يكشنبه ۶ ارديبهشت ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۳۵۹
قفسي بزرگتر براي وانونو
005847.jpg
مردخاي وانونو، تكنيسين سابق تاسيسات هسته اي اسرائيل، پس  از سپري شدن دوره هجده ساله زندان به جرم افشاي اسرار اتمي اين كشور آزاد شده است.
به گزارش بي بي سي وي در سال ۱۹۸۶ در مصاحبه اي با هفته نامه بريتانيايي ساندي تايمز، اطلاعات خود درمورد فعاليت هاي اتمي اسرائيل در رآكتور ديمونا را همراه با تصاويري از تجهيزات توليد جنگ افزار هسته اي انتشار داد و به اين ترتيب، مداركي در تاييد حدس و گمان هاي موجود درمورد زرادخانه هسته اي اسرائيل در اختيار جهانيان قرار گرفت.
وي به مدت ۹ سال به عنوان تكنيسين در اين تاسيسات كار مي كرد و در سال ۱۹۸۵ به منظور سفر به خاور دور از اين شغل كناره گرفت.
مردخاي وانونو علت كناره گيري خود را ياس درمورد سياست هاي اسرائيل اعلام كرد.
قبل از خاتمه كار خود در رآكتور ديمونا، آقاي وانونو توانسته بود به طور مخفيانه از بخش هاي مختلف اين تاسيسات، ازجمله در بخش پردازش مواد راديو اكتيو براي استفاده در توليد كلاهك هاي اتمي، دو حلقه عكس بگيرد.
انتشار اطلاعات 
مردخاي وانونو، يهودي مراكشي تبار، در سال ۱۹۵۴ در مراكش متولد شد و در سال ۱۹۶۳ همراه با خانواده خود به اسرائيل مهاجرت كرد.
وي در سال ۱۹۷۱ به ارتش پيوست و پس از خاتمه خدمت سربازي و گذراندن دوره آموزشي در تاسيسات ديمونا، به عنوان تكنيسين در اين رآكتور استخدام شد.
وي پس از استعفا و خروج از اسرائيل، در سال ۱۹۸۵ به يك گروه مسيحي مخالف جنگ افزارهاي هسته اي در استراليا ملحق شد و همزمان تغيير دين داد و به مسيحيت گرويد.
يكي از اعضاي اين گروه آقاي وانونو را تشويق كرد تا به نداي وجدان خود پاسخ گويد و تصاوير و اطلاعات خود درمورد فعاليت هاي هسته اي اسرائيل را در اختيار جهانيان قرار دهد.
در آن زمان، برخي از ناظران گمان مي بردند كه خود مقامات اسرائيلي با هدف هشدار به دشمنان اين كشور، مردخاي وانونو را به افشاي اسرار هسته اي آن كشور ترغيب كرده بودند و وي نيز ناخودآگاه به خواست آنان تن در داده بود.
مردخاي وانونو به منظور تسليم اطلاعات خود به هفته نامه بريتانيايي ساندي تايمز عازم لندن شد و سپس از لندن به رم، پايتخت ايتاليا، سفر كرد.
در رم ماموران سازمان امنيت اسرائيل - موساد - وي را ربودند و به اسرائيل بازگرداندند.
ظاهرا شيمون پرز، نخست وزير وقت اسرائيل، به اين دليل دستور ربودن وي در رم را صادر كرده بود كه نمي خواست با اجراي چنين عملياتي در لندن باعث ناخرسندي دولت بريتانيا شود.
در سال ۱۹۸۶، مردخاي وانونو در يك دادگاه اسرائيلي محاكمه و به جرم افشاي اسرار حياتي دولت و خيانت به كشور به هجده سال زندان محكوم شد و تا ماه آوريل سال ۲۰۰۴ در زندان به سر برد.
تاييد حدس و گمان ها
تا قبل از انتشار گزارش هفته نامه ساندي تايمز، اطلاعات موثقي درمورد فعاليت هاي اسرائيل در زمينه توليد تسليحات هسته اي در دست نبود هرچند اكثر كارشناسان معتقد بودند كه اين كشور مقاديري كلاهك اتمي در اختيار دارد.
اسرائيل در سال ۱۹۴۸ تاسيس و از همان ابتدا با مقاومت و درگيري با كشورهاي عرب مواجه شد.
گمان مي رود كه به زودي پس از سال ۱۹۴۸، دولت اسرائيل درصدد توليد تسليحات هسته اي برآمد و در توافقي محرمانه با فرانسه، توانست از كمك فني آن كشور برخوردار شود.
مقامات اسرائيلي بعدها تاييد كردند كه تاسيسات ديمونا كه قبلا ادعا مي شد شامل تجهيزات نساجي است، به فعاليت هاي «منحصرا صلح آميز هسته اي» اشتغال دارد.
عدم تعهد بين المللي 
با اينهمه، اسرائيل هرگز به پيمان منع گسترش جنگ افزارهاي هسته اي نپيوسته و در نتيجه، تعهدي را درمورد بازرسي بين المللي از تاسيسات هسته اي خود برعهده نگرفته است.
با انتشار اطلاعات مردخاي وانونو در سال ۱۹۸۶، ابهامات درمورد فعاليت هاي هسته اي اسرائيل تا حدود زيادي مرتفع شد.
براساس اين اطلاعات، كارشناسان به اين نتيجه رسيدند كه ارتش اسرائيل زرادخانه نسبتا بزرگي از كلاهك هاي هسته اي را در اختيار دارد كه در داخل اسرائيل توليد شده است.
تخمين هاي متفاوتي درمورد تعداد كلاهك هاي هسته اي اسرائيل در دست است اما عمدتا نظر بر اين است كه زرادخانه اتمي اسرائيل احتمالاً شامل حدود دويست كلاهك است.
آقاي وانونو گفته است كه چندين سال از محكوميت خود را در زندان انفرادي سپري كرده و نحوه رفتار زندانبانان را خشن و وحشيانه توصيف كرد. به گفته اين تكنيسين سابق علت بدرفتاري با وي در زندان تغيير كيش و گرويدان او به مسيحيت بوده است.
مقامات اسرائيلي مي گويند كه مردخاي وانونو هنوز هم اطلاعات مهمي درباره برنامه هسته اي اسرائيل دراختيار دارد كه افشاي آنها مي تواند امنيت ملي اين كشور را به خطر بيندازد. در نتيجه باوجود آزادي از زندان، آقاي وانونو همچنان با محدوديت هايي مواجه است. ازجمله وي اجازه خروج از كشور را ندارد و نمي تواند بدون اجازه مقامات با خارجيان مصاحبه كند.

دنزل واشنگتن: مرد آتش
005853.jpg
توني اسكات، برادر ريدلي اسكات بزرگ و يكي از فيلمسازان صاحب سبك و پولساز هاليوود است. كارنامه حرفه اي او شامل «تاپ گان» فيلم مطرح و جريان ساز دهه ۱۹۸۰ با حضور تام كروز، «دشمن مردم» فيلم خوش ساخت در ژانر جاسوسي است.
واپسين فيلم اسكات، «مرد آتش» با بازي دنزل واشنگتن است. فيلمنامه فيلم را يكي از مهم ترين و خوش قريحه ترين فيلمنامه نويسان دهه اخير برايان هلگلند نوشته است كه در كارنامه فيلمنامه نويسي اش «محرمانه آنجلس» و «اثر خون» را دارد. در اين فيلم واشنگتن در نقش پليس به ته خط رسيده اي بازي مي كند كه به مكزيك مي رود تا نقش محافظ دختري را بازي كند كه در خطر آدم ربايي است.
فيلم به لحاظ بصري واجد تمامي كيفيات برجسته آثار اسكات است. واشنگتن بار ديگر در اين فيلم مي درخشد تا نشان دهد چه بازيگر دقيق و پرتلاشي است. از ديگر بازيگران فيلم كريستوفرواكن است. نمايش هاي اوليه فيلم نشان از موفقيت فيلم داشتند.

كارهاي تازه از آهنگساز آدم هاي خاص  مشايخي و كنت پوئن مدال!
اديب وحداني- عليرضا مشايخي يكي از چهره هاي مورد تقدير در سال هاي اخير است. تالارهاي اجراي موسيقي به وقت سخنراني هاي مشايخي و به خصوص اجراهاي شاگردانش گاه به كل و گاه كمتر از علاقه مندان موسيقي پر مي شود. در ميان آدم هايي كه در سالن ها حاضر مي شوند، مي شود از هر صنف و هر طايفه اي كسي را ديد.
بسياري از مردم خيلي دوست دارند كه كنسرت بروند و مجبور مي شدند از مغازه هاي دور از تالار رودكي چيپس بخرند و به تالار وحدت بروند، بعد متوجه شوند كه تالار رودكي آن سالن كناري است كه در جداگانه دارد و بايد سه طبقه اي بالا بروند يا منتظر آسانسورهاي شلوغ شوند. اين از دسته اول كه معمولا همراه «طرف» كنسرت، سينما، پارك، نمايشگاه و فروشگاه مي روند. گروه دوم پدرها و مادرهاي فراوان اعضاي اركستر موسيقي ايراني هستند و خاله ها و عموها و دايي ها و البته عمه ها. گروه سوم آدم هايي هستند كه اعضاي آن اركستر يا شاگردان مشايخي يا دوستان اين اعضا و شاگردان (و البته دانشجويان) وي محسوب مي شوند. دسته چهارم آدم هايي هستند كه موسيقي دوست دارند و البته حاضر نمي شوند به كنسرت هاي خواننده هاي پاپ ايراني بروند، حاضر هم باشند آنقدر كنسرتي در تهران و شهرستاني هاي نزديك برگزار نمي شود، ضمن اينكه معمولا آدم ها از كنسرت ها به خوبي خبردار نمي شوند. كساني كه به كنسرت هاي آثار مشايخي و شاگردان و طرفداران مي روند مي دانند كه موسيقي خوب و معتبري را قرار است بشنوند. واژه طرفدار را براي اين به كار برديم كه عده اي از شاگردان قديمي استاد آنقدر شناخته شده و مشهور هستند كه بتوان آنها را ديگر شاگرد نشمرد.
همه اين مقدمه به اين خاطر نوشته شد كه اشاره اي كنيم به يك جمله عليرضا مشايخي اصفهان كه نمي دانم جايي گفته يا جايي نوشته و نمي دانم در ميز گرد بوده يا سخنراني، جمله از اين قرار است: «مردم ايران چقدر مردم موزيك دوستي هستند. من در اتريش كه آثارم اجرا مي شود، تا آخر كنسرت فقط يكي دو نفر در سالن باقي مي مانند.» (وقتي آدم يادش نمي آيد جمله را كجا شنيده، طبيعتا كل عبارت را مجبور است به مضمون نقل كند!) از آقاي عليرضا مشايخي خبري از ايسنا دريافت كرديم با اين تيتر: «عليرضا مشايخي با الهام از بوف كور باله مي نويسد.» در متن خبر آمده كه وي اين باله را ۳۵ سال پيش نوشته و به مناسبت صدمين سال تولد اين نويسنده ايراني آن را اجرا خواهد كرد. در ادامه خبر آمده است كه «مشايخي اين روزها كتاب هاي «كنت پوئن مدال» و «كنت پوئن تونال» را آماده ارايه به جامعه هنري كرده است.» اول ترسيديم كه باقي خبر هم مثل تطابق تيتر و متن باشد و درست مثل نحوه نگارش «كنترپوآن» كه به «كنت پوئن» تبديل شده است.
هر دو قسمت خبر فرخنده اند. نشر كتاب هاي موسيقي در ايران به يك شوخي بزرگ مي ماند. سيدعليرضا ميرعلي نقي كه احتمالا در آينده «آقاي به ويرايش» نام خواهد گرفت (مثل علي دهباشي كه «آقاي به اهتمام» نام گرفته است) به آرامي و سر حوصله اي كه به آن مشهور است، سالي چندين كتاب را به بازار نمي فرستد و معدودي كتاب كه به بازار عرضه مي كند هم مثل بسياري ديگر از كتاب هاي جدي زير بار كتاب هاي «صدنكته براي زندگي شاد» و امثال آن مدفون مي شوند. دو كتاب از عليرضا مشايخي كه به حق توانايي و علم موسيقايي لازم براي تئوري نوشتن را دارد اتفاق فرخنده اي است. به خصوص كه با پناهندگي نيما تمدن به جمهوري چك، اميد چنداني به نشر يكي دو كتابي كه قرار بود درباره مشايخي نوشته شود نمي رود.

فرناندو مورينتس بازگشت شاهزاده
005850.jpg
موناكو شگفت انگيز است. «دشام» خواب نيمكت يووه را مي بيند. ژولي و روتن خود را در پيراهن يكي از تيم هاي رويايي اروپا مي بينند و بازيكنان گمنام تيم قرمز و سفيد هم به لحظه اي فكر مي كنند كه جام ليگ قهرمانان اروپا روي دستانشان بلند مي شود، اما در اين بين يك نفر دنيايي ديگر دارد. پرنس موناكو، مي خواهد بار ديگر شاهزاده رئال باشد.
همه چيز براي «فرناندو مورينتس» از ملاقات با دوستان سابقش آغاز شد؛ لحظه اي كه موناكو با گل او به بازي برگشت، اميدوار شد.
مورينتس اين بار پس از عبور توپ از خط دروازه هيجان زده نشد. او به احترام هواداران تيمي كه به او لقب شاهزاده داده بودند، خوشحالي نكرد، اما اين گل بوي انتقام مي داد؛ تصوري كه با گل به يادماندني مورينتس در بازي برگشت اثبات شد.
هواداران رئال خشمگين هستند، نه از فرناندو مورينتس كه با گل هايش عامل اصلي حذف تيمشان بود، از سياست غلط مسوولان باشگاه كه باعث شدند شاهزاده در نقش ياغي عليه تيم سابقش قيام كند.
مورينتس ثابت كرد كه شايد مي توانست براي رئال حتي از رونالدو مفيدتر باشد. رئال رويايي، با فيگو، رونالدو، زيدان و بكام و چند خارجي سرشناس ديگر؛ ليگ قهرمانان اروپا را از دست داد. حالا نام هاي ديگري براي فصل بعد مطرح شده اند. تيري آنري يا فرانچسكو توتي. يكي بايد به سانتياگو برنابو بيايد تا جانشين رونالدو يا شايد رائول باشد، اما در اين بين هواداران رئال با گل هاي مورينتس تكان خورده اند. آنها ديگر از شنيدن خبر خريد ستاره هاي جهان توسط تيمشان هيجان زده نمي شوند. خيلي ها دوست دارند فصل آينده در خط حمله رئال، دوستان سابق را كنار يكديگر ببينند؛ رائول - مورينتس.
بازگشت به خانه آرزوي شاهزاده است. مورينتس به صورت قرضي راهي موناكو شده و اين امكان برايش وجود دارد كه حتي پس از فتح جام قهرماني ليگ قهرمانان در فصل آينده بار ديگر اين جام را با پيراهن موناكو جست وجو كند، اما آيا او حاضر است به جايي بازگردد كه با حضور رونالدو و احتمالا آنري يا توتي مجبور است تنها روي نيمكت شاهزاده باشد!

شاهنامه براي نوجوانان
نزديك به ده پانزده سال قبل، فعاليتي در حوزه نويسندگي كودك و نوجوان شروع شد كه متاسفانه ادامه اي كه لازمه آن بود، پديد نيامد. تعدادي از نويسندگان اين حوزه، متون كهن ادبي فارسي زبان را گرفته و به زباني ساده و مخصوص كودكان و نوجوانان بازگرداندند. مثنوي مولوي، هزار و يك شب، شيرين و فرهاد، شاهنامه، كليله و دمنه و... همگي متن هايي بودند كه مورد توجه قرار گرفتند و از هر يك از اين متون، چندين جلد كتاب منتشر شد. اين كتاب ها كه تازه در ابتداي راه بودند نواقصي داشتند كه باعث مي شد رغبت چنداني از سوي نوجوانان نسبت به آنها به عمل نيايد. همين امر باعث شد تا ناشران از سرمايه گذاري در اين زمينه دست بدارند و روي به كتاب هاي پرمخاطب داخلي و بيشتر خارجي بياورند. اي كاش ناشري پيدا مي شد و بر اين كار اصرار مي ورزيد تا بالاخره نويسنده اي پيدا شود كه بداند چگونه بايد به سراغ متون كهن رفته و آنها را منطبق با نياز نوجوانان امروز بازآفريني كند. متاسفانه ناشري پيدا نشد و نويسنده اي بر اين كار اصرار نورزيد.
اين روند ادامه داشت تا اين كه شنيديم شاعر معاصر كشورمان، «م.آزاد» با سفارش ناشري به نام مهاجر دوباره به سوي يكي از ميراث گرانبهاي كشورمان رفته و سعي در بازنويسي آن دارد. «م.آزاد» از يك سو سابقه فعاليت در كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان را داشته و براي طيف سني كودك و نوجوان تاليف هايي نيز دارد و از سوي ديگر خود شاعر است و شعر را خوب مي شناسد اين دو ويژگي  باعث مي شود تا اميدوار باشيم م. آزاد به خوبي از عهده اين كار بر آيد.اين شاعر معاصر بر آن است تا شاهنامه فردوسي را با زباني ساده و روان براي نوجوانان به نثر درآورد. او خود در گفت وگوي تلفني به ما گفت: «سعي دارم شعر شاهنامه را به نثري برگردانم كه حال و هواي شاهنامه در آن از بين نرود و به عبارتي همان روح را داشته باشد. براي اين كار، همه تلاشم را صرف كرده ام كه با وجود ساخت زباني امروزين، اصطلاحات، عبارات و لحن كلام نزديك به شاهنامه باشد.» اگر آنچنان كه آزاد مي گويد اين كتاب بتواند چنين ويژگي اي داشته باشد يقينا گام بزرگي براي به نثر درآوردن شاهنامه با حفظ همان روح برداشته شده است.
م.آزاد در ادامه به اين نكته اشاره مي كند كه اين مجموعه قرار است همه شاهنامه را در بر گيرد و در حال حاضر كار تا پايان دوره اسطوره اي اين كتاب عظيم يعني ابتداي دوره ساسانيان انجام شده است. آزاد اميدوار است كه تا دو سال آينده كل شاهنامه به نثر برگردانده شود.آنچه بيشتر مايه خوشحالي مي شود آن است كه بدانيم از اين مجموعه كه براي نوجوانان است، كتاب هايي هم براي كودكان منتشر مي شود كه توجه به جنبه هاي اسطوره اي در آن اصل اساسي است.م.آزاد در صحبت هايش مي گويد: «سعي كرده ام تمام ظرافت هاي توصيفي راجع به جنگ ها، لباس ها، جشن ها و ... را بياورم و هيچ حذفي در اين باره انجام نشده است.»
اين شاعر به كارهاي تصويري كتاب هم اشاره مي كند كه همراه با نثر، نقاشي هايي نيز صفحات كتاب را مزين كرده است. او اميدوار است كه يكي دو جلد اول از اين مجموعه به نمايشگاه كتاب برسد.

شهريار مندني پور
هنرپيشه هندي يا نويسنده ايراني؟
005841.jpg
امير مهنا- خيلي ها وقتي براي اولين بار عكس شهريار مندني پور را ديده اند فكر كرده اند يكي از اين هنرپيشه هاي توي بورس سينماي هند است. مثلا آدمي توي مايه هاي اميرخان يا جواني هاي آميتاباچان و خلاصه آدم مثبت هاي فيلم هندي. معلوم نيست كه شهريار اگر در هند متولد مي شد به جاي نويسنده شدن در ايران به يك سوپراستار سينمايي تبديل مي شد. اين خوش تيپ ادبيات ايران، عجب قدرت تخيلي دارد. شما تصور كنيد يك آدم، فار   غ التحصيل رشته علوم سياسي باشد و از اين رشته متنفر! يكي نيست از ايشان بپرسد مگر كتف هايت را بسته بودند كه چندين و چند سال عمرت را صرف درس خواندن در رشته اي كردي كه دوستش نداري؟ تا اينجايش كه هم ظاهر و هم شيوه تحصيلاتي اش كار دستش داده. خلاصه از هر دو موضوع در عذاب است. چون وقتي مي خواهد داستان سياسي بنويسد آن حس تنفر به سراغش مي آيد و نمي گذارد كه كار خوبي از آب دربيايد. پس پيشنهاد مي شود كه اين نويسنده بي خيال حوزه سياست شود و برود سراغ همان تم هاي مخصوص به خودش. وقتي هم كه سعي مي كند بنا به همان تشابه ظاهري نيم نگاهي به حوزه سينما داشته باشد و مثلا فيلمنامه بنويسد نشان مي دهد كه بايد دور اين قضيه را هم خط قرمز بكشد، حتي اگر كارگرداني چون علي ژكان فيلمش را بسازد. ولي در اينكه اين نويسنده يكي از قطب هاي ادبيات داستاني كشور است هيچ شكي نيست. مندني پور ۴۹ ساله در ۳۳ سالگي اولين مجموعه داستانش را روانه بازار كتاب كرد. مجموعه داستان «سايه هاي غار» را مي گويم. سايه هاي غار نشان داد كه سايه نويسنده به زودي برتكه اي از ادبيات مهجور داستاني آن سال ها افكنده خواهد شد. صدايي كه سعي مي كند به پازل در هم ريخته اين رشته سر و ساماني بدهد. گرچه اين كتاب آنطور كه بايد و شايد پخش نشد و به دست اهلش نرسيد و تجديد چاپش هم در همين دو سال گذشته مشكلش را حل نكرد، اما تا همان اندازه توانست نام صاحبش را سر زبان ها بيندازد. تا جايي كه يادم مي آيد مندني پور مسوول كتابخانه ملي شيراز بود و بعدها به مركز حافظ شناسي منتقل شد. ظاهرا هنوز هم همانجا دوام آورده و روزگار مي گذراند. اگر تصميم گرفتيد روزي روزگاري به سراغ كارهاي نويسنده مذكور برويد حتما اين پيش زمينه را داشته باشيد كه با يك بار خواندن بارتان بار نمي شود. از ما گفتن بود. البته خداي ناكرده قصد نداريم شما را بترسانيم، ولي اين حقيقتي است كه اهل ادبيات داستاني امروز به آن واقفند. پيوند خيال و واقعيت پيچيده در يك نوع تخيل منحصر به فرد از نويسنده اي ناآرام و جست وجوگر حكايت دارد كه مدام در حال گذر از خود است. نويسنده اي كه با عنصر نوشتن به مثابه يك كارمند برخورد مي كند، يعني هر روزه در ساعتي معين پشت ميز كارش مي نشيند و مي نويسد و مي نويسد و قطره اي از آن همه نوشته ها مي شود رمان دو جلدي و زيباي «دل  دلدادگي». نام اين رمان آمد و به ياد شخصيت خوشمزه و خوشتراش «كاكايي» افتادم. عجب  آدم جالبي است اين كاكايي. انگار صد سال است كه با خواننده رفيق است. هم عاشق است، هم شجاع. آدم كم سوادي است كه گويي فلسفه دنيا را بلعيده. ساخت و ساز همچو شخصيتي در داستان، حقا و حقيقتا از عهده آدمي مثل مندني پور ساخته است. مي دانم از اين به بعد كنجكاو شده ايد سري به كارهاي او بزنيد. ما هم مي گوييم كه او صاحب مجموعه داستان هاي «سايه غار»، «هشتمين روز زمين»، «موميا و عسل»، «ماه نيمروز» و رمان دوجلدي «دل دلدادگي» است. فعلا از مجموعه آخرش يعني «آبي ماوراي بحار» هيچ نمي گوييم. چون حرف و حديث هاي زيادي درباره اش گفته اند و شنيده ايم. درباره اين كار فقط بايد زمان داوري كند كه در انصافش شكي نيست. مندني پور را حتما در نمايشگاه كتاب امسال هم خواهيم ديد.

خبرسازان
ايرانشهر
تهرانشهر
حوادث
در شهر
زيبـاشـهر
سفر و طبيعت
طهرانشهر
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |  طهرانشهر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |