پنجشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۲ - شماره ۳۳۳۹
نگاه امروز
خانه تكاني روحي
ژيلا مصطفي پور
لحظه ها با شتاب در گذرند. با گذشت هر روز، به پايان سال نزديك تر مي شويم و با پايان سال، به ميلاد سالي دوباره مي رسيم؛ به روزها و ساعاتي كه پاكند و معصوم. براي ملاقات با اين معصوميت، بايد پاك باشيم و آراسته همچون طبيعت، پس بنا به رسم ديرين، خانه تكاني مي كنيم؛ يعني همه چيز را آراسته و پاك مي كنيم و در آستانه سال نو هر چيز را كه بوي كهنگي و فساد بدهد به دور مي ريزيم.
با نام خدا شروع مي كنم، ولي از كجا بايد شروع كنم؟ فكر مي كنم بهتر است اول به نظافت پذيرايي بپردازم، سپس به سراغ آينه صداقت مي روم، به آن نگاه مي كنم و چشمانم را كه پذيراي هر خوب و بدي است، مي نگرم و معصوميت يادگار مادرم را در غبار زرق و برق و چشم و هم چشمي كوركورانه نهان مي بينم و به ياد گفته سهراب مي افتم. آري چشم ها را بايد شست؛ جور ديگر بايد ديد. پس مي شويم غبار هر بدي را كه در چشمانم نهفته است با وسواس هرچه بيشتر. آخر، نوروز نزديك است و همه چيز بايد برق زيبايي و پاكي و صداقت داشته باشد، به ويژه پذيرايي... پس از آن، به سوي راهرو رهسپار مي شوم، ولي به هر طرفش كه مي نگرم، تارهاي دروغ و غبارهاي تهمت از در و ديوارش آويزان است. آه امان از دست اين زبان كه به قول شاعر، سرخ آن مي دهد سر سبز را به باد. با تو چه كنم اي بهترين و بدترين عضو حياتي من، آري تو را در جويبار «كم گوي و گزيده گوي» مي شويم و سپس به عطر گفتار نيك آغشته مي كنم تا مطهر شوي و در انتها يك سبد غنچه لبخند را در دريچه تو مي كارم تا برويد و عطرش فضا را خوشبو سازد.
با فراغت از راهرو، به طرف اتاق هاي خواب مي روم. واي! آنان را هم كه غبار شنيدن هر حرف ناصواب و دروغي آلوده و سياه ساخته است. با جابه جايي مختصري، آنها را هم متوجه مقصد و مقصود مي سازم و به آنان اسپري خوب شنيدن يا اصلاً نشنيدن مي زنم و در انتها به سوي انباري مي روم؛ واي اينها چقدر شلوغ است با اين همه چيزهاي به درد نخور چه كنم؛ يك طرف حسد و دشمني، طرف ديگر كينه و ستم. در انتهاي اين انبار كوچك، كمي هم ظلم مي بينم. اين زباله ها را به كدامين رفتگر بدهم كه بپذيرد؟ بهترين راه اين است كه مخفيانه آنان را به چاه فراموشي بريزم و خود را از شر آنان خلاص كنم و بعد با جاروي محبت و آب محبت فضاي اين مخزن كوچك را كه كم مانده است متعفن شود، پاكيزه كنم و جاي را براي صفا و صميميت، عشق و دوستي و همدلي و همياري كه ارمغان بهار زيباست، بگشايم.
خوب؛ ديگر كارهايم تمام شد؛ آنقدرها هم مشكل نبود، ولي نمي دانم چرا شروعش اين قدر سخت و سنگين بود.
آه چه شكوهي دارد اين خانه آراسته و زيبا. حالا ديگر نگران گذشت ايام نيستم و آماده ام تا از سالي به سالي جديد بروم؛ با شروعش به سبزه و آب بنگرم، ماهي قرمز كوچك زيبا را ببينم و صداي بال ملائك را بشنوم كه خرامان خرامان بهار را به من تقديم مي كنند، مني كه در انتظارش بودم و خانه را براي ورودش آراستم.حال آماده ام تا اين مولود زيبا را در آغوش بگيرم؛ شكوهش را با چشمانم ببينم و خنده هايش را با گوش هايم بشنوم و با زبانم زيبايي اش را تحسين كنم و عشقش را براي هميشه در قلبم نگه دارم.
آري آن قدرها هم سخت نبود، همتي بايد كرد...

در آستانه حلول سال نو و آغاز سال شمسي جديد
با حسين(ع) آغاز كنيم
يا مقلب القلوب والابصار
يا مدبر الليل و النهار
يا محول الحول و الاحوال
حوّل حالنا الي احسن الحال
004080.jpg
به مانند يكي دو سال گذشته، عيد نوروز امسال هم مصادف با ايام محرم است. اين گونه تقارن ها را مي توان به عنوان موضوعي ساده و عادي تلقي كرد. اما از طرف ديگر، مي توان معنا و مفهومي ديگر از آن استنباط نمود. جامعه ما بايد عادت كند كه علاوه بر جنبه هاي احساسي و عاطفي در مناسبت هاي يادآوري اسامي ائمه و بزرگان، به جنبه هاي عقلاني و انديشه اي نيز توجه داشته باشد. نوشته حاضر با چنين نيتي به نگارش درآمده است.
محمد امين
۱- تا به حال فكر كرده ايد كه چه اسمي در دنيا بيش از همه به زبان آورده مي شود؟ منظور كثرت استفاده از يك نام نيست،  بلكه دفعات تكرار آن است نمي دانم آيا در كشور هاي ديگر، مراسمي مشابه تاسوعا و عاشورا وجود دارد يا نه؟ فقط در طي همين دو روز، نام حسين(ع) ميليون ها بار تكرار مي شود. تصور كنيد چند ميليون نفر، چند بار در تاسوعا و عاشورا نام حسين(ع) را به زبان مي آورند؟ اضافه كنيد به اين مقدار، ذكر نام حسين(ع) را در روزهاي ديگر به مناسبت هاي مختلف وبه نظر نمي رسد نامي به اندازه نام مبارك حسين(ع) در دنيا تكرار شود.
۲- كسي مي گفت امام حسين(ع) ثروتمندترين انسان روي زمين است، چرا كه هر ساله از طرف او هزينه هاي گزافي بابت مراسم و اطعام مردم صرف مي شود. هيچ سفره اي در دنيا، گستردگي سفره امام حسين(ع) را ندارد و براي هيچ كس، اين همه بذل و بخشش نمي شود.
۳- و كسي هم مي گفت نام حسين(ع) خساست ها، منيت ها، تكبرها و تعلق ها را از بين مي برد. چه كساني كه هيچ جايي نم پس نمي دهند، ولي نوبت به حسين(ع) كه مي رسد، دست و دلباز مي شوند. چه كساني كه بالاتر و بهتر از خودشان نمي شناسند، ولي در مراسم حسين(ع) تواضع و افتادگي در پيش مي گيرند. صرف نظر از نيات افراد، در هرحال اين مهم است كه نام امام حسين(ع)، هر كس را به نوعي تحت تأثير قرار مي دهد.
۴- اي كاش به اندازه اي كه نام حسين(ع) هيجانات، احساسات و عواطف ما را تحريك مي كند، در شناخت، تعقل و تفكر ما هم تأثيرگذار باشد. اي كاش به اندازه اي كه ما در ۵-۴ روز اصلي مراسم محرم، منقلب و متحول مي شويم، اين تأثير، ماندگاري و استمرار بيشتري داشته باشد. اي كاش به اندازه اي كه در اين چند روز مهربان تر و متعادل تر رفتار مي كنيم، هميشه اين گونه باشيم. اي كاش تأثيرحسين(ع) بر دلهاي ما به همه ابعاد زندگي مان در همه زمان ها تعميم يابد.
۵- جامعه امروزي ما، از كاستي هاي فراوان فرهنگي رنج مي برد. ما متأسفانه در ايام عادي به گونه اي رفتار مي كنيم كه در مناسبت هايي مانند تاسوعا و عاشورا، آدم باورش نمي شود كه اينها همان مردم همه روزه هستند. به راستي چرا در ايام معمول اين گونه هستيم:
- كمتر به يكديگر احترام مي گذاريم؛
- كمتر حقوق متقابل را رعايت مي كنيم؛
- مهرباني ها را فراموش مي كنيم؛
- مقررات اجتماعي را مثل آب خوردن نقض مي كنيم؛
- بدون توجه به وضعيت خودمان، همه كاستي ها را متوجه ديگران مي سازيم؛
- همه چيز را از ديد خودمان مي بينيم و خودخواهانه عمل مي كنيم؛
- به خود مجوز هر نوع آزادي عملي را مي دهيم؛
و مهم تر از همه اين ها؛
- نه تنها براي دانستن و تفكر وقت صرف نمي كنيم بلكه به دانايي نيز احترام نمي گذاريم؛
- كمتر مطالعه مي كنيم؛
- و به خود اجازه مي دهيم علي رغم ناآگاهي، در هر موضوعي اظهار نظر كنيم.
۶- چرا ما اين قدر فراموشكاريم؟ بي توجه و بي تفاوتيم ؟براستي وقتي ما حسين(ع) را داريم، چرا ياد او را به چند روز محدود مي كنيم؟ حسين(ع) مظهر تشنگي است، اما نه فقط تشنگي به آب، تشنگي معرفت، تشنگي عشق و تشنگي وصال. در دنيايي كه همه به دنبال اين مظاهر كم ياب هستند، چرا ما با حسين(ع) اين گونه رفتار مي كنيم؟ چرا ما تشنه نيستيم، تشنه مهرباني، تشنه طلب، تشنه دانايي و تشنه حسين(ع)؟ به قول استادي «دين و زندگي بدون تشنگي ارزش ندارد». مگر ما چند بار فرصت زندگي كردن داريم؟ كي مي خواهيم فلسفه زندگي را درك كنيم؟ آيا تاكنون به «خواستن هاي» خود توجه كرده ايم؟ ارزش و معناي نهفته در آنها چيست؟ اگر اين خواستن ها الان با ارزشمند آيا هميشه بدين گونه خواهند بود؟ كجاي زندگي هستيم؟ به كجا مي رويم چنين شتابان (فاين تذهبون)؟ حسين(ع) در كجاي زندگي ماست؟
۷- به زندگي بازگرديم. باور كنيم خيلي جاها خود ما شرايط زندگي را سخت مي كنيم. وقتي من خودخواهانه رفتار مي كنم. طبيعي است كه مشكلات بعدي هم به وجود مي آيد. وقتي با هم مهربان نيستيم معلوم است كه همديگر را تحمل نخواهيم كرد. اين ايده آل گرايي نيست، واقع بيني است. كاش هميشه با همان تفكر ۵-۴ روز محرم به خود، زندگي و ديگران نگاه كنيم.
004083.jpg

۸- حسين(ع) مظهر مهر است و ما را با هم مهربان مي كند. حسين(ع) عشق و محبت را به دل ها باز مي گرداند. حسين (ع) دل ها را مهربان و ملايم مي سازد. با حسين(ع) بازار عطوفت، همدلي و مدارا دوباره رونق مي گيرد و تنور ايثار داغ مي شود.
۹- و امام حسين(ع) مظهر دانايي هم هست، چيزي كه متأسفانه به شدت مورد غفلت قرار مي گيرد و هر سال كمتر بدان عنايت مي شود. مبناي حركت حسين(ع)، انديشه است و معرفت. حسين(ع) عاشورا را نمي آفريند تا مردم فقط به ياد خودش باشند. حسين(ع) عاشورا را مي آفريند تا مردم به فلسفه زندگي شان بينديشند، تا فرصت محدود زندگي را قدر بدانند، تا به دنبال معنا و مفهوم زندگي باشند. حسين(ع) منادي انديشه و عمل بر مبناي آن انديشه است. كج فهمي و كم لطفي است كه عاشورا و حسين(ع) را فقط در گريه و ناله خلاصه كنيم.
۱۰- جامعه ما نياز به يك تحول فرهنگي عظيم دارد و به نظر مي رسد چنين حركتي نيازمند يك مبنا و نقطه شروع است. ما امام حسين(ع) را داريم و او هميشه مي تواند مبناي يك حركت فرهنگي باشد، حركتي براي آرامش جامعه، براي كاستن اضطراب ها و نگراني ها و براي جور ديگر ديدن زندگي بياييد امسال را با مهرباني آغاز كنيم؛
امسال را با دانايي آغاز كنيم؛
و امسال را با حسين(ع) آغاز كنيم.
عكس از محمدرضا شماعي

ايران
ادبيات
اقتصاد
انديشه
زندگي
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  ايران  |  زندگي  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |