در هفته گذشته بازپرسان دادسراي امور جنايي تهران شش بار در پي اطلاع از قتل، خودكشي و مرگ مشكوك، دفتر كار خود را ترك كردند و راهي محل كشف اجساد شدند.
همچنين كارآگاهان دايره ۱۰ اداره آگاهي تهران، دايره مبارزه با قتل در هفته گذشته موفق به حل كردن معماي چهار قتل در شهر تهران شدند.
اولين پرونده، مربوط به سقوط يك كارگر جوان از طبقه چهارم ساختماني در شمال شهر است و اين در حالي است كه پليس  آگاهي و بازپرس كشيك قتل اين واقعه را تاييد نكرده اند.
شنيده ها حكايت از آن دارد كه اين كارگر جوان كه «اردشير افشين راد» نام دارد، اقدام به برگزاري ميهماني كوچك برخلاف رضايتش مي كند كه متوجه حضور پليس مي شوند و قصد فرار از پنجره طبقه چهارم را داشتند كه ناگهان كارگر جوان از آنجا سقوط مي كند.
بلافاصله صاحبخانه جوان به بيمارستان شهداي تجريش منتقل شد كه پس از ۱۲۰ ساعت به علت شدت جراحات وارده جان سپرد.
دومين پرونده هفته گذشته مربوط به كشف جسد جواني در كانال آبي حوالي ملاصدرا است. محمد عرفان، بازپرس شعبه هفتم مجتمع امور جنايي پس از اطلاع از ماجرا از طريق ماموران كلانتري ۱۳۴ شهرك غرب در محل حاضر شد و دستور تحقيقات لازم در خصوص علت مرگ را صادر كرد.
در بررسي هاي اوليه مشخص شد جسد متعلق به جواني به نام «رامين» است. همچنين پزشكان پس از معاينه اوليه خود در صحنه اعلام كردند سمت راست صورت و پشت گردن مقتول دچار آسيب ديدگي شديد شده است.
ماموران در حال حاضر با مد نظر گرفتن دو فرضيه تحقيقات خود را آغاز كرده اند. در اولين فرضيه ماموران احتمال مي دهند رامين در حين عبور از محل، تعادل خود را از دست داده و به داخل كانال آب سقوط كرده است.
اما در هفته گذشته ماموران دايره ۱۰ اداره آگاهي تهران موفق شدند راز قتل زن جواني را كه در خانه اش به قتل رسيده بود فاش كنند. جسد مقتوله كه «فاطمه» نام داشت پنج شنبه اول اسفندماه امسال در خانه اش واقع در خيابان رودكي تهران كشف شد.
در بررسي هاي اوليه مشخص شد، مقتوله حدود ۱۰ روز قبل به اين خانه در خيابان رودكي نقل مكان كرده بود. وي از همسر اولش طلاق گرفته و از سال ۸۰ صيغه مردي به نام عليرضا شده بود كه برگ صيغه نامه وي هم در خانه اش پيدا شد.
در ابتدا همه شواهد عليه همسر صيغه اي مقتوله بود اما در ادامه، ماموران به برادر فاطمه ظنين شده و او را بازداشت كردند كه نهايتا برادر مقتوله به قتل خواهرش اعتراف كرد.
ماموران دايره قتل در هفته گذشته موفق شدند معماي قتل تاجر هندي را پس از هفت ماه حل كنند. اين تبعه هندي كه «كوتلاران سندينه» نام داشت هفدهم مردادماه امسال در دفتر كارش در خيابان اميركبير به قتل رسيد.
كارآگاهان پس از اطلاع از قتل، تحقيقات خود را براي شناسايي قاتل آغاز كردند و در سري تحقيقات زنجيره اي خود به شريك مرد هندي به نام «مجيد» مشكوك شدند و بازجويي از او در دستور كار قرار گرفت كه سرانجام به قتل شريكش به خاطر اختلافات مالي اعتراف كرد.
مجيد در بازجويي اقرار كرد: «روز حادثه به دفتر كار تارني رفتم و پس از بارها درخواست طلبم دوباره به او يادآوري كردم ولي وي از پرداخت امتناع كرد. بدين ترتيب با او درگير شدم و باضربات متعدد چاقو وي را به قتل رساندم.»
سومين قاتلي كه طي هفته گذشته در دام پليس افتاد، مرد جواني به نام «فرشيد» است. اين قاتل در پي مرگ مشكوك دوست خود در خانه اش، با دستور مجيد متين راسخ بازپرس ويژه قتل، بازداشت شده بود. او در ابتدا منكر هر گونه اطلاعي از علت مرگ دوستش شد، اما سرانجام پس از يك هفته سكوت اعتراف كرد، «شب حادثه، امير به خانه ام آمد، او به خاطر مصرف مواد مخدر حال درستي نداشت. من سعي كردم به او جوهرليمو بدهم تا حالش بهتر شود، اما او مقاومت كرد كه در اين حين به گردن او فشار وارد كردم كه باعث خفه شدنش شد. من قصد قتل او را نداشتم و مي خواستم به او كمك كنم.»
اما قاتل چهارم كه در جنايتي فجيع با همدستي پدرش اقدام به قتل دختر مورد علاقه اش كرده بود و سپس جسد او را سوزانده و در چاه انداخته بود آخرين قاتلي بود كه در دايره مبارزه با قتل اداره آگاهي در هفته گذشته با اعترافات خود پرده از راز جنايتي در شهر برداشت.
خبر قتل، دستگيري قاتل و اعترافات او و پدرش در هفته گذشته سوژه داغ صفحه حوادث همه روزنامه ها شده بود.
بنا به اين گزارش قاتل ۲۲ ساله كه« فراز» نام دارد وقتي ديد دختر مورد علاقه اش به محدوديت هاي خواسته وي بي اعتنا است، در اعتراض مرگبار، او را از پاي در آورد.
فراز كه از خواستگاران «آنديا» ۱۶ ساله بود وقتي براي دومين بار پس از ناپديد شدن اين دختر به اداره آگاهي احضار شد و ديد پليس در تجسس هايش او را در ناپديد شدن «آنديا» مقصر مي داند در اعترافي تلخ پرده از ماجراي عشق جنون آميز خود به دختر جوان برداشت و در حالي كه گريه مي كرد به بيان جزييات آن شب شوم پرداخت.
«چند روز قبل از جنايت، آنديا به همراه عمه اش به كيش رفته بود و من از اينكه اين موضوع را به من اطلاع نداده بود ناراحت بودم. روز جنايت ماشين پدرم را قرض گرفتم و با آنديا قرار گذاشتم. من دنبالش رفتم و او را سوار ماشين كردم. من و آنديا وقتي به حركت درآمديم هنوز حرفي نزده بوديم، خيلي ناراحت بودم، در بزرگراه همت بوديم كه به كارهاي آنديا اعتراض كردم و گفتم چرا بدون اجازه من به كيش رفته است، از سوي ديگر شروع كردم به خط و نشان كشيدن. او ابتدا بي اعتنا بود، اما وقتي تندي رفتار من را ديد در برابرم ايستاد و به خواسته هاي من اعتراض كرد. نمي دانم چرا كنترل كارهاي خودم را از دست دادم، با دست پشت سرش را گرفتم و او را محكم به شيشه جلوي پژو كوبيدم، هيچ حرفي نزد همه سر و صورتش خون آلود شد، وقتي ديدم ديگر نفس نمي كشد به سمت وردآورد كرج رفتم و در يك فرعي حوالي پمپ بنزين جسد را در گوشه اي انداختم.»
فراز وقتي به خانه مي رسد موضوع را به پدر و مادرش مي گويد كه پدرش به محل رها كردن جسد مي رود، جسد را در صندوق عقب مي گذارد و پس از آتش زدن، درون چاهي مي اندازد. هم اكنون گروهي از كارآگاهان اداره آگاهي به همراه بازپرس دادسراي جنايي تهران مشغول پيگيري اين پرونده هستند.
كارآگاهان در هفته گذشته همچنين با معماي قتل نقاش جواني در خانه اش روبه رو شدند. راز اين قتل، صبح روز يكشنبه ۱۷ اسفندماه جاري در خانه مسكوني نقاشي به نام «عزت الله» واقع در حوالي ميدان خراسان فاش شد. در بررسي هاي پليسي و قضايي در صحنه قتل اين مرد، مشخص شد وي در خانه اي تنها زندگي مي كرد و جسدش متعفن شده بود. تحقيقات نشان داده كه مرد نقاش چند روز پيش با يك ضربه چاقو و به دليل نامشخص به قتل رسيده است.

آقاي «ج» را همه مي شناسند. كشتي گير نام آشنا و سرشناسي كه همه رقم مدال را به گردن آويخته الا مدال طلاي جهان را. بگذريم! آقاي پهلوان و مردانگي اما با تمام شهرتش، قابل مقايسه با «محمد جابرانصاري» نيست. «محمد جابرانصاري» يك شهروند ساده است. بي نام و نشان. بزرگ ترين افتخار او زندگي شرافت مندانه اش است. راننده شركت اتوبوسراني و به قول اهالي محل زندگي اش «راننده شركت واحد.» با تمام ويژگي هاي خيلي خيلي معمولي و ساده، ۳۴ ساله است و متاهل.
اين دو اما در يك ماجرا با يكديگر گره خوردند. يك اتفاق. تصادف اتوبوسي كه محمد جابر انصاري راننده اش بوده است با اتومبيل جناب مدال آور ديروز. مقصر و غيرمقصر در تصادفات شهري خيلي اهميت ندارد اما نحوه رفتار آدم ها پس از تصادفشان نشانگر خوي واقعي آنهاست. بگذريم!
بعد از برخورد اتومبيل جناب قهرمان با اتوبوس، جناب مردانگي و گذشت آنچنان محمدجابر انصاري را لت و پار مي كند كه كار وي به بيمارستان كشيده مي شود. جناب قهرمان به همين هم بسنده نمي كند. او با برخورد نه چندان مردانه اش با مامور پليس كار را به اوج مي كشاند. وقتي مامور پليس او را مقصر مي داند آقاي قهرمان با پرت كردن مداركش به طرف پليس نهايت افتادگي و منش پهلواني اش را به تماشا مي گذارد. كار بالا مي گيرد و آقاي پهلوان مجبور به رفتن به كلانتري تهران نو، خيابان پنجم نيروي هوايي مي شود. در واقع ايشان را جلب مي كنند. حالا البته آقاي مدال آور سابق با آوردن چك و وثيقه و دوست و آشنا فعلا خودش را خلاص كرده است.
آقاي قهرمان پيش از اين بخاطر استفاده از مواد نيروزا در مسابقات قهرماني آسيا يك سال از حضور در ميادين كشتي محروم شده بود.
خسته نباشي پهلوان، خداقوت!

دادستان دادگاه ويژه مبارزه با مواد مخدر در پيشاور يك زن تبعه تركيه را كه به اتهام حمل مواد مخدر دستگير شده بود، به حبس ابد و پرداخت ۳۰۰ هزار روپيه جريمه نقدي محكوم كرده است.
اين زن كه «فاطمه عسكرت» نام دارد، سال گذشته در حالي كه ۲۱ كيلوگرم مواد مخدر از جمله هروئين حمل مي كرد در فرودگاه پيشاور دستگير شد، ولي حكم محكوميت وي به اجرا گذاشته نشد.تحقيقات در مورد پرونده وي هفته گذشته به اتمام رسيد و اين تبعه تركيه مجرم شناخته شد.وي در يك سال گذشته اتهامات وارده را رد كرده و اظهار داشته بود اين محموله متعلق به وي نبوده و در لوازم او جاسازي شده بود.
بنابراين گزارش، در تاريخ قضايي پاكستان اين نخستين بار است كه يك زن خارجي به جرم قاچاق مواد مخدر به حبس ابد محكوم مي شود.

مردها بخوانند و خوشحال شوند! كميسارياي عالي سازمان ملل متحد در امور پناهندگان اعلام كرد در سال ۲۰۰۳ حدود ۱۰ ميليون زن و دختر در سراسر جهان در تبعيد به سر بردند.
اين سازمان بين المللي در گزارش خود كه در مراسم روز جهاني زن درفرهنگسراي بانو در تهران ارايه شد، مي افزايد: از آنجايي كه پناهندگان قشر ضعيف جامعه هستند براي رسيدگي به احتياجات خود نياز به يك آژانس متعهد سازمان ملل دارند.اين گزارش ادامه مي دهد: در ميان اين قشر ضعيف، زنان ازهمه آسيب پذيرترند، آنها در برابر بيماري ها، سوءاستفاده هاي جنسي و خشونت، فقر مفرط و عدم دستيابي به تحصيلات و خدمات ابتدايي آسيب پذيرترند.اين گزارش تاكيد مي كند، زنان پناهنده اغلب خود را تنها، به دور از خانواده و مسوول نگهداري از كودكان خود در شرايط بسيار سخت مي يابند.

بعضي ها از چه راه هايي نان مي خورند، پليس آمريكا مسوولان مركز تحقيقاتي دانشكده پزشكي دانشگاه كاليفرنيا را به اتهام تجارت اعضاي بدن انسان بازداشت كرد.يكي از اين مسوولان كه مدير مركز تحقيقاتي دانشكده پزشكي است به فروش اعضاي ۸۰۰ جسد به آزمايشگاه هاي تحقيقات پزشكي خارج از كشور اعتراف كرد.به گفته وي برخي از اعضاي انسان را كه براي انجام تحقيقات علمي به اين دانشكده اهدا مي شود، به آزمايشگاه هاي تحقيقات پزشكي خارج از كشور مي فروخت.تاكنون دو نفر از جمله مدير برنامه تحقيقاتي اعضاي بدن انسان در دانشكده پزشكي، به اتهام فعاليت هاي غيرقانوني درباره تجارت اعضاي بدن انسان بازداشت شده اند.«آنس نلسون» مدير برنامه تحقيقاتي اين دانشكده گفت: به مدت ۶ سال در عمليات فروش اعضاي بدن انسان به عنوان واسطه فعاليت داشته است و اعضايي را كه از حدود ۸۰۰ جسد قطع كرده بود، به ۱۰۰ مشتري فروخته است.