اشاره؛ فردا چهاردهم خرداد، سالروز رحلت امام (ره) و پس فردا، پانزده خرداد، سالگرد قيام تاريخي مردم ايران در سال ۱۳۴۲ به رهبري حضرت امام خميني(ره) است. امام، پس از فاجعه كشتار مردم مسلمان ايران در ۱۵ خرداد ۴۲، اين روز را براي هميشه عزاي عمومي اعلام كردند و ۲۶ سال بعد، با رحلت امام در ۱۴ خرداد ۱۳۶۸، اين گفته ايشان، به طور كامل عينيت پيدا كرد.
براي يادآوري اين دو روز بزرگ تاريخي، امروز در صفحات ۵، ۶، ۷ و ۹ مطالبي را تقديم خوانندگان كرده ايم. آن چه در پي مي آيد سخنراني منتشر نشده اي از يادگار حضرت امام مرحوم حجت الاسلام والمسلمين حاج احمد خميني است كه در سال ۷۱ در جمع خانواده هاي شهدا ايراد شده است. انتشار اين سخنراني را با توجه به وضعيت فعلي منطقه از جنبه سياسي تقديم خوانندگان عزيز كرده ايم.
امروز آمريكا به هيچ وجه از خشونت و اعمال فشار عليه نظام اسلامي ما، خط
امام و رهبري انقلاب نكاسته است. امروز آمريكا به عنوان قدرت حاكم بر جهان بيشترين ظلمها را به ملتهاي اسلامي مرتكب مي شود. به هر نقطه از دنيا كه منافعش اقتضا كند لشگركشي مي كند.
امروز مواضع امام را رهبري معظم انقلاب هم دارند. ايشان خط و راه امام را به بهترين شكل ممكن دنبال مي كنند. در زمينه خودباختگي در مقابل غرب با طرح هجوم فرهنگي غربي خطوط كلي انقلاب اسلامي را با ارائه شيوه هاي مقابله ترسيم كرده اند
بسم الله الرحمن الرحيم
پانزده سال پيش امام پس از تحمل سالها دوري از وطن، شهادت فرزند و دوستان، تداوم مبارزات بي امان عليه ترفندهاي دشمنان داخلي و خارجي به كشوري باز مي گشتند كه مردم مصمم آن تمام تلخي ها و سختي ها را تحت رهبري امامشان به خاطر تشكيل حكومت اسلامي پشت سر گذاشته بود.
ديري نپاييد كه مبارزات حق طلبانه ملت ما نتيجه داد و نظام ستمشاهي فرو ريخت و مردم با دست خالي توانستند يكي از قويترين پايگاههاي آمريكا را نابود كنند و نظام اسلامي جايگزين آن گرديد.
چند روزي كه از پيروزي انقلاب گذشت عده اي گمان مي كردند امام تكليف خود را انجام داده اند و براي سازندگي كشور و راه اندازي چرخ هاي اقتصاد بايد همان راهي را كه ساير كشورها طي كرده اند دنبال كنيم. سياستمداران غربي و عوامل داخلي آنان اين گونه تحليل مي كردند كه فشار اقتصادي كشور و سختي هايي كه لازمه هر انقلابي است به امام و كارگزاران نظام نوپاي اسلامي اجازه نخواهد داد كه رهبري انقلاب دنبال كننده آرمانهايي باشد كه در طول مبارزات ترسيم كرده است و به تدريج توان انقلابي و مبارزاتي امام و دوستان و پيروان خط امام سلب خواهد شد.
آنها براي اثبات مدعاي خود به دو دليل استناد مي كردند. نخست آن كه اداره نظام اسلامي و مسائل مبتلابه كشور يك امر ضروري و ارجح است. دومين دليلي كه آنها عنوان مي كردند خستگي رهبر انقلاب بعد از چهارده سال مبارزه و تبعيد بود. گروهي ديگر معتقد بودند كه هدف از انقلاب به دست گرفتن قدرت است و اكنون كه حكومت را امام به دست گرفته اند ديگر مبارزه چه هدفي خواهد داشت؟
در اين ميان كساني كه امام را مي شناختند هدف نهايي ايشان را به خوبي درك مي كردند و مي دانستند كه حركت امام يك حركت مقطعي نيست بلكه ايشان تصميم داشتند مبارزه را تا برپايي يك نظام جهاني اسلامي ادامه دهند و تشكيل حكومت اسلامي در ايران تنها نخستين گام در اين راه بود كه مي بايست تمهيدات لازم را براي حل مسائل اساسي و بنيادي جهان اسلام فراهم آورد. هدف عالي تر امام طرح فرهنگ اسلامي در زمينه هاي گوناگون اقتصادي، سياسي، اجتماعي و نظامي بود.
ايشان براي تأثير و تكامل فرهنگ اسلامي بر جوامع بشري بخصوص مسلمانان تحت ستم فرهنگ غرب هشدار مي دهند كه بايد ابتدائاً مسلمانان، خويشتن خويش را بيابند تا از خودبيگانگي و استثمار و استعمار رهايي يافته و آزاد شوند. امام مي فرمايند:
« ما با هيچ كدام از ابرقدرتها و قدرتها سر سازش نداريم، ما مي خواهيم زندگي فقيرانه داشته باشيم ولي آزاد و مستقل باشيم. ما اين پيشرفت و تمدني را كه دستمان پيش اجانب دراز باشد را نمي خواهيم. ابرقدرتها مي خواهند كه انسانيت انسانها را تحت سلطه قرار دهند و ما و شما و هر مسلماني مكلف است در مقابل آنها بايستد و سازش نكند.»
امام درباره بازگشت به هويت اصيل انساني و اسلامي مي فرمايند كه:
« ما بالاترين صدمه اي كه از ابرقدرتهاي بزرگ خورده ايم صدمه شخصيت بوده است. آنها (استكبار جهاني) كوشش كرده اند تا شخصيت ما را از ما بگيرند و به جاي شخصيت ايراني اسلامي يك شخصيت وابسته اروپايي يا شرقي و غربي به جايش بگذارند.»
«همه مسئولان نظام و مردم ايران بايد بدانند كه غرب و شرق تا شما را از هويت اسلامي خودتان به خيال خام خودشان بيرون نبرند آرام نخواهند نشست. نه از ارتباط با متجاوزان خشنود شويد و نه از قطع ارتباط با آنها رنجور. هميشه با بصيرت و چشماني باز به دشمنان خيره شويد و آنها را آرام نگذاريد كه اگر آرام بگذاريد، لحظه اي آرامتان نمي گذارند.
از جمله نقشه ها كه مع الاسف تأثير بزرگي در كشورها و كشور عزيزمان گذاشت و آثار آن باز تا حد زيادي به جاي مانده، بيگانه نمودن كشورهاي استعمار زده از خويش و غرب زده و شرق زده نمودن آنان است به طوري كه خود را و فرهنگ و قدرت خويش را به هيچ گرفتند و غرب و شرق دو قطب قدرتمند را نژاد برتر و فرهنگ آنان را والاتر و آن دو قدرت را قبله گاه عالم دانستند.
بايد هشيار، بيدار و مراقب باشيد كه سياست بازان پيوسته به غرب و شرق با وسوسه هاي شيطاني شما را به سوي اين چپاولگران بين المللي نكشند و با اراده مصمم و فعاليت و پشتكار خود به رفع وابستگي ها قيام كنيد و بدانيد كه نژاد آريايي و عرب از نژاد اروپا و آمريكا و شوروي كم ندارد و اگر خودي خود را بيابد و يأس را از خود دور كند و چشمداشت به غير خود نداشته باشد، در دراز مدت قدرت همه كار و ساختن همه چيز را دارد.»
امام در زمينه خصلت ابرقدرتها براي مسخ هويت ملتها مي فرمايند:
«آري اگر ملت ايران از همه اصول و موازين اسلامي و انقلابي خود عدول كند و خانه عزت و اعتبار پيامبر و ائمه معصومين عليهم السلام را با دستهاي خود ويران نمايد، آن وقت ممكن است جهانخواران او را به عنوان يك ملت ضعيف و فقير و بي فرهنگ به رسميت بشناسند.
ملتي در همان حدي كه آنها آقا باشند و ما نوكر؛ آنها ابرقدرت باشند و ما ضعيف. آنها ولي و قيم باشند و ما جيره خوار و حافظ منافع آنها. نه يك ايران با هويت ايراني اسلامي، بلكه ايراني كه شناسنامه اش را آمريكا و شوروي صادر كند، ايراني كه ارابه سياست آمريكا يا شوروي را بكشد.»
اين نكته اي كه امام مورد توجه قرار داده اند در واقع يكي از مهمترين و به عبارتي قويترين بعد هجوم فرهنگي استكبار است كه رهبر انقلاب حضرت آيت الله العظمي خامنه اي راجع به آن حساسيت و توجه فراواني دارند.
امام همواره اعتقاد داشتند كه عصر كنوني، عصر طرح انديشه ها و آرمانهاي اسلامي در مقابل كفر و شرك و دورويي است و خلاصه شدن در ايران خيانت به آرمانهاي اسلامي است و به همين دليل مي فرمايند:
«امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدي(ص) است و مسلمانان در يك تشكيلات بزرگ اسلامي رونق و زرق و برق كاخهاي سفيد و سرخ را از بين خواهد برد.»
امام به روشني استراتژي حكومت اسلامي را در برابر كفر جهاني ترسيم كردند و فرمودند كه تا شرك و كفر است مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستيم. ما بر سر شهر و مملكت با كسي دعوا نداريم ما تصميم داريم پرچم لااله الاالله و محمد رسول الله را بر قلل رفيع كرامت و بزرگواري به اهتزاز در آوريم.
ديدگاههاي بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران در زمينه تحول در ساختار سياسي حاكم بر جهان و طرح ساختار جديد براي معرفي كردن ايدئولوژي اسلامي قابل توجه است:
«ما بايد بدون توجه به غرب حيله گر و شرق متجاوز فارغ از ديپلماسي حاكم بر جهان در صدد تحقق فقه عملي اسلام برآييم.» عده اي بعد از جنگ زمزمه مي كردند كه ديپلماسي ما با آنچه در دنيا رايج است فرق دارد. لذا بايد در يك خانواده بزرگ اعتقادات ديگران را مراعات كرد. در حالي كه امام اعتقاد داشتند مراعات اين ديپلماسي موجب مي شود تا همه هستي خود را ببازيم.
«آنان كه هنوز بر اين باورند و تحليل مي كنند كه بايد در سياست و اصول ديپلماسي خود تجديدنظر نماييم و ما خامي كرده ايم و اشتباهات گذشته را نبايد تكرار كنيم و معتقدند كه شعار هاي تند يا جنگ، سبب بدبيني غرب و شرق نسبت به ما و نهايتاً انزواي كشور شده است و اگر ما واقع گرايانه عمل كنيم آنان با ما برخورد متقابل انساني مي كنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمين نمي گذارند.
اين يك نمونه است كه خدا مي خواست پس از انتشار كتاب كفر آميز آيات شيطاني در اين زمان اتفاق بيفتد و دنياي تفرعن و استكبار و بربريت چهره واقعي خود را در دشمني ديرينه اش با اسلام برملا سازد تا ما از ساده انديشي به درآييم و همه چيز را به حساب اشتباه و سوءمديريت و بي تجربگي نگذاريم و با تمام وجود درك كنيم كه مسأله اشتباه ما نيست؛ بلكه تعمد جهانخواران به نابودي اسلام و مسلمين است والا مسأله فردي سلمان رشدي آنقدر برايشان مهم نيست كه همه صهيونيستها و استكبار پشت سر او قرار بگيرند.
روحانيون و مردم عزيز حزب الله و خانواده هاي محترم شهدا حواسشان را جمع كنند كه با اين تحليل و افكار نادرست خون عزيزانشان پايمال نشود. ترس من اين است كه تحليلگران امروز، ده سال ديگر بر كرسي قضاوت
بنشينند و بگويند كه بايد ديد فتواي اسلامي و حكم اعدام سلمان رشدي مطابق اصول و قوانين ديپلماسي بوده است يا خير و نتيجه گيري كنند كه چون بيان حكم خدا آثار و تبعاتي داشته است و بازار مشترك و كشورهاي غربي عليه ما موضع گرفته اند پس بايد خامي كنيم و از كنار اهانت كنندگان به مقام مقدس پيامبر و اسلام و مكتب بگذريم.»
در به هم زدن اين ساختار امام قبل از اين كه دولت موقت بجنبد دستور قطع رابطه با مصر را صادر كردند؛ بدون مشورت با احدي حكم اعدام سلمان رشدي مرتد را صادر نمودند؛ بدون توجه به مسائل سياسي و روابط ديپلماتيكي وزارت امور خارجه دستور مي دهند تمام سفراي جمهوري اسلامي ايران در كشورهاي عضو بازار مشترك اروپا را فرا بخوانند؛ بدون درنگ دستور انهدام كتابفروشي ها و ناشرين كتاب موهن آيات شيطاني را در سراسر جهان صادر مي كنند؛ بدون معطلي دستور اعدام ناشرين را صادر كردند.
دنياي استكبار هميشه دنبال مواضع امام دوان بود و امام هرگونه كه مي خواستند آنها را تحقير مي كردند. مواضع سازش ناپذير بر صلابت امام در مسأله سلمان رشدي كار را به آنجا كشاند كه «بوش» رئيس جمهور وقت آمريكا براي اولين بار به مسلمانان آمريكا عيد را تبريك گفت؛ «تاچر» از مسلمانان انگليسي به خوبي ياد كرد و علي الظاهر با آنان اعلام همدردي نمود؛ سياست بازان غربي يكي پس از ديگري سفراي خود را با ذلت به تهران فرستادند و عذرخواهي كردند؛ سران كشورهاي اسلامي ناچارا! اين موضوع را محكوم كردند و حكم ارتداد رشدي در نزد افكار عمومي تثبيت شد.
ديپلماسي امام ديپلماسي تهاجم بود امام در تبيين ديپلماسي تهاجم اعتقاد داشتند:
«ما اين واقعيت و حقيقت را در سياست خارجي و بين الملل اسلامي مان بارها اعلام نموده ايم كه در صدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و كم كردن سلطه جهانخواران بوده و هستيم.
حال اگر نوكران آمريكا نام اين سياست را توسعه طلبي و تفكر تشكيل امپراطوري بزرگ مي دانند از آنها باكي نداريم و استقبال مي كنيم. ما در صدد خشكانيدن ريشه هاي فاسد صهيونيسم سرمايه داري و كمونيسم در جهان هستيم. ما تصميم گرفته ايم به لطف و عنايت خداوند بزرگ نظام هايي را كه بر اين سه پايه استوار گرديده اند نابود كنيم و نظام اسلام رسول الله (ص) را در جهان استكبار ترويج نماييم و دير يا زود ملتهاي در بند شاهد آن خواهند بود. ما با تمام وجود از گسترش باج خواهي و مصونيت كارگزاران آمريكايي حتي اگر با مبارزه قهر آميز هم شده باشد جلوگيري مي كنيم.
ان شاءالله ما نخواهيم گذاشت از كعبه و حج اين منبر بزرگي كه بر بلنداي بام انسانيت بايد صداي مظلومان را به همه عالم منعكس سازد و آواي توحيد را طنين اندازد صداي سازش با آمريكا و شوروي و كفر و شرك نواخته شود و از خدا مي خواهيم كه اين قدرت را به ما ارزاني دارد كه نه تنها از كعبه مسلمين كه از كليساهاي جهان نيز ناقوس مرگ برآمريكا و شوروي را به صدا درآوريم.»
امام نقش علما و مجتهدين در پاسخگويي به نيازهاي متغير جامعه را اين گونه مطرح كرده اند كه:
«ما بايد بدون توجه به غرب و شرق متجاوز و فارغ از ديپلماسي حاكم بر جهان در صدد تحقق فقه عملي اسلام برآييم و مادامي كه فقه در كتابها و سينه علما مستور بماند، ضرري متوجه جهانخواران نيست و روحانيت تا در همه مسائل و مشكلات حضور فعال نداشته باشد نمي تواند درك كند كه اجتهاد مصطلح براي اداره جامعه كافي نيست.
حوزه ها و روحانيت بايد نبض تفكر و نياز آينده جامعه را هميشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهياي عكس العمل مناسب باشند. چه بسا شيوه رايج اداره امور مردم در سالهاي آينده تغيير كند و جوامع بشري براي حل مشكلات خود به مسائل جديد اسلام نياز پيدا كنند. علماء بزرگوار اسلام از هم اكنون بايد براي اين موضوع فكر كنند.»
حضرت امام با تمام وجود از علماي اسلام خواسته اند تا به مسائل و مشكلات جهان اسلام پاسخ داده شود:
«من قبلاً نيز گفته ام همه توطئه هاي جهانخواران عليه ما از جنگ تحميلي گرفته تا حصر اقتصادي، براي اين بوده است كه ما نگوييم اسلام جوابگوي جامعه است و حتماً در مسائل و اقدامات خود از آنان مجوز بگيريم. ما نبايد غفلت بكنيم. در واقع بايد به سمتي حركت نماييم كه ان شاءالله تمام رگه هاي وابستگي كشورمان از چنين دنياي متوحشي قطع شود.»
امام از مردم مي خواهد كه در اجراي احكام خدا و به هم زدن ارزشهاي منحط و پوسيده سياسي حاكم بر جهان كمربندها را محكم ببندد و در همين زمينه در پيامي مي فرمايند:
«آمريكاي جهانخوار بايد بداند كه ملت عزيز و خميني تا نابودي كامل منافعش او را راحت نخواهد گذاشت و تا قطع هر دو دست آن به مبارزه خدايي خود ادامه خواهند داد و ملت ما همان گونه كه نشان داده تحمل تمام كمبودها را براي حفظ شرف و آبروي خويش خواهد نمود.
ملت مقاوم ما از روز اول مبارزه اش مي دانست كه با تمام قدرتها و ابرقدرتها دست به گريبان است و بايد بداند كه تمام ايادي داخلي و خارجي قدرتها و ابرقدرتها خصوصاً آمريكاي جهانخوار براي شكست ما از تمام امكاناتش استفاده خواهد نمود ولي چاره چيست كه كوه مصيبتها در مقابل حيثيت اسلامي، ايراني ما چون كاهي است و مردم ما بايد خود را آماده اين درگيري حسيني تا پيروزي كامل بنمايند كه مرگ سرخ به مراتب بهتر از زندگي سياه است و ما امروز به انتظار شهادت نشسته ايم تا فردا فرزندانمان در مقابل كفر جهاني با سرافرازي بايستند و بار مسئوليت استقلال واقعي را در تمام ابعادش به دوش كشند و با افتخار پيام رهايي مستضعفين را در جهان سر دهند.»
امروز درست همين مواضع را رهبري معظم انقلاب دارند. ايشان خط و راه امام را به بهترين شكل ممكن دنبال مي كنند. در زمينه خودباختگي در مقابل غرب با طرح هجوم فرهنگي غربي خطوط كلي انقلاب اسلامي را با ارائه شيوه هاي مقابله ترسيم كرده اند. در زمينه پياده كردن احكام خدا گروهي را براي شناخت درست و تطبيق آن بر مسائل سياسي و اقتصادي و فرهنگي و اجتماعي تعيين كرده اند. در زمينه تهاجم ديپلماسي از طريق وزارت امور خارجه و يا رأساً اقدام لازم را نموده اند.
ما بايد سعي كنيم دستورات و منويات ايشان را اجرا كنيم. امروز آمريكا به هيچ وجه از خشونت و اعمال فشار عليه نظام اسلامي ما، خط امام و رهبري انقلاب نكاسته است. امروز آمريكا به عنوان قدرت حاكم بر جهان بيشترين ظلمها را به ملتهاي اسلامي مرتكب مي شود. به هر نقطه از دنيا كه منافعش اقتضا كند لشگركشي مي كند.
ما همه وظيفه داريم با اتحاد و يكپارچگي در برابر حيله هاي آنان بايستيم و از اسلام عزيز و انقلاب جهاني اسلام دفاع كنيم.
اگر به دستاوردهاي انقلاب جهاني اسلام بنگريم، امروز حركت ملت ايران در عرصه هاي جهاني تداوم دارد و فشارهاي سياسي ، اقتصادي و نظامي نمي تواند ما را از اهدافمان باز دارد.