روايت پيچ پيچ لوله كشي تهران
وقتي كه آب را بالوله در خانه ها آوردند
اين بار پيش از خواندن گزارش، نتيجه گيري اخلا قي كنيد؛ آبي كه شبكه آن ده ها سال پيش با اين مشقت ساخته شده است ارزشي بيش از آنچه امروز برايش قايليم دارد
|
|
ايمان مهدي زاده
برگه دان تقويم را ورق مي زنيم۶۰ بار، سال ۱۳۲۳. روزي نه مثل باقي روزها. بحث بهداشت حالا با مقوله لزوم لوله كشي آب گره خورده است
روزگاري كه براي تهيه آب، مردم بايد پله هاي سردابه ها را زير پا مي گذاشتند.
حالا بعد از اين همه سال هر وقت نوه ها آب را به رخ گرماي تابستان مي كشند، او به اصرار مي گويد: «نعمت خدا را حرام و هدر نكنيد. شما كه قحطي و خشكي به چشم نديده ايد. از روزهايي مي گفت كه پله هاي بلند آب انبار را با دلهره از زير پاشنه در مي كرد. اصلا واسه مردم شده بود خواب و رويا. آب از قنات مي آمد به آب انبار. مردم كجا خواب مي ديدند هر روز آب ول كنند روي تن و بدنشان. مادربزرگ نه اينكه از تاريكي سرداب مي ترسيد، قدر و حرمت آب و ماجراي پرفراز و نشيب لوله كشي تهران را مي دانست. او از روزگاري دور و از محله اي آشنا، ناآشنا مي گفت. از كوير لوت وسط شهر. از محله سنگلج كه پهنه اي بود باير وزباله پوش مشهور به كويرلوت تهران.
زماني براي حفر چاه
مردم پايتخت آب ندارند، بهداشت ندارند، از در و ديوار شهر جنگ زده ادبار و بيماري سرازير شده است و سلامتي مردم را توي مشت مي فشارد. شايد بتوان گفت در همين روزها بود كه تهران از عقربه هاي ثانيه شمار جهان جا مي ماند.
برگه دان تقويم را ورق مي زنيم۶۰ بار، سال ۱۳۲۳. روزي نه مثل باقي روزها. بحث بهداشت حالا با مقوله لزوم لوله كشي آب گره خورده است.
مي گويند در كشورهاي اروپايي و آمريكا منازل مردم را لوله كشي كرده اند. آب تصفيه شده استفاده مي كنند و ديگر اسير چنگال امراضي مانند حصبه و وبا نمي شوند. به كشورهايي كه هنوز مردمش با اين امراض مي ميرند، جهان سوم لقب داده اند.
معضل آب تصفيه نشده و كم آبي دست به دست هم، مردم را بدجوري به دردسر انداخته بود.
تابستان مثل تنور مي سوزاند. از بهاركم باران هم مي شد حدس زد روزگار سياهي در پيش است. حالا اوايل فصل گرما بود و شلاق آفتاب، امان ازمردم طهران ربوده بود.
بي آبي امكانات بهداشتي را ناكارآمد كرده بود. عرصه بر وزيران و وكيلان تنگ شد. بالاخره روز بيست و ششم تيرماه جلسه اي تشكيل شد. در اين نشست كليدي، مهمترين مساله همان آب شرب پايتخت بود. ساعت ۴ بعدازظهر كميسيوني تشكيل شد و نخست وزير، وزراي دربار و كشاورزي و شهردار طهران نظراتشان را مبادله كردند. ماحصل جلسه اختصاص مبلغ ۳۰۰ هزار تومان به برنامه آبرساني بود. قرار شد ۱۰حلقه چاه پدر و مادردار در طهران حفر كنند تا مردم بتوانند به سلامت از تابستان گرم و كثيف جان به پاييز برسانند.
طبق قراري كه كميسيون آب گذاشته بود، از صبح روز بعد حفاري آغاز شد. نخستين چاه در سينه باغ فردوس فرو رفت؛ محله اي در شميران، سرسبز و غني.
بنا به دستور شهردار وقت «مشايخي»، دومين چاه در خيابان خراسان حفر مي شد تا خيال ها از بابت آسايش مردم جنوب شهر آسوده شود.
دو روز بعد يكي از روزنامه ها با چاپ مقاله از اين حركت تمجيد كرد و پيشنهاد انتقال آب لار را به تهران ارائه كرد و هزينه آن را حدود ۹۵ ميليون تومان تخمين زد.
آب تحت الحفظ به تهران مي آمد
پاييز و زمستان باران و برف با خود مي آورد و طناب بي آبي را دور گردن مردم تهران شل مي كرد. ولي تابستان كه مي رسيد، باز گرما بيداد مي كرد. همه يادشان مي افتاد، آب - مايه حيات - كمبود اصلي است. از روزگاري حكايت مي كنيم كه سنگلج در قلب شهر، يادآور كوير لوت بود. جايي ناآباد كه محل تجمع زباله ها شده و توجه عموم را جلب كرده بود. بايد به باغ ملي تبديل مي شد. كاخ دادگستري بنا شده بود، ولي وزارت دارايي هنوز بر سر تملك اراضي فعلي اش با شهرداري مشكل داشت. قرار بود وزارت كشاورزي احداث باغ ملي را عهده دار شود، ولي وزارت دارايي كه آن روزها دل همه را خون كرده بود، شروع كرد به سنگ اندازي و كارشكني. واپسين روزهاي تيرماه سا ل۱۳۲۶، كويرلوت پر شد از چادرهاي برپا و پرچم هاي افراشته. نخست وزير، وزيران، نمايندگان شوراي ملي، افسران ارشد و روزنامه نگاران دور هم جمع شدند. براي نخستين بار در تهران و ايران كاري انجام مي شد. تهران رو به رشد بود و تعلل در برنامه ها از مشكلات گره كور مي ساخت. جمعيت تهران حداكثر حدود ۸۰۰ هزار نفر بود و باز هم داشت استخوان مي تركاند. نياز به امكانات بيشتر به چشم مي زد، آن روزها پيش بيني كرده بودند تا سال ۱۳۴۰ ، جمعيت تهران به يك ميليون نفر برسد.
سران مملكتي در دشت سنگلج جمع شدند تا اداره لوله كشي آب تهران را راه بيندازند. قرار بود اول ساختمان اداري از آب و گل درآيد. برنامه دولت براي انتقال آب قابل شرب به تهراني ها ، ۱۴ ساله بود. حجم آبي كه بتواند يك ميليون نفر را سيراب كند محاسبه شد. بايد در هر ثانيه ۶/۲ مترمكعب آب به سطح شهر مي آمد. منابع آبي كه براي اين كار در نظر گرفته شده بود، نهر آب كرج و رودخانه كن بود.
در ساحل شرقي رودخانه كن چاه هاي عميقي حفر كردند. در امتداد اين رود طغيان گر و پرآب، ۵ كيلومتر به محدوده چاه ها اختصاص داده شده بود. آب اين چاه ها قادر بود نيمي از آب مورد نياز را تامين كند. سهم آب كرج هم ۳/۱ مترمكعب در ثانيه است. امتداد كرانه چپ آب كرج را ردزني كردند. نشاني ها را گذاشتند تا با لوله هاي فولادي به ساحل شرقي رودخانه كن سرريزش كنند. آنجا در مجرايي سرپوشيده، آب به شكل تحت الحفظ به تهران مي آمد.
كشتي ها در بندر كنار مي گرفتند
مرداد ماهي است كه يخ و آب خنك بيشتر از هر وقت ديگر مي چسبد و اگر نه گرما و عرق ريزان آمپر اعصاب را به نقطه قرمز مي برد. شايد براي همين آقاي ابتهاج عصباني است. او رئيس بانك ملي ايران است. بانكي كه اسكناس چاپ مي كند. آخرين هفته گرم مرداد شروع شده در حالي كه طهران با چيزي به نام تحول دست و پنجه نرم مي كند. شركت تلفن سخت مشغول كابل كشي است : طرح ايجاد تلفن سراسري آغازشده ولي مردم براي پروژه هاي دولتي سهام گذاري نمي كنند. طرح مدتي متوقف مي شود. مسوولان شركت تلفن مي روند نزد ابتهاج، بلكه بتواند وامي دست و پا كنند. او به آنان معترض بود كه ماجراي آب واجب تر از تلفن است ؛«۵سال از شروع طرح گذشته است.چند ماه پيش مجلس شوراي ملي با تصويب ناآگاهانه يك قانون، دست ما را براي چاپ اسكناس بست، پس نمي توانيم وامي پرداخت كنيم. تاكنون براي پروژه آب ۹۲ميليون تومان مساعده پرداخته ايم، ولي هنوز ننگ بي آبي برچسب پيشاني ماست».
مسوولان اداره لوله كشي در بحثي داغ با روزنامه ها مدعي بودند، تمام لوله هاي مورد نياز خريداري شده است. حوزه داخلي شهر تهران چيزي حول و حوش ۳۵ ميليون متر مربع مساحت داشت. مقدار لوله هاي وارداتي بايد در دل كوچه پس كوچه هاي شهر جا داده شود. لوله ها دو جنس داشتند؛ فولادي و چدني. لوله هاي فولادي قطور براي خيابان هاي شمال شهر تدارك ديده شد چون آن مناطق پرآب بود. لوله هاي چدني كوچك تر هم قسمت كوچه هاي جنوب شهر بود.
كشتي هاي حامل لوله هاي خريداري شده ظرف چند روز آينده در بنادر جنوبي كناره مي گيرند.انبار بزرگ نازي آباد محل تخليه بار لوله بود.
در هر شبانه روز بايد حدود ۲۶۰۰مترمكعب آب به لوله ها مي ريخت. صحبت از مخزن و تصفيه خانه كرك انداخت. مخزن ۱۸۰هزار متر مربع زمين مي طلبيد و ساخت تصفيه خانه ۱۴۵ هزار متر مربع. اداره لوله كشي قانوني براي خودش وضع كرد كه به موجب آن مجموع زمين هاي مورد نياز را از مالكان خريداري كند:
ماجراي كشمكش هاي اين اداره ومردم از همين روزها ظهور مي كند. طي ۵ سال گذشته قيمت زمين رشدي مسلم داشت، پس واضح است كه مالكان تمايلي براي فروش نداشته باشند. آنها سعي كردند خريداراني به جز اداره لوله كشي براي خودشان جفت و جور كنند. اداره لوله كشي نيز دست به اقدام متقابلي زد و اعلاميه اي صادر كرد كه هر كس مي خواهد زمين بخرد، بيايد و استعلام بگيرد وگرنه متضرر خواهد شد.
رودي كه مسير كرج تا تهران را پشت سر مي گذاشت و مزارع و باغات بين راه را سيراب مي كرد به آب كرج شهرت داشت. محل فعلي اين رود بلوار كشاورز است كه نسبت به نيم قرن پيش تفاوت بسيار فاحشي كرده است.
حكايت قريه بيلقان نيز چيزي نزديك به داستان آب كرج است. اين روستاي خوش آب و هوا آنقدر ذخاير آب داشت كه بتواند مقدار قابل توجهي از آب شرب تهران را تامين كند.
همراه محموله لوله ها چند لوله گردن كلفت ۴۰ اينچي همراه باقي لوله ها به تهران رسيد. اين لوله هاي بزرگ را كنار جاده مخصوص ، در كرانه چپ رودخانه كرج به دل زمين نشاندند تا آب رود به تصفيه خانه شمال نهر كرج برسد. با احداث خط لوله جديد ۱۳۰۰ ليتر در ثانيه كه نيمي از آب مصرفي تهران بود تامين شد. وقتي آب بيلقان به آب كرج مي رسيد ، وارد مجرايي بتوني به طول تقريبي ۵/۹ كيلومتر مي شد تا به تصفيه خانه برسد. مابقي آب مورد نياز را آب كرج تامين مي كرد.
حفر كانال هاي لازم
پس از استقرار تصفيه خانه و راحتي خيال مسوولان بابت تامين آب شرب ، آن هم در روزهايي كه مردم به شدت نيازمند، ولي سرخورده آن بودند كندوكاو در كوچه ها آغاز شد. در تمام گذرگاه ها كانال هايي به عمق ۵/۱ متر شيار شد. اين حفاري چهره شهر گل آلوده طهران را تغيير داد. قرار بود لوله هاي بزرگتر را در شمال شهر نصب كنند، پس به هم ريختن شكل كوچه و خيابان هاي شمالي بيش از جنوب شهر به چشم مي آمد.
طبيعي است كه تصفيه خانه نياز به آزمايشگاهي علمي دارد. بايد انواع آزمايش هاي شيميايي روي آب انجام شود. سلامت انسانهاي پايتخت به سلامت آب وابسته است. قرار شد آزمايشگاه در ساختمان مركزي اداره كل لوله كشي بنا شود ، در محله سنگلج.
مردم از بازي هاي آبكي خسته شده بودند. حال و حوصله وعده و وعيدهاي سرخرمن نداشتند. با اين حال آخرين وعده هاي مديران اداره لوله كشي حكايت از سال ۱۳۳۱داشت. آنها گفته بودند تا پايان سال اين پروژه طولاني به سر مي رسد.
نكته ديگري كه تعويق پروژه را باعث شده بود، عدم مشاركت و سهام گذاري مردم بود. در مورد مبحث تلفن و برق نيز اين مشكل وجودداشت. طهراني ها ، نسبت به پروژه هاي دولتي بي اعتماد بودند و به اين سادگي ها دست به جيب نمي شدند. پول پرداختي مردم طهران چيزي حدود ۵/۱ ميليون تومان محاسبه شد. البته اين مبلغ قابل توجه نزد بانك ملي مانده بود. به روايتي بانك ملي ناظر خرج شدن سپرده هاي مردم بود. براي پيش افتادن پروژه ، طهراني ها موظف شدند از ابتداي سال ۱۳۲۹ حق انشعاب پرداخت كنند. اين مبلغ به صورت اقساط به حساب اداره لوله كشي واريز مي شد...
|