پنجشنبه ۲۰ فروردين ۱۳۸۳ - شماره ۳۳۴۵
زندگي
Front Page

به مناسبت هفته سلامت
انگ، شرم شيوع بيماري
004719.jpg

مريم غفاري
اشاره:  زماني كه جهان مخصوصاً جامعه پزشكي، ريشه كني آبله و كنترل بسياري از بيماري هاي واگيردار را جشن مي گرفت و در حالي كه علم پزشكي بيشتر بيماري هاي مسري را مغلوب خود ساخته بود، ناگهان بروز بيماري  ناشناخته اي در آمريكا، اروپا و سپس در آفريقا و نهايتاً آسيا جهان را با مهلك ترين و جنجال برانگيزترين بيماري قرن مواجه ساخت. اين بيماري خطرناك ايدز ناميده شد كه بدون شك بزرگترين بلاي جامعه بشري پس از جنگ دوم جهاني در قرن بيستم مي باشد.
در اوايل بروز اپيدمي ايدز، تصور مي شد كه اين بيماري مخصوص كشورهاي غربي است، ولي با انتشار سريع آن در آفريقا و آمريكاي جنوبي و بالاخره آسيا مشخص شد كه بيماري ايدز نژاد، مرز، كشور، جنس و سن نمي شناسد و هيچكس در امان نخواهد بود.
در سال ۱۹۸۱، كه براي نخستين بار هويت باليني بيماري ايدز در كشور ايالت متحده آمريكا شناسايي گرديد، چنين تصور مي شد كه اين بيماري تنها در كشور مزبور و به ويژه در ميان بعضي از گروه هاي جمعيتي
« همجنس بازان» شيوع دارد، ولي ديري نگذشت كه روشن شد چنين تصوري نادرست بوده است.
مسائل اجتماعي- اقتصادي ناشي از ايدز فراتر از تصور است، زيرا در حالي كه اكثر بيماري هاي عفوني، جان كودكان، نوجوانان و يا پيران را به مخاطره مي اندازد، بيماري ايدز به ويژه جوان ها و بالغين ميانسال را از پاي درمي آورد. بديهي است كه مرگ اين لايه ها باعث تخريب نظام هاي اجتماعي و اقتصادي شده و توسعه و امنيت كشورها را به طور جدي به مخاطره مي افكند.
بدين گونه، بشريت اكنون با بزرگترين و جدي ترين همه گيري در تاريخ خود روبه روست و به علت رشد بي وقفه و سريع اين بيماري در طي ۲۰ سال گذشته، ديگر نمي توان هيچ فرصت و امكاني را براي مبارزه با اين بيماري و عوارض اقتصادي- اجتماعي آن از دست داد و در واقع مبارزه با ايدز يك تعهد اجتماعي است. از چنين منظري و همزمان با هفته سلامت و روز ايدز طي گفت و گويي با دكتر كيانوش كمالي، متخصص بيماري هاي عفوني و قائم مقام اداره ايدز وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي به بحث و بررسي نحوه شيوع و سير تغيير و تحول روند رشد اين بيماري در ايران پرداخته ايم كه در ادامه از نظرتان مي گذرد.
* نخستين نشانه هاي ايدز در ايران چگونه شناسايي شد و كشور ما از اين حيث اكنون در چه وضعيتي قرار دارد؟
- اولين موارد ايدز در جهان در سال ۱۹۸۱ گزارش شد، در ايران سال ۶۶-۶۵ در يك پسربچه هموفيل بروز كرد. در سال هاي نخست كسي در دنيا ماهيت اين بيماري را نمي شناخت و تست هاي سرولوژيك شناسايي بيماري در سال ۱۹۸۵ به كار گرفته شد و به دنبال آن روش غربالگري خون هاي اهدايي مطرح شد. لذا اوايل اين بيماري در بين افرادي كه به نحوي از فرآورده هاي خوني استفاده مي كردند اتفاق مي افتاد و در كشور ما هم نخستين موارد در هموفيل ها بود، ولي الان الگوي انتقال ما عوض شده از سال ۷۵ به بعد همه گيري بين معتادان تزريقي اتفاق افتاد و الان هم در كشور ما راه غالب انتقال، اعتياد تزريقي است.
در خصوص تعداد موارد ثبت شده آمار دقيق داريم، مواردي كه كشف شده به ما گزارش شده اند ولي براي هر بيماري اين حالت را داريم كه اولاً ممكن است همه آدم هايي كه يك مريضي را دارند علامتي از بيماري نداشته باشند. ممكن است حتي آنهايي كه علامتي دارند مراجعه نكرده و يا كشف شده باشند ولي گزارش نشده باشند ما اين همه گيري را تشبيه به يك كوه يخ مي كنيم كه فقط قله آن را مي بينيم ولي قسمت زيادي از آن در آب مخفي است. چرا كه در ايدز مدتي كه مريض مي تواند بدون علامت بيماري بماند خيلي زياد است. آخرين آماري رسمي كه داريم ۶۷۴۶ مورد ثبت شده HIV و ايدز تا تاريخ ۱/۱/۸۳ گزارش شده است. اگرچه آمار ثبت شده دقيق است ولي قطعاً آمار واقعي و ثبت نشده بسيار بيشتر است و ما تخمين مي زنيم كه حدود ۳۰ هزار آلودگي در كشور وجود دارد. رقم تخميني ۳۰ هزار بر اساس نظر كارشناسي سازمان جهاني بهداشت و UNAIDS است. اما قاعدتاً سازماني كه بايد آمار را ارائه كند وزارت بهداشت است.
* به لحاظ توزيع استاني در چه قسمت هايي از ايران اين بيماري بيشتر ديده و گزارش شده است؟
- ما كلاً اعتقادمان اين است كه براي ايدز محدوده جغرافيايي نبايد در نظر گرفت. از نظر ما هر جايي كه رفتار پر خطر هست، احتمال بروز بيماري ايدز وجود دارد. يعني ممكن است در چارچوب خانواده هم رفتار پرخطر باشد لذا افراد آن خانواده را خطر تهديد مي كند. نگرش جغرافيايي را از ذهن مردم بايد پاك كنيم و تلاش هاي مردم را معطوف به رفتارهاي خودشان نماييم چون اين گونه برخوردها با مسئله ايدز جز برچسب خوردن و انگ اجتماعي براي يك محدوده جغرافيايي چيز ديگري دربرنخواهد داشت.
* كشور ما در سطح جهاني رتبه چندم را در آلودگي اين بيماري دارد؟
- در سطح جهاني رتبه ما رتبه قابل شمارشي نيست. اگر بخواهيم منطقه به منطقه نگاه كنيم در حال حاضر در بدترين منطقه قرار داريم كه سريع ترين رشد اپيدمي HIV در آن وجود دارد. ممكن است رقم كلي بالاترين رقم نباشد چون آفريقا بالاترين رقم را به خودش اختصاص داده است ولي از نظر ابتلا وضعيت بحراني داريم كه علتش نبود اطلاعات و آموزش كافي است و راه غالب انتقال در منطقه ما اعتياد تزريقي است تا تماس جنسي. اعتياد تزريقي هم ماهيتش طوري است كه همه گيري حالت انفجاري پيدا مي كند چون معتادان تزريقي مثلاً ده نفري مي نشينند يك سرنگ را رد و بدل مي كنند در حالي كه در تماس جنسي اين گونه نيست و دو تا شريك لازم است. ولي در اين مورد تعداد شركا زياد است. وقتي اپيدمي در معتادان تزريقي اتفاق بيفتد مي گويند حالت انفجاري دارد و خيلي سريع گسترش پيدا مي كند.
نبود امكانات كافي و مسئله انگ اجتماعي، ترس و شرم و نگاه توأم با سرزنش و بي خبر نگاه داشتن مردم از سوي دستگاه هاي مسئول به ويژه مسئولان و مديران رسانه ها و نهادهاي آموزشي به اين مشكل دامن مي زند.
* به دور از بزرگ نمايي و شايعاتي كه در افكار عمومي وجود دارد راه هاي انتقال ويروس ايدز واقعاً چيست؟
- ويروس ايدز از سه راه اصلي از فرد آلوده به شخص سالم منتقل مي شود:
۱) تماس جنسي: برقراري رابطه جنسي بدون حفاظت با شخص آلوده موجب انتقال ويروس مي شود.
۲) تماس با خون آلوده:
- تزريق خون و فرآورده هاي خوني آلوده، پيوند اعضا و نسوج آلوده
- استفاده مشترك از سرنگ و سوزن(معتادان تزريقي)
- تماس تصادفي سوزن يا وسيله آلوده در ميان كاركنان درماني
۳) مادر به كودك: ويروس ايدز در ۳۰ تا ۴۰ درصد از مادراني كه آلوده به ويروس هستند، به كودكانشان منتقل مي شود. به طور كلي راه هاي عمده انتقال با توجه به شرايط فرهنگي، اجتماعي در جوامع مختلف متفاوت است. به عنوان مثال راه عمده انتقال در كشورهاي آفريقاي جنوبي تماس جنسي است در حالي كه در برخي كشورهاي اروپاي شرقي و ايران راه عمده انتقال استفاده از وسايل تزريقي مشترك در ميان معتادان تزريقي است.
در ايران تعداد مبتلايان به عفونت HIVو ايدز در سال ۱۳۸۰ به تنهايي حدود چهار برابر مجموع مبتلايان تا سال ۱۳۷۵ بوده است، سهم ابتلا از طريق اعتياد تزريقي طي همين سال ها از ۲/۲ درصد مجموع مبتلايان تا سال ۷۵ به ۷/۶۶ درصد در سال ۱۳۸۰ افزايش يافته است.
004716.jpg

مطابق برآورد UNAIDS بين ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار معتاد تزريقي در ايران وجود دارد كه حدود نيمي از آنان از وسايل تزريقي مشترك استفاده مي كنند.
با توجه به شيوع بالاي رفتارهاي پرخطر جنسي در معتادان تزريقي، اعتياد تزريقي به صورت عامل مؤثري جهت گسترش عفونت HIV در ساير گروه هاي اجتماعي عمل مي كند. بنابر اين، خطر HIV در معتادان تزريقي فقط به خودشان محدود نمي شود، بلكه در درجه اول شامل شركاي جنسي و فرزندان آنان و سپس ديگر گروه هاي اجتماعي هم مي شود.
* آيا ازدواج موقت مي تواند راهي براي انتقال اين بيماري باشد؟
- ما مي گوييم تماس جنسي مي تواند راه ورود ويروس ايدز باشد طبيعي است كه هر قدر تعداد شركاي جنسي بالا برود احتمال به ايدز در آن فرد بيشتر است.
روي ازدواج موقت نمي توان صحه گذاشت اصل براي ما آموزش رفتار جنسي سالم است كه حداقل فرد بداند اگر رفتار خارج از چهارچوب خواهد داشت آموزش لازم داشته باشد.
در دنيا شعاري تحت عنوان ABC براي ايدز دارند كه الفباي پيشگيري از ايدز اين است:
A _ خويشتن دار باشيد (abstaint)
B - وفادار باشيد
(( Be Faithful
C - از كاندوم استفاده كنيد (Candom USe)
* دولت چقدر مسأله ايدز را جدي گرفته و براي كنترل آن برنامه ريزي كرده است؟
- الان يك نگرش كشوري نسبت به ايدز وجود دارد قبلاً معتقد بودند كه فقط كار وزارت بهداشت است. در طرح Global Fund سازمان بهداشت جهاني برنامه اي در مورد كنترل سه بيماري مالاريا، سل، ايدز دارد كه قرار است كشورهاي مختلف برنامه هاي خودشان را در اين زمينه ارائه كنند، برنامه اي كه ما براي ايدز داديم پذيرفته شده و جايزه ۱۵ ميليون دلاري به ايران تعلق گرفت، شرط پذيرفته شدن طرح اين بود كه همه سازمانها مشاركت داشته باشند. از نظر دنيا ايدز برنامه اي نيست كه فقط براي وزارت بهداشت باشد و خوشبختانه ايران اين شرط را داشت مثلاً سازمان زندانها، آموزش و پرورش، صدا و سيما و... همه مشاركت دارند خوشبختانه نسبت به قبل مشاركت نهادها و دستگاهها اميدواركننده تر شده است.
* آموزش و اطلاع رساني را در كنترل و مهار اين بيماري چقدر ضروري مي دانيد؟
- ايدز، يك بيماري قابل پيشگيري است و اكنون زماني است كه با فعاليت مشترك، امكانات موجود را بسط و توسعه دهيم تا از گسترش ايدز جلوگيري نماييم. يكي از مهمترين روشها، فراهم نمودن امكان يادگيري براي جوانان، در همه جا، درباره چگونگي پيش گيري از HIV و ديگر بيماريهاي مقاربتي (STD) است. همچنين به آنها آموزش دهيم تا آگاهي خود را به همگنان خود منتقل نمايند. خوشبختانه اخيراً دستگاهها ونهادهاي رسمي آموزشي برنامه هايي را براي بهداشت جنسي و پيشگيري از ايدز در دبيرستانها تدارك ديده اند، اما مديران رسانه ها و مطبوعات هنوز با نوعي احتياط سعي در كم گويي يا پنهان كردن مسأله را دارند و اين مي تواند به سياست افزايش اطلاعات و مصون جامعه جوان ما لطمه بزند.
در مورد كاهش اثر اعتياد تزريقي بر گسترش اپيدمي HIV ايدز متأسفانه كمتر كشوري استراتژي پيشگيري و درمان مناسب دارد و اغلب سياستهاي آنها فقط حول محور جنگ عليه مواد مخدر دور مي زند كه باعث زيرزميني شدن استفاده از مواد مخدر و تبديل آن به يك مشكل كنترل نشدني مي شود. اما اين نگرش كه مواد مخدر فقط يك مسئله قانوني نيست، بلكه يك مسئله بهداشتي بسيار مهم است كه در صورت عدم برخورد صحيح با آن به علت نقشي كه در گسترش عفونت HIV دارد، مي تواند اثرات اجتماعي اقتصادي بسيار وسيعي داشته باشد، روز به روز جاي بيشتري باز مي كند.
* با توجه به اينكه جامعه ما جامعه اي جوان محسوب مي شود چه راه كارهاي عملي را براي كاهش آسيب پذيري جوانان پيشنهاد مي كنيد؟
- ما به اين نكته بسيار مهم واقف هستيم كه بايد به جوانان آسيب پذير و نيز جواناني كه در معرض سطح بالايي از خطر قرار دارند توجهي خاص مبذول شود. مي دانيم كه اگر قرار است برنامه هاي مراقبت و پيشگيري از ايدز و HIV مؤثر باشند، جوانان بايد الزاماً در طرح و اجراي اين برنامه ها شركت داشته باشند. همچنين، مي دانيم كه ادامه تحصيل و ماندن كودكان در مدارس عاملي براي پيشگيري از ابتلا به عفونت HIV مي باشد.
ما مي دانيم كه آغاز دوران نوجواني يعني از سنين ۱۰ تا ۱۴ سالگي، دوراني است كه الگوهاي پايدار رفتار سالم- ازجمله به تعويق انداختن آغاز فعاليت جنسي كه مي تواند گسترش عفونت HIV يا بيماري ايدز را فرو نشاند- شكل مي گيرد. شكل دادن الگوهاي سالم از آغاز دوران نوجواني، بسيار آسانتر از تغيير دادن الگوهاي رفتاري مخاطره آميزي است كه پيش از اين شكل گرفته است. اگر جوانان به طور خاص در اولويت قرار گيرند، در آينده مسير اين بيماري همه گير تغيير خواهد يافت. تغيير دادن انتظارات و الگوهاي رفتاري، نتايج و منافعي ماندگار، خواه در پيشگيري از ابتلا به عفونت HIV، خواه در غلبه بر ننگ ناشي از ابتلا به اين ويروس در بر خواهد داشت.
چالشي كه پيش روي ماست عبارتست از ترويج دادن برنامه هاي ثمربخشي كه بتواند جوانان را دركليه جنبه هاي واكنش نشان دادن به HIV/AIds درگير نمايند.
* در صحبت هايتان به مسئله انگ اجتماعي اشاره كرديد لفطاً كمي بيشتر توضيح دهيد؟
- ايدز بلاي جامعه معاصر است. در حال حاضر ايدز تنها بيماري است كه در همه كشورهاي جهان، چه غني و چه فقير، به عنوان يك مشكل حياتي مطرح است. بيماري ايدز در همه كشورهاي جهان، در گروههاي سني متفاوت، نژادهاي مختلف و در هر دو جنس مشاهده مي شود. ايدز تنها يك مشكل بهداشتي نيست، بلكه يك مشكل اجتماعي- فرهنگي است. بيماران مبتلا به ايدز بي نهايت آسيب پذيرند. به علت پيش داوري و ترس از سرايت بيماري، اين بيماران در مورد انتخاب مسكن، شغل، مراقبتهاي بهداشتي و حمايت عمومي مورد تبعيض قرار مي گيرند. رفتارهاي نامناسب و تحقير آميز موجب انزواي بيمار گشته، فرصت آموزش را از وي مي گيرد. وحشت مرگ، وحشت طرد و تنهايي، وحشت انگ اجتماعي، اخراج كارگران مبتلا و بدنامي از طرف دوستان، آشنايان و خانواده سبب مي شود آنهايي كه گمان مي كنند ممكن است آلوده باشند، وضعيت خودشان را تا جايي كه مقدور است مخفي نگه دارند كه اين خود موجب گسترش آلودگي مي شود.
كشور ما در منطقه آسيا واقع است كه پرجمعيت ترين و فقيرترين منطقه جهان است و براساس آمار بهداشت جهاني با دارا بودن پايين ترين معيارهاي اقتصادي و انساني، امكان همه گيري آلودگي ايدز در قرن بيست و يكم در آن زياد است. بايد توجه داشت كه تنها سد ممكن در مقابل گسترش آلودگي، رعايت سخت و قانونمند روابط جنسي و پايبندي به اصول مقدس زناشويي و ارزشهاي اخلاقي در جامعه است.
* لطفاً در خصوص آمار مبتلايان به ايدز در زندانها توضيح دهيد؟
- اگرچه زندان ها در تمام دنيا نقش حساس در گسترش يا پايداري اپيدمي HIV در جامعه داشته اند، اما در برخي كشورها نظير ايران نقش كليدي دارند. در محيط بسته زندان، HIV به سرعت از طريق استفاده از سرنگ مشترك گسترش مي يابد و تا زماني كه HIV در داخل زندان گسترش يابد، تلاش براي كنترل آن در خارج از زندان كارا نخواهد بود. با توجه به شيوع بالاي رفتارهاي پرخطر جنسي در معتادان تزريقي، خطر گسترش به ساير اقشار جامعه جدي است. لذا باز هم تأكيد مي كنم كه بايد روي اطلاع رساني و آموزش پافشاري كنيم تا حدودي كنترل اين بيماري را به دست بگيريم و از گسترش انفجار گونه آن جلوگيري كنيم.
* مهمترين استراتژي در جهت كنترل اين بيماري چيست؟
- براي پيشگيري از ايدز نخستين استراتژي آموزش است، حالا مي تواند آموزش توده اي باشد از طريق رسانه ها و مطبوعات يا آموزش به گروههاي درمعرض خطر باشد. از نظر من آموزش توده مردم از همه مهمتر است. قشر جوان از نظر ما خيلي مهم هستند چون از لحاظ سني وارد فاز تجربه رفتارهاي جنسي مي شوند و رفتار در آنجا شكل مي گيرد يعني فرد ۴۰ ساله اي كه رفتار غلط دارد خيلي سخت است رفتارش را عوض كنيم ولي تشويق يك جوان به يك رفتار درست راحت تر است. از اين بابت آموزش عمومي بهتر از هر برنامه ديگري است. البته در كنار آن آموزش به گروههاي خاص هم بايد باشد.
خطر اپيدمي HIV/ ايدز در ايران جدي است و بي شك، گسترش اين اپيدمي در وضعيت اقتصادي، اجتماعي و سياسي كشور اثر نامطلوب و گسترده اي خواهد داشت. بنابراين مهار اپيدمي در ايران يك وظيفه ملي است.
مداخله فوري در گروههاي پرخطر و بويژه معتادان تزريقي، كليد حل اين مشكل است. در صورت عدم اقدام به موقع در گروه هاي پرخطر و گسترش اين اپيدمي به ساير گروه هاي اجتماعي، فرصتها و منابع بسياري از دست خواهد رفت و مهار اپيدميHIV/ ايدز در كشور ما بسيار دشوارتر خواهد شد. اجراي اين برنامه اگرچه ممكن است با مشكلات، دشواري ها و عوارضي همراه باشد اما در صورت اجراي دقيق و به موقع اين برنامه ها هم مؤثر خواهد بود و هم از نظر هزينه اثربخشي لازم را خواهد داشت.
* از اين كه وقتتان را در اختيار ما گذاشتيد از شما سپاسگزاريم.

بهداشت زندگي

موسيقي درماني
در يونان قديم ارتباط نزديكي بين موسيقي و شفا وجود داشت. اين همبستگي به يكي از خدايان يونان «آپولو» شخصيت و شكل داده است. آپولو هم خداي موسيقي و هم خداي طب بود.يونانيان معتقد بودند كه امراض نتيجه عدم هارموني در وجود فرد است و موسيقي با قدرت روحي و اخلاقي خود مي تواند با برگرداندن هارموني و نظم در بدن سلامتي را براي فرد مورد استفاده به ارمغان آورد.پژوهش هاي انجام شده، نشان مي دهد كه غده تالاموس به عنوان مهمترين غده در مغز انسان محرك هاي صوتي را به وسيله سيستم هاي عصبي دريافت و در كنار حافظه و تخيل به آنها پاسخ مي دهد.غده هيپوفيز نيز كه از غده تالاموس فرمان دريافت مي كند به محرك هاي صوتي موزون پاسخ مي دهد، موجب بروز ترشحاتي مي شود كه نتيجه آن آزادسازي ماده آرام بخش به نام آندروفين خواهد بود.
با توجه اينكه مهمترين اثر ماده مزبور، تسكين درد در انسان است به سادگي مي توان به ارزش موسيقي درماني كه عملاً موجبات آزادسازي ماده آندروفين كه علاوه بر تسكين درد، موجبات انبساط و شادي را در انسان فراهم مي سازد، پي برد.
تحقيقاتي كه توسط كولن در سال ۱۹۹۲ در بخش مراقبت هاي ويژه بيمارستان «سنت جرج» لندن صورت گرفته، نشان مي دهد كه موسيقي به ميزان قابل توجهي در تسكين و تقليل وضعيت بحراني بيماران كه در بخش آي  ـ سي ـ  يو بستري بود ه اند تأثير داشته است.زيرا ثابت شده است كه سيستم اعصاب انسان به محرك هاي موزيكال پاسخ مثبت مي دهد. موسيقي درماني يك فرآيند فعال است. در موسيقي درماني، ما انتظار داريم كه موسيقي ما را در برگرفته و در تمام وجودمان جريان پيدا كند.
يادتان باشد كه از قوه تخيل مغز استفاده كنيد. به خاطر داشته باشيد: «انرژي در پي انديشه مي آيد» هر جا كه فكر باشد انرژي هم وجود دارد. براي بهتر گوش كردن به موسيقي دو مطلب را به خاطر بسپاريد: ۱- صداي موسيقي در حدي باشد كه شما با آن راحت هستيد. ۲- خودتان را تسليم موسيقي كنيد.
در اينجا به كاربرد مواردي چند از موسيقي درماني اشاره مي شود:
كاربرد موسيقي درماني
براي كمك به افراد عقب مانده
با حركات ريتميك موزيكال مي توان مهارت در هماهنگي هاي حركتي را بهبود بخشيد، اشعار آوازهاي مخصوص را مي توان نوشت كه از طريق آن مراحل و روش هاي مهارت هاي خودياري مثل لباس پوشيدن و مسواك زدن را ياد بگيرند و به خاطر بسپارند. موزيك تراپيست ها، براي اينكه برنامه هاي درماني و روش هاي مؤثر براي در حال جريان ايجاد كنند، بايد برنامه ريزي دقيقي را به كار گيرند. جريان برنامه ريزي شامل چهار مرحله كلي است:
۱- تعريف مشكل درمانجو يا زمينه نياز آن (سنجش)
۲- فراهم كردن هدفي براي درمانجو كه به رفع مشكل يا نياز او كمك كند.
۳- برنامه ريزي مناسب فعاليت هاي موزيكي
۴- تكميل روش ها و فعاليت ها و ارزشيابي واكنش هاي درمانجو
مشاهدات و تجربيات اخير نشان داده است كه كاربرد موسيقي در درمان ناتواني هاي يادگيري اشخاصي كه آسيب هاي شنوايي دارند، اشخاصي كه آسيب هاي بينايي يا آسيب هاي گفتاري دارند، مورد استفاده قرار مي گيرد.
كاربرد موسيقي درماني در نارسائي هاي گفتاري
افرادي كه در ارتباط كلامي مشكل دارند با خواندن آوازها و سرودهاي مخصوص مي توانند در شمرده تلفظ كردن اصوات، گفتار مورد نياز و مهارت در تشخيص لغات رشد و تمرين كنند. ريتم و صداي موسيقي همچنين مي تواند تقويت جريان تكلم را در اختلالات گفتاري مانند لكنت زبان آسان سازد. از موسيقي براي اشخاص زبان پريش (آفازيك) به عنوان روش براي برقراري رابطه كلامي مي توان استفاده كرد.
تكنيك شناخته شده، درمان آوازي ملوديك
(Melodic intonation Therepy ( M.I.T در اوايل دهه هفتاد ميلادي به عنوان يك روش ترميمي براي بخشي از مسائل گفتاري بزرگسالان زبان پريش به وجود آمده است. در اين روش جملات كوتاه در نمونه هاي ساده آهنگين، با آواز خوانده مي شود. به موازاتي كه بيماران عبارات و جملات را ياد مي گيرند، آهنگ ها كمرنگ تر و محو مي شوند، اين روش بر پايه اين نظريه قرار گرفته كه وقتي نيم كره سمت چپ، آسيب مي بيند مي توان به وسيله اغراق در آواز (ريتم، با تأكيد بيان كردن و جملات ملوديك) با كمك نيم كره راست مغز، تكلم را كمك، تحريك و تسهيل كرد.
كاربرد موسيقي درماني در درمان
معلوليت هاي ارتوپدي
بنابر نظر «رودنبرگ» (۱۹۸۲) از موسيقي مي توان در چند منظور درماني براي معلولين ارتوپدي استفاده كرد:
۱- كاهش حواس پرتي
۲- رهايي از تنش ها و حساسيت هاي شديد
۳- تقويت تمرين هاي عضلاني
۴- افزايش احساس ارزش شخصي
فعاليت هاي مختلف موسيقي درماني مي تواند جهت بهبود وضعيت مفاصل و ماهيچه ها و افزايش هماهنگي حركات آنها كمك كرد. مثلاً نواختن سازهاي انتخاب شده با شيوه هاي مخصوص مي تواند تحرك و استقامت مفاصل را افزايش دهد و با هماهنگي قسمت هايي از بدن را بهبود بخشد.
مثلاً نواختن پيانو براي حركت و خم كردن و كشش انگشت ها و از ريتم سازها براي افزايش دامنه حركات و منبعي براي الگوهاي حركتي.از نواختن ساز دهني براي كنترل بهتر دست ها و هماهنگي آن با دهان و تقويت ظرفيت هاي حياتي مي توان استفاده كرد. يكي ديگر از منافع يادگيري نواختن ساز براي معلولين، احساس كاميابي و رضايت است. نواختن ساز، احساس ارزش شخصي را افزايش مي دهد و اگر به صورت گروهي نواخته شود، رشد اجتماعي شان تقويت خواهد شد.
كاربرد موسيقي درماني در درمان سالمندان
سالمندي معمولاً با درجاتي از زوال كاركرد جسمي و ذهني همراه است. كه اين درجات در افراد مختلف متفاوت است. بيشتر افراد مسن خصوصاً آنهايي كه در خانه هاي سالمندان زندگي مي كنند، علائمي از اختلالات فكري و بدني دارند.
بسياري از سالمندان مشكل پزشكي مانند بيماري هاي قلبي، ديابت، سرطان و يا فشارخون دارند. به علاوه عده اي نيز به دلايل عاطفي دچار افسردگي و تنهايي مي شوند.
موسيقي درماني مي تواند در زمينه تقويت كاركرد جسمي و روحي اين افراد مؤثر واقع شود. به عنوان مثال موسيقي همراه با تمرينات و ورزش هاي روزانه، مي توان احساس دردي را كه غالباً توأم با اين ورزش هاست از ذهن دور ساخته و يا انگيزه و محرك لازم را براي شركت در انجام اين قبيل ورزش ها و فعاليت هاي حركتي فراهم كرد.
دست زدن نشاط انگيز و موسيقي ريتميك مي تواند ورم مفاصل انگشتان را صاف كند، اعتماد به نفس او را افزايش داده و انرژي مثبت را در اينگونه افراد تقويت كند. مهم است به خاطر بسپاريم كه موسيقي مورد علاقه سالمندان مانند ديگر اقشار مردم دامنه وسيعي دارد. علاقه آنها متناسب با سنشان تغيير مي كند. معمولاً افراد مسن به آهنگ هاي معروفي كه در دوران جواني حوالي سنين ۱۸ تا ۲۵ سالگي گوش مي دادند، علاقه نشان مي دهند.
فاطمه عبدي كارشناس دانشكده علوم توانبخشي

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   انديشه  |   زندگي  |   سياست  |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |