۲۰۴۵۳۲۰
نشاني اينترنتي: Daneshjoo@Hamshahri.org
Daneshjoo@Hamshahri.net

دانشجو-۲
دانشجو-۳
دانشجو-۴
دانشجو-۵
|  دانشجو-۲  |  دانشجو-۳  |  دانشجو-۴  |  دانشجو-۵  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |