سه شنبه ۲ تير ۱۳۸۳ - شماره ۳۴۱۵
هنر
Front Page

معنويت زبان مشترك اديان است
009192.jpg
هنرمندان معنوي گرا در دنيا بسيارند و فضاهاي معنوي يكي از مطمئن ترين فضاهايي است كه امروزه هنرمندان به آن دست يافته اند؛ به همين دليل در كمترين زمان، بيشترين تأثير را داشته و گسترده ترين كار را انجام داده است
جايزه جهاني هنر و نيايش، جايزه اي است معتبر و قابل توجه كه به يك اثر هنري تعلق مي گيرد و در نوع خود منحصر به فرد است.
آيت قاسمپور دبير اجرايي جايزه جهاني هنر و نيايش در گفت وگويي با همشهري در پاسخ به اين كه چگونه جايزه اي مادي براي يك موضوع معنوي در نظر گرفته مي شود، ضمن بيان اين مطلب گفت: اين جايزه به ممتازترين آثار هنري كه درونمايه معنوي داشته باشند و مضامين معنوي را به بهترين شكل ارائه دهند، اهدا مي شود.
وي گفت: امروزه در اغلب كشورهاي دنيا از آمريكا تا كشورهاي عربي و شرقي مانند ژاپن جنبش هاي هنر معنوي وجود دارند و در اين ميان هنر شرقي به هنر معنوي بسيار نزديك است. ما نيز قرار است به تعريف يك جنبش بپردازيم و مجموعه اي را گردآوري كنيم كه نمي تواند بدون عامل تشويقي همراه باشد. اميدواريم برگزاري اين جايزه بتواند كانون توجهي باشد براي كساني كه در راستاي معنويت آثارشان را خلق كرده اند. به عبارتي منظور ما در جايزه جهاني هنر و نيايش اين نيست كه هنرمندان آثاري براي اين جايزه خلق كنند و براي ما ارسال دارند، بلكه مقصود، آثار خلق شده است.
وي اشاره كرد: اين شكل از جايزه پس از انجام مطالعاتي حدود دو سال ترسيم شده و با اين ديدگاه كه قرار است ابعاد جهاني داشته باشد، برگزار مي شود بايد به رعايت مواردي بپردازد.
قاسمپور ادامه داد: درواقع متوجه شديم بايد جايزه اي را تعيين كنيم كه در هنرمنداني كه از آن سوي دنيا شركت مي كنند، ايجاد رغبت كند و به طور كلي شوقي در آنها به وجود بياورد كه بدانند در مقابل ارسال اثري خوب، جايزه اي باارزش بالا نيز وجود دارد.
وي افزود: هنرمندان معنوي گرا در دنيا بسيارند و فضاهاي معنوي يكي از مطمئن ترين فضاهايي است كه امروزه هنرمندان به آن دست يافته اند. به همين دليل در كمترين زمان، بيشترين تأثير را داشته و گسترده ترين كار را انجام داده است.
دبير اجرايي جايزه هنر و نيايش در زمينه ضرورتهاي برگزاري جايزه اظهار داشت: ايجاد عرصه رقابتي ميان هنرمندان خودمان (بخصوص جوانان) و آثاري كه به داخل مي آيند از جمله اين ضرورتهاست. در واقع هنرمندان جوان با آثار و جريان هنري خارج از كشور آشنايي بيشتري پيدا كنند و بتوانند در مسابقه اي كه ابعاد جهاني دارد، در جهت تقويت هنر كشورشان مثمرثمر باشند. علاوه بر اين، برقراري ارتباطات جهاني نيز به ويژه آن كه هنرمندان ايراني طي سه ساله اخير حضور موفقي در عرصه هاي جهاني هنر داشته اند، مد نظر بوده است.
قاسمپور در مورد استفاده از نظريات كارشناسان خارجي گفت: از همان ابتداي كار كه به اقدامي با ابعاد جهاني فكر كرديم، نمي توانستيم فقط به اندوخته هاي داخلي بسنده كنيم. بنابراين به گردآوري و ترجمه معتبرترين رويدادهاي جهاني پرداختيم كه در ادامه اين روند به اشخاصي نيز برخورديم و گفت وگوهايي با آنها انجام داديم كه اين ارتباطات هنوز هم ادامه دارد.
وي همچنين گفت: با كارشناسان خارجي درباره ساختارها، برنامه ها و حتي تاريخچه رويدادهايي كه در كشورهايشان برگزار مي شوند، صحبت كرده ايم و نظراتشان را جويا شده ايم. از تمامي تفكرات داخل كشور نيز استفاده كرديم و از آنها راهنمايي و مشاوره خواستيم.
قاسمپور با اشاره به برخورد مثبت كارشناسان خارجي و استقبال آنها از برگزاري جايزه جهاني هنر و نيايش گفت: خوشبختانه در عرصه هاي فرهنگي و هنري شناخت بسيار خوبي از ما در خارج از كشور وجود دارد و البته كارشناسان خارجي هنر كهن ايران را بيشتر از هنر معاصر ما مي شناسند. چرا كه موزه اي در كشورهايشان پيدا نمي شود كه اثري از آثار هنري ايران در آن نباشد. براساس اين شناخت استقبال خوبي داشتند، بخصوص اين كه وقتي موضوع هنر معنوي مطرح مي شود، تمام دنيا استقبال مي كنند چون موضوعي است كه گرايش و طيف نمي شناسد و به نظر مي رسد امروزه اين تشنگي در تمامي انسانها وجود دارد شاهد اثري باشند كه معنويت در آن موج مي زند. وي با اعلام اين كه تاكنون آثاري از داخل و خارج به دبيرخانه جايزه ارسال شده است، گفت: اكنون ما در مرحله فراخوان هستيم و امور مطالعاتي و ساختاري را پشت سر گذاشته ايم. در همين مدت، تعدادي اثر دريافت كرده ايم كه انتظار دريافت آنها در اين زمان نداشتيم. وي با بيان اين كه ۳۰ دي ماه آينده زمان برگزاري جايزه خواهد بود، ۲۵ دي ماه را تاريخ برگزاري جوايز فرعي اعلام كرد و گفت: مؤسسات، بنيادها و سازمان هايي كه مايلند از ديدگاه خود به هنر معنوي جايزه اعطا كنند، مي توانند در مراسم اهداي جوايز فرعي شركت داشته باشند.
وي همچنين درباره زمان برگزاري اين جايزه گفت: اين زمان را موقعي در نظر گرفته ايم كه تقريباً تعطيلات ميلادي در آن قرار دارد و علاوه بر اين، اوج ورود خارجيها به ايران در اين زمان صورت مي گيرد. همچنين روز ۳۰ دي ماه مصادف با شب عرفه است كه برابر با روز نيايش اعلام شده است، پس با مباحث اعتقادي خودمان نيز مناسبت دارد. دبير اجرايي جايزه جهاني هنر و نيايش همچنين اعلام كرد: اواسط مهرماه آينده همايشي برگزار خواهد شد كه تقريباً به موشكافي نيازها و ضرورتهاي چنين مقوله اي و نيز به بحث درباره هنر معنوي مي پردازد. اين همايش با حضور انديشمندان داخلي و خارجي برگزار خواهد شد و فكر مي كنم مي توان از اين همايش به منظور پشتوانه سازي علمي جايزه جهاني هنر و نيايش استفاده كرد؛ ضمن اين كه بتوانيم مصداق هايي از مبحث هنر و نيايش را نيز داشته باشيم.
وي در ادامه افزود: درصدد آن هستيم تا نمايشگاهي از ادوات نيايشي در اديان و ملل مختلف را نيز به تدريج گردآوري كنيم و هر سال بخشي از آنها را در قالب نمايشگاهي به نمايش بگذاريم.
آيت قاسمپور به تفاوت هنر معنوي با هنر ديني اشاره كرد و گفت: هنر معنوي فراگيرتر از هنر ديني است و با آن تفاوت دارد. معنويت، زبان بين اديان است و در برگيرنده هنر ديني و فراتر از آن است. آثاري هم كه در اين جايزه شركت مي كنند مي توانند شامل هنر ديني نيز باشند. در فراخوان جايزه در هر دو بخش عكاسي و ادبيات داستاني، اين مورد گنجانده شده است. وي در خاتمه اظهار داشت: جايزه جهاني هنر و نيايش نه به طيف خاصي گرايش دارد و نه درصدد انجام مأموريتي است، اين جايزه وابسته به چيزي نيست و موضوعي دارد كه از دوران گذشته و كهن تا به امروز مطرح بوده است. به عبارتي نه گرايشهاي صرف روشنفكري و فارغ از اعتقادات مردم دارد و نه مي خواهد فقط به مسايل مذهبي، جداي از معنويت و الوهيت توجه كند. هنر معنوي هيچ كدام از اينها نيست، بلكه جرياني است كه اكنون در دنيا به راه افتاده وفراتر از اين موارد است.

به مناسبت برپايي نمايشگاه و نگاره هاي تكايا و سقانفارهاي استان مازندران، آثار عكس زهره بزرگ نيا
ظاهري ساده و دريايي از عشق و ايمان
009189.jpg

نمايشگاهي از آثار عكس مهندس معمار زهره بزرگ نيا هفته گذشته در محل كميسيون ملي يونسكو در ايران برگزار شد.
اين نمايشگاه عكس كه نگاره هاي «تكايا و سقانفارهاي استان مازندران» نام داشت، به مناسبت هفته ميراث فرهنگي برپا شد.
زهره بزرگ نيا متولد ۱۳۳۱ تهران و فارغ التحصيل رشته معماري از دانشكده معماري و شهرسازي دانشگاه ملي ايران (شهيد بهشتي) در سال ۱۳۵۶ است. وي عكاسي را در ارتباط با رشته خود از سال ۱۳۵۰ آغاز كرد و از سال ۱۳۵۷ تاكنون در رشته معماري و شهرسازي فعاليت داشته و تاكنون ۲۱ مقاله و تحقيق از وي در نشريات حرفه اي و كتاب معماري ايران توسط سازمان ميراث فرهنگي به چاپ رسيده است.
اولين نمايشگاه عكس اين معمار در سال ۱۳۸۲ به مناسبت روز جهاني بناها، محوطه ها و بافت هاي تاريخي در موزه شهر بابل و با همكاري سازمان ميراث فرهنگي استان مازندران برگزار شد و در خاتمه چهل قطعه عكس ارايه شده در نمايشگاه به موزه مردم شناسي بابل اهدا شد. نمايشگاه اخير دومين نمايشگاه عكس بزرگ نيا است كه به منظور نمايش بخشي كوچك از گوهر وجود سرزمين تاريخي مازندران برگزار شده است.
اين عكس ها از نگاره هاي موجود در تكايا و سقانفارها گرفته شده كه ظاهري بسيار ساده و محقر و دريايي از هنر و عشق و ايمان در دل دارند.
زهره بزرگ نيا در باره نگاره هاي تكايا كه موضوع عكس هاي اوست، چنين توضيح مي دهد: حدفاصل شهر آمل تا قائم شهر و اكثراً در روستاها، تكايايي براي برگزاري مراسم عزاداري حسين بن علي(ع) ساخته شده كه از قديم الايام اختصاص به مردان داشته است.
در كنار اين تكايا بناهايي كوچك و دو طبقه و اكثراً چوبي به چشم مي خورد كه «سقانفار» يا «سقاتالار» خوانده مي شود كه فضايي نمادين و آئيني مذهبي است. سقانفارها داراي آرايه هاي چوبي بسيار زيبا از جمله اژدها با دهان گشوده، سرشير، ستون هاي مارپيچ و نگاره هايي متعدد بوده به طوري كه هر سقانفار موزه اي از تابلوهاي نقاشي در قطع حدود ۲۵*۴۰ سانتي متر است.
وي ادامه مي دهد: اين تصاوير به غير از گل و بوته، سرو و بته جقه كه تكرار شده اند و در گوشه و كنار اين بناها ديده مي شود و نقش هاي فرعي به حساب مي آيد، شامل تصاوير انواع حيوانات و جانوران افسانه اي از سر انسان و بدن حيوان مانند نقش سر انسان و بدن ماهي، سرانسان و بدن عقرب، سر انسان و بدن پرنده، سر روباه و بدن انسان (جن)، ملائك، انسان دوسر، حيوان كه سرش نيم تنه يك فرشته است و با كماني كه در دست دارد، اژدهاي دمش را نشان گرفته (كمان دار) و ساير صورفلكي از جمله ثور، سرطان، اسد و ميزان و يا صحنه شكار حيوانات و جدال انسان، بلعيدن يك آهو، آهويي در چنگال شير، فرهاد كوهكن، آئين كشتي، انسان هايي با دماغ خرطومي، پونس در دهان ماهي، نبرد رستم و ديو سپيد، ضحاك مار دوش، رستم بر بالين سهراب و صحنه هايي از عاشورا و دهها نقش ديگر مي باشند و تنها در روستاي هندوكلاي آمل نگاره هاي سقانفار همگي به صحنه هايي از حماسه عاشورا اختصاص يافته است.
بزرگ نيا در جايي ديگر مي گويد: رنگ هاي مورد استفاده در سقانفار تكيه «شياده» لاجوردي، سفيد، قهوه اي، اخرايي و مشكي، در تكيه و سقانفار «كبرياكلا» لاجوردي، سفيد، مشكي، سبز تيره و زرد، در تكيه «گوني كلا» آبي، نارنجي، سفيد، كرم و مشكي، در تكيه «كردكلا» لاجوردي، آبي روشن، سبز تيره و روشن، سفيد، سياه، قهوه اي و اخرايي است. اين بناها و نقاشي هاي آن به دوران قاجار تعلق دارد و چند نقاش بر روي اين تكايا هنرنمايي كرده اند و تفاوت قلم به خوبي مشاهده مي شود. از ميان آنها تنها نام «آقاجان نوايي» به عنوان نقاش در تكيه «كبرياكلا» ثبت شده است.
مشهدي داداش نوايي سنه ۱۳۰۶ عمل نجاري «كيجا تكيه»، استاد اسماعيل عمل نجاري تكيه روستايي «شياده»، كربلايي نجف قلي و استاد غلامعلي عمل نجاري تكيه و سقانفار «كبرياكلا» را به عهده داشته اند.

توماس ناست و نمادهاي ماندگار
009186.jpg

اسماعيل عباسي
«توماس ناست» كاريكاتوريست سرشناس و از بنيانگذاران مهم كاريكاتور سياسي مطبوعاتي در بهار سال ۱۸۰۴ ميلادي در كشور آلمان ديده به جهان گشود و در ۶ سالگي به همراه خانواده اش رهسپار آمريكا شد.
پدر وي ضمن فعاليت هايي كه در عرصه هاي هنري داشت، براي سياستمداران ليبرال هم تبليغ مي كرد. اما «توماس ناست» از همان آغاز رويكرد به طراحي و كاريكاتور كه بيشتر در نشريه هفتگي «هارپر» متمركز شده بود، عليه انحصارات، تبعيض ها و فساد اقتصادي توسط رجال با نفوذ آمريكا وارد مبارزه شد و كاريكاتورهايش اغلب رنگ و بوي سياسي يافتند، به همين دليل ناست را پدر كاريكاتور سياسي آمريكا نيز لقب داده اند.
فعاليت هاي هنري او به ويژه كاريكاتورهايي كه اوج جنگ داخلي آمريكا در هجو نژادپرستي در مطبوعات به چاپ مي رساند، سبب شد تا «آبراهام لينكلن» در مورد او بگويد: «قدرت قلم توماس ناست» بيشتر از قدرت يك توپخانه است.» تأثير كاريكاتورهاي سياسي «توماس ناست» بر جامعه آمريكا و افكار عمومي به گونه اي بود كه برخي از سردمداران فسادهاي اقتصادي براي جلب رضايت اين هنرمند در صدد برآمدند تا به وي رشوه بدهند، اما «ناست» اين پيشنهاد هاي نهاني را نپذيرفت.
«توماس ناست» در گرماگرم تحولات تازه اي كه با تجددخواهي و آغاز فعاليت دو حزب مهم دموكرات و جمهوري  خواه در ايالات متحده آمريكا آغاز شده بود، بر اساس ذوق و سليقه خود و به طنز «فيل» را به عنوان نماد جمهوري خواهان و «خر» را به عنوان نماد دموكرات ها برگزيده و اين دو نماد تا به امروز حفظ شده است.
قدرت كم نظير ناست در طراحي كاريكاتور چهره، از عوامل مهم موفقيت او در خلق كاريكاتورهاي سياسي بود.
«توماس ناست» در پاييز سال ۱۹۰۲ ميلادي درگذشت.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   انديشه  |   جهان  |   سياست  |   علم  |
|  ورزش  |   هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |