|
|
|
|
|
|
|
قصد صنايع براي آلودگي كمتر چقدر جدي است؟
سوزان، اما نه فروزان
|
|
دالا ن تنفسي شهر تهران را صدها كارخانه كوچك و بزرگ به اشغال خود درآورده اند.بادهايي كه از غرب ميآيند با خود غبار مسموم كارخانه ها را از هشتگرد تا چيتگر به شهر ده ميليون نفري مي آورند.مهم است كه بدانيم براي كاهش آلا يندگي كارخانه ها كاري انجام شده است يا نه. قبل ازآن لا زم است بدانيم كدام بخش صنايع سهم افزونتري در مصرف سوخت هاي فسيلي و به تبع آن افزايش آلودگي محيطي دارند. آنچه كه مي خوانيدمروري است بر استراتژي هاي تدوين شده در اين باره.
به عبارت بهتر تنها زماني مي توان براي رسيدن به اهداف خاص در يك بخش، برنامه ريزي كرد كه بتوان به صورت مشخص تعيين كرد كه در آن بخش چه نقاط قوتي وجود دارد كه مي توان آنها را تقويت كرد و اجازه نداد كه شرايط آن تغيير كند و در كنار آن چه نقاط ضعفي وجود دارد كه مي توان آنها را رفع كرد و به آنها به عنوان اهداف ميان مدت براي رفع كاستي هاي بلند مدت مجموعه نگريست.
اين وضعيت براي بخش صنعت كه نزديك به يك سوم مصرف انرژي كشور را به خود اختصاص داده است كاملا صادق است. زماني كه قرار است ميزان مصرف يك گروه صنعتي مثل صنايع فلزي اصلاح شود، لازم است از يك سو ميزان مصرف حامل هاي مختلف در آن مشخص باشد و در كنار آن، نوع حامل انرژي كه بيشترين سهم را در آن بخش دارد، مدنظر قرار گيرد. براي مثال زماني كه مي خواهيم مصرف را در اين بخش بهينه كنيم، قطعا نمي توان براي آن نوع حامل انرژي برنامه ريزي كرد كه سهم بسيار كمي در تامين منابع انرژي اين بخش دارد.
البته به اين بحث مي توان از جهت ديگري هم نگريست كه دقيقا شرايط مشابه خواهد داشت، به اين صورت كه سهم بخش ها و گرو ه هاي مختلف صنعت از يك نوع حامل انرژي مشخص باشد و در آن صورت اگر قرار باشد، مصرف يك حامل انرژي مثل نفت گاز را بهينه كنيم، معلوم باشد كه بايد سراغ كدام گروه ويا زيرگروه رفت و در صورت انتخاب هر گزينه اي چه نتايجي را مي توان انتظار داشت.
گاز طبيعي ومايع
جايگزيني گاز طبيعي به جاي فرآورده هاي نفتي را مي توان يكي از استراتژي هاي مهم كشور دانست كه توجيهات گوناگوني براي آن مطرح است كه از آن جمله مي توان به موارد زير اشاره كرد:
۱- كاهش آلودگي
۲- كاهش هزينه هاي صنعت
۳- افزايش درآمدهاي ارزي
۴- افزايش راندمان ماشين آلات
اهميت بهينه سازي مصرف گاز طبيعي و مايع در صنعت به آن دليل است كه اگر اين سياست ما به صورت مناسب اجرا نشود، به دليل آنكه همواره سهم اين بخش در حال افزايش است و اگر قرار باشد رويه مصرف بيش از حدمطلوب درآن تداوم يابد، عملا برنامه هايي را اجرا مي كنيم كه از همان آغاز اشتباه است و ضمن آنكه بخش قابل توجهي از گاز مصرفي مازاد است بخشي از افزايش سهم نيز به مازاد مصرف غير منطقي معطوف خواهد بود.
در اين ميان توجه به سهم نوع حامل انرژي و گروه مصرف كننده آن بسيار مهم است. براي مثال براساس بررسي هاي صورت گرفته، صنايع شيميايي و نفت به تنهايي ۶۹/۴۱ درصد از گازطبيعي بخش صنعتي را به خود اختصاص داده اند در حالي كه اين سهم در گاز مايع تنها ۹۳/۱۹ درصد است.
اين درحالي است كه در زيرگروه هاي غير فلزي در حالي كه سهم گازطبيعي تنها ۲۸/۱۳ درصد است، سهم گاز مايع ۲۷/۷۱ درصداست.
در واقع اگر قرار باشد بهينه سازي به صورت هدفمند و در راستاي نيل به حداكثر وضعيت مطلوب صورت گيرد، لازم است كه در بخش شيميايي و نفت، تمركز بر بهينه سازي مصرف گاز طبيعي باشد، در حالي كه اين تمركز در بخش كاني هاي غير فلزي قطعا بايد براي بهينه سازي مصرف گاز مايع، طرح ريزي شده و صورت گيرد.
در كنار آن زماني كه به بررسي بخش فلزات اساسي مي پردازيم، مصرف گاز مايع در اين زيرگروه تنها ۷دهم درصد است در حالي كه سهم گاز طبيعي درآن بيش از ۳۰درصد است، بنابراين توجه به گاز مايع در اين زيرگروه غير منطقي است و در مقابل، بهينه سازي مصرف گاز طبيعي، كاملا نيازمند توجه است.
اين در حالي است كه ساير بخش هاي صنعت در اين دو نوع حامل انرژي سهم قابل توجهي ندارند و مي توان گفت با ديدگاه بهينه سازي، عملا توجه به اين بخش نمي تواند بازده قابل توجهي داشته باشد و عملا منابع مالي، به نتايج بهينه مطلوب نمي انجامد.
نفت گاز
…نفت گاز” (گازوئيل) به صورت سنتي تر از حامل هاي انرژي اصلي مصرف شده در بخش صنعت و زيرگروه شيميايي و نفت و همچنين فعاليت هاي عمراني-خدماتي است.
براساس بررسي هاي سازمان بهينه سازي مصرف سوخت كشور در سال گذشته بيش از۸۴/۳۴ درصد از نفت گاز استفاده شده در بخش صنعت در زيرگروه فعاليت هاي عمراني-خدماتي صرف شده است كه اگر به اين سهم، سهم ۸۵/۲۳ درصدي زيرگروه شيميايي نفت را اضافه كنيم، مجموع آن از مرز ۵/۵۸درصد مي گذرد.نفت گاز بخش صنعت در اين دو زيرگروه مصرف مي شوند.
زماني كه بحث بهينه سازي در اين بخش مطرح مي شود، به طور مشخص مي توان بر دو نوع فعاليت متمركز شد:
الف: حفاري، پالايشگاه و تلمبه خانه با صرف ۵۲/۱۵درصد از كل بخش صنعت.
ب: فعاليت هاي عمراني - خدماتي با صرف ۸۴/۳۴درصد از كل بخش صنعت.
اين تمركز مي تواند به نوعي هدايتگر برنامه ها و استراتژي هاي بخش صنعت در جهت بهينه سازي مصرف نفت گاز باشد و عملا از هدر رفتن صنايع مالي و سرمايه اي ممانعت كند.
قطعاً استفاده از دانش روز و تكنولوژي هاي سطوح بالاتر در حفاري و يا پالايش مي تواند مصرف نفت گاز را كاهش دهد. بخصوص آنكه اكنون كه ايران به صورت متمركز بر توسعه بخش نفت خود (بالادستي) سرمايه گذاري كرده است و ميلياردها دلار تعهد خارجي ايجاد كرده، مي تواند اين قراردادها را به صورت موازي به بخش هاي پايين دستي نفت شهري دهد.از سوي ديگر در زيربخش فعاليت هاي عمراني و خدماتي نيز وضعيت كاملاً قابل تغيير است، به گونه اي كه هنوز در گرداب مديريت سنتي و قديمي گرفتار است، تا به همراه بهبود تكنولوژي ها و ابزارآلات، مورد بهره برداري هماهنگ با دانش روز باشد.
در اين صورت مي توان سهم اين بخش و راندمان هر واحد نفت گاز را افزايش داد و در كنار آن به شدت، مصرف بخش صنعت را بهبود بخشيد، چراكه فرض تحقق بهينه سازي مصرف نفت گاز در اين دو گروه مي تواند به معناي بهينه سازي، معادل ساير بخش هاي صنعت باشد.
بهينه سازي مصرف نفت كوره
مصرف نفت كوره، در بخش هاي مختلف صنعت به صورت يكسان توزيع نشده است و ضروري است كه براي بهينه سازي در اين بخش، زيرگروه هاي مهم و داراي سهم بيشتر انتخاب شوند. براي تدوين سياست ها و برنامه ريزي ها براي بهينه سازي مصرف اين حامل انرژي در هر گروه نيازمند اتخاذ راهكارهاي ويژه اي است و لازم است كه اين راهكارها به صورت متفاوت براي هر صنعت تدوين شود.
بر اساس بررسي هاي صورت گرفته كاني هاي غير فلزي كه گروه هاي اصلي آن آجر، كاشي، سيمان، شيشه و آسفالت تعريف شده است، بيشترين ميزان مصرف اين حامل انرژي را به خود اختصاص داده اند كه اين خصوصيت مبين آن است كه توجه به اين بخش بسيار بيشتر از ساير بخش ها خواهد بود، چرا كه اگر بتوان مصرف اين بخش را تنها ۱۰ درصد كاهش داد، همانند آن است كه در ساير بخش هاي صنعت، مصرف كل۲۰ درصد كاهش يابد، چرا كه مصرف نفت كوره محصولات كاني غيرفلزي۱۹/۶۶درصد برآورده شده، در حالي كه سهم ساير گروه ها ۸۱/۳۳ درصد است.
اين در حالي است كه لزوم توجه به زيرمجموعه هاي گروه كاني هاي غير فلزي نيز مهم است. براي مثال مصرف شيشه نزديك به ۵ درصد مصرف سيمان و يا گروه آجر، كاشي و سراميك است. بنابراين زماني كه قرار است برنامه هاي حمايتي تدوين شود، لازم است كه سهم توجه و برنامه ريزي براي اين بخش ها بسيار بيشتر از گروه شيشه باشد.
در گروه هاي ديگر مثل فلزات اساسي نيز چنين توجهي ضروري است .قطعا آلومينيوم با مصرف ۹۴دهم درصد بسيار مهم تر از مس و يا فولاد با ۱۵دهم درصد است.
توجه به وزن هر گروه و توزيع مصرف اين حامل انرژي در زيرگروه ها براي تحقق اهداف بهينه سازي بسيار مهم است و اگر اين توجه به صورت همگن توزيع نشود در كارايي نهايي بسيار تاثيرگذار است.
يك واقعيت
از اين حقيقت نمي توان چشم پوشيد كه اگر به صورت شفاف و هدفمند به سمت تغيير ميزان مصرف و بهبود مصرف حامل هاي انرژي گروه هاي مختلف صنعت حركت نكنيم در نهايت نمي توان انتظار داشت كه بهترين نتايج ممكن به دست آيد. قطعا نمي توان انتظار داشت كه منابع مالي و سرمايه ها در كنار هزينه هاي حمايتي و سياستي در زمينه يك بخش مصرف شود كه كمترين مصرف را دارااست و از آن انتظار داشت كه مصرف به ميزان قابل قبول بهبوديابد.
|
|
|
پمپ هاي بنزين از آغاز تاكنون
|
|
ترجمه بهروز عيدي
ساختمان هايي كه به واسطه پيدايش اتومبيل دچار تغيير و تحول شدند، ايستگاه هاي پمپ بنزين و مراكز خدمات رساني بودند.
تا قبل از سال ۱۹۱۰، نياز چنداني به ايجاد ايستگاه هاي پمپ بنزين نبود، چرا كه در اختيار داشتن اتومبيل، موضوعي كاملا سرگرم كننده و تشريفاتي، آن هم براي افراد ثروتمند بود. در آن زمان براي بنزين گيري لازم بود كه به پالايشگاه هاي نفتي محلي شهر مراجعه شود يا اينكه مالكان خودرو يك گالن بنزين را به مراكز حومه شهري برده و بنزين دريافت كنند.
در سال ۱۹۰۸ بود كه هنري فورد، خودروهاي موتوري را به توليد انبوه رساند و با كاهش قيمت آن، امكان خريد را براي عموم نيز فراهم كرد.
در پي آن، اين كارخانه در محوطه جلوي مراكز فروش قطعات يدكي خود، ايستگاه هاي پمپ بنزيني را داير كرد، اما اين موضوع رضايت چنداني به دنبال نداشت، زيرا صف هاي عريض و طويلي از خودرو براي بنزين گيري تشكيل و باعث راه بندان هاي غيرقابل تصوري در بزرگراه ها مي شد.
از اين پس بود كه ساختمان هايي براي اين موضوع در سطح شهر در نظر گرفته شد. دهه هاي ۱۹۲۰ و ۱۹۶۰، ازجمله سال هايي بودند كه طراحي ساختمان هاي سوخت گيري خودروها مورد توجه قرار گرفته و اقتصادي بودن، توجه به راحتي مشتري ها در زمان سوخت گيري و توسعه صنعت خدمات رساني به خودروها از جمله مواردي به شمار مي رفت كه در طراحي اين ايستگاه ها مدنظر قرار مي گرفت.
اين سبك ساختمان هاي پمپ بنزيني كه آلونكي و با فاصله از سازه هاي ديگر ساخته مي شد، از سال ۱۹۲۵ مرسوم شد.
اين نمونه، نماد اولين ايستگاه هاي بنزين است. بيشتر ايستگاه هاي اوليه، كوچك و پيش ساخته بودند و به راحتي امكان برپايي و جابجايي آنها وجود داشت. اين سازه هاي كوچك به عنوانsheds شهرت يافته بودند كه يك فرد مراقب و تعدادي تجهيزات مورد نياز اتومبيل ها در آن وجود داشت كه اين تجهيزات به خاطر كوچك بودن اندازه آنها در بيرون ساختمان تعبيه مي شدند. استفاده از اين گونه سبك ساختمان، در اوايل قرن بيستم بسيار مرسوم بود. اين سبك و سياق ساختمان بسيار هوشمندانه طراحي شده بود، به طوري كه بتواند نياز مشتري ها را به راحتي برآورده كند. اين نوع ساختمان ها برگرفته از معابر كلاسيك يوناني بودند كه ستون هاي آهني، قرنيزهاي سنتي و يك سقف هرمي و كاشي هايي از گل رس از ويژگي هاي ديگر آن به شمار مي آمد. اين ساختمان با گلدان هايي تزئين مي شد و شومينه مركزي در آن به كار نمي رفت. اين ساختمان را در تقاطع ها و در گوشه اي خاص بنا مي كردند.
اين نوع از ايستگاه هاي پمپ بنزين كه شباهت به يك خانه ندارند، ساختاري بودند كه در دهه هاي ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ به كار گرفته مي شدند. برخلاف نمونه هايshed مانند، اين نوع از ايستگاه ها به شكلي طراحي شده بودند كه يك مراقب نيز مي توانست در آن حضور داشته باشد و تجهيزات جانبي و توالت هاي زنانه و مردانه نيز در آن تعبيه شود. سنگ، عمده مصالحي بود كه در اين گونه ساختمان ها به كار مي رفت، اما عده اي نيز بي شباهت با كلبه هاي كوچك انگليسي نبودند. پمپ هاي بنزين نيز در فضاي باز در جلوي آنها نصب مي شدند.
خانه هايي با فضاي مسقف
خانه هايي با فضاي مسقف، گونه اي از ايستگاه هاي پمپ بنزين بودند كه در اواخر دهه ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ عموميت يافت. اين خانه ها از قطعات پيش ساخته اي تشكيل مي شد كه با قطعات چوبي، مسقف مي شد.
فضاي جلوي ايستگاه با امتداد سقف خانه پوشش پمپ هاي بنزين بود كه آن را از گزند شرايط جوي نامناسب محافظت مي كرد. پيدايش اين نوع ايستگاه ها در دهه ۱۹۳۰، حكايت از استفاده اتومبيل به عنوان يك وسيله عادي روزمره مي كرد و آن را از انحصار خانواده هاي ثروتمند خارج مي كرد.
ايستگاه هايي با گاراژهاي خدمات رساني
اواسط دهه ۱۹۳۰ بود كه ايستگاه هاي پمپ بنزين كاربري اي بيش از يك محل براي سوخت گيري پيدا كردند. فشارهاي مالي ناشي از ركود اقتصادي، مالكان پمپ بنزين را وادار ساخت كه خدمات مكملي را در كنار سوخت گيري خودروها ارايه كنند.
از اين پس بود كه فضاهايي براي شست وشوي اتومبيل ها، تعويض روغن و گريس كاري در كنار ايستگاه هاي پمپ بنزين در نظر گرفته شد.
در ابتدا اين گونه كاربري ها و گودهاي گريس كاري و تعويض روغن در فضاي باز كنار پمپ بنزين ها انجام مي شد و اين مسأله رضايت چنداني را با خود به همراه نداشت. از اين رو، اين گونه فعاليت ها به فضاي سرپوشيده كنار پمپ بنزين انتقال يافت. ظاهر و نمايه اين ساختمان ها با سقف شيب دار براي شرايط كاملا كاربردي طراحي شده است.
|
|
|
گاز طبيعي فشرده هديه به ريه ها
|
|
محمد عباسي
يكي از مشكلات سوخت هاي استفاده شده در بخش حمل ونقل، آلاينده بودن آنهاست.
در سال هاي اخير به واسطه ملاحظات زيست محيطي و كاهش انتشار آلاينده هاي خطرناك و همچنين پاسخ به نياز روزافزون بخش حمل و نقل به انرژي، استفاده از سوخت هاي جايگزين مورد توجه قرار گرفته است.
گاز طبيعي مهمترين سوخت جايگزين است، اين گاز مخلوطي از هيدروكربورها و عمدتا متان است (بيش از ۹۰ درصد) و نيز شامل اتان، پروپان و هيدروكربورهاي سنگين تر (در مقادير بسيار كم) و مقداري گازهاي غيرقابل احتراق نظير نيتروژن و دي اكسيدكربن مي شود.به منظور استفاده از گاز طبيعي به عنوان سوخت خودرو، يا آن را تا فشار ۲۰۰ بار (PSI ۳۰۰۰ ) متراكم كرده و به صورت گاز طبيعي فشرده شده (CNG) مورد استفاده قرار مي دهند و يا در مخازن سرد پس از سردكردن تا دماي -۲۶۱c به صورت گاز طبيعي مايع شده (LNG) به مصرف مي رسانند.
استفاده از گاز مايع نفتي (LPG) نيز به عنوان سوخت خودرو از چند دهه پيش مطرح شده است. اين گاز كه مخلوطي از پروپان و بوتان است به عنوان محصول فرعي پالايشگاه نفت و يا واحدهاي فرآورش گاز توليد مي شود. برخلاف گاز طبيعي، گاز مايع در فشار متوسط (۵ بار) به صورت مايع درمي آيد. به رغم آنكه اين سوخت نيز به عنوان يك سوخت سازگار با محيط معرفي شده، اما به دليل منابع محدود توليد اين گاز و مصرف آن به عنوان سوخت خودرو محدود شده است.گاز طبيعي سوخت مناسبي براي مصرف در بخش حمل و نقل محسوب مي شود چون:
۱- در مقايسه با بنزين با عدد اكتان ۹۰، گاز طبيعي داراي عدد اكتان بالاتري معادل ۱۳۰ است.
۲- اين گاز تميز مي سوزد و كاهش آلاينده هاي حاصل از احتراق آن در مقايسه با بنزين به ميزان ۷۴ درصد منواكسيدكربن، ۷۰ درصد هيدروكربورها و ۹۵ درصد اكسيدهاي نيتروژن (NOX) است.
۳- هزينه تعميرات و نگهداري موتور خودورهاي با گاز طبيعي، معمولا پايين است.
در واقع به اين دلا يل است كه مدتي است طرح استفاده از گاز طبيعي فشرده (CNG) به عنوان سوخت خودرو در ايران مطرح شده، اما به رغم اين مطلب درحال حاضر ظرفيت پالايشگاه هاي موجود براي مرتفع ساختن نياز سوخت هاي مصرفي در حمل و نقل كافي نيست و كشور هنوز به واردات بنزين نيازمند است.
مسأله آلودگي هوا در شهرهاي بزرگ به خصوص تهران نيز از معضلاتي است كه بايد براي كاهش آن اقدام سريع به عمل آيد.
از سوي ديگر ايران با دارابودن منابع گاز طبيعي در حدود ۸۱۲ تريليون فوت مكعب (رتبه دوم در جهان)، در سال ۱۹۹۹ تنها ۹/۱ تريليون فوت مكعب توليد داشته است. با فرض آنكه ظرفيت توليد طي ده سال آينده به دو برابر افزايش يابد، منابع گازي موجود، براي تأمين نياز ۱۰۰ سال، كافي خواهد بود. به علاوه خط لوله گاز طبيعي ايران اكثر مناطق مركزي را پوشش مي دهد و به اين ترتيب تأمين گاز موردنياز در اكثر شهرهاي بزرگ ميسر مي شود.
بنابراين باتوجه به تمامي موارد مذكور جايگزيني سوخت گاز طبيعي در مصارف حمل ونقل به جاي سوخت هاي مايع (بنزين، گازوئيل) بهترين راه حل معضلات موجود جامعه ايران براي دستيابي به اهداف برنامه توسعه پايدار خواهد بود.
|
|
|
الزام نصب برچسب مصرف سوخت در خودرو
|
|
مدير گروه فنآوري خودروهاي سبك سازمان بهينه سازي مصرف سوخت كشور گفت: «با توافق وزارت صنايع، از ابتداي سال ۸۴ نصب برچسب مصرف سوخت بر روي خودروهاي كشور اجباري خواهد شد.»
تيمور اشتري با اظهار اين مطلب افزود: «در اين برچسب پيش بيني شده است، اگر خودرويي داراي مصرف سوخت ۲۵ درصد بيشتر از ميانگيني كه اين سازمان تعيين كرده است باشد، اجازه تردد و توليد نخواهد داشت.»
وي آموزش ۲هزار مركز خدمات فني خصوصي را درجهت صرفه جويي مصرف سوخت از جمله اقدامات اين سازمان اعلام كرد و گفت: «طرح آموزش ۲۰ هزار مركز خدمات فني خصوصي در سطح كشور تدوين شده است و لذا بعد از آموزش اين مراكز، به آنها گواهينامه اعطا خواهد شد.»
وي به طرح مطالعاتي تست ۳۲۳ خودروي در حال تردد اشاره كرد و گفت: «اين پروژه به منظور دستيابي به ميزان سوخت و انتشار آن، در بين خودروهاي در حال تردد اجرا شده است.»
اشتري طرح توزيع رايگان ۵/۱ ميليون فيلتر هواي استاندارد پيكان را از جمله اقدامات سازمان بهينه سازي مصرف سوخت اعلام كرد و گفت: «طرح اجراي برچسب انرژي و محيط زيست بر روي فيلترها، از سال آينده اجرا خواهد شد.»
وي تغيير سيستم كاربراتور خودروهاي پيكان به انژكتوري را تنها راه حل منطقي براي خودروهاي پيكان در حال تردد اعلام كرد و گفت: «خودروهاي فرسوده، باعث مرگ تدريجي شهروندان مي شود.»
|
|
|
خودروهاي پاك
نصب مبدل هاي كاتاليزوري سه منظوره باعث كاهش انتشارمنوكسيد نيتروژن و مواد شيميايي آلي فرار مي شود، اوراق كردن اتومبيل هاي بنزيني فاقد مبدل هاي كاتاليزوري باعث كاهش آلودگي هوا مي شود.
براساس گزارش سازمان محيط زيست هلند، نصب مبدل هاي كاتاليزوري سه منظوره، باعث كاهش انتشار منوكسيدنيتروژن و مواد شيميايي آلي فرار به ميزان ۵۵ تا ۸۰ درصد مي شود.
براين اساس به راحتي مي توان به ارتباط مستقيم بين كاهش متوسط عمر ناوگان حمل و نقل شهري و كاهش ميزان آلاينده هاي موجود در هوا، ازجمله انتشار گاز كربنيك، نيتروژن و مواد شيميايي آلي دست يافت.
گفتني است، در آلمان ماليات سالانه اتومبيل هاي آلاينده بدون مبدل، بسيار بيشتر از اتومبيل هاي جديد است.
|
|
|
۴۰ ليتر سوخت، مصرف اتوبوس در هر ۱۰۰ كيلومتر
ميزان مصرف سوخت اتوبوس ها و كاميون ها در ناوگان حمل و نقل تهران ۴۰ ليتر در هر ۱۰۰ كيلومتر برآورد شده است.
تحقيقات اخير سازمان بهينه سازي مصرف سوخت كشور در واحد بهبود روش هاي حمل و نقل نشان مي دهد، اتوبوس ۴۰ ليتر سوخت در هر ۱۰۰ كيلومتر مي سوزاند ولي به دليل اينكه اتوبوس يك وسيله نقليه عمومي است سهم هر مسافر از ميزان مصرف سوخت اين وسيله، ۲۰ ميلي ليتر در هر كيلومتر است.
همچنين سهم هر فرد از ميزان مصرف سوخت در خودروهاي سواري شخصي به طور متوسط ۸۹ميلي ليتر در هر كيلومتر برآورد شده است كه اين سهم درمورد افرادي كه از تاكسي براي رفت و آمد خود استفاده مي كنند به ۶۵ و در مورد ميني بوس به ۲۷ ميلي ليتر در هر كيلومتر تقليل مي يابد.
گفتني است، ميزان مصرف سوخت خودروهاي سواري شخصي در استان تهران به طور متوسط ۱۵ليتر در هر ۱۰۰ كيلومتر، تاكسي ها و مسافركش ها ۱۸ ليتر، ميني بوس ها ۲۵ ليتر و موتورسيكلت ها ۵ليتر برآورد شده است.
|
|
|