شنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۳۷۲
گزارشي از باغ سفارت ايتاليا ، بنايي باشكوه، حفظ شده از تهران قديم
متولد ايتاليا، بچه تهران
تا قبل از سفير فاينرلي سفراي قبلي، تابستان ها از اين سفارتخانه استفاده مي كردند و زمستان ها در جاي ديگري سكونت مي كردند اما سفير فاينرلي آنجا را اقامتگاه دايم برگزيد
گزارشي ازباغ سفارت ايتاليا بنايي باشكوه، حفظ شده از تهران قديم توسط ۳۰ سفير
عكس: ساتيار
006585.jpg
باغ بزرگ سفارت ايتاليا حدود ۶۶ هزار متر مربع است اين باغ تقريبا ۷ هكتاري كه در شمال دهكده رستم آباد و جنوب باغ كامرانيه واقع شده به اين دليل هنوز باقي مانده كه متعلق به سفارت ايتاليا است. از مالكان اين باغ مي  توان آصف السلطنه را نام برد

ساسان شمس مستوفي
گزارش اول 
آقاي روبرتو توسكانو(TOSCANO) با همسرش در يك باغ بزرگ زندگي مي كند. او سفير ايتاليا در ايران است و مي شود گفت ارثي به او رسيده كه البته ماندگار نيست جايي كه او زندگي مي كند تا پيش از او ميزبان آدم هاي مهمي بود. سفر اورتونا و «سفير سسا» هركدامشان در اين محل سكونت كردند و پس از اتمام دوره ماموريتشان به كشور خود بازگشتند. سفير توسكانو هم مي تواند اميدوار باشد كه وقتي به كشور خود بازگشت، به پست مهمي برسد چرا كه اورتونا به رياست بخش آمريكاي وزارت امور خارجه ايتاليا رسيده و سسا هم رئيس بخش خاورميانه اين وزارتخانه شده است.
اين از خاصيت ساختمان سنتي سفارت ايتاليا در تهران است كه مهمانان خود را به پست هاي مهمي مي رساند؟ البته آنها نيز قبلا داراي پست هاي مهمي بوده اند چون ايران كشور مهمي است.
شايد اين يك خرافه باشد، اما فعلا كه در مورد خيلي ازسفرا صدق كرده است.
سفير توسكانو به شدت از محل سكونت خود لذت مي برد. او از يك كولر طبيعي برخوردار است كه به سبك بادگير هاي شهر يزد ساخته شده و سرماي مطبوع طبيعي را به او هديه مي كند. سفير كنار حوضچه مي نشيند. پايش را به آب مي سپارد و هندوانه مي  خورد!
بالاي عمارت سفارتخانه بادگيري ساخته شده كه درهايش به چهار جهت باز مي شود تابستان ها، توسكانو به خدم و حشم دستور مي دهد كه درها را باز كنند. باد به داخل مي وزد و آب حوض به صورت يك تهويه مطبوع عمل مي كند اتاق هاي جنبي اين سفارتخانه كه با يك در بزرگ به محوطه اصلي وصل مي شوند و هم مي  تواند از اين موهبت برخوردار شوند، اما آنها فعلا بسته شده اند و كولرها نقش خنك كردن اين اتاق ها را ايفا مي كنند.
حوض سفارتخانه ، به صورت دايره ژنومتريكceometirc است كه با كاشي هاي نقش دار و رنگي دوره قاجار تزيين شده آب آن از قناتي تامين مي شود كه بالاتر از عمارت اصلي قرار دارد و دستور نگهداري آن را يكي از سفيران سابق ايتاليا داده و البته توسط وارثان حفظ شده است.
بيرون ساختمان اصلي، يك حوض بزرگ ديگر قرار دارد. وسط محوطه جلوي عمارت كه منظره دل انگيزي به وجود آورده فضا به شدت سنتي و ايراني است.
006594.jpg
اينجا استراحتگاه تابستاني سفرا و مالك قديمي خانه بود كه اكنون اقامتگاه دايم آقاي توسكانو است.

باغ پرماجرا
باغ بزرگ سفارت ايتاليا حدود ۶۶ هزار متر مربع است اين باغ تقريبا ۷ هكتاري كه در شمال دهكده رستم آباد و جنوب باغ كامرانيه واقع شده به اين دليل هنوز باقي مانده كه متعلق به سفارت ايتاليا است. از مالكان اين باغ مي  توان آصف السلطنه را نام برد. اواخر سال ۱۲۳۶ تمام باغ، متعلقات و قنات ها به عبدالحسين ميرزا واگذار شد. او از شاهزاده هاي قاجار بود و نوه عباس ميرزا كه مشاغلي نظير وزارت فرهنگ و وزارت داخله و رئيس الوزرايي كشور را بر عهده داشت. او هم آن را به پسرارشد خود كه وزير خارجه و وزير ماليه بود واگذار مي كند كه پس از يك سال كشته مي شود.
سرانجام باغ به سفارت ايتاليا فروخته مي شود كه البته سابقا بزرگ  تر از حالا بوده و پس از دخل و تصرف به شكل فعلي درآمده است.
سبزيجات خانم توسكانو فرانچسكا
خانم سفير توسكانو تا حد زيادي به خانم سفير اورتونا شباهت دارد. به «خانم جنتيله» كه هنر ايراني را پرستش مي كرد. جنتيله اوقات خود در ايران را، زماني كه شوهرش سفير ايتاليا در ايران بود با پرسه زدن در موزه هاي مختلف مي گذراند. او مي دانست برنامه هاي قريب الوقوع موزه ها چيست، آثار موجود در آنها كدام است و خالق آثار مهم چه كسي بوده، خانم جنتيله اشيا موزه ها را از حفظ بود و اطلاعات كامل در مورد آنها داشت.
در عين حال خانم توسكانو بيشتر مايل است كه به باغچه جمع و جور خود كه در گوشه  اي از باغ جلب توجه مي كند، بپردازد. خانم توسكانو به ۱۴ باغبان خود دستور مي دهد از سبزيجات مورد علاقه خود نگهداري شايسته و بايسته به عمل آورند.
در باغچه او همه جور سبزي پرورش داده مي شود كه البته از نوع ايتاليايي اش هستند و براي غذاهاي ايتاليايي به كار مي روند. رو كولا، (RUOCOLA) سبزي مخصوص ايتاليا براي سالاد مخصوص آنهاست كه مشابه آن در ايران يافت نمي شود. فينوكيو(finochio) با برگ هاي كلفت از ديگر سبزيجات مورد علاقه همسر جناب سفير به شمار مي آيد. برگ هاي قطور اين گياه دور هم پيچيده شده و زير خاك رشد و نمو پيدا مي كند اين سبزي را مي شود در بازار تجريش، دانه اي هزارتومان خريد. ايتاليايي ها آن را جزء لاينفك سبزيجات خود مي دانند.
006597.jpg
اتاق نشيمن با پنجره اي رو به حياط. از اين ايراني تر در ايران نيست!

بازيليكو(Basilico) بعد از آنكه سبز شد، از ريشه در مي آيد و زير نور آفتاب خشك مي شود تا به راحتي آن را به پودري تبديل كنند. بازيليكو ادويه پيتزا است البته تازه آن هم استفاده مي شود وخانم توسكانو آن را پرورش مي دهد تا طعم اين ادويه را دور از وطن از ياد نبرد. بازيليكو شبيه ريحان خودمان است و البته خوشبو. بازيليكو شباهت زيادي هم به اوريكانو(origano) دارد كه پودر آن را روي پيتزا مي ريزند.
گوجه فرنگي واقعي را مي توان به گوجه هايي اطلاق كرد كه خانم سفير ايتاليا در باغچه اش پرورش مي دهد. ايتاليايي ها آن را پومودرو اپزي(pommodoro apesi) مي نامند كه گوجه هاي بسيار ريزي است، ساقه هاي اين گياه سطح زمين را پوشانده و باغبان ها از لابه لاي آنها اين ميوه هاي ريز را به دقت مي چينند. خانم توسكانو آن را در پيتزا مورد استفاده قرار نمي دهد، بلكه اسپاگتي اين گوجه فرنگي را مي طلبد. البته غذاي ديگري به اسم بروسكتلي.(Broschetli) انواع ترب(Ravanelli) جعفري به نام پرتسمولو(presemolo) و انواع كاهوي ايتاليايي(lettugai) له توگا را هم مي توان در باغچه دو هزار متري اين باغ يافت.
محصولات اين باغچه به غذاهاي خوشمزه و خوب ايتاليايي تبديل مي شود كه در ايتاليا حرف اول را مي زند، البته با هنر سرآشپزهاي ايراني، متخصص و دوره ديده.
۵هزار اصله درخت 
از حوض وسط حياط كه بگذري، چنارهاي ۲۰۰ ساله، دو صف موازي و طويلي را تشكيل داده اند كه تو را تا داخل باغ اسكورت مي كنند. درختان باغ سفارت ايتاليا حدودا ۵ هزار اصله مي شوند كه علاوه بر چنارهاي كهن، اقاقيا، زبان گنجشك و درختان ميوه گيلاس، زردآلو، گلابي، سيب، هلو و آلبالو را شامل مي شوند. حدود ۴۰۰ اصله از آنها طي ۱۵ سال اخير توسط آقاي رضا محمدي، پيمانكار اين باغ به مجموعه اضافه شده است. محمدي، علاقه اي بسيار به اين باغ دارد و خود هفته اي چند بار به آنجا سر مي زند او كه عضو هيات علمي تحقيقات گياه شناسي نيز است، مي گويد: «هزينه نگهداري اين باغ بسيار بالاست ولي جناب سفير مساعدت لازم را به عمل مي آورد.»
006600.jpg
سقف گنبدي شكل ورودي به اتاق تابستاني 

داخل باغ، لابه لاي درخت ها مي توان طوطي هاي بسياري را يافت كه به آنجا پناه آورده اند. گنجشك ها كلوني هاي فوق العاده بزرگ تشكيل داده اند و كلاغ ها، با سر و صدايي بسيار، حضور خود را اعلام مي دارند.
طي ۲۰ سال اخير پرندگان زيادي كه در ساير باغ هاي شميران بودند با تخريب اين باغ ها به باغ سفارت ايتاليا آمده اند و البته مورد پذيرايي قرار مي گيرند. از ۱۵ سال پيش تاكنون تعداد پرندگان باغ ۶ برابر شده و اين مهاجرت اجباري همچنان ادامه دارد!
آبياري باغ به وسيله قنات احيا شده و دو حلقه چاه عميقي صورت مي گيرد كه يكي از آنها حدود ۴ سال پيش احداث شد. دوره اي كه اورتانا، سفير ايتاليا در تهران بود. لوله هاي متصل به چاه ۶ اينچ قطر دارد.
تا قبل از سفير فاينرلي سفراي قبلي، تابستان ها از اين سفارتخانه استفاده مي كردند و زمستان ها در جاي ديگري سكونت مي كردند اما سفير فاينرلي آنجا را اقامتگاه دايم برگزيد.
در سفارتخانه ايتاليا، ساختمان حرمسرا نيز سالم مانده است، براي ميهماناني كه به ديدار سفير ايتاليا مي آيند و نيز ساختماني در داخل باغ براي جشن ها و ميهماني هاي داخلي. آنجا سفارتي است كه ايراني ساخته شده، ولي ايتاليايي ها در آن سكني گزيده اند.

ستون ما
اگر من مالك اين باغ بودم
فرهاد فرجاد
از تهران قديم چه مانده بر جا؟ بلبلان را هنوز مجالي براي ترنم بر فراز شاخساران باغ هاي سبز شهران هست؟ نه، نيست. تاريخ پرفراز و نشيب تهران، نفس اميركبير،هدف مصدق، عزم مدرس، امروز همنفس برج و دود و ترافيك شده و يك سر به فراموشي رفته است.
مافياي قدرتمند مسكن، مهاجرت روزافزون به پايتخت و حرص توسعه شهري به قيمت چپاول هويت تاريخي، تهران را به جايي كشانده كه امروز، به جز چند مورد انگشت شمار در عرصه پاس داري از اماكن تاريخي - كه به تاسيس فرهنگسرا و قهوه خانه سنتي محدود مي شود - از ديگر نقاط هيچ نشاني به جز برج و عمارت جديد نمي توان يافت. ساختار ساختمان هاي جديد تهران را در اين جستار هيچ تصرفي نيست كه در بحث نمي گنجد. صحبت، اما از عمارت ها و باغ هايي است كه اگر زاييده هر فرهنگ ديگري به جز «فرهنگ تهران امروز» بودند روي چشمان مالكان شان جاي داشتند و فخر مي فروختند، اما در دستان ما به تباهي افكنده شدند.
باغ نظر، صاحبقرانيه، فرمانفرما و كامران ميرزا كه هر كدام به تنهايي ميراثي گهرمند از تاريخ مان بودند چه قربانيان مظلومي اند از اين خودكامگي.
نوشتار نخست ما در ايرانشهر امروز، نقبي به عمارت كهن سفارت ايتاليا در شميران زده است. ساختماني كه از سال ۱۳۱۷ تاكنون بيش از ۲۰ وزير مختارايتاليايي را به خود ديده و در خلال سال هاي متمادي، نه تنها از خشت و گلش ذره اي كم نشده كه به لطف هنردوستي و دلسوزي مالكان اجنبي اش، روز به روز بر جلاي آن افزوده شده است. درختان باغ همچنان سرافرازند. كاشي ها بدون كم و كاست، بوي تهران قديم را متصاعد مي سازند. فرش هاي ساختمان، همان فرش هاي ايراني به رنگ گرم، در كنار چيدمان ستودني اسباب جديد مثل لوستر، آباژور و سازه هاي چوبي، وجهه اي زيبا به عمارت داده اند وگرايش  پسانوگرايي را به بهترين شكل روايت مي كنند. جلاي عمارت آنچنان تاثيري شگرف بر اصحابش گذارده كه آنها حتي به شيوه ايرانيان نشست وبرخاست مي كنند.
دوستان!، بر اين نوشتار تامل كنيد و لختي بينديشيد. شكرگذاري بر حفظ اين عمارت به جاي خود، اما صادقانه از خود بپرسيد: آيا اگر من مالك باغ بودم تا به حال چند هزار بار انديشه تراكم و انبوه سازي از سرم گذشته بود؟ استخراج چند ميليارد تومان پول نقد از يك ساختمان قديمي و چند درخت پير چند بار مرا قلقلك داده بود.
اما، مگر مي توان تاريخ را فروخت و هويت را؟ گزارش را بخوانيد و از احوال كنوني يادگار تهران قديم آگاه شويد. بعد روزنامه را مچاله كنيد، به كناري بيندازيد و زندگي روزمره تان را از سر بگيريد. لازم نيست خودتان را چندان بيازاريد. گردونه آفرينش كماكان مي چرخد. چه با هويت، چه بي هويت.

يك روز با طلا ب حوزه علميه
ويژه خواهران
اين دختران جوان آموزش مي بينند تا پس از تحصيلا ت به عنوان مدرس ليسانسه در مدارس علوم ديني تدريس كنند
برخي از مدرس ها براي تدريس در اينجا حقوق نمي گيرند. آنهايي هم كه حقوق مي گيرند، حقوقشان خرج رفت و آمدشان را نمي دهد...
006588.jpg
عكس:هادي مختاريان 
سهيلا بيگلرخاني
زن ميانسال از همان جلوي در اتاق، مدير را خطاب قرار داده و حكمي شرعي را درباره دخترش سوال مي كند. خانم مدير خوب گوش مي كند. چند سوال پرسيده و سپس پاسخ: ...« عباداتش را ترك نكند...»
اتاق خانم مدير صرف نظر از ميز و صندلي ها، به خاطر فرش هايي كه در آن پهن كرده  اند، فضاي خانه را تداعي مي كند.
ساختماني چسبيده به مسجد حجت در خيابان جيحون تهران و تابلويي بر سردر آن «حوزه علميه خواهران حجت». راهرويي تنگ و باريك و يك جاكفشي بزرگ. خواهران حوزه همين جا كفش هايشان را مي كنند و پا به مدرسه اي مي گذارند كه قرار است در آن دروسي ديني را فرا بگيرند. از همان ابتداي پله ها روي موكت ها را با فرش پوشانده اند.
كنار آشپزخانه طبقه اول، اتاق مدير و واحد فرهنگي و كمي آنسوتر فروشگاه. ظهر است و بوي غذا تمام ساختمان را پر كرده است. دختران و زنان جوانان در دوطبقه بالا سر كلاس درسند و مدير خانم فاطمه ابتكار ثاقب براي نشان دادن بخش هاي مختلف حوزه به سرعت با ما همراه مي شود.
«اينجا واحد فرهنگي است.» چند زن جوان با هم گپ مي زنند. اينجا خبري از مردها نيست به همين دليل طلاب زن آسوده با مانتو و شلوار و روسري در راهروها تردد مي كنند. گو اينكه برخي چادرهايشان سياهشان را نيز به همراه دارند. فروشگاه حوزه هم برخي از عناوين كتاب ها را در معرض فروش گذاشته و هم برخي از مايحتاج روزمره خانم ها را. «كالاهايي كه خريد آن از مغازه هاي بيرون خانم ها را معذب مي كند،  اينجا به فروش مي رسد» اين را ابتكار توضيح مي دهد.
طلاب حوزه همگي جوانند. «حداكثر سن براي پذيرش دختران مجرد ۲۰ سال و زنان متاهل ۲۳ سال است. اين براي داوطلبان ديپلمه و سيكل است. اگر كسي پس از ليسانس يا فوق ديپلم بخواهد وارد اين مدرسه شود، مدت تحصيلش به حداكثر سن افزوده مي شود.» اين شرايط پذيري حوزه عليمه ويژه خواهران است همين شرايط جوان بودن طلاب را توجيه مي كند.
داوطلبان پس از قبولي در امتحان سراسري به مدارس علميه به حوزه هاي مختلف معرفي شده و يك دوره گزينشي را مي گذرانند، تا به آنان اجازه ورود به مدرسه علميه داده شود.
پوشش چادر براي داوطلبان اجباري است، هرچند اين اجبار به صراحت عنوان نمي شود.
...« چادر حجاب برتر است. اما ما در بدو ورود به ظاهر خيلي حساس نيستيم. بسياري از مسايل ظاهري ناشي از جهل انسانهاست. اينها جوانند. جوان ها ذات خيلي پاك و بي آلايشي دارند. حتي آن دسته كه اجق وجق خود را آرايش مي كنند. اينها تنها نياز به راهنمايي و آموزش دارند.»
حياطي كوچك و زيرزميني در آن سوي حياط كه قفسه هاي متعدد آن حدود ۵ هزار جلد كتاب را در خود جاي داده و يك قفسه نوار سخنراني و نوارهاي مذهبي.
ديواره راهروها و سالن ها را با بردها و تراكت هايي كه روي آنها احاديث و روايات نوشته شده پوشانده اند.
«اين احاديث هر هفته عوض شده و حديث ديگري جايگزين مي شود. احاديث يك هفته جلوي چشم بچه هاست ... تا ملكه ذهنشان شود...»
طبقه دوم حوزه اتاق هايي مفروش است كه حكم كلاس را دارد. يك تخته سفيد (وايت برد) يك ميز و يك صندلي. صندلي و ميز براي نشستن استاد تعبيه شده و طلاب دورتادور اتاق براي گرفتن درس مي نشينند، نه مثل دانشگاه.
سروصداي كلاس هاي درسي حكايت از شور و جواني جاري در ميان طلاب مونث دارد.
سميه و فاطمه در گوشه اي به مباحثه مبادي العربي مشغولند. آنان درس را براي هم بازگو مي كنند.
ورود به حوزه علميه براي عكاس ما كه مرد است، كمي دشوار بود.
«ياا... ياا... خانم ها ياا... مرد مي آيد...»
دختران به سرعت چادرهايشان را سر مي كنند و ياا...گويان از اين كلاس به آن كلاس مي رويم. البته به دليل اينكه برخي از اساتيد اين حوزه مردند. خانم ها به اين وضعيت عادت دارند. اما آنها كمي جا خورده اند.
«طلاب از ساعت و روز كلاس هايي كه مدرس مرد دارند اطلاع داشته و در آن ساعات رعايت مي كنند، اما ورود شما...»
واحد بسيج، دو تا از دختران سر در كامپيوتر كرده اند و مسوول واحد روي صندلي نشسته و ديگر طلاب كف اتاق به سخنانش گوش مي دهند.
«حتما بايد مرد عكاسي كند؟...» اين را مسوول واحد بسيج با دلخوري مي گويد. او چادرش را پيدا نمي كند و اين دلخوري با پا در مياني يكي از طلاب با چادري كه برايش مي آورد، حل مي شود.
دختران در كلاس ديگر صحنه كلاس درس را براي عكاسي بازسازي مي كنند. سر در هم كرده و ذوقشان را به خاطر عكاسي، زير جلي پنهان مي كنند.
فرصتي دست مي دهد تا زماني كه مختاريان به عكاسي، مشغول است، با يكي از طلاب به گفت وگو بنشينم. «خيلي به كامپيوتر علاقه داريم، خيلي. اينترنت هم همينطور اما تعداد كامپيوترها براي همه بچه ها كافي نيست.»
دو تا از كلاس ها يكي شده و كامپيوترها دورادور چيده. اينجا واحد كامپيوتر است. دختران جوان وارد اينترنت مي شوند و سايت هاي علما.
«به طبقه بالا نمي آييد؟ خيلي وقت است منتظريم» اين را يكي از دختران جوان، در گوشم مي گويد.
سالن آمفي تئاتر، جايي كه سخنراني ها و حتي تئاترهايي به مناسبت هاي مختلف بر صحنه مي رود.
تئاترهايي با عنوان هايي مانند راس خونين يا كاروان عشق...
اتاقي ديگر به واحد پژوهش اختصاص يافته، پايان نامه ها و تحقيق ها همين جا ارايه مي شود.
ميان تحقيق ها، عنواني درباره چرايي و چگونگي عشق خودنمايي مي كند. مقدمه اي با تعابير متفاوت از عشق و سپس تعريف قرآن و مذهب از اين واژه.
طلاب زن به مناسبت هاي مختلف سرودهايي را هم تمرين و اجرا مي كنند، اما بدون نواي موسيقي، گو اينكه دربرخي از تئاترها نواي ني ضبط شده ته زمينه نمايش پخش مي شود.
«ما آموزش موسيقي را ترويج نمي كنيم. موردي هم نداشتيم كه دختري علاقه مند به فرا گرفتن موسيقي باشد. اگر كسي چنين دغدغه هايي داشته باشد، جاي ديگري مي رود. اينجا مخصوص كساني است كه علاقه مند فرا گرفتن دروس ديني اند.»
دختر جواني پاي كامپيوتر نشسته و مطلبي را تايپ مي كند. «سخنراني استاد...» متن يك تحقيق است. «بيشتر اينها در خانه هايشان كامپيوتر دارند و پايان نامه هايشان را خودشان تايپ مي كنند.»
سميه دختري كه پس از گذران دوره آموزشي پيش دانشگاهي به مدرسه علميه آمده، از انتخابش راضي است. «رشته دبيرستاني ام رياضي بود. به هر حال هر جايي مشكلاتي دارد ولي چون اين رشته را دوست داشتم، از اينكه وارد مدرسه علميه شدم، خيلي  خوشحالم.»
«مي توانيم اسمت را در روزنامه چاپ كنيم؟»
نگاهي به مدير مدرسه مي اندازد و با اشاره چشم او پاسخ مي دهد: «بله»
«برخي از مدرس ها براي تدريس در اينجا حقوق نمي گيرند. آنهايي هم كه حقوق مي گيرند، حقوقشان خرج رفت و آمدشان را نمي دهد...»
طلاب جوان براي تحصيل در دوره هاي ۵ ساله سطح دو، شهريه اي پرداخت نمي كنند. به گفته مدير مدرسه علميه، مركز مديريت مدارس علميه در قم هم بودجه اي را به اين مدارس اختصاص نمي دهد. «اين ساختمان را خودم ساختم. چون خودم به سختي درس ديني خواندم، دلم مي خواست شرايط راحتي را براي دختران و زنان جوان فراهم كنم.» ابتكار مخصوصا روي جمله آخر بيشتر تاكيد مي كند. «اين را حتما بنويسيد...»،« آموزشگاه خياطي داشتم كه حالا مهدكودك حوزه شده... پول ساخت اينجا را از كمك هاي مردمي و درآمد آموزشگاهم تامين كردم... يادم است، مادرشوهرم به تازگي فوت كرده بود. اين ساختمان هم كامل شده بود، اما در ورودي نداشت. به شوهرم گفتم مي خواهي در بهشت را براي مادرت بخري؟ او تعجب كرد، اما پذيرفت و بعد برايش توضيح دادم به پول براي خريد در ورودي حوزه نيازمندم. بالاخره هر كس اينجا مي آيد، مي خواهد قال الصادق و قا ل الباقر بگويد، ديگر. خانه مادرم را هم داده ام اجاره و خرج اينجا مي كنم...»
لحافي در كنار واحد فرهنگي جلب توجه مي كند. اين لحاف جهيزيه يك عروس است كه خيرين آن را تدارك ديده اند. پله ها را پايين مي آييم. دختري چادر نمازش را تا روي صورتش پايين كشيده، لحظه اي كه براي سلام كردن چادر كنار مي رود، چشمان اشك آلودش نمايان مي شود. «نماز خوانده، اينها حالي دارند با خودشان و خداي خودشان.» اين دختران جوان آموزش مي بينند تا پس از اتمام تحصيلاتشان به عنوان مدرس ليسانسه در مدارس علوم ديني تدريس كنند. برخي هم به عنوان مبلغ و محقق مشغول به كار مي شوند. «اداراتي مثل سپاه هم ما را استخدام مي كنند.»
مجالس وعظ و عزاداري زنانه در خانه ها سال هاست پذيراي مبلغان مذهبي زن هستند. «من پولي به خاطر كار فرهنگي ام در اين مجالس دريافت نمي كنم چون درآمد ديگري دارم، اما بسياري از مبلغ ها پول مي گيرند. دخترم چند سال پيش به منطقه اي در كرج نقل مكان كرد. مي گفت «مادر اينجا خانم ها خيلي بدحجابند.» از جيب خودم يك خانم مبلغ را استخدام كردم و هفته اي يك جلسه به آنجا فرستادم. شكر خدا بيشتر خانم هاي آنجا ارشاد شده اند. خيلي فرق كرده اند...»
ابتكار را با حوزه اش تنها مي گذاريم. حوزه اي كه به قول خودش، «وقتي فرزندانم از من مي خواهند برايشان دعا كنم، مي گويم چه چيزي براي حوزه ام مي خريد و وقف مي كنيد؟ پسرم مي گويد مادر تا پولي به حوزه اش ندهيم برايمان دعا نمي كند»... و مي خندد.

اينجا قلمروي ماست
پارك كنيد، پنچرمي شويد!
چند روز قبل همكار عزيز ما وقتي خودرويش را در محوطه بازي نزديك متروي صادقيه پارك كرد تا با مترو به نقطه اي در وسط شهر برسد در بازگشت با لاستيك پنچرشده اتومبيل خود مواجه  شد
006591.jpg
مواظب باشيد لاستيك شما را پنچر نكنند وقتي خودرويتان را در قلمرو ديگران پارك مي كنيد.
قلمرو ديگران تنها مقابل در منزل و يا حتي پاركينگ آنها نيست. قلمرو آنان مي تواند در يك فضاي باز و يا حتي در حاشيه خيابان و معابر عمومي باشد.
يك روز شلوغ زندگي وقتي از خانه بيرون مي زني تا سوار بر اتومبيل خود به محل كارت برسي چند ساعت بعد از محل كار بيرون مي زني و هنگام بازگشت به خانه با لاستيك پنچر شده اتومبيل نازنين خود روبه رو مي شوي هرگز فكر نمي كني كه پارك كردن در جايي كه متعلق به هيچكس نيست چنين عقوبتي داشته باشد.
اتفاقاً اين اتفاق براي يكي از همكاران ما افتاد. چند روز قبل اين همكار عزيز ما وقتي خودرويش را در محوطه بازي نزديك متروي صادقيه پارك كرد تا با مترو به نقطه اي در وسط شهر برسد وقتي در بازگشت با لاستيك پنچرشده اتومبيل خود مواجه  شد حيرت زده متوجه مي شود لاستيك تمام اتومبيل هايي كه در آن محوطه پارك شده اند نيز پنچر شده است.
با مراجعه پليس و تحقيقات اوليه روشن شد كه رانندگان مسافركش خيابان مجاور در اعتراض به اشغال محوطه توسط رانندگان اقدام به پنچركردن لاستيك خودروها كرده اند.
پاركينگ متروي صادقيه فقط ظرفيت ۳۰ اتومبيل را دارد. اين درحالي است كه تعداد متقاضيان پاركينگ گاهي به ۳۰۰ خودرو نيز مي رسد از اين رو حوالي ايستگاه مترو صادقيه مملو از خودروهايي است كه صاحبان آنها براي چند ساعت آنجا پارك كرده اند.
ازجمله محوطه بازي كه مالكيت آن هنوز مشخص نيست و به گفته اهالي منطقه متعلق به شهرداري است.
مساحت اين محوطه باز چيزي حدود ۵۰۰ مترمربع است كه در گذشته رانندگان مسافركش راهي و نه خطوط تاكسيراني از ترس جريمه ماموران راهنمايي و رانندگي كه رانندگان را از مسافركشي در حاشيه سطح سواره رو منع كرده اند، در اين محوطه پارك مي كردند.
بعد از افزايش تقاضاي استفاده از مترو به سنگين تر شدن ترافيك و دوبرابر شدن ميزان جريمه طرح ترافيك و به دليل محدوديت جاي پارك اين محوطه توسط رانندگان متقاضي پاركينگ پر شد.
اين موضوع اعتراض مسوول خط راهي را برانگيخت و چون از سوي رانندگان مورد توجه قرار نگرفت منجر به اقدامات تخريبي از سوي رانندگان مسافركش شد.
اگرچه بعد از هرگونه اقدامات اين چنيني مامور نيروي انتظامي پا در مياني كرده و قائله براي چند ساعت مي خوابد اما فرداي آن روز باز هم روز از نو روزي از نو.
واقعيت اين است كه اين شكل تنها در پاركينگ متروي صادقيه وجود ندارد.
غالب نقاط ايستگاهي و يا پرتردد تهران با مشكلات اينچنيني مواجه است. مثلا يكي از شهروندان مي گويد:« مجبورم براي گذران زندگي عصرها در برخي از مسيرها مسافركشي كنم. در برخي از نقاط شهر كه مالكيت آن روشن نيست افرادي در كنار ورودي ميدان  ها و يا خيابان هاي مي ايستند و آنجا را به قرق خود در مي آورند.
اين افراد اجازه نمي دهند غير از چند راننده كه حق حساب مي دهند در آن مسير مسافر سوار كنند و البته اين فرد با دريافت هر كورس ۱۰۰ تومان از راننده مسافركش درآمد زيادي را كسب مي كنند و در عوض اجازه نمي دهد راننده ديگري در آنجا مسافركشي كند.»
به گفته وي بارها ا ين افراد كه تعداد آنها هم كم نيست با  رانندگان درگير مي شوند و به هيچ روي اجازه نمي دهند كسي در قرق آنها پا بگذارد و در برخي موارد نيز نيروي انتظامي چشم بر روي آنها مي بندد و به اعتراض رانندگان توجهي نمي كند.
واقعيت اين است كه برخي از خيابان هاي شهر مالك ندارد و هيچ مسوولي بر آن نظاره گر نيست. در مبادي ورودي ميدان ها برخي از اشخاص غير مسوول اقدامات خاصي براي قرق خيابان ها مي كنند. آنها با چيدن چند تكه صندلي و پاره آجر قلمرو خود را به رخ رانندگان راهي مي كشند.
شما هم مراقب باشيد تا وارد قلمرو ديگران نشويد. اشتباه نكيد قلمرو ديگران مقابل در منزل آنها و يا حريم زندگي آنان نيست قلمرو ديگران در حاشيه خيابان ها، زمين هايي صاحب و معابر ورودي ميدان ها است و گرنه شما يا پنچر مي شويد و يا مجبور به كتك كاري مي شويد.

مجلس تصويب كرد
توقيف زباله سازها
جوي ها و كانال هاي تهران اين روزها به يك سطل زباله بزرگ بيشتر شبيه است. ولي نگران نباشيد، بعد از تصميم گيري جدي در مورد گربه ها شهرداري  به سراغ زباله ها مي رود.
لايحه مديريت پسماندها روز سه شنبه به تصويب نمايندگان مجلس رسيد و طبق ماده ۳ اين قانون، موسسه استاندارد با همكاري وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي موظف به تهيه استاندارد كيفيت و بهداشت محصولات و مواد بازيافتي و استفاده هاي مجاز آنها شد.
بر اساس ماده ۷ اين لايحه، مديريت اجرايي پسماندها در شهرها به عهده شهرداري ها و در روستاها به عهده دهياري ها و بخشداري ها است.
همچنين ماده ۸ اين لايحه تاكيد مي كند كه مديريت اجرايي مي تواند هزينه هاي مديريت پسماند ها را از توليدكننده دريافت و آن را صرف هزينه هاي مديريت پسماندها كند.
ماده ۱۶ نيز بر تدوين آيين نامه در نگهداري، مخلوط كردن، جمع آوري، حمل و نقل، خريد و فروش، دفع، صدور و تخليه پسماند ها، تاكيد مي كند و اشخاصي كه خلاف آيين نامه عمل مي كنند را متخلف دانسته و براي آنها به ترتيبي كه در قانون آمده است، مجازات تعيين مي كند.
با تصويب ماده ۲۰ لايحه خودروهايي كه پسماند ها را در اماكن غيرمجاز تخليه مي كنند، به يك تا ده هفته توقيف محكوم خواهند شد. در صورتي كه محل تخليه  معابر عمومي و شهري باشد، به حداكثر ميزان توقيف محكوم مي شوند.
با تصويب اين لايحه و قرار گرفتن آن در دستور كار شهرداري به نظر مي رسداميدها براي بهتر شدن اوضاع جوي هاي تهران بيشترشود.

كميسيون فرهنگي، مهندسي اجتماعي
آزاده بهشتي 
مطابق قانون شوراي شهر تهران، كميسيون اجتماعي و فرهنگي داراي كاركرد تعريف شده اي است.
بنا به موضوعات فرهنگي و اجتماعي و زيست شهري، اين كميسيون اجازه ورود به تمام حوزه هاي نرم افزاري و سخت افزاري شهر را دارد، رسول خادم به عنوان رئيس كميسيون فرهنگي و اجتماعي شورا، گفت: «كاركردهاي شوراي اسلامي شهر تهران از فني ترين موضوعات كه شامل ساخت و ساز شهر و يا ترافيك مي شود و تا بحث هاي نرم افزاري مربوط به آسيب هاي اجتماعي و مسايل هنري و فضاي شهر را شامل مي شود.»
از جمله مصوب و طرح هاي اين كميسيون كه بحث هاي مربوط به زيباسازي فضاي شهري است بحث هاي مربوط به آسيب هاي اجتماعي، تشكل هاي غيردولتي، موسيقي و هنر كارآفريني اوقات فراغت مذهبي فضاي ورزشي و آموزش و غيره نيز در دستور كار اين كميسيون گنجانده مي شود.
با توجه به نگاه مديريت شهري حاكم بر اين كميسيون رسول خادم معتقد است: در طول مدت كار دومين دوره شوراي اسلامي شهر تهران سعي بر آن بوده تا اين نگاه از سخت افزاري و مهندسي فني مطلق خارج شده و به نيازهاي شهروندان با نگاه مهندسي اجتماعي در كنار مهندسي فني توجه شود.
بر اساس اين تعاريف كميسيون فرهنگي و اجتماعي شورا سعي كرده است تا وارد حوزه هاي مختلف اجتماعي و فرهنگي شده و موضوعات و مشكلات را پيگيري كند. رئيس كميسيون فرهنگي و اجتماعي شورا معتقد است كه شورا با نگاه شوراي شهري نه نگاه شوراي شهرداري تمام دستگاه هاي اجرايي را در ارتباط با ساماندهي يك موضوع دخيل كند.
در حقيقت اين كميسيون شوراي شهر حلقه وصلي است كه كارها را موازي با سازمان  هاي درگير با يك موضوع ياري مي رساند و شبيه به حلقه مفقوده اي است كه ساماندهي و هماهنگي بين دستگاه هاي اجرايي را تعريف مي كند.
طرح هاي ارايه شده به اين كميسيون به صورت متقابل از كميسيون به سازمان ديگر و از سازمان هاي ديگر به شورا ارايه مي شود و در اكثرقريب به اتفاق موارد، طرح ها پس از عقد تفاهم نامه به سمت اجرايي كردن و عملي شدن مي رود.
كميسيون فرهنگي بنا بر نوع فعاليت و دستورات كاري براي حل مشكلات داراي كميته هايي نظير ورزشي، اجتماعي، كارآفريني و اشتغال، خانواده، اوقات فراغت و ساماندهي فضاهاي آموزشي و مدارس دخترانه است كه همانطور كه از اسم آنها پيداست ساماندهي مسايل در زمينه هاي فرهنگي و اجتماعي را بر عهده دارد.

اجرا در هلند
تردد خودرو با پلاك زوج و فرد
شوراهاي چند شهر هلند مشكلي مشابه مشكل مسوولان شهري تهران داشته اند كه سعي كرده اند با طرح ترافيكي خاص خود آن را حل كنند.
اكثر شهرهاي قديمي جهان هسته اي مركزي دارند كه ديگر خيابان هاي شهر حول آن ساخته شده است. اگر جمعيت اين شهرها از حدي بيشتر نشود مشكلي به وجود نمي آيد اما وقتي جمعيت زياد شد ترافيك در بخش مركزي شهر غوغا مي كند.
سيستم شهرسازي بيشتر شهرهاي هلند همچنين مشخصه اي دارد كه براي حل آن چندين انجمن شهري در اين كشور تصميم به كاهش تردد اتومبيل ها در مراكز شهرها گرفته اند.
وقتي كه طرح اين شوراها اجرا شود اولا از تردد وسايط نقليه در مراكز تاريخي جلوگيري مي شود و اين خيابان ها به عابران پياده اختصاص داده مي شود. دوم، دوربين هاي پليس اتومبيل هايي را كه در ساعات اوج ترافيك وارد مركز شهر يا بزرگراه هاي منتهي به آن مي شوند را جريمه مي كند، سوم اينكه توقف در خيابان هاي مركزي كاملا ممنوع شده است و به جاي آن راننده ها از توقفگاه هاي زيرزميني با وروديه بالا استفاده مي كنند و دست آخر اينكه وسايل نقليه با پلاك زوج در روزهاي زوج و وسايل نقليه با پلاك فرد در روزهاي فرد تردد مي كنند.

تاسيس مركز مديريت بحران در پاريس
پاريس يكي از قديمي ترين شوراهاي شهر را در بين شهرهاي جهان دارد، قدمتي در حدود ۳۰۰ سال. اين شهر قديمي كه تجربه اي طولاني در اداره شورايي شهر دارد به شدت تحت تاثير تصميمات شوراست. اخيرا شوراي اين شهر مراكزي را براي مديريت مسايل و بحران هاي اجتماعي تاسيس كرده است.
شهروندان پاريسي كه مشكل مالي، مسكن، نوسازي ساختمان و مانند آن دارند از مركز مشاركت هاي اجتماعي كمك خواهند گرفت و دانشجويان فعاليت هاي خود را در يكي از اين مراكز ساماندهي و جهت دهي خواهند كرد.مركز بهداشت و سلامت عمومي جامعه وظيفه بهبود و روش هاي درمان و پيشگيري از بيماري ها و آلودگي ها، افزايش احساس مسووليت شهروندان و بررسي شرايط بهداشتي در مدارس و مكان هاي ورزشي را به عهده دارد و مركز گسترش مشاركت هاي جوانان مسووليت پشتيباني از جوانان را در سطح محله ها به عهده گرفته است.اما شوراي اين شهر توريستي در اين طرح خود، محيط زيست و فضاي سبز را هم از قلم نينداخته است. يكي از اين مراكز، مركز خدمت رساني فضاي سبز و محيط زيست است كه ايجاد و مديريت فضاي سبز، مديريت و كنترل تحقق و اجراي پروژه هاي فضاي سبز و هماهنگي آنها با ديگر بخش هاي مرتبط با كودكان (ورزشي و تفريحي) و حمايت و توسعه ميراث فرهنگي به عهده آن گذاشته شده است.

بازتاب
پاسخ خبرگزاري فارس به ايرانشهر
۱-در گزارش «خبرگزاري يا سايت اطلاع رساني» به كنايه آمده است: خبرگزاري فارس ظاهرا مستقل است: در صورتي كه استقلال خبرگزاري فارس از نظر حقوقي كاملا روشن و از نظر اطلاع رساني حداقل مانند ديگر خبرگزاري هاي كشور است.
۲-در گزارش آمده است «خبرگزاري فارس بيشتر اخبار سياسي، ادبي مخابره مي كند و اهميت كمتري به خبرهاي اجتماعي و اقتصادي نشان مي دهد» در صورتي كه طبق آمار موجود اولا حجم اخبار اين خبرگزاري در حوزه هاي سياسي - اجتماعي، اقتصادي، بين الملل و فرهنگ و ادب متوازن است و از اين نظر تفاوتي وجود ندارد. ثانيا بنا به شهادت اهل نظر و همچنين بر اساس بررسي مطبوعات كشور از جمله همشهري اخبار خبرگزاري فارس خصوصا در حوزه اقتصادي بسيار قابل توجه است تا جايي كه برخي اين خبرگزاري را بيشتر با گرايش اقتصادي ارزيابي مي كنند.
۳- متاسفانه در اين گزارش توجه لازم و منطقي به عمر خبرگزاري ها نشده است و مثلا يك خبرگزاري نوبنياد مانند خبرگزاري فارس با خبرگزاري هاي ديرپا يا حداقل با چندين سال سابقه مورد مقايسه قرار گرفته است.
در پايان انتظار مي رفت گزارشگر محترم آن رسانه وزين قبل از ارايه اين گزارش اطلاعات لازم را از مسوولان خبرگزاري، از جمله خبرگزاري فارس دريافت مي كرد.

كاهش توليد اتوبوس
ناوگان اتوبوسراني كشور گويا در سال گذشته با اقبال چنداني در توليد مواجه نشده است. علي رغم اينكه طبق آمارهاي موجود مردم استفاده بيشتري از اين وسايل نقليه داشتند اما تنها ۴ هزار و ۱۵۰ دستگاه اتوبوس در كشور توليد شده كه نسبت به سال ۸۱ تغييري نداشته است.
اين آمار در سال گذشته به ۷۵۱ هزار دستگاه رسيد كه اين توليدات نسبت به سال ۸۱، ۲۲۰ هزار دستگاه افزايش داشته است. علي رغم بروز مشكلات ترافيكي، سال گذشته خودروسازان در بخش توليد خودروهاي سواري، رشد ۴۴ درصدي را تجربه كردند. همچنين توليد خودروهاي عمومي مسافربري نظير ميني بوس با كاهش ۵۰ درصدي نسبت به سال ۸۱ به ۵۱۲ دستگاه رسيده است.

تبعات واقعي شدن قيمت بنزين
هر سال كه فقط ۱۵ تا ۲۰ درصد قيمت بنزين افزوده مي شود، قيمت همه كالاها به خصوص كرايه تاكسي بيش از ۳۰-۴۰ درصد به بهانه گران شدن قيمت بنزين افزايش مي يابد. واي به حال آنكه قيمت بنزين واقعي شود. مجلس در آخرين روزهاي بررسي برنامه چهارم توسعه به واقعي شدن قيمت بنزين (يعني ليتري ۲۰۰ تومان) راي داد. با آنكه اين مصوبه هنوز به تصويب شوراي نگهبان نرسيده، اما در صورت نهايي شدن تبعات بيشماري در اقتصاد كشور به دنبال خواهد داشت كه دولت اين تبعات را بررسي مي كند. وزارت امور اقتصادي و دارايي بررسي تبعات واقعي شدن بنزين را در دستور كار خود قرار داد. بر اساس گزارش هاي رسيده، مقرر است تبعات تورمي و پيامدهاي اقتصادي و اجتماعي واقعي شدن قيمت بنزين در زمان اجراي برنامه چهارم طي يك طرح مطالعاتي مورد بررسي قرار گيرد.

خداحافظي تاريخي
بالاخره پيكان با مردم ايران خداحافظي مي كند. بر اساس برنامه ريزي هاي صورت گرفته مقرر شده تا پايان آذرماه امسال ۹۰ هزار دستگاه پيكان در كشور توليد شود. بر اساس اين گزارش ۳۰ آذر آخرين روز توليد پيكان خواهد بود و پيش بيني شده در سه ماهه آخر سال عمليات انتقالي خط براي توليد يك خودروي ديگر و جايگزيني آن به جاي پيكان صورت گيرد. اين خودروي ۳۶ ساله كه توانست از سال ۱۳۴۷ تاكنون بدون هيچ تغييري در فرم و بدنه و موتور سال ها بر بازار ايران حكمفرمايي كند، با خودروي ديگري جايگزين مي شود. با آنكه استانداردها و شكل و فرم پيكان متناسب با ۳۶ سال قبل طراحي شده، اكنون هر دستگاه آن ۶ ميليون و صد هزار تومان قيمت دارد. البته فكر نكنيد پيكان هاي قديمي از قيمت افتاده اند. هنوز هم در بازارهاي تهران مي توان پيكان هاي متعلق به ۳۶سال قبل را يافت كه با قيمتي حدود يكي دو ميليون تومان خريد و فروش مي شوند.

توزيع  فيلتر هوا
هر كاري هم كه بكنيد، باز هم هواي تهران خاكستري است انگار قرار نيست آسمان آبي تهران، آبي ديده شود و هر روز خاكستري تر مي شود. اما قرار شده طرح توزيع يارانه اي ۵/۴ ميليون فيلتر هواي استاندارد پيكان، از اواسط ارديبهشت ماه يعني چند روز ديگر درمراكز معاينه فني خودروهاي سراسر كشور آغاز شود. كوروش هاشمي مسوول گروه مديريت انرژي بخش حمل ونقل سازمان بهينه سازي مصرف سوخت كشور با اعلام اين خبر افزود مرحله اول توزيع فيلتر هواي استاندارد پيكان، ۵/۱ ميليون فيلتر درمراكز معاينه فني خودروها، تاكسيراني تهران، و شهرهاي اصفهان، تبريز، مشهد، اهواز ، كرج، گلستان و مازندران به طور رايگان توزيع شده (سال ۸۱-۸۲) در اسفندماه ۸۲ نيز توزيع يارانه اي اين فيلترها در مراكز خدمات فني خودروها به قيمت ۱۲۰۰ ريال آغاز شد و از ارديبهشت ۸۳ توزيع يارانه اي ۵/۴ ميليون فيلتر در سراسر كشور از سر گرفته شده است.

موتور سيكلت هاي پرمصرف
شما كه درمركز شهر كار مي كنيد يا زندگي، چند بار با موتورسيكلت هاي مسافركشي اين ور آن ور رفته ايد؟ چاره چيست. شلوغي و ازدحام خيابان ها وادارتان مي كند، به اين وسيله نقليه پناه ببريد. تبليغات گسترده شركت هاي موتورسازي هم علاقه مردم را براي خريد موتور سيكلت  بيشتر كرده است اما آيا مي دانيد همين وسيله نقليه سهل الوصول چقدر آلوده كننده است؟ آسمان آبي گزارش داد، مصرف بنزين موتورسيكلت ها به بيش از ۵/۶ ميليون ليتر در روز رسيده است. براساس اين گزارش تردد انبوه موتورسيكلت ها در شهرهاي پرترافيك مشكلات زيستي شديدي را در پي دارد. بررسي هاي صورت گرفته نشان مي دهد اغلب موتورسيكلت هاي در حال تردد فاقد استانداردهاي لازم در خصوص گازهاي خروجي، صداي ايجادشده و همچنين ميزان مصرف سوخت هستند.

اين خودروهاي پرمصرف
چند بار گفته ايم، اينهمه بنزين مصرف نكنيد، ايران با آنكه خود ذخاير نفتي بيشماري دارد. از واردكنندگان عمده بنزين به شمار مي رود. نخست آنكه نيمي از خودروهاي در حال تردد ايراني فرسوده اند و پر مصرف  و دوم آنكه خودروهاي نو و صفر كيلومتر ايراني نيز از خودروهاي ساخت خارج در زمينه مصرف بنزين بسيار عقب ترند. خلاصه آنكه اين موارد باعث شده ميزان واردات بنزين به مرز ۲۲ ميليون ليتر در روز برسد. از سويي با وجود ارزان بودن قيمت بنزين رانندگان ايراني به خاطر پرمصرف بودن خودروهايشان بنزين رابسيار گران مي خرند. براساس گزارش قلم سبز: افزايش قابل توجه مصرف بنزين سبب رشد انفجاري حجم واردات در سال ۱۳۸۳ شده است. حجم واردات بنزين درسال گذشته ۱۶ ميليون ليتر در روز بود كه همين ميزان واردات نيز مشكلاتي را در بخش فني و پشتيباني واردات ايجاد كرد.

در شهر
تهرانشهر
حوادث
خبرسازان
درمانگاه
يك شهروند
|  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  درمانگاه  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |