از هفته گذشته كه رقابت هاي درون حزبي دمكرات هاي آمريكا براي معرفي نامزد انتخابات رياست جمهوري آينده با پيروزي سناتور جان كري پايان يافت، وي نطق هاي شديدالحن خود را عليه جورج بوش رقيب آينده اش آغاز كرد. مجله انگليسي اكونوميست، مشكلات بوش و رقيب آينده وي را بررسي كرده است.
گزيده اين مطلب كه پيش از پيروزي قطعي جان كري نوشته شده، به شرح زير است:
چهار سال پيش، انتخابات رياست جمهوري آمريكا با صحنه هايي مضحك پشت سر گذاشته شد، ابتدا جان مك كين به سمت كانديداي پيشتازشدن حركت كرد ولي به طور شگفت انگيزي جورج بوش در مسابقه براي معرفي نامزدي جمهوري خواهان برنده شد. سپس در يك انتخابات واقعي فعاليت براي حذف رقيب با نتيجه آراي ۵۰-۵۰ با شكست روبه رو شد.
نهايتا به شرح درام فلوريدا رسيديم كه قبل از اينكه بالاخره بوش به عنوان برنده انتخابات انتخاب شود تمام امور و تصميم گيري به دادگاه عالي احاله شد. اكنون، در سال ۲۰۰۴ انتظار مي رود شاهد نمايش پربرخوردتر و پيچيده تر باشيم. بطور شگفت انگيزي تعداد زيادي از مردم اين رقابت هاي انتخاباتي را صرفا به عنوان جاروجنجال تبليغاتي ناديده خواهند گرفت و در آن شركت نخواهند كرد حتي در ايالات متحده فقط حدود نيمي از افراد واجدشرايط راي دادن زحمت راي دادن را به خود خواهند داد.
هنوز اين مبارزات حساس است كه تنها دليلش اين نيست كه در آن مبارزات مردم مهمترين شخص در جهان را انتخاب خواهند كرد، اين انتخابات به منزله حكمي براي تصميم گيري در اين مورد جنجالي خواهد بود كه بوش به چه نحوي كشور را اداره كرده است. اين انتخابات همچنين زماني به وقوع مي پيوندد كه آمريكا بيشتر از قبل كه به خاطر شكاف نسل ها، دچار دودستگي بوده به تفرقه و دودستگي دچار شده است. اهميت برنده شدن براي دو طرف بالاست براي بوش موفقيت در ماه نوامبر مي تواند شك و ترديدها درمورد انتخابات «دزديده شده» در سال ۲۰۰۰ را برطرف كند و با اين اتهام كه او در جنگ با تروريسم پارا از اختيارات خود فراتر نهاده است مقابله كند.
مبارزات انتخاباتي براي دموكرات ها تداعي كننده چيزي مانند شانس قبلي شان است.
آنها به اين انتخابات چشم دوخته اند تا مجددا قدرت را در كنگره بدست گيرند. در مجلس سنا آنها كرسي هاي حساس تري را نسبت به جمهوري خواهان دردست دارند و در مجلس نمايندگان تلاش ها براي محدودتركردن حمايت از مقامات كاخ سفيد مي تواند به جايگاه جمهوري خواهان فشار وارد كند.
درحالي كه دموكرات ها از اين ترس دارند كه پيروزي بوش در انتخابات به جمهوري خواهان اجازه دهد تا موسسات و ادارات كشوري به ويژه قوه قضاييه را در سالهاي آينده «محافظه كارانه» كنند. اگر آن ترس بي اساس به نظر بيايد ولي منعكس كننده جوي است كه رقابت در آن انجام خواهد گرفت. خط مشي و سياستي كه توسط بوش در قبال اروپا در پيش گرفته شده بود. منجر به جدايي آمريكا از ديگر قسمت هاي جهان شده است. اين درحاليست كه توجه كمتري به اين امر مي شود كه سياست هايي كه بوش در پيش گرفته است كشورش و جهان را به سمت يك قطبي شدن سوق داده است، آمار ميزان موافقت با سياست هاي بوش در نظرسنجي ها نشان دهنده يك شكاف عميق ميان جمهوري خواهان و دموكرات هاست.
اين دوپارگي و شكاف، جغرافيايي نيز مي باشد به اين صورت كه شهروندان بيزار از بوش در طول مناطق ساحلي و به ويژه در كاليفرنيا و نيويورك گسترده شده اند و دوستداران بوش در جنوب و غرب آمريكا زندگي مي كنند. اين اشتباه بوش (در تك قطبي كردن كشورش و جهان) به چه ميزان است؟ سياست هاي آمريكا در طول ربع قرن گذشته از زماني كه جنوب محافظه كار وفاداري خود را از دموكرات ها به جمهوري خواهان منتقل كرده است بيشتر ايدئولوژيك و تعصب آميز شده است حتي رييس جمهور كنوني كه خود يك محافظه كار است به بزرگنمايي اين دودستگي و شكاف تمايل داشته است.
او از ابتدا با خشم گرفتن به دشمنان خود اين موضوع را كه به سختي و با فاصله اندكي نسبت به رقيبش به رياست جمهوري رسيده است ناديده گرفت و سياست دست راستي صريحي را درپيش گرفته و حتي بيش از آن ميزاني كه قولش را داده بود براي كاهش ماليات ها فشار آورد.
تراژدي ۱۱ سپتامبر جمعي را حول رييس جمهوري گردهم آورد ولي بسياري از ليبرال هاي آمريكايي مانند همتايان اروپايي شان با موضع سرسختانه بوش در قبال جنگ با تروريسم عقب رانده شدند. اين انشعاب در بين آمريكايي ها تاثير بزرگي بر روي دو مرحله تماشايي و مضحك سال آينده خواهد گذاشت. در مرحله اول ميزان محبوبيت بوش به همراه تاييد وي از طرف حزبش پايين آمده است.
جورش بوش پسر برخلاف پدرش در سال ۱۹۹۲ كه با يك حركت و خيزش محافظه كاران به رهبري پت بوكانان به باد انتقاد گرفته شد، با چالشي از طرف حزب خود براي نامزدي مواجه نمي باشد و تاكنون در بين جمهوري خواهان چالشي براي بوش ايجاد نشده است. اين درحالي است كه دموكرات ها در انتقاد و بيزاري از بوش و بي اعتنايي او به رهبران دموكرات ها كه در واشنگتن او را تكريم مي كنند با شدت و ضعف و به درجات مختلف به رقابت و مبارزه پرداخته اند.
اما بوش هم گرفتاري هاي خود را دارد. اين رييس جمهور «محافظه كار» كه قاعدتا بايست طرفدار «دولت كوچك» باشد، دولت فدرال را گسترش داده است و كسري بودجه خود را با سرعتي كه كمتر سوسياليست فرانسوي قادر به انجام آن است، كاهش داده است.
به هرحال يك قطبي شدن حداقل داراي يك سودمندي است. اين روند بحثي سخت و طاقت فرسا درمورد اينكه چگونه آمريكا (و جهان) به مكاني امن تر تبديل شود به وجود خواهد آورد. در سه انتخابات رياست جمهوري اخير، سياست خارجي در جايگاه بعدي پس از اقتصاد، خدمات بهداشتي و حقوق بازنشستگي قرار گرفت. در اين انتخابات سياست خارجي بايد حاكم و مسلط شود.
بوش درمورد عدم يافته شدن سلاح هاي كشتارجمعي و عدم موفقيت در برنامه ريزي براي بازسازي عراق شديدا مورد سوال قرار خواهد گرفت كانديداي دموكرات ها نيز مجبور به ارايه برنامه اي كاملا متفاوت با بوش خواهد بود.
اين مبارزه انتخاباتي ممكن است پردردسر، طاقت فرسا و طولاني باشد ولي به سوي هسته مركزي موضوعاتي حركت خواهد كرد و به مسايلي خواهد پرداخت كه مسايل تمام جهان است.
اكونوميست: ترجمه احمد هاشمي