پنجشنبه ۲۰ فروردين ۱۳۸۳ - شماره ۳۳۴۵
هنر
Front Page

تنوع الحان موسيقي محلي ايران در گفت وگو با شاهين فرهت
ثروتي كه پايان ندارد
004653.jpg

گفت و گو : زهرا حاج محمدي
دكتر شاهين فرهت مي گويد: امروز مسأله پداگوژي يا علم آموختن به عنوان يك رشته قابل تدريس در دانشگاه ها جايگاهي ندارد چرا كه يك استعداد دروني و ذاتي است. مهارت تدريس، صرفاً با تجربه كسب مي شود اما اين به معناي آن نيست كه يك دانشجوي رشته آموزش بتواند استاد برجسته اي هم باشد.
به عقيده فرهت ذوق سليم در خلق موسيقي مهارتي است كه به مدد توان و خلاقيت هاي فردي و هوش سرشار حاصل مي شود و اين همان نيروي عظيمي است كه بخش قابل توجهي از نوازندگان و سازندگان موسيقي نواحي از آن برخوردارند.
شاهين فرهت كه خود استاد دانشگاه هاي موسيقي در ايران و سوئد است و سال هاست به كار آهنگسازي نيز مشغول است عدم شناخت استعدادهاي بالقوه سازندگان موسيقي بومي را خطر بزرگي براي نسل بعد مي داند.
* به عقيده شما موسيقي محلي يا بومي يا آنچه كه تحت عنوان موسيقي نواحي در كشور ما از آن ياد مي شود، چه تعريف علمي و آكادميكي دارد. ظرفيت هاي اين ملودي ها چيست و كاربرد آن و موسيقي روز ملي ما تا كجاها پيش رفته است؟
- موسيقي نواحي يا فولكلور يا محلي در واقع ملودي ها و قطعاتي هستند كه طي سال ها در طبيعت يك سرزمين مادري خود اجرا شده و تصفيه شده است. اينها ملودي هاي ماندني و اصيلي هستند كه طي ساليان دراز در گوشه و كنار كشور ما رشد كرده اند و هر منطقه از كشور ما بنا به آداب، رسوم، سنن و شرايط آب و هوايي و نيز زباني خود برخوردار از نوع خاصي از ريتم ها و ملودي هاي محلي و بومي ست. اين موسيقي بر پايه سيستم و ملودي بنا شده است اما در برخي مناطق ريتم غني تر و در برخي مناطق ملودي غني تر است. ايران از كشورهايي است كه موسيقي فولكلور آن بسيار غني است. تنوع موسيقايي ملودي ها و ريتم ها در شمال و جنوب و مشرق و غرب ميزان اين تنوع را بهتر نشان مي دهد. همان اندازه كه واسونك هاي شيراز شنيدني ست، ملودي هاي خراسان جان بخش است و اين همه حكايت از دسترسي ما به انواع فراواني از موسيقي هايي دارد كه از ديرزمان به ما رسيده و آهنگسازان ما مستقيم يا غيرمستقيم با رجعت به آنها، آثاري بديع خلق كرده اند. امروز موسيقي هاي بومي منبع الهام بي پاياني براي آهنگسازان ماست. اين ملودي ها گاه در آثار آهنگسازان گسترش يافته و گاه بي دخل و تصرف يا هارمونيزه نشده مورد استفاده قرار گرفته اند.
* اشتراك شما به موسيقي كلاسيك دنيا، چشم اندازي از كاربرد ملودي هايي شبيه موسيقي محلي ما در اين كشور ها را شامل مي شود. موسيقي اروپا، آمريكا و كشورهاي ديگر چه اندازه از چنين منابعي برخوردار است و دامنه حضور آنها در آثار بزرگان موسيقي اين كشورها چيست؟
- كشورهاي اروپاي شرقي موسيقي فولكلور بسيار غني دارند و در حالي كه اروپاي شمالي بيشتر به فرم توجه دارد و كمتر از ملودي هاي فولكلور استفاده كرده اند به اين دليل كه خودشان سازنده و به وجود آورنده موسيقي بوده اند و آهنگسازان قوي را به دنيا عرضه كرده اند تا منبع الهام ديگران باشد، بزرگاني چون بتهوون و باخ اما در اروپاي شرقي ميل به الحاق فولكلور بيشتر است به عنوان مثال شوپن در آثار خود از فولكلور لهستان فراوان استفاده كرده است يا آهنگساز مجاري «سفاف ميس»، بارتون يازورتان كداك روسي نيز از فولكلور كشورشان بيشتر استفاده كرده اند. آهنگسازان آمريكاي لاتين و اسپانيا نيز از فولكلور غني كشورهاي خود بيش از پيش استفاده كرده اند.
* با توجه به سابقه آهنگسازي در ايران، آهنگسازان كشور ما در ساخت و توليد آثار جدي چه اندازه به اين الحان توجه داشته اند؟
- آهنگسازي در هر زمان، روند خاصي را طي مي كند اما سليقه آهنگساز هم اين كيفيت و روند را تحت الشعاع خود قرار مي دهد. در ايران با توجه به اين كه آهنگسازي نسبت به اروپا در آن بسيار جوان تر است و تازه ۷۰-۶۰ سال است كه سابقه كمپوزيسيون دارد، اين تجربه جديدتر است.
* با توجه به اين كه ما مشكل بزرگي در كشور در حوزه هاي مختلف به ويژه موسيقي داريم و آن عبارت از آموزش است و با توجه به اين كه آنچه امروز در دسترس ماست بيشتر نتيجه آموزش شفاهي نسل هاست، موسيقي محلي چه اندازه در كيفيت آثار ملي و مدرن قابل انعكاس است؟
- همان طور كه اشاره كرديد موسيقي ما به طور كلي حجم زيادي از آن به روش سينه به سينه، سنتي و شفاهاً به نسل هاي بعدي رسيده است، آموزش امري چندان رايج در اين حوزه نبوده است اگرچه ما هنوز مالك بسياري از ملودي هاي غني فولكلور خود هستيم و روش آموزش سنتي آنها را از بين نبرده است اما پرواضح است كه تحقيق، پژوهش و آموزش فاكتورهاي مهمي براي موسيقي به طور عام و موسيقي فولكلور ما به شمار مي روند. آهنگسازان ما نيز با توجه به سلايق شخصي خود به اين ملودي ها توجه داشته اند. البته بسياري از محققان گام هاي نخستين را در اين راه برداشته اند. بسياري از اين الحان نت نويسي شده اند اما كار هنوز بايد ادامه داشته باشد. دوست دارم يك تشبيه براي موسيقي فولكلور كشورمان به كار ببرم. اين موسيقي مانند چاه نفتي است كه سال هاي سال آن را استخراج كرده ايم هنوز هم ثروت فراواني در اين چاه وجود دارد و اين ثروت و دستمايه ها براي سال ها كار، تفحص و خلق آثار جديد خواهد بود.
* و آيا اين آموزش و پژوهش احياناً مي تواند در مواردي به اصالت اين ملودي ها ضربه اي وارد كند؟
004671.jpg

- همان مثال بالا نشان داد كه الحان فولكلور ما، ذخاير ملي ما هستند پس بايد مورد استفاده قرار گيرند و با استفاده از آنها، اين ذخاير به اتمام نمي رسند و از آنها كاسته نمي شود به هرحال تنظيم يك ملودي براي اجرا در آثار مثلاً سمفونيك يك كار جديد و فكر تازه مي طلبد، اين را نمي توان از دست دادن اصالت ناميد. جنس كار اين گونه طلب مي كند و لطمه اي نه به نغمه و نه به اثر ساخته نشده جديد وارد مي آيد.

گزارشي از برگزاري جشنواره سه روزه موسيقي فلك در شهر دوشنبه
«فلك»؛ جشنواره اي ابتكاري

004659.jpg

جشنواره بين المللي فلك در دوشنبه به مدت سه روز (از ۲۶ تا ۲۸ مارس) گوش فلك را با بهترين سرود و نواهاي مردمي نوازش كرد.
فستيوال و سمپوزيوم بين المللي فلك كه به ابتكار وزارت فرهنگ تاجيكستان، انستيتوي جامعه باز صندوق سوروس و مركز همكاري و ترقيات بار نخست در پايتخت تاجيكستان برگزار گرديد، به جشنواره واقعي هنر و زيبايي و وحدت و دوستي مبدل شد.
طي سه روز تالار تازه ترميم شده فيلارموني تاجيكستاني مالامال از هزاران تماشاگر و هواداران و شيفتگان موسيقي سنتي و مردمي بود.
جشنواره فلك با سخنراني رجبمد اميراف، وزير فرهنگ، خيرالنسا مولانوا، معاون نخست وزير تاجيكستان و آينهال بابانظروا، رئيس انستيتوي جامعه باز صندوق سوروس در دوشنبه به كار خود آغاز كرد.
در شش برنامه هنري كه در روزهاي برگزاري اين جشنواره اجرا شد، فلك سرايان از ولايتهاي ختلان و بدخشان، ناحيه هاي تابع مركز و وادي زرافشان تاجيكستان و هنرمندان از ايران و افغانستان و قزاقستان شركت ورزيدند و با هنر و استعداد خويش قلب هزاران تن از مخلصان موسيقي فلك را تسخير نمودند.
هنرنمايي استادان فلك سرايي چون دولتمند خال، گلچهره صادقوا، عبدالخير و رحمت الله هاشم اف، ذره گل و اصل گل اسكندروا، فيض علي حسن اف، مصور مينك اف، محمد سفر مراداف، سفر قادراف، جمعه خان سفراف، شاديگل محمد ناصروا، محمد علي ايوب اف، برادران نذري اف؛ رامشگري بهرام قادراف، عبدالسلام رحيم اف، برادران آرزويف و بسياري از هنرمندان ديگر، چهره جشنواره فلك را زيبا و پرنور ساخت.
به حسن اين جشنواره، هنرمند ايراني رشيد بابازاده، هنرمندان افغاني شير محمد غزنوي، نجيب ترنم و عبدالوهاب ناصري و آوازخان قزاق بيگلن بابيجان زيب و شكوه ديگري افزودند.
موي سفيدان نوراني نجم الدين شمس اف، مراد علي حيدراف، يافتك داوداف، جمشيد قره يف ازناحيه دنغره؛ دولت اسماعيل اف، سنت الله رحمت الله اف، ابرار گدايف، دادربيك عبدالله اف از ناحيه تاجيك آباد و گيس سفيدان بر نادل سلامت حاجي مرادوا، بيبي رجب نيازوا، شريفگل بابامرادوا از ناحيه شهرنو، با هنرنمايي خوب به اين جشنواره شكوه و فر تازه اي بخشيدند.
جشنواره فلك همچنين بسياري از جوانان هنرمند، استعدادهاي نو را كشف نمود و ثابت ساخت كه هنر اصيل، موسيقي سنتي مردمي چون شاهكاري جهاني نميرنده و جاويداني است.
004656.jpg

در جريان كار سمپوزيوم نيز اين نكته بارها تأكيد شد. دانشمندان، هنرشناسان، دانندگان موسيقي سنتي فلك، هنرمندان و آهنگسازان شناخته و روزنامه نگاران از كشورهاي ايران و افغانستان، هندوستان و قزاقستان، ازبكستان و قرقيزستان و تاجيكستان در موضوعاتي نظير مقام موسيقي فلك در فرهنگ تاجيك، ارتباط آن با سنتهاي ادبي و مراسم مردمي، با ادبيات شفاهي و خطي، ماهيت، موقع و مراد موسيقي فلك در مناطق مختلف تاجيك نشين، ژانرهاي مختلف موسيقي فلك، نظام ژانري و نقش سازهاي موسيقي ملي در فلك، فلك و موسيقي معاصر، ياد فلكسرايان مشهور با سخنرانيهاي پر محتوي، بحث و بررسيهاي سودمند كردند.
در اين سمپوزيوم بارها تأكيد گرديد كه موسيقي فلك اين گنج بي بهاي هنر مردمي است كه سنن و آيين ها و مراسم مختلفي را معرفي مي كند. موسيقي فلك در واقع راز و نياز انسان با فلك است، موسيقي فلك عصيان انساني است، فلك راهي است به سوي آسمان، فلك تسكين دل، فلك افاده گر غم و شادي و احساسات مختلف روحي و باطني انسان است، فلك تئاتري است كه در آن زندگي و آرزو و آرمان مردم انعكاس مي يابد.
اين معني ها و نكته و انديشه هاي مختلف راجع به موسيقي سنتي فلك در سخنرانيهاي دكتر آريانفر از افغانستان، دكتر جمشيد صداقت كيش از ايران، دكتر پديد شارما خسرو از هندوستان، هنرشناسان ف. كرامتي و آ. جمعه يف از ازبكستان، س. يلمانوا و ب. بابيجان از قزاقستان و فرزانگان و موسيقي شناسان تاجيك نظام نورجان اف، د. عابداف، د. كرمشايف، ن. حكيم اف، ر. احمد، طلب ستار اف، ب. قابل وا، س. فتح الله اف، س. ميرزا زاده، ف. مراد اف، ك. قربانيان، آ، عبدالرشيد اف، خ. عبدالله اف، دولتمند خال، د. لطيف اف، ت. اسراييل وا و ديگران بازتاب يافتند.
براي رشد و تكميل موسيقي فلك و فلك سرايي در تاجيكستان دانشمندان موضوعات جالب و سودمندي را بررسي كردند. قرار شد كه فلك چون موسيقي سنتي تاجيك از لحاظ موسيقي شناسي به شيوه كاملتري مورد تحقيق و آموزش قرار بگيرد و در هنرستانهاي ميانه و عالي به طور گسترده تري آموخته شود. همچنين برگزاري جشنواره و سمپوزيوم بين المللي فلك به حكم عنعنه (سنت) خواهد درآمد و در هر دو سال يك بار داير خواهد شد.
در طبقه دوم ساختمان فيلارموني دولتي تاجيكستان طي سه روز نمايشگاه هنرهاي مردمي، بهترين نمونه هاي دستكار استادهاي سازهاي موسيقي- استاد زين الدين و استادانه خان ضيا از دوشنبه، استاد عبدالرحيم از شهر كولاب، استاماسايين اف از اشكاشم، دستكاريهاي كلالي، بافندگي، سوزني دوزي از عبيدالله ميرزا عمر از ناحيه شهر نو، سر و لباس ملي از شايسته غياث وا از شهر كولاب، كيميا عطايوا، گلرخسارعمروا از شهر خجند، امان موسي از شهر دوشنبه منظور مهمانان، شركت كنندگان و تماشاگران جشنواره فلك گرديدند.
در جريان جشنواره و سمپوزيوم بين المللي فلك سينماگران كانادايي فيلمي مستند به نوار گرفتند. پيش از استقلال تاجيكستان فيلمي درباره فلك و استاد فلك خوان آينه هاشم اف ساخته شده بود و اخيراً نيز فيلمي درباره استاد دولتمند خال ساخته شده است.
من افتخار داشتم كه يك جا با دانشجوي دانشگاه بين المللي شهر دوشنبه مغفرت بانو شارحيم وا مجري برنامه هاي هنري اين جشنواره باشم و شاهد بودم كه مردم ما به مقدسات خود، به آيين و سنتهاي نكوي خويش، به گذشته خود، به موسيقي فلك نواز خويش چه گونه ارج مي گذارند و ميراث فرهنگي اصيل خود را گرامي مي دارند.
اين جشنواره ثابت ساخت كه تنها هنر اصيل كه ريشه هاي استواري در تاريخ و فرهنگ ملي دارد، چون نيروي سازنده و احياگر مي تواند ذوق و معنويات و اخلاق جامعه را تربيت كند و زندگي را مالامال زيبايي، معني و نشاط گرداند.
004662.jpg

جشنواره فلك، بخصوص جوانان را و گروههاي تقليدگر و بيگانه گرايي از ميان ايشان را هشدار داد كه در جاده هنر تنها با گرامي داشتن سنتها و مقدسات ملي، جستن و دريافتن اصل خويش و آميزش و غني گردانيدن آن با تمدن بشري مي توان به جايي رسيد.
با تقليد كوركورانه و ذوق پست، با جست و خيزهاي ساختگي و غيرپرورانه و از خود ستاره سازيهايي بي بنياد و امثال اين كسي نمي تواند لاف هنر و هنرمندي زند. جهان را مي توان تنها در لباس سنتها و مقدسات و با هنر و فرهنگ والاي خود تسخير كرد.
جشنواره بين المللي فلك باز هم هشدار داد كه:
در جهان با هنر خويش پريدن آموز،
كه پريدن نتوان با پرو بال ديگران!
در پايان جشنواره فلك، رجبمد اميراف، وزير فرهنگ تاجيكستان و آينهال بابانظروا، رئيس انستيتوي جامعه باز صندوق سوروس در تاجيكستان ضمن سخنراني خود ابراز داشتند كه نخستين جشنواره و سمپوزيوم بين المللي فلك به همه اهداف خود رسيد و آنها در آ ينده براي بهتر و رنگين تر برگزار شدن آن كمك خواهند كرد.
رجبمد اميراف نويد داد كه در شهر كولاب دسته فلك سرايان به رهبري خانم هنرمند ثريا قاسم وا دوباره احيا شده است. ضمناً بار نخست در تاجيكستان سال ۱۹۸۹ در شهر كولاب دسته و يا به تعبير ديگر تئاتر فلك به رهبري دولتمند خال اف، هنرمند شناخته و به كارگرداني عبيدالله رجب اف، بازيگر تئاتر روي كار  آمده بود.
در پايان گلچيني از گلزار موسيقي فلك با هنر آوازخوانهاي تاجيك و افغان و قزاق به كار جشنواره حسن فرجام بخشيد. در واقع اين گام نخست در راه گراميداشت موسيقي سنتي تاجيك با همه كم و كاستيها و برد و باختهايش سزاوار آفرين است.
سهمي كه اميربيك موسي، رهبر جشنواره فلك، دولت، عبيدالله، كارگردان، دولتمند خال اف، راهبر موسيقي، شير علي عبدالحي اف، نعيم حكيم اف، فيروز الماس اف و ديگران در برگزاري اين جشنواره گذاشتند، به غايت مؤثر بود و خدمات آنها تا دير باز در خاطره ها نقش خواهد بست.

ماهور - ۲۲

بيست و دومين شماره فصلنامه ماهور در روزهاي پاياني سال به بازار مطبوعات عرضه شد. در اين شماره كه به همت ساسان فاطمي و هومان اسعدي، رنگي و صبغه اي جدي و پژوهشي به خود گرفته است، مطالبي چون، چشم اندازهاي چند فرهنگي در موسيقي مردم پسند؛ مورد افغانستان (نوشته جان بيلي) / رقص كردي (پژوهش بهمن حاج اميني) / دستگاه به عنوان مجموعه اي چند مدي (هومان اسعدي)، پيدايش و رشد موسيقي مردم پسند در ايران (ساسان فاطمي)، دورهاي ايقايي از ديدگاه بنايي (بابك خضرايي)، مد به عنوان يك مفهوم موسيقي شناختي (هرلد پاورز)، نامه بارتوك از يك سفر پژوهشي (بلا بارتوك) شهريار و موسيقي (اصغر فردي)، گفت وگو با مجيد كياني (عين الله مسيب زاده) و نوشته اي از محمد موسوي مدير مسئول و ناشر انتشارات ماهور آمده است.

نگاه
در سوگ از دست رفتگان ديگر گوشي هم وجود ندارد

نوشته: هوشنگ جاويد *
گريان به ديار خفتگان رفتم دوش
ناگاه ندايي آمد از بانگ سروش
نوبت به شما رسد اي بي خبران
با رفتن ديگران بياييد به هوش
بلا از زمين و آسمان مي بارد، ويروس هاي فرهنگي فرنگي جامعه پاك ايراني را آلوده، آرام آرام آمد، طي يك قرن، قرني پر از شگفتي اختراعات و اكتشافات و آزمايشات و امتحان كردن غرب بر روي شرق، نتيجه مثبت گرفتن و اين بار با روي باز ما آمدند، كه گفته اند ميهمان به روي باز مي آيد نه در باز، اگر بخواهيم كه ابعاد فاجعه  رخداده در موسيقي مناطق و نواحي ايران را كه هنوز خيلي ها بر مقامي بودن آن پافشاري دارند و حتي به مصوبه اين جلسه و آن مجمع استناد مي نمايند، براي آن كه حرف خودشان را يا آنچه كه عده اي در پشت ميز و اتاق كارشان تصميم گرفته اند و به آنها منتقل نموده اند، به كرسي بنشانند، اما اگر قدم كوتاهي فقط در اطراف تهران مثل ري يا شهريار يا رباط كريم يا ورامين مي زدند آن وقت به طور يقين نظرشان در اين گونه اصرارهاي ابهام دار تغيير مي كرد. اين كه امسال كسي چون من درباره از ميان رفتگان موسيقي نواحي ايران چيزي و خلاصه اي بنويسد مهم نيست، به همان سياق كه رفتن نوازندگان، خوانندگان و اهل موسيقي مناطق و نواحي ايران ديگر براي هيچ كس حتي مسئولين امر مهم نيست.
سال آماري موسيقي را بايد از جشنواره تا جشنواره حساب كرد، اين نظر من است شايد هم به خطا مي گويم. طي يك سال گذشته ابتدا نياز علي صحراروشن از دست رفت. كمانچه نواز عاشقي كه موسيقي كرمانج هاي شمال خراسان را در گنجينه ذهني اش داشت و تلاش پژوهشگراني چون محمدرضا درويشي و حميدرضا اردلان و كليم الله توحدي فقط منجر به آن شده بود كه او يك دهم آنچه را كه در گنج اش پنهان داشت بروز دهد، در گفت وگوهاي كوتاه و چند باره اي كه با آن مرحوم داشتم او به دوازده نوع ليلانه هاي كرمانجي اشاره كرده و گفته بود، همه را از حفظ است، چهار مرحله  «لو» را حفظ بود، تمامي آهنگ هاي ساربانگ(سارباني) و راه كوچ «ره يي كوچ» را مي دانست. او رموز موسيقي كرمانج را در سخن گويي با نغمه هاي ساز وارد بود، شده بود كه وقتي كمانچه را در مجلس حسن خان زده بود، خان دانسته بود كه امشب مرگ به سراغش مي آيد چون به جمعي مبارز خيانت كرده بود، چه كسي و در كجا اين نغمات را ثبت و ضبط كرد، او گوشه چشمي به ما نشان داد و رفت. وقتي در روز دفن جسدش بر سر گور او ايستاده بودم و خاك جنازه  او را مي پوشاند، برف شديدي شروع به باريدن كرد و حس من اين بود كه خداوند طبيعت و كائنات بر او پاكي ها را مي بارد.
هنوز از غم او فارغ نشده از بلوچستان خبر رفتن زنگشاهي رسيد. مردي كه سازش، دلش بود، دستش كه به ساز مي خورد ناله هاي دلش بيرون مي ريخت، پيري از خاندان عاشق هاي خداجو، او پس از انقلاب اسلامي با به كارگيري نغمات كهن بومي و درآميختن آن با اشعار مذهبي و عرفاني بومي خود كار قابل توجهي ارائه نمود كه همگان را به تحسين واداشت، در چندين جشنواره حضور يافت، آرام و ساكت و كم حرف در موقع نواختن ساز متفكرانه به نغمه نزديك مي شد، او راوي نود گونه آهنگ مختلف بلوچي بود و اتفاق جالبي كه افتاد اين بود كه در روز سوم رفتنش به ديار باقي اسحاق بلوچ نسب تلفني مرا با خبر نمود، چهار روز بعد در جلسه اي درباره موسيقي سخنراني داشتم كه مسئله را عنوان نمودم و چون نه در اين ملك و در اين مورد مسئوليتي ندارم و فقط براي دل خودم و نقل مطلب به آيندگان با حقوق اندك خودم، كار پژوهش انجام مي دهم گمانم اين بود كه شايد مسئولين جريان مرگ او را مي دانند، اما دريغ از يك تسليت گويي ساده. روز چهلم آن مرد هنر بلوچستان، محمدرضا درويشي و يكي دو تن ديگر به آنجا رفتند و من مي دانم كه درويشي چه دل خوني داشت وقتي خبر را از من شنيد و هنگامي كه از بلوچستان بازگشت. مرگ اينان، رمزي دارد و حرفي كه چند تني چون من مي دانيم، خداي ناكرده تفاخر نيست ولي دردي است كه تبعات آن را همه كس نمي پويد.
هنوز غم از دست دادن صحرا روشن و زنگشاهي از دلمان نرفته، موسي جرجاني در يك تماس تلفني يك هفته پس از نيمه شعبان خبر داد كه جمعه گلد ي(قلي) قرباني پور استاد متبحر ني نوازي در موسيقي تركمن در شب نيمه  شعبان جان به جان آفرين تسليم نمود. وقتي موضوع را به درويشي اطلاع دادم بغض كرد و هيچ نگفت، ولي با شناختي كه از او دارم مي دانم كه آن شب را گريه هم كرده و ما از آن بي اطلاعيم، «جمعه گلدي» كسي بود كه درويشي با او شب ها و روزها گذرانده بود، اولين بار كه او به جشنواره موسيقي ني نوازان در سال ۱۳۷۰ به تالار انديشه آمد و در كنار «قليچ انوري» ني زد تا او ترانه حماسي «نبار اي ابر سياه» را بخواند همه را به اعجاب واداشت، همين سحر با ني را او در جشنواره  آوينيون فرانسه انجام داد آيا مي داني كه وقتي جمعه گلد ي در آنجا براي مردمي كه بي گمان كمتر با تركمن هاي ايران و موسيقي تركمني آشنايي دارند ني زده بود و كار خود را به پايان رسانده بود، جمعيت حاضر دقايقي پس از پايان كار او برايش كف زده بودند؟! اين اعجاب آوري را كدام گونه از موسيقي هايي كه با كلاه هاي فريبنده حضرات سعي دارند به خورد جامعه امروز و نسل جوان بدهند مي تواند داشته باشد، با چه استدلالي بر گروه نوازي و تشكيل گروه موسيقي آن هم با سازهاي منطقه اي اصرار مي ورزند و چرا، به راستي آيا بايد اين گونه با اين گنج هايي كه يك به يك سر به سينه خاك مي سايند برخورد نمود؟ 
دل خون ما را خون تر نكن برادر، رفتن ني نواز گيلان، رفتن با سابقه ترين عاشق آذربايجان، رفتن بهترين مداحان و سحرخوانان، رفتن سرنانوازان مذهبي به عنوان نمونه سيد ابراهيم مستوري سرنانواز مراسم ماه هاي عزا كه سرنايش را وقف امامزاده  آران و بيدگل كرده بود و هنگامي كه از او پرسيدم چرا اين كار را كرده اي گفت: براي اين كه كسي قدرش را فهميد و دانست چگونه از آن استفاده كند برود بگيرد و بنوازد! براي هيچ كدام از مسئولين و دست اندركاران موسيقي كه در سطح كلان تصميم مي گيرند مهم نيست.
من با كسي حب و بغض ندارم ولي باور كن گمان اين دارم كه ديگر حتي گوشي براي شنيدن آن موسيقي ها وجود ندارد، چرايش را من و شما مي دانيم، نتيجه بي تفاوت بودن، امتناع از پديد آوردن پژوهشگاه موسيقي، امتناع از پديد آوردن مكتب خانه هاي موسيقي بومي در كنار مجوز دادن به آموزشگاه هاي موسيقي روز، و بسياري از مسائل ديگر دست به دست هم داده اند تا اين آخرين تك سواران موسيقي بومي در ميدان تهاجم فرهنگي به تير غيب گرفتار شوند و بعد با احترام فقط بگويند: حيف شد!
اين تئوري شتاب فزاينده عجب كلك بزرگي است بر مردمي كه در حال جهاني شدن اند! وقتي كه به رفتگان اين يك ساله مي نگرم و مي انديشم اين شعر مدام ذهنم را پر مي كند كه:
بر تربت ما ز ديده اشكي مفشان
آنجا كه منم چه جاي افسرده دلان
و اين درباره  خود من هم صدق مي كند.
*عضو هيأت مديره كانون پژوهش خانه موسيقي

سايه روشن هنر
بعد از سالها همكاري با محمد نوري
محمد سرير براي يك خواننده جوان آهنگ ساخت

004668.jpg

حمايت از جواناني كه ظرفيت هاي هنر بالايي دارند، و تشويق آنها به ادامه كار، محمد سرير آهنگساز و كارشناس موسقي پاپ را بر آن داشته تا ترانه اي بهارم را براي اجراي محمدرضا صادقي آماده كند.
به گزارش سايت خبري خانه هنرمندان ايران، محمد سرير با سابقه ساخت موسيقي آلبوم هايي چون «دلاويزترين»، «جاودانه با عشق»، «چراغي در افق» و... كه با هنرنمايي محمد نوري همراه بوده است، ساخت قطعه اي به نام «اي بهارم» را براي پخش در صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران به پايان برده است. او اجراي اين كار را نوع متفاوتي از آواز عنوان مي كند. يك فرم جديد از آواز است كه مخصوص اين خواننده ساخته شده. معمولا موسيقي ترانه هاي پاپ، خارج از محدوده صداي خواننده هستند و اجراي خوبي از كار درنمي آيند. در توضيح اين فرم جديد مي گويد: ملودي را براي اين خواننده ساخته ايم. يعني با توجه به ظرفيت و توانايي او در اجراي فاصله ها.
اين خواننده جوان با محدوده صدايي باس باريتون، عضو گروه كر اركستر سمفونيك تهران است، از سال ۱۳۷۸ آواز پاپ تدريس مي كند و پيش از اين موسيقي تيتراژ فيلم ليلي با من است و سريال هاي «مسافر»، «تنها»، «يكي از آن ميان» و ... را اجرا كرده است. محمدرضا صادقي آلبوم «مرز ديدار» را با سبك جاز كلاسيك منتشر كرده و در سال ۸۰ قطعه «لالايي» از آلبوم «بغض» را به ياد «واروژان» اجرا كرده است.
او قطعه «اي بهارم» را نقطه شروع كار با محمد سرير مي داند و اميدوار است در آينده نيز همراه او باشد. در مورد چگونگي ساخت اين قطعه از آنجا شروع مي كند كه قرار بود كاستي با آهنگسازي حامد پورساعي منتشر شود. اين آلبوم ويژگي هاي خاصي داشت اما در مراحل پاياني ميكس بين ما اختلاف نظر پيش آمد و كار به نتيجه نرسيد.
004665.jpg

در اين مرحله يك نسخه از كار به دست محمد سرير رسيده است و او بعد از صحبت هاي بيشتر، ملودي «اي بهارم» را با توجه به ويژگيهاي صداي صادقي ساخته است. تغيير ديگري هم در كار ايجاد شده است. شعر اوليه جاي خود را به شعري داده كه علي اصغر معيني روي ملودي آن سروده است.
اگرچه اين نحوه سرايش در ترانه هاي ايراني سابقه اي طولاني دارد، اما صادقي آن را كاري دست و پاگير مي داند. به اين دليل كه شاعر نمي تواند در فضاي احساسي خود شعر بگويد اما معتقد است معيني به خوبي از عهده اين كار برآمده و شعري جوششي سروده است، نه كوششي. براي تاييد از تركيبهاي اين شعر نمونه مي آورد: «بهار خلوت شب».
صادقي با توجه به اينكه براي ساخت آهنگ، تنها از سه ساز گيتار كلاسيك، ويلون سل و خواننده استفاده شده، آن را كاري خلوت مي نامد كه ويژگي هاي يك كار اركسترال را دارد.
به عقيده او كارهاي ساده به دو بخش تقسيم مي شوند: سادگي از روي ناتواني - سادگي از روي توانايي. با تاكيد مي گويد: سادگي كار آقاي سرير، بي اغراق از نوع دوم است. و توضيح مي دهد: وقتي تعداد سازها كم است، حركت سازها به خوبي به چشم مي آيد. بنابراين، كار در عين سادگي پيچيده مي شود.
محمدرضا صادقي از سال ۷۲، به مدت سه سال زير نظر محمد نوري آواز آموخته است، كتابي به نام تكنيك هاي خوانندگي زير چاپ دارد كه به موضوعات مختلفي چون فن بيان، چگونگي تنفس در آواز و ... پرداخته است. مي گويد: هيچ نوشته اي در اين كتاب از من نيست.
حدود دو سال صرف گردآوري و ترجمه بخشهاي مختلف از منابع متعدد شده است. تكنيكهاي خوانندگي هم اكنون در مرحله حروفچيني است و صادقي فكر مي كند تا چند ماه ديگر وارد بازار نشر شود.
تازه ترين كاري كه صادقي خوانده است، سرود تامين اجتماعي نام دارد كه در فضايي اركسترال و روي آهنگي از سيد محمد ساعد و با شعري از سهيل محمودي و به همراه گروه كر آن را اجرا كرده است.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   انديشه  |   زندگي  |   سياست  |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |