اديب وحداني - سر ريچارد برانسون ازآن اسم هايي است كه وقت هايي در دنيا مي پيچد و حسابي جان مي گيرد و البته مخاطب هاي خاص پيدا مي كند، به طوري كه روزنامه ها و خبرگزاري ها هم مرتب خبرهايش را منتشر مي كنند ولذتش را البته او مي برد. شغل شريف اين آقا، ماجرا جويي هاي پرهزينه است مثلا او اخيرا در زمان بازي انگليس - فرانسه كه در پرتغال برگزار مي شد از كانال مانش عبور كرد. برانسون يك اتومبيل ۱۵۰ هزار پاوندي آكواداگيز را سوار شده بود كه چيزي شبيه ماشين هاي جيمزباند است و درخشكي سرعت۱۶۰ كيلومتر در ساعت و در آب با سرعت حدود ۴۸ كيلومتر در ساعت حركت مي كند. سرريچارد برانسون كه لباس شب رسمي پوشيده بود، مسافرت خود را دلپذير و مطبوع خواند و تنها مشكل جدي اش با اين مسافرت، چند موج بزرگ بود كه قايق هاي ديگر در راه ايجاد كردند. خبر جديد ديگر درباره سربرانسون سفراو به فضاست و اين سفر احتمالا چيزي از جنس يك ترانه ديويد بووي است كه در آن مي گويد: «روزنامه ها مي خواهند بدانند چه لباسي پوشيده اي؟» سر ريچارد برانسون به گاردين الكترونيكي گفت: «موسسه ويرجين براي مطمئن شدن از اينكه مردم سراسر دنيا در مدتي نه چندان طولاني مي توانند به سفر تفريحي به فضا بروند سرمايه گذاري مي كند.»
ازكنترل زمين به ميجر تام
قرص هاي پروتئين رو بخور و كلاه ايمني بگذار
شمارش معكوس شروع شده، موتورها روشن شده اند
تنظيمات سفينه رانگاه كن، خدا به همرا هت
سفر ريچارد برانسون به فضا و زمان شروع سفرهاي فضايي در ۲ تا۳ هفته آينده مشخص خواهد شد. امروزه موسسه ويرجين دنبال اين است كه يك سفر بدون استراحت و توقف دور دنيا با بالون را طراحي و هدايت كند.
از كنترل زمين به ميجرتام
در آخر كار را انجام دادي
در روزنامه ها مي خواهند بدانند لباس هايت چه ماركي است
حالا مي تواني اگر بخواهي از كپسول خارج شوي
برنامه بعدي آقاي برانسون سفر با « كشتي دريايي اول» است كه توسط يك طراح وسايل فضا نوردي به اسم برت روتان طراحي شده است. اين سفر روز ۳۱ خرداد انجام خواهد شد و «كشتي دريايي» اولين قسمت پروژه اي است كه وسايل فضانوردي تك نفره را توليد مي كند.
از ميجر تام به كنترل زمين
دارم از در مي گذرم
و به طرز خاصي غوطه مي خورم
و ستاره ها امروز خيلي متفاوت به نظر مي آيند
چون اينجا
توي يه قوطي حلبي نشسته ام
بسيار بالاتر اززمين
سياره زمين آبي است
و هيچ كاري نمي توانم بكنم
«كشتي فضايي اول» از يك وسيله حامل در ارتفاع ۱۵ هزار متري آزاد مي شود و راكت هاي بنزين آن، تا صد كيلومتر آن را از زمين دور خواهد كرد. هزينه اين عمليات توسط يكي از مديران ميلياردر مايكروسافت به نام پال  الن تامين خواهد شد، البته سر ريچارد برانسون مي گويد فعلا جايي نمي رود و تا دو هفته بعد درباره اين سفر حرف مي زند. مسابقه زودتر ساختن يك راكت كه بتواند سه نفر مسافر را ۱۰۰ كيلومتر از زمين دور كند، آنجا نگه دارد وبه سلامت به زمين برگرداند ( و در ضمن امكان تكرار همين كار را در دو هفته داشته باشد) از سال ۱۹۹۶ كه xpirze يك جايزه ۱۰ ميليون دلاري را به برنده اين مسابقه تخصيص داد، جدي شد.
با اينكه صد هزار مايل را گذرانده ام
خيلي حس بي حركتي دارم
و فكر مي كنم فضا پيمايم مي داند كجا برود
به همسرم بگوييد دوستش دارم كه خودش مي داند
ازكنترل زمين به ميجر تام
مدار قطع شده، مشكلي وجود دارد
صدايم را مي شنوي ميجرتام؟
مي شنوي؟
حالا دارم توي اين قوطي حلبي غوطه مي خورم
بسيار بالاتر از ماه
زمين آبي است
و هيچ كاري نمي توانم بكنم

يك شيعه متولد ۱۹۶۱ در گرجستان وقتي در سال ۱۹۸۶ دوره تخصصي و فوق  تخصصي ارتوپدي را پيش پرفسور اليزارف به پايان رساند و با پژوهش درباره دستگاه اكسترنال فيكساتور (ثابت كننده خارجي) و با بيش از ۲۰۰ مقاله در ۱۶ ژورنال علمي در دنيا به عنوان عضوي برجسته از خانواده بزرگ پزشكي شناخته شد، مي توانست به هر جايي برود، چرا كه مرد علمي سال ۲۰۰۳ روسيه هم به عنوان «شايسته  ترين نوآور سال در روسيه فدراتيو» شناخته شد. اما پرفسور اسماعيلوف به ايران آمد و نشان افتخار پزشكي از طرف ملكه انگليس را به كناري گذاشت تا به همزبانان و همدينان خود خدمت كند و همه كس بتوانند به يك بيمارستان دولتي مثل بيمارستان ميلاد بروند و از امكانات علمي و عملي اين مرد استفاده كنند. اما پرفسور اسماعيلوف چه مي كند؟
هر نوع امكاني وجود دارد كه يك نفر دچار يك يا چند مشكل در ناحيه دست يا پا شود كه موجبات كوتاه شدن يك دست يا يك پاي او را نسبت به باقي اعضاي بدنش فراهم آورد. در واقع امكان دارد با درمان نشدن يك در رفتگي ساده ناحيه لگن، مشكل جدي در طول دست يا پاي او ايجاد شود كه مسلم است اين مشكل درشهرهاي كوچك و روستاهايي كه از امكانات مناسب بهداشتي بهره مند نيستند، بيشتر ديده شود. بدن در مقابل اين واكنش ها روش هايي رابه كار مي گيرد تا مشكل را حل كند. مثلا در مورد ساده اي مثل جلو بودن فك پايين، دندان هاي فك پايين به سمت عقب تمايل پيدا مي كنند و مشكل حل نشده در حالي كه كمترين آزار را به بدن برساند، باقي مي ماند. اما روش پرفسور اليزاروف كه توسط پرفسور اسماعيلوف در ايران مورد استفاده قرار مي گيرد مي تواند مشكل را تا حدي حل كند. در اين روش فيكساتورها (ثابت كننده ها)ي خارجي به كار گرفته مي شود و ميله ها يا پين ها را از استخوان عبور مي دهند و داخل استخوان كار مي گذارند. اين پين ها توسط حلقه هاي فلزي مهار شده و با افزايش فاصله  اين حلقه ها از هم، فاصله  دو قطعه استخوان زياد مي شود و به اين ترتيب دو قطعه استخوان، يك چهارم ميلي متر از هم دور مي شوند كه در طول يك شبانه روز، حدود يك ميلي متر به طول استخوان افزوده مي شود. اين ميزان رشد به نوع استخوان بستگي دارد و با توجه به امكان بازسازي استخوان (كه به طور مداوم در تمام استخوان هاي بدن رخ مي دهد) طول استخوان افزايش مي يابد. در سيستم اليزاروف امكان بيشتري در اعمال نيرو به استخوان ها وجود دارد. به زودي گفت وگوي مفصل صفحه درمانگاه با دكتر اسماعيلوف چاپ خواهد شد.

اين براي اولين بار در تاريخ اسپانيا است؛ يك زن به رياست دادگاه عالي قانون اساسي اين كشور اروپايي انتخاب شد.
تصميم براي انتخاب «ماريا اميليا كاساس بئامونده» در نشست شوراي ۱۲ نفره بالاترين ارگان قضايي اسپانيا صورت گرفت.
كاساس ۵۴ ساله، تحصيلكرده حقوق اداري و اسناد حقوق كار و امنيت اجتماعي در دانشگاه «كمپلوتنسه»، معتبرترين دانشگاه اسپانياست.
او حقوقداني با ۱۵ سال تجربه كاري است كه از سال ۱۹۹۸ ميلادي نيز در شوراي عالي قانون اساسي اسپانيا عضويت دارد.
با انتخاب اين زن براي نخستين بار به رياست دادگاه قانون اساسي اسپانيا، دولت «خوسه لوئيس رودريگوئز زاپاته رو» يك گام ديگر در راه تحقق شعار خود براي برابري حقوق زنان با مردان در جامعه اين كشور برداشت.
او كابينه ۱۶ نفره خود را به طور مساوي با حضور ۸ زن و ۸ مرد تشكيل داده و معاونت اول نخست وزيري «مقام پس از خود» را نيز به يك زن سپرده است. ارايه طرح هايي به كنگره براي دفاع از زنان قرباني خشونت، از ديگر اقدامات دولت سوسياليست اسپانيا در كمتر از دو ماه پس از به دست گرفتن قدرت در اين كشور جنوب غربي اروپا است.
با تصميم امروز، خانم كاساس جانشين «مانوئل خيمنس دپارگا» مي شود كه از ۳ سال پيش رياست دادگاه عالي قانون اساسي اسپانيا را در دست داشت.
دوره رياست دادگاه قانون اساسي اسپانيا سه ساله است، اما با راي اعضاي شورا براي يك دوره ديگر نيز مي تواند تمديد شود.

رقابت هاي روباتيك در ايران سابقه چندان طولاني ندارد. چون، آن زمان كه چشم بادامي هاي ژاپني با آمريكايي ها و اروپايي ها، نخستين مسابقات فوتبال روباتي را راه مي انداختند، ما مشغول جنگ و موشكباران و اين حرف ها بوديم.
طبيعي بود كه آن موقع، جوان ها بيشتر به فكر فراگيري كار با كلاشينكوف بودند تا روبات!ولي از وقتي جنگ تمام شد و جوان ها دوباره سركلاس هاي درس برگشتند، به همه دنيا نشان دادند كه مغز ايراني، همه جا، در همه حال، با ميگو يا با پنير، كار مي كند، حال مي خواهد روي دستكاري كارت هاي تلفن عمومي در ژاپن و جلوگيري از پايان اعتبار آن كار كند، يا ساخت روبات هاي فوتباليست يا شبيه ساز. بالاخره در همين فرصت كم، ايران توانسته بين مدعيان اصلي رشته هاي مختلف روباتيك جايي براي خود دست و پا كند تا جايي كه ۵۰ درصد مقام هاي قهرماني جهان در رشته هاي جور واجور روباتيك به دانشجويان ايراني تعلق دارد و كشورمان هر سال عضو اصلي و فني برگزار كننده مسابقات مختلف دنيا است.
آخرين خبراز موجودات دست ساز آهني و تيم ايران، اينكه تيم روبات هاي شبيه ساز دانشجويان ايران تيرماه آتي براي شركت در مسابقات جهاني به كشور پرتغال اعزام مي شوند.
سرپرست تيم با اعلام اين خبر گفته است: «در اين مسابقات، تيم هايي از دانشگاه هاي كرمان و اصفهان، صنعتي شريف، پلي تكنيك، علم و صنعت، تهران و شهيد بهشتي در قالب ۱۰ تيم شبيه سازي شركت مي كنند.»بايد ديد پس از فرونشستن تب فوتبال در پرتغال، روبات هاي شبيه ساز مي توانند در اين كشور اندكي قيل و قال به پا كنند يا خير.

خب ۱۳هزار دلار پول مي       دهيد كه چه چيزي را به دست بياوريد؟ يك اتومبيل مشابه همين پژو ۲۰۶هاي خودمان بخريد، بعدش هم تقريبا همين قدر پول بدهيد كه وارد بكنيدش و بگوييد اسمش داهيتسو كوپن (Dahitsu Copen) است، اين چه كاري است مي كنيد، آخر؟
يك پژو۲۰۶ مي  توانيد بخريد و دقيقا حس كنيد كه وقتي بوق مي  زنيد، تاخير جدي اي در ارسال پيام وجود دارد كه باعث مي شود خيلي جزيي (و البته خطرناك) صداي بوق تان دير دربيايد و همچنين است باقي مراحل فرستادن پيغام هاي الكترونيكي اين اتومبيل كم نظير.
حالا شما اصلا پذيرفتيد كه تقريبا به دو برابر بها، يك اتومبيل كوپن بخريد، اسمش را چه طور مي توانيد جلوي دوستانتان بياوريد و مطمئن باشيد كه به عنوان سوژه (يا زيرخاكي!) شما را دست نمي اندازند؟ اينها را نوشتيم چون نقدي كه درباره اين ماشين در يك روزنامه بسيار معتبر انگليسي (اينديپندنت) چاپ شده بود با اين جمله ها شروع مي     شد: «من چند تا CD از گروه پت شاب بويز بدهكارم و هميشه چون از ليزامنيلي خوشم مي       آيد، از مادرم خجالت مي كشم.» پس ما هم يك گزارش همان قدر نامربوط براي شما نوشتيم.

توي يك جاده دلگير دراز
توي شرق اوماها
مي توني صداي موتور ماشين رو بشنوي
كه آهنگ تك نت خودش رو مي زند
و بعد ببيني كه يك عكاس خبري ديگر وقتي داشته از محل رخ دادن يك تصادف كه در آن دو پسر بچه ۱۵ ساله كشته شده اند عكس مي گرفته، تصادف مي كند و مي ميرد؛ البته شعر باب سگي كه آن بالا نوشتيم ربط چنداني به مرگ آدم ها نداشت.
جف فروليو يك خبرنگار- عكاس شبكه KETV بود كه هفته قبل در جاده اي در اوماها كشته شد. دو ماه قبل در همان محل دو جوان بدون گواهينامه به قتل رسيده بودند و جف فروليو وقتي داشت براي محل كارش يك گزارش از محل وقوع حادثه تهيه مي كرد، حين عبور از جاده با يك اتومبيل تصادف كرد و كشته شد. سكات بيور، سردبير عكس KETV در گفت وگويي با آسوشيتدپرس فروليو را كه ۴۵ ساله بود داراي ۲۰ سال سابقه كار با شبكه اش دانست و او را يك عكاس مستعد خواند كه حين دويدن براي پيشرفت، زمين خورد.

خيرين معمولا مدرسه مي سازند، چون نسل آينده در مدرسه ها تربيت مي شوند و آموزش ابتدايي، حق همه افراد است، اما خيري پيدا شده كه قصد احداث يك پژوهشكده باغباني را دارد، اسم اين خير ساروي، حاج مهدي افضلي است و اين طور كه خودش مي گويد مي خواهد فرصتي براي تحقيق پژوهشگران فراهم شود. پژوهشكده اي كه قرار است براي مجتمع عالي علوم كشاورزي مازندران بنا شود يك هزار و ۲۰۰ متر مربع زير بنا دارد. در سه طبقه ساخته مي شود و هزينه احداث آن ۲۰۰ ميليون تومان است. رئيس دانشگاه مازندران در مراسم كلنگ زني اين بنا گفت:« من از اين اقدام بسيار خرسندم. ما آمادگي دريافت كمك هاي مردمي را داريم.»

دوربين عكاسي در دستان آنيستون 
جنيفر آنيستون در فيلم جديد خود، نقش عكاس مشهور جنگ جهاني دوم و ويتنام، ديكي چاپل را ايفا خواهد كرد. مارگارت ناگل، هنرپيشه اي كه روي به نويسندگي آورد، فيلمنامه اين پروژه جديد - فعلا بدون نام - را نوشته است.
چاپل عكاس مطبوعاتي كاركشته اي بود كه وقايع جنگ جهاني دوم و جنگ ويتنام را براي نشرياتي چون «لوك» و «ريدرز دايجست» پوشش مي  داد. اشتياق او براي حضور در خط مقدم جبهه و ثبت حقيقت جنگ، سرانجام به كشته شدنش در يكي از ميدان هاي مين ويتنام انجاميد. از ديگر عوامل فيلم هنوز اطلاعي در دست نيست، ولي شايد براد پيت، همبازي آنيستون شود.
قرارداد مدير اركستر نيويورك تمديد شد
اركستر فيلارمونيك نيويورك قرارداد خود را با لورين مازل به عنوان مدير اركستر تا سال ۲۰۰۹ تمديد كرد. اما قرارداد دو رهبر آمريكايي اين اركستر تمديد نشد. بنابراين بحث روز، تعيين رهبر آتي است.
مركز اطلاع رساني اركستر فيلارمونيك نيويورك اعلام كرد: تا پايان فصل ۲۰۰۹-۲۰۰۸ از همكاري مازل بهره مي گيريم. دليل تمديد قرارداد، علاقه هر دو طرف به ادامه همكاري بود.
وقتي مازل ۷۴ساله، به جاي كرت ميسور - كه ۱۱ سال مديريت اركستر را عهده دار بود - نشست، تعجب همگان را برانگيخت. هيات مديره اركستر خواهان مديري جوان تر بود، ولي پس از گذشت مدت كوتاهي نظر همه برگشت و كار در نهايت به تمديد قرارداد با وي انجاميد.
راننده تاكسي 
اشتباه نكنيد، قرار نيست نسخه جديدي از راننده تاكسي اسكورسيزي ساخته شود.”Collateral” عنوان تريلر جديدي از مايكل مان است كه تا آگوست آتي (شهريور) در سينماهاي ايالات متحده به اكران در مي آيد. تام كروز ۴۱ ساله در اين فيلم، موهايش را خاكستري مي كند و به هيبت يك آدمكش اجير شده در مي آيد كه در نهايت خونسردي، قرارداد مي بندد و آدم مي كشد. وي، البته قاتل بالفطره نبوده است و مثل رابرت دنيرو، يك راننده تاكسي بوده كه رفته رفته، بي آزاري خودش را در مقابل توحش جامعه، احمقانه مي  پندارد و به رنگ جامعه در مي آيد.  
كانديداي منچوري 
دنزل واشنگتن، مريل استريپ، جان ويت، جفري رايت، ديگر چه مي خواهيد؟ همه اين نام ها در تريلر جديد جاناتان دم كنار هم قرار گرفته اند و از ۳۰ جولاي آتي، ميهمان پرده هاي سينما خواهند بود. داستان از اين قرار است: كاپيتان بن ماركو (واشنگتن) و گروهبان ريموند شاو (ليو شيربرر)در جنگ خليج فارس (نخستين جنگ عراق و آمريكا كه به خروج عراق از خاك كويت انجاميد)، جزو رسته هاي نظامي آمريكايي مشغول به خدمت هستند، اما دشمن آنها را به اسارت مي    گيرد و با شست و شوي مغزي، عملا از آنها موجودات آلت دستي مي   سازد. ۱۰ سال بعد ريموند شاو به سرعت از پله هاي ترقي سياست بالا مي   رود، اما ماركو از سياست دوري مي  گزيند. سرانجام به خاطر مي آورد كه چه برسرش گذشته است، بنابراين به كمك شاو مي شتابد تا او را پيش از اتخاذ تصميم هاي خطرناك نجات دهد.
مريل استريپ، هزار چهره، هزار صدا
مريل استريپ جايزه قدرداني از يك عمر فعاليت هنري را اين هفته در سي و دومين مراسم سالانه انستيتو فيلم آمريكا دريافت كرد. افتخارات اين هنرمند كه تاكنون ۱۳بار نامزد دريافت جايزه اسكار شده و البته ۲ بار اسكار گرفته، به مراتب بيش از كاترين هپبورن گوناگوني ايفاي نقش داشته و توانايي او در تغيير صدا نيز بيشتر از پيترسلرز و لاورنس اليوير بوده است.