توني بلر، رهبر حزب كارگر بريتانيا و نخست وزير اين كشور، اين روزها سخت تحت فشار است. شكست هفته گذشته حزب كارگر در انتخابات محلي كه باعث شد اين حزب تسلط خود را بر بسياري از شوراهاي محلي از دست بدهد، با عدم موفقيت در انتخابات پارلمان اروپا ادامه يافت؛ هر چند توجه به نتايج انتخابات اندك مايه اي براي كاهش نگراني بلر فراهم كرده است.
آنچه مسلم است، حزب آقاي بلر حمايت تعداد قابل توجهي از راي دهندگان بريتانيايي را از دست داده است، اما نكته اينجاست كه اين راي دهندگان به سوي حزب رقيب، يعني حزب محافظه كار بريتانيا گرايش نيافته اند بلكه احزاب كوچكي چون حزب سبزها و حزب استقلال از راي دلزدگان حزب كارگر بهره مند شدند.
اين احزاب كوچك، به ويژه حزب استقلال اين فرصت را يافتند تا براي مخالفان پيوستن به اتحاديه اروپايي، انگيزه حضور پاي صندوق هاي راي را فراهم كنند و كساني را به راي دادن تشويق كنند كه سال ها بود راي نمي دادند.
اما به هر حال بلر، پس از بحران هاي سياسي ناشي از جنگ عراق اينك دوباره با چالشي تازه روبه رو است. كارشناسان انتظار دارند نتايج ضعيف در انتخابات اخير، موقعيت توني بلر را به عنوان رهبر حزب كارگر بار ديگر به مخاطره اندازد. به ياد داريم كه مخالفت داخلي درون حزب كارگر عليه رهبري بلر، پيش از اين نيز به استعفاي دو وزير كابينه او منجر شد. خوب كه فكرش را بكني، آدم دلش نمي خواهد جاي توني بلر باشد، دست كم اين روزها!

رضا محدث - تا به حال دفعات زيادي برايتان اتفاق افتاده كه در محل كار، در يك ميهماني يا... دوست يا آشنايي بيايد و از شما سوال كند كه «آقا اين جوك را شنيدي؟» و بعد از تعريف يك داستان چند دقيقه اي شما تنها به دليل گير افتادن در رودربايستي مجبوريد لبخندي بزنيد. البته كساني هم هستند كه توانايي تعريف يك جوك بي اندازه مسخره را به گونه اي دارند كه شما از خنده روده بر شويد.
حالا اتفاق بسيار جالبي افتاده. البته كاملا علمي است و تحقيقات بسيار وسيعي انجام شده تا رياضيدانان سرانجام فرمول يك جوك يا لطيفه را به دست آورده اند.
فرمول بدين صورت است(c=(m+no) /p) اين فرمول توسط خانم هلن پليچر و تيماندرا هاركسن در لندن كشف شده است.
تعجب نفرماييد ما هم در ابتداي امر از اين فرمول سر در نياورديم ولي با مطالعه متن خبر كمي و تا حدودي فهميديم موضوع از چه قرار است.
در فرمول بالا C، مربوط به خنده دار بودن جوك است MO، زمان و مدت جوك است و البته زمان و موقعيت جوك را نيز دربرمي گيردNO. ، تعداد دفعاتي است كه جوك تعريف شده. يعني اينكه اين جوك چند بار توسط فرد تعريف شده و همينطور چه چيزهايي توسط گوينده به آن اضافه شده. به طور مثال افزودن حركات بدني و هيجان ايجاد كردن در هنگام تعريف لطيفه.
اما P كه در مخرج كسر قرار دارد و همان طور كه مشخص است هرچه افزايش پيدا كند از جذابيت آن جوك مي كاهد جناس است. كارشناسان بر اين اعتقادند كه استفاده از جناس ها در يك جوك ناله را بيشتر القا مي كند تا خنده.
با اين اوصاف اميدواريم ديگر از جوك هاي بي مزه  عذاب نكشيم. به هنگام تعريف يك جوك حتما فرمول فوق را مد نظر قرار دهيد. زمان جوك، استفاده از خلاقيت و طبع ويژه و همچنين نحوه تعريف كردن جوك توسط گوينده به نحوي كه ديگران را جذب كند تا بتواند آن را تا انتها دنبال كند، از عواملي است كه قطعا جذابيت يك جوك را افزايش مي دهد

وقتي يك ورزشي نويس در جلسه اي خطاب به محسن مهرعليزاده از وعده هاي غيركارشناسي برخي مسوولان رده  بالاي ورزش ايران گله كرد، رئيس سازمان تربيت بدني با لبخندي جواب داد: «اين جملات براي افزايش روحيه كاروان اعزامي به المپيك است.»
و اينك مصطفي  هاشمي طبا، رئيس كميته ملي المپيك در مصاحبه اي به شانس كسب ۸ مدال در المپيك اشاره مي كند، خبري كه البته نسبت به آن چه او پيش از اين مي گفت اندكي تعديل يافته است. اما آن چه او ميان كلمات هاشمي طبا جالب توجه بود جمله «پيرو»ي بود كه به جمله «پايه» مي چسبيد: «اگر غير از اين باشد، بايد ضعف را در ميان مسوولان و مديران ورزش كشور جست وجو كرد.»
اين جمله در توضيحات بعدي چنين تكميل مي شود: «عدم كسب اين تعداد مدال يعني اينكه ورزشكاران ما خوب هدايت نشده اند و اين به معني ضعف مديريت از بالاترين تا پايين ترين نقطه است.»
اين كلمات بي محابا در شرايطي است كه هاشمي طبا در آخرين سال رياست خود بر كميته ملي المپيك قرار دارد و احتمالا در انتخاباتي يك طرفه جاي خود را به محسن مهرعليزاده، كه تصدي سازمان ورزش را بر عهده دارد، خواهد داد.
آنانكه به جاي خطوط به مطالعه سپيدي هاي لابه لاي خطوط علاقه دارند مصاحبه هاشمي طبا و تاكيد او بر كلمه «بالاترين» را كنايه اي به مديريت فعلي ورزش مي دانند، مديريتي نه چندان يك كاسه كه يك رئيس سازمان سابق (هاشمي طبا) و يك رئيس فعلي (مهر عليزاده) در آن به تصميم گيري مشغولند.
در چنين شرايطي، به خصوص كه فضاي پر سوء تفاهمي در ورزش ايران وجود دارد، به ما حق بدهيد گاهي برداشت هاي خودمان را داشته باشيم!

اسم آقاي پورشه به اندازه كارهايش معروف نيست، گرچه اتومبيل هاي ساخته اين آقا را همه مي شناسند؛ چه به اسم خود اين فرد باشد، چه به اسم اتومبيل  مردم (فولكس واگن).
آقاي پورشه مدت هاست كه مرده است و اتومبيل هايي كه طراحي  آنها را انجام داده بود، هنوز حسابي به فروش مي رسند و مديراني ديگر، كار او را ادامه مي دهند. از كاررا ۹۱۱ تا هر مدل ديگري، اين اتومبيل ثابت كرده است كه حرف اول و آخر را در زمينه ماشين هاي اسپورتي كلاسيك مي زند و همه اين حرف ها به اين معني نيست كه ما داريم براي پورشه تبليغ مي كنيم، چون كمتر كسي در ايران اصلا حاضر است كه به خريد اتومبيل حدود ۱۰۰ هزار دلاري تن بدهد و از طرف ديگر، همين قدر هم پول بدهد تا آن اتومبيل را وارد كند و بعد، اگر مثلا به دليل يك شروع سريع به حركت (بوكسوات) لاستيك هايش دود شد و به هوا رفت(!) بيايد دوباره بدهد از خارج برايش لاستيك وارد كنند و هر بار كه ماشين خراب شد، حكايت را تكرار كند. به رغم همه اين داستان ها اما، كساني بسيار دوست دارند كه از پورشه جديد با خبر شوند و مهم ترين خبر، اين است كه وندلين ويدكينگ به فرانكفورتر آلگماينه گفته است كه براي ساخت پورشه جديد در سال آينده تصميم خواهند گرفت و اين در حالي است كه فروش ۷۵ هزارتايي اتومبيل هاي پورشه با عرضه مدل هاي جديد به ۱۰۰ هزار دستگاه افزايش پيدا خواهد كرد. اين افزايش فروش دست كم تا سال ۲۰۰۹ محقق نخواهد شد، چرا كه به نوشته همان مجله تا همان وقت مدل جديد آماده نخواهد شد. الان در بازار سه مدل پورشه ۹۱۱، باكستر و كاين از محصولات شركت پورشه (كه تلفظ صحيح اسم آن در آمريكا «پورش» است) موجود است و پورش آنقدر پول درمي آورد كه به گفته ويدكينگ، ساخت مدل جديد پورشه به دليل افزايش بودجه شركت و نه به دليل بدهي هاي احتمالي آن است.

آنجلينا جولي درست از همان امكاناتي بهره مي برد كه ليوتيلور هم از آن بهره مند است. هر دوي اين افراد يك پدر بسيار مشهور داشتند و مادري كه خيلي هم مشهور نبود اما در جامعه شناخته شده بودند. جولي دختر جان وويت جولي است و كابوي نيمه شب فيلمي غيرقابل فراموشي. ليوتيلور دختر استيون تيلور است كه از معدود دايناسورهاي موسيقي است كه اين همه وقت را زنده مانده و بيست- سي سالي است كه عمده بچه ها از ۱۴-۱۳ سالگي شان تا اواخر دوره جواني مخاطب موسيقي او محسوب مي شوند. همه اينها را درباره دو پدر نوشتيم اما اصلا منظورمان اين نيست كه حضرات بازيگر در فيلم ها را به اين علت انتخاب مي كنند كه پدرهاشان فايده دارند يا شهرت. يعني اصلا منطقي نيست كه مثلا يك كاراكتر به فيلم پر خرجي مثل «ارباب حلقه ها» اضافه كنند و در قصه اصلي دست ببرند فقط به خاطر اين كه باباي ليوتيلور را مردم مي شناسند و اين حرف به اين دليل بيشتر اثبات مي شود كه به دختر الويس پرسلي در هيچ فيلمي نقش نداده اند، در حالي كه اين خانم همسر سابق يك ابرستاره ديگر هم بوده است. از كل مقدمه بالا نتيجه مي گيريم كه خانم جولي يا خانم تيلور به نظر كارگردان ها و تهيه كننده ها بازيگرند و اين در حالي است كه خبر ما كلا به آنجلينا جولي مربوط مي شود و به كل اصلا ربطي به ليوتيلور ندارد، چون به نظر مي آيد آنجلينا جولي به چيزهايي علاقه مند است كه زحمت دارد و اين كه او به سختي هايي از جنس سفر به مناطق محروم دنيا و بزرگ كردن بچه هاي يتيم تن مي دهد، از عمل او چيزي فراتر از يك عمل صرفا ژورناليستي- تبليغاتي مي سازد.
آنجلينا جولي كه چند روز قبل به خاطر قبول كردن دومين يتيم به فرزندي، براي دومين بار مادر شد اخيرا به عنوان سفير صلح سازمان ملل در كشور امور صلح به اردوگاه هاي پناهندگان سوداني در كشور چاد رفت تا به قول خودش «به عنوان بشر احساس پر بودن» كند. او بر اين باور است كه «بسيار سخت است كه فقط يك هنرپيشه باشي چون به نظر من زندگي عادي يك هنرپيشه باشي واقعا بي كيفيت است.» جولي اخيرا دست اندركار جذب پول براي كمك به اين پناهندگان شده است چون «وقتي كه ريزش باران شروع شود ساختارهاي پناه گاههاي پيش ساخته كه بسيار ضعيف اند ممكن است فرو بريزند و احتمال دارد كه بيماري هاي واگيردار به خصوص بين كودكان، سلامتي عمومي اين پناهجويان را كه بالغ بر ۱۵۸ هزار سعودي مي شوند درخطر بيندازد.»
تخمين زده شده است كه در سه ناحيه از سودان بيش از يك ميليون نفر آواره جنگي وجود داشته باشد كه دست كم به ۲۳۶ ميليون دلار بودجه براي گذران زندگي آنها احتياج است و حداقل دو ميليون و ۲۶۰ هزار نفر كودك احتياج مبرمي به واكسينه شدن دارند. در سرتاسر دنيا استفاده از نام هاي هنرمندان و حضور آنان در موقعيت هاي مهم اجتماعي موجب توجه رسانه هاي گروهي به آن اتفاقات مي شود و به دنبال آن، توجه مردم نيز نسبت به آن اتفاقات جلب مي شود.

فرهاد فرجاد
ازگلوم تا كينگ كونگ 
اندي سركيس، همان هنرپيشه اي كه در ارباب حلقه ها با حركات عجيب و غريب خود، شخصيت گلوم را خلق كرد، دوباره قصد دارد در هيبت جانوري ديگر درآيد. وي با پيتر جكسون به توافق رسيد تا نقش گوريل بي شاخ و دم دنياي سينما، كينگ كونگ را ايفا كند. حركات منعطف بدني سركيس ۴۰ ساله در ارباب حلقه ها، مهم ترين انگيزه جكسون در انتخاب وي بوده است.
بازسازي اثر كلاسيك سال ۱۹۳۳، به احتمال فراوان آگوست آتي در نيوزيلند كليد مي خورد و دسامبر ۲۰۰۵ به اكران گذاشته مي شود.

منتظر تام هنكس باشيد
نام تام هنكس و استيون اسپيلبرگ يك بار ديگر كنار هم قرار گرفت. «درام» عنوان فيلم جديد اسپيلبرگ است كه علاوه بر هنكس، كاترين زتاجونز، چي مك برايد، استنلي توچي و ديه گو لونا را به بازي گرفته است. فيلم، داستان يك مهاجر را روايت مي كند كه از روستاي كوچك جنگ زده اش در اروپاي شرقي فرار كرده و به آمريكا پناه آورده است. وي درست زمان فرود آمدن هواپيما در يكي از فرودگاه هاي نيويورك در مي يابد كه همزمان، كشورش در پي جنگ از بين رفته و ديگر وجود خارجي ندارد. اين به آن معناست كه گذرنامه و اسناد رواديدي او هم اعتبار ندارد. پس در همان ترمينال سكني مي گزيند، با پرسنل فرودگاه دوست مي شود و حتي گرفتار عشق يكي از ميهمانداران هم مي شود. درام، از ۱۸ ژوئن به اكران جهاني در مي آيد.

كارآگاه شمسي بدون دستيارش مادام 
حتما همه ما بارها وبارها جلوي تلويزيون نشسته ايم و حداقل يكي دو قسمت از ماجراهاي كارآگاه شمسي و دستيارش مادام را ديده ايم. حتما ديده ايم كه يك زن چاق و مهربان با تمام توانش سعي مي كند كه حداقل لبخندي به روي لب مخاطبش بياورد. او را بارها در فيلم ها و سريال هاي ديگر تلويزيون هم ديده ايم. بله سركار خانم «لوريك ميناسيان» را مي گويم. اين هنرمند حساس و مسوول كه به دور از همه دغدغه هاي امروزي و رايج، فقط و فقط به نفس رضايت تماشاگر مي انديشد حالا ديگر در ميان ما نيست. آن زن مهربان با آن بازي روان و يكدست و مبتكرانه، همين چند روز پيش براي هميشه رفت. لوريك ميناسيان فعاليت بازيگري خود را از گروه تئاتر آرمن شروع كرد و خيلي زود به عنوان هنرپيشه اي مردمي  پذيرفته شد.او هرگز تكنيك هاي متداول و دست و پا گير را براي نشان دادن خود دنبال نكرد. او همواره سعي مي كرد كه نفس در نفس تماشاگر به هنرنمايي بپردازد. همه نقش هاي ميناسيان از همان دوران اوليه حضورش در فيلمي چون گنج قارون و نقش هاي نمايشي اش نشان مي دهد كه او به چارچوبي مخصوص به خودش رسيده بود. ميناسيان كه در محضر استادي چون «شاهين سركيسيان» فعاليت تئاتري خود را ادامه داده بود، همواره درصحنه هاي نمايشي تحسين اين استاد را برانگيخته بود. مرحوم سركيسيان كه مي توان از او به عنوان پدر تئاتر مدرن ايران نام برد چهره هاي هنري فراواني را تربيت كرده و به جامعه هنري تحويل داده است. از جمله شاگردان سركيسيان مي توان علي نصيريان ، پروانه معصومي، علي رفيعي، ساموئل خاچيكيان، عزت الله انتظامي و خود مرحومه لوريك ميناسيان را نام برد. لوريك ميناسيان كه در آخرين فعاليت تلويزيوني اش يعني كارآگاه شمسي و دستيارش مادام اوج هنر خود را به نمايش گذاشت، درگذشته در فيلم هايي چون زنداني ۷۷، بودن و نبودن به كارگرداني كيانوش عياري و... به هنرنمايي پرداخته بود.

به ياد استيو مك كوئين و فرانك بوليت 
ولفگانگ پترسون كه از او اكنون «تروا» روي پرده ها است، قرارداد بازسازي فيلم به ياد ماندني بوليت (۱۹۶۸) با بازي استيو مك كوئين را امضا كرد. بوليت، براي آنان كه شيفته تعقيب و گريز اتومبيل ها و رانندگي شگفت آور در خيابان هاي سان فرانسيسكو هستند، فراموش نشدني ترين فيلم تاريخ سينما است. پترسون در رابطه با پروژه جديدش گفت: «قصد ندارم فيلم يا داستان را بازسازي كنم. مي خواهم شخصيت بوليت را دوباره زنده كنم. فرانك بوليت مردي خونسرد است و بي احساس و هيچگونه سر سازگاري ندارد. او به راه خود مي  رود.
هنوز هيچ بازيگري براي حضور در فيلم انتخاب نشده است. شايد دليل اين تاخير بي شباهت بودن تمام هنرپيشه هاي فعلي با استيومك كوئين باشد. او با همه فرق داشت.

استاد يگانه يكي از چهره هاي بزرگ موسيقي خراسان است. يگانه در شيوه دوتار نوازي هنرمندي توانا و صاحب سبك است. يگانه كه اكنون حدود چندين و چند سال از عمر نوازندگي اش مي گذرد روز به روز به شناخت عميق اين ساز كهن نزديك تر مي شود. ناحيه خراسان در قسمت جنوب و شمالش چندين چهره بزرگ موسيقي كشور را دارد كه از آن ميان مي توان از چهره هايي چون حاج قربان سليماني و چند چهره ديگر نام برد.
خبرسازي استاد يگانه در اين صفحه از اين بابت است كه كاست دوتار نوازيش كه به همت محمدرضا درويشي ضبط شده بود به زودي شاهد يك ضبط ديگر خواهد بود. علاوه بر اين قرار است كه گزيده اي از آلبوم هاي ياد شده كه همزمان با آلبوم استاد يگانه وارد بازار شده بودند هم يك بار ديگر تجديد ضبط شوند. استاد يگانه در اين كاست يك بار ديگر رديف هاي باستاني ناحيه محل سكونتش را با بازسازي هايي بكر ارايه كرده است. اين نوازنده چيره دست موسيقي شرق كه نامي جهاني دارد بارها و بارها در كشورهاي مختلف جهان به هنرنمايي پرداخته است. يادآوري مي شود كه فرزند استاد يگانه نيز در شيوه نوازندگي صاحب شيوه و سبك و سياق خود است. به هر حال تيراژ بالا و فروش فوق العاده كاست استاد يگانه نشان از پيوند عميق عاطفي او با جهان پيرامون خود دارد. در هم آميزي حسي موسيقي نواحي مختلف كشور به خاطر حس و حال صميمي و منحصر به فردشان حالا ديگر به زباني مشترك تبديل شده است. زباني كه مي توان در هر خانه اي به دنبالش گشت.

يارعلي پورمقدم نمايشنامه نويس و داستان نويس است. پورمقدم در همه داستان ها و نمايشنامه هايش به گونه اي دغدغه فرم و زبان امروز هنر را دارد. اين نويسنده با چاپ نمايشنامه «اي داغم سي روئين تن» جايگاه خودش را به عنوان يك نمايشنامه نويس حرفه اي به ثبت رساند. «گنه گنه هاي زرد» يكي ديگر ازنوشته هاي اوست كه به چاپ رسيد و با استقبال خوبي هم روبه رو شد. پورمقدم به شدت بر ادبيات كهن خصوصا شاهنامه تسلط دارد و در آثار داستاني و نمايشي اش   سعي مي كند به گونه اي از آن استفاده كند. يكي از داستان هايي كه پورمقدم با الهام از حال و هواي شاهنامه نوشته «يادداشت هاي يك اسب» نام دارد. تكنيك داستاني و زاويه ديد اين داستان باعث شده كه سر زبان ها بيفتد. اين داستان با استقبال بسيار خوب اهل داستان و كتابخوان هاي حرفه اي روبه رو شد. اتفاقا خبرسازي پورمقدم و اسب ساخته ذهنش هم به همين كتاب بر مي گردد چون تيرا ژ بالاي كتاب خيلي سريع تمام شده و نويسنده به فكر تجديد چاپ آن است. داستان بلند يادداشت هاي يك اسب از زاويه ديد اسب رستم روايت مي شود. جالب اين جاست كه اسب مورد نظرگاه به گاه ،گفته هاي ديگر شخصيت هاي شاهنامه را نقض مي كند و خودش به بازسازي فضاهاي شاهنامه اي مي پردازد. اين شيوه نوشتن كه براي اولين بار در ادبيات داستاني كشور شكل گرفته نشان از حساسيت هاي بالاي پورمقدم در خلق فضاهايي بكر دارد. پورمقدم هميشه آدمي خوش برخورد و خندان است. او در آثارش هم سعي مي كند كه به گونه اي اين لبخند شيرين را از صورت خود به ديگران منتقل كند. خبر ديگر درباره يادداشت هاي يك اسب اين است كه شايع شده اين اثر قرار است به زبان آلماني ترجمه شود. اگر چنين باشد هم بايد به جامعه نويسندگي و هم خود پور مقدم تبريك گفت.