گفت وگو با دكتر سيد محمدرضا بهشتي پيرامون وجوه انديشگي و شخصيت شهيد آيت الله دكتر سيد محمد حسيني بهشتي
ياسر هدايتي
شهيد مظلوم آيت الله دكتر سيدمحمدحسيني بهشتي، از فرزندان كم نظير و مردان باصلابت سرزمين اسلامي ايران بود كه اگرچه با وسعت مشرب و انديشه اي باز و همچنين تسلط بي نظير برمجموعه اي از علوم انساني و اسلامي مقام رفيعي در دانش و شناخت براي خود تدارك ديده بود، اما نقش برجسته ايشان در جايگاه سياسي و مديريتي كشور شايد باعث اين شده باشد كه به سهم عظيم ايشان در شناسايي و بازسازي هويت اسلامي - ايراني انقلاب ايران آنگونه كه بايد توجه نشود.آنچه كه امروز ما از اين شهيد بزرگ مي شناسيم چهره اي سراپا شور و عشق و مبارزه است، ولي بايد بدانيم كه شور در راه شكوفايي، عشق به دانستن و مبارزه با ناداني و كج فهمي پرتوي ديگر از وجود آن بزرگوار است.از اين رو به خدمت دكتر سيدمحمدرضا بهشتي استاد فلسفه دانشگاه تهران و فرزند بزرگوار آن شهيد يگانه رسيديم تا پيرامون وجوه انديشگي اين بزرگ مرد انقلاب اسلامي به بحث و گفت و گو بنشينيم. اين گفت و گو در صفحه ۷ آمده است.
اگر شهيد بهشتي به نقد انديشه مغرب زمين مي پردازد از اين منظر است كه مي خواهد از دستاوردهاي مثبت يك جريان تاريخي فكري كه اتفاق افتاده، بهره مند شود ودرعين حال مي داند كه اين جريان با نوع انديشه ديندارانه و روشن بينانه او تفاوتي بنيادي دارد
* شهيد دكتر بهشتي مدون قانون اساسي بودند و در دوران مديريتي خود نيز با قبول مسئوليت هايي مانند رياست قوه قضائيه و رياست ديوان عالي كشور، نقش برجسته حقوقي اي از خود به نمايش گذاردند. اگر اجازه بدهيد مدخل بحث ما همين نگاه حقوقي شهيد بهشتي باشد. بعضي از صاحب نظران حقوق اسلامي را حقوقي تنبيهي مي دانند در مقابل حقوق غرب كه حقوقي ترميمي است. با توجه به اين كه شهيد آيت الله بهشتي به وجه ترميمي قانون خيلي نظر داشت و اصولاً به شرايط جرم زايي و جرم زدايي در جامعه توجهي ويژه داشت؛ نگاه ايشان به حقوق اسلامي چگونه بود؟
- من اين برداشت را كه حقوق اسلامي حقوق تنبيهي است، متوجه نمي شوم . ما در متون حقوق اسلامي مي بينيم كه به شرايط اجتماعي قانون توجه بسياري شده است. مثل رساله الحقوق از امام سجاد كه در آن ۵۳ اصل حقوقي مطرح شده و همه حكايت از وجه ترميمي دارد. به همين علت من اين توصيف درباره حقوق اسلامي را توصيف رسايي نمي دانم. اگر شما گذشته از تأمل پيرامون ابعاد نظري مسئله و همچنين شيوه هاي عملي احقاق حق در صدر اسلام در زمان حيات رسول خدا(ص) كه در معرض اين مسئله قرار داشته اند نگاه كنيد، متوجه مي شويد كه شيوه و رويكرد حقوقي اسلام، تنبيهي صرف نيست. مرحوم شهيد بهشتي با پيشينه قوي علمي در زمينه علوم اسلامي و ذهن فعال و جوالي كه در فقه داشتند و از طرف ديگر با توجه به آنكه فقه را به عنوان بريده اي از مجموعه نگاه اسلامي به انسان نگاه نمي كردند يك نوع همه جانبه نگري را در قوانين و حقوق اسلامي دنبال كردند.وقتي ايشان در مسائل حقوقي به يك جمع بندي مي رسند به خوبي مي شود ديد كه چقدر از اين كه اين قانون چه تبعات اجتماعي و اخلاقي را در پي دارد مطلع هستند. در مجموع ،دكتر بهشتي جهت گيري كلي آن چه كه به عنوان بعد انسان شناختي قوانين حقوقي مطرح است ،يك نگاه همه جانبه داشت. فقدان اين بينش را در بعضي از تصميم گيري ها يا قانونگذاري ها كه در حال حاضر صورت مي گيرد مي توان مشاهده كرد. مثل اين كه در عرصه قضايي تصميمي گرفته مي شود در حالي كه ابعاد اجتماعي و اقتصادي آن كمتر مورد توجه است. از جمله
|
|
خصوصيات مرحوم بهشتي اين بود كه ايشان اين توانايي را داشت كه اگر در يك گوشه اي بحث اخلاق مطرح است نگاهش در جاي ديگر هم هست، اگر در بخش حقوق مي انديشد، قلمرو هاي ديگر را نيز در نظر دارد.
شايد يكي از دلايل آن است كه ايشان در درجه اول در بستر قرآني مي انديشيد و بعد انديشه فلسفي و انديشه علمي و پيوستگي اين انديشه ها به خوبي برايش ملموس بود. ايشان قبل از پيروزي انقلاب اسلامي با ديگر جوامع و فرهنگ هاي بيش از بيست كشور جهان آشنا شده بود و چند سالي را از نزديك با پيچ و خم ها و فراز و نشيب جوامع در ارتباط بود.
دكتر بهشتي در مجموع ذهن كنجكاوي داشت و براي اين كه بتواند از دستاوردهاي انديشه و عمل ديگران بهره مند باشد خودش را با محدود نگري و تنگ نظري از آنها محروم نمي كرد و اين بعد اجتماعي حقوق و قانونگذاري از آن نكاتي بود كه در بعضي گفتارها و نوشتارهاي ايشان مشهود بود و به خوبي نمايان مي ساخت كه اين تأثير يك تجربه زيسته است كه به مدد دانش نظري مي آيد و جمع شدن آن در يك جا باعث مي شد كه يك نوع نگاه گسترده تر و افق بازتري نسبت به مسائل داشته باشند.
* نگاه حقوقي ايشان از چه منابع معرفتي اي برمي خاست؟
- مرحوم بهشتي به عنوان فردي متدين در بستري ديني مي انديشيد و به آنچه كه مي انديشيد باور داشت. يعني وحي را به عنوان يك منبع معرفتي مستقل در كنار منابع معرفتي مختلف كه به ما از ناحيه ديگري غير از آنچه كه دستاورد تلاش هاي خود ماست، نگاه مي كرد؛ به عنوان منبعي كه ارزش قابل ملاحظه اي هم دارد. به هر حال منبع وحي مشخصاً به عنوان منبع معرفت و آگاهي است كه مددكار و راهبر ما در شناخت هاي ديگرمان نيز هست. شهيد بهشتي با فلسفه آشنا بود. نه تنها با فلسفه اسلامي بلكه تا حدود زيادي تلاش كرده بود تا با فلسفه غرب نيز آشنا شود. آشنايي بسيار خوب ايشان با دو زبان غربي يعني انگليسي و آلماني باعث شده بود كه از متون فلسفي غرب به طور مستقيم استفاده كند و اين مسئله در فهم متون و موضوع يابي از طريق متن اصلي به صورت بي واسطه و اين كه مستقيماً بتواند با انديشمندان و آثار آنها ارتباط برقرار كند، براي ايشان بسيار كارآمد بود. با دستاوردهاي علوم انساني و علوم اجتماعي تا آنجايي كه مقدورش بود آشنا شده بود. با جمع هاي مختلفي در ارتباط بود و جلسات و مباحثات فعالي نيز در قبل از پيروزي انقلاب با ايشان داشت كه خود اين تأثير بسياري در گستره نگاه حقوقي شهيد بهشتي پيدا كرده بود. در مجموع ايشان كوشش كرده بود آنچه را كه مي تواند به عنوان منابع معرفتي كه پايه محسوب مي شوند براي فهم مسائل حقوقي در دسترس داشته باشد.
در كنار همه اينها شهيد بهشتي تجربه را نه به عنوان آنچه كه در علوم تجربي مطرح است، بلكه تجربه زيستي به كار مي گيرد، تجربه اي كه از ديدگاه من ارزش قابل ملاحظه اي دارد، زيرا هم وسعت گسترده تري را دربرمي گيرد و هم چه بسا عمق بيشتر و نقش تعيين كننده تري دارد و باعث مي شود كه ايشان در زمان خودشان شخصيتي كم نظير باشند.
* شهيد بهشتي يكي از متفكرين اسلامي نيز به حساب مي آيند. از متفكريني كه در پايه گذاري فكري اين انقلاب چه قبل از پيروزي و چه بعد از آن نقش عمده اي داشتند. يكي از مباني فكري و معرفتي كه شهيد بهشتي به آن معتقد بود و به نظر مي رسيد سعي در ايضاح و تكامل آن داشت پروژه مدرنيته و رابطه آن با اسلام بود ،به نظر شما نگاه شهيد بهشتي به رابطه اسلام و مدرنيته چگونه بود؟
- مرحوم بهشتي در انديشه خود به يك جمع بندي رسيده بودند و در جهت زندگي عملي مبنادار بودند. شما ممكن است نزد بعضي از انديشمندان و اهل نظر يك نوع ناهمخواني و آشفتگي ذهني ملاحظه كنيد. وقتي علاقه هاي گوناگون پيدا كرده اند و گاهي در آن گام هايي نيز برداشته اند اما به خاطر عدم جمع بندي شما به عنوان يك ناظر ميان اين يافته ها و اندوخته هاي مختلف يك نوع ناهمگوني ملاحظه مي كنيد.
در اينجا شايد دو اصطلاح براي تبيين بيشتر به كمك ما بيايد يكي اصطلاح Eclectism است،يعني شما انديشه هايي را از جاهاي مختلف برمي گيريد و تلاش مي كنيد كه آنها را در كنار هم قرار بدهيد، به نحوي كه با همديگر ناهمخوان نباشد. اصطلاح ديگر Syncritism است كه ما شايد نزديك ترين واژه اي كه نزديك به آن داشته باشيم التقاط است. يعني ما نسبت به موضوعاتي باوري پيدا كنيم كه اين موضوعات در تعارض هستند.
در Syncritism هيچ هماهنگي بين انديشه ها نمي توانيد برقرار كنيد و در Eclectism شما مي كوشيد كه طبق مبنايي بين انديشه ها همخواني به وجود بياوريد. گاهي شما براي مبنا ايجاد كردن معدلي از نظرات را در نظر مي گيريد و جرح و تعديل مي كنيد تا به يك معدل برسيد.اين هنگامي است كه شما بر اساس مبنايي با نظرات مواجه مي شويد و نگاه نقادانه به آن مي كنيد، يعني هم جنبه هاي منفي و هم جنبه هاي مثبت آن را از نظر مي گذرانيد. با اين مبنا بين نظرات مختلف به يك هماهنگي و همخواني و يك جمع بندي نهايي مي رسيد كه البته كار دشواري نيز هست.
|
|
مبناي شهيد بهشتي مشخصاً انديشه متكي به وحي است. ذهن ايشان به گونه اي بود كه به ورود انديشه ها و جدي شدن مسئله در نزد خودش مجال مي داد. حتي اين انديشه ها جاهايي عمق پيدا مي كرد. اما به هر حال منظر نقادي و داوري منظر ديگري است. منظر داوري ايشان بر اساس برداشتي بود كه از وحي دارد و معتقد است كه اين برداشت، برداشتي در حد بضاعت و ظرفيت اوست و جز در جاهايي كه بتوان به يك جمع بندي قطعي رسيد، آن را نهايي نمي دانست. شهيد بهشتي به عنوان يك عالم ديني در عرصه هاي مختلف علوم اسلامي خودش را به آن سرحدهايي كه مي توانسته به دست بياورد رساند و در عين حال دوچيز را براي خودش محفوظ نگاه داشته، يكي افق باز در نگاه و مجال طرح شدن جدي مسئله است و ديگر اين كه ايشان جزمي سخن نمي گفت. يعني در موارد بسيار نادري است كه قطعيت و يقيني غيرقابل شك را براي سخن خود باور داشت. ايشان ميدان فهم را بازمي گذاشت زيرا فهم ما از دين با توجه به مواجهه ما با مسائل و زمان و مكاني كه در آن قرار داريم فهمي تكامل يابنده است.
لذا شما نادر مي بينيد مواقعي را كه ايشان به جايي مي رسد كه به يقين بگويد اين ديگر جزو چيزهايي است كه به عنوان حداقل ها در دين مطرح است و اگر اين حداقل ها را در دين نداشته باشيم، ديگر دين به صورت موم درمي آيد و شكل هر قالبي را پذيرا مي شود.
از ديدگاه من ديني كه به هر قالبي درمي آيد نمي دانم تا چه حدي مي تواند ارزش داشته باشد. كساني كه در عرصه انديشه هاي فلسفي كار كرده و آشنا باشند مي دانند چه فراز و نشيب هايي در فلسفه طي شده است، مخصوصاً تحولاتي كه در عرصه علوم رخ داده است. در همين فراز و نشيبها ما شايد در بعضي مواقع از اينكه يك فلش روشن در دين ترسيم شده، احساس خرسندي مي كنيم و برداشت من شخصاً از دين اين است كه در مواضعي نقاط استحكامي براي خود دارد و اين استحكام در زندگي من و شما به لحاظ فكري و عملي مي تواند ارزش خيلي مثبتي را ايفا بكند، به همين دليل عرض مي كنم كه در انديشه شهيد بهشتي به هر حال اين داوري در قبال دستاوردهاي علم و فلسفه از منظري ديني، داوري و ارزشگذاري مي شود. البته اين فهم از دين يك فهم زنده و پويا است.
* آقاي دكتر به نظر مي رسد شما از روش شناسي دكتر در نگاه به اين رابطه صحبت كرديد. لطفاً به خود مسئله تقابل و تعامل اسلام و مدرنيته از ديدگاه شهيد بهشتي بپردازيد.
- من هر چه بيشتر درباره آنچه مربوط به مدرنيته است مطالعه و جستجو داشتم احساس كردم كه تلقي خيلي روشني هنوز از مدرنيته وجود ندارد. شايد ما بيش از آنكه با خود اين مفهوم و روند چيزي به نام مدرنيته آشنا شده باشيم از منظرهاي خودمان تلقي هايي را جسته و گريخته از يك روال و جريان تاريخي به دست مي دهيم و تعميم هايي را نيز به آن اضافه مي كنيم و بعد حكم مي دهيم كه چنين هست و چنان نيست.پس تنها من مي توانم اين را خدمتتان عرض كنم كه مرحوم بهشتي با جريان سير تفكر مغرب زمين آشناست و فراتر از تفكر با جريان شكل گيري زندگي براساس تفكر مدرن آشناست و به خوبي تأثيرات اين دگرگوني ها و تحولات نظري در زندگي عملي اين جوامع برايشان ملموس است. بنابراين اگر شهيد بهشتي به نقد انديشه مغرب زمين مي پردازد از اين منظر است كه مي خواهد از دستاوردهاي مثبت يك جريان تاريخي فكري كه اتفاق افتاده، بهره مند شود و در عين حال مي داند اين جريان با نوع انديشه ديندارانه و روشن بينانه او تفاوتي بنيادي دارد و اين در برخورد اوبا مدرنيته موثراست. اين نكته قابل ذكر است كه به تعبير شما در روش مرحوم شهيد بهشتي هم از منظر روش در انديشه و هم از منظر رهيافتهاي فلسفي كمتر مداقه شده و بدان پرداخته شده است و در مواضع متعددي، زمينه اين فراهم است كه بتوان يك كار جدي بر روي آن انجام داد. بنياد نشر آثار شهيد بهشتي مجموعه گفتارهاي ايشان را تا جايي كه مقدور بوده منتشر كرده است. در اين مجموعه ها در بعضي مواضع ضمن بحثهاي مختلف، حرفي است كه برمي گردد به مبنا و روش ايشان كه در نوع خود جالب است.
با توجه به تماس نزديكي كه بنده با ايشان داشتم اين نحوه راهيابي و رهيافت را در مورد ايشان يك نوع خاص ديدم و شايد با تفاوتهايي نسبت به كساني كه معاصر او بودند و اتفاقاً چهره هاي مذهبي اي هم هستند صادق باشد. به همين دليل است كه نسبت به انديشه هاي معاصر خود چه در داخل ايران و چه در خارج از ايران با رويي گشاده و تحملي بالا برخورد مي كنند و در عين حال يك نحوه رهيافت و نگرش خاص نسبت به آنها دارند.
ادامه دارد