پنجشنبه ۱۱ تير ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۲۴
به مناسبت روز مبارزه با بيماري هاي مشترك انسان و حيوان
گربه يا موش: انتخاب كنيد
با وجود هشدار مكرر گروه هاي زيست محيطي و متخصصان آگاه، كشتار سگ هاي ولگرد در ده سال گذشته باعث ازدياد سرسام آور موش هاي بزرگ جثه در سطح شهر شده اند. اين موش ها در غياب شكارچيان اصلي خود در مراكز دفع زباله ها در اطراف شهر ديگر دشمن طبيعي نداشته و به سرعت تكثير مي  شوند
010689.jpg
دكتر مهرناز عطري 
گزارش اول 
همه ساله از طريق رسانه هاي گروهي جهان شاهد پيامدهاي مهلك بيماري هاي مشترك انسان و حيوان و بحث پيرامون چگونگي آنها و پيشگيري و درمان آنها توسط متخصصان و نهادهاي پزشكي دنيا هستيم. بيش از سي سال است كه همه ساله كنگره هايي با شركت وزارتخانه هاي بهداشت و درمان، ادارات كل دامپزشكي، سازمان محيط زيست، شهرداري ها، مراكز تحقيقاتي دانشگاه ها و تشكل هاي غيردولتي و افرادي كه به نحوي باموضوع اين بيماري ها مربوط هستند در اغلب كشورهاي دنيا برگزار مي  شود.
تاكنون اما، در ايران كه تقريبا در اغلب نقاط آن انواع بيماري ها با منشا حيواني سلامتي و جان ميليون ها شهرنشين و روستايي را تهديد مي  كند، شاهد برگزاري چنين كنگره هايي نبوده ايم. خوشبختانه امسال روز ۱۳ تير از سوي وزارت بهداشت و درمان، روز مبارزه با بيماري هاي قابل انتقال بين انسان و دام اعلام و مقرر شده تا چنانچه اولين همايش آن در سالن رازي تهران با شركت وزارت بهداشت و درمان، سازمان محيط زيست،وزارت كشور و تعدادي از محققان و استادان دانشگاهها موفقيت آميز بود، اين همايش همه ساله ادامه يابد. نگارنده از سال ۸۰ با طرح دو شكايت در دادگاه از اشخاص و نهادهاي خاطي دست اندركار تامين بهداشت عمومي؛ و جلوگيري عملي از شيوع بيماري مسكوت گذارده شده سالمونلا كه از جدي ترين بيماري هاي قابل انتقال بين انسان و حيوان است، با متوقف ساختن خريد و فروش غيرقانوني آبزيان آلوده به باكتري هاي قابل انتقال به انسان مانند لاك پشت، مارآبي، سمندر و غيره؛ متوقف كردن تاكسيدرمي غيرمجاز وغيربهداشتي حيوانات وادار كردن سازمان محيط زيست به مجوزدار ساختن و نظارت بهداشتي بر مراكز نگهداري حيوانات وحشي و اطلاع رساني هاي گسترده درباره اين گونه مسايل از طريق رسانه هاي گروهي، عملا وارد گود مبارزه شده است. فعاليت هاي انجام شده كه در تسريع در تصميم گيري براي برگزاري همايش ياد شده در روز ۱۳ تير ماه امسال نقش مهمي داشته، اميدوار است اين كنگره كه امسال احتمالا بيش از همايش نمادين نخواهد بود، در سالهاي آينده تبديل به كنگره هايي با شركت وزارت بهداشت و درمان، اداره كل دامپزشكي، سازمان محيط زيست، شهرداري ها، مراكز تحقيقاتي دانشگاه ها و تشكل هاي غيردولتي و افرادي كه به نحوي با موضوع اين بيماري ها مربوط هستند، شود كه در آنها نياز مبرم به منابع جامع و دقيقي از اطلاعات علمي مربوط به اين بيماري ها احساس شده و به تهيه فهرستي از اين بيماري ها توسط كميته هاي خدمات بهداشتي كنگره و تنظيم مقالاتي همراه با تاريخچه اي از موارد اين بيماري ها كه در بين افراد جامعه چه به طور حقيقي و چه به صورت مجازي ممكن است رخ دهد، بينجامدو با تماس مسوولان شوراي بهداشت عمومي و اداره دامپزشكي با نويسندگان و محققان اين مقالات مجموعه هاي مستقل و كاملي براي مقاصد آموزشي در دانشگاه ها، مراكز پزشكي و دامپزشكي، كاركنان خدمات بهداشت عمومي، پزشكان خانواده و افراد علاقه مند تهيه شده و در اختيار آنها قرار گيرد. اما تا برآورده شدن اين اميدها و آرزوها راه درازي در پيش است؛ پس امسال هم به فكر خود باشيم.
علت ها و معلول ها
يك تشكل غير دولتي زيست محيطي با سابقه تحقيقات پيرامون شناسايي نابساماني فرهنگي زيست محيطي شهري و روستايي ايران، يكي از علل اصلي بروز اين بيماري هاي مشترك را رفتار ستمگرانه انسان با حيوان تشخيص داده است؛ روابطي نه بر پايه نيازمندي  واقعي انسان به كار حيوان و استفاده صحيح از حيوان و محصولات ميداني بلكه بر اساس بهره كشي غيرانساني و ظالمانه كه از تمايل به سودجويي مالي و به لذت بردن و خوشگذراني  بي     قيد و شرط انسان سرچشمه مي     گيرد. حكومت بي     حد و مرز انسان بر حيوان كه شامل كشتار بي     رويه، بهره كشي غيرانساني از آنها در رشته هاي كشاورزي، حمل و نقل، تحقيقات پزشكي و آرايشي، پرورش يا نگهداري شكنجه آور آنها براي شكار يا استفاده از پوست آنها، بدرفتاري با آنها در سيرك ها و باغ وحش ها به منظور سرگرمي و تفريح و... بدترين ستم از ميان ستم هايي  است كه در مجموع قلمروي زندگي انسان كنوني وجود دارد و انسان به اين ستم بيشترين بي تفاوتي و بي    اعتنايي را نشان مي    دهد زيرا اين ستمگري را خارج از چارچوب مناسبات بين خود و همنوعان خود مي   داند و نمي  داندكه بابت اين ستمگري ها چه بهاي هنگفتي را پرداخته و مي  پردازد:
بيماري هاي مهلكي كه به شكنجه و مرگ او منجر مي  شود حاصل شكنجه و مرگ هايي است كه خود باعث آن بوده است.
از آنجا كه شايع ترين قسم بيماري هاي قابل انتقال از حيوان به انسان نه تنها از طريق بيمار ساختن آنها و از طرق مختلف بلكه از دخالت مخرب انسان در چرخه زندگي و فعل و انفعالات طبيعي بين آنهانيز سرچشمه مي  گيرد، نگارنده ارايه راهنماي ساده و عملي پيشگيري و جان بدر بردن از چند گونه اين بيماري ها كه به ويژه در فصل تابستان گريبانگير انسان مي  شود- براي استفاده شهروندان بويژه تهراني ها- را به پرداختن به ساير موضوعات گسترده اين رشته كه از حوصله اين مقاله كوتاه خارج است، ترجيح داده است.
گربه و سگ، يا سوسك و موش: انتخاب كنيد
در سالي كه گذشت ۸۰ تا ۹۰ درصد بچه گربه هاي خانگي و ولگرد از بيماري Cat flu كه گربه هاي زير ۴ سال به آن مبتلا مي  شوند و به هيچ وجه قابل سرايت به انسان نيست، تلف شده اند. ميزان تلفات بچه گربه هايي كه از ۲۰ تا ۳۰ گربه خياباني كه تحت نظر و مورد تحقيق نگارنده قرار داشته متولد شده اند صد درصد بوده است. با آنكه در سال هاي گذشته طرح چند نهاد دولتي براي كشتار گربه هاي تهران توسط گروه مهرايران وانجمن حمايت از حيوانات خنثي شد، از آنجا كه نيمي از گربه هاي بالغ خانگي و ولگرد همه ساله در اثر تصادف باخودروها در خيابان از بين مي  روند، در سال آينده تهران دچار كمبود جدي گربه ها در سطح شهر بوده، مورد هجوم سوسكها و جوندگان موذي كه طعمه هاي اصلي گربه هاي خانگي و ولگرد هستند، قرار خواهيم گرفت.
پس به نفع شما و خانواده شما است كه در خانه گربه داشته باشيد و بيشتر مواظب تغذيه و بهداشت او باشيد.
در خانه اي كه گربه هست، علاوه بر موش و سوسك، حتي مگس و زنبور نيز نخواهيد يافت.
اين خانه احتياجي به سمپاشي ندارد.
چنانچه برخي افراد خانواده شما يا همسايگانتان حيوان دوست نيستند، فوايد وجود گربه ولگرد در خيابان خود را كه معضل جوندگان وحشرات موذي در سطح محله را حل مي  كنند برايشان توضيح دهيد. كافي است بگوييد سوسك هايي كه در زيرزمين ها و گذرگاه هاي فاضلاب و پشت كابينت ها و درون ديوارها و زيركفپوش هاي منازل شما به سرعت توليد مثل مي  كنند، تا ۲۱۸ روز زنده مي  مانند و به اكثر سموم شيميايي مقاوم شده اند، حامل ۴۰ گونه باكتري بيماري زا و كشنده كه باعث عفونت هاي روده اي، تب تيفوئيد، سل، وبا، جذام، طاعون، اسهال خوني، عفونت مجاري ادراري، تب نخاعي، ذات الريه، ديفتري، تب مالت، مشمشه، وباي مرغي، سياه زخم، كورك و آبسه ها، آسم، قارچ هاي پوستي و... هستند كه تماس تصادفي مايع متعفن دهانشان و ترشحات بدن شان با سطوح ، براي پخش همگي اين باكتري ها كافي است. كافي است بگوييد كه گربه ها- شكارچيان طبيعي اين سوسك ها- كه همانند آنها در شب فعالند، با عادت دفن كردن مدفوع خود در خاك و ليسيدن مداوم اندام خود پاكيزه ترين پستانداران دنيا هستند.
با وجود هشدار مكرر گروه هاي زيست محيطي و متخصصان آگاه، كشتار سگ هاي ولگرد در ده سال گذشته باعث ازدياد سرسام آور موش هاي بزرگ جثه در سطح شهر شده اند. اين موش ها در غياب شكارچيان اصلي خود در مراكز دفع زباله ها در اطراف شهر ديگر دشمن طبيعي نداشته و به سرعت تكثير مي  شوند. ساليانه مبالغ هنگفتي بابت پروژه هاي نه چندان موفق موش كشي صرف مي شود. اين در صورتي است كه در كشورهاي ديگر مانند چين و تركيه سگ هاي ولگرد را براي مبارزه طبيعي با موش ها نگه مي  دارند و در كشورهاي پيشرفته تر از طريق پروژه هاي تربيتي كم هزينه، كارآيي آنها را در مبارزه با اين جوندگان در شهر و روستا بالا برده اند. پس:
اگر در محله خود هنوز گربه يا سگ هاي ولگرد داريد آنها را پاسدار سلامت خود بدانيد و از دادن غذا به آنها دريغ نورزيد. آنها را از خود نرانيد و مهرباني كردن به آنها را از دور يا نزديك به كودكان خود بياموزيد.
غذاهاي مانده خود را شب ها در ظروف يكبار مصرف در محلي مناسب مثل حياط يا باغچه يا در كنار كيسه هاي زباله قرار دهيد.
اگر آنها در زيرزمين ها يا شوفاژخانه هاي شما بچه آوردند (از قديم گفته اند در خانه اي كه اينها بزايند، بركت به آن خانه رو خواهد آورد) آنها را نيازاريد و جابه جا يا طرد نكنيد.
اگر حيوان مصدومي در خيابان ديديد او را به حال خود رها نكنيد. او را در جاي امني نگهداري كنيد و از دامپزشك كمك بگيريد.
براي اطلاعات بيشتر با يكي از انجمن هاي حمايت از حيوانات تماس بگيريد.
سالمونلا، سوغاتي كوه 
سرتاسر مسير هاي كوهپيمايي در شمال تهران شامل دربند، دركه، امامزاده داود و اخيرا دارآباد، آلوده به مدفوع الاغ ها و قاطر هاي باركشي هستند كه در طول عمر پرمشقت خود به سبب پيري، خستگي، سوء تغذيه و بهره كشي بي  رحمانه مالداران از آنها دچار بيماري هايي نظير سالمونلا، مشمشه، سياه زخم و بيماري هاي واگيردار پوستي مي  باشند.
اينها اغلب درچارديواري هاي تنگ و كثيفي در چند ده قدمي كافه و رستوران هاي مسير كوهنوردي نگهداري مي  شوند واز همان حوضچه هاي داخل اين كافه ها آب مي  نوشند كه كوهنوردان و خانواده هاي گردشگر در كوه در آن دست و رو مي  شويند و كافه داران در آن بطري هاي نوشابه قرار مي  دهند.
حتي الامكان از اين اماكن دوري كنيد. اگر به بهانه خوردن چاي از اين اماكن استفاده كرديد، از نشستن بر روي موكت و گليم هاي گسترده شده بر تخت هاي اين كافه ها جدا بپرهيزيد. اينها سال  به سال  شسته نمي  شوند و همواره جايگاه خالي كردن بار مواد غذايي و غيره از پشت اين حيوانات هستند.
اگر عاطفي هستيد كه خود به خود از خوردني و نوشيدني هايي كه به قيمت زجر وشكنجه حيوانات بيمار و بي  زبان تا كمر كوه بالا كشيده شده است، لذت نمي  بريد و اگر مادي هستيد ، از پرداختن قيمت هاي سرسام آور اجناس در اين كافه ها ناراضي مي  باشيد، پس بهتر آن است كه خوراكي ها و مايعات مورد مصرف خود را در خانه تهيه و بسته بندي كرده و همراه خود به كوه ببريد.
اگر ناچاريد از اين كافه ها و دكه ها خريد كنيد، مواد خوراكي بسته بندي شده در قوطي ها و پاكت هاي كاملا دربسته را انتخاب كنيد. همواره به ياد داشته باشيد كه مواد غذايي و محل طبخ آنها در اين كافه ها و رستوران ها از سوي هيچ نهاد مسوول تامين بهداشت عمومي در تهران بازرسي نمي  شوند.
حتي الامكان از پيمودن راه هاي اصلي مالرو بپرهيزيد و مواظب باشيد كه از روي مدفوع حيوانات باركش كه سراسر اين راهها به آن آلوده است، عبور نكنيد. اگر از خودروي شخصي استفاده مي  كنيد، كفش هاي خود را قبل از ورود به آن تعويض كنيد. اگر از وسيله هاي نقليه عمومي استفاده مي  كنيد، قبل از ورود به آنها ته كفش هاي خود را تميز كنيد. پس از ورود به خانه فورا كفش هاي خود را ضدعفوني كنيد.
از به همراه بردن اطفال زير يك سال و نيم، افراد مسن، مصرف كنندگان آنتي بيوتيك ها، مبتلايان به اختلالات دستگاه خونساز، تنفسي، گوارشي و داراي نقص سيستم ايمني خودداري كنيد. اين افراد بيشتر در معرض خطر ابتلا به ويروس هاي بيماري هاي واگيردار عفوني بويژه سالمونلاي موجود درآب و هوا و خاك اين مناطق آلوده هستند و ابتلا به اين بيماري مي  تواند باعث مرگ آنان شود.
در صورت مشاهده علايم تب ناگهاني، حالات تهوع و استفراغ، انقباض ماهيچه هاي شكم، اسهال، بي  حالي و سردرد فورا به پزشك مراجعه كرده و از او بخواهيد كه حتما در نسخه آزمايش خون و مدفوع تست سالمونلا منظور كند. اگر جوان و سالم هستيد، اين عفونت روده اي در عرض يك هفته از سيستم شما خارج مي  شود، اما ممكن است منجر به تب روده يا سندرم عفوني شده به ايجاد برونكونيوموني، آندكاريت، آرتريت يا مننژيت در شما بينجامد.
از ساده ترين، سريع ترين وكم هزينه ترين نحوه درمان ۲۵۰۰ زيرگونه بيماري سالمونلا كه طب  هوميوپاتي است استفاده كنيد. اين روش درمان با داروهاي طبيعي و غيرشيميايي در اكثر كشورهاي جهان معمول است و در ايران نيز پزشكان متخصص در آن قابل دسترس هستند.
اگر در روزهاي مياني هفته به كوه مي  رويد مواظب باشيد كه با اين حيوانات باربر كه به ضرب چوب و لگد به سرعت در اين مسيرها به بالا و پايين رانده مي  شوند تصادف نكنيد. شكايتهاي مكرر مصدومان باعث شده كه مالهاي باربر در روزهاي پنج شنبه و جمعه اجازه تردد در مسير كوهنوردي رانداشته باشند ولي متاسفانه در روزهاي ديگر هفته از آنها چند برابرمعمول كار مي  كشند. اينها تا ۳۰۰ كيلو بار نوشابه و اغذيه و غيره را تا چهل كيلومتر، به دفعات از اين مسيرها بالا و پايين مي  برند. بالاترين وزن مجاز در زمين مسطح ۹۰ تا ۱۰۰ كيلو است كه در دهات ما نيز همين معمول است. اينها در زمان كسادي كار صاحبانشان در فصول سرد، به اجاره سازندگان ساختمان هاي بدون مجوزي در مي  آيند كه سال هاست محيط طبيعي اين منطقه شمال تهران را تخريب كرده اند و اينها بي  رحمانه تر از صاحبان اصلي از آنها كار مي  كشند. عمر اين حيوانات كم خرج، كوتاه است. چون از آشغال و پس مانده  خوراكي هاي اين رستورانها تغذيه مي  كنند. اينها بهاي زيادي ندارند، فوقش ۵۰ هزار تومان، و به راحتي از سوي صاحبانشان كه ميليون ها تومان درآمد دارند جايگزين مي  شوند.
اينها تنها حرفشان را با بيماري و مرگ مي  زنند، كه گاه به بيماري و مرگ ما هم مي  تواند بينجامد.
پس موارد ياد شده را با صاحبان كافه ها و رستوران ها كه صاحبان مال ها هستند مطرح كنيد. رفتار غيرانساني شان كه باعث آلوده شدن محيط طبيعي، ورزشي و تفريحي شما شده را زير سوال ببريد و باور كنيد كه اعتراض هر يك از شما در محل، موثرتر از هر اقدام يك وزارتخانه است. شهروندان شهرهاي كشورهاي ديگر جهان نه از طريق دولت به خاطر اقدامات عاجل وزارت خانه هايشان، بلكه از طريق اعتراضات و اقدامات و همت يكايك شهروندان و گروههاي غيردولتي خود مشكلات جامعه هاي خود را حل كرده و مي  كنند.
و ديگر اينكه...
كودكان خود را به مراكز نگهداري از حيوانات وحشي و نمونه هاي مرده و تاكسيدرمي شده آنها نبريد. فضاي اين مراكز مملو از باكتري ها و ميكروب هاي گاه ناشناخته اي هستند كه حيوانات محبوس در قفس هاي تنگ و غيربهداشتي ناقل آن مي  باشند. ۶۰ درصد از كودكان با ديدن حيوانات زنده در زندان هايي از فولاد و سيمان و نمونه هاي مرده آنها در فضايي هولناك و بدبو، دچار ترس و اندوه مي  شوند كه مي  تواند در ۵۰ درصد آنها به حالات افسردگي، كابوس در خواب و شب ادراري منجر شود.
بر خلاف قانون اداره كل دامپزشكي در داخل و اطراف تهران (دركه، پونك، قلعه مرغي، اراضي اطراف بزرگراه چمران و...) گوسفنداني پرورش داده مي  شوند كه به جاي علوفه به آنها تريد كاه، آرد و نمك و نان خشك كپك زده كه از زباله ها جمع آوري شده خورانده مي  شود كه باعث اشتهاي كاذب شده و آنها را به نوشيدن مقادير زيادي آب وادار مي  كند كه علاوه بر شكنجه و آزار گوسفندان آنها را به بيماري هاي مختلفي مبتلا مي  كند. اين گوسفندان را نخريد. پس از ذبح يك گوسفند ۷۰ كيلويي متوجه خواهيد شد كه حداقل ۱۵ كيلوي آن وزن ناخالص شكم آن بوده است.
به تازگي انواع پرندگان كه ناقل بيشترين گونه هاي ويروس هاي قابل انتقال به انسان هستند از حاشيه هاي خيابان و ميدان مولوي به كوچه هاي اطراف و مقابل مسجد مولوي انتقال يافته اند. دخمه ها و زيرزمين هاي اين اماكن محل فروش انواع حيوانات وحشي از توله شير، پلنگ، خرس و... است كه قاچاقچيان حيوانات با فراغ بال به خريد و فروش آن مشغولند. سازمان هاي مسوول وجود اين مسايل را به روي خود نياورده  و به رسميت نشناخته اند چه رسد به لزوم تعيين تكليف و برخورد با آن. به ياد داشته باشيد كه بيماري سارس از مراكز خريد و فروش اين حيوانات آغاز و با برچيده شدن آنها كنترل شد. از اين مناطق دوري كرده و از خريد هرگونه پستاندار و آبزي وحشي و نگهداري آن در خانه جدا خودداري كنيد.
موارد و معضلاتي كه به بيماري هاي قابل انتقال بين انسان و حيوان مي  انجامد بي  شمارند. بياييد با وجدان هاي بيدارتري امسال هم به فكر خود باشيم.

ستون ما
ماجراي محاكماتي از نوع ديگر
پس از دريافت خبر ابتلاي چند كوهنورد به بيماري حاد عفوني گوارشي نگارنده در تاريخ ۶/۹/۸۱ بخشي از مسير ميدان دركه را مورد بازرسي قرار دادم. در همان شب علايم بيماريي كه در گواهي پزشكي من «به احتمال قوي سالمونلا» ناميده شد، يعني سردرد و تهوع، اسهال و استفراغ، بدن درد شديد، تب ۳۹ درجه و زخم هاي آفتي در من ظاهر شد و تا تاريخ ۱۶ آذر ماه تحت درمان به طريق هوميوپاتي بودم.
صبح آن روز خوردني هايي كه همراه داشتم را به يك الاغ پير و ناتوان وزير باري از سيمان و آهن داده بودم و او را نوازش كرده بودم! در تاريخ ۲۱/۹/۸۱، جهت تنوير افكار عمومي با اين مقصود كه شهروندان تهران و ديگر شهرها نيز با دانستن و خواستن حقوق سلامت جان و روان خود و خانواده هاي خود، عملكرد اشخاص و نهادهاي خاطي در امور تأمين بهداشت عمومي و زيست محيطي جامعه را به زير سئوال ببرند، پس از شكايت به كلانتري محل و تشكيل پرونده در دادگاه، از اين مالداران مبلغ ۵ ميليون ريال خسارت مطالبه كردم.
در جلسات متعدد دادگاه كه انعكاس گسترده اي در مطبوعات و راديو و تلويزيونهاي داخلي و خارجي داشت، با همكاري دلسوزانه قاضي وقت، شكايات من از ۱- شهرداري وقت تهران به خاطر عدم نظارت بر ساخت و سازهاي غيرمجاز در منطقه و نتيجتاً باركشي خارج از توان از اين مالها براي حمل مصالح سنگين ساختماني كه باعث بيماري آنها و آلودگي مسير كوهنوردي توسط مدفوع آنها شده.۲ - اداره كل دامپزشكي به خاطر عدم نظارت بر وضعيت بهداشتي اين مالهاي بيمار با وجود تذكرات مكرر از سوي تشكل هاي زيست محيطي و وزارت بهداشت و درمان به خاطر پافشاري در ناديده گرفتن اين معضل بهداشتي در منطقه. ۳- سازمان محيط زيست به خاطر عدم جلوگيري از تخريب جدي طبيعت منطقه، نيز مطرح شده و به فراخواندن نمايندگان اين نهادها به جلسات بعدي شعبه ۱۰۵۶ مجتمع قضايي شهيد مدرس انجاميد.
طي اين جلسات سازمان محيط زيست طي نامه اي به دادگاه اعلام كرد: «حيوانات مذكور در طول مسير با تخليه مدفوع علاوه بر نازيبا نمودن مسير حركت كوهنوردان موجبات نارضايتي آنان را فراهم مي آورند. به علاوه به دليل پير بودن حيوانات فوق و استفاده بي رحمانه در حمل بار آمادگي حيوانات به منظور مبتلا شدن به بيماري امكان پذير است.۲ - طي نامه اي به دادگاه از سوي رئيس كلانتري ولنجك پيشنهاد شد كه «از طريق اداره بهداشت محيط در خصوص معاينات لازم از حيوانات مالداران و محل نگهداري چهارپايان بازديد به عمل آمده چنانچه مواردي از بيماري سالمونلا مشاهده شد با خاطي برخورد قانوني شود».۳- نمايندگان مالداران دركه نظر ايشان را كتباً تأييد كردند.۴ -نماينده شهرداري منطقه يك اظهار داشت كه غرب رودخانه دركه مربوط به اين شهرداري نيست. ۵-معاونت امور بهداشت دانشگاه شهيد بهشتي اعلام كرد كه «تاكنون هيچ گونه مورد» گزارش داده شده بيماري مشترك انسان و دام در منطقه مورد بحث موجود نيست ».۶- يك نماينده از حوزه معاونت سلامت وزارت بهداشت در دادگاه به شاكي گفت: «ممكن است اين بيماري را از يك گنجشك گرفته باشيد.» نماينده ديگري از اين حوزه گفت: «اگر يك مورد سالمونلا در كشور پيدا شود (مبارزه با) آن را در اولويت قرار مي دهيم.» ۷-نماينده اداره دامپزشكي گفت: «حالا تمام كارهاي مملكت روي غلتك افتاده و درست است و فقط همين «مشكل باقي مانده كه ما كوتاهي كرده ايم؟» و اين كه: «دامپزشكي وظيفه اي در اين باره برعهده ندارد.» (نقل از روزنامه ايران ۳۰ تير ۸۲) و اين كه: «شاكي با طرح اين موضوع مقاصد «ديگري» دارد.» و اين كه: «ده دركه روستا حساب مي شود.»
در پاسخ اين پرسش نماينده دامپزشكي كه آيا رابطه بين بيماري اين خانم و اين مالها ثابت شده است. قاضي خزايي گفتند «بله» و افزودند كه «به دليل بيماري كه خانم گرفته اند و يك دام مريض موجود بوده است، مي خواهيم بفهميم كه در فضايي كه بهداشت، دامپزشكي و محيط زيست، شهرداري درگير هستند، مسئول يا مسئولين بيماري هايي كه به افراد منتقل مي شود و مريض مي شوند كيست؟ و دستور دادند «با تشكيل كميته مشترك تخصصي به اين سئوالات پاسخ روشن تري داده شود و حدود وظايف و مسئوليتها مشخص شود. اگر حقوق گذار مسئوليت ها را مشخص كرده كه طبق آن رفتار شود، اگرنه -نقاط كوري وجود دارد كه قانون وجود ندارد به قانون گذار توصيه شود كه قانون تدوين گردد تا مسئول مقصر از ميان افراد و نهادهاي خواسته شده تعيين شود.»
۳ ماه بعد رياست وزارت بهداشت و درمان اعلام كرد كه در تاريخ ۱۲/۸/۸۲ «جلسه با حضور خبرگان عفوني و صاحب نظران در مورد شكوائيه سركار خانم دكتر عطري به تصويب رسيد - شاكي هيچ سندي براي اثبات شكايت مطروحه (ابتلا به سالمونلوز) ندارد و از سوي ديگر برابر اظهارنظر متخصصين بيماري هاي عفوني كشور چهره باليني مورد ادعاي شاكي نيز با سالمونلوز همخواني ندارد.»
نگارنده ضمن ارائه ده صفحه توضيحات به دادگاه به اين مصوبه اعتراض كردم كه:
۱ -الف، گواهي دكتر معالج من كه استاد طب هوميوپاتي در دانشگاه تهران و از همكاران اين متخصص مي باشند، در خصوص علائم بيماري ام در اين كميته ناديده گرفته شده.
۱-ب، اينكه از طريق طب هوميوپاتي معالجه شده ام و جهت اثبات ابتلايم به بيماري سالمونلوز به هيچ سند الوپاتي (طب معمولي، با روش درمان از طريق داروهاي شيميايي) نيازي نيست.
۱-پ، نظريه  ارائه شده توسط اين كميته براساس گزارشي است كه توسط دو پزشك غيرمتخصص معاونت پزشكي دانشكده شهيد بهشتي در تاريخ ۴/۱۰/۸۱ كه با من مصاحبه كردند تهيه و به اين كميته ارائه شده، كه يكي از آنها اسم هوميوپاتي را نشنيده بود و ديگري اطلاعاتي درباره آن نداشت.
۲- با توجه به عدم وجود امكانات آزمايشگاهي جهت تعيين ۲۵۰۰ گونه باكتري سالمونلوز، براي عموم مردم، تهيه اسناد كميته پسند جهت ارائه به كميته اي كه هرگز لزوم اطلاع رساني درباره اين بيماري را به اقشار مردم جامعه و لزوم پيشگيري، درمان و مبارزه با آن را رسماً نپذيرفته است ميسر نمي تواند بود. (بيش از يك درصد از كل مردم ايران پيش از اطلاع رساني هاي مكرر در رسانه هاي گروهي كشور نام اين بيماري را نيز نشنيده بودند، مگر در مناطق شمالي كشور كه بيش از ۷۰ درصد ساكنين آن به انواع اين باكتري ها آلوده شده اند يا هستند.)
۳- اينكه هيچ كميته پزشكي در دنيا در يك نشست و براساس يك گزارش از دو غيرمتخصص توانايي و نتيجتاً صلاحيت تشخيص آن را ندارد كه «چهره باليني مورد ادعاي شاكي» با تمامي ۲۵۰۰۰ گونه سالمونلوز همخواني ندارد.
۴- رد ادعاي من در شكوائيه خود به دادگاه به مبتلا شدن به «يك بيماري عفوني حاد گوارشي از سوي اين كميته» سنديت ندارد.
فعلاً در انتظار اظهارنظر آقاي قاضي زماني رئيس فعلي شعبه ۱۰۵۶ مجتمع قضايي شهيد مدرس به سر مي بريم.
م.ع 

ايرانشهر
محيط زيست
تهرانشهر
حوادث
خبرسازان
در شهر
عكاس خانه
|  ايرانشهر  |  محيط زيست  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  عكاس خانه  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |