چهارشنبه ۱۰ تير ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۲۳
در انتظار ورود به دانشگاه
شمارش معكوس براي آزمون بزرگ
نمي خواهيم اينجا توصيه كنيم كه اضطراب نداشته باشيد، اگر قبول نشويد آخر دنيا نيست و بسيار و بسياري از اين حرف هايي كه تنها آدمي مي تواند بزند كه هيچ احساسي درباره كنكور ندارد.
اينجا مي خواهيم خودمان را يك كنكوري فرض كنيم و ببينيم مي توانيم احساسات آنها را درك كنيم يا نه
010686.jpg
عكس: هادي مختاريان 
رضا محدث 
چهره اي سرشار از خستگي، چشماني خسته از مطالعه يك ساله، گريه ها و خنده هاي عصبي،دلي پر از دلهره و اضطراب، پرخوري يا كم خوري، نگراني از سرنوشت كار و...
اينها و شايد هزاران هزار علامت ديگر مشخصه كسي است كه فردا، پس فردا و شنبه قرار است پشت ميزي بنشيند و يك مشت سوال پاسخ دهد تا بتواند وارد دانشگاه شود.
قطعا تا يك فرزند كنكوري نداشته باشيد يا اينكه خودتان با وجودتان آن را حس نكرده باشيد، باورتان نمي شود كه ممكن است پس از يك سال مطالعه يك نفر به چنين روزي بيفتد. نمي خواهيم اينجا توصيه كنيم كه اضطراب نداشته باشيد، اگر قبول نشويد آخر دنيا نيست و بسيار و بسياري از اين حرف هايي كه تنها آدمي مي تواند بزند كه هيچ احساسي درباره كنكور ندارد. اينجا مي خواهيم خودمان را يك كنكوري فرض كنيم و ببينيم مي توانيم احساسات آنها را درك كنيم يا نه.
كارت ورود به جلسه 
چند روزي بيشتر تا روز كنكور نمانده، صبح يا بعد از ظهر نوبت دريافت كارت ورود به جلسه شما بوده. بعضي ها احساس مي كنند بهتر است خودشان منزل بمانند و يكي از اعضاي خانواده شان را براي گرفتن كارت به محل بفرستند. چون فكر مي كنند اين ساعات را نبايد هدر داد.
محل هاي مخصوص گرفتن كارت منظره جالبي دارند. همه كارت ها و شناسنامه هايشان دستشان است و مشغول بررسي برگه هاي راهنما هستند كه بفهمند محل برگزاري آزمون آنها كجاست.
از لحظه دريافت كارت، مرحله اول استرس آغاز مي شود. اولي اش اين است كه سعي كنيد هر چه سريعتر به منزل برگرديد و بنشينيد سر درس. چون احساس مي كنيد كه وقت بسيار كم است و مطالبي را كه شما مطالعه نكرده ايد بسيار زياد.
روز قبل از كنكور، روز بدون درس 
صبح كه از خواب بيدار مي شويد، احساس عجيبي به سراغتان مي آيد. هيچ ساعتي براي بيدار شدن شما به  صدا در نيامده، چند دقيقه اي كه در تخت ولو افتاده ايد با آرامش مي گذرد و مادر و پدرتان نمي آيند صدايتان كنند كه مثل روزهاي قبل صبح زود از خواب بيدار شويد.
توي خانه با خنده هاي عجيب ودلسوزانه مادر مواجه مي شويد، امروز براي شما روز متفاوتي است يك سال تمام اگر دقيقه اي را تلف مي كرديد و اگر احيانا به سراغ تلويزيون مي رفتيد، با نگاه هاي با معني افراد خانواده مواجه مي  شديد. امروز خبري از آن نگاه ها و غرولندها نيست .هر كاري دوست داريد مي توانيد انجام دهيد. امروز محبت ها همه به سوي شما هجوم مي آورد تا روحيه شما را براي شركت در آزمون آماده كند و اين مرحله دوم استرس است. تماشاي رفتار متفاوت پدر و مادر، تغيير رفتارها، همه و همه يك پيغام را براي يك فرد كنكوري به همراه دارد و آن اين است كه فردا روز سختي است، يك روز خيلي سخت. قرار شد توصيه اي نكنيم ولي سعي كنيد امروز كاري را بكنيد كه در طول سال آرزوي انجام آن را داشتيد ولي ترس از عذاب وجدان و گير دادن هاي خانواده و وقت كم به شما امكان چنين كاري را نمي داد.
ظهر بعد از ناهار، چشمانتان كمي احساس خستگي مي كند و مي خواهيد بعد از مدت ها امروز بعد از ظهر چرتي بزنيد، اما پيشنهاد مي كنيم سعي كنيد عصر امروز را نخوابيد تا بتوانيد شب خواب راحتي داشته باشيد. اگر علاقه زيادي به فوتبال داريد اصلا مهم نيست، امشب واقعا فوتبال را فراموش كنيد نوشيدن يك ليوان شير قبل از رفتن به رختخواب هم شايد كمك تان   كند امشب  راحت تر بخوابيد. (نتوانستيم جلوي خودمان را بگيريم و توصيه نكنيم!)
... و اما بالاخره روز كنكور
ساعت كه زنگ مي زند مرحله سوم استرس آغاز مي شود. وقتي از جايتان بلند مي شويد و مي بينيد كه مادرتان قبل از شما از خواب بيدار شده و تمام وسايل شما را آماده كرده است، با لبخند صبح بخيري مي گويد و از شما مي خواهد كه سريعتر حاضر شويد تا دير به محل امتحان نرسيد. اين يكي را باور كنيد كه حق با مادرتان است روز كنكور مادرها و پدرهايي هستند كه همه با هم تصميم مي گيرند فرزندشان را به محل آزمون برسانند و محل برگزاري آزمون بسيار شلوغ است.
روي صندلي خودتان مي نشينيد و سعي مي كنيد كه خونسردي خودتان را حفظ كنيد. مرحله چهارم استرس همين جا به سراغتان مي آيد. كمي برگه پاسخنامه را كه پر از بيضي هاي رنگي است برانداز مي كنيد و آرزو مي كنيد كه اي كاش مي توانستيد تمام اين بيضي ها را در پايان جلسه مشكي شده ببينيد.
و اما آخرين مرحله استرس با اين جمله به سراغ آدم مي آيد: «داوطلبان عزيز با نام خدا شروع كنيد.» و اين اوج هيجان است ،سوالها را برمي داريد و نگاه مي كنيد و هنگامي كه مي بينيد چند سوال را بلديد متوجه مي شويد كه تمام اين مراحل استرس را بي جهت طي كرده ايد.
موقع جواب دادن به سوال هاي كنكور، سعي كنيد كه هيچ سوالي را شانسي جواب ندهيد. آمار اين طور مي گويد كه از سال ۷۶ تا ۸۱ تعداد سوالاتي كه جوابشان (۱) باشد ۳۲۰، سوالاتي كه جوابشان (۲) باشد ۳۲۵ و در مورد گزينه هاي (۳) و (۴) هم وضعيت مانند گزينه (۱) است پس سعي كنيد شانسي تستي را نزنيد. اما يك مشكل هم ممكن است پيش بيايد، سوالي را بخوانيد و جوابش را در همان لحظه اول مشاهده كنيد اما چند ثانيه بعد شك كنيد. قطعا بدانيد آن مطلبي كه در ابتدا به ذهنتان مي رسد همان مطلب درست است. هر مسابقه  بزرگي استرس هايي را هم به همراه دارد. اين ماراتن يك ميليون و ۵۰۰ هزار نفري هم بالاخره به پايان مي رسد، يعني تقريبا پس از جوابگويي به ۳۵۰ الي ۴۰۰ سوال دروس مختلف و نزديك به ۴ ساعت كلنجار با بيضي هاي پاسخنامه. و بعد از اين است كه نوبت به لحظات عجيب بعد از كنكور مي رسد. لحظاتي كه در آن آدم احساس آزادي مي كند.
احساسي كه فكر مي كنيد حالا ديگر مي توانيد هر كاري را كه دوست داريد انجام دهيد. ديگر لازم نيست سراغ كتاب هايي برويد كه روزي چند بار هر كدام آن را تورق مي كرديد و حرص مي خورديد. يك سال درس خواندن شايد به لذت اين ساعات و لحظات بيارزد. اين حالات شيرين را فقط و فقط يك عده درك مي كنند؛ داوطلباني كه بعد از ۴ ساعت مبارزه از جلسه خارج مي شوند فارغ از خوب يا بد دادن آزمون و از اين لحظه تا روز اعلام نتايج بهترين روزهاي زندگي آنهاست.

ورود
دو اتفاق
امروز را با ياد آوري دو اتفاق شروع كنيم. دو حادثه كه يكي را آدم ها سر خودشان آوردند و ديگري را طبيعت. اگرچه هر دو اين حادثه ها مال سال ها پيش هستند، اما به نظر مي  رسد نكته ترسناك قضيه هم در همين است. شايد به زودي بايد منتظر يك حادثه تلخ باشيم تا در تاريخ آينده ثبت شود، چون مدت هاست كه ديگر خبري از اين جور اتفاق ها نيست.
اولين حادثه، سال ۱۸۸۰ و در چنين روزي رخ داده است. يك آمريكايي نابغه و با پشتكار در اين سال توانست اولين تلويزيون را اختراع كند. اين دستگاه نه صداداشت و نه مي  توانست تصاوير را به صورت پيوسته نشان دهد، اما همين كه دستگاهي به نام تلويزيون را ساخت، خودش به اندازه كافي مهم بود. ۲۷ سال بعد اين كار مهم كامل شد و يك دانشمند آلماني به نام پل نيپكو عيب هاي تلويزيون اول را برطرف كرد.
اما دومين حادثه اي كه در چنين روزي اتفاق افتاده به سال ۱۹۰۸ برمي گردد. يك سنگ آسماني عظيم در اين روز ازفضا فرود آمد و در سيبري به زمين برخورد كرد. گزارش هاي آن روز مي گويند يك گلوله آتشين عظيم الجثه از هوا در منطقه تايگا يعني جنگل هاي انبوه سيبري سقوط كرد و ستوني از آتش به ارتفاع ۸۰ متر به آسمان بلند شد. اين سنگ مساحتي حدود ۸۰ كيلومتر مربع را سوزاند.

ستون شما
بازتاب پزشك قطار
يكي از پزشكان قطار در ارتباط با مطلب چاپ شده در روز ۷/۴/۸۳ تماس گرفتند و گفتند كه اين مطالبي كه راجع به اين پزشكان نوشته شده است با واقعيت مطابقت چنداني ندارد.
ايشان به طور مثال به حقوق اشاره كردند و گفتند كه در مطلب ذكر شده براي هر سفر ۹۰ هزار تومان است ولي در حقيقت حقوق ها از ۲۵ هزار شروع و به ۴۰ هزار تومان ختم مي شود و اين نهايت حقوق يكي از آنهاست. در مثال ديگري ايشان گفتند كه در مطلب آمده است اتاقي به طور مجزا در اختيار پزشكان قرار گرفته، صحت ندارد. اين پزشكان به همراه چند نفر ديگر از پرسنل قطار كه پس از پايان شيفت در آن محل استراحت مي كنند در يك اتاق مشغول به كارند و مثال هاي ديگري كه به هر حال به خاطر كمبود جا از نوشتنشان خودداري مي كنيم.
- به هر حال ما طبق وظيفه مان عمل كرده و گفته هاي اين آقا را چاپ كرديم، اما شما فكر نكنيد كه اطلاعات نوشته در داخل مطلب را خبرنگار ما از جيبش درآورده و نوشته است. احتمالا تماسي با روابط عمومي داشته و آنها اين اطلاعات را در اختيار وي قرار داده اند.

جعبه
باز هم فوتبال
چند روز استراحت براي اينكه دوباره هيجان پيدا كنيد تا مسابقات جام ملت ها را دنبال كنيد به نظر كافي مي رسد، اولين مسابقه نيمه نهايي جام ملت هاي اروپا تا ساعاتي ديگر مابين تيم هاي پرتغال و هلند برگزار مي شود. ساعت بازي را هم حتما مي دانيد، ولي باز هم ياد آور مي شويم ساعت ۱۵:۲۳ دقيقه زمان شروع اين بازي است، اولين فيناليست امشب مشخص خواهد شد.از فوتبال كه بگذريم اولين پيشنهاد امروز را به كساني مي دهيم كه علاقه زيادي به ميل كردن كوفته از نوع تبريزي دارند، امروز مي توانيد طرز پخت اين غذا را ياد  بگيريد و هر موقع خواستيد، خودتان تهيه كنيد و نوش جان بفرماييد. اگر از سريال هاي امروز هم سوال مي فرماييد بايد بگوييم كه مانند هر روز خط قرمز ساعت۱۵:۱۸ پخش مي شود. ساعت ۱۹ از شبكه تهران مي توانيد سريال هفت حامي را ببينيد. سينديا هم ساعت ۴۵:۱۹ از شبكه ۲ پخش مي شود.مهتاج الملوك به بهادر ميرزا هشدار مي دهد، دست از نقشه هاي شومش بردارد. بهادر ميرزا تمام گذشته مهتاج الملوك را فاش مي كند و... اين مقدمه اي بر قسمت ديگري از سريال خانه اي در تاريكي بود كه خوانديد. ادامه اين مجموعه را ساعت ۲۱ مي توانيد تماشا كنيد.آواز مه هم ساعت ۱۰:۲۲ پخش مي شود و تكرار سريال  بچه هاي خيابان ساعت ۲۳. اولي از شبكه ۱ و دومي از شبكه تهران.

هوا
يك خبر خوب
امروز خبر خوبي برايتان داريم. البته شايد تا الان هم خودتان حس كرده باشيد. ۴ درجه كاهش دما در اين روزهاي گرم و داغ چيزي نيست كه بتوان از آن راحت گذشت. فكرش را بكنيد ديروز حداكثر دماي هوا به ۳۶ درجه مي  رسيد، ولي امروز در گرمترين ساعت به ۳۲ درجه مي  رسد. اين كاهش دما مي  تواند روي همه كارهاي شما تاثير بگذارد و باعث شود اوقات بهتري رابگذرانيد و حتي با ديگران بهتر رفتار كنيد. سعي كنيد در تمام روز اين نكته يادتان باشد كه امروز ۴ درجه خنك تر است و بنابراين به بهانه داغي هوا نمي  توانيد بدرفتاري با بقيه را توجيه كنيد. حداقل دما هم امشب به ۱۸ درجه سانتي گراد مي  رسد يعني ۳ درجه كاهش نسبت به ديشب، همه اينها مي  تواند معني اش اين باشد كه شما امشب مي  توانيد از اين هواي خنك كمال استفاده را بكنيد. مثلا باخانواده به گردش برويد وقسمتي از شب را در بيرون از خانه بگذرانيد، چرا كه ممكن است تا مدت ها چنين هوايي گيرتان نيايد. روز و شب خنكي داشته باشيد.

پرده
معادله
از امروز فيلم معادله ساخته« ابراهيم وحيدزاده» در سينماهاي تهران روي پرده رفته است. وحيدزاده را با فيلم هايي مثل مجسمه و تحفه ها مي شناسيم. ۲۰ سال پيش او با «عشق فيلم» بعد از سال ها به جريان فيلمسازي بازگشت و اين كمدي را درباره مسايل پشت پرده سينماي ايران ساخت. پس از آن هم بلافاصله دست به كار شد و فيلمنامه معادله (كه اين هم يك كمدي است) را به همراه حسين مشتاقي نوشت و جلوي دوربين برد. معادله داستان يك نابغه رياضي به نام بيژن است. او براي اين كه بتواند با زهره هم دانشگاهي اش ازدواج كند، تصميم مي گيرد تا معادله چند مجهولي زندگي اش را از طريق پدرش حل كند. اما مشكل اينجاست كه پدرش او را به فرزندي قبول ندارد و اين موضوع باعث رخ دادن اتفاقاتي مي شود. در اين كمدي نقش اصلي يعني بيژن را حسين ياري بازي مي كند. مريلا زارعي هم زهره داستان است. بازيگراني چون سعيد پورصميمي، شمسي فضل اللهي، ثريا قاسمي،  آزيتا حاجيان، رويا افشار، عارف لرستاني، يوسف تيموري و رضا فيض نوروزي هم در فيلم بازي كرده اند تا بار كمدي آن را بيشتر كنند.معادله در سينما استقلال، آستارا، سپيده، فرهنگ، بهمن، صحرا، پايتخت، مركزي، گلريز، شاهد، بلوار، كانون، فرهنگسراي نياوران و مجتمع فرهنگي فردوس روي پرده است.

فرهنگ
هنرهاي مدرن، هنرهاي سنتي
برنامه هاي ويژه تابستاني در فرهنگسراهاي تهران شروع شده اند. كلاس هاي زيادي هست كه با توجه به علاقه هايتان مي  توانيد   در آنها شركت كنيد و ما هم سعي مي كنيم اين كلاس ها و برنامه ها را به تدريج معرفي كنيم. اگر به هنرهاي سنتي ايراني به خصوص سفالگري و شكل دادن به گل علاقه  داريد مي توانيد در كلاس هاي آموزش سفالگري فرهنگسراي سالمند شركت كنيد. در اين دوره تابستاني هنرجوها در دو گروه سني زير ۱۲ سال و بالاي ۱۲ سال آموزش مي بينند. خانم هايي كه به هنرهاي مدرن تر مثلا فعاليت هاي سينمايي علاقه مند هستند، در دوره  آموزش گريم مي توانند ثبت نام كنند. در اين دوره هنرجويان با اصول و تكنيك هاي گريم در سينما آشنا مي شوند. براي اطلاعات بيشتر درباره اين كلاس ها مي توانيد با تلفن۹-۳۳۵۸۶۸۸ تماس بگيريد يا سري به خود فرهنگسراي سالمند بزنيد كه در خيابان ۱۷ شهريور، خيابان خشكبارچي، پارك خيام واقع است.

پايتخت
سنگاپور
شهر سنگاپور در تعطيلات ماه ژوئن شاهد فداكاري چند جوان بود. ۲۹ جوان سنگاپوري در گرماي ۳۸ درجه سانتيگراد اين منطقه به سوماترا رفتند تا يك يتيمخانه ۳۰ ساله را بازسازي كنند.
سفر اين جوان ها از سوي يك بنياد خيريه در سنگاپور برنامه ريزي شده بود. آنها اين يتيمخانه را براي ۲۴۰ كودك و نوجوان يتيم بين ۷ تا ۱۷ ساله ساكن آنجا دوباره آماده كردند.وضعيت خوابگاه پسران اين يتيمخانه و همين طور دستشويي هاي آنجا سال ها بدون سامان رها شده بود و اين زندگي را براي ساكنان يتيمخانه بسيار دشوار كرده بود.
بودجه لازم براي ترميم اين مركز ۱۵ هزار دلار پيش بيني شده بود كه مقامات شهري سنگاپور چندان مايل به هزينه كردن آن نبودند، اما بنياد خيريه توانست شور و شوق جوان هاي سنگاپوري را برانگيزد تا با كارگروهي و همدلي با يتيم ها اين مركز را ترميم كنند و بعضي قسمت هايش را از نو بسازند. به اين ترتيب تعطيلات تابستاني در سنگاپور با فعاليت مثبت شهروندان جوان اين شهر/ كشور براي حل مشكلات شهرشان آغاز شده است.
دهلي نو
تا اسم اين شهر يعني پايتخت هندوستان مي  آيد، آدم ياد شلوغي و جمعيت و ماشين ها مي  افتد. خبر ما هم مربوط به تاكسي هاي دهلي نواست. اگر تا چند وقت ديگر سروكارتان به هندوستان افتاد و از شهر دهلي نو هم ديدن كرديد، احتمالا تاكسي هاي شهر نظر شمارا جلب خواهد كرد. چون مسوولان اين شهر درصدد هستند ظاهر اين تاكسي ها را جوري تغيير دهند كه توريست هاي خارجي از آنها خوششان بيايد. قرار است اين كارها تا قبل از پاييز كه اوج مسافرت توريست ها به اين شهر است، انجام شود. درآمدهاي به دست آمده از جهانگردي خارجي اين قدر زياد هست كه مسوولان هر كاري براي جذب بيشتر توريست ها به اين شهر بكنند.
جاكارتا
اما بشنويد از پايتخت اندونزي و رقابت هاي انتخاباتي رياست جمهوري. الان در اين شهر اوج رقابت گروه ها و انواع كارهاي تبليغاتي براي جذب بيشتر راي هاست و در و ديوار شهر هم طبق معمول پر از عكس و پوستر. بازار ميتينگ ها هم داغ است. مثلا درميتينگ انتخاباتي سوسيلوبامبنگ(باور كنيد اسمش همين است!) يكي از نامزدهاي رياست جمهوري، حدود ۷۰ هزار نفر شركت كرده اند. در ميتينگ اين نامزد كه وزير اطلاعات پيشين اندونزي بوده وشعارش هم پايان دادن به فساد و احترام به حقوق بشر است، صدها بالون رنگ و وارنگ هم به هوا رفته و مجلس موسيقي و آواز هم برقرار بوده است! اين تب انتخاباتي تاپنجم جولاي (۱۵ تير) يعني زمان انتخابات رياست جمهوري ادامه خواهد داشت.

تهرانشهر
ايرانشهر
حوادث
خبرسازان
در شهر
درمانگاه
طهرانشهر
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  درمانگاه  |  طهرانشهر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |