دوشنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۳۷۴
در ازدحام اين نمايشگاه هميشه گم شده ايم
همه با هم زير يك سقف
006768.jpg
محمد جباري
جمع شده اند كنار هم. هميشه در ساختمان هاي جدا مي شد آنها را ديد، ولي در اين چندروزه آمده اند زير يك سقف. حالا يك سقف كه نه، چند تا سقف. جمع شده اند كنار هم كه چه شود؟
مهم نيست كه حتما چيزي بشود. همين كه چند روز با هم نفس بكشند و با هم زندگي كنند مهم است. بعد دوباره همه مي روند دنبال كار خودشان. دوباره در ساختمان ها و اتاق هاي جدا تا سال بعد و نمايشگاه بعد و جمع شدن بعد.
نمايشگاه آدم ها
آدم اسم نمايشگاه را مي شنود ياد گالري ها و نمايشگاه هاي نقاشي مي افتد. يك محيط ساكت و بي سروصدا كه آدم هاي باكلاس به تابلوهاي روي ديوار خيره مي شوند و هرچند دقيقه هم سري تكان مي دهند يا كلمه اي بر زبان مي رانند. حتي اگر بي خيال نمايشگاه نقاشي شويم، نمايشگاه كتاب به ذهنمان مي آيد و يا هر نمايشگاه ديگر. در همه اين نمايشگاه ها اشيايي كه به دروديوار آويزان هستند مهم هستند. ولي در نمايشگاه مطبوعات بيشتر از آن كاغذها و مجله ها، آدم ها هستند كه مهم هستند، مردم براي ديدن نويسنده ها و مسوولان روزنامه ها و مجلات به نمايشگاه مي آيند نه خود روزنامه ها و مجلات. آنها را كه مي شود روي كيوسك هاي توي خيابان ها ديد. در اين نمايشگاه آدم ها مهم هستند.
ناشناخته ها
۲۵۰۰ عنوان نشريه و روزنامه عدد كمي نيست. ۴۴۰نشريه سراسري شامل ۴۴ روزنامه كثيرالانتشار، ۳۹۱ نشريه محلي، ۱۳ انجمن صنفي، ۷ خبرگزاري، ۲۰۰ نشريه فارسي زبان كشورهاي قاره آسيا، منتخبي از ۱۵۰۰ نشريه دانشجويي و مجلات و نشريات درون سازماني شركت كنندگان اين دوره نمايشگاه را تشكيل مي دهند. نشريه هايي كه نام بعضي از آنها حتي به گوشتان هم نخورده، چه برسد به اينكه آنها را ديده باشيد. اين نشريه ها ۱۴ هزار متر مربع فضا اشغال كرده اند. همين نشريه هايي كه در روي دكه ها حداكثر دو سه متر مربع جاي مي گيرند. مجله هايي كه روي دكه ها چنان روي هم تلنبار مي شوند كه شايد اصلا ديده نشوند. ولي اين چند روز آنها فرصت دارند خوب عرض اندام كنند. بعد از ساعت ۹ شب ۲۴ ارديبهشت آنها بايد دوباره بروند سر يك سانتي متر جا با همديگر جنگ كنند.
آدم ها و آدم ها
نمايشگاه مطبوعات جاي آدم هاست. اين را از شلوغي غرفه هايي مي توان فهميد كه ميهمان دارند. چهره هاي سياسي، ورزشي و هنري پاي ثابت اين ميهماني ها هستند. تنها حضور پژمان بازغي درهر غرفه اي كافي است تا اين مكان را كه تا چند دقيقه پيش شلوغي چنداني نداشت، به شلوغ ترين غرفه تبديل كند.
روزنامه ها و هفته نامه هاي ورزشي هم شلوغي هاي خاص خودشان را دارند. بازيكنان قرمز و آبي گرم كننده محفل اين غرفه ها هستند. حميد ماهي صفت (مسترسين) در ميان غرفه ها قدم مي زند و خلاصه به دوروبرتان كه نگاه كنيد كلي آدم مشهور مي بينيد. حضور اين آدم هاي مشهور براي گرم كردن اين نمايشگاه الزامي است وگرنه در غرفه ها پرنده پر نمي زند. در غرفه خلوتي نويسنده تنهايي نشسته كه مشتاق است خواننده اي درباره نوشته هاي او نظري بدهد، ولي فعلا بازار چهره هاي مشهور داغ است.
يادداشت ها
يكي از جذاب ترين بخش هاي نمايشگاه، دفتر نظرات بازديدكنندگان است. در هر غرفه با خواندن نظرات نوشته شده كلي مي توان تفريح كرد. در دفتر روزنامه ها معمولا يا بدوبيراه مي گويند يا تعريف. به آن جناح فحش مي دهند و از اين جناح تعريف مي كنند. مدح فلان آدم را مي گويند و بدي كس ديگر را. در روزنامه هاي ورزشي دعوا از جنس ديگر است. دعواي قرمز و آبي در جريان است حتي روي كاغذ. تنها در دفتر مجلات قديمي و پرخواننده است كه مي توان چيزهاي خوبي براي خواندن پيدا كرد. نظرات خواننده هايي چندين ساله كه از عشق و علاقه خود به مجله مي گويند و عادت هر ساله شان براي آمدن به نمايشگاه.
تنها
در بعضي غرفه ها هيچ خبري نيست. آدم دلش براي آنها مي سوزد. بي حوصلگي را از سروروي آنها مي توان ديد. ساعت ها روي صندلي ها مي نشينند و هيچ كس به آنها مراجعه نمي كند. شايد توقع زيادي باشد كه نشريه اي تخصصي مثلا با نام يخچال بازديدكننده هم داشته باشد. خلوتي اين غرفه ها بدجور تو چشم مي زند. شايد بتوان اين سوال را از آنها پرسيد كه شما چرا اينجا آمده ايد ولي اين سوال شايد خيلي بي رحمانه باشد. حتي حضور يك خواننده اين نشريه ها، آنها را حسابي گرم مي كند. اصلا بايد به فكر همان خواننده بود؛ همان خواننده اي كه كلي راه آمده تا نشريه اش را در نمايشگاه ببيند. اگر غرفه نشريه مورد علاقه اش را در اين نمايشگاه پيدا نكند، خيلي حالش گرفته مي شود. پس بي خيال بي حوصلگي مسوولان اين غرفه ها.
غوغا و ديگر هيچ 
نمايشگاه مطبوعات هم شلوغ است البته نه مثل نمايشگاه كتاب ولي اينجا هم هياهو برپاست. رديف مونيتورهاي آخرين مدل، پخش موسيقي و آهنگ، طراحي خاص بعضي غرفه ها، دادن هديه هايي مثل صد و خرده اي ساعت اينترنت رايگان و ميهمان هاي جورواجور و خلاصه هزار چيز ديگر. همه اينها براي جذب بيشتر بازديدكنندگان و در مركز توجه بودن است. ولي در اين شلوغي، بعضي غرفه ها بدون نياز به اين سروصداها كار خودشان را انجام مي دهند. بازديدكنندگان خودشان را دارند و آرامش خودشان را. آنها سروصداي اصلي را در نشريه هاي خودشان برپا مي كنند.

كتاب سنگين صلح
«صلح» سنگين و ناپايدار است. تاريخ مصرف اين واژه معمولا خيلي زود به پايان مي رسد و بر اثر چند فعل و انفعال ساده تبديل به «جنگ» مي شود. صلح آنقدر سنگين است كه حتي اگر كتابي با اين عنوان چاپ شود براي حملش حداقل به يك وانت و ۵ انسان قوي هيكل نياز است!
دچار سرگيجه نشويد. ماجرا طبق معمول روزهاي اخير به نمايشگاه كتاب مربوط مي شود. اگر به نمايشگاه كتاب رفته باشيد حتما از جريان چاپ كتاب صلح باخبر شده ايد. اگر هنوز به نمايشگاه نرفته ايد هم توصيه ما را بپذيريد و حتما پس از ورود به محوطه نمايشگاه سراغ سالن سراي ايران (۶۲C) را بگيريد؛ در اين سالن كتابي با عنوان «صلح» به نمايش گذاشته شده.
جذابيت اين كتاب البته بيش از آنكه به عنوانش ربط داشته باشد، مربوط به ظاهر و وزنش است. كتاب ۵۰ صفحه اي صلح نزديك به ۸۰ كيلو وزن دارد. وقتي كه ساير مشخصات اين كتاب را برايتان بنويسيم تعجب نمي كنيد كه چرا با ۵۰ صفحه ۸۰ كيلو وزن دارد. ابعاد كتاب صلح ۷۵*۱۰۰ سانتي متر است و يك تيم ۱۵ نفره آن را طي يك سال و نيم تهيه كرده اند. صفحه هاي اين كتاب پارچه اي و جلد آن از جنس چرم است.
اين كتاب را نسرين سيستاني زاده با حمايت مالي خانم محمودي در قوچان تهيه كرده است. اطلاعات ديگر اينكه طرح جلد كتاب كار دكتر بيگلري است و در كتاب صلح، ۲۰ بسم ا... با خط هاي متنوع شن دوزي شده و ۲۰ حديث در مورد اهميت بسم ا... هم در زير آنها نوشته اند. در اين كتاب مي توانيد پرچم تمام كشورها و اطلاعات كلي از آنها را هم ببينيد. در كتاب صلح به تصوير كشيدن بخشي از معماري هاي كهن جهان ديده مي شود كه نشانگر دوستي و وحدت ميان ملل مختلف است.
مسوول غرفه اي كه كتاب در آن به نمايش درآمده اطلاعات جالب ديگري هم دارد: «كتاب صلح براي نمايش در موزه طراحي شده و به همين دليل فعلا تنها يك نسخه از آن موجود است. در صورتي كه ساير كشورها براي در اختيار داشتن يك جلد از آن درخواست بفرستند ما نسخه هاي ديگري هم تهيه مي كنيم.»
«صلح» حراج شده. چه كسي آن را مي خرد!

خبر ، گزارش، گپ و پذيرايي
خبر نگاران مي توانند استراحت كنند
006807.jpg
براي اولين بار توي نمايشگاه كتاب تهران عده اي پيدا شدند كه به فكر جماعت خبرنگار و كلا اهالي رسانه ها باشند. اگر از روز اول نمايشگاه به سالن روابط عمومي، همان ساختمان سفيد رنگ ضلع شمالي حوض سر مي زديد، متوجه اين توجه و گوشه چشم مي شديد تا اينجا را داشته باشيد. سال ها قبل، هر خبرنگاري كه از اين نمايشگاه خبري تهيه مي كرد و احيانا در جريده اي مي نوشت، مي گفتند وظيفه اش را انجام داده، امسال هم روال، روال سابق است، با اين تفاوت كه يك نفر پيدا شد، روز جمعه به خبرنگاران مي گفت: «شما از اين و آن خبر تهيه مي كنيد، زحمت مي كشيد و باعث رشد و ترقي آنها هم شايد بشويد، ولي كسي از شما كه اين همه كار مي كنيد تشكر نمي كند. بفرماييد تا در خدمتتان باشيم.»
اين طوري شد كه متوجه شديم در نمايشگاه هفدهم، يك جايي درست شده به نام «پاويون». زياد سخت نگيريد. همان استراحتگاه، پاتوق يا هر اسم ديگري كه مي خواهيد روي آن بگذاريد.
توي «پاويون» تك و توك افراد غير از اهل قلم را مي بينيد. بهتر است بگوييم اينجا را براي اولين بار ستاد خبري مستقر در نمايشگاه براي استراحت خبرنگاران، تهيه و نوشتن خبر، پذيرايي از ميهمانان همراه خبرنگاران و ... در نظر گرفته است.
حسين قاآني مسوول ستاد خبري نمايشگاه بين المللي كتاب درباره اين جاي كوچك، اما راحت مي گويد: «شما حتي مي توانيد با خانواده خودتان بياييد اينجا و استراحت كنيد.» دستت را مي گيرد و مي برد آنجا. جاي قشنگي است. صندلي هايي با روكش چرم قهوه اي و ميزهاي استيل كه روي هر يك روزنامه اي قرار دارد. تلويزيون بزرگ رنگي و تهويه خوب هوا. خلاصه براي شمايي كه خبرنگاريد و احيانا زير آفتاب، دچار گرمازدگي مي شويد، جاي خوبي است.
نكته ديگري كه بايد به آن اشاره كرد، بر مي گردد به ضلع جنوبي حوض. جايي كه چيزي شبيه ايستگاه اتوبوس درست شده و روي آن نوشته: روزنامه.
يعني اينجا ايستگاه روزنامه خواني است. توي اين ايستگاه، احتمالا روزنامه همشهري و ضميمه ايرانشهر را مي بينيد. از ايرانشهر تنها گزارش جواد رسولي كه روز پنج شنبه منتشر شده، نصب شده و هر كس رد مي شود، نگاه مي كند و مي خواندش. يك روزنامه ديگر هم كنار همشهري توي اين ايستگاه نصب شده بود كه آن هم فقط گزارشي از افتتاحيه نمايشگاه بود وبس.
حالا فرض كنيد خبرنگاري هستيد كه بايد با چهره اي شاخص مصاحبه كنيد و چند وقتي براي پيدا كردنش به هر دري مي زنيد تا اينكه به طور اتفاقي پيدايش مي كنيد، آن هم در نمايشگاه كتاب. پس وقت را غنيمت مي شمريد و او را براي گپ و گفتي دوستانه دعوت مي كنيد به...
به كجا؟ اگر در ادوار گذشته نمايشگاه، چنين اتفاقي مي افتاد، جايي نداشتيد، ولي حالا مي توانيد با فراغ بال ميهمان خود را دعوت كنيد به استراحتگاه در نظر گرفته شده براي خبرنگاران. اگر سر ظهر هم رفتيد، كافي است به مسوولان آنجا بگوييد تا اسم شما را در فهرست دريافت كنندگان ناهار قرار دهند. يعني يك ناهار مجاني.
اين استراحتگاه اما يك حسن ديگر هم دارد. اهالي قلم مي توانند اينجا همديگر را ملاقات كنند. بدون اينكه كسي مزاحم شود، بگويد اينجا نايستيد و...
در هر صورت ديدن چنين ابتكارهايي در جهت رفاه حال خبرنگاران اگر چه با تاخير ۱۶ساله مواجه بوده، اما جاي خوشحالي دارد، به شرط آنكه تداوم داشته باشد.

صبح تا شب
جواد رسولي 
سينما
امروز در تالار ناصرخسرو كانون فيلم جهاد دانشگاهي دانشگاه تهران اين سه فيلم را مي توانيد تماشا كنيد: ساعت ۱۴ فيلم «داشتن و نداشتن» ساخته هاوارد هاكز به نمايش درمي آيد. فيلم را هاكز سال ۱۹۴۵ ساخته و زوج بوگارت و باكال براي اولين بار توي اين فيلم در مقابل هم قرار مي گيرند. فيلمنامه از روي رمان ارنست همينگوي نوشته شده است. ساعت ۱۶ فيلم مصائب مسيح نمايش داده مي شود كه اتفاقاً آن را با كيفيت تصوير و صداي بهتر مي توانيد در سينمافرهنگ هم تماشا كنيد و ساعت ۱۸ نوبت به «هانيبال» مي رسد. فيلمي كه ريدلي اسكات آنرا سال ۲۰۰۰ ساخت و دنباله اي بر سكوت  بره ها محسوب مي شود.
نمايشگاه 
ميهمانان امروز «سراي اهل قلم» اينها هستند: ساعت ۱۲ تا ۱۴ آقايان عليرضا ذكاوتي قراگوزلو، دكتر پرويز اذكايي، دكتر احمد مجاهد،  دكتر باقر صدري نيا، محسن سليماني، هادي سيف و ساعت ۲۰ تا ۲۲ هم اين چهره ها حضور دارند: بيوك ملكي، سهيل محمودي، ساعد باقري، فاطمه راكعي، محمدرضا عبدالملكيان و عرفان نظرآهاري. همچنين امروز ساعت ۱۵ تا ۱۷ از آقاي كمال اجتماعي و آثارش تجليل مي شود و ساعت ۱۸ تا ۲۰ در قالب برنامه يادياران كه با همكاري خانه شاعران ايران برگزار مي شود يادي از حسن حسيني، عماد خراساني، نصرالله مرداني، دكتر شرف خراساني و عزيزالله زيادي خواهد شد. در بخش بازار جهاني كتاب هم امروز ساعت ۱۵ تا ۱۶ يك ميزگرد درباره توسعه صادرات كتاب كودك برگزار مي شود و ساعت ۱۷ تا ۱۹ درباره صادرات كتاب ايراني به افغانستان و ارايه راهكارهاي عملي بحث مي شود.
تلويزيون 
دلايل اصلي موفقيت تيم پاس و قهرماني اش در ليگ برتر كشور جزو موضوعاتي است كه امشب در برنامه نود بررسي مي شود. قسمت ديگري از سريال «مسافر ري» به كارگرداني داود ميرباقري را ساعت ۱۰:۲۲ از شبكه يك مي توانيد تماشا كنيد. يك سريال جذاب ديگر هم امشب از شبكه ۳ پخش مي شود كه نامش هست مامورين پرونده هاي راكد و زمان پخش  آن ساعت ۳۰:۲۰ است. اگر رونين را كه قبلاً هم از سينما يك پخش شده بود نديده ايد، امروز ساعت ۱۵ مي توانيد تكرارش را تماشا كنيد. نقطه چين هم ساعت ۳۰:۲۲ پخش خواهد شد.

آب مكتوب
تماشاگه تاريخ به مناسبت هفته ميراث فرهنگي برنامه هاي ويژه اي را برگزار خواهد كرد. در اين هفته نمايشگاهي از ضرب المثل هاي تهراني راجع به آب به صورت مكتوب و نمايشگاه ديگري از فرامين دوره قاجار كه توسط شاهزادگان و شاهان اين دوره نگاشته شده در كنار تعدادي اثر خوشنويسي از پيشكسوتان اين هنر برگزار خواهد شد. همچنين نمايشگاهي از عكس هاي تهران قديم در راهروي اصلي اين نمايشگاه نيز برپا خواهد شد. ضمنا تماشاگه تاريخ در هفته ميراث فرهنگي ويژه نامه اي شامل اطلاعات جامعي درباره اشيايي كه اخيرا به موزه اهدا شده جمع آوري و ارايه كرده است.

مهرآباد فرجام محتوم
مشاور مديرعامل فرودگاه هاي كشور گفت: فرودگاه مهرآباد تهران بنا به دلايل ايجاد آلودگي صوتي و سوختي فراوان بايد به تدريج تعطيل شود.حسين پيروزي افزود: روزانه حدود ۱۰۰ تن آلودگي ناشي از سوخت هواپيماهاي مهرآباد روي سطح شهر تهران پراكنده مي شود.وي اظهار داشت: براساس مصوبات ايكائو (سازمان بين المللي هواپيمايي) نبايد در پنج كيلومتري هيچ فرودگاهي دبستان و يا كودكستاني وجود داشته باشد، درحالي كه اين مورد در حاشيه فرودگاه مهرآباد مورد توجه قرار نگرفته است.وي، تنها حدود يك سوم از تجهيزات فرودگاه مهرآباد را متعلق به حمل و نقل مسافران دانست و گفت: حدود دوسوم از تجهيزات موجود در آن متعلق به ساير ارگان ها است كه نگهداري از آن هزينه هاي هنگفتي را براي اداره فرودگاه فراهم كرده است.

داشتن و نداشتن در دانشگاه تهران
فيلم سينمايي «داشتن و نداشتن» به كارگرداني «هاوارد هاكز» دوشنبه ۲۱ ارديبهشت ساعت ۱۴ در كانون فيلم جهاد دانشگاهي دانشگاه تهران به روي پرده مي رود.
«داشتن و نداشتن» محصول سال ۱۹۴۴ آمريكا بوده و در مدت زمان ۱۰۰ دقيقه بازيگراني چون همفري بوگارت، والتر برنا، لوران باكال، دولر موران را به خدمت گرفته است.
فيلمنامه با اقتباسي از داستان «داشتن و نداشتن» ارنست همينگوي به نگارش درآمده است و طي آن زندگي يك مرد را كه صاحب يك لنج است به تصوير مي كشد.

تهرانشهر
ايرانشهر
حوادث
خبرسازان
در شهر
درمانگاه
زيبـاشـهر
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  درمانگاه  |  زيبـاشـهر  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |