آپارتمان هاي دو سوي خيابان و مرغوبيت زمين، متصرفان را به صرافت انداخت تا به هر شكل شده متولي را راضي كنند و براي خانه هاي خود سند بگيرند. گو اينكه عمر آخرين متولي زمين كفاف نداد
سهيلا بيگلرخاني
سوزن بانان در چاله مگسي
۱- تئاتر سوزن بانان را اگر به ياد نداريد، حتما به ياد آوريد همان ايستگاه متروكي كه هيچ قطاري از آن عبور نمي كرد، اما آلفرد و دوستش كارشان را مي كردند و حقوقشان هم هرماه به دستشان مي رسيد.
۲- يك آدم خير۳۸-۳۷ سال است كه از اين دنيا رفته و زميني را وقف كرده براي مدرسه سازي، اما هنوز آرزوي او عملي نشده است.
۳- آموزش و پرورش كه هيچگونه مشكل مالي ندارد، هر سال بابت يك زمين بلااستفاده ۸۰۰ هزارتومان كرايه مي دهد. تئاتر سوزن بانان يادتان آمد!
يكي بود يكي نبود حدود ۳۸-۳۷ سال قبل شايد كمي قبل تر، يك نفر، يك آدم باخدا تصميم گرفت قطعه زمين بزرگي از مايملك خود را وقف كارهاي خير كند. اين آدم خير فكر كرد و فكر كرد تا اينكه به نتيجه رسيد. چه كاري بهتر از مدرسه سازي. اين شد كه سال ۱۳۴۷ اجاره نامه اي تنظيم و ۲۷ هزار متر زمين وقفي با اجاره اي ناچيز در اختيار آموزش و پرورش قرار گرفت تا ظرف ۲ سال براي دانش آموزان محروم شهرري مدرسه اي ساخته شود. ۳۶ سال از آن زمان گذشت، حاصل اين قول و قرار دو ساله شد، يك مدرسه ۵ هزار متري و ۱۹ هزار متر زمين بلا استفاده و ۳ هزار متر زميني كه در روز روشن گم شد.
زمين ۶۰ هزارمتري و طمع متصرفان
ز زمين باير خبري نيست. بي توجهي ۳۶ساله آموزش و پرورش حداقل به چند كشاورز، اين فرصت را داده كه اين زمين را به منطقه اي كشاورزي تبديل كنند. با آنكه اين زمين سال هاي قبل در محله هاي نسبتا حاشيه اي شهرري واقع شده بود، اما حالا با پيشرفت بافت شهري، زمين گمشده به منطقه مسكوني نسبتا خوب شهر تبديل شده است. آپارتمان هاي دوسوي خيابان شهيد كياني اين را مي گويند. چند خانه كه نه، آلونك، در يكي از شاخ هاي زمين، كشاورزان را در خودجاي داده و درست چسبيده به آن آلاچيقي كه نقش مغازه سبزي و صيفي فروشي را بازي مي كند. ادامه گزارش را با اين تصور بخوانيد كه به هيچ عنوان بحران كمبود مدرسه در ايران وجود ندارد. «نخستين قطعه زمين در سال هاي ۵۸-۵۷ به تصرف درآمد.»
اين را مقدم مي گويد. او يكي از همسايگان زمين ۲۷ هزارمتري است و به خاطر رفت و آمد هايي كه براي خريد قطعه اي زمين در همسايگي ملك به ادارات مختلف داشته، با تمام چم و خم آن آشناست.
هم اوست كه پيشينه اي كامل تر از آنچه اسناد و مدارك نشان مي دهند، از سرگذشت زمين در اختيار ما مي گذارد.
زمين وقفي ۲۷ هزارمتري به گفته مقدم ابتدا ۶۰هزار متر بوده كه همان سال هاي ۴۷-۴۶ حدود ۳۰ هزار متر آن از سوي دولت وقت براي احداث خيابان و تعدادي خانه و بوستان در نظر گرفته شده و از متولي خلع يد مي شود. پس از آن متولي براي زايل نشدن بقيه زمين آن را به صورت اجاره اي به آموزش و پرورش واگذار مي كند. ارباب شكرالله مالك اوليه زمين در اسناد وقفنامه اولاد ذكور خانواده را به ترتيب متولي زمين موقوفه اعلام كرده است. براساس اين وقفنامه عايدات زمين بايد مصرف امور خيريه اي چون خرج ايتام شود.
كشاورزان ساكن زمين حواسشان جمع است. به همين خاطر پشت بام يكي از آپارتمان هاي كنار زمين را براي عكاسي ترجيح مي دهيم. بي دردسر موفق مي شويم به پشت بام آپارتمان پنج طبقه برسيم. همينطور كه از پله ها بالا مي رويم مقدم كه مدتي هم به عنوان وكيل متولي پيگير امور زمين وقفي بوده، توضيح مي دهد: «آموزش و پرورش سالي ۸۳۰ هزار تومان بابت اين ملك اجاره مي دهد. سال ۵۸ با مجوز شوراي انقلاب، در ۵ هزار متر از زمين يك مدرسه استثنايي ساخته شد. پس از مدتي مدرسه به بهزيستي واگذار شد و بعدها با تشكيل سازمان آموزش و پرورش استثنايي اين مدرسه دوباره به آموزش و پرورش برگشت. چند قسمت زمين را هم كشاورزها تصرف كردند و خانه ساختند و حالا حاضر به تخليه نيستند.»
آپارتمان هاي دو سوي خيابان و مرغوبيت زمين، متصرفان را به صرافت انداخت تا به هر شكل شده متولي را راضي كنند و براي خانه هاي خود سند بگيرند. گو اينكه عمر آخرين متولي زمين كفاف نداد. وي سه ماه قبل فوت شده و پرونده زمين از سوي او مسكوت مانده است. با اين حال اجاره نامه جديد زمين چيز ديگري مي گويد. مترا ژ زمين در اجاره نامه هاي متعدد از سال ۱۳۴۷ به تدريج از ۲۷ هزار متر به ۲۳ هزار متر، سپس به ۲۱هزار متر و اخيرا به ۱۹ هزار متر تقليل يافته است. اين گواه موافقت تلويحي سازمان اوقاف با نيت متصرفان دارد. با اين حال مشكل زمين بلااستفاده ۲۰ هزار متر تصرف كشاورزان نيست.
مي توانيد آپارتمان بسازيد
هنوز اين زمين به مدرسه تبديل نشده، شايد سال ها قبل علت اين تاخير مشكلات مالي، اعتباري، بروكراسي و يا مواردي از اين قبيل بود. اما اكنون به نظر مي رسد، آموزش و پرورش نيز گرفتار طمعي از جنس طمع كشاورزان متصرف شده است. دو سال قبل متولي تصميم مي گيرد، زمين را از آموزش و پرورش پس بگيرد. چه بر اساس قرارداد، سال ۱۳۴۹ بايد در اين زمين مدرسه ساخته مي شد. اين تصميم وكيل متولي را به ادارات متفاوت مي كشاند و نتيجه آنكه كميسيون ماده پنج تغيير كاربري اين زمين از آموزشي به مسكوني را بلامانع اعلام مي كند.
مقدم راي كميسيون ماده پنج را نشان مي دهد و مي گويد: «به محض آنكه آموزش و پرورش از اين موضوع مطلع شد، بحث ساخت مدرسه را پيش كشيد. بعد هم گفتند، مي خواهند اين زمين را تبديل به انبار وسايل اداره كنند و به آن نياز دارند. اما گويا تعاوني مسكن آموزش و پرورش قصد گرفتن زمين را دارد. آنها مي خواهند در اين زمين براي كارمندانشان آپارتمان بسازند.»
به گفته مقدم با آنكه هنوزتعاوني مسكن آموزش و پرورش موفق نشده زمين را از متولي بگيرد، اما با توجه به راي كميسيون ماده پنج بعيد نيست با تصميم تعاوني مسكن موافقت شود.
ساكنان زمين وقفي
۳۸-۳۷ سال از تصميم ارباب شكرالله براي وقف ملكش مي گذرد. اكنون از اين زمين ۶۰ هزار متري ، ۱۹ هزار متر باقي مانده كه گويي وقف كشاورزي شده. معلوم نيست، شايد سال آينده نشاني از اين ۱۹ هزارمتر باقي نماند. شايد چند سال ديگر معلمان وكارمندان آموزش و پرورش ساكن آپارتمان هاي ساخته شده در اين زمين شوند وهرگز به ذهنشان هم اين فكر خطور نكند كه زمين ملكشان وقفي است و آنها بر روي آرزوهاي ويران شده يك مرد خير، خانه ساخته اند.
مسوولان به داد زمين برسند
ماجراي زمين ارباب شكرالله به گوش كارشناسان بخش ساختمان آموزش و پرورش ناحيه ۲ شهرري آشناست.
حميد ميرفتاحي كارشناس آموزش و پرورش ناحيه ۲ شهرري از مسوولان آموزش و پرورش مي خواهد، براي نجات اين زمين به كمك بيايند. به گفته وي، كشاورزاني كه در اين زمين به كشت و كار مشغولند از سكنه قديمي شهرري هستند. آنان سال هاست در اين زمين كشاورزي مي كنند. « ... هر بار كه خواسته ايم در اين زمين مدرسه سازي كنيم، مستاجر (كشاورز) سنگ بزرگ انداخته است. حالاهم كه خودش فوت كرده، ورثه او هم با هم هماهنگ نيستند. آنان حق ريشه مي خواهند.» با آنكه آموزش و پرورش پذيرفته كه به ورثه كشاورز، حق ريشه بدهد، اما ورثه به اين حق قانع نيستند. «آنها مي گويند به هر كدام از ما ۲۰۰ متر زمين بدهيد، چون مي دانند حق ريشه (به دليل بيش از ۱۰ سال اقامت) پول چنداني نمي شود.»
ميرفتاحي مي گويد: «ما توانستيم به آموزش و پرورش بقبولانيم كه به اين درخواست ورثه عمل كند. حتي اگر ۲هزار متر را هم به آنان واگذار كنيم و بقيه را پس بگيريم، باز هم براي ما مي صرفد.»
وي متراژ اصلي زمين را ۱۷ هزار متر عنوان مي كند. به اين ترتيب ۲ هزار متر ديگر هم دركش و قوس اجاره نامه هاي متعدد گم شد. شايعه تصميم تعاوني مسكن آموزش و پروش مبني بر تصرف زمين براي آپارتمان سازي بسيار جدي به نظر مي رسد. با اين حال ميرفتاحي مي گويد: «تعاوني مسكن هيچ مصوبه اي در اين زمينه ندارد.»
... «اين محله از مناطق محروم شهرري بود، معروف به چاله مگسي. اما اكنون به خاطر ساخت شهرك گل ها، زمين هاي اين منطقه مرغوب شده است. پيش از اين چندان تراكم دانش آموزي اين منطقه زياد نبود، اما اكنون با رونق آپارتمان سازي تراكم دانش آموزي اين منطقه افزايش يافته است.»
به گفته ميرفتاحي اين زمين براي منطقه ۲ شهرري بسيار حياتي است، چرا كه اغلب مدرسه هاي منطقه فرسوده است و اين منطقه زميني براي اجراي طرح هاي عمراني خود ندارد. «سال گذشته مجبور شديم يكي از مدارس قديمي اين منطقه را براي اجراي طرح جديد خراب كنيم. از مسوولان مي خواهيم به داد اين زمين برسند.»
حداقل قيمت زمين در اين منطقه متري ۲۰۰ هزار تومان است كه با اين حساب مي توان گفت در صورت ادامه بي توجهي آموزش و پرورش حدود ۴ ميليارد تومان از ثروت اين سازمان و در نتيجه ثروت مردم بلا استفاده مانده است.
احتمالا بحران مدارس استيجاري ادامه خواهد يافت و تعدادي مدرسه تخليه خواهند شد. شايد يكي از همين مدرسه ها نزديك زمين پشت «بي بي زبيده» باشد. دانش آموزان آن مدرسه هم شايد هرگز ندانند، مي توانستند در مدرسه اي در محله خودشان و مال خودشان درس بخوانند و نگران تخليه كلاس ها نباشند.