رويدادهاي اقتصادي سال گذشته درگفتگو با دكتر جمشيد پژويان
اقتصاد ۸۲
|
|
زير ذره بين
اگر در كل اقتصاد تورمي وجود دارد و قيمت ها بالا مي روند بديهي است كه قيمت هاي دولتي هم بايد بالا برود اگر چنين نباشد كسر بودجه مي آورد و از راه هاي بدتري بايد اين كسري را جبران كند.
پس دستا وردي اگر بوده است در مقايسه با منابع و كيفيت دستاوردها متأسفانه موفقيت چنداني نبوده است
محمد علي خسروي
* مهمترين دستاورد اقتصادي سال ۸۲ از ديدگاه شما چيست؟
- چيزي به عنوان دست آورد اقتصادي در سال ۸۲ قابل ذكر نيست، چه از جنبه مثبت و چه از جنبه منفي، چون به طور اصولي تصميم گيري و سياست گذاري اقتصادي وجود نداشته است.
اقداماتي مثل لايحه تشويق صادرات كه اوايل سال ارايه شد و سرمايه گذاري خارجي را مي توان به عنوان سياست گذاري هاي مثبت دولت در سال گذشته عنوان كرد، اما هر چه جستجو مي كنم در واقع دستاوردي كه بخواهم به عنوان مجموعه اي از سياست گذاري هاي ارايه شده در ذهنم دسته بندي كنم
به نتيجه نمي رسم.
* يعني هيچ رخداد قابل توجهي در سال ۸۲ در زمينه اقتصادي رخ نداده است؟
- در سال ۸۲ و حتي سال هاي گذشته با توجه به اينكه درآمد مناسب نفتي داشتيم و فرصت هاي بالقوه خوبي وجود داشت تا اگر سياست سازي هايي انجام بدهيم و در جريان اجراي آن دچار برخي مشكلات مالي شويم و از طريق درآمدهاي نفتي آن را جبران كنيم وجود داشت اما اقدامي نشد.
* مهمترين حركتي كه دولت بايد انجام مي داد اصلاحات مالياتي بود، ولي در اين زمينه و ديگر بخش ها اقدامي نشد.
در حال حاضر در مجموع دولت و مجلس ششم از نظر سياست گذاري هاي اقتصادي حركت مثبت و جامعي نداشته است.
* ارزيابي شما فقط از سال ۸۲ است يا به طور كلي چنين نظري داريد؟
- سال هاي قبل و ۸۲، شاهد سياست گذاري هاي اقتصادي نبوديم. صحبت از اين شده است تا بانك ها خصوصي شود ولي عملا كاري نشد. چون، طرحي كه داده شد يك طرح جامع و مناسب نيست و در واقع خصوصي شدن بانك ها را تنها در بخش سهام و واگذاري آن به مردم بدون خارج شدن مديريت از كنترل دولت و واگذاري آن به سهام داران هدف بوده كه اثري در كاركرد اقتصادي بانك ها ندارد.
* خصوصي سازي بانك ها در كوتاه مدت و يكباره ممكن است؟
- برخي از سياست هاي اقتصادي بخصوص در ساختار اقتصادي ايران كه اشكالات اساسي دارد بايد به مرور و تدريجي اجرا شوند.
براي مثال در مورد خصوصي سازي بانك ها، بانك ها دولتي هستند، در دو، سه سال گذشته تعدادي بانك خصوصي داير شد اما اين بانك ها اندازه هاي كوچكي از نظر نقش در اقتصاد دارند و از سرريز بانك هاي دولتي و آنچه كه برايشان باقي مي ماند استفاده مي كنند روي توزيع وام ها و اعتبارات بخصوصي در جهت سرمايه گذاري و بخصوص در بخش صنعت نقشي ندارند. بيشتر در بخش معاملات هستند، بخشي در ساختمان و مقداري هم وام هايي براي واردات و برخي فعاليت هاي تجاري و بازرگاني است.
اين بانك ها سهمي در توزيع اعتبارات در بخش توليد و سرمايه گذاري ندارند. واقعيت اين است كه اين بانك ها در كنار بخش دولتي و سيستم اعتباري هم نمي توانند كاري انجام دهند.
* در صورت ادامه اين شرايط در نظام بانكي چه چشم اندازي را پيش رو مي بينيد؟
- تا زماني كه بخش عمده اقتصاد در اختيار دولت و بانك هاي بسيار بزرگ دولتي است چشم اندازي مثبتي وجود ندارد.
مجموعه بانك هاي خصوصي را اگر جمع كنيد از كوچكترين بانك دولتي كوچكتر است. در نتيجه با حضور بانك هاي دولتي بانك هاي خصوصي تحت سلطه هستند. زماني بانك داري خصوصي در كنار بانكداري دولتي مي تواند كارآمد باشد كه بانك هاي دولتي مجبور شوند از شرايط رقابتي بانك هاي خصوصي پيروي كنند و در اين شرايط بانك هاي دولتي كارآمد مي شوند. به اين معنا كه بانك هاي دولتي نبايد مسلط باشند. در حال حاضر بانك هاي دولتي و خصوصي قابل مقايسه نيستند. براي اينكه بتوانيد اصلاح كنيد و شرايط تغيير كند، بايد بانك هاي دولتي را به تدريج خصوصي كنيد نه يك باره .اين روش شايد از بانك هاي كوچك تر دولتي شروع شود بهتر است و شايد بتواند يكي دو بانك دولتي را نيز حفظ كرد. در شرايط رقابتي بانك هاي دولتي مجبور مي شوند كارآمد شوند. خصوصي سازي بانك هاي دولتي نبايد اينگونه باشد كه دولت فقط سهامي را به بخش خصوصي بدهد و بعد هم مديريت تحت كنترل دولت و روند سابق باشد. اصل مسئله در خصوصي سازي در همه جاي دنيا مديريت است. نظريه هاي اقتصادي كه خصوصي سازي را پيشنهاد مي كنند در جهت بهينه كردن مديريت است تا باعث افزايش كارايي بنگاه هاي اقتصادي شوند. مالكيت مطرح نيست اصل،مديريت است. اگر دولت در جايي سهامدار باشد ولي مديريت در دست بخش خصوصي باشد كارايي حفظ مي شود.
اصل مسئله اين است كه مديريت به دنبال حداكثر سود باشد و سهامداراني باشند كه آن ها نيز دنبال حداكثر سود باشند و مديريت را كنترل كنند و اگر مديريت خطا كرد و نتوانست كارايي و سود مناسب را ايجاد كند او را عوض كنند.
در اين شرايط مديريت كارآمد مي شود چون مي داند وظيفه اصلي او اين است كه بنگاه را به شكل اقتصادي و در حداكثر كارايي و بهره وري اداره كند. اين تفكر كه خود را در مقابل سهامداراني كه داراي منافع هستند مسئول بداند فرق مي كند كه براي مثال سهامي را به كاركنان بدهيد و در بازار سهام عرضه كنيد اما مديريت همچنان دولتي باشد. فقط خود را در مقابل وزير صنايع و يا يكي دو وزير ديگر پاسخگو بداند.
صندلي كه اشغال كرده است نيز به همين بستگي دارد و نه ميزان سودآوري بنگاه اين روند خصوصي سازي كه در سال گذشته رخداد و گفته مي شود دولت تلاش كرده است، اكثرا به همين شكل بوده است.يا سهام در بورس توزيع شده و يا به كاركنان و غيره واگذار شده است و مديريت دولتي باقي مانده است، و يا اينكه واگذار كرده اند به سازمان تأمين اجتماعي كه آن هم يك بدنه اي از دولت است.
اين روش فايده اي ندارد و كارآمدي ايجاد نمي كند.
* اما گفته مي شود كه مجلس و دولت قدم هاي عمده اي را در اقتصاد برداشته اند اخيرا آقاي رئيس جمهور هم بر اين امر تأكيد كرده اند؟
- آقاي رئيس جمهور و دولت مي توانند اين ادعا را داشته باشند بديهي است، اما شما اگر مصالح بسيار فراوان در اختيار كسي قرار بدهيد.همه امكانات لازم براي ساخت يك بناي پر تعداد و مناسب را فراهم كنيد ولي يك ساختمان دو طبقه و كم مقاومت ساخته شود مي توان ادعا كرد كه دو طبقه ساختمان ساخته شده است ولي مسئله اينجا است كه امكان ساخت چهل ساختمان وجود داشته است. بنابراين موفقيتي نيست. به هر حال يك سري منابع در كشور وجود دارد در شش سال گذشته بالاترين درآمد نفتي را در طول تاريخ اقتصادي جمهوري اسلامي داشته ايم. اگر رشد اقتصادي در سال ۸۲ رخداده جدي تري نسبت به دوران گذشته كه قيمت نفت پائين مي آمد خواهيم داشت.
* يكي از مهمترين دستا وردهاي دولت در سال ۸۲ و قابل دفاع ترين اقدام بويژه در مقايسه با دولت هاي قبل خصوصي سازي است؟
اين خصوصي سازي را اگر بخواهيم ارزيابي كنيم از درجه قابل قبولي برخوردار نيست. چون اين اقدام با واگذاري بنگاه هاي دولتي به سازمان تأمين اجتماعي بابت طلب ها انجام مي شود.يا اينكه سهام را تنها در بورس عرضه مي كنند و به كاركنان واگذار كرده اند ولي مديريت همچنان در دست دولت است.
* برخي از مقامات دولتي مي گويند بخش خصوصي ناتوان است .اخيرا مسئولان دولتي نيز اعلام كردند كه بخش خصوصي توانايي خريد صنعت خودرو را ندارد؟
- متأسفانه تفكري از سال هاي قبل داشته ايم و آن اينكه هميشه مشكلات را موكول مي كنيم به چيزهايي كه قابل اثبات نيست و مبناي علمي ندارند.
از جمله اينكه شاهد بوده ايم كه افرادي غير متخصص در مقام هاي اقتصادي كشور اظهار نظر كرده اند كه اصلا اقتصاد ايران جور ديگري است و به نظريه هاي اقتصادي و غيره جواب نمي دهد.
اين حرف ها به اين دليل است كه اگر اعلام مي كردند كه اقتصاد در همه دنيا يكي است و براي اينكه اقتصاد كشور را به حركت واداريم بايد از نظريه ها و تجربيات اقتصاددانان استفاده كنيم به اين نتيجه مي رسيديم كه مقام مربوط بايد جاي خود را به يك اقتصاددان بدهد و يا حداقل در ميان معاونين و كساني كه انتخاب مي كند بايد از اقتصاددانان تراز اول باشند و نه يك عده دوستان و آشنايان و گروه خاص.
خيلي كم احتمال دارد در ايران كسي پستي اجرايي را در سطح هاي گوناگون كسب كند و همه كسانيكه با تخصص هاي مختلف رديف اول مديران را تشكيل بدهند بين دوستان او نباشند. اما در همه جاي دنيا يك رديف از كاركنان و متخصصين و بوركرات ها هستند كه معمولا با عوض شدن مقامات تغيير نمي كنند. چون اين ها متخصص ها هستند و از تغييرات سياسي تأثير نمي پذيرند. ولي در ايران شاهد آن نيستيم. اين مسئله شوك هاي دائمي به بدنه اقتصاد كشور وارد مي كند و اصلا نمي توان در چنين فضاي اقتصادي حركت موزون و پيش رونده اي داشته باشيم حالا در اين ميان برخي ادعا مي كنند كه بخش خصوصي در ايران كارآمد نيست.
اين معني ندارد و تفكر اشتباهي است. اگر بخش خصوصي بخواهد بنگاهي را بخرد بايد ۴ نفر آن را بخرند يا در بازار بورس مثل همه جاي دنيا عرضه مي شود؟ ممكن است دو يا سه نفر نتوانند ايران خودرو را بخرند ولي مي توانند سهام عمده آن را بخرند و مردم هم بخش ديگر سهام را بخرند.
در همه جاي دنيا همينطور است. وقتي مي گويند بخش خصوصي يك نفر باشد كه همه را بخرد، بنظر من اصلا اين حرف كه بخش خصوصي در ايران ناتوان است يا پول كافي ندارد درست نيست.
وقتي يك رونق در بخش ساختمان رخ مي دهد ميلياردها تومان سرمايه گذاري مي شود.
بخش خصوصي عاقل است، بخش خصوصي نمي آيد يك بنگاه ورشكسته را با انبوهي از كارگر و قانون كاري كه ضد سرمايه گذاري است و با قانون تأمين اجتماعي كه مانع فعاليت اقتصادي از نظر كارفرما و سرمايه گذار است و در كنار آن دولتي كه مي خواهد در مديريت دخالت داشته باشد و در شرايطي كه هر لحظه قوانين را تغيير مي دهد و عدم اطميناني را در مجموعه فضاي اقتصادي كشور حاكم كرده خريداري كند. معلوم است كه بخش خصوصي قدم جلو نمي گذارد و ميلياردها تومان پول خود را در سياست هاي خصوصي سازي دولتي سرمايه گذاري نمي كند.
اين بديهي است و نشانه عقل و حركت اقتصادي صحيح بخش خصوصي است. نشانه ناتواني او نيست. اقتصاد قوانين خويش را دارد. همه جاي دنيا هم از جمله ايران جواب مي دهد. بايد اين قوانين را بدانيم و درست بكار بگيريم. مشكل اساسي و كليدي اقتصاد ايران جايگاه سياست گذاري اقتصادي است وقتي نهاد سياست گذار درستي نداريم، نه خصوصي سازي جواب مي دهد، نه سياست هاي مالياتي درست در مي آيد و نه سياست هاي محيط زيستي و كشاورزي و صنايع درست عمل خواهند كرد.
* بنابراين هرسال دستا وردي نخواهيم داشت. به طور كلي بنظر شما دولت در سال جاري هيچ دست آوردي نداشته است؟
- دولت در سال ۸۲ دستاآوردهايي داشته است ولي در مقايسه با منابع شايد قابل ذكر نيست.
رشد اقتصادي مثبت در سال ۸۲ كه ۸ درصد اعلام شده ولي بنظر من حدود ۶ درصد بوده است، بسيار خوب بوده اما در شرايطي كه اين رشد درون زا باشد. بخش قابل توجهي از اين رشد مربوط به سرمايه گذاري هاي دولتي در بخش هاي عمده اي مثل گاز و نفت و غيره بوده است كه ارتباط كمي با درون و اقتصاد داخلي دارد. بخشي هم كه از سرريز درآمدهاي نفتي سرمايه گذاري شده است اين رشد را ايجاد كرده اند. ولي با توجه به منابعي كه داشته ايم كيفيت رشد كشور مي توانست از اين بهتر باشد حتي اگر رقم آن بهتر نبود. وقتي از رشد اقتصادي صحبت مي كنيم به معناي سرمايه گذاري جديد و ايجاد ارزش افزوده است، سرمايه گذاري ها يكسان نيستند. سرمايه گذاري كه ارتباط با مجموعه اقتصاد دارد و مي تواند با ضريب سرمايه گذاري رشد اقتصادي را در آينده سريعتر و شديدتر كند، ايجاد اشتغال بيشتر كند قابل قبول است.
اما ممكن است در بخش هايي سرمايه گذاري شود مثل پتروشيمي نفت و گاز، اين بخش ها اشتغال زايي ندارند، ارتباط قوي با بخش هاي داخل اقتصاد كه آنها نيز اشتغال زايي مي كنند و ايجاد رشد مي كنند ندارند. بنابراين سرمايه گذاري ها از نظر كيفي با هم متفاوت است. بحث كاهش تورم هم همين گونه است.
كنترل قيمت ها و اين كه دولت از افزايش قيمت ها جلوگيري كرده است نيز مطرح مي شود. در ابتداي سال ۸۲ اين افزايش قيمت ها سروصدا ايجاد كرد و دولت ستادي را تشكيل داد تا قيمت ها را كنترل كند و كاهش دهد. اين اصلا اقدام مثبتي نيست، ممكن است از آن به عنوان دستاورد دولت نام برد. اما اين دستا ورد نيست. اگر در كل اقتصاد تورمي وجود دارد و قيمت ها بالا مي روند بديهي است كه قيمت هاي دولتي هم بايد بالا برود اگر چنين نباشد كسر بودجه مي آورد و از راه هاي بدتري بايد اين كسري را جبران كند.
پس دستا وردي اگر بوده است در مقايسه با منابع و كيفيت دستاوردها متأسفانه موفقيت چنداني نبوده است.
|