اين هم از اوقات فراغت بچه ها
اين روزها اگر اخبار مربوط به غني سازي اوقات فراغت را از زبان مسئولان آموزشي، ورزشي و فرهنگي دنبال كني همه قريب به اتفاق اظهار مي كنند كه متولي اصلي غني سازي اوقات فراغت ما نيستيم.
اخيراً رئيس سازمان دانش آموزي ضمن شانه خالي كردن از برنامه ريزي و هدايت وغني سازي اوقات فراغت گفته است حدود يك ميليارد تومان اعتبار براي اوقات فراغت دانش آموزان در تابستان از سوي سازمان دانش آموزي در نظر گرفته شده است كه با اين مبلغ مي توان ۶ ميليون دانش آموز را تحت پوشش قرار داد. البته ايشان نگفته است مابقي ۵/۱۰ ميليون نفر دانش آموز دختر و پسر و ريز و درشت چه بايد بكنند؟!
در هر حال تا بوده همين بوده است، اغلب متوليان آموزشي معمولاً قبل از شروع تابستان ستاد، جلسه و كميسيون با محوريت آموزش و پرورش برگزار مي كنند وقتي تمامي بودجه هاي مربوط به اوقات فراغت بچه ها ته مي كشد تازه اعلام مي كنند ما چه كاره بوديم؟
بايد گفت هيچ سازمان يا سامانه گسترده اي از حجم امكانات آموزشي و پرورشي ، فضاي آموزشي، مربيان بيكار و در نهايت تجربه مناسب در غني سازي اوقات فراغت به اندازه وزارت عريض و طويل آموزش و پرورش برخوردار نيست انتظار داريد شهرداري تهران به غني سازي اوقات فراغت بپردازد.
زورشان به زنان رسيد
در راستاي كوچك سازي سامانه آموزش و پرورش و كاهش حجم نيروي انساني آن، بر اساس تصميم اخير سازمان مديريت و
برنامه ريزي كشور، هر گونه تصميم گيري و برنامه ريزي از دفتر امور زنان اين وزارتخانه سلب شد.
البته متوليان اين دفتر از حذف اين سامانه اظهار نگراني كرده اند، به باور آنها اين نوع تصميم گيري در پشت درهاي بسته مي تواند بر وضعيت آموزشي ۸ ميليون دانش آموز دختر در دوره هاي ابتدايي، راهنمايي و متوسطه و پيش دانشگاهي تأثير گذار باشد و چه بسا ۴۸۰ هزار فرهنگي زن را آزرده خاطر كند. خود ما هم از اين تصميم گيري شتابزده شگفت زده هستيم چرا كه جنسيت گرايي در حوزه هاي آموزشي را بارها به چشم ديده ايم حالا به يمن سبقت گيري برخي از مسئولان آموزشي از بين ۷ نفر معاون در حوزه وزارتي يك نفر هم زن عهده دار اين مسئوليت شده است، علاوه بر آن در حوزه هاي ادارات كل هم شايد تعداد مديران زن به انگشتان دست نرسد. بايد ديد كه حذف دفتر امور زنان چه تأثيري بر ساير حوزه هاي آموزشي خواهد داشت اما
مي توان گفت چون نتوانستند حريف مردان شوند زورشان
به زنان رسيد.
اولين تذكر
به گفته نورالدين پيرمؤذن، مخبر كميسيون بهداشت و درمان مجلس، قرار است در پاسخگويي به اعتراض پرستاران كشور، وزير و معاونين وي به صحن مجلس شوراي اسلامي فرا خوانده شوند. كاري به مسائل سياسي و صف بندي هاي موجود در جامعه نداريم ولي بايد در طي اين مدت مسئولان قوه مقننه يك هشدار يا حتي تذكري به متوليان بهداشتي و درماني كشور مي دادند.
مرگ و مير در بيمارستان ايرانمهر، تخلفات جراحي چشم در اهواز، خصوصي سازي در بيمارستانها، مشكلات پرستاران و... هر يك مي توانست نه تنها هشدار و سؤال بلكه حتي استيضاح را در پي داشته باشد.
در ينگه دنيا يك حادثه كوچك از اين دست مي توانست يك وزير را بالا و پايين كند. البته در كنار اين انتقادات نبايد به حق از مجموعه كارهاي بزرگ چون اجراي طرح واكسن سرخجه و فلج اطفال نيز گذشت.
۵۰۰ هزار يا يك ميليون و خرده اي
درست است كه ستادي براي مبارزه و پيشگيري از اعتياد به مواد مخدر در اين مملكت به كار خود ادامه مي دهد، اما هنوز مطالعه كارشناسي اپيدميولوژيك كشوري در مورد شيوع مصرف مواد مخدر در ايران انجام نشده است.
به همين خاطر در گرما گرم بزرگداشت روز جهاني مبارزه با مواد مخدر از سوي دبيرخانه ستاد، اطلاعاتي درز مي كند كه خواندني است.
بنابر اين گزارش ها در سال ۷۶ رقم معتادين ايراني ۵۰۰ هزار نفر اعلام شد بعدها اين رقم به يك ميليون و ۲۰۰ هزار نفر رسيد. اطلاعات ارائه شده در سال جاري نيز از نظر آماري قابل تامل است.
* در طول مدت ۲۰ سال از سال ۵۷ تا ۷۷ به طور متوسط ميزان رشد مصرف مواد مخدر سالانه ۸ درصد بوده است.
* مصرف هروئين و حشيش بيشتر در مكان هاي عمومي مانند پارك ها، خرابه ها، باجه هاي تلفن عمومي، حمام ها و توالت ها صورت مي گيرد و مصرف ترياك اغلب در محيط خصوصي منازل اتفاق مي افتد.
* ميانگين سني متعادان بين ۲۰ تا ۴۵ ساله اند، البته ۵ درصد از آنان را افراد كمتر از ۲۰ سال و بالاتر از ۸۰ سال هم تشكيل مي دهند.
* بيش از ۹۰ درصد معتادان را مردان تشكيل مي دهند و البته از اين تعداد ۲۰ درصد هم بيكار هستند. حالا خدا مي داند كه آيا طرح ترك اعتياد مي تواند وام خود اشتغالي را هم در پي داشته باشد يا نه؟ چون اخيراً عده اي از معتادان به همين دليل ترك كرده اند!