شنبه ۲۲ فروردين ۱۳۸۳ - - شماره ۳۳۴۷
نگاهي به فعاليتهاي دانشجويان در تعطيلات نوروزي
ترم بهاري
000324.jpg
الهام گودرزي
دانه هاي درشت برف آرام روي زمين مي نشستند.
شيشه هاي پنجره از تو بخار كرده بود. با انگشت اسمم را رويش نوشتم و هو كردم. بخارها شروع به چكه كردند. دوباره به آسمان نگاه كردم و رفتم نشستم كنار بخاري. امسال اولين سالي است كه عيد برف مي بارد. اين چند روز كه تعطيل شده بودم كارم شده بود خوابيدن. يك پتو و بالش گذاشته بودم كنار بخاري و لم مي دادم. دو سه تا كتاب رمان هم گذاشته بودم كنار دستم روي ميز. هر وقت كه حال داشتم چند صفحه اي مي خواندم. ۱۵ روزي بود كه تعطيل شده بوديم. يعني خودمان كلاس ها را تعطيل كرده بوديم. شهرستاني ها كه مي خواستند بروند شهرستان و ما هم از خدا خواسته.
آقاي سبحاني هم كه تا دلش خواست به ما تكليف داد. راستي بايد اين دو هفته قبل از عيد مي رفتم كتابخانه، فيش نويسي ها را انجام مي دادم. اما الان كه همه جا تعطيل است.
ولش كن. اولين شنبه بعد از تعطيلات مي روم از صبح توي كتابخانه، همه را مي نويسم. سبحاني كه حوصله اش نمي آيد اين فيش ها را بخواند. آن قدر كه يه چيزي به نام فيش داده باشيم دستش كافي است.
تماشاي تلويزيون عمده ترين سرگرمي
در تحقيقي كه دبيرخانه شوراي عالي جوانان در زمينه چگونگي گذراندن اوقات فراغت نوجوانان و جوانان در سال ۷۵-۷۴ انجام داده است، جامعه آماري نوجوانان و جوانان ۱۱ تا ۲۹ ساله مورد بررسي قرار گرفته است. در اين تحقيق، جامعه شهري ايران در حجم نمونه ۲۵ هزار نفري مورد پژوهش قرار گرفته است كه در اينجا به عنوان گزيده اي از اين بررسي در رده سني ۱۵ تا ۲۹ ساله مي پردازيم.
نتايج به دست آمده نشان مي دهد كه از بين فعاليت هاي معمول در گذران اوقات فراغت، تماشاي تلويزيون با ۸۷ درصد، عمده ترين شيوه گذران اوقات فراغت جوانان در جامعه مورد بررسي است و پس از آن به ترتيب ديدار خويشاوندان و دوستان (۶۵ درصد)، استراحت و صحبت با افراد خانواده (۶۳ درصد)، مطالعه كتاب(۵۰ درصد)، انجام كارهاي هنري(۴۹ درصد)، گوش دادن به نوار موسيقي و راديو (۴۱ درصد)،  سهم بيشتري در گذران ساعات فراغت داشته اند و پس از آن بازي وورزش (۳۹ درصد)، رفتن به پارك(۳۸ درصد)، مطالعه روزنامه(۳۷ درصد)،  زيارت اماكن مقدسه(۳۶ درصد)،  مطالعه مجله (۳۲ درصد)  گوش دادن به نوار مذهبي(۲۷ درصد) و شركت در مسجد و مراسم دعا و تماشاي مسابقات ورزشي هر يك با ۲۶ درصد در زمره فعاليتهاي قابل ملاحظه ديگر هستند.
همچنين نتايج به دست آمده نشان مي دهد كه رفتن به تئاتر، بازديد از نمايشگاه ها و موزه ها و شركت در پايگاه هاي بسيج و كانون هاي فرهنگي، سهم اندكي در گذران اوقات فراغت اين گروه دارند.
عيد را عشق است!
تعطيلات ۱۳ روزه نوروزي به همراه ۲ هفته تعطيلي قبل از عيد و دو سه روز تعطيلي بعد از روز سيزدهم به تعطيلي يك ماه از ۱۲ ماه منجر مي شود كه همه ساله به عنوان يك عادت براي مردم داراي ارزش است و اين حكم در مورد ادارات دولتي، مدارس و دانشگاه ها بيشتر صدق مي كند.
ترم دوم دانشگاه ها كه تقريباً از نيمه اول بهمن ماه شروع مي شود و بعد از حذف و اضافه نيمه دوم حالتي رسمي تر پيدا مي كند، در چند هفته آخر سال و قبل از تعطيلات نوروز تقريباً نيمه تعطيل است.
برخي از استادان دانشگاه كه به مسافرت هاي خارجي و يا سمينارهاي داخلي سفر كرده اند برنامه خود را تا نوروز تنظيم كرده و كلاس درس شان را در اين زمان تعطيل مي كنند. بعضي ديگر نيز عملاً با حضور مقطعي در كلاس ها، پيشرفت درسي ندارند. البته عده اي نيز با حضور در كلاس، روال معمول درس خود را پيش مي برند.
سمانه.ن دانشجوي ترم چهارم رشته فقه و حقوق مي گويد: «فقط يكي از استادان ما كه درس جامعه شناسي مي دهد به ما يك موضوع تحقيق داده است كه آن هم كار سنگيني نيست وگرنه استادان ديگر تكليفي به ما ندادند. خوب البته قبل از عيد كلاس ها خيلي تق و لق بود. قبل از امتحانات دي ماه، دو هفته اي براي درس خواندن تعطيل است. بعد از امتحانات هم دو هفته اي تعطيل است. تا موقع حذف و اضافه هم كه يكسري از كلاس ها تشكيل نمي شود و يكسري هم حضور و غياب ندارند. بعد از حذف و اضافه هم بعضي استادها نمي آيند.»
فاطمه.ص نيز كه رشته علوم اجتماعي مي خواند مي گويد: «رشته ما تحقيق زياد دارد. بيشتر استادان براي تعطيلات عيد موضوع تحقيق به ما دادند تا در اين ايام كارهاي اصلي اش را انجام دهيم ولي چون بيشتر كارهاي ما نياز به كتابخانه و كتاب و پايان نامه هاي متعدد دارد انجام اين كار در طول تعطيلات ميسر نيست و بيشتر بچه هاي كلاس، اين كارها را هفته اول يا دوم بعد از تعطيلات انجام مي دهند.»
او در مورد چگونگي گذراندن اوقات فراغت خود در ايام تعطيلات مي گويد: «بيشتر وقت من به ديد و بازديد عيد و تماشاي تلويزيون گذشت. دوست نداشتم دراين دوره به سراغ كتاب هاي درسي ام بروم. من احتياج به يك استراحت كامل داشتم چون بعد از عيد با گذشتن كلاس هاي فوق العاده و جبراني و انجام تحقيق درس هايم تا تابستان و پايان امتحانات ترم، فرصتي براي استراحت و انجام كارهاي فوق برنامه ندارم. البته در طول تعطيلات كمي هم كتاب هاي متفرقه كه چند ماهي است فرصت خواندنشان را نداشته ام را خواندم.»
حميد. الف كه در رشته پزشكي تحصيل مي كند، سنگين بودن كتاب هاي درسي خود را علت مطالعات او در ايام تعطيلات مي دانست. او با زمان بندي اوقات فراغت خود، بخشي را به مطالعه متون درسي اختصاص داده بود.
در مقابل احمد.ق نيز مي گويد: «استادهاي ما سخت گير نيستند. تكاليفي را كه براي تعطيلات به ما داده اند را مي توانم بعد از عيد هم انجام دهم. دو روز بيشتر كار ندارند. حالا عيد را عشق است! خب چند روز اول كه مسافرت بودم. بعد از آن هم روزها يا مهماني بودم و يا با دوستانم مي رفتيم تفريح، مثلاً كوه. شب ها هم كه تلويزيون. فوتبال ها را هر شب نگاه مي كردم.»
برخي از مصاحبه شوندگان معتقد بودند كه تعطيلات يكماهه عيد طولاني شده و حتي كسل كننده و خستگي آور است. اگر طول دوره تعطيلات كوتاه تر شود، مفيدتر خواهدبود.
با اين حال به سراغ يكي از استادان دانشگاه و روان شناسان رفتم تا از ايشان در مورد اين موضوع نظرخواهي كنم. آيا تعطيلات نوروز و تأييد آن به روند تحصيلي دانشجويان مي تواند به فرضيه تحقيق تبديل شود؟
بايد فكر كرد!
نيره تهراني، مربي و كارشناس در حوزه روان شناسي و عضو هيأت علمي دانشگاه الزهرا (س) از ديدگاه يك استاد مي گويد: «من به عنوان استاد، هيچ تكليفي براي تعطيلات نوروز به دانشجويان نمي دهم. به نظر من بايد دانشجويان خودشان احساس مسئوليت كنند و به صورت خودجوش مطالعه داشته باشند كه البته اين در برخي از دانشجويان وجود دارد.»
او با اشاره به اين موضوع كه محصلين در دوره راهنمايي و دبيرستان با پشت سرگذراندن امتحانات تحميلي زيادي چون المپيادهاي منطقه اي و ملي، امتحانات پايان ترم،  امتحانات و كنكورهاي آزمايشي و در نهايت كنكور، وقتي وارد دانشگاه مي شوند به بيماري خسته مي مانند مي گويد: «در دانشگاه نيز در مواجهه با سيستمي بازتر كه تنها با امتحانات پايان ترم و در نهايت ميان ترم برخورد مي كنند، به استراحت نسبي مي پردازند و در يك شب به مطالعه درس هايشان مي پردازند.
البته مي توان آنان را در طول ترم به كار كشيد تا درس را يك شبه نخوانند و اين عمل در پايان تحصيلات موجب موفقيت آنان مي شود، ولي در نهايت از نظر جسماني و روحي داراي افت مي شوند.
در دوره حاضر با توجه به رقابت بيشتر براي ورود به دانشگاه و رقابت براي كسب معدل، خانواده ها و اجتماع نيز اجباري را براي كسب نمره بيشتر به دانشجو تحميل مي كنند كه اين باعث خستگي دانشجو مي شود. به نظر من شادابي در ميان دانشجويان نسل قديم بيشتر بوده است ولي شادابي نسل امروز به خاطر امكانات بيشتر دانشگاه است تا شيوه تحصيل.
به اين منظور به طور عملي، دادن تكليف را در سطح دانشگاه ناموفق ارزيابي مي كنم.»
وي در ادامه، بررسي اين موضوع را به عنوان فرضيه اي مي داند كه با احساس نياز از سوي دانشجو و استاد، بايد به مرحله اثبات برسد و مي گويد: «رهاشدگي فعلي دانشجويان و يا ارائه تكليف هاي متعدد، هر كدام مشكلاتي را به بار خواهند آورد. من بر اين عقيده هستم براي حل اين مشكل برنامه ريزي يك سري تكاليف و برنامه درسي متوسط لازم است كه مي تواند در ضمن برگزاري اردوهاي دانشگاهي به صورت مشترك بين استادان و دانشجويان و به صورت علمي - تفريحي گنجانده شود.»
اين استاد دانشگاه در خاتمه بررسي كم و كيف اين موضوع و راه  حل هاي پيشنهادي را مفيد مي داند و معتقد است كه مي تواند موضوع خوبي براي رسيدگي باشد.

گفت وگو با دكتر حميدرضا ربيعي مدير مركز رشد فناوري هاي پيشرفته شريف (SATI)
دنياي واقعي كار با مراكز رشد دانشگاهي
000330.jpg
بهزاد صديقي
اشاره: مراكز رشد (انكوباتورها) دانشگاهي دو دهه است كه در دنيا مطرح شده و فعاليت مي كنند. اين مراكز عمدتاً با استقرار در كنار مراكز تحقيقاتي و دانشگاه هاي معتبر، اهدافي همچون بسترسازي جهت رشد و شكوفايي استعدادهاي دانشجويي و فارغ التحصيلان دانشگاه ها را دنبال مي كنند. فعاليت  اين مراكز به اين صورت است كه هسته  هاي دانشجويي و فارغ التحصيلان و كارآفرينان، كه در زمينه اي خاص طرح و برنامه مشخصي دارند را با در اختيار گذاردن فضاي كار، ملزومات اداري جهت شروع كار و همچنين يك  سري خدمات اداري، علمي و مشاوره اي و ...، مورد حمايت خود قرار مي دهند.
درايران اما، حدود دو سال است كه ايده راه اندازي اين مراكز مطرح شده و مجموعه دولت سعي دارد با حمايت هاي لازم، شرايط را براي تشكيل و فعاليت  اين مراكز رشد فراهم سازد.
مركز رشد فناوري هاي پيشرفته شريف(SATI) يكي از مراكز رشد فعال در سطح كشور است كه فعاليت رسمي خود را از ابتداي سال جاري شروع كرده است. اين مركز در حال حاضر همزمان با فعاليت هاي داخلي خود، در زمينه ICT سعي دارد وارد بازارهاي جهاني شود. براي مثال در همين مدت كم فعاليت خود توانسته چند تفاهم نامه و قرارداد همكاري با شركت هاي كانادايي، آلماني و مالزيايي منعقد نمايد.
با دكتر حميدرضا ربيعي از اعضاي هيأت علمي دانشگاه صنعتي شريف و مدير مركز رشد فناوري هاي پيشرفته شريف گفت و گويي انجام داده ايم كه در ادامه مي خوانيد.

* مركز رشد فناوري هاي پيشرفته شريف كمتر از يك سال است كه فعاليت خود را آغاز كرده است با اين حال به نظر مي رسد كه اين مركز در حال حاضر يكي از مراكز پيشرو در كشور در جذب گروه هاي دانشجويي براي انجام پروژه هاي كاربردي و... باشد. در اين باره بگوييد؟
- به نظر من هر كار جدي و بزرگي كه بخواهد در هر جاي دنيا انجام شود، مستلزم همكاري استادان و كارشناسان با تجربه آن رشته است. در رشته فناوري اطلاعات با توجه به كمبود متخصص كه در كشور داريم، اهميت به كارگيري نيروهاي با سابقه دو چندان مي شود. در اين مركز ما سعي كرده ايم از افرادي كه تجربه كار در شركت هاي بزرگ دنيا را دارند، استفاده كنيم.
از طرفي بازار رشته فناوري اطلاعات در دنيا و در كشور ما خيلي خوب است كه اين هم در موفقيت ما بي تأثير نبوده است. علاوه بر اين وجود «مركز فناوري اطلاعات و ارتباطات پيشرفته شريف» در دانشگاه و استفاده از تجارب موجود در اين مركز و همچنين جذب حمايت هاي تخصصي اين مركز نيز در موفقيت ما بي تأثير نبوده است.
* چه اولويت هايي براي جذب گروه هاي دانشجويي و پروژه هاي مختلف كاري داريد؟
- سوابق كاري آنها و انگيزه هاي آنان و از همه مهمتر ايده ها و برنامه هايي كه دارند براي ما مهم است.
* مركز رشد چه حمايت هايي از اين گروه هاي دانشجويي مي كند؟
- سعي مي كنيم به تخصص هاي آنها عمق بدهيم و اگر كاستي هايي در برنامه ها و كارهايشان دارند، آن كاستي ها را برطرف مي كنيم. براي مثال،  ما هفته آينده يك آزمون سنجش اطلاعات براي تمام گروه هاي دانشجويي (انكوباتورها) برگزار خواهيم كرد. حتي مديران و كارشناسان ستادي خود مركز رشد هم موظف هستند در اين آزمون شركت كنند. بعد از اين آزمون براي رشته ها و حوزه هاي مختلف كاري، با استفاده از استادان مجرب، دوره هاي آموزشي تخصصي برايشان برگزار مي كنيم.
از طرف ديگر ما امكانات و فضاي مورد نياز اين گروه هاي دانشجويي را برايشان فراهم مي كنيم مثل ارتباط پرسرعت با شبكه اينترنت، ارائه «ورك شاپ» هاي مختلف مرتبط با زمينه هاي كاريشان و وصل كردن آنها با سازمان هاي دولتي و غيردولتي مرتبط با برنامه هايشان ....
برنامه اي هم اخيراً پياده كرده ايم و آن اينكه هسته هاي دانشجويي را موظف كرده ايم تا پايان ارديبهشت ماه سال آينده طرح تجاري «بيزينس پلان» خود را با همكاري كارشناسان مركز رشد به طور كامل تدوين كنند .... با اين كار سعي داريم حداقل در سطح كشور در زمينه تخصصي كه دارند حرف اول را در آينده بتوانند بزنند ...
يك سري كمك هاي مالي هم با اولويت بندي در اختيار گروه هاي مختلف قرار مي دهيم و آن بيشتر يا به صورت وام است و يا اينكه روي ايده اي كه دارند سرمايه گذاري مي كنيم. البته بعد از اينكه طرحي به محصول رسيد، يك درصد مشخص از درآمد ناشي از فروش آن محصول به مركز خواهد رسيد. برنامه اين است كه بعد از سه سال مركز رشد بدون حمايت هاي دولتي به كارش ادامه دهد.
* آقاي دكتر ،روال كار براي تبديل شدن ايده به محصول در مركز رشد شريف به چه صورتي است؟
- در مورد گروه ها و هسته هاي دانشجويي حاضر در مركز ما در حال حاضر فرم هاي كار برگ ايده داريم و اعضا موظف هستند هر سه ماه يكبار ايده هاي خود را ارائه كنند. آن دسته از ايده هايي كه خود ما بتوانيم، حمايت مي كنيم و آنها را كه خودمان نتوانيم سعي ميكنيم از مراكز و دستگاه هاي دولتي و غيردولتي خارج از دانشگاه برايشان حامي پيدا كنيم....
روال كار هم بدين صورت است كه ايده مي رود در كميته فني بررسي مي شود و بعد در شوراي فناوري مركز رشد، كه تركيب آن از استادان دانشگاه، مديران صنعت و مديران بخش خصوصي مي باشد،  براي تصويب شدن مطرح مي شود.
* آيا مركز رشد دانشگاه شريف را مي توان متفاوت از ساير مراكز رشد فعال در كشور دانست؟
- عوامل اثرگذاري چون حمايت رئيس دانشگاه، توان دانشگاه، حمايت دولت، دانشجويان مستعد، استاد مجرب اگر در كنار هم قرار بگيرند، همه مراكز رشد موجود در كشور مي توانند موفق باشند. در حال حاضر در بسياري از مراكز رشد اين عوامل در كنار هم قرار نمي گيرند. براي مثال خبر دارم كه در بسياري از دانشگاه ها آن حمايت مالي كه از آن مركز شده، بعد از گذشت يازده ماه از سال، هنوز به مدير واگذار نشده.
* لطفاً بفرمائيد مهمترين آن عواملي كه اشاره كرديد كدام است؟
- كادر رهبري با انگيزه و متخصص از يك طرف و حمايت دانشگاه خيلي مهم هستند و اين دو عامل هستند كه در همه مراكز رشد كشور وجود ندارند.
* ارتباط بين مراكز رشد(انكوباتورها) دانشگاه هاي مختلف در حال حاضر چگونه است؟ منظورم بيشتر از جنبه انتقال تجارب و همكاري هاي بين دانشگاهي و... است.
- در مركز رشد شريف ما خودمان را محدود به دانشجويان دانشگاه صنعتي شريف نكرده ايم. در حال حاضر ما يك گروه از دانشجويان سمناني را در اين مركز رشد داريم كه اين گروه كارهاي خوبي هم انجام داده اند و با استان گلستان هم داريم در راه اندازي مركز رشد آنجا، همكاري مي كنيم.
به نظر من دولت بايستي توجه بيشتري به مراكز رشد موفق و با پتانسيل بالا داشته باشد و معضلات فرهنگ جامعه باعث نشود اين تصور ايجاد شود كه «تساوي برابر با عدالت است» و اين غلط است. چرا كه همانطور كه در همه جاي دنيا عمل مي شود، جايي كه پتانسيل و امكان رشد بيشتري وجود دارد، بايد بيشتر حمايت شود. اگر اينطور باشد، مراكز رشدي مانند مركز رشد دانشگاه صنعتي شريف حتي مي توانند ضمن انتقال تجربه، در راه اندازي مراكز رشد ساير دانشگاه ها همكاري داشته باشند. البته اين مستلزم درك كردن ارزش كار گروهي از سوي دانشگاه هاي مختلف است.
* لطفاً عمده ترين مسائل و مشكلاتي را كه با آنها مواجه هستيد برايمان بگوييد.
- رفتار و اخلاق سازماني و كاري يكي از اين مسائل است. اين موضوع در كشور قدري مهجور مانده و گروه هاي ما نيز چون در جامعه ايران رشد كرده اند از اين نظر قدري ضعيف هستند. از طرفي به عقيده من ساختار مراكز رشد بايستي يك ساختاري ديناميك و به دور از بروكراسي هاي اداري باشد و ما نمي توانيم ساختار سنگيني براي اين مراكز در نظر بگيريم.
اين دو مسئله وقتي با هم و در كنار هم قرار مي گيرند يك چالش جدي را در مراكز رشد ايجاد مي كنند. چرا كه اگر ساختارها جدي نباشند روابط و نظم قدري به هم مي خورد و ممكن است كيفيت نزول كند. به نظر من ايجاد تعادل بين اين مسائل و تنظيم رفتار كاري بچه ها اصلي ترين چالشي است كه پيش روي ما است كه بايستي حل شود.
* تا حالا شده گروهي كاري را شروع كنند و به نتيجه دلخواه نرسند و به اصطلاح شكست بخورند؟
- از آنجا كه طرح ها از قبل كارشناسي شده و داوري مي شوند و ما ريسك را پايين مي آوريم معمولاً پروژه ها موفق مي شوند. هر چند ممكن است به عللي همچون همان رفتارهاي كاري كه اشاره كردم، زمان موفقيت قدري طولاني شود، اما روي موفقيت  نهايي كار من هيچ شكي ندارم.
بازار موجود هم، چه داخلي و چه خارجي، خيلي بازار مناسبي است و كمتر پيش خواهد آمد كه پروژه اي شكست بخورد.

بازتاب
حذف مامايي براي كسب درآمد بيشتر
000327.jpg
مطلبي كه درپي آمده جوابيه جمعيت مامايي ايران به اظهارات دكتر منصور قناعي، رييس دانشگاه علوم پزشكي گيلان درخصوص مازاد بر نيازبودن فارغ التحصيلان رشته مامايي، است.
اين جوابيه حاوي نكات جالبي است كه به برخي از زواياي تاريك موضوع عدم به كارگيري فارغ التحصيلان رشته مامايي در مراكز بهداشتي و درماني اشاره دارد.
در تاريخ ۱۶ اسفند ۸۲ مطلبي از قول دكتر منصور قناعي رياست دانشگاه علوم پزشكي گيلان در همشهري دانشجو به چاپ رسيده بود كه جمعيت مامايي ايران را بر آن داشت تا جهت آگاهي عموم و همچنين سياستمداران امور بهداشتي و درماني كشور مطالبي را به شرح زير اعلام كند:
۱ - رشته مامايي حرفه اي است كه بيش از ۵۰ سال تاريخچه آموزش آكادميك و دانشگاهي در ايران دارد و يكي از معدود حرف پروانه دار است كه در پروانه كار آن ذكر شده «دارنده اين پروانه مي تواند در كشور ايران به امر زايمان طبيعي بپردازد.» و داراي شرح وظايف مشخص از جانب وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي است.
۲ - گرچه دانشگاه هاي علوم پزشكي كشور به درستي نسبت به تربيت تعداد زيادي ماما در مقاطع مختلف پرداختند و اين امر ناشي از سياست هاي روشن وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي جهت ارتقاي سطح سلامت زنان جامعه بود، ولي متاسفانه محدوديت هاي سازمان مديريت و امور استخدامي و عدم افزايش پست هاي سازماني اين رشته در مراكز درماني دولتي، آموزشي و خصوصي سبب شده كه نه تنها مادران ايراني از خدمات مامايي علمي محروم شوند بلكه اين امر افزايش بي رويه ميزان سزارين و عوارض مرتبط به آن را در پي داشته باشد به طوري كه با وجود آمارهاي رسمي كه ميزان سزارين در كشور را ۳۵ درصد ذكر مي كند ولي اين ميزان در برخي مراكز به ۶۰ درصد و حتي ۱۰۰ درصد هم مي رسد درحالي كه سازمان بهداشت جهاني ميزان سزارين قابل قبول را ۱۵-۵ درصد ذكر مي كند.
۳ - حرفه مامايي حرفه اي مستقل بوده كه ازطرف سازمان بهداشت جهاني براي آن تعريف مشخصي ارايه شده است و بسياري از دانشگاه هاي كشورهاي پيشرفته جهان بيش از يك قرن است كه ماما تربيت مي كنند و برخي دانشگاه ها نيز جديداً با افتخار نسبت به تاسيس و پذيرش دانشجو در اين رشته اقدام كرده اند. ازجمله دانشگاه McMaster كانادا و بريتيش كلمبيا كه از حدود ۵ سال قبل اقدام به تربيت ماماي مستقل كردند.
۴ - حذف اداره مامايي در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي را شايد بتوان يكي از معضلات مهم حرفه مامايي دانست كه سبب شده است تا جذب نيروي مامايي مورد نياز مراكز درماني كشور دچار تزلزل و بي برنامگي شود و افت كيفي خدمات رساني به مادران باردار را در پي داشته باشد.زيرا براساس استانداردهاي جهاني به ازاي هر يكهزار تولد زنده حدود ۵۰-۳۰ نفر ماما مورد نياز است. بنابراين با تولد سالانه بيش از يك ميليون نوزاد در كشور ايران، نه تنها فارغ التحصيلان كنوني مامايي مازاد بر نياز نيست بلكه ما به حدود ۱۰ هزار مامايي كارشناس و كارشناس ارشد ديگر احتياج داريم.
۵ - از ديگر معضلات اين حرفه مهيا نبودن زمينه ارتقا و ادامه تحصيل است كه پس از گذشت سالها و باوجود تقاضاهاي مكرر فارغ التحصيلان مامايي كه اغلب با رتبه هاي بالا كنكور سراسري جذب اين رشته مي شوند، تاسيس PHD مامايي مسكوت باقي مانده و آموزش اين رشته را با معضلات جدي مواجه كرده است.
۶ - حرفه مامايي يكي از مسايل سخت و ويژه در جهان محسوب مي شود كه يك نفر در آن واحد مسئول حفظ جان دو نفر است و به لحاظ اورژانسي بودن حرفه هر لحظه اضطراب و نگراني ناشي از حادث شدن عوارض اجتناب ناپذير مامايي عامل زايمان را متحمل فشار سنگين و طاقت فرسا مي سازد كه محسوب شدن مامايي در زمره مشاغل سخت و بازنشستگي پيش از موعد با اعطاي پنج سال بخشودگي حق مسلم آنان است كه تاكنون در مورد آن كوتاهي شده است. گرچه قريب  به اتفاق زايمان ها در كشور ما توسط ماما كنترل مي شود ولي متاسفانه مراكز درماني به جهت افزايش درآمد خود انجام زايمان را كه اصلي ترين كار ماما است به متخصصين مي سپارند و سازمان هاي بيمه گذار نيز بر اين امر دامن مي زنند درصورتي كه خدمات مامايي جهت خانواده، جامعه و بيمار و حتي سازمان هاي بيمه گذار مقرون به صرفه تر است.
جناب آقاي دكتر قناعي، در پايان نظر جنابعالي را به آمار و ارقام استخراج شده از چند مركز بيمارستان دوستدار مادر كشورهاي پيشرفته جهان جلب مي كنيم و هرگونه قضاوت را به مسئولين امر واگذار مي نمائيم تا با مقايسه آنچه درپي مي آيد با آمار و ارقام كشور ايران متوجه شوند كه چه اجحافي در حق زنان جامعه با كنار راندن رشته مامايي و فرياد مازادبودن فارغ التحصيلان آن رشته صورت گرفته است. از طرفي مامايي حرفه اي است كه به همه ابعاد زن باردار و خانواده وي توجه دارد و علاوه بر مراقبت و درمان زائو از بعد عاطفي، رواني و فرهنگي نيز بيمار و خانواده وي را مورد حمايت قرار مي دهد و با واگذاركردن خدمات كامل مامايي به كارشناسان زبده اين رشته متخصصين محترم زنان و مامايي مي توانند با فراغ بال بيشتري به امر درمان و معالجه و پيشگيري ساير بيماري هاي خطير زنان و زايمان و نازايي بپردازند.
حال جناب آقاي دكتر قناعي آيا باز هم عقيده داريد كه تعداد فارغ التحصيلان مامايي در كشور ايران مازاد بر نياز است و يا شما و همكارانتان نتوانستيد آنگونه كه شايد و بايد آنان را در خدمت زنان و مادران جامعه قرار بدهيد.
تمام مستندات و مدارك در دفتر جمعيت مامايي ايران موجود است و درصورت لزوم ارايه خواهد شد. اعضاي هيات مديره جمعيت آماده هرگونه مصاحبه در اين زمينه هستند.
دفتر جمعيت مامايي ايران

ستون شما
تقاضا از مسئولان وزارت علوم
در كنكور سال ۱۳۷۸ در رشته مكانيك و در مقطع كارداني در دانشگاه زنجان قبول شدم كه به دليل مشكل مالي موفق به ثبت نام و ادامه تحصيل نشدم. در كنكور سراسري سال ۸۲ باز هم در مقطع كارداني رشته مكانيك دانشگاه زنجان (شبانه) و در كنكور دانشگاه جامع علمي كاربردي در بهمن سال گذشته هم در مقطع كارداني رشته مكانيك در دانشگاه اصفهان قبول شدم كه به علت مشكل مالي موفق به ثبت نام و ادامه تحصيل نشدم. اين همه در حالي است كه من علاقه شديدي به ادامه تحصيل دارم. سؤالم از مسئولان وزارت علوم اين است كه آيا فكري به حال افرادي مثل من انديشيده اند؟
اردلان حسين محمد از ابهر
يك ماه تأخير براي طرح سؤالات اشتباه!
قرار بود آزمون رزيدنتي پزشكان عمومي براي ورود به دوره تخصصي شانزدهم بهمن سال گذشته برگزار  شود كه روز توزيع كارت ورود به جلسه آزمون اعلام شد آزمون با يك ماه تأخير برگزار شد.به هر حال اين آزمون روز ۱۴ اسفند ماه سال ۸۲ انجام شد كه موارد زير قابل توجه بود و مشكل آفريد.
۱- تعدادي از سؤالات صحيح نبود و توأم با اشتباه بود و در طرح سؤال دقت نشده بود.
۲- كليد طرح سؤالات كه بلافاصله اعلام شد حاوي چندين غلط به ويژه در بخش بيماري هايي نظير پوست و داخلي بود. با توجه به موارد ذكر شده، تقاضا داريم كليد طرح سؤالات را تصحيح و سؤالات غلط را حذف كنند.
جمعي از پزشكان شركت كننده در آزمون تخصصي
رابطه مستقيم حق التدريس با سطح كيفي آموزش
براي هر ساعت تدريس در دانشگاه پيام نور به استادان داراي مدرك فوق ليسانس، ۷۸۰/۱۸ ريال به عنوان حق التدريس پرداخت مي شود. حق التدريس هر ترم كه حدود ۴۰ ساعت است و همه كلاس هاي آن نيز تشكيل مي گردد، حدود ۷۵ هزار تومان است كه ۱۰ درصد ماليات از آن كسر مي شود. در واقع بابت هر ترم تدريس به يك استاد در دانشگاه پيام نور مبلغ ۶۷۵۰۰ تومان تعلق مي گيرد.
اين در حالي است كه براي هر ساعت تدريس در كلاس خصوصي دوره دبيرستان حداقل ۱۰ تا ۱۵ هزار تومان حق التدريس پرداخت مي شود. آيا اين تفاوت فاحش ظلم در حق استادان نيست؟ آيا مي توان با اين وضعيت توقع ارتقاي سطح كيفي در دانشگاه ها را داشت؟ اميد است به وضعيت معيشتي استادان توجه شود كه به طور يقين موجب افزايش علمي در دانشگاه ها خواهد شد.
يك استاد دانشگاه پيام نور رشت
پرداخت مي شود يا پرداخت نمي شود؟
كشمكش هاي مسئولان دانشگاه پيام نور بم و مسئولان شركت بيمه دانا براي پرداخت خسارت به خانواده هاي جان باختگان و دانشجويان مجروح زلزله بم همچنان ادامه دارد.
اواخر سال گذشته مدير بيمه هاي عمر و حوادث شركت سهامي بيمه دانا به صراحت اعلام كرده بود كه پرداخت حق بيمه به دانشجويان دانشگاه پيام نور واحد بم به دليل تمديد نكردن قرارداد بيمه امكان پذير نيست. سخنان عباس معيني در پي اظهارات رئيس دانشگاه پيام نور بم مبني بر اين كه دانشگاه پيام نور پس از گذشت سه ماه از حادثه بم حتي يك ريال هم دريافت نكرده، صورت گرفت.
در همين رابطه نعمت الله زاده رئيس دانشگاه پيام نور تأكيد كرد، بيمه دانا از نظر قانوني بايد هزينه دانشجويان جان باخته و آسيب ديده در زلزله بم را بپردازد.
وي افزود: قرارداد وزارتي بين دانشگاه پيام نور و شركت بيمه دانا در دي ماه سال گذشته منعقد شده بود و تا ۱۵ دي سال ۸۲ نيز اعتبار داشت.
وي ادامه داد: چهار دي ماه سال ۸۲ حق بيمه يك هزار و ۴۸۵ تن از دانشجويان آماده پرداخت به نماينده اين شركت در بم بود كه اين نماينده خواستار پرداخت حق بيمه تمام دانشجويان شد و قرار شد تا هفتم دي ماه حق بيمه ۵۰۰ دانشجوي ديگر را همراه دانشجوياني كه حق بيمه آنها آماده بود يكجا دريافت كنند كه روز پنجم دي ماه زلزله بم اتفاق افتاد و تمامي اسناد و مدارك زير آوار ماند كه بعد از اين حادثه دانشگاه پيام نور بم در اولين فرصت ممكن كه ۱۱ بهمن ماه بود حق بيمه ها را به طور كامل پرداخت كرد و با توجه به شرايط اضطراري بم بعد از زلزله هيچ بهانه اي براي عدم پرداخت هزينه دانشجويان قابل قبول نيست.
مهندس نعمت الله زاده گفت: اين شركت بايد از لحاظ عرفي و قانوني براي ۳۰۰ دانشجوي جان باخته و آسيب ديده اين دانشگاه هزينه بپردازد.
مدير بيمه دانا: خسارتي به حادثه ديدگان تعلق نمي گيرد
در همين رابطه مدير بيمه هاي عمر و حوادث گروهي بيمه دانا انتقادات رييس دانشگاه پيام نور بم را مبني بر غيرقانوني بودن عدم پرداخت خسارت توسط بيمه دانا رد كرد.
عباس معيني انعقاد قرارداد شركت بيمه دانا و دانشگاه پيام نور بم را در تاريخ اول دي ماه سال ۸۱ رد كرد و افزود: طبق قرارداد منعقد شده، تاريخ قرارداد از اول مهرماه سال ۸۱ تا آخر شهريور ماه سال ۸۲ درج شده و بعد از به پايان رسيدن مهلت قرارداد نيز اين قرارداد از سوي دانشگاه پيام نور تمديد نشده است.وي در خصوص تبصره يك ماده(۲) توافقنامه وزارت علوم و شركت بيمه كه مدنظر مسئولان دانشگاه پيام نور است، گفت: اين مطلب كه در تاريخ چهارم دي ماه حق بيمه تعدادي از دانشجويان آماده بوده اما پرداخت نشده است از لحاظ سندي مورد قبول بيمه دانا نيست و اولين حق بيمه اي كه به حساب بيمه دانا واريز شده در تاريخ يازده بهمن ماه سال ۸۲ بوده است. وي ادامه داد: اگر حق بيمه قبل از تاريخ ۱۵ دي ماه سال ۸۲ واريز مي شد دانشجويان از اين تاريخ تا تاريخ ۱/۷/۸۳ مورد پوشش بيمه قرار مي گرفتند.
معيني در خصوص شامل شدن خسارت به آسيب ديدگان زلزله گفت: طبق ماده ۲۵ آيين نامه ۲۳ شوراي عالي بيمه خسارت زلزله در صورت توافق بيمه گر و پرداخت حق بيمه اضافي از سوي بيمه شونده قابل پوشش است و طبق اين قانون هيچ خسارتي از سوي شركت بيمه دانا به دانشجويان جان باخته و آسيب ديده دانشگاه پيام نور بم تعلق نمي گيرد و در هيچ دانشگاه ديگري نيز خسارت زلزله پرداخت نمي شود، مگر اين كه حق بيمه اضافي به عنوان حق بيمه زلزله پرداخت شود و شركت بيمه اين بند را در قرارداد الحاق كند.
وي افزود: بيمه دانا خسارت تمامي فرهنگيان جانباخته خود را در بم پرداخته است، چرا كه بيمه اين گروه جزو بيمه عمر و حوادث بوده است.

دانشجو-۴
دانشجو-۲
دانشجو-۳
دانشجو-۵
|  دانشجو-۲  |  دانشجو-۳  |  دانشجو-۴  |  دانشجو-۵  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |