دوشنبه ۱۷ فروردين ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۳۴۲
هجوم باليوود به انتخابات
در اواسط دهه ۸۰ ميلادي، بزرگترين ستاره باليوود، آميتا باچان، بخت خود را براي نمايندگي حزب مجلس آزمود و از زاد بوم شمالي خود، يعني شهر الله آباد نامزد شد، هرچند پيروزي او در انتخابات قاطعانه بود اما باچان در ميانه راه، تنها به يك دليل از سياست كنار كشيد
اگر بخواهيد نيم نگاهي به سابقه كاري و حرفه اي پونام ديلون بيندازيد، چيزي جز بازي در فيلم هاي سردردآور هندي پيدا نمي كنيد. او به باليوود تعلق داشت، بزرگترين دستگاه توليد فيلم جهان با خط توليد هزار فيلم در سال.
اما ۹ سال پيش ديلون از سينما كنار كشيد، خيلي زود جذب دنياي سياست شد و دو سال تمام، صرفا به فعاليت بي وقفه در اصلي ترين حزب مخالف مجلس هند پرداخت.
امسال، او به عضويت حزب بارايتا جاناتا (BJP) كه حزب بنيادگراي هندويي است درآمده و با اختصاص زمان و توجه بيشتر به سياست، مي گويد: «زمان آن رسيده كه تجربه هاي سياسي چند ساله من، به كارم آيند.»
ديلون يكي از دو دوجين ستاره هاي سينماي هند است كه تصميم گرفته اند در قالب عضويت احزاب سياسي، شانس خود را براي انتخابات مجلس بيازمايند.
بيشتر اعضاي اين مجموعه هنري - سياسي را ستاره هاي بازنشسته، بازيگران از كار افتاده و گاه ملكه هاي زيبايي پيشين تشكيل مي دهند. سابيرامي ردي، يكي از نمايندگان حزب مجلس كه تهيه كننده سينما نيز هست و ادعا مي كند تاكنون ۱۴ ستاره سينما را به حزب خود جذب كرده، مي گويد: «هنرپيشه ها امروز بيش از سايرين، آگاهي سياسي دارند. البته پيش از اين آنها از سياست هيچ نمي دانستند ولي امروز همه چيز فرق كرده است. آنها جذب سياست شده اند و مفاهيم سياسي را خوب مي دانند.
به عقيده وي، اشتياق احزاب براي جذب هنرپيشه ها هم چندان كم نيست. چون آنها بين مردم محبوب اند و جايگاه بالايي دارند. اين، به منزله راي بيشتر است. دليل ياد شده، براي ورود هنرپيشه ها به رقابت انتخاباتي توجيه پذير است، اما به هيچ وجه تضميني براي تحمل فشار از سوي آنها و ماندن تا آخر كار به شمار نمي رود.
از همين رو، شايد بتوان گويندا - از قهرمانان بنام كمدي - را استثنا دانست. چرا كه او توانست در برابر وزير فدرا ل و قدرتمند در هيات عالي بمبئي، موفق عمل كند. اين روزها، كمدين سينماي هند، براي جذب حمايت هاي بيشتر، در صفوف فشرده مسافران مترو بمبئي حاضر مي شود، با مسافران گپ مي زند و هم نفس با كارگران راهي كار روزانه، ترانه هاي هندي را با سوت اجرا مي كند.
دست آورد كار، اين كه پس از پايان سفرهاي مترو، او قدري با مشكلات ومسايل مردم كوچه و بازار آشنا شده است. گويندا مي گويد: در قطارها هيچ چيز عوض نشده است مردم، همان مردم اند ومشكلات، همان مشكلات.
اما نظر كارشناسان و صاحب نظران چيست؟ به تقريب، بيشتر گمانه زني ها حاكي از جذب آراي مردم به سوي ستاره هاي باليوود است.
شيو ويش واناتان، يك جامعه  شناس در اين رابطه مي گويد: به نظر من جو كنوني نشان از كاهش احترام و محبوبيت بين سياستمداران دارد. انتخابات پيش رو بدون حضور جدي سياستمنداران، قدري تهي و بي محتوا است و بايد براي پر رنگ كردن نقش آنها در فرآيند انتخابات، ساز و كاري مناسب جست.
طاقت نمي آورند
در اواسط دهه ۸۰ ميلادي، بزرگترين ستاره باليوود، آميتا باچان، بخت خود را براي نمايندگي حزب مجلس آزمود و از زاد بوم شمالي خود، يعني شهر الله آباد نامزد شد، هرچند پيروزي او در انتخابات قاطعانه بود اما باچان در ميانه راه، تنها به يك دليل از سياست كنار كشيد. او گفت: هنر و احساس در سياست جايي ندارد. بنابراين نمي  توانم با  آن كنار بيايم. امروز، تنها تعدادي انگشت شمار از اين عده را مي توان يافت كه پس از كسب آراء لازم، هنوز سر كار مانده اند.
اوضاع، اما در جنوب هند كه صنعت فيلم سازي خاص خود را دارد متفاوت است. اينجا، خطوط بين سينما و سياست به گونه اي سنتي محو و كم رنگ است. سينماي جنوب هند، به ويژه در استان تاميل نادو، سال ها است براي كسب قدرت از ابزار كارآمد سياست بهره مي جويد.
دبير ستاد فعلي استان، جي جايالاليتا، خود زماني ستاره سينما بوده است و معاونش راماچاندران نيز ابتدا در صحنه تئاتر حضور داشته و سپس به سينما روي آورده است وقتي راماچاندران در گذشت، ۲ ميليون نفر در مراسم تشييع جنازه اش حضور داشتند، دبير پيشين ستاد، كارونانيدي هم يك فيلمنامه نويس بود.
ويشا واناتان مي گويد: در جنوب، سينما يك جنبش هنري - سياسي است. در حقيقت، سياست پيكره سينما را قدرت فزون تري مي بخشد، به طوري كه اگر يك ستاره باليوود به سياست محلق شود، از اعتبار و احترام بيشتري نسبت به شخصيت كاريزمايي پيشين خود برخوردار خواهد شد.

احمد خرم ، وزير جنگ!
اين عضو سابق شوراي فرماندهي سپاه پاسداران آذربايجان شرقي، وزير راه و ترابري است، اما در اين سمت خود هم بايد يك جنگ تمام عيار را فرماندهي كند. جنگي كه اين بار فقط در جاده هاي ايران رخ مي دهد و نيروهاي دو طرف طي حملات انتحاري با خودروهاي خود باعث مردن و زخمي شدن همديگر مي شوند. در اوج سفرهاي نوروزي امسال تصادفات جاده اي ۱۰ درصد افزايش پيدا كرد و تلفات اين تصادفات دوباره به رقمي چشمگير تبديل شد كه توجه همه را به خود جلب كرد. آخرين آمار خبر از اين مي دهد كه از ۲۹ اسفند نا ۱۳ فروردين ۲ هزار و ۱۲۰ تصادف منجر به مرگ و جرح رخ داده و در جريان آن ۱۹۲۷ نفر در جاده هاي كشور مجروح شده اند و ۲۱۵ نفر كشته. از آنجا كه سفرها تا ۱۵ اسفند ادامه داشته اين تلفات احتمالا بيشتر شده است.
لابد شما هم با ما موافقيد كه چنين آماري از زخمي ها و كشته ها را در چنين مقطعي از زمان، تنها مي توان در درگيري هاي مسلحانه و نبردهاي خونين ديد. اگر از بمب گذاري هاي خونين و حوادث غيرمترقبه بگذريم اين همه كشته و زخمي تنها در درگيري هاي تمام عيار هند و پاكستان بر سر كشمير يا نبرد جنگجويان چچني با نيروهاي روس و يا جنگ هايي نظير آن به چشم مي خورد.
شايد مهندس احمد خرم، وزير راه و ترابري مسوول مستقيم تمام اين مشكلات نباشد، اما خواه ناخواه ناظر اين حجم تصادف در حوزه تحت مسووليت خود است. در اين ميان حادثه انفجار قطار باري در ايستگاه خيام نيشابور كه پيش درآمد تصادفات نوروزي محسوب مي شد بر دردسرهاي اين مهندس راه و ساختمان ۵۳ ساله اضافه كرد. اگرچه تلاش احمد خرم و مجموعه تحت مديريتش به تنهايي نمي تواند از اين اتفاقات ناگوار كم كند و هر چند عدم رعايت قوانين و ترافيك راه ها و خستگي رانندگان هم از دلايل اصلي مرگ و مير در جاده هاي ايران به شمار مي آيد، اما بخشي از دلايل حوادث هم به حوزه وزارت راه و ترابري باز مي گردد، بخشي كه شامل ناوگان حمل و نقل و مسافربري (ريلي، جاده اي و هوايي) جاده ها و خطوط مسافرتي و امكانات جاده اي مي شود. بد نيست بدانيد حميد مرتاض هجري اعلام كرد كه در طول تعطيلات نوروزي جاده هايي كه مجهز به علايم راهنمايي و رانندگي بودند كمترين ميزان تلفات را داشتند. اين جمله مديرعامل شركت علايم راهنمايي و فني ايران به اين معني است كه خيلي از جاده هاي ايران از داشتن تابلوي علايم راهنمايي هم محروم اند و راننده ها بايد با پيش بيني، از پيچ ها و نقاط مجاز سبقت و ديگر مشخصات جاده ها سر در بياورند. از اين كه بگذريم شايد بشود گفت يكي از عوامل اصلي افزايش سفرهاي جاده اي پاسخگو نبودن قطارهاي مسافري به نيازهاي مسافران است. در روزهايي كه سفر در ايران در حالت عادي قرار دارد، بليت قطارهاي مسافري از دو هفته قبل ناياب مي شود و براي استان هاي پرتردد هم از ۲۰ روز قبل تمام بليت ها به فروش مي رسد. در حالي كه اگر امكانات سفر با قطار بيش اين باشد بسياري اين وسيله را به وسايل نقليه جاده اي ترجيح مي دهند.
در هر حال به نظر مي رسد پستي كه گمان نمي رفت حساسيت خاصي براي اين وزير خونسرد اصفهاني ايجاد كند، حالا او را درگير حوادثي كرده كه مانند يك فرمانده نظامي بايد بر آن نظارت داشته باشد، فرمانده اي كه براي برقراري صلح بايد اول دشمن را شناسايي كند، دشمني كه ممكن است راننده اي خواب آلود يا متخلف باشد يا جاده اي متروك، ممكن است عدم وجود امكانات كافي سفر باشد يا ترافيك بيش از حد جاده ها، در هر حال به نظر مي رسد چيزي كه بيش از همه در مديريت اين بحران به كار احمد خرم بيايد، نه فوق ليسانس مديريت دولتي او، نه مهندسي راه و ساختمانش كه سابقه فرماندهي سپاه و مسووليت هاي ستادي او باشد، چرا كه اوضاع سفر جاده اي در كشوري كه قصد دارد ايرانگردي و جهانگردي را براي بهبود اقتصاد و اشتغال زايي رونق دهد بسيار آشفته به نظر مي رسد و امكانات سفرهاي هوايي و ريلي هم اصلا پاسخگوي چنين برنامه فوق العاده  اي نيست. حال تصور كنيد آمار چنين تلفاتي در جاده ها و خيابان هاي ايران در ركوردهاي جهاني ثبت شود، عقلاني است كه جهانگردان خود را به چنين معركه خونيني وارد كنند؟

هاشميان:كله شق موفق!
004875.jpg
اين لجاجت و سرسختي بالاخره نتيجه داد. شايد هاشميان مثل خيلي از آدمهاي لجوج ديگر كه جبهه گيري هاي اوليه را عليه خود مي ديد، كوتاه مي آمد و آرام و رام كارش را پي مي گرفت اما هاشميان سخت ايستاد.
وحيد سرسخت، ذره ذره جلو آمد. ابتدا در بوخوم روي نيمكت نشست و «واقع بينانه» به آينده فكر كرد. مثل خيلي از لژيونرهاي ديگر محيط و عدم اعتقاد سرمربي را بهانه نكرد گرچه آنرا بي تاثير ندانست. با رفتن كريستيانسن جا براي او باز شد و حالا نوبت او بود كه از اين فرصت استفاده كند.
وحيد اين روزها مرد اول شهر بوخوم است، شهري كوچك و خب طبعاً در اين جور شهرها قهرمانان خيلي زود «گل» مي كنند و تبديل به «بت» مي شوند. جالب بود نظرسنجي سايت اينترنتي باشگاه درباره حادثه اي كه براي او رخ داد، وقتي كه ساندي اوليسه بيني اش را شكست. در اين نظرخواهي طرفداران بوخوم راي به اخراج اين بازيكن نيجريه اي دادند كه بيني قهرمان آنها را شكسته بود.
اگر سخت كوشي و پشتكار «بايد» نتيجه اي دربر داشته باشد و بي حاصل نماند، پس تمام زحمت هاي وحيد در بوخوم نيز بايد پاداشي داشته باشد. پيشنهاد بايرن مونيخ براي او رويايي است كه درحال تبديل به واقعيت است و اين پاداش همه مهارت هايش در بوخوم مي تواند باشد.
آن روزها، وحيد كه تازه به هامبورگ رفته بود و موفقيتي حاصل نمي شد، يكي از دوستان روزنامه نگار پيش بيني مي كرد او بدترين لژيونري خواهد بود كه از ايران به آلمان رفته است و مدت زمان پيش بيني خود را تا سالهاي سال تعميم مي داد. جالب اينكه اين روزنامه نگار اين روزها او را يكي از موفق ترين فوتباليست هاي سفركرده مي داند كه مي تواند تبديل به موفق ترين لژيونر شاغل در آلمان شود. اين تغيير نگاه نه تنها شامل او كه شامل بسياري از كارشناسان و علاقه مندان جدي فوتبال است كه تفاوت هاي اوليه و شتابزده اي درباره او داشتند.
نگاه تيزبين صيادان بايرن مونيخ اين بار به بازيكن بي ادعايي افتاده است كه در جدول گلزنان بوندس ليگا نام خود را بالاتر از نام روي ماكاي پرمدعا قرار داده است. پيشنهادي كه مسوولان بوخوم نيز از آن استقبال كرده اند و به نظر مي رسد اين انتقال ممكن باشد.
قطعاً حضور او در مطرح ترين تيم باشگاهي آلمان باعث قياس عملكرد او با آنچه علي دايي در اين تيم برجاي نهاد، خواهد شد. دايي در بايرن مونيخ يك ذخيره بود كه در اغلب بازي ها به زمين مي آمد و گهگاه گل هايي به ثمر مي رساند. وحيد - اگر به بايرن بپيوندد - از روي نيمكت شروع خواهد كرد. قطعاً اين شرايط و رسيدن به تركيب ثابت نبايد چندان براي او بيگانه باشد: او همين راه را در بوخوم طي كرده است.
... و اما لجاجت! هاشميان اگر پيراهن بايرن مونيخ را بپوشد «سوگلي» لژيونرهاي ايراني خواهد بود. اين آدم سرسخت همچنان دور تيم ملي را خط كشيده و ظاهراً كوتاه هم نمي آيد. خب، او با اين لجاجت و سرسختي است كه به اينجا رسيده.

فردوسي پور، امتداد حضور
004878.jpg
عادل فردوسي پور در ايام نوروز غايب نبود! دوستي مي گفت: «مگر او به مسافرت نمي رود؟» و اشاره مي كرد به سال پيش و دو سال پيش كه او با برنامه هاي زنده روي صفحه تلويزيون ظاهر مي شد و خب، زنده بودن برنامه يعني اينكه جناب عادل در تهران تشريف داشته.
به هر حال، او با برنامه ۹۰« دقيقه با بهار» كه از نيمه شب شروع مي شد و تا پاسي از شب ادامه مي يافت ميزبان بازيكناني بود كه به شكلي مي شد روي آنها كار كرد! (شايد بي حاشيه ترين آنها عارف محمدوند بود كه آنقدر به سوالات، كلي جواب داد حوصله همه را سر برد) عادل به انصاريان يك اشاره كرد و بنده خدا هم با سر دويد همه اركان پرسپوليس را دوباره شست و دق دلي اش را خالي كرد. جناب فردوسي پور در آن برنامه از شايعه رفتنش به استقلال پرسيد و به مانند هميشه كه با خنده حرف هايش را مي زند گفت: «اميدواريم سال جديد براي آقاي انصاريان پر از موفقيت باشد و به هر تيمي كه مي رود حالا استقلال شد يا هر تيم ديگري، موفق باشد.» و بالاخره به بينندگان القا كرد كه پيوستن انصاريان به استقلال شايد محقق شود گرچه خود او تكذيب كند.
عادل در اين برنامه زياد پرانرژي ظاهر نشد - شايد شكل برنامه طوري بود كه حرارت چنداني نمي خواست اما در كل برنامه با حضور او «قابل ديدن» درآمد.
حضور ديگر فردوسي پور در ايام نوروز به برنامه اي با نام «گل هاي برتر، بر مي گشت كه گل هاي به ثمر رسيده در ليگ برتر را دوباره به نمايش مي گذارد. او گهگاهي بين گل ها جمله اي مي گفت و باعث جذاب تر شدن برنامه مي شد. فردوسي پور در ايام نوروز صفحه تلويزيون را ترك نكرد تا دست گرمي اي باشد براي سال جديد و برنامه پرطرفدارش۹۰.

باند ششم كيست؟
پيرس برازنان چندان از ادامه ايفاي نقش جيمز باند مطمئن نيست. اين هنرپيشه ۵۰ ساله ايرلندي، با وجود اصرار تهيه كنندگان به جذب يك بازيگر جوان تر، كماكان مورد حمايت هاليوود و ادامه نقش باند قرار دارد. چندي پيش وي در يك نشست مطبوعاتي در مكزيك گفت: «سال قبل تهيه كنندگان از من خواستند دوباره بازگردم و پاسخ من مثبت بود هرچند هنوز ادامه اين داستان براي من در هاله اي از ابهام قرار دارد.»
برازنان فعلا براي بازي در فيلم «ماتادور» در مكزيك به سر مي برد. بد نيست بدانيد وقتي از او پرسيدند، به نظر شما باند بعدي كيست، سريع سرش را روي ميكروفون خم كرد و گفت: «من. البته آنها مي دانند اگر مرا بخواهند، كجا مي توانند پيدايم كنند.»
از ديگر سوجانشين هاي احتمالي برازنان هم مشخص شده اند كه اوان مك گرگور و هيو جكمن از آن جمله اند. جكمن را كه به خاطر داريد؟ او به نقش والورين در سري فيلم هاي «مردان ايكس» خوش درخشيد. برازنان از سال ۹۷ با «چشم طلايي» رسما به جرگه باندهاي سينما پيوست. آخرين فيلم  از اين سري، «روز ديگر بمير» در سال ۲۰۰۲ بود كه به زعم منتقدان، موفق ترين فيلم در تاريخ ۴۲ ساله جيمز باندي بود.
چهار فيلم چشم طلايي، فردا هرگز نمي ميرد، دنيا كافي نيست و روز ديگر بمير با حضور وي، درمجموع بيش از ۵/۱ ميليارد د لار عايد گيشه ساخته اند و پروژه بعدي، بنا است در سال ۲۰۰۵ كليد بخورد.
علاوه بر ماتادور كه روايتي است از تلاش هاي يك آدم كش حرفه اي همچون طرح دوستي با يك زوج جوان براي آخرين ماموريتش، برازنان در كمدي رمانتيكي به نام «قوانين جذابيت» شركت دارد كه در آن، نقش مقابل جولين مور را ايفا خواهد كرد.
پيش از برازنان، شون كانري، جرج لازنبي، راجر مور و تيموتي دالتون ديگر باندهاي سينما بودند.

ملا محمد عمر به صدر اخبار بازگشت
004881.jpg
ملامحمد عمر، رهبر گروه طالبان كه تا پيش از ماجراي يازده سپتامبر، در خباثت شهرت بيشتري نسبت به بن لادن داشت، بر اثر حملات نيروهاي آمريكايي به منطقه زابل به شدت زخمي شده است. ملا محمد عمر همان كسي است كه با دستور انهدام مجسمه هاي بودا در افغانستان به چهره اول خباثت در ميان رسانه هاي غربي تبديل شد، اما تنها يك سال پس از اين ماجرا، بن لادن با حمله به برج هاي تجارت جهاني اين عنوان را از او ربود. در طول اين سال ها او در زير سايه نام سنگين بن لادن و معاونش ايمن الظواهري قرار داشت ، به طوري كه خيلي از رسانه هاي افسانه باف غربي مدعي بودند كه چنين شخصيتي اساسا وجود ندارد. با اينحال خبر زخمي شدن ملا محمد عمر، بار ديگر او را به صدر اخبار كشاند، اگرچه افكار عمومي غربي بي صبرانه منتظر اخبار جديدي در باب بن لادن و چند معاون ارشد او هستند.
ملا محمد عمر در زمان حكومتش در افغانستان مقررات اجتماعي بسيار سخت و نامتعارفي وضع كرد كه اگرچه اين مقررات براي مردم افغانستان جز مصيبت و سيه روزي چيزي نداشت اما براي چند فيلمساز ايراني بسيار نان آور بود.

منوچهر محمدي: خياط و كوزه
منوچهر محمدي مصداق بارز «خياط در كوزه افتاد» است. او تهيه كننده قدرتمند، سياست گذار فرهنگي پرنفوذ و يكي از عناصر تعيين كننده سينماي ايران در پانزده سال گذشته است. در دوره اي نيز مسووليت بخش نظارت وارزشيابي معاونت سينمايي را بر عهده داشت، يعني مسوليتي كه حكم فيلتر را در سينماي ايران داشت و به نوعي تعيين مي كرد چه فيلمي ساخته شود، چه فيلمي ساخته نشود، چه فيلمي به نمايش درآيد و چه فيلمي به نمايش در نيايد.
او تهيه كننده چند فيلم مهم سينماي ايران نيز است: از كرخه تا راين، ارتفاع پست، زير نور ماه و ... حالا البته مرد به ظاهر آسيب ناپذير و «خياط» سينماي ايران خود به درون كوزه افتاده است. مي توان حدس زد نا بهنگامي ماجراي توقيف مارمولك تا چه حد اين تهيه كننده تعيين كننده و تاثير گذار سينماي ايران را تلخكام كرده است. اگر محمدي در اين سينما در امان نيست، پس چه كسي در اين سينما مي تواند با حاشيه امنيت، به اصطلاح به رونق سينماي ملي كمك كند؟ اين البته پرسشي است كه خود محمدي هم بايد يكي از پاسخ دهندگان آن باشد و موقعيت تراژيك محمدي از همين جا حاصل شود. اينكه خود او بايد پاسخگوي معضلي باشد كه خود فعلا بيش از هر كس ديگري از آن متضرر شده است. شايد پاسخ محمدي، البته پاسخ واقع بينانه اين چهره خوشنام سينماي ايران، بتواند فصلي جديد در سينماي ايران بگشايد، پاسخي واقع بينانه كه شايد به بهاي نجات سينماي ملي اما به قيمت ناكامي هميشگي مارمولك باشد. اين دو راهي دشواري است.

مرگ اسطوره بي. بي. سي
آليستو كوكي چهره افسانه اي بي. بي. سي در سن ۹۵ سالگي چشم از جهان فرو بست. كوكي به مدت ۵۸ سال برنامه «نامه اي از آمريكا» را براي بي. بي. سي اجرا و ارايه مي كرد. برنامه اي كه از آن به عنوان طولاني ترين برنامه راديويي در جهان نام برده مي شود.
در اوايل ماه گذشته او اعلام كرد كه بخاطر توصيه پزشكان قصد بازنشستگي دارد. او چنان چهره مهمي بود كه توني بلر از او به عنوان يكي از بزرگترين چهره هاي راديو و تلويزيون تاريخ ياد كرد. مارك بيفورد، مدير كل بي. بي.سي از او به عنوان يكي از بزرگان تاريخ بي. بي. سي ياد كرد. در طول ۵۸ سال گذشته كوكي تنها در ماه گذشته و آن هم به خاطر ضعف شديد جسماني غيبت داشت.
كوكي به عنوان منتقد فيلم در سال ۱۹۳۴ به بي. بي. سي پيوست و كار توليد و نگارش و اجراي برنامه افسانه اي اش را در سال ۱۹۴۶ آغاز كرد. برنامه او در طول اين سال ها به داغ ترين مباحث روز از ترور كندي تا ۱۱سپتامبر پرداخته است. يكي از جالب ترين برنامه هاي او زماني رخ داد كه او تصادفا در همان هتلي حضور داشت كه رابرت كندي در سال ۱۹۶۸ به قتل رسيد.

قرباني مصايب مسيح
يك كشيش برزيلي به اسم خوزه جرالدو سوارس، دومين نفري است كه حين ديدن فيلم جديد مل گيبسون به اسم «مصايب مسيح» درگذشته است.
به گزارش خبرگزاري رويتر از بلوهوريزنتو (برزيل) يك شاهد عيني گزارش داد: سوارس كه به آرامي درحال تماشاي فيلم در كنار همسرش نشسته بود براثر يك سكته ناگهاني قلبي درگذشت. سوارس دو وقت براي تماشاي اين فيلم رزرو كرده بود تا يك بار آن را به همراه خانواده اش و يك بار ديگر به همراه مقامات دو كليساي مسيح تماشا كند و يكي از تماشاگران كه پزشك بود در زماني كه حادثه رخ داد به سراغ سوارس آمد، اما دريافت كه او تقريباً مرده است.
نفر اولي كه در زمان تماشاي صحنه مهم و بزرگنمايي شده به صليب كشيدن حضرت مسيح در فيلم در گذشته بود خانمي به اسم پگي اسكات بود كه در شهر ويچيتاي ايالت تگزاس به دليل حمله قلبي در اوايل اسفند گذشته درگذشت.
اين فيلم كه به خاطر برگردان وفادارانه اتفاقات ذكرشده در انجيل موردتقدير رهبران كاتوليك برزيل قرار گرفته است، به دليل نمايش خشن و خوني ساعات آخر زندگي مسيح تابه حال مورد انتقادهاي جدي بوده است.

نمايش عليه بوش
004884.jpg
«ريچارد كلارك» مشاور سابق جورج دبليوبوش است و يك نويسنده قابل . قابل از اين جهت كه كتابي نوشته و در صدر پرفروش هاي آمريكا جلوس كرده است، كتابي با عنوان «عليه همه دشمنان». كتاب كلارك جدي است و غير داستاني، اما تا به امروز ۴۵۰هزار نسخه فروش كرده است. اين كتاب درباره بوش است و تصميمات او در رابطه با جنگ عراق و البته اين اتهام كه بوش كلا القاعده را نديده گرفته و جان آمريكايي ها بعد از جنگ با عراق بيشتر در معرض خطر است. او قبل از اينكه كتاب وارد بازار شود، در برنامه مشهور ۶۰دقيقه يك تبليغ كامل به نفع خود راه ا نداخت. همانطور كه مي دانيد آمريكايي ها عاشق نمايشند.

فرهنگ
ايرانشهر
تهرانشهر
حوادث
در شهر
درمانگاه
زيبـاشـهر
سفر و طبيعت
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  درمانگاه  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |  فرهنگ  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |