يكشنبه ۳۰ فروردين ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۳۵۴
قطع برق و جنجال در بيمارستان شهيد هاشمي نژاد
اين فقط هشدار بود
اشكال از كجاست؟ بيمارستان شهيد هاشمي نژاد، اداره برق، اداره مخابرات، سازمان بيمه تامين اجتماعي، سازمان بيمه خدمات درماني يا ...
005553.jpg
مدير روابط عمومي اداره برق گفت: تا به امروز هنوز مدركي دال بر پرداخت بدهي بيمارستان به دست ما نرسيده است و اگر وضع به همين منوال ادامه پيدا كند، طبق قانون، مجاز هستيم برق بيمارستان را قطع كنيم 
وقتي تلفن و برق يكي از بيمارستان هاي بزرگ دولتي تهران، كه اتفاقا بزرگترين مركز پذيرش بيماران دياليزي كشور هم هست، قطع شود، چه بايد كرد؟ مسلما بايد به دنبال علت بگرديم. خب مقصر كيست؟
بيمارستان شهيد هاشمي نژاد يكي از بيمارستان هاي دولتي تهران واقع در شمال ميدان ونك است.در بخش دياليز اين مركز ۳۰ دستگاه همزمان و ۲۴ ساعته به دياليز بيماران مشغول هستند و در ماه بيش از ۲۵۰۰ دياليز در اين بخش انجام مي شود.
حالا اين مركز به علت عدم پرداخت و تخصيص بودجه مورد نياز و حق بيمه سازمان هاي بيمه گر با مشكلات عديده اي مواجه شده است.
ماجرا از روز سه شنبه ۱۹ اسفندماه ۱۳۸۲ آغاز شد، روزي كه تمام تلفن هاي بيمارستان به علت عدم پرداخت بدهي اين مركز به اداره مخابرات قطع شد و هنوز تب و تاب ماجرا نخوابيده بود كه در سه شنبه اي ديگر و اين بار ۲۵ فروردين ۸۳، برق كل بيمارستان به علت بدهي ۳ ميليون توماني (مربوط به ۳ ماه اخير) قطع شد.
قطع برق در بيمارستان، جار و جنجال زيادي به راه انداخت.
البته بيمارستان به يك ژنراتور مجهز است ولي اين ژنراتور جوابگوي ۳۰ دستگاه دياليز، تجهيزاتICU و اتاق عمل كه همزمان كار مي كنند نيست. به اين ترتيب مشكلات بزرگي ايجاد شده است.
به گفته برزگر مدير بيمارستان شهيد هاشمي نژاد: «بيماران دياليزي اكثرا ناتوان هستند و خيلي از آنها با ويلچر جابه جا مي شوند. هنگام قطع برق و از كار افتادن آسانسورها براي رساندن اين بيماران به بخش دياليز كه در زيرزمين قرار دارد، ۲ نفر كارگر بايد صندلي چرخدار را حمل كنند و در مورد مريضي كه در بخش ويژه است و روي برانكارد اصلا امكان پذير نيست مريض را چند طبقه به آن صورت حمل كرد، چون در صورت حمل هر لحظه امكان سقوط وجود دارد. از طرفي تعداد زيادي از مريض ها زير دستگاه دياليز بودند. قطع برق و خاموش شدن دستگاه خطرات جدي براي بيمار ايجاد مي كند امكان لخته شدن خون در رگ بيمار وجود دارد و از طرفي خون بيمار داخل دستگاه است و نمي توان دستگاه را خاموش نگه داشت. همه اين مشكلات جدا از خطراتي است كه قطع برق براي دستگاه ها ايجاد مي كند.»
قطع برق براي اين بيمارستان مشكلات ديگري هم ايجاد كرده است؛ سيستم هاي كامپيوتري تماما مختل شده و بيماران را سرگردان كرده است. در بخشICU دستگاه هاي مونيتوركننده (كنترل كننده) ضربان قلب و علايم حياتي بيمار بايد مرتبا روشن بوده و توسط پرستاران كنترل شود. از طرفي اكثر دستگاه هاي بيهوشي و كنترل تنفس بيمار در اتاق عمل هم برقي هستند كه قطع برق در حين بيهوشي مي تواند به مرگ بيمار منجر شود.
برزگر مي گويد: «ما به ماموران اداره برق وضعيت بيماران دياليزي را توضيح داديم ولي آنها توجهي نكردند و برق را قطع كردند.» خب، مقصر اصلي پيدا شد، اداره برق! ماموران اداره برق اجازه ندارند با جان مردم بازي كنند، ولي در اين خصوص توضيحات حكمت پور مدير روابط عمومي برق تهران را بخوانيد: «براي بيمارستان شهيد هاشمي نژاد ۳ بار صورت حساب صادر شده و ۲ بار اخطار كتبي فرستاده شده بود. روز سه شنبه ۲۵ فروردين ساعت ۹ صبح مامور اداره برق به بيمارستان مراجعه مي كند و تا ساعت ۱۲ ظهر مهلت مي دهد تا بدهي معوقه بيمارستان پرداخت شود و ضمنا تاكيد مي كند كه اگر مسوولان بيمارستان قصد دارند مهلت بيشتري بگيرند بايد تقاضاي كتبي خود را حضورا به اداره برق منطقه ارايه دهند كه در اين صورت با آنها همكاري خواهد شد ولي مسوولان بيمارستان هيچ اقدامي در اين مورد نكرده و حتي تلفن هم نزده اند. به اين ترتيب ساعت ۳۰:۱۲ ظهر برق بيمارستان قطع شده است.»
وي خاطرنشان كرد كه هنگام عقد قرارداد اداره برق با مراكزي از اين قبيل (بيمارستان) در قرارداد ذكر مي شود كه بيمارستان مورد نظر بايد براي موارد اضطراري و يا اين چنيني، برق اضطراري به مقدار كافي و لازم در اختيار داشته باشد و اگر در بيمارستان ژنراتور توليد برق اضطراي وجود نداشته باشد، ما هيچ گاه به قطع برق اقدام نمي كنيم. وي افزود: «برق بيمارستان تنها به مدت ۵/۱ دقيقه قطع بوده است و مامور اداره برق تا وقتي مطمئن نشود كه جريان برق اضطراري وارد مدار نشده است، بيمارستان را ترك نمي كند.»
به هرحال حكمت پور قطع برق بيمارستان را به عنوان هشدار تلقي كرد، كما اينكه اداره برق بعد از تقريبا۵ ً/۱ ساعت برق بيمارستان را مجدداً وصل كرده است، بدون اينكه بدهي پرداخت شده و يا حتي اقدامي از طرف بيمارستان انجام شده باشد.»
مدير روابط عمومي اداره برق گفت: «تا به امروز هنوز مدركي دال بر پرداخت بدهي بيمارستان به دست ما نرسيده است و اگر وضع به همين منوال ادامه پيدا كند، طبق قانون، مجاز هستيم برق بيمارستان را قطع كنيم.»
اين درحالي است كه برزگر ادعا مي كند يكي از خيرين مبلغ ۳ ميليون تومان بدهي را پرداخت كرده و به همين علت برق بيمارستان وصل شده است.
بايد ريشه اصلي اين بحث و جدل ها را پيدا كرد. مسلماً اداره برق و تلفن نمي توانند طلب هاي چندميليوني خود را نديده بگيرند، ادارات، سازمان ها و مراكز اين چنيني در تهران كم نيستند. از طرفي بيمارستان هم ادعا مي كند هيچ پولي براي پرداخت بدهي هاي خود ندارد.
به گفته دكتر اعتماديان رئيس بيمارستان، مبلغ كل بدهي هاي سازمان هاي بيمه به اين مركز ۵۰۰ ميليون تومان است و به گفته برزگر تمامي هزينه هاي پرسنلي و خريد دارو و بدهكاري هاي آب و برق و تلفن اين مركز اينقدر نيست.
دكتر اعتماديان افزود: «سازمان بيمه خدمات درماني از مهرماه و سازمان بيمه تامين اجتماعي از آذرماه بدهي هاي خود را به بيمارستان نپرداخته اند، باتوجه به اينكه بدهي بيمه خدمات درماني بسيار بالاست، اگر تا اول ارديبهشت بدهي ها پرداخت نشوند، بيمارستان شهيد هاشمي نژاد ديگر قادر نيست بيماران تحت پوشش اين بيمه را بپذيرد. به اين ترتيب بيماران با دفترچه خدمات درماني بايد هزينه ها را آزاد بپردازند و بعد براي گرفتن پول خود، شخصاً به بيمه خدمات درماني مراجعه كنند.»
اين درحالي است كه هزينه هربار دياليز براي بيماران با مشكلات حاد دقيقا۱۶۹۰۵۰ ً ريال و براي بيماران با مشكلات مزمن دقيقا ۷۵۰/۱۳۶ ريال است. باتوجه به اينكه اكثر اين بيماران هفته اي ۲ بار يعني ماهي ۸ بار دياليز انجام مي دهند، مي توان حساب كرد كه چه فشاري به اين بيماران وارد خواهد شد. اين درحالي است كه اكثر اين بيماران در سنين پيري و بازنشستگي هستند و با حقوقي حدود ۰۰۰/۱۴۰ تومان بايد هزينه درمان در زندگي هردو را بپردازند.
برزگر مي گويد: «بيمارستان فقط هر ماه حدود ۲ ميليون تومان ست خون و صافي براي بيماران دياليزي خريداري مي كند و تا پول پرداخت نشود جنسي تحويل داده نمي شود.»
از طرفي اين بيمارستان درآمد زيادي ندارد. از وقتي كه در سال ۸۱ تصويب شد كه هيچ كس در بيمارستان هاي دولتي بدون بيمه بستري نشود، درآمد بيمارستان هاي دولتي به شدت كاهش يافت. درحال حاضر اگر بيماري تحت پوشش هيچ بيمه اي نباشد،  درصورت بستري شدن در يكي از بيمارستان هاي دولتي، به صورت رايگان تحت پوشش بيمه خدمات درماني شهري قرار مي گيرد. به اين ترتيب دريافت نقدي بيمارستان ها به حداقل خود رسيده است. پس طبيعي است كه باوجود طلب هاي چندصدميليوني از شركت هاي بيمه كه تنها منبع درآمد بيمارستان هستند، پولي براي پرداخت بدهي ها وجود نداشته باشد.
پس تا اينجا معلوم شد كه مشكل از بدهي هاي سازمان هاي بيمه است. تا آنجا كه از گفته هاي مسوولان بيمارستان برمي آيد، سازمان تامين اجتماعي و خدمات درماني بيشترين بدهي را دارند به همين علت به سراغ مسوولان مربوطه اين دو سازمان رفتيم؛ رزاقي يكي از معاونان دفتر اسناد پزشكي سازمان تامين اجتماعي گفت: بدهي هاي بيمارستان شهيد هاشمي نژاد تا آخر دي ماه پرداخت شده است و تنها بهمن و اسفندماه را طلب دارند كه در روند اداري اسناد پزشكي سازمان هاي بيمه، طبيعي است . چون باتوجه به زمان لازم براي تنظيم اسناد هر ماه و تامين اعتبارات و غيره دو ماه حداقل زماني است كه براي پرداخت وجوه توسط سازمان بيمه لازم است و در حقيقت ما دير كردي درپرداخت نداشته ايم.
اما سازمان بيمه خدمات درماني؛ از قرار معلوم بيشترين بدهي مربوط به همين سازمان است كه از اول مهرماه پرداخت نشده است. دكتر شجاعي مديركل بيمه خدمات درماني استان تهران در اينباره مي گويد: «بيمارستان شهيد هاشمي نژاد به طور متوسط مبلغ ۴۰ تا۵۰ ميليون تومان در ماه بابت پذيرش بيماران تحت پوشش بيمه خدمات درماني از اين بيمه دريافت مي كند و در نيمه دوم سال ۸۲ يعني از مهرماه تا اسفند ماه تقريبا ۳۰۰ ميليون تومان از بيمه خدمات درماني طلب دارد.»
وي درمورد علت عدم پرداخت اين بدهي ها چنين توضيح مي دهد: در انتهاي هر سال به علت عدم هماهنگي هزينه ها با سرانه عملكردي مصوب دولت، مبلغي بدهي  ايجاد مي شود كه در آخر سال هنگام بسته شدن ترازهاي مالي مجبور است از محل اعتبارات سال آينده اين بدهي ها را بپردازد.
به اين ترتيب زيان انباشته سازمان هر سال بيشتر مي شود و كار به جايي رسيده است كه ما در انتهاي سال ۸۱، ۱۴۷ ميلياردتومان زيان انباشته داشتيم و باتوجه به هزينه هاي سال ۸۲مقدار اين زيان انباشته در انتهاي سال۸۲ تا ۲۰۰ ميليارد تومان تخمين زده شده است. چون در انتهاي سال ۸۱ مجلس تصويب كرد كه علاوه بر روستائيان، جمعيت شهري كه تحت پوشش هيچ بيمه اي نيستند هم از اين تاريخ به بعد بايد به هنگام بستري شدن تحت پوشش بيمه خدمات درماني رايگان شهري قرار گيرند. به اين ترتيب هزينه هاي سازمان بيمه خدمات درماني بسيار بالا رفت. درسال ۸۲ دولت تصويب كرد تا از محل فروش سهام شركت هاي دولتي اين ميزان زيان انباشته جبران شود. در زمستان سال گذشته مبالغي از اين بدهي از طريق فروش دارو به سازمان پرداخت شده است كه ميزان زيان انباشته را تا ۱۷۳ ميلياردتومان كاهش داده است.
ولي چون پرداخت بدهي از طريق فروش سهام دولتي عملي نشد در همين روزهاي اخير لايحه اي دو فوريتي به مجلس رفته است تا مبلغ اين بدهي ها از منبع ذخائر ارزي تامين شود.
اخيرا ابلاغي از طرف رئيس سازمان مديريت و برنامه ريزي كل كشور به وزير اقتصاد و دارايي، داده شده است كه مبلغ ۸۰ ميليارد تومان از محل بودجه سال ۸۳ به اين سازمان پرداخت شود. اگر مجوز استفاده از اين پول براي بدهي هاي سال ۸۲ را داشته باشيم، در عرض يك تا دو هفته آينده بدهي هاي بيمارستان پرداخته خواهد شد.
دكتر شجاعي عقيده دارد كه درقضاوت عادلانه، بيمارستان حق دارد با اين وضعيت دچارمشكل شود ولي سازمان بيمه خدمات درماني هم مشكلات زيادي دارد. در حال حاضر اين سازمان هم حدودنيم ميليارد تومان از بنياد جانبازان طلبكار است ولي وي مي گويد: هم بيمه خدمات درماني و هم بيمارستان شهيد هاشمي نژاد هر دو ارگان هاي دولتي هستند و در اين بين مظلوم ترين دسته مردم هستند كه نبايد درگير اين گونه مسايل شوند. از نظر ايشان دولت بايد پرداخت هاي بين بخشي را طوري سازماندهي كند كه چنين معضلاتي بوجود نيايد.
وي افزود: تا وقتي سرانه و هزينه سازمان هاي بيمه خدمات درماني درست و دقيق برآورد نشوند همين مشكل وجود خواهد داشت.
پس اين سيكل معيوب همچنان مي چرخد. بيمارستان ۵۰۰ ميليون تومان طلب دارد، پس پولي ندارد تا بدهي هاي خود را بپردازد اداره هاي برق و مخابرات نمي  توانند از طلب هاي خود چشم پوشي كنند چون اينگونه مراكز درتهران كم نيستند. بيمه خدمات درماني با زيان انباشته چند صد ميلياردي، خود از بعضي ارگان ها طلب هاي چند صد ميليوني دارد!
همين است كه مسوولان بيمارستان هاشمي نژاد مجبور مي شوند براي قطع برق ۵/۱ دقيقه اي جار و جنجال كشوري به راه اندازند و بيماران دياليزي تحت پوشش بيمه خدمات درماني با شنيدن اخبار ترسناك قبض روح مي شوند.
بالاخره مقصر كه بود؟

فرار بزرگ با اسكيت
فرار از ترافيك تهران يا فرار به سوي آزادي يا پرواز درميان ماشين ها. هر كدم از اينها مي  تواند تيتر مطلبي باشد درباره زيادشدن استفاده از اسكيت و اسكوتر درتهران. پيش از اين اسكيت بازي بيشتر در محوطه پارك ها و سالن هاي ورزشي رايج بود. كودكان، نوجوانان و جوان هايي كه با كفش هاي مخصوص و لباس هايي خاص در محيطي بسته، حس لغزيدن روي آسفالت را مزمزه مي كردند. اما اين روزها اين جوان ها از حصار بسته  دور زمين  ها به بيرون پريده اند و درخيابان ها و كوچه هاي تهران با اسكيت ها و اسكوترهاي خود صفايي مي كنند.
عبوركردن از لاي ماشين ها و راننده هاي كلافه و آدم هاي عصباني و پياده روهاي شلوغ و خيابان هاي شلوغ تر در حالي كه برخورد ذرات هوا را بر پوست صورت خود حس مي كني، چنان تاثير قوي دارد كه هر كسي يكبار هم تجربه آن را داشته باشد ديگر به سختي تن به استفاده از وسايل نقليه  ديگر براي مسافت هاي كوتاه و حتي بلند درون شهري مي دهد. هم تفريحت را مي  كني و هم ورزش و هم به كارت مي رسي.
مي تواني جعبه هاي پيتزا را به سفارش دهندگان برساني، برگه هاي تبليغات راتوزيع كني و اگر زياد در قيد و بند فكر مردم نباشي و نخواهي اسير كت و شلوار بماني، مي  تواني به جاي مدت ها در ترافيك ماندن راحت در خيابان هاي بتازي و درميان نگاه متعجب همكاران، كفش هاي اسكيت را بر ديوار كنار ميزت آويزان كني و كار را شروع كني.
يكي از كارشناسان مسايل شهري با معرفي كردن اسكيت سواري به عنوان پديده جديد خيابان هاي تهران، كارآيي چند بعدي اسكيت و اسكوتر، كمبود امكانات ورزشي و تفريحي و مشكلات آمد و شد و ترافيك را از سوي ديگر به عنوان علل گسترش استفاده از اين دو وسيله در تهران دانست. آقاي شهرام جباري زادگان در اين مورد گفت: «اسكيت سواري ورزش جديدي است كه قدمت آن در اروپا به حدود سه دهه مي رسد. اين ورزش دركشورها به عنوان پديده اي نوظهور مورد اقبال روزافزون جوانان و نوجوانان قرار گرفته است. باتوجه به شرايط خيابان ها و وضعيت پياده روها استفاده از اسكيت و اسكوتر در تهران اقدامي خطرناك به شمار مي آيد. اسيكت سواري درشهري مانندتهران صرفا بايد در پيست هاي مخصوص و زمين هاي محصور انجام شود. درهر حال كليه اسكيت سواران بايد از وسايل ايمني از جمله زانوبند، كمربند، ساق بند، قوزك بند و به ويژه كلاه ايمني استفاده كنند.»
و باز هم مثل هميشه به جاي ايجاد راهكارهاي لازم مثل راه اندازي محل هاي مخصوص براي اين كار تنها توصيه هاي ايمني و اينكه برويد در همان جاهاي بسته اسكيت سواري كنيد استفاده از دوچرخه  واسكيت مي تواند با راه اندازي امكانات لازم در بين مردم رايج شود. كاري كه در پارك چيتگر و منطقه ۲۲ تهران انجام شده مي تواند در كل تهران صورت گيرد. باور كنيد خيابان هاي تهران ديگر جايي براي ماشين وهواي تهران جايي براي دودها ندارند. شايد همين چيزهاي كوچك آدم ها و درختان اين شهر را نجات دهد.

پي.او.وي
محسن رمضاني بازيگر فيلم رنگ خدا تصميم مي گيرد تا فيلمي بسازد.
او براي يافتن بازيگر مورد نظر خود از عده اي تست بازيگري مي گيرد و در پايان فيلم اش را مي سازد. اين داستان فيلمي است به نامP.O.V ساخته رضا نوذري. اين فيلم چهارمين كار كوتاه نوذري است كه بر اساس فيلمنامه اي از خودش ساخته شده. اين فيلم داراي سه اپيزود است كه اپيزود اول به معرفي محسن رمضاني اختصاص دارد. در اپيزود دوم تست هاي محسن رمضاني از بازيگرانش به نمايش گذاشته مي شود و در اپيزود سوم، فيلمي از محسن رمضاني ديده مي شود. اين فيلم در سال ۸۳، تهيه و ساخته شده است.

دور دنيا با موتورسيكلت
خيلي ها تاكنون دنيا را چرخيده اند. بعضي ها با اتومبيل، بعضي ها با هواپيما، بعضي ها با دوچرخه و البته بعضي ها هم با موتورسيكلت. اما جريان اين سفر دوردنيا كمي متفاوت از موارد گذشته است. ايوان مك گرگور را حتما مي شناسيد. اين بازيگر سرشناس قرار است سفر به دور دنيا با موتورسيكلت را آغاز كند. او در اين سفر البته تنها نيست. چارلي بورمن، پسرجان بورمن همسفر مك گرگور است. آنها مسيرشان را از لندن آغاز مي كنند و بعد از طريق سيبري به اروپاي شرقي، آلاسكا و بعد از آن هم به اقيانوس اطلس مي روند. مك گرگور مي گويد: «ما از ماه ژانويه در حال آماده سازي مقدمات سفر سه ماهه خود هستيم. ما در اين سفر كمكهاي اوليه پزشكي به همراه داريم و هر جا لازم باشد از چادرهاي صحرايي يا هتل هاي محلي استفاده مي كنيم.»

برج ميدان آزادي
وقتي از خيابان آزادي عبور مي كنيد و ميدان آزادي به چشمتتان مي آيد، شايد اصلا فكر نكنيد برج ميدان آزادي كه ظاهرا پابرجا و محكم ايستاده، از درون در حال خراب شدن است. اين برج كه در سال ۱۳۵۰ ساخته شده و يك جورهايي نماد شهر تهران به حساب مي آيد، به دليل نشتي رطوبت از تاسيسات آبياري فضاي سبز اطراف آن دچار فرسودگي شده. ضمن اينكه بخشي از سنگ هاي نماي اين بناي منحصر به فرد نيز با گذشت زمان سست شده و نيازمند مرمت اساسي است. البته زياد نگران نشويد. با هماهنگي مسوولان قرار است به زودي براي رسيدگي و سامان دهي برج آزادي طرح مشخصي تصويب شود. فقط شما مي توانيد دعا كنيد تا تصويب اين طرح و اجراي آن، برج آزادي فرو نريزد.

ستون شما
خدا بزرگ است 
«من زني هستم ۵۰ ساله داراي ۸ فرزند كه چهار تا از آنها ازدواج كرده اند و چهار فرزندم نيز در خانه به سر مي برند و محصل هستند. دو فرزند برادرشوهرم نيز كه يتيم هستند پيش ما زندگي مي كنند. شوهرم مردي است ۶۵ ساله كه ديگر پير شده است و توانايي كار كردن ندارد. ما هيچ منبع درآمدي نداريم و بزرگترين مشكل ما در حال حاضر محل زندگي مان است. ما در شهر سقز در استان كردستان زندگي مي كنيم. من چون ديگر طاقت ديدن سختي فرزندانم را نداشتم اين نامه را نوشتم وگرنه شوهرم هميشه مي گويد خدا بزرگ است...»
اينها بخش هايي از نامه خانم رضواني است كه به دست ما رسيده است و آن را خوانديد. بعدش ديگر نوبت شماست.
شهروندان باوفا
آقاي توماس گرگوسيان به عبارت «سال ۱۹۱۴ ميلادي اخراج ارامنه از امپراتوري عثماني به بهانه جاسوسي و عنصر نامطلوب بودن» كه چند ماه پيش در مصاحبه با خانم وسكي اوهانسيان آمده اعتراض كرده اند: «بهتر بود واقعيت گفته مي شد و آن همانا اخراج ارامنه از سرزمين هاي اجدادي آنها به منظور خاتمه دادن به حاكميت ارامنه بر سرزمين تاريخي خود بوده است. به گواه اسناد تاريخي در بسياري موارد عثمانيان اذعان داشته اند كه ارامنه شهروندان باوفا و مطيعي هستند.»
اميدواريم اين جور سوءتفاهم ها و اتفاقات كمتر رخ دهند تا هيچ شهروندي از روزنامه دلگير نشود. هر چند هيچ وقت نمي شود رضايت همه را با هم داشت.
زلزله در جاده ها
آقاي سعيد نجفي نيشابوري در نامه اي كه فرستاده اند آمار كشتار و مرگ و مير در حوادث ترافيكي را طي سال گذشته همتراز با آمار تلفات انساني بم دانسته اند. «آمار تلفات انساني سالانه در ايران ۳۰۰ هزار نفر ثبت شده كه ۲۸ هزار و ۸۸۰ نفر بر اثر حوادث ترافيكي جان باخته اند. در ايران به ازاي هر ۱۰۰ هزار نفر، ۴۱۸ مورد مرگ و بستري بر اثر حوادث وجود دارد كه ۳۳۰ نفر منتهي به فوت مي شود. در حالي كه تناسب آماري در دنيا به ازاي هر ۱۰۰ هزار نفر، ۳۸ نفر است.»
از پيشنهادهايتان براي جلوگيري از رشد اين آمارهاي تاسف آور ممنونيم و در آينده از آنها استفاده خواهيم كرد.

طبل هاي آزادي
بايد گوش هايتان را محكم مي گرفتيد؛ يك رقابت هم بيرون اززمين فوتبال، روي سكوهاي آزادي در جريان بود؛ هر كس كه محكم تر طبل مي زد و جيغ مي كشيد، برنده بود!
بيش از اين حاشيه نمي رويم. روز جمعه مسابقه فوتبال تيم هاي المپيك ايران و چين، همراه با سر و صداي كركننده تماشاگرانش را حتما ديده ايد. ما حق پا گذاشتن روي زمين چمن را نداريم. دليل اش ساده است؛ اينكه اين صفحه ربطي به ورزش ندارد اما به هر حال اين اجازه را داريم كه به حاشيه برويم. اتفاقا جمله حاشيه هاي مسابقه فوتبالي جذابتر از متن بودند.
چشم و هم چشمي با يك جماعت چشم تنگ - كره جنوبي - باعث شد تا هواداران تيم المپيك چين به آزادي هجوم بياورند. فكر حمله به صندلي هاي آزادي وقتي در ذهن هواداران چين نقش بست كه ديدند كره جنوبي با تماشاگرانش در تهران هرگز احساس غربت نكرد و عاقبت پيروز از زمين خارج شد. روز جمعه ۴۰۰ تماشاگر چيني با طبل و ساير ابزار پر سر و صداي تشويق به آزادي آمده بودند.
دفعه قبل شكست خورده بوديم؛ هم داخل زمين و هم بيرون زمين اما اين بار غافلگير نشديم. نبايد رقابت روي سكوها را به تماشاگران ميهمان واگذار مي كرديم. تماشاگران چين مثل كره اي ها همراه با تيم راهي ايران نشده بودند. يكي از مسوولان فدراسيون فوتبال مي گويد: «سفارت چين در ايران از چند روز پيش از آغاز مسابقه تماشاگران را سازماندهي كرده بود. آنها حدود ۴۰۰ تماشاگر براي تيمشان جمع كرده بودند تا با طبل به ورزشگاه بيايند و چين را تشويق كنند.» شرقي ها در ايجاد سر و صدا با طبل سابقه اي تاريخي دارند. حالا كه دوره جنگ و درگيري با شمشير و نيزه گذشته، آنها در ورزشگاه  هاي فوتبال نوستالژي طبل را زنده مي كنند اما اگر طبل ريشه در تاريخ آنها دارد ما هم شايد بهترين مقلدهاي جهان باشيم. اين بود كه جمعه در آزادي صداي طبل گوش ها را كر كرد. ستاد مبارزه با طبل هاي چيني خيلي زود تشكيل شد. غلامحسين زمان آبادي، سخنگوي فدراسيون فوتبال مي گويد: «با هواداران استقلال صحبت كرديم تا از هيات هاي مذهبي كمك بگيرند و با طبل به ورزشگاه بيايند. در ضمن بخش فرهنگي فدراسيون فوتبال هم ۲۰۰طبل در اختيار تماشاگران گذاشت تا تيم ايران را تشويق كنند.»
۴۰۰ طبل در اختيار تماشاگران چين و رقمي نزديك به همين تعداد هم در دستان تماشاگران ايران. نتيجه را فراموش كنيد، روي سكوها چه تيمي برنده بود؟!

صبح تا شب
سانس آخر بيشتر برنامه هاي امروز، به دليل شب هاي عزاداري تعطيل هستند، به خصوص سينماها. بنابراين حواستان به اين موضوع باشد تا يك وقت با در بسته مواجه نشويد.
سينما
فيلم «بچه جاسوس هاي ۲: جزيره روياهاي گم شده» هم به جمع فيلم هاي خارجي اكران شده در تهران اضافه شده است.
اين فيلم محصول ۲۰۰۲ آمريكاست و كارگردانش هم رابرت رودريگوئز است. اين فيلم همان طور كه از اسمش هم پيداست ادامه اي بر «بچه جاسوس ها»، فيلم نسبتا ً موفق و پرفروشي است كه دو سال قبل تر به نمايش درآمده بود. داستان درباره يك خواهر و برادر نوجوان است كه كارهاي جاسوسي مي كنند و هربار يك جوري زمين را با كارهاي زيرزميني و پنهاني شان از نابودي نجات مي دهند. آنتونيو باندراس و استيو بوشمي كه هردو از بازيگران موردعلاقه رودريگوئز هستند در اين فيلم هم بازي كرده اند. بچه جاسوس هاي ۲ را مي توانيد در سينماهاي مركزي، سپيده و فرهنگ تماشا كنيد.
كتاب 
فدريكو گارسيا لوركا يكي از بزرگترين شاعران قرن بيستم است. او يك اسپانيايي بود كه روابطي هم با سوررئاليست ها داشت و در جريان جنگ هاي داخلي اسپانيا با مرگ تراژيكي از دنيا رفت. نمايشنامه هاي لوركا هنوز هم اين طرف و آن طرف دنيا اجرا مي شوند (عروسي خون را در ايران علي رفيعي روي صحنه برد) و شعرهايش هم چنان زيبا و تاثيرگذارند. كتاب زندگينامه لوركا هم تازگي به بازار آمده. اين كتاب را ايان گيبسن نوشته و فريده حسن زاده آن  را ترجمه كرده است. در اين كتاب مي توانيد به جز خود لوركا،  با ابعاد پنهاني از زندگي دوستان اين شاعر مثل لوئيس بونوئل، پابلو نرودا، سالوادور دالي، پيكاسو و مانوئل داونامونو هم آشنا شويد. انتشارات نگاه اين كتاب را در ۵۲۳ صفحه و به قيمت ۴۰۰۰ تومان منتشر كرده است.
تئاتر
امروز در خانه هنرمندان يك جلسه نمايشنامه خواني برقرار است. اگر بين ساعت ۱۸ تا ۲۱ سري به اين جا بزنيد (خيابان ايرانشهر - خانه هنرمندان) مي توانيد در اين جلسه شركت كنيد كه مربوط مي شود به نمايش «بهمن - بغداد» به كارگرداني شبنم طلوعي.
نمايشگاه 
در فرهنگسراي دانشجو نمايشگاه نقاشي هاي محلي مشهدي الاصل امروز به پايان مي رسد. بنابراين اين آخرين فرصت براي تماشاي ۸۰ تابلوي) MIX تركيب مواد) اين هنرمند است. نمايشگاه خوشنويسي «بهاريه» هم امروز در فرهنگسراي اشراق برقرار است. در اين نمايشگاه ۴۰ اثر از آثار علي موسوي در زمينه نستعليق، ثلث و شكسته به نمايش درآمده است. نمايشگاه تمبر ربع قرن را هم كه شامل تمبرهاي چاپ شده در بعد از انقلاب است مي توانيد در نگارخانه فرهنگسراي قوام تماشا كنيد.
فرهنگسرا
فرهنگسراي سالمند در برنامه هاي دوره جديدش كلاس هاي گريم سينمايي برگزار مي كند. اگر با اين رشته از تخصص هاي سينمايي حال مي كنيد حالا اين فرصت برايتان پيش آمده. درضمن در اين فرهنگسرا براي نابينايان هم دوره هاي نقاشي برگزار مي شود و روشندلان با شيوه اي قراردادي و حسي علاوه بر مباني رنگ شناسي، آموزش نقاشي رنگ روغن ياد مي گيرند.
فرهنگسراي خانواده دوره آموزش كامپيوتر برگزار مي كند. در اين دوره ويندوز، داس، اتوكد، اينترنت و فتوشاپ آموزش داده مي شود. بروبچه هاي نارمك در اين فرهنگسرا مي توانند در كلاس هاي نقاشي، خطاطي و خوشنويسي و هنرهاي تجسمي هم شركت كنند.
تلويزيون 
امروز ساعت ۳۰:۱۵ مسابقات كشتي آزاد قهرماني آسيا در سالن دوازده  هزار نفري آزادي برگزار مي شود و جريان مسابقات به شكل مستقيم از شبكه ۳ پخش مي شود. درضمن اگر خواستيد برويد مسابقات را از نزديك تماشا كنيد، حضور در آنجا رايگان است. فوتبال دوست ها امشب مي توانند دوتا بازي پخش مستقيم تماشا كنند. يكي بازي نيوكاسل و استون ويلا كه ساعت ۳۰:۱۸ پخش مي شود و ديگري مودنا و ميلان كه ساعت ۲۳ شروع مي شود.
سواران كوچك، پهلوانان نمي ميرند و هلي كوپتر امداد سريال هاي ديگر امشب هستند. فرداشب، قسمت دوم از سريال «مسافري از ري» را ساعت ۱۰:۲۲ از شبكه يك مي توانيد ببينيد.
فرداشب تحليل بازي جمعه ايران و چين را هم مي توانيد در برنامه نود تماشا كنيد.
جواد رسولي

تهرانشهر
ايرانشهر
جهانشهر
حوادث
خبرسازان
در شهر
درمانگاه
زيبـاشـهر
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  درمانگاه  |  زيبـاشـهر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |