شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۸۳ - شماره ۳۴۰۵
گفت وگو با ريچارد رورتي؛ فيلسوف معاصر آمريكايي
فلسفه هزاره
اشاره: ريچارد رورتي، فيلسوف معاصر آمريكايي، در ۱۹۳۳ در نيويورك زاده شد. آن گونه كه خود مي گويد، در شرايطي پرورش يافت كه از آن به «چپ اصلاح گر ضد كمونيست» تعبير مي كند. در ۱۹۴۶ به دانشگاه شيكاگو رفت و رشته فلسفه را برگزيد. در سال ۱۹۵۲ موفق به دفاع از تز كارشناسي ارشدش به راهنمايي «وايتهد» شد. از ۱۹۵۲ تا ۱۹۵۶ براي ادامه تحصيل به دانشگاه ييل رفت و تز دكترايش را در باب «مفهوم بالقوگي» به راهنمايي «پل وايس» نگاشت. از آن پس تا كنون در دانشگاه هاي گوناگون آمريكا تدريس مي كند. با وجود آنكه رورتي در سنت فلسفه تحليلي پرورش يافته اما تأثير وي از آراي هايدگر، گادامر،  ژاك دريدا، هابرماس، ميشل فوكو و ليوتار در آثارش مشهود است. بدين سبب رورتي را نماينده گفت وگو بين دو سنت فلسفه تحليلي و فلسفه  قاره اي مي شناسند. عمل گرايي نوين رورتي با مسائل مورد علاقه فيلسوفان قاره اي همپوشاني دارد. از آن ميان مي توان به موضوعات مشتركي چون: ضد ذات گرايي، ضد بنيان گرايي، تاريخ انديشه بشري و «حقيقت»، هرمنوتيك و بعد زبان شناختي تجربه اشاره كرد. رورتي اخيراً با چاپ مقالاتي در مجلات معتبر آمريكايي سياست هاي كنوني آمريكا و جامعه اروپا را در قبال جنگ با تروريسم به باد انتقاد گرفته است.
گفت و گو: جيان كارلو ماركتي - ترجمه : محمد رضا ارشاد
* چگونه به مطالعه فلسفه روي آورديد؟
008499.jpg

- نوجوان كه بودم، افلاطون و نيچه را مي خواندم و درباره موضوعات مابين آنها تأمل مي كردم. فكر مي كنم كه اين شيوه اي كاملاً عمومي است تا افراد از طريق آن به فلسفه علاقه پيدا كنند. و اتفاقاً من به دانشگاهي رفتم كه خيلي عام بود. در آنجا در همه دوره ها آموزش داده مي شد، به گونه اي كه سيري طبيعي براي مطالعه به شمار مي رفت.
* چه كساني بويژه در طول مطالعات اوليه تان بر شما تأثير گذار بوده اند؟
- استادان بي شماري در دانشگاه شيكاگو از قبيل: لئواشتروس، چارلز هارتشورن كه دانشجوي وايتهد و رودلف كارناپ بود و افراد ديگري.
* كدام فيلسوف را تحسين مي كنيد و چرا؟
- ويليام جيمز را از اين بابت بيشتر قابل تحسين مي دانم. او هيچ گاه شوخ طبعي درباره نوشتارهايش را از دست نداد. او مي نوشت چرا كه از آن لذت مي برد. نوعي سرزندگي شادمانه در آثارش ديده مي شود كه من مايلم از آن تقليد كنم.
* ممكن است بپرسم كه چگونه مي نويسيد؟ آيا مرتباً نوشته هايتان را بازبيني مي كنيد؟
- شايد نه آنقدر زياد كه بايد. معمولاً پيش نويسي را آماده مي كنم و سپس دومين پيش نويس را و آنگاه آن را در طول چندين هفته يا ماه اصلاح مي كنم.
* به فلسفه برگرديم، ممكن است بفرماييد كه ديدگاه عمل گرايي (پراگماتيسم) شما چه مختصاتي دارد؟
- آنچه كه به نظرم از خواندن آثار عمل گرايان كلاسيك دستگيرم شده ، اين انديشه است كه هيچ توصيف انحصاري وجود ندارد و از اين رو، ديگر جايي براي اين پرسش باقي نمي ماند كه: «آيا شيوه درك ما از اشياء عيني است يا ذهني؟» از نظر من، عمل گرايان كساني هستند كه به بهترين نحو تمايز سوژه - ابژه را رها ساخته اند.
* به چه نحوي عمل گرايي تان را از عمل گرايي هيلاري پوتنام متمايز مي كنيد؟
- فكر نمي كنم كه با او (پوتنام) در مسائل فلسفي جذاب اختلافي داشته باشم. به نظرم تفاوت بين ما از آنجا ناشي مي شود كه او تصور مي كند كه ارائه نظريه اي معنايي براي زبان حائز اهميت است و حال آن كه من با ويتگنشتاين واپسين موافقم. شايد ميشل دومه نبود كه گفت؛ اگر حق با ويتگنشتاين واپسين باشد، بايد از ايده نظريه سامان مند معنايي دست كشيد. خيلي خوشحالم كه آن نظريه را رها كردم و البته ديويد سون از اين بابت خوشحال نيست. اما ما دقيقاً اختلافي در نگره (دكترين) نداريم. بيشتر يك اختلاف سليقه است.
* اگر بخواهيد يك تبارشناسي از عمل گرايي و عمل گرايي نوين به دست دهيد، ديويد سون، پوتنام و خودتان را در كجا قرار مي دهيد؟
- پوتنام و من، هر دو واكنش يكساني به اثبات گرايي (پوزيتيويسم) داريم. ما توسط پيروان دبليو. وي. ا. كواين و مورتون وايت مورد تشويق قرار مي گرفتيم؛ يعني اين كه تمايز گذاري زياد بين امور تحليلي و امور تركيبي، بين امور مشاهده اي و امور نظري و بين واقعيت و ارزش به پشيزي نمي ارزيد و از اين بابت ديويي حق داشت كه براي خلاصي از شر اين تمايزها كوشش كند. به نظرم ديويد سون بسيار اساسي تر باشد از آنچه كه پوتنام يا من هستيم . گمان مي كنم كه آثار ديويد سون در فلسفه زبان به مانند آثار روبرت براندوم، حقيقتاً مفهوم جديدي از ارتباط ميان زبان و جهان را به ما عرضه كرده است. از نظر من پوتنام و خودم، صرفاً درسهايي را كه از ديويي فرا گرفته ايم، به كار مي بنديم. حال آن كه ديويد سون و براندوم گشاينده راه جديدي بوده اند.
* امرسون چه سهمي در فلسفه عمل گرايي دارد؟
- مطمئن نيستم. امرسون نويسنده اي آشفته و متناقض است. تقريباً هيچ چيزي نمي توان از آثار وي فهميد. مسلماً آشنايي زيادي با نيچه و ويليام جيمز دارد. شايد آنچه را كه جيمز و نيچه در آن مشتركند، بتوان از آراي وي (امرسون) استنتاج كرد، ولي بيش از اندازه دشوار است كه بتوان از انديشه هاي وي چيزي سر درآورد.
008502.jpg
بنيادگرايي مسيحي تسلط فزاينده اي بر حزب جمهوري خواه مي يابد. بنابراين فكر مي كنم كه تلاش پيوسته اي توسط جمهوري خواهان آمريكا در الغاي سياست «نيوديل»براي رهايي از «دولت رفاه» صورت مي گيرد . من نسبت به سياست هاي كنوني آمريكا بسيار بدبين هستم

* چه چيز خاصي درباره اخلاق عمل گرايانه وجود دارد؟
- فكر نمي كنم كه عمل گرايان نظام اخلاقي ويژه اي داشته باشند. آنها نظامهاي فرا- اخلاقي خاصي دارند. بدين معنا كه به تمايز بين اصول اخلاقي و تدبير مشكوكند. ايمانوئل كانت هنوز بيشترين تأثير را بر فلسفه اخلاق دانشگاهي دارد. اگر كانت را بخوانيد،او اخلاق را به عنوان پديده اي خاص و مشخص كه نقطه اشتراك كمي با هر چيز ديگري در فرهنگ دارد، مي پندارد. ديويي در كتابهاي متعددي كه مي نوشت، يادآور مي شد كه نياز به تمايز زيادي بين اخلاقيات و چيز ديگري نيست، حتي نيز تمايز بسيار كم ميان اخلاقيات و تدبير. همه اينها موضوع رفع مشكلاتي است كه در روابط ميان انسانها به وجود مي آيد. هنگامي كه اين مشكلات حاد مي شوند، تلقي ما از آنها اخلاقي است، اما وقتي كه بحراني نمي شوند، آنها را مشكلات حكيمانه مي ناميم. اين موضوع حائز اهميت  است تا آن گونه كه كانت مي انديشيد؛ يعني تفاوت بين عقل و هيجانات يا عقل و احساسات، يا امور پيشيني و پسيني يا امور تجربي و امور فلسفي و غيره. اساساً آنچه را كه ديويي در حق فلسفه اخلاق انجام داد، كمك به رهايي از اين ايده كانتي بود. فكر نمي كنم كه عمل گرايان سهم بيشتري در ايجاد فلسفه اخلاق داشته باشند.
* عمل گرايي به عنوان يك جنبش فلسفي در سال ۱۸۷۰ آغاز شد، يعني زماني كه كتاب «منشاء انواع» داروين تأثير زيادي گذاشته بود. به نظر شما سهم داروين در عمل گرايي چه بود؟
- به نظرم او (داروين)... مشخصاً با بيان اينكه مي توان به آدمي چونان حيوانات هوشمند نگريست، محركهايي را به سوي عمل گرايي پديد آورد. او وظايف جديدي به فيلسوفان محول كرد و عمل گرايان از جمله كساني بودند كه مي كوشيدند تا از عهده چالشهايي كه داروين به وجود آورده، برآيند. فكر مي كنم كه داروين مهمترين محرك در توسعه عمل گرايي بود، اما اين مسئله از سهم وي در فلسفه عمل گرايي متفاوت است.
* برويم سراغ كتاب جديدتان؛ «فلسفه و اميد اجتماعي». منظورتان از اميد اجتماعي چيست؟
- اين كه روزي انسانها قادر باشند از خودشان به عنوان اعضاي جامعه جهاني تلقي آزاد و برابري داشته باشند و از هيچ فردي نهراسند.
* چه چيزي سازنده يك دموكراسي خوب است و چگونه مي توان آن را تشخيص داد؟
- خوب، به شيوه هاي معمول پيش پا افتاده بيانديشيد: آيا قضات از فشارهاي سياسي آزاداند؟ آيا روزنامه ها آزادانه هرچه را كه مايلند چاپ كنند، منتشر مي سازند يا آن كه توسط مؤسسه ها و سياستمداران كنترل مي شوند؟ آيا انتخابات آزاد برگزار مي شوند ؟ آيا سطح آموزش شهروندان كافي است تا آنها را از مسائل سياسي آگاه گرداند ؟ آيا كنترلهايي كه توسط ثروتمندان بر مستمندان اعمال مي شود چنان است كه مستمندان را از رأي دادن مطابق منافع شان بترساند؟ موضوع از اين قرار است. ما تا به اكنون تجربه هاي قابل توجهي در تبيين اينكه كدام دولت ها دمكراتيك و كدام ها نيستند، داشته ايم.
* نظرتان راجع به سياست هاي آمريكا چيست؟
- به نظرم، ما به تدريج تحت كنترل محافظه كاران در آمريكا درخواهيم آمد. احتمال مي رود كه جمهوري خواهان بر كنگره مسلط شوند. شايد آنچه كه موسوم به راست مذهبي است؛ يعني بنيادگرايي مسيحي كنترل فزاينده اي بر حزب جمهوري خواه بيابد. بنابراين فكر مي كنم كه تلاش پيوسته اي توسط جمهوري خواهان در الغاي سياست نيوديل (۱ ) براي رهايي از «دولت رفاه» صورت مي گيرد تا پول هر چه بيشتري به ثروتمندان منتقل شود. من نسبت به سياست هاي كنوني آمريكا بسيار بدبين هستم.
* به نظر شما هدف فلسفه چيست؟
- به نظرم فلسفه از آن نوعي نيست كه هدفي را دنبال كند. فكر مي كنم كه كاركرد اجتماعي فلسفه مرتبط بودن با تغييرات فرهنگي و تلاش در جهت سازگاري شيوه هاي گفتاري مان براي توجه به مسائل جديدي است كه اتفاق افتاده است. در سده هفدهم، فيلسوفان، انديشه هاي گاليله و نيوتن را به حيطه گفت وگوهاي روشنفكرانه كشاندند.
در قرن هيجدهم تلاش كردند انقلاب فرانسه را در اين حيطه ها شركت دهند. در قرن نوزدهم و بيستم ، هم سعي كردند تا آراي داروين و فرويد را در اين حيطه ها وارد سازند. فرهنگ دگرگون مي شود و فيلسوفان از نظر ما افرادي هستند كه همراه با اين تغييرات پيش مي روند.
ادامه دارد
پانوشت
۱- نيوديل(New Deal) سياست اقتصادي - اجتماعي بود كه فرانكلين روزولت رئيس جمهوري وقت آمريكا در ۱۹۳۳ به جهت برخورد با بحران اقتصادي آمريكا برقرار كرد. اين سياست به منظور پايان دادن به ركود اقتصادي ناشي از سال هاي ۱۹۲۰، از قانون بهبود وضعيت كشاورزي ملي و اشتغال زايي حمايت مي كرد و در بعد سياسي از «دولت رفاه». (مترجم)

رويداد انديشه
جشنواره ملي قرآن دانشجويان
008505.jpg
نوزدهمين جشنواره ملي قرآن دانشجويان ايران ۲۴ تا ۲۷ مرداد ماه سال جاري برگزار مي شود.
به گزارش خبرگزاري فارس، براساس شيوه نامه سال ۸۳ با تصويب شوراي هماهنگي جشنواره ها و مسابقات قرآن و عترت دانشگاه ها، جشنواره سراسري قرآن با نام «جشنواره قرآن دانشجويان سراسر كشور» از اين پس با نام «جشنواره ملي قرآن دانشجويان ايران» و با سياستگذاري كلي آن شورا برگزار خواهد شد.
رشته هاي رقابتي جشنواره در دو بخش اصلي شامل گروه رشته هاي كتبي و گروه رشته هاي شفاهي است و هر گروه نيز در سه مرحله مقدماتي، سراسري و ملي رقابت خواهد كرد.
در سؤالات گروه رشته هاي كتبي براي قسمت ترجمه، از ترجمه قرآن كريم حضرت  آيت الله مكارم شيرازي استفاده مي شود كه داراي سه مرحله ترجمه سوره مباركه بقره براي مرحله مقدماتي، ترجمه سوره هاي مباركه بقره و آل عمران براي مرحله سراسري و ترجمه سوره هاي مباركه بقره، آل عمران و نساء براي مرحله ملي خواهد بود.
در قسمت تفسير نيز از كتاب «تفسير جوان» تأليف دكتر محمد بيستوني كه به ترتيب جلد ۱ آن براي مرحله مقدماتي، جلد ۱ و ۲ براي مرحله سراسري و همچنين جلد ۱ و ۲ و ۳ براي مرحله ملي است استفاده شده است.
در بخش حفظ نيز شركت كنندگان در سه گروه حفظ ۱۰ جزء پيوسته قرآن كريم، حفظ ۲۰ جزء پيوسته قرآن كريم و همچنين حفظ كل قرآن كريم رقابت خواهند كرد.
در گروه رشته هاي شفاهي براي قسمت تحقيق و ترتيل، براساس دستورالعمل مسابقات جشنواره از كل قرآن كريم آزمون گرفته مي شود. قسمت حفظ قرآن كريم نيز شامل سه گروه حفظ ۱۰ جزء قرآن كريم، ۲۰ جزء قرآن و همچنين حفظ كل قرآن كريم خواهد بود.
پس از اجراي مرحله مقدماتي و سراسري، در دو گروه كتبي و شفاهي، ۲۰ نفر از وزارت علوم، تحقيقات و فناوري، ۹ نفر از وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي، ۶ نفر از وزارت آموزش و پرورش، ۶ نفر از دانشگاه پيام نور، ۶ نفر از دانشگاه جامع علمي- كاربردي، ۱۵ نفر از دانشگاه آزاد اسلامي و ۳ نفر از دانشكده هاي علوم قرآني در سطح ملي پذيرفته خواهند شد.
مسابقات بخش اصلي اين جشنواره در سه مرحله مقدماتي، سراسري و ملي و همچنين مسابقات بخش جنبي در يك مرحله ملي اجرا خواهد شد.

انديشه
ادبيات
اقتصاد
سياست
فرهنگ
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |