سه شنبه ۱۸ فروردين ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۳۴۳
هنوز پولي واريز نشده
بازنشستگان همچنان چشم براه
بعد از ۲ سال انتظار تنها نيمي از پاداش پايان خدمت تعدادي از بازنشستگان قبل از سال ۷۹ پرداخت شده است و هيچ معلوم نيست بقيه آن كي پرداخت مي شود
به ازاي هر سال، معادل ۱۰ روز پاداش پايان خدمت به بازنشستگان پيش از سال ۷۹ پرداخت مي شود و بر اساس آن تمامي شركت هاي دولتي، بانك ها و موسسات انتفاعي وابسته به دولت موظف شدند ۲ درصد از هزينه عمليات جاري خود را تا پايان ماه به حساب درآمد عمومي واريز كنند
004902.jpg
سعيده عليپور
درصد دارايي هاي صندوق بازنشستگي نسبت به توليد ناخالص داخلي در كشورهاي پيشرفته دنيا بيش از ۴۰ درصد است درصورتي كه اين مبلغ در ايران به كمتر از ۲ درصد مي رسد.
رفاه اقتصادي مهم ترين مسئله موردتوجه در حوزه افراد كهنسال در كشورهاي پيشرفته است.
در كشوري مثل ايران كه در هر ساعت ۷ نفر بر شمار بازنشستگان آن افزوده مي شود، مشكل معيشت در بي رحمانه ترين شكل خود روي سر بازنشستگان آوار شده است.
ظاهراً مصوبه مجلس در سال ۷۸ مبني بر پرداخت پاداش پايان خدمت به بازنشستگان دولت گامي بود براي ايجاد فضاي مطلوب، اما آنچه گذشت نارضايتي تعداد زيادي از بازنشستگاني را به دنبال داشت كه قبل سال ۷۹ و قبل از ابلاغ اين قانون به ادارات و سازمان ها، بازنشسته شده بودند.
ابراهيم زارع يكي از كاركنان بازنشسته اداره ثبت احوال كه چندين سال قبل از سال ۷۹ بازنشسته شده بود، مي گويد: طبق مصوبه مجلس قرار بود پاداش پايان خدمت بازنشستگان قبل از سال ۷۹ به آنها پرداخت شود اما سال ۸۳ است و تا اكنون يك ريال هم دريافت نكرده ايم.
با اين حال محمدرضا واعظ مهدوي، معاون اجتماعي سازمان مديريت و برنامه ريزي در اين رابطه گفت: تاكنون ۴۵۰ هزار نفر از ۷۰۰ هزار بازنشسته در اوايل سال ۸۳ بخشي از پايان خدمت خود را دريافت كرده اند.
درحالي كه طبق اعلام مقامات مسئول دولت ۶۷۰ ميليارد تومان به بازنشستگان بدهكار است و دو سال است كه از عهده پرداخت اين بدهي برنيامده است ؛ معاون اجتماعي سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور مي گويد: «با تامين ۱۷۰ ميليارد تومان اعتبار براي پرداخت پاداش، بازنشستگان قبل از سال ۷۹ توانستند پاداش پايان خدمت خود را دريافت كنند تا اندكي از مشكلات مالي آنها كاسته شود.»
وي همچنين گفت: «از آنجايي كه مبلغ پايان خدمت بازنشستگان متفاوت است فعلا۳۵۰ ً هزار تومان به حساب هركدامشان واريز شده است.»
طاهره رضوان كه از بازنشستگان فرهنگي كشور است ضمن بيان اين كه مبلغ ۳۵۰ هزار تومان به حسابش واريز شده است، گفت: من بازنشسته سال ۷۴ هستم قرار بود اين پول دو سال پيش داده شود اما بعد از گذشت ۲ سال تنها نيمي از آن پرداخت شد.
وي مي گويد: «متاسفانه مشكلات مالي قشر بازنشسته كشور بسيار زياد است اما چون بازنشستگان به دليل عدم اشتغال، قدرت مانور واعتراض ندارند بسيار دير به وضع آنها رسيدگي مي شود يا اصلا رسيدگي نمي شود.»
وي اين پول را براي يك ترم دانشگاه آزاد پسرش كنار گذاشته است. تاخير زياد در پرداخت طلب بازنشستگان قبل از سال ۷۹ علاوه بر برانگيختن اعتراض و تحصن تعدادي از بازنشستگان در ساختمان سازمان مديريت و برنامه ريزي حتي اعتراض ۱۴۷ نماينده مجلس را نيز در پي داشت.
گرچه مقامات نداشتن وسع مالي را بهانه عدم پرداخت حقوق عقب افتاده بازنشستگان دانستند اما هيات وزيران در ماه يازدهم سال ۸۲ بعد از گذشت ۴ سال از زمان تصويب اين طرح چگونگي محاسبه پاداش پايان خدمت اين بازنشستگان را تصويب كرد:
«به ازاي هر سال، معادل ۱۰ روز پاداش پايان خدمت به بازنشستگان پيش از سال ۷۹ پرداخت مي شود و بر اساس آن تمامي شركت هاي دولتي، بانك ها و موسسات انتفاعي وابسته به دولت موظف شدند ۲ درصد از هزينه عمليات جاري خود را تا پايان ماه به حساب درآمد عمومي واريز كنند.»مبلغي كه به گفته حميد برادران شركا، معاون امور اقتصادي و هماهنگي سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور توسط شركت ها پرداخت نشد و اين موضوع اندكي بر تاخير ۲ ساله بدهكاري دولت به بازنشستگان افزود.
م.فاضل كارمند بازنشسته بهزيستي مي گويد: اگر مي دانستم قرار است ۳۵۰ هزار تومان پاداش بگيرم هرگز اينقدر منتظر نمي ماندم.
وي مي گويد: بازنشستگان قشري هستند كه بايد احساس امنيت اقتصادي داشته باشند اين در همه جاي دنيا مرسوم است. وي مي افزايد: خودتان بگوييد با داشتن بچه دانشجو دو سه تا عروس و داماد و نوه اين پول خرج چه مدتي است. جهاز دخترم را بدهم يا شهريه پسرم را؟
و مي افزايد: بعد از سال ۷۹ بين افراد بازنشسته شده مبالغ پايان خدمت بيش از ۱۰ تا ۱۵ ميليون هم مشاهده كرده بوديم اين شد كه صداي اعتراضمان بلند شد اما حالا بعد از اين همه مدت جنجال با ۳۵۰ هزار تومان سر و صداها را خواباندند!
البته «كاچي به از هيچي است» اين را زارع بازنشسته ثبت احوال مي گويد كه هنوز پولي به حسابش واريز نشده است :
معاون اجتماعي سازمان مديريت و برنامه ريزي گفته بود، بازنشستگاني كه مناطق آنها هنوز به سيستم الكترونيك مجهز نشده است تا پايان فروردين ماه مي توانند از طريق بانك ها بخشي از پاداش پايان خدمت خود را دريافت كنند ولي آنهايي كه به اين سيستم مجهز بودند پول به حسابشان واريز شده است. اما اين بازنشسته اداره ثبت احوال مي گويد: با وجود مجهز بودن به سيستم الكترونيك، پولي به حسابم واريز نشده است.
محمدرضا واعظ مهدوي معاون اجتماعي سازمان مديريت و برنامه ريزي مي افزايد: زمان پرداخت مابقي پاداش مشخص نيست، اما پس از تامين اعتبار جديد با كمي تاخير پرداخت خواهد شد.
اما اجحاف در حق تعداد ديگري از بازنشستگان اعتراض آنها را برانگيخت به طوري كه رئيس كانون بازنشستگان و مستمري بگيران سازمان تامين اجتماعي گفت: «باتوجه به اينكه دولت، اعتباري در خصوص پرداخت پاداش بازنشستگان سازمان تامين اجتماعي تعيين نكرده است و فقط اقدام به پرداخت پاداش بازنشستگان دولت كرد، اين بي توجهي دولت در پرداخت پاداش بازنشستگان سازمان تامين اجتماعي از طريق ديوان اداري كشور پيگيري مي شود.»
سازمان تامين اجتماعي حدود ۵۰۰ هزار نفر بازنشسته قبل از سال ۷۹ دارد كه تا كنون از سوي دولت درمورد پرداخت پاداش پايان خدمت به آنها فكري صورت نگرفته است.
علي معتمد كارشناس امور اجتماعي مي گويد: «بازنشستگان به دليل كهولت سن بيش از آنكه از نظر معيشتي در تنگنا باشند فشارهاي رواني چون احساس فقر، آنها را آزار مي دهد و ميزان آسيب پذيري آنها را نسبت به افراد شاغل جامعه بالا مي برد.»
وي مي گويد از آنجايي كه اين افراد در بستر جامعه هستند، بي توجهي به وضعيت آنها مي تواند احساس ناامني را در كشور افزون تر كند و اين موضوع نيز تاثيرات نامطلوبي درآينده خواهد داشت.

ضلع جنوبي ميدان امام حسين
پلي برا ي خلا فكاران
در جاي جاي اين شهر بزرگ شايد صدها پل هوايي باشد و هزاران عابري كه زير سايه اين پل ها عرض خيابان ها و اتوبان ها را مي دوند
حسن كه تقريباً (هفته اي چهارشب) روي اين پل شب را به صبح مي رساند، مي گويد: «اينجا فقط تابستان ها خوب است. دورش حفاظ نگذاشته اند و زمستان خيلي سرد است. شب ها سوز مي آيد و آدم يخ مي زند
004905.jpg
نادرترين و عجيب ترين پل عابر پياده تهران، در ضلع جنوبي ميدان امام حسين ايستاده است. تقاطع خيابان ۱۷ شهريور چند متر بالاتر از خطي هايي كه از صبح تا شب براي سواركردن مسافران شوش - خراسان، فرياد مي كشند.
يك پل عابر پياده ساده مثل پل هاي ديگر شهر. بدون پله برقي و امكانات جانبي و با كاربري متفاوت.
حتي اگر گذرتان به اينجا بيفتد، جمعيت كثيري را مي بينيد كه حدفاصل خيابان شهرستاني تا ابتداي مركز تجاري محسن در پياده رو، را از محدوده خيابان مي گذرند و توجهي به علايم راهنمايي و بوق و چراغ ماشين ها ندارند.
خودروها پشت سرهم صف كشيده و در هم فرو رفته اند. هميشه اينجا ترافيك است، چون عابران از عرض خيابان مي گذرند، لابه لاي خودروها. بعضي با قيافه اي حق به جانب به خودروها نگاه مي كنند كه حق تقدم با عابر پياده است و انگار هيچ وقت، اينجا پلي نصب نشده است. بعضي هم خندان، از جلو سپر ماشين ها،  خود را نيم متر جلو پرت مي كنند و از ايجاد سوانح جلوگيري مي كنند؛ مانند بدلكاران فيلم هاي هندي.
دور ميدان خيلي شلوغ است. دست فروش ها كنار ويترين هاي بيرون گذاشته شده در پياده رو يك متر و نيمي، جايي براي تردد عابران نمي گذارند. قبل از رسيدن به اين شلوغي،  عابران باتجربه تهران كه هميشه طي مسيرها و ميدان هاي شلوغ را تجربه كرده اند، براي جلوگيري از سرقت و كف زني و يا له شدن بين جمعيت پرفغان و غوغا به خيابان مي آيند و از اين سوي نرده ها رد مي شوند... اما روي پل هميشه از مردم خالي است. به هرحال بعضي ها - كه پل خانه شان است - به واسطه حق آب و گل و سرقفلي آنجا را مال خود كرده اند.
حسن كه تقريباً (هفته اي چهارشب) روي اين پل شب را به صبح مي رساند، مي گويد: «اينجا فقط تابستان ها خوب است. دورش حفاظ نگذاشته اند و زمستان خيلي سرد است. شب ها سوز مي آيد و آدم يخ مي زند.» حسن بيش از سه سال است كه ساكن اينجاست. جايي ندارد. دستي به صورت كشيده و استخوانيش مي كشد. موهايش كثيف و درهم پيچيده است. مثل شاخه هاي درختان تنومند كه زمستان در هم مي پيچند. چند دست لباس روي هم پوشيده،  مي گويد: «بعضي وقت ها خيلي گرم مي شود ولي چاره اي نيست. اتاقي ندارم. حتي يك ساك يا چمدان به خاطر همين هرچه لباس دارم روي هم پوشيده ام.» بيش از ۸ سال است كه هروئين مصرف مي كند. الان تزريق مي كند. جنس هم مي فروشد. بايد يك طوري خرج عملش را درآورد. مشتريان او روي پل جنسشان را تحويل مي گيرند،  خرده فروش است، گله اي هزارتومان. او تنها نيست. دوستانش دوروبر ميدان پراكنده اند. پاتوق و تجمعشان روي پل است. جنس ها را تحويل مي گيرند. مي روند براي پخش و بعد مي آيند تسويه مي كنند و دوباره جنس مي گيرند. نيروي انتظامي كه سر مي رسد، مي روند توي پياده رو و بين جمعيت گم مي شوند، وقتي آب ها از آسياب افتاد، دوباره بر مي گردند سر پاتوقشان.
شب اينجا پاتوق خوبي است براي كارتن خواب ها. برخي رختخواب دارند. يك پتوي كهنه و كثيف به علاوه يك ناز بالش مندرس. خودشان راضي اند. اينها دوست ندارند اسكان پيدا كنند. حجت با پاهاي لاغر ودرازش بالاي پل مي آيد و غلام با پيراهن سپيد كثيف چركمرده وشلوار طوسي پارچه اي رنگ، با شكم بيرون افتاده اش از پله هاي پل بالا مي آيد. حجت مي گويد: «كوتوله، هنوز بدهكار است.» حسن مي گويد: «قرار بود جنسي را كه مي گفت قاطي دارد، برايم پس بياورد.»
غلام با صورت گوشتالود و نتراشيده، سنگين راه مي آيد. شانه هايش بيش از حد آويزان و دست ها به جلو رها شده است رخوت و افسردگي در چشم هايش موج مي زند.
حسن، تند يقه اش  را مي گيرد و جنس يا پولش را طلب مي كند. غلام از جيب هاي بادكرده اش، كلي آت آشغال و كاغذ پاره در مي آورد. جيب پيراهنش هم باد كرده. از داخل آن كتاب كوچك كهنه اي در مي آورد و لاي آن را مي گردد. قسم مي خورد، جسن را لاي اين گذاشته و حتما موقع خم شدن، افتاده است. حسن با اندام تكيده و ديلاقش سيلي محكمي به صورت غلام مي زند خون گوشه لبش مي نشيند. التماس مي كند: «به خدا پولت را مي دهم. به همين... (اشاره به ميدان) فردا مي آرم. الان حالم خوب نيست، سر به سرم نگذار.» حجت با يك اردنگي، غلام را روي پل ولو مي كند، لحظه اي بعد، خلافكارها مي ريزند روي پل. با شلوارهاي پلنگي و كتاني اسپرت كه بندش دور مچ پا گره خورده است. اين تيپ به علاوه يك چاقو بين خلافكارهاي اينجا مشترك است. مثل يونيفرم گارسن هاي رستوران ها.
بي توجه به هر عابر و بيننده اي دور هم جمع مي شوند. يك لحظه روي پل، پر از جمعيت شده، ولي هيچ كدام عابر نيستند. همه ساكتند و آن وسط غلام بايد حساب هايش را تسويه كند. حجت از پل پايين مي آيد. سيگاري مي گيراند مي گويد: «مي دانم كه پول ندارد. ولي به همه كاسب هاي محل بدهكار است.بايد كاري كنيم تا اينجا نيايد. قيافه اش، بچه ها را تابلو مي كند. داداش اينجا جاي خلافكارهاي حسابيه، نه اين...»
كوچه شهرستاني شلوغ است. مثل هميشه، از ابتداي آن، بوي مرغ و ماهي مي آيد. كسي به روي پل توجه نمي كند. هنوز جمعيت بالا مي رود. در راه پله هاي پل چند نفر ايستاده اند و خيلي واضح و بي هيچ هراسي، جنس و پول رد و بدل مي كنند. با نخ از دهانشان بيرون مي كشند. جنس ها را با پلاستيك آب بندي مي كنند و با نخ به دندان هايشان مي بندند.
عابراني كه قرار بود احتمالا از پل گذر كنند، با ديدن اين صحنه راهشان را به خيابان كج مي كنند. خودرو پليس از بالاي ميدان - خيابان گرگان - وارد شده ونزديك مي شود. در يك چشم برهم زدن خلافكارها، ناپديد مي شوند. اثري از هيچ يك نيست. تنها غلام كه حسابي كتك خورده و از خماري ناي حركت ندارد، روي پل ولو شده است. در خودش مي نالد. معمولا ارتباط برقرار كردن با بزهكاران اينجا سخت است. چون تنها نيستند و اگر با غريبه اي به جز مشتري صحبت كنند، به آدم فروشي متهم و در اكيپ محاكمه خواهند شد. علي جواني قد بلند و چهارشانه، فروشنده يك گالري پوشاك است . مي گويد: «اگر يك دوربين در طبقه فوقاني پاساژ روبه روي پل قرار دهيم جالب ترين و غم انگيزترين صحنه هاي مستند تهيه مي شود. هميشه اينجا صحنه سوژه است.»
اهالي با اين صحنه ها آشنايند، اما انگار هيچ چاره اي نيست. خلافكارها بين جمعيت آب مي روند. در حالي كه بارها طرح مبارزه با مواد مخدر اجرا شده و ماموران زبده، تاكنون بزهكاران زيادي از اين ميدان جمع كرده اند، ولي گويي تكثير اينها سلولي و تصاعدي است. هر چه جمع مي كنند، باز توليد مي شوند. كوچه هاي قديمي و تو در تو و در نهايت پلي كه هميشه براي گردهمايي خلوت است.
روي پل عابر پياده، تنها كارتن خواب ها و دست اندركاران هروئين نيستند، كيف قاپ ها و سارقان جزيي نيز قرارهاي ملاقات را روي پل تنظيم مي كنند. اين بالا خلوت است و مناسب براي خالي كردن محتويات كيف هاي مسروقه. سطل آشغال هاي دوطرف پل هميشه حاوي كيف هاي خالي دورانداخته شده است.
ماموران پليس مشغول گشت زني اطراف ميدان اند. حجت و حسن ابتداي خيابان شهرستاني ايستاده اند. هر يك تكه مقوايي در دست گرفته و بلند فرياد مي زنند «كوپن قند، گوشت، روغن، باطل شده، باطل نشده، خريداريم.»
هردو مامور از كنارشان، بي توجه رد مي شوند. هر چه چشم بدراني، اثري از آن همه خلافكار نيست. غلام لباسش پاره شده و خودش لت و پار. از پل پايين مي خزد. وقتي متوجه چند چشم مي شود كه دايم او را مي پايند، سريع تر خود را به پياده رو مي كشاند تا داخل كوچه هاي تو در تو گم شود.
جوان رنگ پريده با تي شرت قرمز و همان تيپ كليشه اي بزهكاران زير گوش رهگذران زمزمه مي كند: «عكس، نوار، پاسور، سي دي.» قيمت هايش با چهارراه استانبول تفاوت چنداني ندارد. محل تحويل؛ روي پل. مي گويد:اينجا، خواهان و مشتري ندارد، «دوا» هم خريدش قلق دارد. بايد ساقي را بشناسي وگرنه خاك آجر و شيرخشك تحويل مي دهند.
خيلي آزادانه و راحت راجع به جرايم صحبت مي كند. دو بار در زندگي، سقف هاي كوتاه و ديوارهاي بلند زندان را تجربه كرده است. به قول خودش، ترسش ريخته، آنجا و اينجا برايش فرقي ندارد. آغاز فصل سرما كه مي شود، دنبال جرم مي افتند. يك خلاف كه مطابق قانون حول و حوش ۶ ماه حبس داشته باشد. اينطور، لااقل زمستان را در زندان است و از سرما يخ نمي زند. در زندان استعمال مواد با ترس كمتري همراه است و برايش لذت بيشتري دارد. آدم هايي كه روي پل زندگي مي كنند، خيلي عجيب فكر مي كنند. آنها روي يك تكه آهن كه دست هايش را در پياده روي ابتداي خيابان ۱۷ شهريور گذاشته و خود را محكم نگه داشته و بالا كشيده شب و روزشان را مي گذرانند.
چراغ سبز و قرمز و يا چشمك زن، فرقي ندارد. ترافيك است. عابران بين ماشين ها و بزهكاران بالاي پل، اينجا هميشه شلوغ است.

ازدواج  و سيگار
اينكه از قديم و نديم دخترها را سر ۱۸ سالگي شوهر مي دادند و دخترهاشان را چشم و گوش بسته راهي خانه بخت مي كردند يك چيزي مي دانستند ،چرا كه تحقيقات امروزه نشان مي دهد بالا رفتن سن ازدواج در ميان دختران به دليل آسيب پذيرتر شدن آنها مي تواند در كنار عواملي نظير محدوديت از ورود به دانشگاه، برآورده نشدن انتظارات پس از ورود به دانشگاه و يا مواجهه با بن بست هاي عاطفي، ضمن ايجاد زمينه هاي انحراف، گرايش دختران را به مواد اعتيادآور و به خصوص سيگار افزايش مي دهند. عضو كميته دخانيات معاونت پيشگيري سازمان بهزيستي، آرين رستمي گفت: بين گرايش به سيگار و بالا رفتن سن ازدواج رابطه مستقيم وجود دارد و كشيدن سيگار براي برخي از دختران به عنوان تفنن و ابزاري جهت سرگرمي مورد استفاده قرار مي گيرد.

كابوس دانش آموزان
كابوس پيك هاي نوروزي يا همان پيك شادي كه بيشتر براي دانش آموزان پيام آور غم و غصه بود، بعد از تعطيلات و حضور در كلاس تكميل مي شود. آموزش و پرورش در يك اقدام جديد، معلمان را از برخورد با دانش آموزاني كه تمرينات خود را انجام نداده اند، منع كرده است. مدير كل دفتر آموزش ابتدايي اين وزارتخانه، عباس حاجي آقالو گفت: پيك هاي نوروزي جزو تكاليف دانش آموزان نبوده و معلمان نبايد با دانش آموزاني كه تمرينات خود را انجام نداده اند، برخورد كنند. وي با اشاره به اينكه حجم بالاي پيك هاي نوروزي باعث دلزدگي دانش آموزان مي شود، گفت: پيك هاي نوروزي امسال بيشتر جنبه تفريحي داشته و مفاهيم جذاب آموزشي خارج از كتاب درسي در آن گنجانده شده بود. وي از بررسي كيفيت پيك هاي نوروزي پس از پايان تعطيلات از طريق ارزيابي تعدادي از آنها خبر داد.

زبان انگليسي  در ابتدايي
حتما شما بارها از اينكه زبان بين المللي نمي دانيد و خيلي  جاها كارتان لنگ يكي دو كلمه فرنگي صحبت كردن و ترجمه كردن مي ماند به خودتان لعنت فرستاده ايد و بعد هم تصميم گرفته ايد هر چقدر شده هزينه اش را بدهيد و به كلاس زبان برويد، اما كمبود وقت اين اجازه را به شما نداده است يا مبالغ زيادي براي فرستادن فرزند خود به كلاس زبان پرداخت كرده ايد. اما قرار است اين مشكل رفع شود چرا كه رئيس آموزش و پرورش شهرستان هاي استان تهران اعلام كرده است، آموزش زبان انگليسي به منظور افزايش تسلط و توانايي مكالمه دانش آموزان به زبان انگليسي، از سال تحصيلي آينده در مقطع ابتدايي آغاز مي شود.

افزايش كرايه تاكسي تراژدي هر سال
افزايش كرايه تاكسي با آ غاز سال جديد، ديگر تراژدي هر ساله مسافران و البته رانندگاني است كه بايد خود را براي جرو بحث هاي بلند مدت با مسافران تحمل كنند.
علي رغم اينكه حدود يك سال از دو سال رونوشت نرخ جديد پيشنهادي كرايه تاكسي ها توسط سازمان تاكسيراني به شوراي شهر مي گذرد اما متاسفانه شوراي شهر هنوز عزم جدي براي تصويب نرخ جديد كرايه تاكسي ها ندارد و تصميم گيري در اين زمينه را منوط به اقدام كارشناسي بيشتر مي داند، چرا كه از ديد اعضاي شوراي شهر اين مساله امر كوچكي نيست كه بتوان به سادگي در خصوص آن تصميم گيري كرد به هر حال چه مسوولان تدبيري انجام بدهند چه تدبيري انجام ندهند، اين رويه اي شده است كه اول سال جديد شاهد جر و بحث بر سر ۵۰ تومان در تاكسي باشيم.

رستوران هاي سه ستاره بين راهي
از آنجايي كه رستوران هاي بين راهي از لحاظ بهداشت هميشه زبانزد خاص و عام بوده اند فكر مي كنم بسياري از شما ترجيح بدهيد گرسنه بمانيد تا از غذاهاي اين رستوران ها استفاده كنيد. ولي با اين حال جهت توجه به تغذيه آن دسته از افراد كه نمي توانند گرسنه بمانند و توجه به امر بهداشت در تاسيسات اقامتي و پذيرايي كشور، تاكنون ۳۱۰ واحد پذيرايي توسط ماموران نظارت بر سفرهاي نوروزي در سراسر كشور به علت تخلفات، مورد تذكر و اخطار كتبي قرار گرفتند. به گفته رئيس سازمان ايرانگردي و جهانگردي امسال شكايات مردم در كل كشور نسبت به سال هاي گذشته بسيار كمتر بوده و اين تا حدودي نشانه رضايت مردم از نحوه برخورد ماموران نظارت سازمان با مراكز اقامتي و پذيرايي كشور اعم از هتل ها و ميهمان پذيرهاي بين راهي است.

توهم  ايدز
رواج ابتلا به ايدز از طريق ارايه خدمات دندانپزشكي شايعه اي بيش نيست اين را رئيس انجمن دندانپزشكي ايران گفت. بسياري از افراد به دليل اين توهم كه ممكن است از طريق دندانپزشكي ها ايدز به آنها منتقل شود از درمان دندان هاي خود ابا دارند.
با اينكه هيچ مورد عيني در مورد انتقال ايدز از طريق دندانپزشكي اعلام نشده اما اين شايعه كه ممكن است اين ويروس از طريق دندانپزشكي ها شايع شود بسيار قوت يافته به هر حال رئيس انجمن دندانپزشكي به شدت اين شايعه را رد كرد و آن را توهمي بيش ندانست چون هيچ گونه آمار صحيحي در اين زمينه وجود ندارد.

در شهر
ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
حوادث
درمانگاه
طهرانشهر
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  درمانگاه  |  طهرانشهر  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |