سال هاي آينده، توريسم جهاني، صلح و توسعه پايدار
جئوتوريسم، مقوله تازه توريسم
توريسم صنعتي است جوان كه با رشد شتابناك خود، امكان شناخت همه جانبه آنرا از ما سلب كرده است آيا جئوتوريسم چيزي است فراتر از توريسم پايدار؟
شما نمي توانيد توريسم موفق، يا بهتر بگوييم توريسم پايدار موفق، داشته باشيد درحالي كه كشورتان از فقر حاد رنج مي برد
ترجمه: رضا غفاريان طوسي
چندي پيش، رئيس جمهوري برزيل لوئيس ايناسيلولولا داسيلوا، در گردهمايي جهاني توريسم، چند سال آينده را به عنوان سال هاي توريسم جهاني براي صلح و توسعه پايدار اعلام كرد و پيشنهاد كرد همه ساله گردهمايي ها و برنامه هاي ويژه اي در اين زمينه انجام شود. تعدادي از دولت ها، شركت هاي خصوصي، جمعيت هاي غيرانتفاعي - ازجمله جامعه نشنال جئوگرافيك (كه مجله معروف نشنال جئوگرافيك ارگان اين جمعيت است) - از اين ابتكار پشتيباني كرده و درپي يافتن راه هاي تازه براي گسترش و پيشرفت «توريسم خوب» برآمده اند.
در زيربخشي از گفت وگوي نشنال جئوگرافيك با جاناتان تورتلات، متخصص و كارشناس «جئوتوريسم» را در رابطه با اين اقدام، مي خوانيد.
اين فراخوان (كه از سوي رئيس جمهوري برزيل اعلام شده) روي پنج مقوله عمومي يا موضوع توريستي متمركز است. چگونه اين مقولات ساماندهي مي شوند؟
واژه اي كه آنها استفاده مي كنند «جريان ها» است نه مقوله ها. ايده كلي اين است كه هريك از اين جريانها توسط كشور خاصي هدايت شود. برزيل، به عنوان مبتكر و پيشگام، براي خود جريان فرهنگي را برگزيده، چون برزيل داراي تنوع فرهنگي زيادي است كه در سطح جهان كمتر موردتوجه قرار گرفته و چنانكه بايد درك نشده است. اساس اين طرح بر آن است كه ديگر كشورها پاپيش بگذارند و داوطلب رهبري و هدايت هريك از جريان ها شوند و هرچه جلوتر مي رويم من بيشتر به گستردگي كار پي مي برم و تصور مي كنم امكان و احتمال اضافه شدن جريان هاي تازه وجود دارد.
تابه حال چه جريان هايي انتخاب شده اند؟
محيط زيست و تنوع زيستي، شرايط براي صلح، توسعه اجتماعي، تنوع فرهنگي - اين جريان آخري توسط برزيل هدايت مي شود - و توسعه اقتصادي.
يكي از مطالبي كه رئيس جمهوري برزيل در گردهمايي عنوان كرد اين بود كه به عقيده او توريسم مي تواند ابزار نيرومندي براي فقرزدايي و پيشرفت صلح در جهان باشد، مشروط بر آنكه عاقلانه به كار گرفته شود. درست است؟
بدون شك. من با اين نظر موافقم.
با اين حساب آيا فكر مي كنيد اين دو جريان، از درون به هم پيوسته است؟
كاملاً، اين دو به هم پيوسته اند. شما نمي توانيد توريسم موفق، يا بهتر بگوييم توريسم پايدار موفق، داشته باشيد درحالي كه كشورتان از فقر حاد رنج مي برد و چنانكه همه مي دانيم كشوري كه دچار جنگ است، نمي تواند توريسم داشته باشد.
به نظر شما چه چيزي دولت برزيل را وادار كرد ابتكار عمل اجراي گردهمايي را به عهده بگيرد؟
درواقع مهم ترين مساله اين است كه برزيل، نسبت به بزرگي كشورش، توريسم كوچكي دارد. اين كشور داراي جاذبه هاي بزرگ و متنوعي است ولي اين جاذبه ها در خارج از برزيل كمتر شناخته شده و از بسياري جهات، به گمان من، برزيل دقيقاً همان كشوري است كه بايد ابتكارعمل را به دست مي گرفت چون به راستي تنوع فرهنگي، طبيعي و تاريخي گسترده اي دارد. اين كشور با توسعه تند آهنگ خود، در ميانه دو پهنه اقتصادي مختلف قرار گرفته و قطعاً بهترين انتخاب براي رهبري اين تفكر است.
راجع به جريان فرهنگي در برزيل بيشتر بگوييد.
در برزيل دو گروه فرهنگي بزرگ وجود دارد. يكي از آنها احتمالاً توسط كشورهاي خارجي، ازجمله آمريكا، شناخته شده و مربوط است به بومي هاي ساكن در حوضه آمازون. گروه دوم كه كمتر شناخته شده و راجع به آنها آگاهي وجود دارد، مهاجران هستند. فرهنگ كساني كه به برزيل مهاجرت كرده و آنجا ساكن شده اند، كمتر موردتوجه جهانيان قرار گرفته و كسي اطلاعي از آن ندارد. كمتر كسي مي داند كه يك جمعيت بزرگ ژاپني در برزيل وجود دارد كه در همان جا رشد كرده و به زبان پرتغالي صحبت مي كنند. البته، تاثير آفريقايي بر برزيل بسيار زياد بوده و بسياري از كيفيات فرهنگي آفريقا در برزيل به مراتب بيش از ايالات متحده آمريكا حفظ شده است و بالاتر از همه، در برزيل انواع گروه هاي اروپايي زندگي مي كنند كه از كشورهاي مختلف به آنجا مهاجرت كرده اند. برزيل ازجمله معدود كشورهايي است كه شما مي توانيد نام هاي خانوادگي از همه جاي جهان، از شرق و غرب و اروپا و دورافتاده ترين نقاط دنيا، در آن پيدا كنيد. در اين زمينه شايد فقط ايالات متحده، كانادا و استراليا داراي شرايطي تقريباً مشابه برزيل باشند.
بسياري از مردم موافقند كه انجام توريسم خوب، نتايج خوبي درپي دارد. با اين وجود چرا ديدن «توريسم خوب» در عمل اينقدر دشوار است؟
در پنج دهه گذشته توريسم چنان سريع و سرسام آور رشد كرده كه در بسياري از نقاط جهان، چهره زمين را دگرگون ساخته. از يك نظر بايد گفت: توريسم، بزرگترين يا يكي از بزرگترين صنايع روي زمين است. اما از آنجا كه اين صنعت بسيار جديد است، طبعاً هنوز كنار و گوشه ها و زواياي پنهان آن بر ما شناخته نيست و ما به درستي نمي دانيم چگونه بايد آنرا به خوبي انجام دهيم و پيش ببريم و اين درمورد توريسم يك قضيه جدي است.
صنعت سفر تنها صنعتي است كه فكر مي كنم ازنظر تجاري فقط چيزهاي سالم و دست نخورده را مي فروشد. بدان خاطر كه خرابي همه جا به چشم مي خورد. مردم در جست وجوي جاهايي هستند كه سالم و دست نخورده باشد، جاهايي كه هنوز ارزش داشته باشد رنج سفر را به خود هموار كنند و بدانجا بروند، جاهايي كه در اثر ازدحام توريست ها غرق آلودگي نشده باشد يا در اثر تبليغات و ديوارنويسي هاي جورواجور به هم نريخته باشد يا هتل هاي سر به آسمان كشيده و ديگر سازه ها چهره آن را زشت نكرده باشند و...
بدين ترتيبت، تحت چه شرايطي توريسم مي تواند مسير درستي را طي كند؟
توريسم زماني مسير درست را طي مي كند كه به نگهداري و حفظ چيزها كمك كند. اكوتوريسم، البته، يك مثال كلاسيك در اين زمينه است. اين بدان معني نيست كه هر اكوتوريسمي صحيح عمل نمي كند، بلكه درآمد توريسم به حفظ محيط هاي طبيعي كمك مي كند، اگر اين مفهوم را تعميم دهيم، همين اصل كلي بايد در ديگر زمينه ها و مكان ها اعمال شود، ازجمله نقاط تاريخي، عناصر فرهنگي، موسيقي، رقص هاي محلي، انواع غذا و امثال آن؛ همه اينها بايد به وسيله توريسم حمايت شود.
به همين دليل من روي واژه جديد «جئوتوريسم» (توريسم جغرافيايي) تاكيد دارم و سعي دارم آن را جا بيندازم. جئوتوريسم يعني توريسمي كه هويت جغرافيايي يك مكان را حفظ مي كند يا آنرا بهتر مي كند و اين نه تنها محيط زيست را شامل مي شود - كه همواره زيرمجموعه توريسم پايدار است - بلكه ميراث، فرهنگ و زيبايي شناسي محل و از همه مهم تر رفاه بيشتر اهالي محلي را دربر مي گيرد، به طوري كه منافع محسوس و مستقيم توريسم را دريافت دارند و در حفظ هرچه بيشتر و بهتر محيط بكوشند.
آيا اين واژه جديد - جئوتوريسم - چيزي فراتر از توريسم پايدار است؟
بله، من اينطور فكر مي كنم. معني توريسم پايدار در درجه اول اين است كه هيچ صدمه اي، به ويژه براي محيط زيست، دربر ندارد. هدايت توريسم به نحوي كه محل مورد بازديد براي نسل هاي آينده هم باقي بماند و قابل استفاده باشد. جئوتوريسم همه اينها را با هم يكي مي كند، اما به ساخت و ساز عملي روي تنوع نيز امكان حضور مي دهد و شرايطي در جاهايي پيش مي آيد كه شما مي توانيد اين كار را بكنيد؛ فرضاً يك غذاي محلي كه شما مي توانيد آنرا ترقي بدهيد و چيز بهتري از كار درآوريد درحالي كه همچنان با طبيعت محل هماهنگ و سازگار باشد. يا اينكه مي توانيد يك ساختار تاريخي را تغيير منظور بدهيد و كاري كنيد كه چيز تازه اي را راجع به محل نشان دهد و برجستگي تازه اي را نمايان سازد. يك شاهد مثال خوب در اين زمينه آكواريوم خليج مونته ري در كاليفرنيا است.
اين يك كارخانه كنسروسازي قديمي است كه در غير اين صورت بايد ويرانه شده بود. با تغيير شكل و بهبود وضعيت آن، اين كارخانه قديمي به يك آكواريوم بي نظير تبديل شده و اكنون هر بازديدكننده اي مي تواند با حيات شگفت و موجودات جالب زير آب در سواحل كاليفرنيا آشنا شود.
اينطور كه شما مي گوييد، ظاهراً جئوتوريسم اجازه ترقي و تكامل مي دهد؟
نمي توان انتظار داشت و از مردم خواست كه همه چيز را در كهربا مهر و موم كنند و هرگز چيزي را دست نزنند و هيچ تغييري در آن ايجاد نكنند - كار درستي نيست. آنچه مهم است درستي اين كار تكميلي و توافق آن با محيط است. هر تغييري بايد در جهت كمال باشد و براساس تنوع و ويژگي هاي محل باشد. يكنواختي و عدم تنوع دشمن جئوتوريسم است.
منبع: نشنال جئوگرافيك
|