يكشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۲ - شماره ۳۳۳۵
فرهنگ
Front Page

جشني براي حيات دوباره طبيعت
003903.jpg
علي اصغر محمدي
اشاره: نوروز را جشن طبيعت نام نهاده اند، زيرا نوروز به واقع، امري طبيعي است و برخاسته از تغييري كه در گردش زمين به دور خورشيد حاصل مي شود. مسلم اينكه خاستگاه اصلي جشن نوروز ايران است. در شاهنامه فردوسي و داستان هاي كهن ديگر و بخشي از كتاب اوستا آمده است كه جمشيد نخستين كسي بود كه نوروز را جشن گرفت. نوروز سمبل و نمادي از همه فرهنگ هاي ايران است.
جشن نوروز از همان ابتداي برپايي ايران، چه در دوران پيش از تاريخ و چه در دوران تاريخي در سراسر ايران زمين، جشني بزرگ و باشكوه و فراگير بوده و هنوز هم چنين است و از شكوه و فراگيري و زيبايي آن چيزي كاسته نشده است. اين جشن يك جشن بزرگ ملي بوده كه با گذشت زمان با اعتقادات مذهبي و اسطوره هاي ديني پيوند خورده و در طول زمان همچنان راه خودش را ادامه داده و به اقتضاي محيط زيست اقوام گوناگون ايراني در طول مهاجرت ها، فراز و نشيب هاي زيادي به خود ديده و تحولات و ويژگي ها و آداب رسوم و راز و رمزهاي زيادي را در كوله بار خود انباشته است. عظمت نوروز و برپا داشتن جشن باشكوه آن در قرون اوليه پيدايش اسلام زماني بيشتر شد كه برخي از دانشمندان و فضلاي ايراني، به استناد كتب و اسناد و احاديث و گاه شماري گفتند: روزي كه حضرت علي بن ابي طالب(ع) به جانشيني پيغمبر اسلام برگزيده شد و بر مسند خلافت و امامت نشست مصادف با نوروز بوده است. به دنبال اين عقيده ايرانيان به نوروز و آئين هاي آن توجه دوباره و جدي پيدا كردند و در برگزاري اين سنت ديرين و زنده نگاه داشتن رسوم و آداب آن كوشيدند.
سخن تازه از نوروز گفتن سخت و دشوار است. نوروز يك جشن ملي و از آيين هاي بسيار كهن ايرانيان آريايي است. جشن ملي را همه مي شناسند و مي دانند كه چيست. نوروز هر ساله برپا مي شود و هر ساله از آن سخن مي رود.
در شاهنامه فردوسي و داستان هاي كهن ديگر و بخشي از كتاب اوستا آمده است كه جمشيد نخستين كسي بود كه نوروز را جشن گرفت. جمشيد پسر تهمورث ديوبند، نخست «جم» ناميده مي شد. اما مردمان پسوند «شيد» به معني درخشندگي را به آن افزودند تا بر تابندگي و نورانيت چهره او تأكيد كرده باشند.
نوروز كه قرن هاست بر همه جشن هاي جهان فخر مي فروشد، از آن رو «هست» كه يك قرارداد اجتماعي وصوري يا يك جشن تحميلي سياسي و فرمايشي نيست، جشن جهان است و روز شادماني زمين، آسمان و آفتاب و جوش شكفتن ها و شور زادن ها و سرشار از هيجان هر «آغاز».جشن نوروز از همان آغاز برپايي ايران، چه در دوران پيش از تاريخ و چه در دوران تاريخي در سراسر ايران زمين، جشني بزرگ و باشكوه و فراگير بوده و هنوز هم چنين است و از شكوه و فراگيري و زيبايي آن چيزي كاسته نشده است. اين جشن يك جشن بزرگ ملي بوده كه با گذشت زمان با اعتقادات مذهبي و اسطوره هاي ديني پيوند خورده و در طول زمان همچنان راه خودش را طي كرده و به اقتضاي محيط زندگي اقوام گوناگون ايراني در طول مهاجرت ها، فراز و نشيب هاي زيادي به خود ديده و تحولات و ويژگي ها و آداب و رسوم و راز و رمزهاي زيادي را در كوله بار خود انباشته است.
ابوريحان بيروني در كتاب التفهيم مي نويسد: «نوروز چيست؟ نخستين روز است از فروردين ماه و از اين رو آن را روز نو يعني روز تازه ناميده اند، زيرا كه پيشاني سال نو است و آنچه از پس اوست، ازين پنج روز همه جشن هاست. و ششم فروردين ماه نوروز بزرگ دارند. زيرا كه خسروان بدان پنج روز حق هاي حشم و گروهان (و بزرگان) بگزاردندي و حاجت ها روا كردندي خاصگان را و اعتقاد پارسيان از نوروز، نخستين آن است كه اول روزي است از زمانه و بدو فلك آغازيد گشتن.»اين جشن كه بزرگترين جشن ملي ايرانيان به شمار مي آمده، در نخستين روز از نخستين ماه سال خورشيدي، آن گاه كه آفتاب برابر برج حمل مي شد و زمان شب و روز برابر مي شده گرديده، برگزار مي شده است.
نوروز تجديد خاطره بزرگي است، خاطره خويشاوندي انسان با طبيعت، هر سال اين فرزند فراموشكار كه سرگرم كارهاي روزمره خود، مادر خويش را از ياد مي برد و با يادآوري وسوسه اميرنوروز، به دامن وي بازمي گردد و با او، اين بازگشت و تجديد ديدار را جشن مي گيرد.
ايرانيان معتقد بودند كه خداوند جهان را طي يك سال، در شش نوبت آفريده و در آخرين نوبت، انسان، يعني گل سرسبد آفرينش را در طليعه نوروز آفريده است.
همچنين در ديانت اسلام اعتقاد بر اين است كه خداوند جهان را در شش روز آفريده است؛ در قرآن كريم هم آمده است: «ان ربكم الله الذي خلق السماوات والارض في ستته ايام ثم استوي علي العرش»، يعني: به درستي كه پروردگار شما آن چنان خدايي است كه آفريده آسمان ها و زمين را در شش روز، سپس بر تخت جاي گرفت.
آنچه پرواضح است اينكه نوروز يكي از بزرگترين و قديمي ترين اعياد ايرانيان است و آنجا كه اين عيد بزرگ همزمان بيداري و تجديد حيات طبيعت است، با شادماني هرچه بيشتر برگزار مي شود.
پژوهشگران بر اين نكته اصرار مي ورزند كه ايرانيان باستان از دو منظر گونه گون به نوروز نگريسته اند: برخي مي گفتند خداوند در نوروز، نور را آفريد و برخي ديگر زمان به گردش در آمدن فلك در گذشته هاي دور را نوروز مي ناميدند.مؤلف «مي ضرات الادباء» درباره پيدايش نوروز مي نويسد:« خليفه مأمون پيرامون چگونگي نوروز از اطرافيانش پرسيد و چون پاسخي نشنيد، گفت اصل نوروز در اين است كه ابرويز (پرويز) مناطق ايرانشهر را آباد ساخت و از آنجا كه اين آباداني در نوروز رخ داد، عيد گرفتن در آن روز باب شد...»
ابن مقفع نيز چنين آورده است: «از عادات ايرانيان اين بوده است كه از شب قبل از تحويل سال نو، جوان خوش سيمائي را بر در اندروني شاه مي گماردند و جوان با دميدن خورشيد، بدون كسب اجازه به نزد شاه مي رفت و شاه مي پرسيد تو كيستي و از كجا آمده اي و كجا را مي خواهي و نامت چيست و چرا آمده اي و با خود چه داري؟ و جوان مي گفت: من منصورم و اين نام مباركي است و از سوي خدا آمده ام و ملك سعادتمند مي خواهم. با خوشي و سلامتي وارد شده ام و سال نو است.سپس جوان مي نشست و مردي با طبق نقره محتوي گندم، جو، نخود، ارزن، كنجد، برنج، شكر، درهم و دينار وارد مي شد و طبق را در مقابل شاه بر زمين مي گذارد و با آمدن وزير، مأمور ماليات و مأمور كمك ها و سرآخر بعضي از مردم، شاه نان بزرگ فرآورده از حبوبات را بين خود و ديگران پخش مي كرد و خطاب به حاضران مي گفت: امروز، روز نو از ماه نو از سال نو است و آنچه را از زمان كهنه كرده، بايد تازه و نو كنيم.
استقبال از نوروز
مردم تدارك نوروز را حدود از دو هفته مانده به پايان سال شروع مي كنند. طبق سنت متداول، وسايل خانه را جابه جا مي كنند و دست به خانه تكاني مي زنند تا غبار از چهره اثاثيه منزل بروبند. به تناسب بضاعت و وضعيت مالي خانواده، لباس نو خريداري مي شود.
كشت سبزه نوروزي
از پانزده بيست روز پيش از نوروز دانه هاي گوناگوني را در چند ظرف مختلف مي كاشتند تا پيش درآمد كشت و كارهاي بهاره و تابستانه باشد، هر نوع دانه اي كه طي دوازدهه نوروز بيشتر و بهتر رشد مي كرده، آن نوع دانه را به فال نيك مي گرفتند و در آن سال همان دانه را در زمين هاي خود كشت مي كرده و مي گفته اند امسال مثلاً سال گندم است، سال جو است، سال عدس يا ماش است.
ابوريحان بيروني هم در اين باره اشاره اي در آثار الباقيه خود كرده و نوشته است: «اين رسم در ايران پايدار ماند كه در نوروز در كنار خانه هفت صنف از غلات و هفت استوانه بكارند و از رويش اين غلات خوبي و بدي زراعت و حاصل سالانه حدس زنند...» جاحظ هم در كتاب «المحاسن والاضداد» گفته است: «بيست و پنج روز پيش از نوروز در دربار پادشاه دوازده استوانه از خشت مي ساختند و در هر كدام دانه اي جداگانه مي كاشتند تا ببينند كدام دانه براي سالي كه در راه است بهتر و شايسته تر است. در حال حاضر هم مردم به نشانه سرسبزي و خرمي، دانه هاي گندم و عدس را در ظروفي كه در نظر گرفته اند مي كارند تا سبز شود.»
چهارشنبه سوري
سوري به معني سرخ است و سرخي هم اشاره به سرخي آتشي است كه در اين روز مي افروزند. در ايران باستان جشني به عنوان استقبال نوروز يا جشن پيش درآمد يا پيش باز نوروز وجود داشته كه آن را فقط جشن سوري مي ناميده اند. همچنين سه شنبه آخر سال را چهارشنبه سوري مي نامند و يكي از آيين هاي كهن ماست. طبق آيين هاي نوروزي، در اين روز مردم از روي آتش مي پرند و مي گويند: زردي من از تو، سرخي تو از من، سردي من از تو، گرمي تو از من. بعد از آنكه آتش خاكستر شد، اهالي همراهي مي كنند تا خاكسترها در سرراه هاي اصلي پخش شود و سپس قاشق زني شروع مي شود. در بين اهالي اين طور رسم است كه چهره خود را بپوشانند و از صاحب خانه طلب آجيل مشگل گشا و شيريني كنند و مريدان نيز براي گرفتن فال گوش مي ايستند تا با تفسير حرف هاي ديگران، سرنوشت خود را در سال نو تعبير كنند. البته بازار نذر و نياز هم رونق خود را دارد.
خواجه پيروز ، آتش افروز، ميرنوروز
عناوين فوق كه شايد براي نسل امروز تازگي داشته باشد از سوم نوروز بود كه به مرور ايام دستخوش تغيير شد و رفته رفته به دست فراموشي سپرده شد.خواجه پيروز به اصطلاح غلط و عاميانه حاجي فيروز، به يك تعبير نماد پيروز شدن نوروز و بهار بر زمستان است و به تعبير ديگر نماد بازگشت ارواح مردگان يعني فروها از آسمان است؛ چهره سياه شده خواجه پيروز دليل بازگشت او از جهان مردگان و نيز نماد سياهي زمستان است و لباس سرخ او هم نماد سرخي آتش و آمدن گرما و نيز نماد سرخي گل ها و طبيعت زيباي نوروز است. شادي و پايكوبي او هم به خاطر پيروزي بهار و باززايي طبيعت و زايش ها و رويش ها و بركت بخشي هاي نوروزي است. خواجه پيروز كه نامش گواه پيروزي و عنوانش شاهد بزرگواري و سروري اوست.
حاجي فيروز در اين ميان پايدارتر از بقيه بوده و هنوز هم در برخي از محلات شهرها، در حول و حوش نوروز فعاليت دارد.
آتش افروز كه به عنوان يك پاي ديگر يك جمع نمايشي با شعبده بازي و آكروبات، مردم را به خود جلب مي كرد نيز اين روزها جز نامي - در تاريخ تئاتر- از خود بر جاي نگذاشته است.
در پنج روزه پايان سال كه سيزده نوروز  نماد آن محسوب مي شده، حتي اقتدار شاه يا امير يا فرمانروا هم موقتاً  از ميان مي رفته و مير نوروزي جاي شاه يا امير را مي گرفته است. مراسم كوسه برنشين يا مير نوروزي كه پيشينيان ما از آن ياد كرده اند مربوط به همين پنج روزه پايان سال بوده كه بنا بر يك سنت قديمي، شاه يا امير يا حاكم محل بر حسب ظاهر از حكومت خلع مي شده و مردم بر جاي او يك شخص مجرم يا محكوم به اعدامي را موقتاً  شاه يا حاكم مي كرده و به عزل و نصب و توقيف و حبس و جريمه و مصادره اموال هم مي پرداخته و سپس در پايان روز پنجم يا مي گريخته و يا به چنگ مردم مي افتاده و كشته مي شده است.
كلمان هوار، خاورشناس بزرگ فرانسه كه از دوستداران تمدن و فرهنگ ايراني است در كتاب «ايران و تمدن ايراني» از ميرنوروزي و «بهار جشن ايران»  ياد كرده و نوشته است: «ايرانيان در بهار جشن آيين كوسه برپا مي داشتند كه خود بهانه اي بوده است براي شادماني نوروز». دكتر خطيب رهبر نيز درباره ميرنوروزي نوشته است:  «در قديم رسم بوده است كه براي رفع چشم زخم از سلطنت پادشاه، چند روز پيش از نوروز، يكي از چاكران درباري را ظاهراً شاه مي خواندند و فرمانهاي وي را تنها پنج شش روز اطاعت مي كردند و پس از آن باز شاه به كار سلطنت مي پرداخت.»
تحويل سال و شروع نوروز
تحويل سال، شكوه و اهميت زيادي براي ما ايرانيان دارد.
ايرانيان باستان سال را به دوازده ماه سي روزه يعني ۳۶۰ روز تقسيم مي كردند و براي اين كه گردش زمين به دور خورشيد يك دور كامل شود و به اصطلاح سال تحويل گردد ناگزير پنج روز به آخر سال مي افزودند تا ۳۶۵ روز شود و آن را پنجه دزديده يا بهيژك و به اصطلاح عربي خمسه مسترقه مي ناميدند. مي دانيم كه هر بار مدت حركت زمين به دور خورشيد معادل ۳۶۵ روز و ۵ ساعت و ۴۸ دقيقه و ۴۶ ثانيه است.
ابوريحان بيروني در كتاب التفهيم مي گويد: «چون مدت سير يك دوره زمين ۳۶۵ روز و ۵ ساعت و ۴۹ دقيقه و كسري است، معمولاً  سال را ۳۶۵ روز گيرند و كسور مزبور را محفوظ دارند تا در هر چهار سال يك روز حساب  كنند و بر روزهاي سال بيفزايند تا در جمله ۳۶۵ روز شود.»
در گاه شماري امروزه ايران شش ماه نخست سال هر يك ۳۱ روز دارد و پنج ماه دوم هر يك سي روز و ماه اسفند ۲۹ روز كه جمعاً مي شود ۳۶۵ روز و براي محاسبه آن دقيقه و ثانيه ها هر چهار سال يك بار ماه اسفند را سي روز مي گيرند كه در اين صورت سال را كبيسه مي گويند. در هر حال چون زمين مدار خودش را به دور خورشيد در ۳۶۵ روز و ۵ ساعت و ۴۸ دقيقه و ۴۶ ثانيه مي پيمايد و سال هنگامي به پايان مي رسد كه زمين دور خودش را به طور كامل طي كرده باشد، پس تحويل سال يعني به پايان رسيدن دور كامل زمين و آغاز گردش جديد زمين به دور خورشيد.
سيزده به در
بنا بر اسطوره هاي نجومي كه از روزگاران بسيار كهن در ايران وجود داشته، اعتقاد بر اين بوده است كه هر يك از دوازده ستاره معروف حاكم بر جهان كه در يكي از برج هاي آسماني قرار دارد هزار سال بر جهان حكومت خواهد كرد و به اين ترتيب عمر جهان دوازده هزار سال خواهد بود و در پايان اين دوازده هزار سال آسمان و زمين آشفته و درهم و برهم خواهد شد و آشوب ازلي و هرج و مرج آغازين جهان دوباره جهان را فرا خواهد گرفت، سال را هم بنا بر همين اعتقاد خيال پردازانه به دوازده ماه تقسيم كردند تا منطبق باشد بر عمر دوازده هزار ساله جهان و هر ماه از سال نماد هزار سال از عمر جهان باشد، نوروز را هم بر همين اساس دوازده روز جشن مي گرفتند تا هر روز جشن نمودار يك ماه از سال باشد. اين دوازده روزه آغاز سال نماد همه سال بوده و آنچه را كه در اين دوازده روز پيش مي آمده، سرنوشت تمام سال مي انگاشته اند، مثلاً  اگر كسي روزي از اين دوازده روز را با غم و اندوه به سر مي برده، مي پنداشته همه سال را با غم و اندوه به سر خواهد برد. پس اين كه نوروز را دوازده روز جشن مي گرفته اند به اعتبار دوازده ماه سال بوده، اما دوازده ماه سي روزه آنها جمعاً  ۳۶۰ روز مي شده، در حالي كه سال ۳۶۵ روز و كسري است. پس پنج روز و كسري باقي بوده است تا سال تحويل شود و خورشيد به ظاهر مسير دوازده برج آسماني را طي كند و مجدداً  در برج حمل قرار گيرد، روز سيزدهم فروردين يعني سيزده به در نماد اين پنج روزه باقي مانده تا پايان سال بوده و آن پنج روزه پايان سال هم نماد دوران آشوب و آشفتگي و نحسي و هرج و مرج آغازين جهان محسوب مي شده و به همين دليل هم در روز سيزدهم نوروز، انجام وظايف روزانه، كار كردن، به خانه و زندگي پرداختن از ميان مي رفته و صحراگردي جاي آن را مي گرفته است.خيلي ها معتقدند كه عدد سيزده نحس است و با اين پيش فرض به جاي عدد سيزده از ۱+۱۲ استفاده مي كنند. اما سيزده به در از «نحوست» عدد سيزده تأثير پذيرفته است و مردم سعي مي كنند از خانه خود بيرون بروند و به زعم خود نحوست سيزده را در صحرا به در كنند.در روز سيزده نوروز مردم اوقات خود را در دل سبزه و گياه سر مي كنند و حتي براي دختران دم بخت خود فالي مي گيرند و دختران هم با گره زدن سبزه ها آرزو مي كنند تا سال آينده در خانه شوهر و بچه بغل باشند. ناهار سيزده به در خودماني همان آش رشته معروف است كه همراه غذاهاي ديگري از جمله شامي،  فسنجان، سبزي  پلو، كوكو، ماهي و ... صرف مي شود.
از بازي هايي كه در اين روز از بزرگ و كوچك به آن مي پردازند، همان بازيهاي سنتي بچه ها از قبيل گل يا پوچ، گرگم به هوا، الك دولك، چرتوپ، قايم باشك، يادم تو را فراموش و ... است.
روايت هاي شيعه راجع به نوروز
اول: معلي بن خنيس مي گويد: روز نوروز خدمت امام صادق(ع) رفتم، فرمودند آيا مي داني امروز چه روزي است؟ عرض كردم، عجم امروز را بزرگ مي دارند و تبرك مي جويند و براي همديگر هديه مي فرستند. امام صادق(ع) فرمودند: به بيت عتيق (كعبه) سوگند مي خورم كه نوروز از زمان قديم است. تاريخ آن را براي تو بگويم؟ عرض كردم ياد گرفتن تاريخ آن بهتر است براي من اگر زنده شوند دوستانم و بميرند دشمنانم، فرمودند: نوروز روزي است كه خداوند از بندگانش پيمان گرفت كه او را بپرستند و مشرك نشوند و ايمان به پيغمبران و حجج او و ائمه بياورند، روزي است كه آفتاب تابيد و هوا كه موجب حيات است، وزيدن گرفت و زمين خلق شد، روزي است كه كشتي نوح بر نقطه اي از زمين به نام (جودي) نشست، روزي است كه جبرئيل بر پيغمبر(ص) نازل شد، روزي است كه ابراهيم(ع) بت ها را شكست، روزي است كه (شب آن) پيغمبر(ص)، علي(ع) را بر كتف خود بلند كرد، بت هاي قريش از فراز كعبه به زير افكند و خرد كرد، روزي است كه پيغمبر(ص) به اصحاب امر كرد با علي(ع) بيعت كنند، در دفعه اول و دوم، روزي است كه اميرالمؤمنين(ع) بر نهروانيان غالب شد و ذوالثديه را (كه پيغمبر(ص) ابي بكر و عمر را امر كرد، ذوالثديه را بكشند و نكشتند) كشت، روزي است كه قائم ما (ع) و ولاه امر ظاهر مي شوند،  روزي است كه قائم ما (ع) بر دجال غالب مي گردد و كناسه كوفه او را دار مي زند. هيچ نوروزي نيست كه ما اهل بيت انتظار فرج نداشته باشيم، چون از روزهاي ما و شيعيان ما است، عجم احترام آن را نگه داشتند و شما ضايع كرديد.
دوم: امام صادق(ع) فرمودند: نوروز روز نيكويي است براي همه كارها، خريد و فروش، غرس اشجار و زراعت و غيره، اسماعيل فرزند ابراهيم(ع) در اين روز به دنيا آمد.
سوم: حضرت اميرالمؤمنين(ع) فرمودند: فرزندي كه در نوروز به دنيا بيايد مبارك است و صفات خوبي خواهد داشت.
چهارم: امام صادق(ع) به معلي بن خنيس مي فرمايند: روز نوروز غسل كن و پاكيزه ترين لباس خود را بپوش و به بهترين عطر خود را معطر نما و آن روز را روزه  بگير بعد از نوافل نماز ظهر و عصر چهار ركعت (به دو سلام) نماز بخوان.
پنجم: امام صادق(ع) روايت زير فرمودند و معلي بن خنيس نوشت: روز نوروز روزي است كه پيغمبر در غدير خم براي اميرالمؤمنين(ع) بيعت گرفتند و مردم اقرار به ولايت او كردند. خوشا به حال كسي كه به ولايت او ثابت بماند و واي بر كسي كه پيمان بشكند.
ششم: مفضل بن عمر از امام صادق(ع) روايت كرد: خداوند به حزقيل پيغمبر وحي نمود ارزش و قدر نوروز نزد من زياد است و با خود قرار داده ام هر مؤمني در اين روز حاجت خود را بخواهد برآورم.
هفتم: دعائم الاسلام روايت نموده: پالوده براي حضرت امير(ع) آوردند، سؤال كرد مناسبت اين چيست؟ عرض شد روز نوروز است، فرمود: همه روزها را اگر بتوانيد نوروز قرار دهيد، آنگاه با سرانگشت چشيد و فرمود: بسيار گوارا و شيرين است ولي ما نمي خواهيم خود را با آنچه عادت نكرده ايم عادت دهيم، برداريد طبق را، برداشتند.
هشتم: روز نوروز مجوس خدمت حضرت اميرالمؤمنين(ع) ظرف هايي از نقره پر از شكر هديه آوردند، حضرت قبول فرمود و بين اصحاب خود تقسيم كرد و از جزيه مجوسيان حساب كرد.
* منابع در دفتر روزنامه موجود است.

بازار فرهنگ

مديريت برنامه ريزي استراتژيك منابع انساني
003900.jpg

تأليف: ويليام روئول - اچ . سي كازانس/ مترجم: حسين وزيري  سابق/ ناشر: شركت برق منطقه اي تهران/چاپ اول، /۲۷۱ صفحه/ ۲۰۰۰تومان.
در اين كتاب نقش منابع انساني در مسائل مختلف از جمله در هماهنگي سازماني، تجزيه و تحليل كار و نيروي كار، از نظر حسابرسي و... مورد بررسي قرار گرفت است.
انتشار دو كتاب براي نوجوانان
«هري پاتر و سنگ جادو» و «هري پاتر و تالار اسرارآميز» نام دو اثر جوآن كتلين رولينگ نويسنده تواناي انگليسي است كه با ترجمه مرتضي مدني نژاد در قطعي مناسب از سوي انتشارات هيرمند منتشر شده است.
حماسه گيل گمش با ترجمه دكتر اسماعيل فلزي، دين ها و كيش هاي ايراني در دوران باستان نوشته دكتر محسن ابوالقاسمي، داستان نويسان معاصر ايران به انتخاب و نقد محمدقاسم زاده، آداب معاشرت براي همه با ترجمه شهين دخت بهزادي، آداب معاشرت براي دختران و پسران تأليف شهين دخت بهزادي، پري پاتر و زنداني آزكاپان با ترجمه مرتضي مدني نژاد، عناوين كتاب هاي جديدي است كه به زودي از سوي انتشارات هيرمند روانه بازار نشر خواهد شد.
انديشه هاي مديريت
003897.jpg

نويسندگان: پرمود باترا- ويجي باترا/ مترجم: سيد عباس مجتهدي/ ناشر: پيك سحر/ چاپ اول، ۱۳۸۲/ ۳۱۸ صفحه- رقعي/ شمارگان: ۳۰۰۰ نسخه/ قيمت: ۲۰۰۰ تومان.
اين كتاب قبلاً تحت عناوين: موفقيت (جنبه هاي روانشناسي)، موفقيت در كسب و كار و خودراهبري منتشر شده بود.
انرژي درماني، سلامت جسم و روح

اثر: دكتر دورتي مي/ ترجمه: سيد جمال سجادي/ ناشر: حسام/ چاپ اول ۱۳۸۲/ ۱۷۲ صفحه/ قطع: رقعي/ شمارگان: ۵۰۰۰ نسخه/ قيمت: ۲۲۰۰ تومان.
صلاي عشق (ديوان اشعار)
اثر: عباس مصباح زاده/ خط و نقاشي: عباس مصباح زاده/ ناشر: اقبال/ چاپ اول: ۱۳۸۲/ ۲۴۰ صفحه، وزيري/ ۲۰۰۰ نسخه.
003894.jpg

استاد حاج شيخ عباس مصباح زاده، روحاني، نماينده مذهبي در اروپا و آمريكا، نويسنده و شاعر، عارف، مترجم متون مذهبي(از عربي به فارسي)، خطاط، نقاش، منجم و رياضيدان، سرپرست مؤسسه اسلامي اهل البيت(ع) ويرجينيا(آمريكا). آشنا به زبان عربي، انگليسي و مقداري فرانسه.
وي بنيانگذار مجمع اسلامي جهاني لندن(انگلستان)، مؤسسه اسلامي اهل البيت(ع) ويرجينيا(آمريكا)، كانون توحيد تهران و تعدادي مسجد ديگر در كشور است.
از جمله كارها و آثار وي به شرح زير است:
استخراج سالانه تقويم (شمسي و قمري) از سال ۱۳۲۸ تاكنون و همچنين استخراج اوقات شرعيه براي اكثر نقاط دنيا كه در شبكه اينترنت موجود است.
تأليف آثاري در زمينه رياضيات، علم، جفر، نجوم، ادبيات، عرفان، سفرنامه، هنر خط، مكتب تبليغ در خارج و خاطرات، انجام ديالوگ هاي مذهبي كه تاكنون به اسلام آوردن بيش از يك هزار نفر منجر شده است.
سرودن ۴۰ هزار بيت شعر در ۵ دفتر، تحرير قرآن كريم(۷ مرتبه)، تهيه بيش از چهار هزار مرقع (خط و تذهيب) و تهيه كتيبه هايي در مراكز مختلف جهان.
رباعيات خيام(فارسي- انگليسي)
003891.jpg
گزينش و پيش گفتار: فرشيد اقبال/ خط: داود كريمي/ ناشر: مؤسسه فرهنگي انديشه درگستر/ چاپ اول/ ۱۲۸ صفحه، وزيري/ با جلد سلفون
حكيم ابوحفض عمرابن ابراهيم خيام منجم، فيلسوف رياضيدان و شاعر بزرگ ايران در اوايل قرن پنجم هجري در نيشابور خراسان متولد شد. خيام يعني خيمه دوز، و اين نام به اعتبار پيشه پدر به او داده شده است. خيام در مكتب امام موفق تلمذ و در تمام علوم زمان خويش درجات عاليه را طي كرده است. روايت مي كنند كه خيام سالانه ده هزار دينار براي مطالعات رياضي خويش از الب ارسلان دريافت مي  داشته و اين خود موفقيت وي را در تحقيقات رياضي و تأليف رساله اي در جبر و مقابله تضمين مي كرده است.
خيام به سال ۴۶۷ هجري به دستور سلطان جلال الدين ملكشاه و وزيرش خواجه  نظام الملك طوسي كه در اوان كودكي با وي همدرس بوده، به اصلاح تقويم مبادرت ورزيد. وي به سال ۵۱۷ هجري در نيشابور خراسان درگذشت. رباعيات خيام از بهترين نمونه هاي شعر فارسي به شمار مي آيد. يادآوري اين نكته ضروري به نظر مي رسد كه اغلب اشعار از تشبيهات دلپسند و شيوه تفكر بلند او الهام گرفته اند.
رباعيات بسياري به خيام نسبت داده شده است كه به علت اختلاف نظر و تعدد مراجع موجود، تشخيص اصالت آنها كاري بس مشكل به نظر مي رسد. البته در اين زمينه دانشمندان ايراني و خاورشناسان نامي تحقيقات مفصلي به عمل آورده اند.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   انديشه  |   زندگي  |   سياست  |   فرهنگ   |
|  ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |