|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
اينترپل به دنبال اوست
سلطان وحشت هنوز دستگير نشده
اما نكته جديد در پرونده اتهامي سلطان وحشت ادامه فعاليت خلافكارانه وي در كشور ژاپن است، به طوري كه پليس چند شهر ژاپن به دنبال او هستند، اما تاكنون موفق به دستگيري متهم نشده اند
محمود از طريق فرودگاه مهرآباد با تغيير چهره و هويت جعلي به دبي گريخت و همان روز بلافاصله معاونش كه با مدارك شخص ديگري انتظار او را در فرودگاه دبي مي كشيد «سلطان وحشت»را با خود به تايلند و از آنجا به ژاپن برد
|
|
ازدواج با يك زن كلمبيايي
متهم اين پرونده پس از تشكيل باند تبهكاري خود در ژاپن با يك زن كلمبيايي ازدواج كرد كه با همدستي او مواد مخدر از كلمبيا به طرز ماهرانه اي داخل كاكائو، انجير و مايع ظرفشويي جاسازي كرده و سپس وارد كشور ژاپن مي كرد و عواملش كه اكثر آنها را جوانان ايراني تشكيل مي دهند اقدام به پخش آن درچهار شهر ژاپن مي كنند.
تاكنون شناسايي نشده
هم اكنون پليس چهار شهر ژاپن، متهم اين پرونده را به جرم آدم ربايي، سرقت و پخش مواد مخدر تحت تعقيب قرار داده اند، اما تاكنون موفق به شناسايي مخفيگاه متهم و دستگيري او نشده اند زيرا او با زيركي موفق شده است با تغيير محل مخفي شدن خود در كشورهاي مختلف از دست ماموران فرار كند.
در شهر ناگويا
در پرونده اتهامي اين متهم ماجراي قتل يك مرد ايراني بدست عوامل او در شهر «ناگويا» ژاپن وجود داشت كه براساس گفته يكي از شاكيان پرونده، هنگامي كه مقتول قصد لو دادن فعاليت تبهكارانه اعضاي باند به پليس ژاپن را داشت، به دستور سر دسته باند به طرز مرموزي به قتل رسيد كه حكمي در اين خصوص صادر نشده است.
اسم «محمود - ك» معروف به «سلطان وحشت» براي دو گروه بسيار آشناست. اولين دسته گروهي از افراد هستند كه دستي بر ورزش كشتي دارند. شنيدن اسم «محمود-ك» آنها را سال ها عقب مي برد و جوان قوي هيكل و خوش تكنيك را در ذهن آنها تداعي مي كند كه توانست مدال طلاي قهرماني آسيا را براي ايران بدست آورد. اين گروه پس از كناره گيري «محمود» از تشك زرد كشتي ديگر از او خبري نداشتند تااينكه عكس او را در آبان ماه سال ۸۱ در صفحه حوادث روزنامه ها ديدند كه هنگام ورود به كشور در فرودگاه دستگير شده و قرار بود براي محاكمه جلو ميز قاضي بايستد و از خود دفاع كند.
دسته دوم، شاكيان پرونده اتهامي قطور «سلطان وحشت» هستند كه با توجه به آزار و اذيت هايي كه از سوي «محمود-ك» ديده بودند سرانجام جرات پيدا كرده بودند كه در برابر او ايستاده و براي بدست آوردن حق از دسته رفته خود از او در دادگاه فرودگاه شكايت كنند.
اما «سلطان وحشت» با سپردن قرار وثيقه ۵۰۰ ميليوني آزاد شد و روز محاكمه هنگامي كه همه در مجتمع فرودگاه منتظر حضور او بودند او با هويت جعلي توانسته بود از فرودگاه مهرآباد ابتدا به دبي سپس تايلند و در نهايت ژاپن فرار كند.
قاضي پرونده هنگامي كه از بازگشت «محمود-ك» براي محاكمه و دفاع از خود به ايران نااميد شد حكم محكوميت او را به صورت غيابي صادر كرد.
طبق اين حكم ، قهرمان سابق كشتي آسيا به ۱۰ سال حبس تعزيري، ۷۴ ضربه شلاق و پرداخت ديه محكوم شده است. اما نكته جديد در پرونده اتهامي سلطان وحشت ادامه فعاليت خلافكارانه وي در كشور ژاپن است به طوري كه پليس چند شهر ژاپن به دنبال او هستند اما تاكنون موفق به دستگيري متهم نشده اند.
از سفر به ژاپن تا تشكيل باند مافيايي
«محمود-ك» پس از سفر به كشور ژاپن در چهار شهر آن شبكه اي از افراد تبهكار تشكيل داد و فعاليت اعضاي اين شبكه براي باج خواهي و زورگيري از جوانان ايراني، آدم ربايي و پخش مواد مخدر آغاز شد.
متهم در سال ۸۰ هنگامي كه قصد داشت از طريق فرودگاه مهرآباد به خارج از كشور برود باشكايت چند جوان ايراني به اتهام ايجاد رعب و وحشت، باجگيري، تهديد، سرقت منجر به آزار و نقص عضو در ژاپن بازداشت شد.
۱۹ آبان ماه سال ۸۱ متهم در دادگاه ويژه مستقر در فرودگاه مهرآباد حضور يافت، در حالي كه شاكيان پرونده سعي داشتند با اظهارات خود در برابر قاضي دادگاه، به نوعي اثبات كنند كه نام اين مرد در ژاپن بر پيكر تمام ايرانيان لرزه مي اندازد و او با استفاده از قدرتي كه دارد اقدام به باجگيري كرده و هر كس كه سد راه او و خواسته هايش شود، يا در كارهاي غيرقانوني اش او را كمك نكند، از سوي او تهديد شده و توسط عوامل سلطان وحشت يا خود او لطمه هاي جبران ناپذيري خواهد خورد.
اين در شرايطي بود كه متهم با خونسردي همه اتهامات عليه خود را رد مي كرد.
موكلم بيمار است
به دليل كثرت شاكيان پرونده ادامه رسيدگي به جلسه ديگري موكول شد، اما در دومين جلسه محاكمه در حالي كه وكيل متهم ادعا مي كرد تعدادي از شاكيان در كار قاچاق با متهم همكاري داشتند اعلام كرد موكلش بيمار است و نمي تواند در دادگاه حاضر شود هر روز به تعداد شاكيان پرونده افزوده مي شد و آنها هم با آوردن مداركي كه اثبات مي كرد در كشور ژاپن بوده اند ادعا مي كردند كه پولشان از سوي محمود ربوده شده است.
در حالي كه وكيل ادعا مي كرد موكلش پس ازبرگزاري نخستين جلسه محاكمه دچار ناراحتي قلبي شده و در يكي از بيمارستان هاي خصوصي بستري شده بود. شاكيان اعلام كردند: «متهم تمارض مي كند و او را در راهروي بيمارستان ديده اند كه هيچ مشكلي نداشته و از آنان درخواست رضايت كرده است. پس از رسيدگي به پرونده در جلسه دوم، قاضي صابري طي دستوري اعلام كرد متهم بايد در جلسه بعدي دادگاه حتما حاضر شود.»
قرار وثيقه ۵۰۰ ميليوني
يكي از شاكيان پرونده در خصوص فرار سلطان وحشت گفت: «متهم پس از دستگيري همراه پرونده اتهامي اش به دادگاه ويژه فرودگاه فرستاده شد و قاضي دادگاه قرار بازداشت وي را با تعيين ۵۰۰ ميليون تومان وثيقه صادر كرد.» متهم بلافاصله اين مبلغ وثيقه را پرداخت كرد و به اين ترتيب تا روز محاكمه از رفتن به زندان نجات يافت.
او چون احتمال مي داد پس از اولين جلسه محاكمه قرار وثيقه اش به بازداشت تبديل مي شود خود را به بيماري زد تا خود را از آمدن به دادگاه نجات دهد. سومين جلسه محاكمه در حالي برگزار شد كه محمود به كمك ديگر اعضاي باندش در حال تدارك مقدمات سفرش بود. قرار بود سه نفر از دوستانش با هويت جعلي او را از طريق فرودگاه مهرآباد به دبي ببرند و معاون متهم در دبي تدارك سفرش را به آسيا فراهم كند. طبق برنامه، در حالي كه قرار بود سومين جلسه محاكمه او در دادگاه ويژه فرودگاه برگزار شود محمود از طريق فرودگاه مهرآباد با تغيير چهره و هويت جعلي به دبي گريخت و همان روز بلافاصله معاونش كه با مدارك شخص ديگري انتظار او را در فرودگاه دبي مي كشيد «سلطان وحشت»را با خود به تايلند و از آنجا به ژاپن برد. وي ادامه داد پس از بازگشت محمود از تهران او در انتخاب محل فعاليتش خيلي محتاط شد و براي مدت مشخص در جاي به خصوصي نمي ماند و هر چند روز يك بار مخفيگاه خودش را تغيير مي داد. گاهي در ژاپن است و زماني ديگر در تايلند و يا تايوان. محمود پس از دستگيري يكي از اعضاي باندش براي اينكه پليس نتواند او را دستگير كند بلافاصله محل انجام فعاليت هاي مافيايي خود را تغيير مي دهد.
صدور حكم غيابي
با تكميل شدن تحقيقات دادگاه و باوجود رديابي هاي پليس اينترپل تهران براي شناسايي متهم در كشوري كه به آن گريخته است، هيچ سر نخي از وي بدست نيامد. قاضي پرونده حكم را به صورت غيابي صادر كرد وي همچنين شكايت چند نفر از شاكيان را به علت نداشتن وجاهت قانوني ردكرد.
|
|
|
در دادگاه خانواده اتفاق افتاد
رجبعلي ۸۳ ساله طلا ق مي خواهد
يكي از پسرهايش به او مي گويد، سر پيري مي خواهي آبروي چندين ساله ما را ببري. تو كه انتظار نداري وقتي از مادرمان جدا شدي بچه هايت از او نگهداري كنند
«سر پيري مي خواهد طلاقم بدهد، خجالت نمي كشد. اين دفعه دوم است كه مرا با اين سن و سالم به دادسراي خانواده كشانده است. دفعه قبل مي گفت با هم تفاهم نداريم، يك هفته پله هاي دادسرا را بالا و پايين رفتيم تا بالاخره آقا با وساطت بچه ها از خر شيطان پايين آمد. هنوز يكماه نشده باز هم به دادسرا آمده و مي خواهد طلاقم بدهد. مثل بچه ها شده است مي گويد، چون غذايي كه پختم شور بوده نمي تواند اين زندگي را تحمل كند و مي خواهد طلاقم بدهد.»
سكينه ۷۸ ساله است و نه بچه دارد، ۶۰ سال با شوهرش زندگي كرده، اما شوهرش يك هفته پيش او را از خانه بيرون كرده بود.
او در اين هفت روز در خانه دختر بزرگش مانده بود.چند روز اول دامادش پنهاني به دخترش مي گفت: ما آبرو داريم، پدر و مادر تو هم سر پيري يادشان افتاده كه ازهم جدا شوند اگر خانواده من بفهمند ديگر نمي توانم سرم را بلند كنم.
سكينه حرف هاي آنها را مي شنيد و به روي خودش نمي آورد، اما دامادش چند روز قبل از برگزاري دادگاه به او گفته بود كه اگر از شوهرش جدا شود نمي تواند آنجا بماند.
اين حرف را تمام دامادها و عروس هايش و حتي دو نفر از نوه هايش به او گفته بودند.
او مي دانست پس از جدايي از شوهرش جايي براي زندگي ندارد و بايد به خانه سالمندان برود.
روي صندلي نشسته بود تا همسرش بيايد و قاضي به پرونده آنها رسيدگي كند.
صداي تق تق عصا رجبعلي را كه شنيد، سرش را بلند كرد و شوهرش را ديد كه به همراه يك زن جوان به آنجا آمده است.
شوهرش با آن زن مي خنديد و سكينه تازه فهميده بود كه چه كلاهي سرش رفته است.رجبعلي (شوهر سكينه) ۸۳ ساله و يك فرهنگي بازنشسته است.
سكينه مي گويد: من و رجب پسر عمو و دخترعمو هستيم و در يكي از روستاهاي اصفهان زندگي مي كرديم و براي اينكه بتوانيم با هم ازدواج كنيم از خانه فرار كرديم. چون پدرهاي ما سر ارث و ميراث پدربزرگمان اختلاف داشتند و اجازه ازدواج به ما نمي دادند. وقتي به تهران آمديم نه جايي براي زندگي داشتيم و نه غذايي براي خوردن. اما به خاطر علاقه اي كه به هم داشتيم تمام سختي ها را تحمل كرديم.
چند روز را در پارك ها مي خوابيديم تا رجبعلي در يك كارخانه كار پيدا كرد و توانستيم به يك مسافرخانه برويم. كم كم وضع مالي مان بهتر شد و ما توانستيم يك اتاق كوچك اجاره كنيم.
ما پنج پسر وچهار دختر داريم. البته دو تا از بچه هاي من در سنين كودكي به خاطر بيماري سرطان خون فوت كردند.
تقريبا چند ماهي است كه رجبعلي بهانه در مي آورد براي اينكه از من جدا شود.
تازه مي فهمم كه او براي چه مي خواهد از من جدا شود.
رجبعلي گوشه سالن روي صندلي نشسته و با زن همراهش صحبت مي كند.
يكي از پسرهايش به او مي گويد، سر پيري مي خواهي آبروي چندين ساله ما را ببري. تو كه انتظار نداري وقتي از مادرمان جدا شدي بچه هايت از او نگهداري كنند.
يكي ديگر از پسرهايش داد مي زند، حداقل خجالت بكش و به اين زن بگو پايين منتظرت بماند.
هركدام از بچه هاي پيرمرد حرفي مي زنند يكي مي گويد اگر اين كار را انجام بدهي ديگر پدر مانيستي و براي ما مرده به حساب مي آيي ديگري داد مي زند از اين سن و سالش خجالت نمي كشد، سر پيري هوس زن جوان كرده است. مي خواهد زني را كه ۶۰ سال با او زندگي كه نه، او را تحمل كرده است طلاق بدهد.
- بيچاره مادرمان عمرش را به خاطر چه كسي به هدر داده است.
- اين زن كه عاشق چشم و ابروي تو نيست او چشم به مال و ثروت تو بسته است.
-يعني تو آنقدر انصاف نداري كه مي خواهي زنت را آواره كني؟
-كسي به ما زن نمي دهد آن وقت اين آقا با ۸۳ سال سن دوباره ازدواج كرده است.
رجبعلي حرف آنها را قطع مي كند و مي گويد اين خانم وكيل من است مي خواهم از مادرتان جدا شوم. به حرف هيچ كدامتان هم گوش نمي دهم.
يك وكيل دادگستري مي گويد، اختلاف اين زوج مسن ريشه اي است و ماجراي غذاي شور بهانه اي بيش نيست.
اما به هر حال پيرمرد مجبور است مهريه همسرش را به نرخ روز و همچنين اجرت المثل دوره زوجيه كه ۶۰ سال است به او بپردازد .
|
|
|
دزد هاي بي فرهنگ! براي چه مي دزدند؟
سرزمين كاشي ها و مناره هاي آبي هرگز از سرقت و سارقان امان ندارد. سارقان البته خود بيچاره اند كه در اين ميانه چيزي نصيبشان نمي شود. آنها كه سود مي برند خريداران كاشي هاي گرانقدر و ذي قيمتي هستند كه قدر آنها را همان خريداران بيشتر از ما مي دانند. ماجرا از اين قرار است كه ۳ قطعه كاشي از مسجد چهل محراب يزد را سرقت كرده اند بي آنكه كسي بويي از اين ماجرا ببرد. اين البته تمام ماجرا نيست. چراكه علاوه بر كاشي هاي اين مسجد، سنگ هاي مسجد ابوذرآباد را هم به سرقت برده اند. بد نيست بدانيد كه ۳ قطعه كاشي محرابي شكلي كه از مسجد چهل محراب به سرقت برده اند ازجمله اشياي شاخص تاريخي بودند كه در داخل مقبره اي به نام «امامزاده سيدمحسن» روي ديوار جاي داشته اند و ازنظر قدمت، آثاري ارزشمند و مربوط به قرن هفتم هجري بوده اند. جالب اينجاست كه قبل از سرقت اين كاشي ها به مسوولان اداره اوقاف يزد پيشنهاد شده بود تا از اين قبيل اشيا محافظت بيشتري صورت بگيرد و درصورت امكان آنرا در اختيار ميراث فرهنگي يزد قرار دهند تا در جايي مناسب نگهداري شود. مديركل ميراث فرهنگي يزد در اين باره مي گويد: «ما با مسوولان اداره اوقاف همكاري خوبي داشتيم و خواهيم داشت اما درمورد انتقال قطعي اين اشيا آنها هنوز به تصميم معيني نرسيده بودند.» اين كاشي ها به صورت لوح كاشي، داراي لعاب فيروزه اي رنگ و ابعاد ۳۰ در ۴۰ بوده اند و حتي در كتاب يادگارهاي يزد تاليف ايرج افشار نيز به آنها اشاره شده است. جالب اينجاست كه خيلي از اين سارقان بي آنكه بدانند چه چيزي مي دزدند و اشياي مسروقه به چه دردي مي خورد آنها را سرقت مي كنند. مثلاً آنها چندي پيش يك نمونه سنگ محرابي را ربوده بودند اما اين سنگ اخيراً توسط نيروي انتظامي در بيابان هاي اطراف يزد كشف شده است. اين ماجرا نشان مي دهد كه ربايندگان پس از گذشت مدت ها از زمان سرقت قادر به فروش آن نشده و به ناچار براي فرار از خطرات ناشي از نگهداري و كشف آن توسط نيروي انتظامي، آن را در بيابان هاي اطراف يزد رها كرده اند.
|
|
|
بازهم خدا را شكر
انباري در خيابان ۱۷ شهريور تهران كوچه جهانيان طعمه حريق شد. اين حادثه ساعت يك بامداد صبح سه شنبه اتفاق افتاد و خسارات مالي فراواني را براي صاحبان آن انبار به جا گذاشت. ماموران ايستگاه هاي ۲۳۹، ۲۱، و۴۸ آتش نشاني با اطلاع از اين حادثه و گستردگي حريق، به موقع در محل حضور يافتند و پس از سه ساعت تلاش، حريق را مهار كردند. آنها از خيابان مقابل انبار و بااستفاده از نردبان هاي بلند از طريق سقف به آتش يورش بردند و با بستن دهها رشته لوله آب پرفشار از ادامه طريق و سرايت به قسمت هاي ديگر جلوگيري كردند. در اين ماجرا با تلاش ماموران از بروز ميلياردها ريال خسارت به اين انبار مملو از لوازم خانگي يخچال، تلويزيون، كولر وغيره جلوگيري شد. بازهم خدا را شكر .
|
|
|
دستگيري قاچاقچيان انسان
پسرك بارسنگين سيگارها را به زمين انداخت وگريخت. گريخت تادستگير نشود. دستگير نشود تا خانواده اش بي خرجي نماند. درد نداري بد درديست. با ا ين حال بي فايده بود پسرك بدام افتاد. وقتي برگشت خواهرش رادر خانه نديد. خاهرش را در ازاي آن يك كارتن برده بودند به كجا؟ هنوز جوابش را پيدا نكرده او شايد با خواندن اين خبر كمي خوشحال شود ۱۰۴ نفر از قاچاقچيان انسان را در ايلام دستگير كرده اند. آنها كارشان فرستادن آدم ها به آن طرف مرزهاست. قاچاقچيان ۱۱۱ قبضه سلاح و ۲۸۲ دستگاه ماهواره هم با خود داشته اند. البته در اين ميان ۲۹ هزار نفري كه برخي از اين عاملان قاچاق انسان به آن طرف فرستاده انند هم به كشور عودت داده شده اند. كسي دختركي سبزه رو ميان آنها نديده است؟
|
|
|
وامانده ميان آب ها
گارد ساحلي جزيره «كرت» واقع در شرق يونان ۳۶ مهاجر غيرقانوني و هفت نفر از قاچاقچياني كه قصد داشتند آنها را وارد يونان كنند را به دام انداخته است. اين مهاجران كه ميان آنها چند نفر ايراني هم ديده مي شود توسط يك قايق چوبي از كشور تركيه به مقصد يونان حركت كرده بودند كه با به موقع عمل كردن نيروهاي گارد ساحلي اين مهاجران دستگير شدند.
بد نيست بدانيد دستگيرشدگان گفته اند كه مبلغ هنگفتي پول در تركيه براي انتقال خود به خاك يونان به قاچاقچيان پرداخت كرده اند. البته آنها هنگام دستگيري مدعي شده اند كه فلسطيني اند اما با بررسي هاي انجام شده معلوم شد كه بيشتر آنها مصري و بعضي از آنها ايراني و پاكستاني اند.
|
|
|
سقوط پنكه سقفي در كلاس
تلفن زنگ مي زند. گوشي را برمي داريم. صداي مضطرب مردي به گوش مي رسد. مي گويد اتفاقي در مدرسه دخترش افتاده كه مي خواهد به ما بگويد. صبح از مدرسه دخترم (دبيرستان شرافت) در محله سراج با ما تماس گرفتند و خواستند كه به آنجا برويم. وقتي همراه با مادرش به آنجا رفتيم دخترم را با سروكله خوني ديدم. خيلي ترسيديم. علتش هم سقوط پنكه سقفي در كلاس، روي سر بچه هايمان بود. بعد از اين تماس فوراً به محل حادثه يعني دبيرستان دخترانه رفتيم و خواستيم كه با مدير مدرسه صحبت كنيم. اما معاون مدير با لحن بدي با ما صحبت كرد و گفت كه هيچ اتفاقي نيفتاده و بعد ما را از آنجا بيرون كرد. بعد از آن به بيمارستان الغدير كه دو دانش آموز را به آنجا برده بودند مراجعه كرديم و با پزشك معالج صحبت كرديم وي اظهار كرد: يكي از دو دانش آموز كه سرش شكافته بود بعد از زدن پنج بخيه مرخص شد. دانش آموز ديگر هم مشكل خاصي نداشت. فقط ترسيده بود. از سرش عكس گرفتيم و چيزي نبود!
|
|
|
بحران صندوق به اينجا رسيد
صندوق قرض الحسنه «فاطميه» فولادشهر اصفهان - كه هم اكنون به دليل بحران مالي و كمبود نقدينگي به ورشكستگي رسيده و حدود ۳۰ هزار نفر را سرگردان كرده است - تخلفات قابل توجيه از اساسنامه و موازين قانوني داشته است. بيچاره آن ۳۰ هزار نفر كه معلوم نيست كي و كجا قرار است به پولشان برسند. اين صندوق كه توانايي پرداخت بدهي هاي خودش را ندارد و خلاف اساسنامه و قوانين كشور به يكي از شركت هاي واقع در استان چهارمحال و بختياري بيش از ۲۵۰ ميليون تومان وام بهره داده تازه غير از اين يك ۶۰ ميليون تومان و يك ۲۰۰ ميليون تومان وام خلاف هم به ديگر جاها پرداخت كرده، مي گويد علت اين همه تخلف روي آوردن صاحبان اين صندوق به فعاليت هاي تجاري و خارج كردن وجوهات سپرده گذاران بوده است.
|
|
|
مبارزه با مرگ
: AFP يك پيرزن ۱۰۲ ساله ايتاليايي روز گذشته از طبقه چهارم آسايشگاهي در تورين سقوط كرد و از اين حادثه جان سالم به در برد.
به نوشته روزنامه لااستامپا، اليسا لوي كه هنوز انرژي دارد و تا چند ماه پيش كارهاي خود را بدون نياز به كمك ديگران انجام مي داد قصد داشت كارهايي را كه در حياط اين آسايشگاه انجام مي گرفت تماشا كند كه سقوط كرد.
وي از دو سال پيش در اين آسايشگاه سالمندان سكونت دارد.
بخت با اين پيرزن ايتاليايي يار بود كه بر روي كلبه اي پلاستيكي كه كارگران در داخل حياط اين آسايشگاه برپا كرده بودند افتاد و آخ نگفت. مردم براي نمردن چه شانسي دارند!
|
|
|
عواقب قماربازي
آقاي قماربازانگليسي براي دست آخر هيچ چيزي در چنته نداشت نه مالي نه اموالي نه پولي. او حتي كلاهش را هم درقمار باخته بود. چه بايد مي كرد؟ گلويش خشك شده بود جرعه اي نوشيد و فكري از سرش گذشت؛ «دخترم».
و اين چنين شد كه خبر ما خبري جنجالي شد. اين مرد انگليسي دختر ۱۵ساله اش را به خاطر باخت در قمار به طلبكارش فروخت. اين آقاي نامحترم در ازاي بدهي هايي كه در قمار به بارآورده، دختر خود را درعوض ۱۵ هزار پوند به طلبكارش فروخت. قرار است دختر اين آقاي قمار باز پس از سفر به خارج از انگلستان اجبارا با آقاي طلبكار ازدواج كند. براساس قوانين انگليس دريافت پول براي ازدواج با دختر يا پسر خانواده جرم محسوب نمي شود.
|
|
|
قتل يك پسربچه
پليس اندونزي فردي را به اتهام قتل يك پسربچه و اذيت و آزار جنسي يكصد كودك بازداشت كرده است. اين مرد از ۲۸ سالگي تا الان كه ۶۲ سال دارد به آزار كودكان مي پرداخته.
«احمد علوي» رئيس پليس منطقه جنوب جاكارتا گفت كه متهم «محمدبشيرالدين» ۶۲ ساله روز پنج شنبه ساعاتي پس از قتل يك پسربچه ۱۴ ساله بازداشت شد.
متهم از طي ۳۴ سال گذشته بيش از يكصد كودك را مورد آزار و اذيت جنسي قرار داده است.
بيشتر قربانيان اين متهم، كودكان خياباني بودند. پليس اندونزي اطلاعات بيشتري در اين رابطه در اختيار خبرنگاران قرار نداد.
|
|
|
ظهور ساختمان خراب كن
در ليست پيمانكاراني كه قرار است بلندترين ساختمان جهان را بسازند گروه سعودي بن لادن نيز قرار دارد، اين گروه يكي از بزرگترين كارتل هاي راه و ساختمان جهان است. تنها شركت عربي كه نامش در ليست شركت هايي كه براي ساخت برج دبي به ارتفاع ۷۰۵ متر نامزد شده اند، گروه سعودي بن لادن، وابسته به رهبر القاعده قرار دارد. كسي كه برج دوقلو، سمبل اقتدار آمريكا را خراب كرد.
قرار است اين برج در امارات در سال ۲۰۰۸ ساخته شود. اين آسمان خراش ۲۵۰ متر از بلندترين ساختماني كه هم اكنون وجود دارد، بلندتر است. مرتفع ترين ساختمان جهان درحال حاضر برج هاي دوقلوي پتروناس در كولالامپور مالزي است. برج دبي قرار است شامل هتل، آپارتمان، دفتر كار، مراكز تفريحي و رستوران باشد.
|
|
|
سيل در افغانستان
پنج كودك و يك زن در روستاي «سرپل» در شمال افغانستان براثر جاري شدن سيلاب كشته شدند. براثر اين سيلاب كه به دنبال بارش هاي شديد در چند روز اخير جاري شد، ۵۰ واحد مسكوني در بخش هايي از مناطق شمالي افغانستان تخريب و تعدادي از روستاييان مجروح شدند. به گفته يكي از مسوولان افغانستان يك تيم از اداره مبارزه با حوادث به محل حادثه اعزام شدند. افغانستان نيمه دوم سال گذشته و دو ماه اخير را با كمبود شديد بارش برف و باران پشت سر گذاشت، اما در چند روز گذشته ميزان بارندگي در كابل ۲۲ ميليمتر اعلام شد. بعضي مناطق افغانستان ازجمله شهر كابل، پايتخت كشور در ۱۰ روز گذشته شاهد دو تا سه زمين لرزه خفيف نيز بود كه خساراتي به همراه نداشت.
|
|
|