پنجشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۳۸۳ - شماره ۳۳۸۴
ارزيابي دومين بازار جهاني كتاب از نگاه يك ناشر
كتاب ايران در آيينه جهان
فريده خلعتبري*
007122.jpg
بازار جهاني كتاب ايران حركتي تازه است كه بر مبناي تفكر و تعقلي ترديد ناپذير شكل گرفته است و اگر تداوم يابد و به گونه  اي كه از ابتدا برنامه ريزي شده بود، پي گرفته شود، بدون شك به بار خواهد نشست و نه تنها كتاب ايراني را در جايگاه شايسته  و بايسته خود در بازارهاي جهاني قرار خواهد داد، بلكه مي تواند در بلند مدت جايگزين درآمد نفت كشور باشد.
فرهنگ و هنر ايران زمين بر پيشينه اي يازده هزار ساله تكيه دارد و ايران سرزميني است كه به درستي از گهواره هاي تمدن جهاني نام داشته است. بر اين دو ويژگي بايد توان و دانايي جوانان و عشق بي پايان به اعتلاي كشور را افزود. پس، رسيدن به آرمان پيش روي، پيمودن راهي دشوار را ايجاب نمي كند.
نخستين بازار جهاني كتاب ايران همزمان با شانزدهمين نمايشگاه بين المللي كتاب تهران برگزار شد. اين نخستين تجربه اگرچه با نارسايي هايي همراه بود، اما گام استواري به شمار مي رفت و اگر در رفع نارسايي ها اهتمام ورزيده مي شد، بدون شك در دومين برگزاري مي توانستيم نتيجه بيشتري به دست آوريم. اما، هر تغييري در ايران همواره با آغاز دوباره تجربه كردن تجربه  شده ها همراه است. به همين سبب، دومين بازار جهاني كتاب ايران نيز بري از نارسايي ها و به دور از كاستي ها نبوده است.
هدف اصلي برگزاري بازار جهاني كتاب، ارائه كتابهاي ويژه ايراني است، كه مي توانند در صورت برخوردار شدن از حمايتي معقول، به بازارهاي جهاني راه بيابند و در اختيار خوانندگان غير ايراني قرار گيرند. بنابراين، بازار مختص كتاب است، نه شماري رايانه رها شده در فضايي گسترده و فاقد جذابيت كه بازديد كننده را روي گردان مي كند. بازار، به شماري تصاوير ريز و درشت از تعدادي از تصويرگران آشنا و ناآشنا تعلق ندارد كه تنها دليل حضورشان عضويت در يك تشكل صنفي است. بازار، ارتباطي با سينما، كه هنر متفاوتي است، ندارد. بازار، براي به فروش رسانيدن لوح هاي فشرده آموزشي نيست و... اينها همگي موارد تازه افزوده شده به دومين بازار بودند كه در نخستين بازار ديده نمي شدند، زيرا كه به درستي جايگاهي در بازار جهاني كتاب ايران ندارند.
شركت كنندگان در بازار جهاني كتاب ايران بايد از ويژگي هاي لازم برخوردار باشند، وگرنه اين بازار تنها تكراري از بخش داخلي نمايشگاه خواهد بود و بس. اين ويژگي ها، هم براي كتابهاي به نمايش گذاشته شده است و هم براي مسئولان حاضر در بازار كتاب. در هر دو مورد، دومين بازار حتي با نخستين بازار فاصله داشت، چه رسد به بازار مطلوبي كه در پي آن هستيم.
شماري از شركت كنندگان كتابهاي ترجمه شده ارائه داده بودند. گروهي ديگر، كتابهايي كه نه ترجمه كامل آنها به يكي از زبانهاي رايج دنيا پيوست بود و نه حتي خلاصه اي همراه داشتند. بعضي از مسئولان غرفه ها نيز به بازار تعلق نداشتند. حضور افرادي كه با پاي بدون جوراب، سرپايي اتاق خواب و پوششهاي كثيف و گاه متعفن در غرفه ها به نظافت گوش، بيني يا پاي خود مي پرداختند، بازديد كنندگان خارجي را از توقف در غرفه هاي مجاور نيز باز مي داشت تا چه رسد به حضور يافتن در غرفه هاي تحت تصدي اين افراد.
در بازار جهاني كتاب، بيش از هر چيز آرامش و زيبايي محيط مي تواند بر خريداران بالقوه اثر بگذارد، اما در دومين بازار، صداهاي گوش خراش فيلمهاي فارسي و لوح هاي فشرده گوناگون چنان آزار رسان بود كه نه تنها خارجيان تاب تحمل نداشتند، بلكه ديگر حاضران در غرفه هاي خصوصي نيز در عذاب بودند و در بسياري موارد مصاحبه، گفت وگو و حتي مكالمه عادي آنان نيز به سبب آلودگيهاي صوتي بي وقفه، انجام پذير نبود.
در اين بازار، ميزگردها گه گاه به سخنراني و تك خواني تغيير شكل يافت و كارگاه هاي آموزشي هرگز برگزار نشد. گذشته از آن كه مباحث براي خارجيان حاضر در جلسه ها جذابيت نداشت، به دليل نبود امكان برگردان مطالب، قابل استفاده نيز نبود.
در نخستين بازار، چند همايش و نشست برگزار شد كه اگر ادامه مي يافت مي توانست در دومين بازار به بار بنشيند. اين كه اصولاً برگزاري اين نشستها مي تواند به رونق بازار جهاني كتاب بيفزايد، جاي بسي ترديد است. برگزاري همايشهايي با هدف شناساندن دستاوردهاي فرهنگ مكتوب كشور مفيد است، اما به شرط آن كه امكان ترجمه گفته ها وجود داشته باشد و طرفهاي حاضر بتوانند از آراي يكديگر بهره برگيرند.
زمان و مكان برگزاري بازار كتاب، در نخستين بازار نيز مورد بحث و نقد بود و همچنان اين پرسش وجود دارد كه آيا تقارن برگزاري بازار با نمايشگاه بين المللي كتاب و همجواري با ناشران و پخش كنندگان فروشنده كتابهاي خارجي كه خود ايراني اند، مي تواند مفيد باشد؟ بازار بايد در محيطي آرام، دلپذير، دوستانه و به دور از هر گونه هياهو و جنجال ديگر رويدادها برگزار گردد و بازديد كنندگان آن حضوري هدفمند داشته باشند. خارجيان حاضر در نمايشگاه، همگي فروشنده كتابهاي خود و مبلغان سازمانهاي خود بودند. آن كه براي نمايشگاه بين المللي كتاب فرانكفورت، ژنو، پاريس يا ديگر نمايشگاههاي جهاني به دنبال شركت كننده مي گردد، هرگز نمي تواند در بازار جهاني كتاب ايران مفيد فايده اي باشد. بدتر آن كه، فروشندگان حاضر در غرفه هاي خارجي گه گاه حتي با فعاليت نشر نيز ناآشنا بودند. در نخستين بازار چند نفري بودند كه فعاليتشان چندان بي ارتباط با بازار جهاني كتاب نبود. اما، در دومين بازار به ندرت كسي ديده مي شد كه بتواند در ورود كتابهاي ايراني به بازارهاي جهاني مثمرثمر واقع شود.
براي بازار جهاني كتاب بايد از ميهمانان ويژه اي دعوت به عمل آورد. آژانسهاي ادبي، بخش خريد حق نشر در شركتهاي انتشاراتي بزرگ و ويراستاران ارشد مؤسسه هاي انتشاراتي، خريداران بالقوه آثار ايراني مي توانند باشند. از آن گذشته، كشورها نيز بايد مورد گزينش قرار گيرند. بدون شك، فرانسه، سوييس، مصر، ژاپن و حتي آلمان خريداران بالقوه نخواهند داشت. اين كشورها اگرچه علاقه مند به حضور يافتن در ايران هستند، ولي تنها به فروش آثار خود مي انديشند و هرگز خريدار نخواهند شد؛ يا بهتر است بگوييم تا زماني كه ايران حضور چشمگيري در ديگر بازارهاي جهان نداشته باشد، خريدار نخواهند شد. پس، تماس گرفتن با آنها بايد به سالهاي آينده موكول شود.
در ميان ايرانيان و مسئولان نيز كساني هستند كه مي توانند به حضور كتابهاي ايراني در بازارهاي جهاني كمك كنند. حضور مقامهاي فرهنگي و هنري كشور، رايزنهاي فرهنگي كشور در ديگر كشورها و نمايندگان ايراني ناشران خارجي كه از كمكهاي دولتي بهره مي برند اگر با تشويق صنعت گران موفق و سرمايه داران فرهنگ دوست همراه شود، مي تواند به رونق بازار جهاني كتاب ايران ياري رساند. در تمام كشورهاي پيشرفته جهان، صنايع سودآور هستند كه با حمايتهاي خود، راه توسعه فرهنگي كشور خويش را فراهم مي آورند. اين تجربه گرانبهاي كشورهاي موفق بايد الگو قرار گيرد و از صاحبان صنايع و دولتمردان دعوت به عمل آيد تا با بازديد از بازار، حمايت از ناشران موفق را در سرلوحه كار خود قرار دهند و بر سرعت حضور كتابهاي ايراني در بازارهاي جهاني بيفزايند. اما، چنين نبود. حتي در برنامه هاي بازديد مقامهاي ديدار كننده و حضور يافته در نمايشگاه نيز بازار جهاني كتاب ايران ناديده گرفته شد.
اما به رغم كاستيها و شايد پس رفتها، حركتهاي مثبتي نيز در دومين بازار ديده مي شد كه نبايد نانوشته بماند. مهم ترين گام، تخصيص غرفه اي به دستاوردهاي جهاني نشر ايران با نام «كتاب ايران در آيينه جهان»  بود كه در يك نگاه مي توانست جايگاه كتابها و ناشران ايراني را در بازارهاي جهاني نشان دهد. شايد اگر مسئولان فرهنگي كشور زماني را در اين غرفه سپري مي كردند، مي توانستند سياستهاي فرهنگي و حمايتي را به گونه اي تغيير جهت دهند كه موفقيت آينده تضمين شود. دانستن واقعيتها همواره مي تواند در گشودن راه اعتلا بسيار مؤثر باشد. پس، اين حركت فرهنگي دست اندركاران را بايد قدر دانست، البته به شرط آن كه نتيجه گيري و اقدام فراخور به بوته فراموشي سپرده نشود.
از ديگر گامهاي بسيار مثبت برداشته شده، مستند سازي رويدادهاي بازار بود. يك نفر عكاس به طور تمام وقت از غرفه ها بازديد مي كرد و از تمامي ديدارها و گفت وگوهاي انجام شده در غرفه ها عكس مي گرفت تا مدرك و دليل كافي از آن چه گذشته است، در اختيار آيندگان قرار گيرد.تقدير از كساني كه با حضور مثبت و سازنده خود به بازار رونق بخشيدند نيز حركت تازه اي بود كه مي تواند جايگاه خود را به عنوان يك حركت فرهنگي تثبيت كند و با ايجاد انگيزه در آنان كه حضوري ملموس داشته اند، امكان حضور هرچه پربارتر آنها را فراهم آورد. هيچ گاه نمي توان تأثير تشويق و تنبيه را ناديده گرفت. حتي اگر تنبيهي در كار نباشد، تشويق فعالان و برتران مي تواند گره از مشكلات بسياري بگشايد و موفقيت فردا را به ارمغان آورد.يكي ديگر از حركتهاي زيبا و مؤثر در دومين بازار، ميهمان نوازي و پذيرايي رايگان از ميهمانان غرفه ها بود. ناشري كه ميزبان ميهمانان خارجي است، امكان  پذيرايي همزمان از ميهمانان خود را نخواهد داشت و ميهمان را بدون چاي يا نوشيدني روانه كردن هم از ايرانيان ميهمان نواز پسنديده نيست. اين نكته بيني و دقت نظر مسئولان برگزاركننده دومين بازار بدون شك مورد تحسين و تقدير تمامي حاضران بوده است و خواهد بود.
آنچه نوشته شد، براي كاستن از ارج و ارزش تلاش كساني نيست كه برگزاري بازارهاي جهاني كتاب را تحقق بخشيده اند. هدف آن است كه دست كم آموخته هاي دومين بازار، براي برگزاري سومين بازار مدنظر قرار گيرد و با عنايت به طرح اوليه و آنچه از ابتدا مي بايست در چنين بازارهايي تحقق يابد، از هم اكنون برنامه ريزيها آغاز گردد و پي گرفته شود تا موفقيت سومين بازار، كه با رعايت كليه بايدها و نبايدها برگزار خواهد شد، تضمين گردد.
بدون شك، ورود كتابهاي ايراني به بازارهاي جهاني همراه با نتايج باورناشدني فرهنگي خواهد بود كه اعتلاي فرهنگي كشور را به همراه خواهد داشت. اما، بدون همكاري همه جانبه تمامي دست اندركاران و بدون حمايت و پشتيباني مسئولان فرهنگي، پيمودن راه دشوار و زمان بر است.
مباد آن كه پيش از حصول نتيجه دلخواه، فرصتها از دست به در روند و به جز افسوس بر جاي نماند.
* مدير انتشارات شباويز و ناشر نمونه سال ۸۲

پيشخوان
روزنامه توفيق و كاكا توفيق
007113.jpg

دكتر فريده توفيق/ ناشر: نشر آبي، چاپ اول، بهار ۱۳۸۳/ قطع: وزيري/ قيمت: ۳ هزار تومان/ ۳۱۷ صفحه، مصور
نام روزنامه توفيق با طنز و فكاهي و سانسور و البته توقيف درآميخته است. اين نشريه كه بارها و بارها توقيف شده است، از جمله پرطرفدارترين و خواندني ترين نشريات پيش از انقلاب بود و فضايي متفاوت در عرصه طنز را سبب شد.كتاب «روزنامه توفيق و كاكا توفيق» مجموعه اي از مطالبي است كه خواننده را به شكل دقيق با شكل گيري اين نشريه و نيز فضاي دروني آن، تحريريه و اداري، آشنا كرده و سپس مطالبي را كه در دوره پهلوي با سانسور و توقيف همراه بود، در لابه لاي صفحات آورده است .خواننده در اين كتاب كه از شكل و شمايل جذابي نيز برخوردار است، با مبارزات طولاني كاكا توفيق بعد از توقيف غيرقانوني توفيق، علت واقعي توقيف توفيق با اسناد و مدارك محرمانه و خيلي محرمانه، مطالب و كارتونهاي سانسور شده مندرج در توفيق قبل از سانسور. سيرابي فروشي كاكا توفيق، شكايت كاكا توفيق به مراجع مختلف، تشكيلات روزنامه توفيق و طرز اداره آن، مختصري از اوضاع و احوال ايران در سال هاي ۱۳۳۷ تا ۱۳۵۰، نام حقيقي بعضي از سمبل هاي روزنامه توفيق، تشكيلات حزب خران و اظهار نظرهاي شخصيت هايي چون مصدق، دكتر زرين كوب، دكتر علي شريعتي، غلامرضا تختي، محمد علي جمالزاده، جلال الدين همايي و... آشنا مي شود.
اتاق شماره ۶ و چند داستان ديگر
007110.jpg

آنتوان چخوف/ مترجم: كاظم انصاري/ ناشر: انتشارات ناهيد/ ۱۳۸۳/ قطع: رقعي/ قيمت: ۲۱۰۰ تومان/ ۲۲۴ صفحه
اگرچه مجموعه نمايشنامه ها و داستان هاي آنتوان چخوف،با ترجمه سرژ استپانيان و در نزديك به ۷ جلد منتشر شده است(انتشارات توس) و آن ترجمه ها را مي توان تازه ترين و آخرين ترجمه ها از آثار چخوف نام نهاد، اما انتشار مجدد برخي از ترجمه هاي كهن، اين ويژگي را دارد كه نسل تازه كتابخوان را با چگونگي و اصولاً ادبيات تاريخي ترجمه در ايران آشنا مي كند. ترجمه كاظم انصاري از «اتاق شماره ۶»و داستانهاي به دنبال خدمت، درباره عشق، كالاي جاندار، داستان نقاش، اندوه و خودكشي در سال ۱۳۴۰ براي نخستين بار منتشر شد و اكنون پس از قريب به ۴۳ سال تجديد چاپ مي شود. در متن كتاب مقاله دو صفحه اي «وركور» با عنوان تأثير چخوف در صفحات ۱۰۱ و ۱۰۲ آمده است كه ناشر در چاپ تازه مي توانست آن را به جاي مقدمه در ابتداي كتاب بياورد، كه اميد مي رود در چاپ بعدي چنين كند.
شعر آمريكاي لاتين در قرن بيستم
007227.jpg

گزيده و گردآوري: فريده حسن زاده(مصطفوي)/ ناشر: نشر ثالث/ بهار، ۱۳۸۳/ قطع: رقعي، گالينگور با روكش/ قيمت: ۴۵۰۰ تومان، ۵۲۰ صفحه.
ويژگي مهم كتاب علاوه بر مقدمه خواندني و قابل استفاده گردآورنده درباره شعر آمريكاي لاتين، جسارتش و نيز حسن ذوق ناشر براي آوردن متن انگليسي اشعار در روبه روي ترجمه مترجم است. اين گونه هم علاقه مندان زبان انگليسي با نحوه ترجمه و معادل يابي ها آشنا مي شوند و هم خوانندگان و مترجمان حرفه اي تر، ترجمه را به مقايسه مي نهند وغث و ثمين آن را بر روزن مي افكنند. گردآورنده سعي كرده درباره هر شاعر اطلاعاتي مختصر بدهد و فضاي شعري وي را توصيف كند و سپس چند شعر معروف را در پي بياورد. خواننده در اين كتاب با شعرايي چون بورخس، كلوديالارس، ال سالوادور، كارلوس پلسر، خوسه گور و ستينا، اكتاويوپاز، پاپلونروادا، ويكتور خارا، ارنستو چه گوآرا و دهها شاعر ديگر آمريكاي لاتين آشنا مي شود.
شاهنشاهي ساساني
007125.jpg

نويسنده: تورج دريايي، مترجم: مرتضي ثاقب فر/ ناشر: نشر ققنوس، بهار ۱۳۸۳/ قطع: وزيري گالينگور/ قيمت: ۲۹۰۰ تومان/ ۲۲۲ صفحه مصور
از زمان انتشارات كتاب محققانه آرتور كريستينسن به زبان فرانسه، به نام «ايران در زمان ساسانيان» در سال ۱۹۴۴، تاكنون تنها يك كتاب كوچك ديگر درباره تاريخ ساساني نوشته شده است كه آن هم تأليف كلاوس شيمان و به زبان آلماني است. اگرچه و به تازگي كتابي از ناصر پور پيرار درباره «ساسانيان» و آن هم در سنگاپور منتشر شده است و (از قرار نويسنده نتوانسته مجوز نشر اين كتاب ،كه جلد سوم كتاب ۱۲ قرن سكوت است، را از داخل كشور كسب كند كه مجبور به چاپ آن در سنگاپور شده است) آن گونه كه نويسنده در مقدمه آورده دو جلد ديگر هم درباره زمان ساسانيان در دست تأليف و انتشار است. از اين جمله معترضه كه بگذريم، كتاب تورج دريايي به زبان انگليسي نوشته شده و مترجم اثر نيز از جمله آشنايان جدي و عميق با تاريخ ايران باستان است. كتاب در ۵ فصل به تاريخ سياسي ساسانيان، دين در شاهنشاهي ساسانيان، اقتصاد و سازمان اداري ساسانيان، جامعه ساساني و زبان و ادبيات در دوران ساساني مي پردازد. ترجمه روان، جلد زيبا و صحافي و شيرازه بندي محكم از جمله ويژگيهاي اين كتاب است، اگرچه كتاب در اصل براي خوانندگان خارجي نوشته شده است.
قاتل روباه است
007116.jpg

الري كويين/ ترجمه خجسته كيهان/ ناشر: نشر افق، چاپ اول بهار ۱۳۸۳/ قطع رقعي/ قيمت:۳۰۰۰ تومان۳۵۴، صفحه
بخش ادبيات و رمان نشر افق چند مدتي است كه به شكلي جدي و مؤثر فعال شده و آثار خوب و قابل اعتنايي از نويسندگان شناخته شده داخلي و خارجي را به بازار عرضه كرده است. تازه ترين كتاب از اين مجموعه همين كتاب است كه رماني پليسي و ماجرايي است كه در عين سرگرم كنندگي و جاذبه، سياستها، تجاوزها و كشتارهاي آمريكايي ها در برابر ژاپني ها را با نگاهي انتقادي تشريح مي كند. الري كويين نام مستعار دو نويسنده اهل نيويورك (فردريك دني و منفرد بي.لي) است كه با هم داستاني پليسي نوشتند و در مسابقه اي ادبي برنده شدند.
اين دو پس از اين موفقيت از كار تجاري دست مي كشند و طي سالهاي متوالي نزديك به ۳۵ رمان و پنج مجموعه داستان كوتاه و سه كتاب نقد و مجله ادبي منتشر كردند.
دو دهه واپسين حكومت پهلوي
007107.jpg

نويسنده: حسين آباديان/ ناشر: مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، چاپ اول، بهار ۱۳۸۳/ قطع وزيري/ قيمت: ۳۰۰۰ تومان/ ۴۹۶ صفحه(مصور)
حسين آباديان با دو كتاب محمدامين رسول زاده و به خصوص زندگي سياسي دكتر مظفر بقايي (به خصوص اين كتاب دوم) توانست خود را به عنوان مورخي تيزبين كه ضمن آشنايي به تاريخ معاصر ايران، جريانات تاريخي را تا به امروز و با تمام دنباله ها و سرنخهايش تعقيب مي كند. شناخته شود. «دو دهه واپسين حكومت پهلوي»، هم از جمله موضوعاتي است كه اگر چه بسياري به سراغ آن رفته اند، اما رويكرد محققانه، كمتر در اين زمينه صورت گرفته است. نويسنده در اين كتاب سعي كرده با مراجعه به منابع تاريخي معتبر و اسناد به جاي مانده از حكومت پهلوي، تاريخ اين دوره را قلم زده و كتابي در خور محققين، نويسندگان، دانشجويان و اهل تحقيق فراهم آورد. وضعيت حكومت پهلوي در دو دهه واپسين عمر او، رفتار نهادهاي حكومتي؛ رجال دولتي، نفوذ بيش از پيش فرهنگ غرب در تصميم گيران حكومت، وابستگي و سرسپردگي سياسي، نظامي و اقتصادي و فرهنگي حكومت به غرب و به ويژه آمريكا از يك سو و آگاهي افراد جامعه نسبت به فرآيندهاي تصميم گيري در سطح قدرت، استفاده علماء و مبلغين مذهبي از آموزه هاي اسلامي و ديني در اثبات عدم مشروعيت سياسي، حقوقي و... حكومت پهلوي از جمله مسائلي است كه در اين كتاب به آن پرداخته مي شود. كتاب در نه فصل به اين مسائل مي پردازد.

در باره نمايشگاه بين المللي كتاب
راه حلي آسپريني براي بيماري لاعلاج!
007119.jpg
پرويز تكميلي
در روز افتتاح هفدهمين نمايشگاه بين المللي تهران آمار ظاهراً  باشكوهي داده مي شود، اين كه ۱۹۳۹ ناشر داخلي با ميانگين ۱۱۷ عنوان كتاب در نمايشگاه شركت كرده اند كه ۷/۲۲ درصد ناشران شهرستاني بوده اند كه اين ارقام نسبت به دوره مشابه سال قبل ۷/۱ درصد رشد دارد. در بخش ناشران خارجي دست كم ۱۲۰۰ ناشر لاتين و عرب با ۱۱۷۰۰۰ عنوان از ۴۶ كشور جهان شركت كرده اند كه لابد اين رشد هم قابل توجه است...
آمار، در بهترين شكل، ابزاري براي برنامه ريزي مقداري است و تغييرهاي آن گاه مي تواند گمراه كننده باشد. براي نمونه مي شود در نمايشگاه سال آينده تعداد ناشران از رشدي ۱۰ درصدي يا بيشتر بهره مند شود (زيرا روند آماري چنين نشان مي دهد) اما در طرف ديگر سكه، كتاب همچنان گران و دور از دسترس باشد، مي شود در بين آثار چاپ نشده اكثريت كتابهاي مبتذل و بي محتوا باشند ولي آمار نشر و متوسط تيراژ را بالا برند،  مي شود به دليل مبهم بودن وضعيت ما با قانون «كپي رايت» ترجمه هاي متعدد از كتابهاي پرفروش روز غرب- مثل هري پاتر... خوانندگان را سرگردان كرد... مي شود دلالي ترجمه به راه انداخت. يعني اين كه واسطه اي ترجمه كتابي را به مترجم جوان و تازه كار و جوياي نام و نان بسپرد و پولي اندك بدهد و بعد حق الاسمي به مترجمي شناخته شده تر بدهد و ترجمه كتاب را با نام مترجم سرشناس به بازار ارائه دهد(اتفاقي كه نزديك يك دهه پيش با كتابهاي دانيل استيل افتاد) همه اين موارد آمار را بالا مي برد... و اين درحالي است كه خوش بينان رقم سه دقيقه مطالعه در روز مطالعه در نزد مردم ايران را نشان مي دهند و بدبينان رقم پيش گفته را اغراق دانسته به رقم ۱۱ (يازده) دقيقه در سال تأكيد دارند.
و باز اين تمام واقعيت نيست. برگزاري نمايشگاه كتاب هزينه هاي آشكار و پنهان ديگري نيز دارد. حال كه نمايشگاه كتاب با ملاحظات بازرگاني و اقتصادي برگزار مي شود. (و قيمت گران غرفه ها يك نشانه آن است) بايد ديد كه آيا برگزاركنندگان تحليل هزينه - فايده انجام داده اند؟ آيا نظريه هاي مطلوبيت اقتصادي مد نظر سياستگذاران كتاب بوده است يعني اين كه حساب كرده اند با توجه به درآمد قشر كتابخوان كه اغلب درآمدي ثابت دارند و توان مقابله با تورم افسار گسيخته را ندارند و با پول ملي كه ارزش و قدرت خريد آن در سراشيب كاهش است، آِيا باز هم اين جماعت به سوي كالاي فرهنگي مي روند؟ مواد غذايي را بالاخره مي توان از جاهايي - مثل ميادين شهرداري- ارزانتر و البته با كيفيتي پايين تر به شكل درهم خريد. آيا اين روال را مي توان درباره كتاب اعمال كرد؟
از زاويه زيست محيطي به مسأله نمايشگاه نگاه كنيم. ترافيك اين ده روزه از ميدان ونك تا بالاتر از تقاطع بزرگراه شهيد چمران و وليعصر،  ترافيك خود بزرگراه مذكور و شهيدمدرس را مجسم كنيم كه چقدر در توقف هاي پياپي بنزين بي دليل سوزانده مي شود البته كه بنزين ها بدون سرب است اما در خودروهاي كهنه با احتراق ناقص ريخته مي شود، بنزيني كه در كشور نفتي ما به دليل رشد بالاي مصرف هر سال بر ميزان واردات آن افزوده مي شود(بحران بنزين سال ۱۳۸۲ هنوز در يادها به جا مانده) آيا كسي محاسبه كرده است كه در اين توقف هاي پايان ناپذير (مثلاً طي فاصله تقاطع نيايش- وليعصر تا خيابان محموديه كه در شرايط عادي حداكثر پانزده دقيقه به درازا مي كشد و در روزهاي نمايشگاه در بعضي ساعات به ۵/۱ ساعت مي رسد) چقدر عنصر ارزشمند و تجديدناپذير زمان از دست رفته است؟... راستي براي چاپ پوسترها، بروشورها و اقلام تبليغاتي كاغذي چند درخت به خاك افكنده شده است؟
نمايشگاه با اين كيفيت ،آسپريني براي درمان بيماري صعب العلاج و ريشه دار و مزمني بيش نيست. آيا نمي شد وزارت ارشاد هزينه برپايي اين نمايشگاهها را صرف تجهيز، احداث و يا توسعه كتابخانه هاي عمومي مي كرد و به اين ترتيب امكان مطالعه كتابهاي گرانقيمت براي قشر وسيع تري فراهم مي شد و آنها زمان خود را به جاي سپري كردن در چايخانه ها يا بي هدف گشتن به كتاب خواندن اختصاص مي دادند؟

قلم اندازي هاي حاشيه نشين
حاشيه هاي پس از نمايشگاه
005844.jpg

اكبر اكسير
ختم نمايشگاه هفدهم
بامشاد و سرود دل من!
بهار ۸۳ ، بهار شاد وغمگيني بود. هم بهار كتاب بود هم خزان شاعر. نمايشگاه كتاب با آن همه شور و شوق به پايان رسيد اما اخبار علمي- فرهنگي شبكه ۲ هنوز از پايان كبوتر خبري پخش نكرده است. راستي غمتان كم باد! اگر كتاب دلخواهتان را پيدا نكرديد مهم نيست در عوض شاعران دارند يك يك مي روند آن هم با تيراژي عجيب! الهي كه تيراژ مرگ شاعر به تيراژ كتاب بدل شود! خدا شبكه ۳ را هم براي ما شهرستاني ها نگهدارد كه توانست در اين زمانه بي برنامگي با برنامه جهاني بامشاد شعار بي وفايي را سر زبان ها اندازد، چرا كه اين روزها بازار بي وفايي داغ است. بي وفايي دنيا به شاعران، بي وفايي ناشر به نويسندگان، بي وفايي كتاب به خريداران بي پول...گفتم نمايشگاه امسال به پايان رسيد واقعاً دست همه درد نكند از ناشران شريف گرفته تا مسئولين برگزاري و خبرنگاران و رسانه ها و مردم مهربان حالا تو هي نق بزن كه نمايشگاه امسال نمايشگاه نبود. جشنواره زيراكس بود، كارناوال كتاب هاي كمك درسي و فلان بود يا پارتي شبانه اهل ... خدا رحمت كند شاعران سفر كرده امسال را به نظرم از طرف يونسكو امسال را سال مرگ شاعران اعلام كرده اند. چه خوب حالا كه پخشي مرده، كتاب شعر مرده، مؤلف و مخاطب مرده، سهميه كاغذ مرده، و قداست صنعت نشر توسط تاجران سودجو از بين رفته تا نوبت به شاعران زنده نرسيده در همين ستون اعلام مي كنم از امروز شعر گفتن را رها و از شاعري استعفا كنند. از خانواده محترم و رنجديده تيمور ترنج تنها بازمانده از نسل شاعران بيمارستاني هم مي خواهم تا وقت باقي است از شعر توبه كند و هر ۶ ساعت يك بار رو به مسئولين نهادهاي فرهنگي تهران كرده و با صداي بامشاد جاني بخواند: بي وفايي...
گفتم نمايشگاه تمام شد ان شاءالله مرگ شاعران نيز تمام مي شود، ولي خودمانيم در اين ده روز ختنه سوران كتاب به بعضي ها خيلي خوش گذشت و كلي پولدار شدند، اما بعد از نمايشگاه ديگر از اين سور و سات ها خبري نخواهد بود. نه تلويزيون در مورد كتاب حرفي خواهد زد، نه مطبوعات. هر چه بود تمام شد تا سال ديگر، خونه شوهر! خدا رحمت كند كتاب هم منزوي شد. خدا منزوي را هم رحمت كند كه گلوي زخمي تغزل بود و صداي ماندگار غزل نسل خاكستر. راستي تو را خدا اگر كتاب جالبي از نمايشگاه خريدي و بعد از خواندن پسنديدي خبرش را با چند سطر توضيح به صفحه كتاب همشهري بنويسيد تا چاپ و به ديگران معرفي شود .
دن آرام شاملوخوف! و باقي قضايا...
قبل از عيد در ويژه نامه بهارانه همشهري از ده كتاب مطرح نام برده شد كه رمان دن آرام به تقرير شولوخوف و به تحرير شاملو كه جمعاً مي شود شاملوخوف يكي از آنها بود. اين پيشگويي راست از آب در آمد چرا كه تا امروز با حرف و حديث هاي هايي همراه بوده است. منتقد تيزبين جناب منصور ملكي در آخرين شماره نگاه نو به زبان ناآرام آن پرداخته و بزرگان شعر و قصه و نقد نيز در دانشگاه تهران آن را به نقد و بررسي گذاشته اند و خلاصه اينكه بحث ترجمه جديد از زنده ياد شاملو با توجه به فرهنگ كوچه مي رود تا به بحث جالبي در بين اهل نظر تبديل شود.
محور تمام بحث ها زبان ترجمه دن آرام است آن هم از نوع عاميانه شاملويي. خدا را چه ديديد شايد از اين رهگذر فرهنگ شفاهي و زبان مخفي تكاني خورد و سرزنده ترين و شاداب ترين زبان مردم كوچه و بازار سر از شعر و رمان و صدا و سيما درآورد و زبان رسمي كتابت از حالت كليشه موزه اي درآمد و از كجا معلوم اين زبان به كتاب هاي درسي نيز رسوخ كرد و ادبيات جديدي را پي ريزي نمود. دوست صاحبنظرم ادامه داد: اگر كساني چون شاملو دست به چنين كار و ريسكي در زمينه ترجمه بزنند حق دارند چون حاصل سالها تجربه اندوزي ايشان است در زمينه ترجمه و فرهنگ كوچه، اما خدا نكند اين كار اپيدمي گروهي بي خيال در امر ترجمه شود و جوازي براي ترجمه لمپني! هر چند ترجمه ديالوگ هاي موجود در يك كتاب بنابر شخصيت هاي آن شكل مي گيرد و شناخت زبان مبدا و حال و هواي مردم آن متن در ترجمه تأثير دارد، اما اگر فردا اين خبر جالب در مورد ترجمه شاهنامه به زبان كوچه و بازار را در همين ستون كتاب خوانديم تعجب نكنيد:
سبك تيغ تيز از نيام بر كشيد
بر پور بيدار دل بر دريد
ترجمه: رسي جون كه اند قلدري بود ،سه سوت ضامندارش را پروند و ضربتي خفن بر پهلوي سهي جون زد كه روده پوده طرف تابلو شد!
ناشران سرد مزاج و باقي قضايا
در يكي از روزنامه هاي تيراژمند تهران كه نامش را هرگز نخواهم برد (چون همشهري من است) نيم صفحه آگهي تبليغاتي يكي از ناشران را مشاهده كردم با كتاب هاي دوبله به فارسي با موضوعات خاص آگهي را كه با پول كلاني به چاپ رسيده بود چندين بار خواندم و به خيلي ها خواندانيدم! همه تعجب كردند از چي؟ حالا مي گويم، از موضوع كتاب ها؟ نخير جانم از سادگي من حاشيه نشين كه آگهي فوق الذكر را مسخره مي كردم. بله دوستان تمام كتاب هاي ترجمه اي در مورد مسائل جنسي- نقدي بود و مسائل زناشويي و استحكام پايه هاي زندگي مشترك بعد از عمل و قبل از عمل! پسر كوچكم كه اند تعبير و تغيير است بند كرده بود به عنوان يكي از كتاب ها و مدام مي پرسيد بابا، مردان سرد مزاج يعني چه؟ در حالي كه عرق شرم سراپايم را فراگرفته بود آسمون ريسمون كردم و جواب مؤدبانه اي دادم كه اقلاً جنبه بدآموزي نداشته باشد. گفتم پسرم موضوع اين كتاب ها تخصصي است و به قول مكانيك ها به ترموستات مربوط است. سرد مزاج به مرداني زحمتكش اطلاق مي شود كه در كار تعمير يخچال و كولر و فريزر و ماشين هاي بستني سازي و سردخانه فعاليت دارند و...
حالا خودمانيم انصافاً ناشري كه با هزاران خون دل كتاب هاي ارزنده نويسندگان شريف را عرضه مي نمايد با چنين كتاب سازاني كه جز صنعت دوبله اينترنتي و چاپ كپسول هاي كاغذي تقويتي- تجديدي!(مردانه- زنانه- بچگانه) دغدغه اي ندارند برابرند؟!
آيا مسئولين ارشاد در طبقه بندي ناشران اين مهم را در نظر مي گيرند. چه خوب است با برنامه ريزي هاي دقيق و اتخاذ سياست هاي بلند مدت فرهنگي قداست صنعت نشر را از غارت زنگيان مست و تاجران پول دوست عرصه نشر مصون داريم تا اندك جماعت كتاب خوان سرد مزاج نشده اند.

ادبيات
اقتصاد
انديشه
زندگي
سياست
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  زندگي  |  سياست  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |