نگاهي به برنامه ريزي هاي برنامه هاي سوم و چهارم توسعه
ايرانگردي؛ چشم اندازهاي گذشته و آينده
در برنامه سوم توسعه به خاطر مشكلات و موانع موجود فقط به ۱۳ درصد از اهداف پيش بيني شده دست پيدا كرديم، يعني در واقع كاملا ناموفق بوده ايم
ايمان مهدي زاده
چهارم اسفندماه سال ۱۳۸۲، دومين گردهمايي مديران سازمان ايرانگردي و جهانگردي، برگزار شد.
مراسم افتتاحيه در ساختمان مصلحت نظام و با سخنراني آيت الله هاشمي رفسنجاني، رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام اجرا شد. آقاي هاشمي، گردشگري را جايگزين و رقيبي براي نفت در درآمدارزي، معرفي كرد. در روز دوم همايش، معاونت تحقيقات، آموزش و برنامه ريزي، جزوه هايي به شركت كنندگان عرضه كرد. اين جزوات گزارشي از تحقيقات اين بخش سازمان است. در اين گزارش پيشرفت سازمان ايرانگردي و جهانگردي در برنامه سوم توسعه مورد نقد و ارزيابي قرار گرفته است.
امريكا در سال ۲۰۰۱ بيشترين درآمد ارزي را داشته است ؛۷/۸۰ ميليارد يورو. در اين سال ۴۵ ميليون و پانصد هزار نفر گردشگر وارد آمريكا شده است.
ايران از نظر منابع طبيعي و جاذبه هاي گردشگري جزو يكي از ده كشور اول جهان است. در سال ۲۰۰۲ توانستيم رتبه ۶۸ را در جذب توريست به دست آوريم. با اينكه ظرفيت پذيرش ۴ ميليون نفر توريست خارجي را داريم ، ولي در همان سال فقط يك ميليون و ۵۸۵ هزار نفر به ايران آمده اند و از گردش ۷۰۰ ميليارد دلاري درآمد بازار گردشگري دنيا، ۷۹۲ ميليون دلار سهم ما بوده است؛ چيزي حدود يك درصد!
در برنامه سوم توسعه به خاطر مشكلات و موانع موجود فقط به ۱۳ درصد از اهداف پيش بيني شده دست پيدا كرديم، يعني در واقع كاملا ناموفق بوده ايم. آمار گردشگران ورودي سال ۸۱، برابر آمار معتبر «ناجا» حدود يك ميليون و ۵۸۴ هزار و ۹۲۲ نفر بوده است. اين تعداد رشدي معادل ۹۸/۱۲ درصد داشته ودرآمد حاصل از آن ۷۹۶ ميليون دلار بوده است. اغلب توريست هايي كه به ايران مي آيند، از كشورهاي مشترك المنافع و همسايگان شرقي وارد خاك ما مي شوند. ميانگين هزينه آنان در طول سفر، ۵۰۰ دلار برآورد مي شود. نكته ديگر اينكه از اين تعداد ورودي، همه آنها توريست نيستند، برخي براي يافتن كار از افغانستان مهاجرت مي كنند و برخي ايرانيان مقيم خارج هستند كه براي ديدار خانواده هايشان مي آيند. از اين تعداد گردشگران يك ميليون و ۳۰۰ هزار نفر از راه هاي زميني و دريايي وارد كشور شده اند و مسافراني كه با هواپيما به ايران آمده اند كمتر از۳۰۰ هزار نفر بوده اند.
طبق پيش بيني هاي برنامه سوم توسعه، قرار بود گردشگري با نرخ رشد ۳۰ درصدي ساليانه، حركت رو به جلو داشته باشد. ولي عملا ميسر نشد و رشد ۶/۶ درصدي، انگشتي بر ضعف هاي مديريتي و برنامه ريزي مسوولان بود. اغلب آنان صرفا به ارقامي مي انديشند كه تحقق آن، مستلزم داشتن بستر هاي ساختاري است. مثلا ضريب اشغال مراكز اقامتي در سال ۸۱ معادل ۹/۸ درصد رشدداشته، ولي هنوز ۸۰ درصد از تخت هاي هتل هاي كشور خالي از گردشگران خارجي است.
اگر اتفاق مي افتاد...
براساس محاسبات برنامه ريزي شده، اگردرصورت اهداف برنامه سوم تحقق مي يافت، آمار و ارقام به گونه زير بود: طي سال هاي ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۱، تعداد ۶ ميليون و چهارصد هزار نفر گردشگر خارجي وارد ايران و بيش از ۳۵۵ هزار فرصت شغلي ايجاد مي شد. ولي اينك ۳۷ هزار فرصت شغلي ايجاد شده است. تفاوتي فاحش كه به برنامه هاي كلان جلوه آرمان و رويا مي بخشد.وقتي عملكرد دولت در تحقق اهداف برنامه ريزي شده ارزيابي مي شود، در دو سال اول اجراي برنامه سوم، با ورود گردشگران بين المللي، نرخ رشد ۸/۳ درصد و درآمد ارزي آن يك ميليون و ۲۵۶ هزار دلار بوده است. پس از آن، مجددا دچار ركودشده كه سازمان تحقيقات، آموزش و برنامه ريزي، دليل اين كاستي ها را در نوع رويكرد مديران مي داند كه مي تواند اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي، سياسي و زيست محيطي باشد.
نگاه ها و كاستي ها
در نگرش اقتصادي دچار كاستي هايي هستيم كه به اختصار و فهرست وار به آنها اشاره مي شود: توجه مديران به بازدهي زودهنگام اقتصادي گردشگري به جاي ارزش افزوده آن در درازمدت. ضعف در رقابت بازاريابي بين المللي، مشكل امكانات براي سرمايه گذاري خارجي ها، حمايت نكردن از بخش هاي خصوصي كمبود تسهيلات زيرساختي، اقامتي، سياحتي و فرهنگي.
رويكرد فرهنگي در برنامه هاي كلان كشورمان غيرواقع بينانه مطرح شده. براي مثال: بي توجهي به توريسم قاره اي و ناشناخته ماندن بازارهاي هدف، ضعف در گردشگري داخلي، كمبود عرضه اطلاعات به ويژه جاذبه هاي فرهنگي و سياحتي با فن آوري اطلاعات، وجود مقاومت هاي فرهنگي و اجتماعي در توسعه جهانگردي، وجود اختلاف نظر در مورد جذب گردشگران خارجي در سطوح عالي تصميم گيري و برخورد سليقه اي با گردشگران خارجي به دليل قوانين نانوشته، از ديدگاه اجتماعي، توريسم ايران داراي دو بعد است كه هر كدام به صورت مجزا مشكلات خود را دارد. در وجهه ساختاري و تشكيلاتي مي توان به ناپايداري سازمان ايرانگردي و جهانگردي از نظر جايگاه سازماني، اشاره كرد. در سياست گذاري هاي بين المللي و جذب نيروي انساني متخصص، تدابير لازم اتخاذ نشده و انتخاب نيرو بر اساس سليقه بوده است، نه شايسته سالاري. در ابعاد مديريتي و اجرايي، مشكلات بسياري سد راه پيشرفت است. يكي از اين موانع، روش هاي اشتباه نظارت و ارزيابي است.همچنين مي توان به استفاده از نيروهاي آموزش نديده اشاره كرد. مديران سازمان با اعضاي هيات علمي دانشگاه ها ارتباط قوي ندارند و اين خود به غيرعلمي بودن برنامه ها دامن مي زند.
اطلاع رساني در صنعت نوين گردشگري بسيار ضروري است و در ايران هنوز امكانات اوليه فراهم نشده. با كتاب، پوستر و كاتالوگ مي توان روي جاذبه هاي شگفت ايران مانور داد. وقتي مردم تصميم به مسافرت مي گيرند، اغلب در انتخاب مقصد دچار مشكل مي شوند و مسيرهايي را كه قبلا طي كرده اند دوباره تكرار مي كنند. تبليغات با ابزارهاي مختلف مانند سي دي و برنامه هاي صداوسيما مي تواند مقاصد خوبي به گردشگران معرفي كند.
نقطه مطلوب
براي رسيدن به نقطه مطلوب و در خور توجه براي گردشگري، همكاري و هماهنگي دروني يك سازمان به نام ايرانگردي و جهانگردي كافي نيست. ميراث فرهنگي، منابع طبيعي، محيط زيست، حمل و نقل، ارتباطات، هتلداري، صنايع دستي و مراكز تفريحي نيز، هر يك در رشد توريسم نقش به سزايي دارند.
در سياست خارجي نيز كاستي هايي داريم كه اولين نقصان، مربوط به نگرش غلط در حوزه بين الملل است. با تبليغات منفي كه عليه ايران انجام شده، جهانگردان از فضاي امنيتي، سياسي و حقوقي ايران هراس دارند. از طرف مقابل، در ايران هم، يك نگاه منفي، نسبت به گردشگران وجود دارد.
امور زيست محيطي
ايران با تنوع اقليمي و محيطي مي تواند يكي از قطب هاي گردشگري دنيا باشد، ولي براي رسيدن به اين حد توانايي، برنامه جامع اكوتوريستي لازم است. بسياري از مناطق زيبا و بكر ايران كه استعداد جذب اكوتورها را دارد ناشناخته مانده است. گردشگران داخلي نسبت به طبيعت ايران شناخت كافي ندارند مثلا شايد مردم تهران شهرهاي شمالي را بارها و بارها ديده باشند، ولي كمتر به نقاط دورتر و يا شهرهاي جنوبي با همان فاصله زماني سفر مي كنند. مانند كاشان، سلفچگان و... راه اندازي تورهاي طبيعت گردي و تبليغات روي اين سوژه، براي آژانس هاي مسافرتي بحران زده و سياست كلي گردشگري داخلي، بسيار مفيد خواهد بود.
برنامه هاي تحقق نيافته
برخي از اهداف برنامه سوم اجرا نشد. فصل ۲۷ آن كه مرتبط با فرهنگ، هنر و تربيت بدني است، اصلاح قوانين ورود و خروج اتباع خارجي به ويژه مقررات موجود در مبادي ورود به كشور، به مرحله اجرايي نرسيد.
ترويج فرهنگ گردشگري از طريق همكاري صداوسيما و ساير رسانه ها كه شايد در برنامه چهارم توسعه تحقق يابد، فراهم كردن تسهيلاتي براي تبادل جهانگردان بين كشورهاي عضو كنفرانس اسلامي و راه ابريشم، صدور ويزاي مشترك براي اتباع اين كشورها، آموزش در مقاطع مختلف، واگذاري تسهيلات بانكي به بخش خصوصي براي ايجاد تاسيسات اقامتي، پذيرايي، تفريحي و خدماتي جهانگردي، خدمات سيستم بانكي كشور براي ارايه ويزا كارت (كارت هاي اعتباري) از طريق بانك مركزي و گسترش خانه هاي ايران و دفاتر نمايندگي در خارج از كشور با هدف بازاريابي و ارتباط با دنيا، ديگر مفادي از ماده ۲۷ بود كه اجرا نشد. البته بيشتر اين موارد در اواخر برنامه سوم توسعه به تصويب رسيد و اينك زمينه هاي اجرايي اش فراهم شده است، ولي اين روند كند، نمي تواند درماني براي توريسم بيمار رو به احتضار ايران باشد. براي همين در حال حاضر، معاونت تحقيقات و آموزش و برنامه ريزي، سه ديدگاه پيش رو دارد.
چشم اندازهاي پيش رو
در ديدگاه اول تغييرات اساسي و بنيادي در اولويت قرار مي گيرد. مانند، بهبود روابط خارجي و بين المللي با ساير كشورها. بايد اعتماد آنها را جلب كنيم. وقتي ميهمان نوازي وامنيت را ببينند، با آرامش و طيب خاطر بيشتري ايران را به عنوان مقصد انتخاب مي كنند. مشكلات ديگري كه قرار است حل بشود، عبارتند از: نزديك سازي كيفيت اقامتگاه ها به استانداردهاي بين المللي، رسيدگي به وضع سرويس هاي بهداشتي، بالا بردن سطح اطلاع رساني، آموزش و به كارگيري نيروي اضافي، افزايش خدمات بين راهي و ايجاد امكاناتي در اين اندازه ها. بر اساس اين ديدگاه، اگر بتوانيم موفق عمل كنيم، نرخ رشد متوسط جهانگردان خارجي طي سال هاي آينده، در حد و اندازه سه سال اول برنامه سوم توسعه رشد خواهد داشت. تقريبا ۶/۶ درصد برابر اين پيش بيني پس از سه سال از برنامه چهارم، ۲ ميليون و ۳۱۵ هزار و ۸۰۰ نفر، جهانگرد به ايران خواهد آمد.
چشم انداز دوم: در اين ديدگاه كه صرفا به همان چشم انداز اول شبيه است، چيز ديگري اضافه نشده است، فقط تلاش براي بهبودي روابط خارجي كمرنگ تر پيش بيني شده. در اين ديد رو به جلو، رشد ۱۰ درصدي، پيش بيني كرده اند، يعني بدون تغيير در سياست و ارتباطات خارجي، با همين روند فعلي، رشد بهتري خواهيم كرد. رقم پيش بيني شده در اين سناريو، پس از سه سال اجراي برنامه، به ۴ميليون و ۲۳۰ هزار نفر خواهد رسيد. بازدهي اين حركت چيزي حدود «دو برابر» ديدگاه نخست است.
در اين برنامه ريزي، ديدگاه نخست، اشتباه تلقي شده. آن را مسوولان و مديران سابق طراحي كرده بودند و اتفاقا غيرعلمي بوده است. در آن برنامه قرار بوده، با رشد جهشي ۳۰ درصدي، حركت اجرايي را آغاز كنند، ولي چون نارسايي و كمبود در سطح زيربنايي بيشتر از مقدار تعيين شده بود، اهدافش واقع بينانه مد نظر قرار نگرفته بود. در سناريوي دوم كه مديران وقت طراحي كرده اند، وضعيت نابسامان، بهتر ارزيابي شده و كمبودها را بيش از آنچه گفته شده بود، مي بينند.
در چشم انداز سوم، سناريويي ايده آل طراحي شده است. با اين نگاه كه مشكلي در روابط خارجي نداشته و نقطه شروع خوبي داشته باشيم، مي توانيم شاهد رشدي، حدود ۱۵ درصد باشيم.
بنابر اين شواهد و قراين، سازمان ايرانگردي وجهانگردي در اجراي برنامه چهارم توسعه، چشم انداز دوم را مدنظر قرار مي دهد.
۱- منبع سايتWTO ، سازمان جهاني جهانگردي۱۷، سپتامبر ۲۰۰۳
۲ - اطلاعات ارايه شده، امنيت نيروي انتظامي در كنترل ورود و خروج اتباع
|