يكشنبه ۷ تير ۱۳۸۳ - شماره ۳۴۲۰
نويسنده اي كه از تاريخ داستان مي سازد
009672.jpg

آزاده حاتمي
جايزه نوبل ادبي، مهمترين جايزه در سطح جهاني است كه بيش از يكصد سال است كه به شخصيت هاي برجسته ادبي تعلق مي گيرد. درباره اين جايزه و كساني كه اين جايزه را دريافت كرده اند، مي توان به تفصيل سخن گفت. آنچه در اين نوشتار مي خوانيد نگاهي است كوتاه به حيات اين جايزه و بررسي زندگي يكي از نويسندگان برتر ادبيات كه جايزه نوبل را از آن خود كرده است. گونتر گراس از داستان نويسان مشهور جهان و زاده آلمان است كه ادبيات اين كشور را با تحولي عميق روبه رو ساخته است.س با هم مي خوانيم:
پايه گذار جايزه نوبل شخص بسيار متمولي بود به نام آلفرد نوبل كه در سال ۱۸۹۶ درگذشت. وي ۳۳ ميليون كرون سوئدي از خود بر جاي گذاشت و در وصيت نامه اش درخواست كرد كه دارايي اش صرف اعطاي جايزه اي در هر سال شود. جوايز در پنج بخش اعطا مي شد؛ فيزيك، شيمي، پزشكي و ادبيات و نيز جايزه صلح (در صورت برادري ملتها). اين جايزه اول بار در روز دهم دسامبر سال ۱۹۰۱ يعني اولين سالگرد درگذشت نوبل اهدا شد. در سال ۱۹۶۹ نيز بانك شاهنشاهي سوئد به بهانه صدومين سالگرد تأسيسش جايزه اي در بخش اقتصاد مقرر داشت. كه اين حركت رسماً به منظور گراميداشت ياد و خاطره آلفرد نوبل صورت گرفت. اين جوايز به جز جايزه صلح از سوي پادشاه سوئد در شهر استكهلم اهدا مي شد جايزه صلح نوبل را پادشاه نروژ در اسلو اعطا مي كرد. علت آن اين بود كه نروژ در سال ۱۹۰۵ از سوئد جدا شد. بنابراين در زمان حيات نوبل هنوز ايالت مشترك سوئد- نروژ بود. نوبل چون با هر مليت گرايي بيگانه بود، وصيت كرده بود كه جايزه صلح از سوي هيأت پارلمان نروژ اعطا شود. در مورد جايزه ادبيات اذعان داشت كه اين شخص نبايد لزوماً يك نويسنده باشد، جايزه ادبيات به هر كس كه بهترين اثر را در مسير ايده آل گرايي خلق كند، تعلق مي گيرد. از اين رو اين جايزه در سال ۱۹۰۲ به تاريخ دان آلماني «تئودور ممزن» و در سال ۱۹۰۸ نيز به فيلسوف آلماني «رودلف ايكن» اهدا شد. اما از آن پس جايزه فقط به نويسندگان اعطا مي شد. تاكنون هفت نويسنده آلماني تبار موفق به اخذ اين جايزه شده اند: ممزن، ايكن، پاول هايزه، گرهارت هاپتمان، توماس مان، هاينريش بل و گونتر گراس.
نوبل در وصيت نامه اش خواسته بود كه جايزه بدون در نظر گرفتن مليت شخص اهدا شود. با اين وجود تا به امروز ليست گيرندگان جايزه نوبل با توجه به مليتشان از هم تفكيك شده است. از آنجايي كه «هرمان هسه» سوئيسي بوده و «نلي زاكس» به سوئد مهاجرت كرده است، جز گيرندگان جايزه نوبل در آلمان محسوب نشدند.
همان طور كه نوبل در وصيت نامه اش آورده بود، جايزه را آكادمي سوئد اعطا مي كند. اين آكادمي به سال ۱۷۸۶ به دست پادشاه گوستاو سوم به قصد آموزش زبان تأسيس شد و يك فرهنگ نامه در مورد تاريخچه زبان ارائه كرد. اعضاي اين آكادمي ۱۸ نفر بودند كه امروزه بيشتر آنها نويسندگاني در زمينه ادبيات و زبان شناسي هستند به علاوه يك نفر حقوقدان، اين افراد از سوي خود اعضا انتخاب مي شوند. در طول مدت ۲۱۳ سال فعاليت اين آكادمي تاكنون تنها شش زن در آنجا فعاليت داشته اند. ليستي طويل و بي انتها از نامزدها وجود دارد كه احتمالاً هر يك از اعضا با سازشي پنهاني انتخاب مي شود. برخي از اعضا با هم مشكلاتي دارند و منازعات زيادي بين اعضاي آكادمي در مي گيرد كه البته اين درگيريها هيچ خللي در انتخاب شخص گيرنده جايزه و محقق دانستن وي براي اين منظور وارد نمي سازد. از همه اينها گذشته اين يك جايزه جهاني است. «لارس گوستانسن» نويسنده سوئدي درباره جايزه نوبل اظهار داشت: «شايد قبل از دريافت جايزه ارزش چنداني براي آن قائل نبودم اما پس از دريافت آن فهميدم كه چقدر با ارزش است.» توماس مان گيرنده نوبل در سال ۱۹۲۹ جايزه را مايه غرور ناميد و گونتر گراس نيز پس از دريافت جايزه اظهار شادماني كرد و گفت: «قبل از دريافت اين جايزه انسان خوشبختي بودم. اميدوارم از اين پس نيز با خوشبختي زندگي كنم. خوشحالم كه جايزه را در سن هفتاد سالگي دريافت كردم. چون دريافت جايزه از سوي نويسنده اي مثلاً سي و پنج ساله بار سنگيني است بر دوش او، زيرا توقعات بيشتري از وي مي رود. اما امروز مي توانم اين جايزه را داشته باشم و بسيار خرسند باشم. آكادمي سوئد دليل اعطاي جايزه به گراس را اين طور بيان كرد: «گراس صورت فراموش شده تاريخ را در داستانهايي بسيار زيبا ترسيم كرده است.»
009678.jpg

گونتر گراس در ۱۶ اكتبر ۱۹۲۷ در دانتسيگ آلمان به دنيا آمد. از سال ۱۹۲۳ تا ۱۹۴۴ به تحصيل مشغول بود. سپس به خدمت نيروي هوايي درآمد و به علت جراحتي كه بر وي وارد آمد در بيمارستان نظامي بستري شد و به زندان آمريكاييها افتاد. پس از آزادي از زندان به كار در مزرعه پرداخت. از سال ۱۹۴۸ به تحصيل در آكادمي هنر شهر دوسلدورف مشغول شد و سنگ تراشي و مجسمه سازي و نقاشي را فرا گرفت. وي علاقه فوق العاده اي به نقاشي داشت و آن را مكمل نويسندگي مي خواند. اولين نمايشگاه مجسمه و نقاشي را در شهر اشتوتگارت برپا كرد. از سال ۱۹۵۵ به عضويت گروه ۴۷ در برلين درآمد و دست نوشته هاي اوليه خود را به آنجا ارائه مي كرد. نمايشنامه هاي زيادي نوشت كه اكثر آنها در شهرهاي بزرگ آلمان به روي صحنه رفتند. رمان معروف وي با عنوان «طبل حلبي» در سال ۱۹۵۹ منتشر شد. پس از چاپ اين اثر اين طور به نظر رسيد كه ادبيات آلمان پس از دهه ها ويراني زباني و اخلاقي شروعي تازه پيدا كرده است. بر روي صفحات اين كتاب جهان گم شده اي باز آفريني شده بود. اين جهان گم شده خاستگاه آثار نويسنده بود يعني شهر زادگاهش دانتسيگ، درست همان گونه كه قبل از سالهاي جنگ بود. گراس برگهاي فراموش شده تاريخ را ورق مي زد. وي وظيفه بزرگي را بر دوش گرفت؛ احياي دوباره تاريخ. مرور وقايع انكار شده و فراموش شده. سخن در مورد قربانيان، مفقودشدگان و فريبكاراني كه ملت مي خواست آنان را به فراموشي بسپارد. كتاب متعلق به انواع ادبي دوران رئاليسم است. راوي اصلي داستان روشنفكري است شيطان صفت كه در قالب موجودي ۳ ساله درآمده است، هيولايي است كه پيروزي انسانيت را با نواختن طبل خبر مي دهد. طبل حلبي از جمله آثار ماندگار قرن بيستم به شمار مي رود. گراس جوايز بي شماري دريافت كرد؛ جايزه صلح كانون صنعت آلمان، جايزه گئورگ بوشنر، جايزه فنتانه، جايزه بزرگ ادبي آكادمي هنرهاي زيباي بايرن، جايزه  ادبي شهر برمن و بسياري جوايز ديگر. وي همچنين موفق به كسب دكتراي افتخاري از دانشگاههاي بزرگ جهان همچون هاروارد آمريكا، كنيون آمريكا، دانتسيگ آلمان و چند دانشگاه ديگر شد. وي به عنوان مدير آكادمي هنر برلين انتخاب شد. گراس بسيار سفر مي كند؛ فرانسه، ايتاليا، لهستان و كشورهاي ديگر اروپايي و نيز مدت پنج ماه در كلكته اقامت گزيد.
اين شاعر، نقاش و نويسنده بزرگ آلماني فعاليتهاي سياسي فراواني نيز داشت. از حاميان ويلي برانت در مبارزه انتخابات رياست جمهوري بود و براي حزب سوسيال دموكرات آلمان سخنراني كرد. در سال ۱۹۷۰ با ويلي برانت رئيس جمهور وقت آلمان به ورشو و سپس اسرائيل سفر كرد. فيلم طبل حلبي كه براساس همين اثر ساخته شده بود در سال ۱۹۸۰ جوايز متعددي را به خود اختصاص داد، از جمله جايزه شال طلايي اتحاديه فيلم، نخل طلايي و اسكار آكادمي آوارد و همچنين بهترين فيلم خارجي شناخته شد. هاينريش بل در سال ۱۹۷۲ وقتي اين خبر را دريافت كه جايزه نوبل به او اعطا مي شود سخت متعجب شد كه چرا جايزه به گراس تعلق نگرفته است.  آكادمي سوئد بل و گراس را به عنوان دو نويسنده برتر ادبيات آلمان پس از جنگ در نظر گرفته بود و ۲۵ سال بعد يعني در سال ۱۹۹۹ اين جايزه به گراس اختصاص يافت. گراس در روز اعطاي جايزه ايراد كرد كه قسمت كوتاهي از آن را در زير مي آوريم:
«من عاشق نويسندگي هستم، حرفه اي كه جامعه اي را برايم باز مي آفريند كه با من سخن مي گويد. از همه مهمتر اين كه همواره با كتابها و نوشته هايم در ارتباطم. كتابهايي كه ممنوع شدند چون حقيقت را فاش مي ساختند و كتابهايي كه براي به آرامش رساندن خواننده خلق شدند. اما چطور شد كه من نويسنده، شاعر و نقاش شدم؟ دوازده ساله بودم كه برايم مسجل شد كه مي خواهم هنرمند شوم. سپس درست در همان زمان در نزديكي خانه ما در نزديكي دانتسيگ جنگ جهاني دوم آغاز شد. از نزديك نظاره گر اين فاجعه عظيم بودم. در طي سالهاي جنگ در مجله جوانان هيتلر مسابقه نوشتني طرح شده بود كه بسيار مرا وسوسه مي كرد و قول اعطاي جوايزي نيز داده شده بود. در همين زمان بود كه شروع به نوشتن اولين رمانم كردم؛ رمان «كاشوبيها». اين رمان متأثر از اوضاع اجداد مادريم يعني قوم كاشوب بود. اما در حقيقت بازگوي وقايع قوم كوچك كاشوب كه ناپديد شدند نبود، بلكه بازگوي وقايع و اوضاع  اندوهبار دولت آن زمان بود. ترسيم عصر ترس و وحشت، عصر بي حاكمي و خفقان. وحشتي كه بر همه جا حتي كوچه ها و خانه ها نيز سيطره داشت. تا جايي كه به ياد دارم در رمانم پس از توصيف كوتاه وضعيت اقتصادي در سرزمين قوم كاشوب، غارت، زد و خورد و درگيري شروع شد و در پايان فصل اول تمام شخصيتهاي اصلي به هلاكت رسيدند.»

مسابقه ادبي«فصل تابستان» در كانون پرورش فكري گيلان
مسابقه  ادبـي  «فصل  تابستان» در كانون  پرورش  فكري  كودكان  و نوجـوانان گيلان  برگزار مي شود.
مسئول  مركز آفرينشهاي  ادبي  كانون  پرورش  فكري  كودكان  و نوجوانان  گيلان گفت : پرورش  استعدادهاي  كودكان  و نوجوانان  عضو كانون  و ارتقاء سطح توانايي هاي  آنها از مهمترين  اهداف  برپايي  اين  مسابقه  است .
فاطمه  ملكي  در گفت  و گو با خبرنگار ايرنا، افـزود: اين مسابقه  با موضوعات  به  دنبال  ماه ، باران  رحمت ،اي  مهربان  بي حد، گلها درانتظارند، دست  دعا و آزاد برگزار مي شود.
وي  گفت : اعضاي  شاعــر و نويسنده  كانون  پرورش  فكري  علاقمند بـه  شركت  در اين  مسابقه  مي توانند آثار خود را با موضوعات  ذكر شده  در قـالب  شعر وداستان  به  كانون  پرورش  استان  در رشت  ارسال  نمايند.
«ملكـي » زمان  ارسال  آثار براي  شركت  در اين  مسابقه  را تا ۲۰ تيـر ماه سال  جاري  عنوان  كرد.
حـدود ۱۲ هزار نفر از كودكان  و نوجوانان  گيلاني ، عضو ۲۶ مــركز كانون پرورش  فكري  استان  هستند.

از سوي انجمن قلم ايران كانديداهاي «قلم زرين» معرفي شدند
009675.jpg
كانديداهاي دريافت جايزه قلم زرين انجمن قلم ايران معرفي شدند.
به گزارش خبرنگار ادبي «مهر» داوران دوسالانه قلم زرين در سه شاخه شعر، داستان و پژوهش، كانديداهاي دريافت جايزه اين دوره را كه از بين كتاب هاي منتشر شده سالهاي ۸۱ و ۸۲ است، اعلام كردند.
حيات خلوت، پل معلق، شب و قلندر، پلنگ هاي كوهستان، لبخند تلخ و رود راوي از آثار حوزه ادبيات داستاني است، همچنين سه پژوهش از محمدرضا سرشار، دكتر تقي پور نامداريان و دكتر عباس اشرفي نيز به عنوان كانديداي دريافت قلم زرين معرفي شده اند.
در حوزه شعر نيز مشفق كاشاني، ضياء الدين ترابي و فاطمه آقا براري معرفي شده اند.جايزه قلم زرين انجمن قلم ايران، طي مراسمي در روز ۱۴ تيرماه (روز قلم) اهدا خواهد شد.
گفتني است بخشي به عنوان بخش كودك و نوجوان در اين جايزه ادبي پيش بيني نشده است.

حميد سبزواري اشعار «سالهاي دور» را جمع آوري مي كند
حميد سبزواري شاعر، اشعار خود را از سال ۱۳۳۰ تا ۱۳۴۵ كه تا به حال در كتابي چاپ نشده اند و به صورت پراكنده در دسترس وي هستند، براي بازنگري و چاپ در قالب يك كتاب جمع آوري مي كند.
به گزارش خبرنگار ادبي «مهر»، شاعر «سرود سپيده»، از سه ماه پيش، كار جمع آوري آثار خود را كه به صورت جسته و گريخته در نشريات ادبي منتشر شده اند، آغاز كرده است.
محمدحسين ممتحني مشهور به حميد سبزواري در اشعاري كه در سالهاي دور سروده است، آثاري با رويكردهاي ديني، اجتماعي، سياسي و طنز دارد كه در حال حاضر تصميم گرفته با بازخواني و تصحيح دوباره تعدادي از آنها را به دست چاپ بسپارد.
اين شاعر، فعلا با هيچ نشريه اي همكاري ندارد.

سايه روشن ادبيات
نادر ابراهيمي در مستند قدر استاد
007785.jpg
زندگي و آثار نادر ابراهيمي نويسنده و فيلمساز، در قالب برنامه مستند قدر استاد در شبكه چهار سيما بررسي مي شود.
اين برنامه در چهار قسمت ۲۸ دقيقه اي به تهيه كنندگي و كارگرداني محمد خليل زاده براي گروه مستند شبكه چهار توليد مي شود.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگي ايرنا، برنامه قدر استاد كه در مرحله پاياني تصويربرداري است، در قالب مستندي تركيبي به زندگي، آثار هنري مكتوب و تصويري ابراهيمي مي پردازد.
در اين برنامه همچنين فضاهايي از آثار اين فيلمساز همچون در تركمن صحرا، محل فيلمبرداري «آتش بدون دود» و نيز بخشي از كتاب «بار ديگر شهري كه دوست داشتم» بازسازي مي شود.
نقد فيلم هاي «آتش بدون دود»، «حامي و كامي» و ساير آثار مستند داستان هاي كوتاه و رمان هاي اين هنرمند، ديگر بخش هاي برنامه قدر استاد را تشكيل مي دهند.
در اين برنامه علاوه بر گفت وگو با «نادر ابراهيمي» جمعي از استادان حوزه ادب و هنر ايراني چون «محمدعلي كشاورز»، «ابراهيم حاتمي كيا»، «مرحوم كيومرث صابري فومني»، «مهري وداديان»، «احمدرضا احمدي»، «انسيه شاه حسيني» و «محمدرضا يوسفي» حضور مي يابند.

ادبيات
اقتصاد
ايران
سياست
علم
فرهنگ
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  سياست  |  علم  |  فرهنگ   |  ورزش  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |